زندگی نامه شهید والامقام عبدالرضا نوری
شهید عبدالرضا نوری در سال ۱۳۴۵ در خانواده دوستدار ودلسوخته اهل بیت(ع) در روستای سیریز دیده به هستی گشود در سن ۷ سالگی وارد دبستان عمار شد تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت سپس واردمدرسه راهنمایی شیخ فضل الله نوری سیریز شد بعد از اتمام دوره راهنمایی جهت ادامه تحصیل عازم شهرستان زرند شد به او پیشنهاد شد که در رشته تجربی ادامه تحصیل دهد اما علاقه زیاداوبه اسلام و روحانیت سبب شد که به حوزه علمیه برود و در عین حال دبیرستان رامتفرقه امتحان می داد.
بعد از مدتی در جبهه حضور یافت ودر عملیات محرم از ناحیه بازوی چپ مجروح شد جهت مداوا به زرند بازگشت اما راجع به مجروحیتش با هیچ یک از افراد خانواده صحبت نکرد موقع عوض کردن لباس یاپانسمانش به دور همه از این کار را انجام میداد لذا افراد خانواده هیچ کس نمیدانست که اومجروح شده است.مجروحیت مسیر او را تغییر نداد لذا بعد از مدتی برای مرتبه دوم به جبهه رفت وبالاخره درتاریخ 1362/8/13 در شهادت والفجر 4دراثراصابت تیرغزل شهادت رازمزمه کرد.
#وصیت نامه شهید والامقام عبدالرضا نوری
(ولاتحسبن الذین قتلوافی سبیل الله امواتا بل احیاءعند ربهم یرزقون)سوره آل عمران آیه 169(مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اندمرده اندبلکه آنان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی میخورند.)
با درود و سلام بر رهبر کبیر ایران و تمام خانواده های شهداء،معلولین،مجروحین،اسرا و مفقودین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.
پدر و مادرم!من اگر سوی دیار عاشقان میروم هدف اصلی من دفاع از اسلام و آزادی کربلای حسین(ع)است،کربلایی که حسین(ع) با ۷۲ تن از یاران باوفایش جان خود را فدا کردند در سرزمینی که سر حسین(ع)بالای نیزه رفت. میروم تا به جهانیان ثابت کنم ما همه اهل ایمان هستیم و تا آخرین قطره خون می جنگیم وهمچنین به ندای حسین (ع)وحسین این زمان،خمینی بت شکن لبیک بگویم.پدر و مادرم!اگرسعادت شهادت نصیب من گشت ازشمامیخواهم که اصلابرایم ناراحت نباشیدوخیلی خوشحال باشید که خداوند این قربانی ناچیز را از شماقبول کرده و همیشه دعای شما این باشد که امام سلامت باشد و رزمندگان اسلام پیروز.
اما سخنی با شما برادرم!از شما می خواهم در زمان مرگ من همچون کوهی استوار در برابر تمام سختی ها و گرفتاری ها باشیدو شماای برادرم بعد از من،برو واسلحه به خون افتاده من را برداروبجنگ. سخنم با شماای خواهر!از شما می خواهم که همچون زینب در برابر این همه سختی ها و گرفتاریها مقاومت کنی. در آخریک سخنی با همکلاسانم وهموطنانم دارم، شماای برادر دانش آموز! از موقعیت استفاده کن وبادرس خواندن خوداز طریقی به این منافقین واین کشورهای مرتجع بجنگ ویااگرمیتوانی در جبهه حضور یاب واز طریق جهادبه انقلاب کمک کن.اما تو ای هم وطن عزیزم!از تو یک توقع کوچک دارم که از رفتن فرزند خود به جبهه خودداری نکنیدوخود شماآنهارابه جبهه بفرستید زیراالان حسین(ع) در کربلای خوزستان وکردستان نیرو میخواهد ویارمی پذیرد،پس تو بیا وفرزندت را به جبهه بفرست و خودت هم از طریق کمک و حضور پیدا کردن در مساجد.
در پایان از شما میخواهم!برای امام،رزمندگان، معلولین، مجروحین،اسراوکسانی که به طریقی برای انقلاب زحمت میکشندوبازحمتشان ضربه ای دیده اند،دعا کنید.
