بزرگترین گناه ما...
ندیدن اشک های اوست!
اشک هایی که او...
برای دیدن گناهان ما می ریزد!
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#شرمنده_ایم_آقا_جان 💔
🌹 شهید حسن باقری
کف اتاق توی یکی ازخانه های گلی سوسنگرد نشسته بود
سه نفر بهزحمت جامیشدند
هم نقشه پهن بود جلوش
هم گوشی بیسیم روی شانهاش به توپخانه گرا میداد
همروی نقشه کارمیکرد
به کناریاش سفارش کرد آب یخ به بسیجیها برساند
به یکی سفارش الوار میداد برای سقف سنگرها
گاهی هم یکتکه نان خالی برمیداشت میخورد
خدایا...
🔸 ↶دخترانی هستند رفتن تو فکر چادر... .
🔸 ↶حتی بعضیاشون چادر هم خریدن... .
🔸 ↶فقط !
🔸 ↶گاهی وقتا شیطون گولشون میزنه... .
🔸 ↶از حرفای بنده هات دلسرد میشن... .
🔸 ↶خدایا به حق حضرت زهرا (س)❦... .
🔸 ↶عشق چادر رو توی دلای پاکشون محکم کن... .
🔸 ↶و شیرینی یادگاری بانو (س) رو بهشون بچشون❤️
تنھا ڪسانی شهید مےشوند
ڪہ #شهیــد_باشنــد
باید قتــلگاه رقم زد
«باید ڪُشتــــ» ...
منیَّتــ را ، تَڪُـبر را ، دلبستگیـــ را
غــرور را ، آرزوهــاے دراز را ، هــــوس را
#اللهمارزقنےشهادتفےسبیلڪ
#بہ_حق_الحسیـن..
هدایت شده از ﷽
4_5978983269356536508.mp3
1.96M
#ذكرى_كه_به_واقعيت_پيوست....
🌷یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود: یابن الزهرا، گشته ام از فراق تو شیدا، یا بیا یک نگاهی به من کن، #یا_به_دستت_مرا_در_کفن_کن. از بس این شهید به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت. بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد: اگر من شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی.
🌷....آن روحانی می گوید: من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود. رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او سخنرانی کنم.
🌷رفتم منبر و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان (عج) گفتم: ذکر همیشگی این شهید در جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان (عج) این بوده است: یابن الزهرا، گشته ام از فراق تو شیدا، یا بیا یک نگاهی به من کن، یا به دستت مرا در کفن کن.
🌷تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت: من غسال هستم، دیشب به من گفتند: یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است، باید او را غسل دهی. وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم، دیدم....
🌷....ديدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت: بروید بیرون، من خودم باید این شهید را کفن کنم. من رفتم بیرون و وقتی برگشتم بوی عطر در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود....
📚 کتاب "روایت مقدس"
📚 کتاب "میر مهر" به نقل از حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی، صفحه۱۱۷
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💠سردار سرلشکر قاسم سلیمانی در حاشیه مراسم آغاز فیلمبرداری «بیست و سه نفر»:
🔹️وقتی که جنگ سی و سه روزه انجام گرفت، یک خانم مسیحی که خواننده بود، اما زن منصفی بود، از آنچه در لبنان اتفاق افتاد، خیلی متأثر شد و جملهای گفت که خیلی تکان دهنده بود، وی گفت ما باید عبای سیدحسن نصرالله را بگیریم و پارههای آن را به بدن فرزندانمان بزنیم تا آنها غیرت دفاع از مملکتشان را پیدا کند.
🔹️به نظرم اگر بتوانیم تکههای پیراهن آن 23 نفر را پیدا کنیم و گَرد پای آنها یا همین تکههای پیراهن آنها را بر بدن فرزندانمان بزنیم و آن غیرت، نشاط و معنویتی که آنها وقت اعزام به جبهه داشتند؛ بسیار خوب است.
🔹️یک وقتی آخر جنگ من خیلی از رزمندهها را میدیدم که میرفتند از جای کفش بچههایی که بالای سد میرفتند در خاکریز، در سنگر، خاک جمع میکردند و توشه میکردند و خیلیها آن را آوردند.
