┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄
بانو بیست تو موفق خواهی شد ...😍✌️✌️
📌یادتون باشه ۴ کار روتین هم جز برنامه هایی هست که براتون الویت داره و بهتون برای رسیدن به زندگی حداکثری کمک میکنه ان شاءالله ...✨🌹🌿
🖇معبود نازنین من!
امروز با تو شرط می گذارم که موفق باشم و بشوم ...
برای رسیدن به هدفم ، به تو ...
حتم دارم کمکم می کنی😇🌺
تمااام تلاشم رو می کنم🤝
#مشارطه
#دمنوش_انگیزشی
💬 @salehe_keshavarz
❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
ا😍ꕥ⏳ꕥ📝ꕥ
اꕥ⏳ꕥ
ا📝ꕥ
اꕥ
#بانو_بیست_شو
🧕بانو بیست و #موفقیت
⚜بانو بیستی ها ...
برای ظهور خلاقیت و به دست آوردن موفقیت های بیشتر⤵️⤵️
🔅باورها
🔅نگرش ها
🔅صفات غلط و زشت
🔅مانند بد بینی ؛
🔅حسادت و ...
رو بکل کنار میزارن.😊👏
😇👈و در عوض خصوصیات مثبت مانند
🔺واقع بینی
🔺خوش بینی
🔺پشتکار
🔺عدم چشم و هم چشمی
و ...
رو در خودشون تقویت می کنند .👌👌
‼️میدونید چطور میشه بانو بیستی ها موفق میشن🤔👇
🍃خوش بین هستند
🍃از فرصت ها ؛ به خوبی استفاده می کنند.
🍃مسولیت پذیرند
🍃و در راستای اهدافشون ، حس توانمندی رو در خودشون ایجاد می کنند .
👣اونها هزار الله اکبر مصمم و پر تلاش هستند و در کمال آرامش ، قدم های محکم و بلندی را بر می دارند .👣
⚜بانو بیستی ها ...
🎯همیشه به اهدافی بزرگ تعقل می کنند
🏆طرح های بزرگ را در نظر دارند
و هدف های خودشون رو بالا می برند .
✅خوبه اینم بدونید که بانو بیستی ها ...
💯هیییچ وقت کار امرروز رو به فردا موکول نمی کنند
💯و گاهی که توفیق باشه کار فردا رو ، امروز انجام می دهد.
🔖برای بانو بیستی ها غیر ممکن وجود نداره
🔖از شکست دلسرد نمیشن
🔖با سخت کوشی ، تمام موانع رو برای دست یابی به هدف از سر راه خودشون بر می دارند .
کلام آخــــر ...
بانو بیستی ها ...📚
💭اهل عمل
💭برنامه ریزی
💭و برنامه های خودشون رو به تعویق به هیچ عنوان
💭به کارهاشون دلبستگی خاصی دارند و دارای انگیزه ای نیرومند هستند ...
🎯 @salehe_keshavarz
💎═════════✿
◦•●⊙◎-3⃣5⃣🌹
13.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شورای_شهر
#انتخابات
با ۱۳ کاندیدای ائتلاف وحدت ملی البرز آشنا شوید.
خدایا به این ۱۳ نفر کمک کن تا شهر آباد شود 🤲
⚜صالحه کشاورز معتمدی⚜
🇮🇷 @salehe_keshavarz
28.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام همشهری بزرگوارم ✋
⭕️ اگر مایل هستید انتخاب شورای شهر عاقلانه ، عادلانه ، علمی و تخصصی داشته باشید این کلیپ را تا آخر تماشا کنید.
#ائتلاف_وحدت_ملی
✔️انتشار حداکثری ، در لیست انتشار واتساپ ، پی وی اشخاص ، گروهها و کانالها
🇮🇷 @salehe_keshavarz
📣📣📣📣📣📣
#یادآوری_مؤثر
#محاسبه_نفس
#معاتبه
الهی!
الحمدلله رب العالمین🤲🌹
🌒رسیدیم به آخر شب و زمان محاسبه اعمال روزانه ...
سلام شبتون نورانی
رسیدیم به محاسبه📝👇
نازنین!
آیا امروز موفق عمل کردی یا نه ‼️‼️
📝 میتونید گزارش کارتون رو هم برامون ارسال کنید.
برای ارسال گزارش به ادمین ایتا مراجعه کنید😊↙️
💬 @Admiin114
⚜ @salehe_keshavarz ⚜
⤴️💯🔅💯⏺💯🔅💯⤵️
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱
⚜ @salehe_keshavarz
✿○○••••••══
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_دهم ۲
بی صدا سوختم😞
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
خود مسعود هم خوب می دانست که چیزی شده ، اما به روی من نمی آورد.
