eitaa logo
صالحه کشاورز معتمدی
6.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
9 فایل
کمکتون میکنم تا حال خانواده شما بهتر بشه دبیر خانواده استان البرز در جبهه فرهنگی و قرارگاه تحول ادمین : @Admiin114 ثبت نام دوره: @Sabte_name_doreh واحد مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4035444855C167ad52bed
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎊🎉🎈🎉🎀🎉🎈🎉🎊 سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه‌ی معصومه سلام ‌الله ‌علیها را محضر مولامون حضرت امام مهدی ارواحنا ‌له‌ الفداء و شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم. 🌺 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا🔍ꕥ🔖ꕥ🗃ꕥ اꕥ🔖ꕥ ا🗃ꕥ اꕥ 🧕بانو بیست و ⚜بانو بیستی ها ... با دانش تیپ شناسی که نگرشی واقع بینانه و دقیق رو در مورد خویشتن خویش و دیگران برایشان به وجود آورده ، توانسته اند بندهای درون خودشون رو گسسته و‌ تغییر لازم رو برای دستیابی به کمال انسانی اعمال کنند.😍👌 🗃روش های بسیاری برای شخصیت شناسی ، تپپ شناسی و خلاصه شناخت خودمون و دیگران وجود داره که تمام خصوصیت ها و عملکردها رو مورد بررسی قرار میده ...👏👏 ⚜بانو بیستی ها ... 🤓👈با آگاهی از روش های تیپ شناسی ابتدا خودش رو مورد بررسی قرار می دهند ؛ ابتداً به تیپ شخصیتی خودشون واقف و سعی بر ارتقای نقاط قوت و بالعکس تضعیف نقاط ضعف می پردازند. 👌✔️🌺 سپس هنگام مواجهه با دیگران توسط این آموزش به اونها و بررسی شان ، عملکرد بهتری رو نسبت به اونها خواهند داشت.☺️✌️ ⚜بانو بیستی ها ... به افراد کمک می کنند که با شناخت ابعاد شخصیتی خودشون به درجات عالیه کمال انسانی دست یابند و هر روز نیز موفق تر از روزهای گذشته خودشون عمل کنند ان شاءالله♻️☢✔️ 🎯 @salehe_keshavarz 💎════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ◦•●⊙◎-3⃣2⃣🌹
عود باش نازنین ... @salehe_keshavarz
📣📣📣📣📣📣 الهی! الحمدلله رب العالمین🤲🌹 🌒رسیدیم به آخر شب و زمان محاسبه اعمال روزانه ... سلام‌ شبتون نورانی رسیدیم به محاسبه📝👇 ‼️امروز چقدر حواست به تیپ شخصیت خودتون و دیگران بود ؟!! 📝 میتونید گزارش کارتون رو هم برامون ارسال کنید. برای ارسال گزارش به ادمین ایتا مراجعه کنید😊↙️ 💬 @Admiin114@salehe_keshavarz ⚜ ⤴️💯🔅💯⏺💯🔅💯⤵️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 ۲ 💭♥️شروع یک پایان تازه بدهی شرکت به پدر مسعود رو پرداخته بودیم و می خواستیم برای ارتقاء شرکت فکری بکنیم که بارداری من همه برنامه ها رو بهم ریخت. مسعود و خانواده ها حسابی بودند و به من امیدواری می دادند که نگران هیچ چیز نباشم و روی کمک آنها حساب کنم . بد ویار بودم و آن روزها از همه چیز بدم می آمد... اصلا لوس نبودم و سعی می کردم مقاومت کنم اما واقعا تحمل بعضی چیزها را نداشتم به خصوص تحمل را اصلا نداشتم ... نمی توانستم کنارش بنشینم ، وقتی دستم را می گرفت حالم بد میشد ، از بوی بدنش حالم به هم می خورد ... و از این حال خودم بیشتر از مسعود عذاب می کشیدم . قرار گذاشتیم از این ویارم به کسی چیزی نگوییم . مسعود هم را می کرد... فرزندم دختر بود 7 ماهه باردار بودم با