والسلام،عبدالرضا نوری،کردستان،1362/8/13
شادی روحش صلوات
#وصیت نامه شهید والا مقام جعفر جعفری
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة...(سوره توبه آیه 111) همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهای بهشت خریداری کرده...)
پدر و مادرم !سخنی چند با شما دارم ،خودم می دانم در این مدت عمرم کاری برای شما نکردم و فقط شما را رنجاندم.
مادرم!امیدوارم که مرا ببخشید پدر و مادر گرامیم!اگر در این مدت خدمتم به شهادت رسیدیم،خدای نکرده ناراحت نشوید چون من برای خدا هجرت کردم و الان که به لقاء حق رسیدم بی نهایت خوشحال هستم و هرگز در فقدان من گریه نکنید.
خواهرم امیدوارم در نبودن من حجاب خود را حفظ کنی چون تو باید چنان باشی و رفتارت چنان باشد که کسانی که بی حجاب هستند از شما درس بیاموزند و خدای نکرده صبر خود را از بین نبرید که خداوند با صابران است(ان الله یحب الصابرین)
برادران عزیزم چند سخنی با شما دارم اگر در خانه به شما اذیتی رساندم،مرا ببخشید و امیدوارم برادران بزرگم با شهادت من روحیه خود را از دست ندهید،امیدوارم سلاح و سنگر مرا خالی نگذارید و هرچه زودتر به کمک اسلام و رهبر عزیز بشتابید و خدای ناکرده از صحنه خارج نشوید و امام را تنها نگذارید.ای امت شهید پرور سیریز من کوچکتر از آن هستم که بخواهم به شما پیام بدهم اما در اسلام تذکر لازم است.
ای جوانان محله خدا نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی اکبر حسین(ع) در راه حسین(ع) و با هدف شهید شد.اما ای مادران و خواهران مسلمان همشهریم مبادا از فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردای قیامت در محضر خدا نمی توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود.اگر فیض شهادت نصیبم شد از امت شهید پرور می خواهم آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند،اما باشد که خون شهدا آنان را نیز متحول سازد و هر کدام از شما توفیق زیارت امام را پیدا کردید سلام مرا به او برسانید و بگویید: تا آخرین قطره خونم اسلام را ترک نخواهم کرد و با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها،حسین(ع) را همراه باشم و سنگر او را خالی نگذارم تا هنگامی که همه احکام اسلام زیر پرچم امام زمان (عج) را همراه باشم و سنگر او را خالی نگذارم تا هنگامی که همه احکام زیر پرچم امام زمان (عج) به اجرا درآید.والسلام من الله التوفیق
#زندگی نامه شهید والامقام جعفر جعفری
شهید جعفر جعفری فرزند حسن در سال 1345 در روستای فتح آباد سیریز به دنیا آمد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و راهنمایی در دبستان یاسر و مدرسه راهنمایی شیخ فضل الله نوری ،راهی جبهه های حق علیه باطل شد.
او جوانی خوش سیرت و خوش خلق بود و علاقه زیادی به مجالس دعای توسل و کمیل داشت و بیشتر اوقات فراغت خود را در مساجد می گذراند و همیشه یار و مددکار پدر در امور کشاورزی بود.
جعفر دو مرتبه و هر بار به مدت شش ماه در جبهه حضور پیدا کرد و بعد از آن، با گذراندن یازده ماه خدمت به عنوان خدمت سربازی در فاو،بالاخره در عملیات والفجر 8 به خیل چکاوکان عاشق پیوست.
او سکان دار قایق بود و پس از شهادت سه روز جنازه او در آبهای اروند رود ماند تا اینکه توسط تیپ الغدیر یزد شناخته به شهرستان یزد انتقال داده شد و به جهت تشابه اسمی در این شهر تشییع شد اما بعد از چند روز بدن او به کرمان عودت داده شد و پس از تشییع جنازه در زرند به روستای سیریز منتقل و در جوار امام زاده جعفر (ع) به خاک سپرده شد.
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.مقام معظم رهبری
شادی روحش صلوات
حوزه مقاومت بسیج حضرت ثامن الائمه علیه السلام سیریز