با همه ی بدحالی ام دلم می خواست بیاید سراغم و از من بپرسد که چرا به این روز افتاده ام ؟
و من هم حرف بزنم ...
داد بزنم ...
تا سبک شوم ...
اما مسعود کم حرف و گوشه گیر و در لاک خودش فرو رفته بود.
چند روز به همین منوال گذشت.
یک روز دم ظهر به پیشنهاد مادرم به شرکت رفتم تا به قول او فضای بیرون از خانه حالم را بهتر کند.
مسعود از خوشحالی پر در آورده بود ، چای و نسکافه و شیرینی و شکلات روی میزم ردیف کرد.
نگاهش برق می زد اما چیزی نمی گفت.
مشغول کار شدم ، آخر وقت وقتی همه ی کارمندان و مادرم رفتند مسعود به سراغم آمد و گفت :
+نمی دونم چی شده ، اما می دونم از من ناراحتی ، نمی خوامم بدونم چی و چرا فقط اینو بدون شیرینم که طاقت بدحالی و سکوت تو رو ندارم ، ازت خواااهش می کنم یا حرف بزن یا این وضعیتو تموم کن.
بهش نگاه کردم ، چقدر در نظرم بچه می آمد .
نگران نگاهم می کرد .
جدی و سرد گفتم:
_فعلا نمی تونم حرف بزنم،حالم بده.
نمی دونم کی خوب میشم.
فعلا یه مدت کاری به کارم نداشته باش.
مبهوت فقط نگاهم کرد و آرام نشست ، دیگر حرفی بینمان رد و بدل نشد.
آنروز ها #دعواهای ما این شکلی بود .
من سرد شده بودم اما مسعود انقدر گرم بود و محبت کرد که کم کم من هم سعی کردم با این قضیه کنار بیایم.
هرچند #کابوس آن شب ، هرشب و هر روز تنم را می لرزاند.
رفتار بدی از او نمی دیدم.
همه چیز مثل همیشه بود ، جز یک چیز و آن هم " من " بودم که تغییر کرده بودم .
حدودا یک ماه قبل از زایمانم دیگر شرکت نرفتم ، گاهی تلفنی پیگیر کارها می شدم .
فرزندم که دنیا آمد هر دو خانواده سنگ تمام گذاشتند.
مسعود #بابای مهربانی شد که شب ها زودتر از من به گریه ی ریحانه بلند می شد و ریحانه هم در آغوش او آرام تر بود.
ریحانه دو سه ماهه بود که از مسعود خواستم تا به شرکت برگردم ، دلم برای کارم تنگ شده بود.
هر بار #بهانه ای می آورد و امروز و فردا می کرد.
یک روز که اصرار زیاد مرا دید دستپاچه گفت :
+ ببین شیرین جان ، یه چیزی رو بهت نگفتم ...
یعنی نشد که بگم...
همونطور که با ریحانه بازی می کردم گفتم:
_خب چیو نگفتی الان بگو
اصلا فکرش را هم نمی کردم...
مسعود گفت:
تو که شرکت نبودی شرایط یه جوری شد که مجبور شدم یه نیرو اضافه کنم ...
برام جالب شد ، به طرفش برگشتم
_ خب ...
بعدش ...
+حدودا سه ماهه که #عاطفه تو شرکت ما مشغول به کار شده.
از میان کلماتش فقط عاطفه را شنیدم.
عاطفه چی؟....
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
📤( انتشار #خاطرات_یک_مشاور بدون لینک کامل کانال #صالحه_کشاورز_معتمدی جایز است )
═══••••••○○✿
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#مرا_ببخش_يوسف_زهرا
@salehe_keshavarz
نگفتند
اگر هنوز خورشید طلوع میکند
به خاطر شماست!
نگفتند
اگر هنوز گاهی باران میبارد
به خاطر شماست!
نگفتند
اگر هنوز گلی می شکفد
به خاطر شماست!
نگفتند
اگر هنوز زمین خورده ای بر می خیزد
به خاطر شماست!
نگفتند
اگر هنوز مریضی شفا می گیرد
به خاطر شماست!
نگفتند
اگر هنوز قرضی ادا میشود
به خاطر شماست
نگفتند
اگر شما بیایید هیچ وَ هیچ بدی
در روی زمین خدا یافت نخواهد شد ...
هنوز که هنوز است
خیلی ها نمیدانند که شما
امان اهل زمینی و آرزوی اهل آسمان...
#سلام_علی_آل_یاسین
#خدا_كند_كه_بياييد
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...