1_48718150.mp3
4.31M
یا رسولالله به جز تو این غم دل با که میتوانم گفت
که چاره ساز دو عالم ز چاره افتاده...
🔹حجه الاسلام عالی
شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) تسلیت باد.🏴🏴🏴
https://eitaa.com/salambarebraHem
قبل از رفتن ...
زیارت حضرت زهرا (س) خواند.
شهادت حضرت نزدیک بود و
رمز عملیات هم یا زهرا (س) !
از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد ؛
امّـا دیگر بر نگشت ...
كربلای پنج بود كه تركش خورد
بردنش بیمارستـان ...
چند روز بعد ۱۲بهمن ٦۵ شهید شد
آنروز، روز شهادت حضرت زهرا بود.
#شهید_حجةالاسلام_عبدالله_میثمی🌷
https://eitaa.com/salambarebraHem
ـــ🍀🌻🍀🌻🍀🌻🍀🌻ـــ
#خاطرات_شهدا
🔸 سید تعریف مے ڪرد و مےگفت داشتیم به منطقه عملیاتے اعزام مے شدیم
در راه یڪ نوار نوحه سینه زنے گذاشته بودم این نوار را با مهدے زیاد گوش ڪرده بودم و ڪاملا برامون تڪرارے بود....
⭕ براے همه معمول اینه ڪه وقتے یڪ نوارے تکرارے مے شه دیگه اون حس و حال و اشتیاق اولیه براے گریه
ڪردن به وجود نمے یاد خصوصا اینڪه اون نوار مداحے "نوحه" باشه نه "روضه"....
🌷 شهید مهدے صابرے فرمانده گروهان ویژه خط شڪن تیپ فاطمیون
اما اون روز با روزهاے دیگه فرق مے ڪرد
📀 یڪ نوارے ڪه قبلا بیش از ده ها بار انرو گوش ڪرده بودیم در ماشین گذاشته بودم و
به راهمون ادامه مے دادیم همینڪه داشتم رانندگے مےڪردم متوجه شدم مهدے به پهناے صورتش داره اشک مے ریزه و گریه مے کنه
تو حال و هواے خودش بود...
📃 بعد دیدم یڪ ورقه ڪاغذبرداشت و شروع ڪرد به نوشتن.
در حال نوشتن بود ڪه به مقصد رسیدیم
و وقتی ماشین ترمز ڪرد مهدے هم سرش را از اون برگه بلند ڪرد و اون رو روے داشبورت ماشین گذاشت و رفتیم براے عملیات...
💔 بعد از عملیات این دفعه تنها بسوے ماشین برگشتم چون مهدے آسمانے شده بود در حال روشن ڪردن ماشین بودم ڪه یڪ دفعه دیدم برگه اے ڪف ماشین افتاده اون رو برداشتم و نگاهش ڪردم بله همون برگه اے بود ڪه مهدے در حال نوشتن مطالبے روے اون بود آخرین نوشته آقا مهدے!
قطعه شعرے در وصف حضرت علے اڪبر
علیه السلام!
💞 مهدے عاشق حضرت علے اڪبر
(علیه السلام) بود وقتے ازش پرسیدم اسم گروهان ویژه خط شکنت رو چے بذاریم فورے گفت بگذارید گروهان حضرت علے اڪبر(علیه السلام) حتے اسم هیات عزادارے محله اشون هم به اسم علے اڪبر(علیه السلام) هست وقتے مے خواست آقا رو صدا بزنه مےگفت علے اڪبر لیلا!
💬 ابتداے شعرش هم همین رو گفته.
«بسم الله الرحمن الرحیم»
یا علے اڪبر لیلا؛
عشقت میان سینه من پا گرفته
شڪر خدا ڪه چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشه نگاهے
#حالا_ڪه_ڪار_عاشقی_بالا_گرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته پایین پاے مرقدت ماوا گرفته
گیسو ڪمند خوش قد و بالاے ارباب شش گوشه هم با نور تو ماوا ...
ℹ شعرے ڪه با رسیدن ماشین به مقصد نتونست ڪلمه آخرش رو ڪامل ڪنه!
☑ حالا فهمیدم آن روز گریه جانسوز مهدے براے ڪدام یڪ از اولیاے خدا بود!
ڪسے ڪه مهدے به او علاقه زیادے داشت و همین علاقه هم باعث شد حضرت علے اڪبرعلیه السلام او را به مهمانے خود قبول کنه.
مهدے جان سلام ما رو به آقا برسون...
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_صابرے🌷
╚═🌻🌻🌻🌻🌻══════
https://eitaa.com/salambarebraHem
لوح| بارمز یازهرا حماسه آفریدیم
🔻رهبرانقلاب:وقتى كه درجبهههالباسهاى دوخته واتوكشيده ويا خوراكیهاى بسته بندى شده وياطبخهاى بسيارمهربانانه ومادرانه وياترشى ومربا... راميبينم،ميفهمم كه تلاش بسيارى درپشت جبهه ازسوى مادران وزنان وجود دارد.به اعتقاد من بخش مهم محيط گرم و پرشورجنگ مربوط به جهت فكرى خواهران است واگرزنان ما،دراين حال وهواى فكرى نبودند، نيمى ازاين شوروجود نداشت.۶۰/۲/۵
@salambarebraHem
همه می دانند که وقتی پدرم علی(ع) شنید
دشمن، خلخال از پای زن یهودی کشیده
دیگر قرار نداشت.
و اگر اذن خدا بودّ از غصه دق میکرد.
چه قدر غیرت داشت!
چه مرد بود!
پدرم آن زن یهودی را دوست نداشت.
من نمی دانم آن زن یهودی چه قدر عفیف بود.
کسی آن زن یهودی را کتک نزد.
دست هیچ کسی به صورت آن زن یهودی نرسید.
زن یهودی، پیغمبرزاده نبود.
کسی نگفته همسر آن زن یهودی اول میدان جنگ بوده.
من تردید ندارم که همسر آن زن یهودی
تماشا گر صحنۀ ربودن خلخال نبوده.
زن یهودی، مسافری در راه نداشت
که شش ماه از سفرش را طی کرده باشد
و سه ماه دیگر مانده باشد به آمدنش.
پدرم دربارۀ آن زن یهودی گفت:
اگر مسلمانی از غم این حادثه بمیرد
جای سرزنش نیست و سزاوار است.
حالا کسی هست به من بگوید که چگونه مادر را در مقابل چشمانِ پدر... ؟
📚 کتاب #ریحانه_خدا
جلد چهارم (مصائب حضرت زهرا)
استاد. عباسی ولدی
https://eitaa.com/salambarebraHem