eitaa logo
سلام فرشته
181 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
9 فایل
خدایا، قلب هایمان را آماده سلام کردن به فرشته هایت بگردان رمان ، داستان و کلیپ و پادکست هاي #تولیدی هشتک خورده انتشار مطالب با ذکر منبع، بلامانع است. فهرست مطالب: https://eitaa.com/salamfereshte/2162 نویسنده: #سیاه_مشق
مشاهده در ایتا
دانلود
💪ورزش ذهنی💪 سودوکو 2 🌹سودوکو جدولی است جذاب با ابعاد مختلف که امروزه یکی از سرگرمی‌ های فکری مفید در کشورهای مختلف جهان به شمار می‌آید .سودوکو، مخفف یک عبارت ژاپنی به معنی «ارقام باید تنها باشند» است. ✍️حل جدول سودوکو ، سبب افزایش فعالیت سلول های خاکستری و تقويت سلول های مغزی می شود و از آنجا که در این بازی فرد ترغيب می شود تا انتهاي حل کامل جدول پیشروی کند باعث درگير شدن سلول هاي مغزی جلوگيري از بروز زوال عقل و پیشگیری از ابتلا به آلزایمر می شود. @salamfereshte
تلاش برای آبادانی🌸 🍁هر چه به در و دیوار خانه نگاه می کرد، نمی دانست از کجا باید شروع کند. به داد این دیوارهای کج شده برسد؟ یا پنجره های شکسته را عوض کند و شیشه بیاندازد؟ آن راه پله های دم در را که سنگ هایش ریخته اند، مرمت کند یا سقفی که دیوارش چکه می کند؟ چطور در اینجا باید زندگی کرد؟ با دقت بیشتر، سوالاتش بیشتر می شد و امیدش کمتر. آنچنان پولی هم که در بساطشان نداشتند. همه پول را داده بودند برای خرید این خانه مخروبه. 🌺برعکس او، نامزدش، چنان با شور و اشتیاق در و دیوارها را نگاه می کرد انگار قصر آیینه کاری شده ای را می بیند. با دستش اشاره کرد و گفت: ببین آرزو. به این می گن خونه. نگاه با این همه زلزله خراب نشده. چارچوب محکمی داره. سقفشو نگاه چه بلنده. دستم به سر و روش که بخوره نور علی نور می شه. " آستین هایش را بالا شد و مشغول تمیز کردن شد. جعبه ابزاری که با خودش آورده بود را باز کرد و با چکش، به جان آجرهای دیوار افتاد. 🌸حالا کار هر روزش، تلاش برای آوردن خاک از بیابان و درست کردن آجر و مرمت خانه بود. بعضی روزها، آرزو روی لبه پله خرابه ها می نشست و او را نگاه می کرد که با چه عشقی خشت های دیوارها را روی هم می گذارد و سختی اش را تحمل می کند تا خانه را رو به راه کند و آباد، انگار نه انگار که دانشجوی دکتری نور دیده اساتید است. 🌺پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: قَلبٌ لَيسَ فيهِ شَيءٌ مِنَ الحِكمَةِ كَبَيتٍ خَرِبٍ، فتَعَلَّموا و عَلِّموا و تَفَقَّهوا، و لا تَموتوا جُهّالاً؛ فإنَّ اللّهَ لا يَعذِرُ عَلَى الجَهلِ . ☘️دلى كه در آن چيزى از حكمت نباشد، مانند خانه‌اى مخروبه است. پس، دانش بياموزيد و بياموزانيد و فهميدگى به دست آوريد و نادان نميريد؛ زيرا خداوند عذرِ نادانى را نمى‌پذيرد. 📚كنز العمّال : ح28750. @salamfereshte
🌺باید قوی تر شویم ☘️لحظه ای بیکار نمی نشست. کتاب می خواند. درس می خواند. خط می نوشت. هر کاری را بلد بود، یک قدم جلوتر می برد. حتی نسبت به اطرافیانش هم همین طور بود. برای کودک سه ساله اش توپ فوتبال سنگین خریده بود و بازی های مختلف انجام می داد. توپ سنگین بود و گرفتنش برای کودک، سخت اما او کوتاه نمی آمد. می گفت باید قوی تر شویم 🌼بطری های آب یک و نیم لیتری را از آب پر کرده بود و وزنه می زد. بچه هایش هم یاد گرفته بودند. خانه شده بود باشگاهی برای خودش. می گفت باید قوی تر شویم 🌸فرش خانه را خودش می شست. هر هفته چند نوبت لباس ها را در تشت می ریخت و پا می زد. بچه ها هم یاد گرفته بودند و برنامه خنده ای در حمام به راه بود. می گفت باید قوی تر شویم. 