🔹️یک صحنهای همواره در یادم است، زمانی تصمیم گرفتیم در جبهه هر کسی زیر 15 سال است بازگردانیم، نشسته بودم در چادر در سدِ دِز، دیدم فردی کوچک و اهل زابل بود، تیربار روی شانه اش گذاشته، خشاب را دور کمر و گردنش پیچیده است، کلاه آهنی اش خیلی بزرگتر از سرش بود و روی چشمانش را پوشانده بود، پوتین نیز بزرگتر از پایش بود و بند آن را دور پایش بسته بود، پیش من آمد و گریه کرد، من متأثر شدم گفتم چرا گریه میکنی؟ گفت میخواهم با هر کسی که شما میگویید مسابقه دهم، هر تپهای که گفتید، میروم و تیراندازی میکنم؛ دستور دادید مرا برگردانند، من نمیخواهم برگردم.
🔹️معتقدم اگر گَرد آن افراد را به اکسیر تبدیل کنیم و به ملت و کشور بپاشانیم، تا آن اکسیری که در وجود آنها بود و در زندانهای بعثی اینگونه خودنمایی کردند و باعث افتخار ابدی ایران شد، به دیگران نیز منتقل شود.
🔹️اکسیر غیرت، معنویت، شهامت، شجاعت و دینداری علاج اصلی خانوادهها، ملت کشور و جوانهای ماست به همین دلیل مقام معظم رهبری به رغم اینکه ولی فقیه است هم عمامه پیغمبر را بر سر دارند و هم چفیه جبهه را بر گردن دارند و مهمترین کتابهایی که مورد تفقد قرار میدهند کتابهای جبهه است، ایشان میخواهند ما را به تجربه موفق واقعی و راستینی که در ملت ما اتفاق افتاده است، توجه دهند.
#سیره_شهدا
🌷مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمی کنه؟ گفت: نه مادر، هوا خیلی سرد نیست. هوا خیلی سرد بود، ولی نمی خواست ما را توی خرج بیندازد. دلم نیامد؛ همان روز رفتم و یک کلاه برایش خریدم. صبح فردا، کلاه را سرش کشید و رفت.
🌷....ظهر که برگشت، بدون کلاه بود! گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگه بگم، دعوام نمی کنی؟ گفتم: نه مادر؛ مگه چیکارش کردی؟ گفت: یکی از بچه های مدرسه مون با دمپایی میاد، امروز سرما خورده بود. ديدم کلاه برای اون واجب تره.
راوى: مادر شهید ابراهیم امیرعباسی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#التماس_تفکر
جـــاي شـــُهـــدا خــالــی
جای "#شهید_دقایقی" خالی که توی #وصیتنامه خطاب به همسرش نوشت:
"اگر #بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم..
((جای "#شهید_زین_الدین" خالی که میگفت:
در زمان #غیبت #امام_زمان به کسی #منتظر میگویند که منتظر #شهادت باشد... 😔😭))
جای "#شهید_همت" خالی که خانمش میگفت:
همیشه به شوخی بهش میگفتم اگه بدون ما بری گوشتو میبرم..
اما وقتی جنازه رو اوردن دیدم که اصلا سری در کار نیست...😔
جای "#شهید_حسن_آبشناسان" خالی که
همسرش گفت:
لباسهای خونی همسرم را گذاشته بودند داخل یک کیسه پلاستیک..
روز سوم که خانه خلوت تر شد رفتم کیسه را آوردم...
خون هم اگر بماند بوی مردار میگیرد. با احتیاط گره اش را باز کردم و لباسها را آوردم بیرون..
بوی عطر پیچید توی خانه...
عطر گل محمدی.
بوی عطری که حسن میزد..
جای "#شهید_علمدار" خالی که میگفت:
برای بهترین دوستان خود دعای شهادت کنید
ای شُهدا
برای مــا حمدی بخوانید که شُما زنــده ایــد و مــا مـُـرده ...! شهادت یک لباس تک سایز است
هر وقت و هر زمان اندازه ات را به لباس شهادت رساندی،
هر جا باشی با شهادت از دنیا میروی...😔
"#شهید_آوینی"
❤️شهدا را یاد کنیم با یک #صلوات❤️
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
@SALAMbarEbrahimm