#تلنگر
چه آدم ها که در دنیای حقیقی بهشتی بودند
و در فضای مجازی تقدیرشان جهنمی شد !
براستی ما چقدر در هنگامه
قدم زدن در کنار باتلاق های این برزخ بیکران،
احتیاط میکنیم که غرق نشویم ؟!
🆔 http://Eitaa.com/ahadith
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
هدایت شده از طب سنتی و اسلامی🍎]
⚠️ #تلنگر
حاج آقا علوی تهرانی میگفتند
۱۰ دقیقه بری عطاری بویِ عطر میگیری !
۱۰ دقیقه هم بری قصابی بویِ گوشت
میگیری !
۱۰ ساله اومدی هیئت✋🏾
بویِ خدا گرفتی..؟!
بویِ حسین علیهالسلام گرفتی..؟!
اگر امام حسین علیهالسلام شده سرگرمےمون باختیمااا
اخلاقت، دیدگاهت، رفتارت رو حسینی ڪن!
شهدابا حُسِین"علیہالسلام"شہیدشدن💔
#محرم
🆔 http://Eitaa.com/ahadith
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
هدایت شده از حاج یاسر محمدی
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تلنگر
🎥 شکستِ مجازی سلبریتیها...
واقعاً یه عده روی دیوار کیا دارن یادگاری مینویسن؟
#حجهالاسلام_موسویزاده
🇮🇷 لیشار /لیستانتشار/
با ما همراه باشید:
https://eitaa.com/joinchat/438698090C7e4db3fe64
#سلبریتی
#علی_کریمی
#اغتشاشات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نشر_حداکثری
#جهاد_تبیین
مهندس علوم داده در آمریکا که
کارمند سابق شرکت کمبریج آنالتیکا بوده
اعتراف می کند که از کاری که انجام داده
پشیمان است و مراحل مختلف کارهایی که
برای تغییر طرز فکر افراد جامعه انجام می داده را
شرح می دهد:
پس شما اطلاعاتِ مثلاً من رو برداشتید
و ازش استفاده کردید تا
من رو به طُرقی هدف کارتون قرار بدید
که خودم نبینم و متوجه نشم؟
آره. ما می فهمیدیم که
تو نسبت به چه نوع پیامی #تاثیر_پذیری داری
از جمله زمینه سازی، موضوعش
محتوا و #لحن بیانش؛ اینکه #وحشت آوره یا نه
همچین چیزایی
پس اینکه از چی #تاثیرپذیری داری
و کجا قراره برات فرستاده بشه
و بعد، اینکه #چندبار نیازه که بهت #تلنگر زده بشه
تا #طرز #تفکرت نسبت به یه چیز به خصوص عوض بشه
علاوه بر حضور #دانشمندهای #علوم_داده
#روان_شناس_ها و #استراتژیست ها
پردازهایه گروه کامل متشکل از ایده
#طراح_ها و #فیلم_بردارها و #عکاس_ها هم اونجا بودن
اونا با هم #محتوا رو می ساختن و بعد
می فرستادن برای یه #تیم #هدف_یابی
و اونا هم
تزریقش میکردن به درون اینترنت
وب سایت ها
و وبلاگ هایی ایجاد می شد
هر چیزی که از نظرمون
این گروه هدف مون حاضر به #قبولش باشه
ما برای اونا
در #اینترنت #محتوا ایجاد می کردیم
و اونا هم می دیدم شون و #کلیک می کردن
و از اونجا وارد ماجرا می شدن
تا جایی که کم کم #طرز #فکرشون ...
تا جایی که کم کم
#طرز #فکرشون راجع به اون چیز عوض می شد
#جنگ_شناختی
#جنگ_ادراکی
#جنگ_روانی
#تغییر_طرز_فکر
#تغییر_ادراک
#مهندسی_افکار
#مهندسی_افکار_عمومی
هدایت شده از مرجع طب سنتی
#تلنگر
🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند.
🔹 یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و میخواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فلهای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجرهای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹 در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ...
نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بیحساب میدهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه میدهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
کانال مرجع طب 👈 عضویت
هدایت شده از کانون بسیج پیشکسوتان جهاد وشهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر
خواستند یوسف را بکشند.
فقط یک نفر رأی به نکشتنش داد
حرف او اثر گذاشت؛
یوسف زنده ماند و عزیز مصر شد.
پس رأی دادن تأثیر دارد؛ حتی یک رأی
👇👇👇👇👇👇👇👇
میزان آرای لازم برای ریاست جمهوری👇
۵۰ درصد آرا + یک رأی 🇮🇷
شاید همان یک رأی؛ رأی تو باشه✌️
پس به این فکر کنیم که رأی من می تونه سرنوشت مملکت رو کاملاً تغییر بده
به نام خالق زیبایی
پاییز به من یاد داد باید رفت اما چگونه رفتنی؟ اینکه زیبا آفرین باشم و از خود زیبایی بر جای گذارم و به زیبایی بروم.
#تلنگر
#منیره_زینالی
🆔@salamayande
سلام
زندگی در چند دهه به من آموخت هر انسانی که سر راهم قرار میگیرد خواست ایزد بوده تا یکدیگر را رشد دهیم. پس باید جزع فزع را کنار گذاشت و دل در مصلحت خدای مهربان سپرد.
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست...
#تلنگر
#منیرهزینالی
🆔@salamayande