🍎اصلا دستش به خرید چند دانه میوه نمی رفت. صندوق های کوچک و بزرگ می خرید. از ماشین که پیاده می شد، دست هر کدام یک صندوق بود . حتی آن کودک سه ساله اش هم صندوق کوچکی که یک ردیف خرمالو داشت روی دست گرفته بود و به خانه می برد. می گفت باید قوی تر شویم. 🍃بازی هایش همه همین مدلی بود. کلاغ پر با انگشت که کلاغ پر نبود. باید چوبی- متناسب با قدرت بچه ها- که اسباب بازی ای را به آن آویزان کرده بودند، دست می گرفتند و با آن کلاغ پر می کردند. تمرکز کردن سخت بود. بالا پایین آوردنش هم سخت بود اما شدنی. می گفت باید قوی تر شویم. 🌺«وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة..» 🍀هر چه میتوانید قوّت را زیاد کنید 📚سوره مبارکه الأنفال آیه ۶۰ @salamfereshte
🌟پایان و شروع مداوم تصویر پایان کار را وارد نرم افزار می کند. یک دور همه تصاویر را بررسی می کند. هدفون را داخل گوشش می گذارد تا صدای پس زمینه ای که گذاشته است را بهتر و دقیق تر بشنود. بعد از زحمت های چند هفته ای که سر این کار دو دقیقه ای گذاشته، بالاخره کار تمام شده است و حالا می تواند خروجی بگیرد. 🔹دکمه را می زند. به صندلی تکیه می دهد و پیش نمایش در حال پخش نماهنگ را می بیند. خدا را شکر می کند. با خدا مناجات می کند. یک مناجات دو دقیقه ای که خدایا، نواقص کار را ببخش. هر چه تاثیر است دست توست. بر قلب های مردم عزیزم، اثربخشی اش را بالا ببر. خدایا این چیز قابل عرضی نیست اما تو به بزرگی خودت بپذیر و ما را در انجام کارها مخلص کن. دو دقیقه تمام نشده، چشم هایش به اشک شست و شو می شود. 🍀تکیه اش را از صندلی برمی دارد. کمر را صاف می کند و بقیه کارهای مربوط به انتشار نماهنگ را در فضای مجازی، انجام می دهد. کار تمام شده است. از جا برمی خیزد. هنوز یک ربع از وقتی که برای این کار گذاشته بود باقی مانده. تجدید وضو می کند. بسم الله می گوید و مجدد روی صندلی می نشیند. ده دقیقه وقت دارد. در جستجو گر کلمه ای را تایپ می کند و کار تولید و تدوین نماهنگ بعدی را شروع می کند. 🌺فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب 🍀پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می‌شوی به مهم دیگری بپرداز 📚سوره مبارکه انشراح، آیه ۷ @salamfereshte
هدایت شده از ۱:۲۰
⛔️ بیایید معادلاتِ چند مجهولی دنیای سیاست‌زده‌ی پلیدطلب را با فرمول‌های حساب شده حل کنیم نه با رویکردهای سازشکارانه‌ی ذلت‌آور... 🔸مولایمان علی علیه اسلام امیرِاَبَرمردهای عالم فرمود: «قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ فَوَاللّهِ ما غُزِىَ قَوْمٌ قَطُّ فى عُقْرِ دارِهِمْ اِلاّ ذَلُّوا...؛ به شما گفتم که با اینان بجنگید پیش از اینکه با شما بجنگند، به خدا قسم هیچ ملّتى در خانه‌اش مورد حمله قرارنگرفت مگر اینکه ذلیل و خوار شد.»¹ ۱.نهج البلاغه/خطبه ۲۷ @bevaghterahaei
💪ورزش ذهنی💪 سودوکو 3 🌹یکی از فایده‌های حل کردن جدول سودوکو برای سلامتی مغز آن است که قدرت تفکر را بهبود می‌بخشد. شما می‌توانید حین تمرین فرایند تفکر منطقی موقع حل کردن معما یا جدول از این فایده بهره‌مند شوید. در واقع، انجام سودوکو مغز شما را تمرین خواهد داد و مهارت فکر کردن‌تان را بهبود خواهد بخشید. @salamfereshte
