eitaa logo
هیئت سالار زینب سلام الله علیها
505 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3هزار ویدیو
49 فایل
✔ تحت نظر حوزه علمیه سفیران هدایت تالش ✔تاسیس:۱۳۹۹ ✔فعالیت:فرهنگی و اجتماعی 🔸️جلسات هفتگی 🔸️مراسمات مذهبی و مناسبتی 🔸️دوره های معرفتی نوجوانان 🔸️مبارزه با آسیب های اجتماعی ✅ ادمین: @sarbazeagha1 @Aftab31 @Banou1 @FarimahMirzaii @Ahadikhadijeh
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 سلام امام زمانم 💞 🌸سلام بر تو ای راه روشن خدا. ای که هر چه غیر توست بیراهه است. 🌸سلام بر تو و بر روزگاری که همه خلق در مسیر تو، شیرینی بندگی را خواهند چشید. 🌤 🌤 (عج) سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 | @salare_zeinab_talesh 🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک خیابان کرده مجنونم تومی‌دانی کجاست آن خیابان کوی جانان قطعه‌‌ای ازکربلاست یک خیابان گشته تنهاجلوه‌ گاه عالمین یک طرف قبرابالفضل،یک طرف قبرحسین‌ بمیرم برا حسن سلامُ علی ساکن کربلا سلام‌ مابه حسین وبه کربلای حسین السَّلام عَلیکَ یاسَیّدنا العَطشان اَلْسَلٰامُ عَلَيْكْ يٰااِمٰامْ حَسَنِ مُجْتَبٰي السَّلٰامُ علَیَکَ یٰاابٰا عَبْداللّٰهِ الْحُسَیْن اَلْسَلٰامُ عَلَيْكْ يٰا اَبَالْفَضْلِ اْلْعَبٰاسْ صَلَي اللٰهْ عَلَيْكْ یَاأَبَاعَبْدِالٰلهِ الْحٌسَْيْنْ صَلْي اللٰهُ عَلَيْكْ يَااَبَاْلْفَضْلِ الْعَبٰاس صَلَّيْ اْلْلّٰهُ عَلَيْكْ يٰااِمٰامْ حَسَنِ مُجْتَبٰي اَلْسَلٰامُ عَلَي الْحُسَينْ وَعَلٰي عَليِٖ  بْنِ الْحٌسَيْنْ وَعَلٰي أَوْلاَدِالْحُسَيْنْ وَعَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن السَّلَامُ عَلَیْکَ یَاأَبَا عَبْدِاللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 | @salare_zeinab_talesh 🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
AUD-20221007-WA0007.mp3
1.78M
💬 قرائت دعای "" 🎧 با نوای استاد فرهمند هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 | @salare_zeinab_talesh 🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صوت «زیارت آل یاسین».mp3
19.79M
امام زمان فرمودند این طور به من سلام بدهید✨ 🔷زیارت آل یاسین🌸 السلام علیک یا صاحب الزمان🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🌿🍃🌿🍃🌿 سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 | @salare_zeinab_talesh 🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
هر صبح یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «إِذْ رَأَىَ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى» هنگامی که (از دور) آتشی مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: «(اندکی) درنگ کنید که من آتشی دیدم! شاید شعله‌ای از آن برای شما بیاورم؛ یا به وسیله این آتش راه را پیدا کنم!» (سوره مبارکه طه/ آیه ۱۰) سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 | @salare_zeinab_talesh 🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
