امشب اگه تو هیئت گریهات نیومد به چشمات التماس کن بگو یه عمر هر جا رو گفتی نگاه کردم یه امشبو میخوام برای حضرت زهرا سلام الله گریه کنم...
التماسش کن شاید سال دیگه فاطمیه زنده نباشیم که برای مادرمون گریه کنیم💔
#فاطمیه
4_5798796171380001520.mp3
3.51M
کیست این من؟!
این من با من زمن بیگانه تر
این منِ، من من کنِ، از من کمی دیوانه تر؟!
ناصر فیض
#بیکلام
4_6050689986041219596.mp3
5.98M
@salambarebrahimm
بمیرم ای یاس کبود
چرا یه قبر خاکیم مدینه سهم تو نبود...
#ایام_فاطمیه
ایها العزیز لااقل به خاطر مادرت زهرا ظهور کن....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
این روزا زیاد بگید السلام علیک یا امیرالمومنین
آخه یه همچین روزایی جواب سلام آقا رو توی مدینه نمیدادن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش
چون به فکر سوختن افتاده ای مردانه باش
قبول داری هیچ کس نمیتونه مثل خدا انقدر زیبا و آروم آدمو ببخشه؟!
تازه به روت هم نمیاره که گاهی کی بودی و چی شدی...
سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت، دکترها بعد از یک ماه بستری، متوجه شدند رضا فلج شده، و گفتند کم کم فلج شدنش از پاها به بالا و قلب رسیده و جانش را میگیرد...
بعد از قطع امید پزشکان، گفتم هیچکس مصیبت زدهتر از حضرت زینب سلاماللهعلیها نیست، نذر عمهی سادات کردم تا رضا خوب شود برای خودشان...
یک روز در کمال ناباوری دیدم که رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت. آن روز زینب کبری سلاماللهعلیها پسرم را شفا داد و امروز رضا فدایی حضرت زینب سلاماللهعلیها شد...
به یاد شهید مدافع حرم رضا کارگربرزی🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمازی که خدا خریدارش است ...
استاد عالی
هر وقت از بودنت، از خلقتت و از زندگیت
ناامید شدی، به این آیه فکر کن
قَالَ إِنىِّ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ
من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا یاد چی افتادی؟!
یاد شهدا افتادم ...
گریهی سید در مسیر نیویورک...
#شهیدسیدابراهیمرئیسی 🕊🌹
🌱 @salambarebrahimm 🕊
کانال کمیل
رفتید ولی به یاد ما می مانید در خاطر سرخ لاله ها می مانید سرباختگان راه عشق ای شهدا ما رفتنی هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه به روح مطهر شهدای اخیر تیپ مقتدر و سرافراز ، تیپ نیروی مخصوص ۳۳ المهدی (عج) نیروی زمینی سپاه و سلامتی رزمندگان جان برکف و بی ادعاشون #صلوات ❤️
به مسائل مادی بسیار بی توجه بود. لباس شخصی اش همین لباس نظامی بود که همیشه به تن داشت. آستینش را تا می زد و همیشه در حالت نیمه رزم بود. در مجالس عزا و عروسی با همان لباس حضور پیدا می کرد و در روزهای تعطیل اگر قرار بود تفریحی کند یا جایی برود با همان لباس می رفت.
باورش سخت است اما چند روز پشت سر هم مرخصی نمی رفت و تمام عمرش را وقف نظام کرده بود.
#سردار_شهید_محمد_ناظری🕊🌹
ساعت سه صبح بود،گفتم : مگه تو خواب نداری؟!
سه روز دیگه مرخصیت تموم میشه، دوباره باید بری پُست بدی همانطور که سرش توی گوشی بود جواب داد : من دیگه عادت کردم.
عطش داشتم ؛ رفتم آب خوردم و برگشتم . گوشی را نشانم داد و گفت : ببین این ها توی سردشت شهید شدن؛ پیج مرزبانی نیروی انتظامی بود. خواب آلود گفتم : خدا رحمتشون کنه یک دفعه حرفی زد که توقعش را نداشتم؛ یه روز عکس منو میذارن اینجا.
وقتی این حرف را شنیدم با عتاب گفتم : تو نخوابیدی زده به سرت ! برو بگیر بخواب، گفت : « نه من بیدارم ... شما راحت باش » . انگار یک چیزی به این بچه الهام شده بود که من بی خبر بودم . آخرین باری که آمده بود مرخصی هم موقع خداحافظی به من گفت : داداش گوشیم رو گذاشتم روی میز ، من دیگه نمیام . مال تو باشه ! با عصبانیت داد زدم :این چه حرفیه ؟ گوشیتو نگه می دارم ، اومدی بهت میدم. ولی حامد راستی راستی نیامد.
توی همین فکر ها بودم که دیدم مادرم پشت سر من و مامور مرزبانی آمده و با دیدن صورت رنگ پریده من همه چیز را فهمیده !
شهیـد حامدمحمدی از مرزبانان هنگ مرزی سردشت یکم خرداد ۹۷ در درگیری با اشرار مسلح به درجه رفیع شهادت نائل گردید
شهید امنیت #حامد_محمدی🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برسه به دست کسی که نیاز داره به دیدنش...❤️
https://eitaa.com/BASIRAT_CYBERI/89178
🌱کانال دوممون ؛
اطلاع رسانی
اخبار
تحلیل
تحولات منطقه
و...
#عضویتاجباری🌷
سر سفره عقد میخواست بهم چیزی بگه اما جمعیت زیاد بود وخجالت میکشید تو دستمال کاغذی نوشت و داد دستم
باز کردم دیدم برام نوشته:
دعا کن شهید بشم
شهید#صالح_زارع🕊🌹
شادی روح مطهرشون صلوات
سال بعد این ایام یه عده رو به نام #شهید میشناسن همونهایی که میدونستن
چه جوری بخوان و بگیرن...
کانال کمیل
رفقا رفتند نوبت به نوبت...
دقت کردین حاج قاسم دونه دونه رفیقاشو برد پیش خودش...!