eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
اومد به‌ ابومهدی‌ گفت: حلالمون‌ کن؛ پشت‌ سرت‌ حرف می زدیم ابومهدی‌ خندید..! با همون‌ خنده‌ بهش‌ گفت: شما هرموقع‌ دلتون‌ گرفت‌ پشت‌ سر من حرف‌ بزنید تا دلتون‌ باز شه 🕊🌹
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هروقت در سختی‌‌هایِ جنگ فشارها بر ما حادث میشد پناهگاهی جز زهرا سلام الله نداشتیم
قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ مائده/۱۵ از طرف خدا، نور و كتاب آشكاری به سوی شما آمد طوری قرآن بخون که انگار آیه‌ به‌ آیه اش، تک تک سوره های کوچک و بزرگش فقط برای خودِ خودت نازل شده! وقتایی که دیگه حال خودت رو هم نداری، حتی وقتی حس می کنی از خدا خیلی دور شدی، با تو حرف می زنه و نیازهات رو پاسخ میده، آروم میگیری در پناه واژه هاش و زندگی می کنی باهاش... 🍃
لبخند خدا یعنی، همین باز شدن پلک های هر روزت...!!
نصف شب رفتم آسایشگاه تا وضعیت انضباطی سربازها رو چک کنم؛ همین‌طور که داشتم تو تاریکی قدم می‌زدم چشمم به پوتین‌های یک سرباز افتاد که واکس نزده و خاکی کنار تختش افتاده بود، با عصبانیت رفتم جلو و محکم پتو رو از روش زدم کنار و داد زدم: "چرا پوتین‌هاتو واکس نزدی؟" بنده‌ی خدا از شدت صدای من از جا پرید و روی تخت نشست، بعد همین‌طور که سرش پایین بود گفت: ببخشید برادر، دیر وقت بود که از منطقه‌ی جنوب رسیدم، خونواده‌ام رفته بودن شهرستان و منم چون نمی‌خواستم مزاحم کس دیگه بشم، اومدم آسایشگاه، وقتی رسیدم همه خواب بودن و نتونستم واکس پیدا کنم. صداش برام خیلی آشنا بود، وقتی سرش رو بلند کرد، دیدم جناب سرهنگ بابایی، فرمانده‌ی پایگاه است، بدجوری شرمنده شدم. 🕊🌹
وقتی میخوای یواشکی یه کاری کنی... علاوه بر چپ و راست، بالا رو هم یه نگاه بنداز...!!
http://eitaa.com/joinchat/1646657543C4115473fd6 بابصیرتاش عضو بشن 😉