هدایت شده از KHAMENEI.IR
پیام رهبر انقلاب درپی ترور دانشمند هسته‌ای و دفاعی شهید محسن فخری‌زاده حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پی ترور دانشمند هسته‌ای و دفاعی شهید، دکتر محسن فخری‌زاده پیامی صادر کردند. متن پیام به این شرح است: بسم‌الله الرحمن الرحیم دانشمند برجسته و ممتاز هسته‌ئی و دفاعی کشور جناب آقای محسن فخری‌زاده به دست مزدوران جنایتکار و شقاوت‌پیشه به شهادت رسید. این عنصر علمی کم‌نظیر جان عزیز و گرانبها را به خاطر تلاشهای علمی بزرگ و ماندگار خود، در راه خدا مبذول داشت و مقام والای شهادت، پاداش الهی اوست. دو موضوع مهم را همه‌ی دست‌اندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همه‌ی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت. اینجانب به خاندان مکرم او و به جامعه‌ی علمی کشور و به همکاران و شاگردان او در بخشهای گوناگون، شهادت او را تبریک و فقدان او را تسلیت میگویم و علو درجات او را از خداوند مسألت میکنم. سیّدعلی خامنه‌ای ۸ آذرماه ۹۹
🌺کار راه انداز 📌مهر بایگانی روی پوشه زد. از جا بلند شد. برگه اتمام کارِ مهر و امضا شده را دو دستی تقدیم کرد و گفت: بفرمایید خدمت شما. نفر بعدی بفرمایید. 🔸تا پیرمرد از جایش برخیزد، به پوشه های روی میز دو همکار دیگرش نگاه کرد. همراه پیرمرد، خانمی هم جلو آمد: = ببخشید کی نوبت من می شه؟ عجله دارم + شرمنده حاج خانم. شماره تون چنده؟ = 524 هست + حدود ده نفر جلوتر از شما هستند. بفرمایید خدمت دو همکار دیگرم، آن ها کارتان را انجام دهند. = نه خیلی ممنون. منتظر می شوم 🔹این گفت و گو، قبلا هم برایش پیش آمده بود. حتی بلند به همه اعلام کرده بود اما جز دو سه نفر، بقیه منتظر نشسته بودند تا خود او، کارشان را انجام دهد. اشکالی نداردی گفت. به احترام پیرمرد از صندلی بلند شد و برگه را از او گرفت. بفرمایید گفت و پیرمرد که نشست، او هم نشست و مشغول شد. 🔹 دوست نداشت مردم معطل شوند و وقت و عمر عزیزشان را تلف کنند. تند تند کدها را می نوشت و اطلاعات را وارد سیستم می کرد و امضا و مهر می زند و با روی خوش، چنان بفرمایید می گفت که خستگی انتظار از صورت مراجعان فرار می کرد اما تن و بدن خودش، کوفته تر از قبل می شد. 🌱کمی خرید برای اهل خانه کرد و وارد که شد، بچه ها هر کدام چیزی از او خواستند. خسته بود. کار 594 مراجعه کننده را راه انداخته بود در حالی که همکارانش، فقط سیصد و اندی پرونده را ثبت کرده بودند. یکی از دخترهایش، برای اینکه خرید دست بابا را از دست برادرش بگیرد، چنان جیغی کشید که گوش هایش منگ شد. به سختی خودش را کنترل کرد. برای خوشحالی دخترش، چند پرتقال را در کیسه ای دیگر ریخت و آن را دست دخترش داد تا به آشپزخانه ببرد. سر و صداهای بچه ها که خوابید، او هم خوابش برده بود. 🌺 امام على عليه السلام : إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَيكُم نِعمَةٌ مِنَ اللّهِ عَلَيكُم ؛ فَاغتَنِموها ولا تَمَلّوها فَتَتَحَوَّلَ نِقَما . 🍀همانا نيازهاى مردم كه به شما عرضه مى شود ، نعمتى از سوى خدا براى شما است ؛ پس آن را غنيمت شمريد و از آن ملول نگرديد ، مبادا كه نعمت به عذاب تبديل شود . 📚غرر الحكم : 3599 . @salamfereshte
