فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا ای عزیز دل فاطمه سلام الله علیه رو زخم دل شیعه مرهم بذار
سلام همه ی زندگیم [حسین خلجی] _5906803419074537420.mp3
2.85M
@salambarebrahimm
نوکرت رو بگیر تو بغل حسین علیه السلام...
🎤حسین خلج
من از آقا مصطفی یاد گرفتم، اگه از در انداختنت بیرون از پنجره بیا بجنگ برای خواسته هات...
ناامیدت کردن پا پس نکش برو جلو خدا ببینه سفت و سخت چسبیدی بهت میده خواستت رو...
#شهید_مصطفی_صدرزاده
گاهی اوقات یه موانعی هست که نمیذاره ما از عبادتمون لذت ببریم...
گناهانی که در طول روز رخ میده یا خدایی نکرده عُجب
عُجبی که دنباله ی یه عبادت باحاله!
برا همین که اقا امیرالمونین علیه السلام فرمودند:
سیئة تسووک خیر عند الله من حسنه تعجبک
گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است که تو را به خود پسندی (عُجب) وا دارد
شبیه یه آدمی که سرما خورده و بوی عطر رو نمیشنوه...
بو هست ولی مانع ایجاد شده، بعد اینطور میشه که خدا میگه، اگه بخوام بنده ای رو عقوبت کنم لذت عبادتو ازش میگیرم
آخ که چقدرم تنبیه وحشتناکیه...
این تنبیه خدا نه واسه اینه که دوستمون نداره...
اتفاقا چون دوستمون داره و میخواد دچار عجب و ... نشیم اینجوری بهمون تلنگر میزنه که برگردیم ببینیم ما چیکار میکنیم که از عباداتمون لذت نمیبریم.
سلام علیکم رفقای خوب کمیلی احوال دلاتون چطوره؟!
ان شاءالله که روبه راهه...
حالشو دارین یه خورده با هم حرف بزنیم؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون،هیچ کس نبود...
یه جوونی بود، اومد پیش یه عالم بزرگ گفت:
من هرکاری میکنم نمیتونم نگاهمو کنترل کنم...
عالم گفت:
این کوزه شیر رو بذار رو دوشِت و به فلان مقصد برسون، ولی مواظب باش از دستت نیوفته!
یه نفرم مامور کرد که اگه جوونه کوتاهی کرد و ظرف شیرو ریخت، حسابی تو جمع خوار و خفیفش کنه...
جوون که از ترس این که نکنه توی جمع آبروش بره، شش دنگ حواسش به ظرف شیره بود، و به سلامت به مقصد رسید!
رفت پیش عالم و گفت:
اینم از ظرف شیر ک سالم بردم!
عالم ازش پرسید:
توی راه چشمت به نامحرمی خورد؟!
گفت: راستش اونقدر حواسم جمع کوزه شیر بود که اصلا کسی رو ندیدم!!
فقط و فقط خواستم شیر رو سالم برسونم...
عالم گفت: حکایت ما با خدا هم همینه...
اگه به این فکر کنی که خدا میبینه و آخرتی وجود داره، دائما حواست به اعمال و رفتارت هست که خراب نکنی...
قبلا گفتیم که نفس ما خیلی شیطونه! اگه هرچی که خواست بهش دادیم پررو میشه... نفسی که روش زیاد بشه تا ما رو بدبخت نکنه ول کن نیست...
کنترل نگاه خیلی مهمه بچه ها...
چرا؟! چون راه داره به دل!
به قول حاج آقا قرائتی، چشم میبینه، دل میخواد!
روایت میگه نگاه حرام تیر سمیه، زهرآلوده...
این روایتو همه مون حفظیم ...
ولی یه بار نشستیم مفصل راجع بهش فکر کنیم!
یعنی چی تیر سمی؟! مثلا تیر غیر سمی چی کار میکنه که تیر سمی نمیکنه؟!
تو جنگا اگه میخواستن یه نفرو یه جوری از پا دربیارن که دیگه نتونه سرپا بشه نوک تیرشونو زهرآلود میکردن...
حالا،
چرا نگاه حرام مثل تیر سمیه؟!
روایت میگه نگاه حرام تو دل آدم تخم شهوت رو میکاره...
دیدی پس! چشم شد دریچه دل!