eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
یا حضرت عباس مددی گفتم فایده ای ندارد. این را بچه ها چند بار گشته بودند اما، مجید ول کن نبود. زیر لب" یا مددی" گفت و راه افتاد رفت طرف دیگر دشت. اولین بیلی که زد پیدا شد. خاک ها را از روی کنار زدیم و فامیلی اش یادم نیست اما عبـاس بود. با پر آب. نوشته بود " فدای لب تشنـه ات یا ابـالفضل."
کانال کمیل
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻟﺸﮑﺮﻣﻮﻥ و آفتابه آب ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ؛ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻓﺘﺎﺑﻪ ﻫﺎ ﺧﺎﻟﯿﻪ، ﺗﺎ ﺭﻭﺩﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻫﻮﺭ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻮﺩ
موقع انتخابات، مسئول صندوق بودم. سر که بلند کردم، دیدم آقامهدی زین الدین، فرمانده لشکر هفده علی بن ابیطالب (ع) توی صف ایستاده، به احترامش بلند شدم. خواستم با احترام بیاورمش جلوی صف. اشاره کرد، نیامد و ایستاد تا نوبتش بشود. موقع رفتن، بدرقه اش کردم. بعد به او گفتم: «آقامهدی، وسیله هست تا شما را برسانند؟ » گفت: «آره! » هر چه نگاه کردم، ماشینی آن دور و بر ندیدم. رفت سمت یک موتورِ گازی تا سوار بشود. رفتم کنارش، گفت: «مال خودم نیست، از برادرم قرض گرفتم» 📚 یادگاران
#کلام_شهید میگفت: امام باید فقط فکر کند ؛ مادستهای امامیم وهر فکری کرد ما باید عمل کنیم، او فکرهای بزرگی دارد و باید دستهای خوبی داشته باشد. #شهید_حمید_باکری🌷
4_1203373604964663313.mp3
3.52M
@salambarebrahimm #صوت_شهدایی اگه یه روز فرشته ها بگن چی میخوای از خدا چشمام رو باز میکنم و میگم به خواهش و دعا شهادت همه ی آرزومه حاج مهدی رسولی
#شهید_ابراهیم‌_هادی رفیق! حتی اگر احساس بی نیازی داشتی، دستت رابه سوی اهل‌بیت بگیر... اگر مشکل نداشتی همیشه وصل باش... مخصوصا به مادرت زهرا{س} فرزند نباید بی خیال مادر باشد...
کانال کمیل
می گفت : « پاسدار یعنی کسی که کار کنه، بجنگه، خسته نشه کسی که نخوابه ، تا وقتی خود به خود خوابش
🌷 شهید مهدی باکری🌷 خواهرش بهش گفته بود «آخه دختر رو که تا حالا قیافه ش رو ندیده ای ، چه جوری می خوای بگیری؟ شاید کچل باشه.» گفته بود « اون کچله رو هم بالاخره یکی باید بگیره دیگه !»   از قبل به پدر ومادرم گفته بودم دوست دارید مهرم چه باشد. یک جلد قرآن و یک اسلحه . این هم که چه جور اسلحه ای باشد، برایم فرقی نداشت. پرسید « نظرتون راجع به مهریه چیه ؟» گفتم « هرچی شما بگین.» گفت « یک جلد قرآن و یک کلت کمری. چه طوره؟» گفتم « قبول.» هیچ کس بهش نگفته بود. نظر خودش را گفته بود. قبلا به دوست هایش گفت بود« دوست دارم زنم اسلحه به دوش باشد.»   روز عقد کنان بود. زن های فامیل منتظر بودند داماد را بینند. وقتی آمد، گفتم « اینم آقا داماد. کت و شلوار پوشیده و کراواتش رو هم زده، داره می آد.» مرتب وتمیز بود. با همان لباس سپاه . فقط پوتین هایش کمی خاکی بود.    هرچه به عنوان هدیه ی عروسی به مان دادند، جمع کردیم کنار هم بهم گفت « ما که اینا رو لازم نداریم. حاضری یه کار خیر باهاش بکنی؟» گفتم « مثلا چی ؟» گفت « کمک کنیم به جبهه .» گفتم « قبول ! » بردمشان در مغازه ی لوازم منزل فروشی . همه شان رادادم، ده – پانزده تا کلمن گرفتم
