حفظ #بیت_المال در مَنش شهدا
فاصله ساختمان سپاه تا مرکز مخابرات چند کيلومتری می شد.
هر وقت میخواست زنگ بزنه به خونه، می رفت مخابرات...
دفتر کارش اتاق #ساده ای بود موکت شده،بدون میز و صندلی. او هیچ گاه اتومبیل شخصی نداشت، حتی دولتی،هیچ وقت از وسایل دولتی استفاده شخصی نمیکرد...
قبل از رفتن به عملیات زیارت حضرت زهرا (س)خواند. شهادت حضرت نزدیک بود و #رمز عملیات هم #یازهرا (س) !
#کربلای۵ بود که ترکش خورد
بردنش بیمارستان، چند روز بعد ۱۲بهمن ٦۵ شهید شد
آنروز، روز شهادت حضرت زهرا (س) بود.
#شهید_عبدالله_میثمی
باز هم انگشترش را بخشیده بود
ازش پرسید: این یکی رو به کی دادی؟!
گفت: انگشتر طلا دستش بود نمی دونست حرومه از دستش در آوردم انگشتر خودم را
دستش کردم...!
#شهید_عبدالله_میثمی🌷
ازش پرسیدم این یکی انگشتر را به کی دادی؟!
گفت: یک بنده خدایی انگشترِ طلا دستش بود،
نمی دانست که طلا برای مرد حرام است
از دستش در آوردم و انگشتر خودم را به او دادم
#شهید_عبدالله_میثمی🕊🌹
هیچ وقت به من نگفت برای شهادتم دعا کن. می گفت: لزومی نداره آدم به همسرش از این حرفها بزنه (زیرا نمی خواست حرفی بزند که همسرش را ناراحت کند) گفتم: می دونم برای شهادتت زیاد دعا می کنی، اگر منو دوست داری دعا کن با هم شهید بشیم، از شما که چیزی کم نمی شه؟ گفت: «دنیا حالا حالاها با تو کار داره.» گفتم: بعد از تو سخت می گذره. گفت: دنیا زندان مؤمن است.
#شهید_عبدالله_میثمی🕊🌹