صورتی باد کرده و دماغی پف کرده ، قیافه و هیکلم به هم ریخته بود ... اما با این وجود من برای مادر شدن و مسعود برای پدر شدن بی قرار بودیم . آن چند ماه به خاطر بی حالیهای من و ویاری که داشتم مسعود ساکت تر شده بود ، عمیق تر نگاهم می کرد و من ناخواسته گاهی از باردار بودن خودم خسته و حتی متنفر می شدم ، دلم برایش می سوخت اما چاره ای نداشتم ... به پیشنهاد پدر مسعود قرار شد چند روزی به ویلای دایی مسعود در شمال برویم تا من آب و هوایی عوض کنم. آنها یک روز زودتر رفتند و من مسعود هم فردایش عازم شدیم ... پیج و تاپ جاده چالوس و دوری راه حسابی خسته ام کرده بود وقتی رسیدیم چادرم را آزادتر گرفتم تا برآمدگی شکمم مشخص نشود به کمک مسعود وارد ویلا شدم . مسعود زیر لب شوخی می کرد تا حالم بهتر شود ... به محض ورود با جمعیت زیادی روبه رو شدیم خانواده دایی مسعود با عروس و داماد هایش به اتفاق خانواده خاله اش و کل خانواده مسعود آنجا بودند ، همه به افتخار ورود ما دست زدند و خوش آمد گفتند. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 خانمهای بی حجاب جلوی آقایان قربان صدقه ی بچه ی به دنیا نیامده ی ما می رفتند و من از خجالت صورتم قرمز می شد ، اما برای مسعود مشکلی وجود نداشت ، راحت بود ، با همه خوش و بش می کرد و راجع به دخترش بلند بلند حرف می زد و کلی پز می داد ... خواهر مسعود به کمکم آمد و اتاقم را نشانم داد چادرم را گرفت و به کمک او لباسم را عوض کردم از اینکار متنفر بودم اما بودن خواهرش از بودن مسعود بهتر بود . قرار بود سه روز آنجا بمانیم و من نمی دانستم که فردا شب مسیر زندگیم خواهد کرد ... ورود در آن ویلا شروع ماجرایی بود که ده سال از زیباترین سالهای زندگیم را سوزاند ... کاش زمان همانجا می شد ... ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... @salehe_keshavarz فریاد از شلوغی این شهر بیخیـــال... سرمان گرم به هر دغدغه پوشالي است ... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐ سلام به همه شما نازنینانم میخوام در مورد مطلب مهمی باهاتون صحبت کنم که واقعا لازمه روش خیلی کار کنید.💪💪 📌در مورد توانستن ... بله چیزی که بهش ایمان نداری😒😒 و خیلی شنیدم که مابین صحبت هاتون میگید⤵️⤵️ خانم کشاورز من نمی تونم!!!!😣😣 عزیز من! اتفاقا میخوام بگم تو می تونی!!!😎✌️ 💯به خودت ایمان بیار ‌... 💯یقین کن ... خواستن نه به معنای👇👇 🚫میل داشتن 🚫آرزو کردن 🚫حتی امیدوار بودن ✅بلکه به معنای عمل کردنه ... انسان قادره به هر چی می خواد برسه ، به شرط اونکه فقط بخواد ...😍😍 همین ... و امروز این شرط ماست😉👌 پس بسم الله❤️✅ ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐ 💭 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄ بانو بیست تو می توانی ...💪💪 📌یادتون باشه ۴ کار روتین رو اگر بخواهی حتما انجام میدی‌ کافیه فقط بخوای✅✅ اگه تا امروز موفق نشدی که انجامش بدی ، فقط برای اینه که نخواستی عزیز من!!😉 🖇بارالها! امروز با تو شرط می گذارم که هیچ گاه و در هیچ شرایطی نگم من نمی تونم چون اگر بخوام کاری رو انجام بدم حتما می تونم تو این توان رو در من گذاشتی😌✅ چون تویی دارم ؛ پس قادرم هر کاری رو انجام بدم🙃🌹 از همین الان ، همین امروز ...