eitaa logo
کانال کمیل
6.1هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
3.2هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
1_766534.mp3
18.67M
📚کتاب صوتی 🌷قسمت 5⃣ 🌹پیشنهاد دانلود 👌 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
🌷بسم رب الشهدا ▪️باسلام و عرض تسلیت خدمت همراهان عزیز ان شاءالله از امروز کتاب صوتی و بسیار جذاب آن بیست و سه نفر که 6 قسمت هست روزانه دوقسمت نشر داده میشه پیشنهاد میکنیم از قسمت اول دنبال کننده باشید👌
کانال کمیل
🌷بسم رب الشهدا ▪️باسلام و عرض تسلیت خدمت همراهان عزیز ان شاءالله از امروز کتاب صوتی و بسیار جذاب
📗📗 کتاب "آن بیست و سه نفر " بر اساس خاطرات آزاده ی از اسارت احمد یوسف زاده سرگذشت بیست و سه نفر از نوجوانان ایران است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و اکثراً از یک گردان از لشکر ۴۱ ثارالله کرمان به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی اعزام شده بودند که در مرحله مقدماتی عملیات بیت‌المقدس اسیر شدند. صدام حسین پس از آگاهی از این موضوع سعی می کند از این ماجرا سوءاستفاده و به نفع خود بهره‌برداری تبلیغاتی نماید و دستور می‌دهد که دیداری با این نوجوانان ترتیب داده آنها را از بقیه اسرا جدا کنند و به کاخ وی بیاورند... این کتاب، از آنجا که در برگیرنده خاطرات و رشادت های نوجوانان رزمنده و مقاومت آنان در اردوگاه های ارتش بعث است، ناگفته های بسیاری از دوران اسارت دارد.
1_3030175.mp3
16.05M
📚کتاب صوتی 🍃قسمت 1⃣ 🌷پیشنهاد دانلود 👌 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
🕊 🌷شهیدابراهیم هادی بيشتر دوستان و بستگان ابراهیم می گویند: در آن دوران کثیف كه فساد همه جا را گرفته بود، اگر ابراهیم نبود معلوم نبود وضعيت ما چه مي شد؟! او ما را اول جذب زورخانه و ورزش می کرد،بعد ما را هیئت می برد. او دلسوزانه برای هدایت نزدیکان وقت می گذاشت... 🌷یادش با ذکر ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس عاقبت به خیری شهید سردار سلیمانی برای ادامه دهندگان راه شهدا ۶ بار همراه با بغض قسم جلاله می‌خورد: باور کنید راهش این است... ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
همسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی کیست؟ شهید «محمّد حسین یوسف‌الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده ای است که روزگاری چند با محمد حسین زیسته باشد اما خاطره ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند. در کتاب نسل سوخته رازهایی از این شهید و همسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است که مروری بر آنها می کنیم * به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط ۲۵ دقیقه. بعدا برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی. با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود! * با مجروح شدن پسرم محمدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمی دانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت ... اما هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ... * پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال ۶۲ بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم. ساعت ۱۰ شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی‌دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمد حسین یوسف‌الهی هستید؟ با تعجب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الان وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!. وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّد حسین حتی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را گفت! * دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنها با لباس غواصی در آب‌ها جلو رفتند. هر چه معطل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقر بر گشتیم. محمد حسین که مسوول اطّلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانی ـ فرمانده لشکر  در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیات ما با خبر می شود. اما حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخص می کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوش حالی گفتم: الان کجا هستند؟ گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی شد. در ثانی اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، اما صادقی مجرد بود. اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می گردیم.» پرسیدم: چه طور؟!  گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئن بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! *** زمستان ۶۴ بود. با بچه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلی خنده و شوخی گفت: در این عملیات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من!  چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیات والفجر ۸ محقّق شد! ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
🌹عزت از آن خداست ✍سردار سلیمانی: اگر از من تعریف کردند و گفتند «مالک اشتر» و من باورم شد؛ سقوط می‌کنم، اما اگر در درون خودم ذلیل شدم خداوند مرا بزرگ می‌گرداند. ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
1_3030631.mp3
15.48M
📚کتاب صوتی 🍃قسمت 2⃣ 🌷پیشنهاد دانلود 👌 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
گرد و خاکی کردی و بنشین که طوفان را ببینی وقت آن شد قدرت خون شهیدان را ببینی می رود تابوت روی دست مردم، چشم وا کن تا که با چشم خودت فرش سلیمان را ببینی پاشو از پای قمارت! روی دور باخت هستی پاشو! باید آخرین اخبار تهران را ببینی گوش کن! این بار حرف از مرگ شیطان بزرگ است رو به خود آیینه ای بگذار شیطان را ببینی خواب را دیگر حرام خود کن از امشب که باید باز هم کابوس موشک های ایران را ببینی رازها در ذکر بسم الله الرحمن الرحیم است وعده ها داده خدا، باید که قرآن را ببینی قول دادیم انتقامی سخت می گیریم، بنشین تا که فرق قول کافر با مسلمان را ببینی✌️ ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️