❇ تفســــــیر آنگاه مى گوید: در آن زمان که آتشى (از دور) مشاهده کرد و به خانواده خود گفت: اندکى مکث کنید که من آتشى دیدم (من به سراغ آن بروم) شاید شعله اى از آن براى شما بیاورم و یا به وسیله این آتش راهنمائى پیدا کنم (إِذْ رَأى ناراً فَقالَ لاَِهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ ناراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْها بِقَبَس أَوْ أَجِدُ عَلَى النّارِ هُدىً). با توجه به این که قَبَس (بر وزن قفس) به معنى مختصرى از آتش است که از مجموعه اى جدا مى کنند، و با توجه به این که معمولاً مشاهده آتش در بیابان ها نشان مى دهد که جمعیتى گرد آن جمع اند، و یا این که شعله اى را بر بلندى روشن ساخته اند که کاروانیان در شب راه را گم نکنند. 🌺🌺🌺 و نیز با توجه به این که أمکُثُوا از ماده مکث به معنى توقف کوتاه است، از مجموع این تعبیرات، چنین استفاده مى شود: موسى با همسر و فرزند خود در شبى تاریک از بیابان عبور مى کرده، شبى بود سرد و ظلمانى که راه را گم کرده بود، شعله آتشى از دور نظر او را به خود جلب کرد، به محض دیدن این شعله، به خانواده اش گفت: توقف کوتاهى کنید که من آتشى دیدم، بروم اندکى از آن براى شما بیاورم و یا راه را به وسیله آتش یا کسانى که آنجا هستند پیدا کنم. (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰ سوره مبارکه طه) سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 | @salare_zeinab_talesh 🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️ فرقه بهائیت در پوشش مربیان مهدکودک‌های بدون مجوز! 🔸مواظب انتخاب کردن مهد کودک فرزندان دلبندتان باشید سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 | @salare_zeinab_talesh 🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
فرار مغزها ۵۰ هزار دانشجوی ایرانی در آمریکا چه می کنند! فرار مغزها در ۵ سال گذشته ۵ برابر شده است! روزنامه اطلاعات ۲۸ خرداد ۵۶ مگر زمان شاه ایران بهشت نبود و مردم در رفاه نبودند؟ سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 | @salare_zeinab_talesh 🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
Part03_سید ابراهیم.mp3
16.49M
📗 کتاب صوتی خاطرات شهید مدافع حرم قسمت 3⃣ سالار زینب سلام الله علیها 🇮🇷 | @salare_zeinab_talesh 🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴🍀
قسمت۱۳۹ تمام سر و صورتم خیس عرق بود و صدای تپش قلبم را به وضوح می شنیدم.زانو هایم وزن بدنم را تاب نمی آوردند و حلق و زبانم خشکیده و به هم قفل شده بود.کم آبی همه ی وجودم را بی رمق و ناتوان کرده بود.ثانیه ها به سختی عبور می کردند.دل پیچه و فشار اسهال مثل طوفان مرا به زمین می کوبید.بعد از این همه سوال بی جواب و سر پا ایستادن،وقتی حس کردم بند بند استخوان هایم دارند از هم جدا می شوند،تازه نفر سومی وارد اتاق شد و پشت میزی که در کنارش کمدی بود،نشست.با تمسخر پرسید:دردت چیه بنت الخمینی؟ برای اینکه بیشتر آنجا نمانم و به رنجم خاتمه دهم گفتم درد ندارم. دکتر چهار تا قرص لوموتیل به دستم داد و به طراز گفت:ببریدش وقتی به سلول برگشتم خواهر ها خیلی نگران شده بودند.بلافاصله فاطمه پرسید:حالت خوبه؟درمانگاه بیرون از اینجا بود یا با ماشین بردنت؟ گفتم:نه پشت همین سیاهچال یک عمارت آینه کاری درست کرده اند که هیچ شباهتی به درمانگاه ندارد و برای بازجویی از مریض و مجروحین آنجا نشسته بودند.این امامزاده شفا که نمی‌دهد کور هم می کند. از فاطمه پرسیدم :این قرص ریز ها همان لوموتیل است نفری یکی از اینها بخوریم. گفت اینها که آب نبات نیست تقسیم کنی،تمام آب بدنت رفته،باید هر چهار تا را هم بخوری. بدون آب چهار تا قرص را خوردم.خواهر ها به هر شکل بود تا صبح مرا تحمل کردند و من با همان شرایط نماز خواندم.روشنی صبح در آیت سیاهچال پیدا نبود اما گذر زمان نشان از سپیدی صبح داشت.دو نگهبان در را باز کردند و گفتند:بلند شید ادامه دارد @salare_zeinab_talesh @salare_zeinab_talesh @salare_zeinab_talesh 🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