🤝 💬 @salehe_keshavarz ❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا🙃ꕥ💫ꕥ💥ꕥ اꕥ💫ꕥ ا💥ꕥ اꕥ 🧕بانو بیست و عزیزان من!😉👇 📌باور داشته باشیم که اگر بخواهیم به هدف و خواسته ای که در زندگی برایمان مفید هست ، دست پیدا کنیم 🔖باید دست به کار بشیم 🔖باید اراده داشته باشیم 🔅اراده ای که جهت و هدف رو تداعی کنه 🔅اراده ای که بتونه کوه ها را تکه تکه کنه و از سر راه خود برداره 🔅از سنگ ها آب بسازه و در مقابل هیچ مانعی کوتاه نیاد. ⚜بانو بیستی ها ... ✅🌺این شما هستی که مسیری برای موفقیت خودتون می سازید.‌ کافیست “ عزمی راسخ ” داشته باشیم. به این مفهوم که بخواهیم.😍😍 🔛بسیار پیش اومده که تصمیم به انجام کاری گرفتیم ، ۲۰% هم پیشرفت کردیم ؛ اما در بین راه با کوچکترین مشکل کار رو کنار گذاشتیم و به کاری دیگری روی آوردیم.🔚🔝 ⚪️اما ... بعدها دیدیم که شخص یا اشخاص دیگری به دنبال هدف ما رفتند و اون رو‌ کامل انجام دادند و موفقیت های بزرگی هم کسب کردند. میدونید چرا ...!!!!🤔‼️🔰 💯♻️تفاوتمون در اینجا بوده که اونها عزم راسخ داشتند و ما نداشتیم.😒😒 ⚜بانو بیستی ها ... می دونند که هیچ چیزی به آسونی به دست نمیاد. برای بدست آوردن اون باید بها بدیم نا امید نشیم همیشه به حرف هامون عمل کنیم👌👌 ☢پس اگر به هدفی که می خواهیم نرسیم اون چیزی که مشکل داره خود ما هستیم و نه اطرافیان و حتی نیاکان ما ... شما هم می توانید اگر بخواهید.🤗 🎯 @salehe_keshavarz 💎════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ◦•●⊙◎-3⃣3⃣🌹
📣📣📣📣📣📣 الهی! الحمدلله رب العالمین🤲🌹 🌒رسیدیم به آخر شب و زمان محاسبه اعمال روزانه ... سلام‌ شبتون نورانی رسیدیم به محاسبه📝👇 چقدر امروز به شرطمون دقت کردید‼️ چقدر خواستید‼️ چقدر تونستید‼️ 📝 میتونید گزارش کارتون رو هم برامون ارسال کنید. برای ارسال گزارش به ادمین ایتا مراجعه کنید😊↙️ 💬 @Admiin114@salehe_keshavarz ⚜ ⤴️💯🔅💯⏺💯🔅💯⤵️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 برای شام سفره ی بلندی انداخته بودند. مسعود کنارم نشسته بود و بهم رسیدگی می کرد. بقیه هم برای به اصطلاح او شوخی می کردند. مشغول خوردن غذا بودم که سنگینی را حس کردم ، بدون این که جلب توجه کنم آرام سرم را بلند کردم ، بود... اما نگاه خیره اش روی من نبود بلکه تماما محو خنده های شده بود... قاشقم را روی زمین گذاشتم ... صداهای دور و برم گنگ شدند ... تا آخر سفره لبخندی روی لب هایم ننشست و لقمه ای از گلویم پایین نرفت ... مسعود چندبار پرسید : چیزی شده؟ چیزی لازم نداری؟ و من با لحنی کنترل شده جوابش را می دادم. خدایا چرا ی این دختر روی زندگی من افتاده؟ حالم بد بود ... بعد از شام به من گفتند که من زحمتی نکشم و بقیه مشغول جمع کردن سفره شدند. چندباری عاطفه ظرف ها را به دست مسعود داد و او هم تشکر کرد. احساس می کردم دارم ... گلویم هم درد گرفته بود ... از زیر چادر گل دار دستم را روی شکمم گذاشتم ، بچه خیلی تکان می خورد انگار تمام اضطراب من به جان کودکم ریخته شده بود ... مادرشوهرم کمکم کرد تا به اتاق بروم ، روی زمین خوابیدن برایم سخت بود به هر سختی روی تشک دراز کشیدم و به بهانه ی فشار پایین ، سرم را هم پوشاندم. یک ساعت بعد مسعود پیشم آمد ، یک ساعتی که برایم یک سال گذشت. +خوبی خانومم؟ به بچه اشاره کرد این ناقلا چرا انقدر زن منو اذیت می کنه آخه؟؟؟؟ نتوانستم به او بگویم که زجر من از دست دوست دختر سابق توست. همیشه از این که یک عشق ناب و پاک را تقدیم شوهرم کرده بودم به خود می بالیدم ، فکرش را هم نمی کردم همسر من مردی شود که قبل از من با کسی بوده . اما سرنوشت طوری دیگر رقم خورده بود. با بد خلقی گفتم : _ بد نیستم ، یه کم استراحت کنم بهتر هم می شوم. آن شب با همه ی بد احوالی ام گذشت. فردا صبح مسعود بیدارم کرد و با ماشین به جنگل رفتیم ، سعی کردم شب گذشته را فراموش کنم و از لحظه ها لذت ببرم. مسعود خوش سفر بود و همیشه با او حالم عالی می شد. ناهار را هم بیرون خوردیم و نزدیک غروب برگشتیم. هر دو خندان و با صورت های بشاش وارد ویلا شدیم. هرکسی مشغول کاری‌بود. پدرشوهرم گوشه سالن اشاره کرد و رفتم کنارش نشستم. بعد از شام شروع به خاطره گویی کردند و زن ها و مردها خاطرات خنده دار خود را با آب و تاب تعریف می کردند. خوش می گذشت... اما ... اما مسعود ساکت تر از همیشه شده بود. به خاطره ها نمی خندید و بیشتر در افکار‌خودش بود. گاه گاهی‌ نگاهم می کرد و لبخند می زد... شوهرم را خوب می شناختم ، می دانستم از چیزی ‌ناراحت است و ‌یا چیزی فکرش را مشغول کرده ، با اشاره پرسیدم چیزی شده؟ با لبخند شانه بالا انداخت و سری تکان داد که چیزی‌نشده. چند دقیقه ی بعد هم برای خواب به اتاق رفت. من هم عذرخواهی کردم و به طبقه ی بالا رفتم . دراز کشیده بود و پشتش به من بود ... سر شوخی ‌را باز کردم برگشت و رو به من شد. _ خوبی مسعود؟ با بی حوصلگی جواب داد : + بععله خانومم چرا که بد باشم ؟ یه شیرین خانوم دارم با یه بچه که تو راهه ، چرا باید بد باشم؟ _خب خداروشکر ... نگرانت شدم... +نه عزیزم خیالت راحت یه کم خسته ام شیرین بیا فردا صبح برگردیم تهران کارهامون همه مونده. منم از خداخواسته گفتم: _فردا !!! باشه هرچی بگه. دراز کشیدم ... مسعود زود خوابش برد. از اینکه فردا برمی گشتیم تهران خیالم راحت شده بود ... در تاریکی به چهره اش خیره بودم ، ، در این شکی نبود ... اما ... به پهلو شدم ، ذکر گفتم تا خوابم ببرد. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 نیمه های شب از خواب بیدار شدم دیدم مسعود سر جایش ... چند دقیقه صبر کردم گفتم شاید به دستشویی رفته و می آید ... دیر کرده بود ... نگرانش شدم ... آرام بلند شدم ، روسری سر کردم و بی سرو صدا از اتاق بیرون رفتم. بالای ‌پله ها بودم و میخواستم پایین بروم که ... دیدم ... انگار خواب‌می دیدم... کاش هیچ وقت با آن صحنه مواجه نشده بودم ... زیر نور ضعیف در گوشه ی سالن مسعود نشسته بود ... بی صدا می خندید ... و با انگشت اشاره طرفش را به سکوت دعوت می کرد ... و در دستانش برگه های پاسور بود و روبرویش نشسته بود... عاطفه بود با لباس نامناسب در حالی که ورق های بازی را در دستانش جا به جا می کرد و با انگشت های ‌لاک زده اش سیگار می کشید ... نگاه کردم کس دیگری در آن تاریکی نبود... روی زانوهایم خم شدم ... نفسی هم برای گرفته شدن نمانده بود ... ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... @salehe_keshavarz خالی میسازم خانه ی خیال را برای بهترین ها... برای شما ... از هر چه در خیال من آمد نکوتری... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐ سلام به بانوان توانمند خودم😍💪 🌺عزیزانم درس امروزمون در مورد خودمون‌ و هدفمون هست ، چیزی که براش اینجا جمع شدیم و قراره خییلی تلاش کنیم✌️✌️ میدونید توانمندسازی فردی یعنی چی ؟!!🤔‼️👇 ✅به چیزی که هستید بنگرید و نسبت به خودتون به‌ عنوان یک شخص منحصر به ‌فرد‌ ، آگاه‌تر بشید لطفا ... در کل توانمند سازی فردی شامل⤵️ ✨افزایش اعتماد به ‌نفس ✨توانایی تعیین اهداف واقع ‌بینانه ✨تحقق بخشیدن به توانایی‌های بالقوه‌­ خودمون هست. عزیزانم!☺️👇 💯هر شخصی دارای نقاط قوت و ضعف 💯همچنین طیف وسیعی از مهارت‌هایی هست که ⤵️⤵️ 🎗هر روزه در موقعیت­‌های مختلف از آن­ها استفاده می‌کنند، اما اغلب بسیاری از ماها نسبت به توانایی‌های واقعی­ خودمون بی‌اطلاع هستیم و یا ارزشی برای اون توانایی ها قائل نیستیم. چرااا😎🔰 چون خودمون رو نمی شناسیم به همین راحتی ناامید و مأیوس میشیم😕 و امروز این شرطمون هست که نگم دیگه خیییلیم مهمه😉👌 ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐ 💭 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄ بانو بیست تو توانمندی ...😇👏 📌یادتون باشه ۴ کار روتین داریم که واقعا کمک کننده هست برای بالا بردن اعتماد به نفس و انگیزه و اراده ما پس با توان هر چه بیشتر سعی بر انجام اون داشته باشید ان شاءالله🙂🌹 🖇پروردگار حلیم من! ممنونم از این همه صبوری👌✅ امروز با تو شرط می گذارم که توانمند ترین بشوم ... یه بانوی توانمند ؛ همان که تو می خواهی😌✋ 💯💯و خودم رو برای تمام آنچه که مرا خلق کردی ، آماده و مهیا کنم ... از امروز خیلی خاص تر برای خودسازی و توانمند سازی خودم تلاش می کنم🤝 💬 @salehe_keshavarz ❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا💪ꕥ🏆ꕥ🎯ꕥ اꕥ🏆ꕥ ا🎯ꕥ اꕥ 🧕بانو بیست و 📍توانمندسازی به معنای ساده🔰 ‌­👈 قدرتمند شدن هست👉 میدونید😊👇 توانمندسازی فردی شامل ⤵️⤵️ 👈بازتاب دادن ارزش‌ها 👈و مهارت‌ها 👈و اهداف شخصی 👈و آمادگی برای تغییر رفتار خودمون به‌ منظور دستیابی به اهداف‌مون هست. 🗣بخوام براتون صحبت کنم کلی میشه در موردش توضیح داد که می‌تونه خیلی دقیق‌تر هم باشه. ⚜بانو بیستی ها ... می دونند که مطلع شدن از نقاط ضعف و قوت خودشون و‌ آمادگی بهتر برای مقابله با مشکلات و رسیدن به اهدافشون نیاز به توانمندسازی داره ...💪✌️💪✌️ اونها میدونند که👇👇 🤩↩️کسی که برای توانمندسازی خودش تلاش می‌کنه ، قادره با اتخاذ تصمیمات مثبت و تعیین اهدافش، کنترل زندگی خودش رو به دست بگیرد.👏👏 ☢یه نکته هم بگم🔰 توسعه­‌ی خودآگاهی که به معنای درک نقاط ضعف و قوت و داشتن دانش کافی از محدودیت‌های فردی خودمون هست، کلیدی برای توانمند سازی فردیست ...👌✅🌺 ⚜بانو بیستی ها ... اقدامک هایی برای تعیین 🎯اهداف کوتاه‌مدت 🎯و بلندمدت 🎯و دست‌یابی به اون­ها 🎯و همچنین به ‌منظور توسعه مهارت‌های جدید ♻️که همه باعث افزایش اعتماد به ‌نفس شده رو به‌ نوبه‌ی خود برای توانمندسازی ضروری می دونند.♻️ این رو خیلی دقت داشته باشید.👌👌 🎯 @salehe_keshavarz 💎════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ◦•●⊙◎-3⃣4⃣🌹