می گفت : یادمون نره... جنگٍ ما... ۹۰ % روی رفتن بود... ۱۰ % روی رفتن... همین انقد‌ر مَن‌ مَن‌ نکن
کانال کمیل
⬇️ #چشم_‌های_خیره ⬇️ @salambarebrahimm 💠 بعضی فیلم‌ها این قدر ترسناکن که چشم‌های آدم از حدقه می‌ز
⬇️ ⬇️ @salambarebrahimm 💠 اگه کسی یه لیوان آب دستمون بده کلی ازش تشکر می‌کنیم. اما نوبت خدا که می‌رسه اصلاً تشکر کردن یادمون می‌ره. آب و لیوان و کسی که آب دست ما می‌ده همه از خداست. اگه بخواهیم نعمت‌هایی رو که خدا بهمون داده بشمریم باید تا مدت‌ها بشمریم! خدا خودش خیلی ساده بهمون گفته اگه برای نعمت‌هایی که بهتون دادم شکر کنید خیلی بیشتر بهتون می‌دم. حتی همین لب و دهنی هم که می‌خواهیم باهاش شکر خدا کنیم از خداست، جالبه، نه؟ 🔻لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ 🔻 اگر شکر کنید نعمت شما را بیشتر می‌کنم 📔بخشی از آیه ۷ ابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shohada.mp3
4.73M
@Salambarebrahimm خسته ی گناهیم... روایت شهدا
مرشد ؛ فدای دستت  بنواز ساز خود را     ضربی بزن كه زنگ از دل‌های ما بگيرد . . . #شهید_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره‌ای عجیب از زبان پدر موشکی ایران #شهید_حسن_تهرانی_‌مقدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های شهید صدرزاده عزیز درباره تهذیب نفس❤️
درهرپست و مقامی که هستیم حواسمون باشه گرد و غبار دلمون رو سیاه نکنه ... آخه آقامون قراره بیاد نزدیک ظهوره مباداشرمنده باشیم.. ...
🌷شهدا جاذبه عجیبی دارند. اثر مغناطیسی شهدا در دل آدم های سالم فوق تصور است و می تواند به عنوان یک محک برای ارزیابی دل های نورانی و پاک قرار بگیرد... حجت الاسلام پناهیان
🔴 امام خامنه‌ای "هر ملتی که متکی به شهادت شد یعنی شهادت را بلد بود و هنر شهادت را یاد گرفت برای همیشه سربلند است و هیچ قدرتی بر این ملت پیروز نخواهد شد."
گفت #عاشقی را چگونه یاد گرفته ای؟ گفتم از آن #شهید گمنامی که معشوق را حتی به قیمتِ از دست دادن هویتش ، خریدار بود. خدایا بحق #شهدا ما رو یک لحظه هم به حال خودمون توی این دنیا رها نکن. غرق دنیا شده را جام #شهادت ندهند.
اینجا باحسیـن قیامته!؟🌷 با هم قرار گذاشتیم هر کسی شهید شد،از اون طرف خبر بیاره. شهید که شد خوابشو دیدم. داشت می رفت، با قسم حضرت زهرا (س) نگهش داشتم. با گریه گفتم: مگه قرار نبود هر کسی شهید شد از اون طرف خبر بیاره؟! بالاخره حرف زد ، گفت: مهدی اینجا قیامتیه! خیلی خبرهاس... جمعمون جمعه، ولی ظرفیت شما پایینه هر چی بگم متوجه نمی شید. گفتم:اندازه ظرفیت پایین من بگو.. فکر کرد و گفت: همین دیگه، امام حسین (ع) وسط می شینه و ما هم حلقه می زنیم دورش، برای آقا خاطره می گیم. بهش گفتم: چی کار کنم تا آقا من رو هم ببره؟؟ نگاهم کرد و گفت: مهدی! همه چیز دست امام حسین(ع) است ،همه پرونده ها میاد زیر دست حضرت.. آقا نگاه می کنه هر کسی رو که بخواد یه امضای سبز می زنه, می برندش. برید دامن حضرت رو بگیرید... 📚 شهدا و اهل بیت ناصر کاوه برشی از زندگی 🌷 #شهید #جعفر_لاله راوی:حاج مهدی سلحشور
سجده ای چنين در ميانه ی ميدانم آرزوست ...!