💥برپا 🔹در اتاق باز و پدر وارد اتاق شد. سعیده که مدتی بود روی تخت دراز کشیده بود و تازه چشمانش گرم شده بود، با دیدن چهره پدر، از جا پرید و لبه تخت نشست. قلبش تالاپ تالاپی راه انداخته بود که نگو. نفس نفس می زد. با همان حالت گفت: سلام. پدر از اینکه دختر به این مودبی دارد خوشحال شد و گفت: سلام بابا. خواب بودی؟ سعیده گفت: تقریبا. کنار سعیده روی تخت نشست و گفت: چه خبر؟ درسها خوبه؟ کارنامه تون را ندادند؟ سعیده، دستانش را زیر لحاف، قایم کرد و گفت: نه هنوز ندادن. پدر از جا بلند شد و با صدای کلفتش گفت: بخواب بابا. شب بخیر. 🌸سعیده، دستانش را از زیر لحاف بیرون آورد. می دانست که لحاف نمی تواند او را در پناه خودش بگیرد اما ناخودآگاه از ترس پدر، زیر لحاف پناه گرفته بود. لحاف را به گوشه ای پرت کرد و خودش را روی تخت، رها کرد. کمی چهره اش را در هم کرد و زیر لب غر زد که: تازه خوابمون برده بود ها.. 🔸 از ترس اینکه پدر پشت در نباشد، از جا جست و لای در را باز کرد. هیچکس پشت در نبود و چراغ سالن پذیرایی هم خاموش بود. نفس راحتی کشید و به رختخواب پناه برد. داشت به این فکر می کرد که اگر معدلش نوزده نشده باشد، با دعواهای پدر چه کند. تحمل فریادها و ناراحتی های بی اندازه پدر را نداشت. 🌺پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شَرُّ الناسِ عندَ اللّه ِ يَومَ القِيامَةِ الذين يُكرَمُونَ اتِّقاءَ شَرِّهِم . 🍃روز قيامت ، بدترينِ مردم در پيشگاه خدا ، كسانى هستند كه مردم از ترسِ گزندشان به آنها احترام بگذارند . 📚الكافي : ج 2 ص 327 ح 2 @salamfereshte
🌺امام جواد (علیه السلام) : الثِّقَةُ بِاللّهِ تعالی ثَمَنٌ لِکلِّ غالٍ، وَ سُلَّمٌ إلی کُلِّ عَال. ☘️اعتمادِ به خداوند متعال، بهای هر چیز گرانی است و نردبانِ رسیدن به هر بلندایی. 📚بحارالأنوار، ج 78، ص264 @salamfereshte
🍃هیاهو 🔹به اطراف نگاه می کرد. هیچ خبری نبود. سکوت محض. نسیم ملایمی می وزید اما آنقدر نبود که صدایی از خودش داشته باشد. پای راستش را بلند کرد و روی زمین خاکی، کمی جلوتر گذاشت. صدای چکمه های فرو رفته در خاک، خیلی نرم، بلند شد. پای چپ را بلند کرد. اسلحه را روی دوشش جا به جا کرد. همین صداها را فقط می شنید. ساعت نگهبانی او، خلوت ترین ساعت ها بود اما در دلش، هیاهویی بزرگ برپا بود: - سر غذا می توانستی دو سه لقمه کمتر بخوری و بدهی به مجید. دفعه بعد، این کار را بکن. موقع نگهبانی دادن خیلی وقت تلف می کنی. می توانی ذکر بگویی و استغفار و صلوات بفرستی. این را یادت نرود انجام دهی. اخر نگهبانی دادنت، درسته خسته ای اما با لبخند و روی باز باید با بقیه روبرو شوی. کمی از این اخم هایت کم کن. حواست باشد همه سربازها، از تو بزرگ تر و بهتر اند. احترامشان را باید حفظ کنی. شب ها مراقب باش نوچ نوچ نکنی و سرو صداهایشان را موقع خواب تحمل کنی. بالاخره دل خوشی شان همین شلوغ کاری هاست. 🔻 همین طور یکی یکی، مسائلی که به ذهنش می آمد را بررسی می کرد و رفتار خودش را می دید و یادآوری می کرد که باید بهتر از آنی که بودی بشوی.. بعد از مدتی، همان طور که چشمانش را در دشت بی انتها می چرخاند، مشغول صلوات شد.. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🍀امام على عليه السلام : مَن كانَ لَهُ في نَفسِهِ واعِظٌ كانَ علَيهِ مِن اللّهِ حافِظٌ . 🌸هر كه واعظى درونى داشته باشد، او را از جانب خداوند نگهبانى است. 📚بحار الأنوار : 78/67/11. @salamfereshte