📣📣📣📣📣📣 الهی! الحمدلله رب العالمین🤲🌹 🌒رسیدیم به آخر شب و زمان محاسبه اعمال روزانه ... سلام‌ شبتون نورانی رسیدیم به محاسبه📝👇 امروز چقدر حواستون به توانمندسازی خودتون بود ؟!! 📝 میتونید گزارش کارتون رو هم برامون ارسال کنید. برای ارسال گزارش به ادمین ایتا مراجعه کنید😊↙️ 💬 @Admiin114@salehe_keshavarz ⚜ ⤴️💯🔅💯⏺💯🔅💯⤵️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 ۱ بی صدا سوختم😞 زمان را درک نمی کردم ... به صورتم آب پاشیده میشد ... صدای گنگ همهمه می شنیدم ... صدای مرد و زن با هم می آمد . نا خودآگاه دستم به روسریم رفت و آنرا صاف کردم ، با همان حال هم نگران حجابم بود . مسعود روی شانه هایم بود و محکم تکانم می داد و صدایم می زد . صدای مادر شوهرم را میشنیدم که به مسعود دلداری می داد . پلکهایم با سختی باز شد ، پرسیدم : _ چی شده ؟ مسعود با نگرانی گفت : +هیچی عزیزم زن دایی اینجا پیدات کرده ، از حال رفته بودی . به یکباره یادم آمد ... لحظات عمرم بود و یاد آوریش هم قلبم را می فشرد ... چشمانم را بستم ... دستانم را روی دستان مسعود گذاشتم و محکم از شانه هایم کردم. زیر لب گفتم : _ولم کن پدر مسعود که روی من خم شده بود به مسعود گفت: _ولش کن باباجان خوب شده نگران نباش. چشم هایم را باز کردم ، مسعود هنوز به فاصله ی کمی از صورتم خم بود ، فقط خیره نگاهش کردم و گفتم: _برو کنار مات و مبهوت کناری نشست به آرامی از جا بلند شدم و نشستم و به همه گفتم خوبم نگران نباشید. پراکنده شدند و من به کمک خواهر مسعود به اتاقم رفتم. مسعود سعی می کرد کمکم کند و من حتی نمی توانستم نگاهش کنم. ویارم صد برابر شده بود. وقتی تنها شدیم مسعود طرفم آمد: +عشقم مُردم از ترس... چرا اینطوری شدی تو پس؟ ساکت بودم ، شوک زده تر از آن بودم که حرفی بزنم . فقط با چشم های سرد نگاهش کردم: _از اتاق برو بیرون +شیرین!!! _فقط برو بیرون مسعود... بدون کلمه ای حرف خارج شد. نیم ساعت بعد اذان گفتند ، برای وضو از اتاق خارج شدم ، دیدم که پشت در به حالت نشسته خوابش برده.... برایم مهم نبود ، وضو گرفتم نماز خواندم ،خوابم نبرد ، چمدان ها را جمع کردم. مسعود زودتر از همیشه بیدار شد ، فقط اشاره کردم این چمدانها را ببر داخل ماشین. در سکوت و بدون خداحافظی از ویلا رفتیم. تا تهران کلمه ای حرف نزدم... آن شب در درون من چیزی که وقت دیگر درست نشد... مسعود چیزی نمی گفت ، مبهوت بود عصبی بود. رانندگی اش تند و خطرناک شده بود. به خانه که رسیدیم گویا به بازگشتم ، خانه ام را دوست داشتم. این غرور لعنتی ام اجازه حرف زدن نمی داد... بغضم نمی ترکید و این حالم را بدتر می کرد... مسعود از مادرم خواست چندروزی پیش من بماند،به مادرم گفته بود که چه ویاری دارم ، برای همین جای سوال باقی نماند. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☘️ اینجا همین لحظه سلام میدهم، از اوج تمام ناامیدی به تمام امیدم! سلام تنها امید دنیا ... @salehe_keshavarz سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...