eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تا خدا 🌸 خلاصه شده از برنامه لاک جیغ متولد ۱۳۵۹ هستم . ولی الان حدود چهارسال است متولد شدم ! من از آن دسته زنانی بودم که معنویات جایگاهی در زندگی من نداشت . همیشه دنبال چیزی بیرون از خود می گشتم تا آرامش بیابم . وضع مالی خوبی داشتیم . هرچه می خواستیم فراهم بود .‌من توی محیط ورزش ٬ توی محیط کار ٬ توی دوست و رفیق ٬ هرجا که بگویید رفتم و دنبال آرامش واقعی بودم ٬ اما ... من پله های ترقی را در ورزش ٬ حتی در تیم ملی سپری کردم اما باز هم به آرامش نرسیدم . نگاهم به خانم های محجبه بسیار بد بود . وقتی پشت فرمان بودم و می دیدم که یک زن چادری پشت ماشین نشسته ٬ به کنایه می گفتم : یا چادرت را حفظ کن یا رانندگی کن . هیچ دلیلی برای استفاده از چادر نمی دیدم . چادر را مخالف آزادی و پیشرفت زنان می دانستم . دختر من که در مقطع دبیرستان درس می خواند ٬ دقیقا رفتار و اخلاق من را داشت . آن ایام تنها کار خوبی که انجام می دادم ٬ حضور در کهریزک و کمک به نیازمندان در آنجا بود . یک بار با خودم حساب کردم که من هفته ای یک بار به کهریزک می روم و چند سال است این کار را انجام می دهم ٬ پس چقدر ثواب انجام دادم و ... تا اینکه یک بار رفتم پیش یکی از دوستانم که فال حافظ می گرفت . نیت کردم که نظر خدا در مورد من چیست ؟ دوستم وقتی فال گرفت ٬ به من گفت : برای خدا حساب کتاب می کنی !؟ می خواهی خدا تو را رسوا کند و بگوید چه کارهایی کردی ؟ فهمیدم که منظور از این فال چیست ؟ من تا آن روز خیلی برای خدا کلاس گذاشته بودم . وقتی این حرف را زد حسابی بغض کردم و گریه کردم . باور کنید آمدم خانه و سه روز تمام گریه کردم . دوباره به همان دوست قبلی مراجعه کردم . او بلافاصله به من گفت : بیا به سراغ معنویات . گذشته خودت را عوض کن . کمی فکر کردم و با خودم گفتم : نمی توانم ٬ من برای خودم یک زندگی خاص ایجاد کرده ام که با معنویات سازگار نیست . من هر صبح که از خواب بیدار می شوم ابتدا آرایش می کنم و هر روز یک مدل برای خودم درست می کنم . اما چند روز فکر کردم ٬ تصمیم گرفتم نماز را حداقل شروع کنم . گفتم برای قدم اول به نماز و روزه اهمیت می دهم ولی حجاب را نه . بعد از مدتی ٬ مانتو بلند و گشاد خریدم .‌سعی کردم موهایم از روسری بیرون نباشد . این کارها نسبتا راحت بود ٬ اما حذف کردن آرایش برای من امکان نداشت . با خودم گفتم : حالا که آمدم باید بیابم . وقتی فکر کردم ٬ دیدم که این مدل زندگی خیلی عاشقانه تر است . چون خدا محور زندگی من شده . آرایش را کم کم حذف کردم . این مراحل مدتی طول کشید . مشکل بعدی من اختلاط با نامحرم بود . ما در تمام مهمانی ها با نامحرم دست می دادیم . از خدا خواستم که این مشکل من را حل کند و با یاری خدا پله پله جلو رفتم ... @SALAMbarEbrahimm ... 📚برگرفته از کتاب سلام برابراهیم2