.... 🌷خط فاو شکسته شده بود. یک سنگر بود كه هنوز مقاومت می كرد و با تیربار قایق هایی را که به ساحل مى رسيدند، مى زد. علی رفت سمت تیربار. تیربارچی هم علی را بست به تیر. قبل از شهادت به سمت کربلا چرخید، سلام زیبایی به امام حسین داد و افتاد روى زمين.... 🌹خاطره اى به ياد شهيد ٢٦ ساله على حسن پور
....! 🌷در ساحل دشمن زیر آب بودیم. نگهبان شک کرده و با تك تیر، آب را مى زد. اگر مى زدمش تیربارچی کنارش متوجه و همه گردان پشت سرم را در آب می زد. مانده بودم چه كنم كه.... 🌷....كه دیدم یکی اسلحه عراقی را از دستش کشید و یک تیر به او زد. بعد هم دست انداخت مرا از آب بیرون کشید! مجید بود، فرمانده عملیات لشکر. همیشه جلوترین نیروی لشکر بود! 🌹 به ياد فرمانده شهيد مجيد سپاسى، معاون عملياتى لشكر ١٩ فجر
4_5992278967686530757.mp3
3.84M
@salambarebrahimm تو نباشی دل من،، دیگه نمی کوبه 🎤جواد مقدم
حضور بانشاط رزمنده‌ها مقابل دوربین آقا از ما هم بگیر 😅
می‌گفت : کسی‌ که به خداوند متکی است ، آمریکا را سجدہ نمی‌ کند ... اسطوره اطلاعات عملیات #شهید_علی_چیت_سازیان
یه لحظه فکر کن آقا ظهور کنه تو یارش نباشی!
! 🌷کربلای ٥ جریان داشت. لازم بود بر روی نهر جاسم پلی نصب شود تا نیروها از روی آن عبور کنند. کار سختی بود، باید زیر آتش دشمن بدون سنگر و جان پناه این کار را انجام می دادیم. در حال آماده سازی پل بودیم که حضور حاج کاظم و اکبر شجاعی را کنار خودمان حس کردم. حاج کاظم چند روز پیش مجروح شده الان باید در بیمارستان بستری می بود! 🌷حاج کاظم می خندید و به سمت من می آمد. چشمانم باز ماند، حاج کاظم لباس بیمارستان به تن داشت و دمپایی به پا داشت. خندید و گفت: «دیدید از بیمارستان فرار کردم. مگر من می توانم از شما دل بکنم؟!» 🌷ناگهان خمپاره ای زوزه کشان کنار ما به زمین نشست. گرد و خاک که به زمین نشست. در میان آتش و دود، چشمم دنبال حاج کاظم و اکبر بود. اکبر بلافاصله شهید شده بود، اما حاج کاظم هنوز اندک رمقی داشت. به سمتش دویدم. شهادتین می گفت. گفت: «پایم را به قبله بچرخوان.» کار دیگری که از دستم بر نمی آمد، او را به قبله کردم و حاج کاظم، لباس بیمارستان را با لباس شهادت پوشاند. 🌹 به ياد شهيدان حاج محمدكاظم حسينعلى پور و اكبر شجاعى
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست، بلکه عبادت با تفکّر و اندیشه در قدرت بی منتهای خداوند در امور مختلف می‌باشد ولادت ع بر شیعیان مبارک
دو ماهی بود که برای مأموریت اومده بود به «حما». می‌خواست بره دمشق و مأموریتش رو تمدید کنه. بعد از دمشق هم می‌رفت به حلب. دم خداحافظی بهش گفتم: محرابی! مأموریتت که تموم شد و خواستی بری دمشق، روبروی مسجد اموی یه بازار هست به اسم حمیدیه. گفت: خب⁉️ گفتم: اونجا می‌شه یه زحمتی بکشی و از سوغاتیای سوریه بگیری و هر وقت خواستی بیای، برام بیاری یه لحظه ساکت شد. بعد یهو با صدای بلند گفت: بازار شام و می‌گی؟! من از بازاری که بی‌بی زینب (س) رو توش چرخونده باشن... هیچی نمی‌گیریم؛ هرگز! شهید حسین محرابی🌷
خدایا کمکم کن؛ ماه‌هاست که کمتر سوی تو آمده‌ام بیشتر وقتم صرف دیگران شده ... خدایا ! خوش دارم، مدتی در گوشه‌ی خلوتی فقط با تو بگذرانم ...