☘️
فکر نمیکنم
فقیرتر از ما
مردمانی بر روی خاک
قدم گذاشته باشند!
نه دیده ایم محبوبمان را...
نه شنیده ایم صدایش را ...
نه بويیده ایم عطر نفس هایش را...
به یادگار بماند ز ما فقیرترین ها
سلام صبح برای تویی که می آیی...
#سلام_علی_آل_یاسین
#با_ادب_دست_به_سينه_سلام
@salehe_keshavarz
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#دار_و_نـدار_من_شماييد_که_ندارمتان
💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐
#مشارطه #مراقبه
✍ مشارطه امروز : اخلاق نیک و پسندیده
پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند:
🍃 اَحَبُّكُمْ اِلَى اللّه ِ اَحْسَنُكُمْ اَخْلاقا
محبوب ترين شما در نزد خدا، خوش اخلاق ترين شماست.💐
📚مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۸۷
#محاسبه #معاتبه
࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐
💭 @salehe_keshavarz
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄
بانو بیست تو خوش اخلاق ترینی😍👏
و ...
💠۴ کار روتین رو به خوبی انجام میدی
و با پروردگارت همانگونه که شرط می گذاری ، اعمال می کنی ...👌👌
پروردگارا✋
امروز شرط من با تو ...⤵️
⚜ اخلاق نیک و پسندیده ... ⚜
#مشارطه
#دمنوش_انگیزشی
💬 @salehe_keshavarz
❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
ا🌺ꕥ💐ꕥ🌸ꕥ
اꕥ💐ꕥ
ا🌸ꕥ
اꕥ
#بانو_بیست_شو
🧕بانو بیست و #خوش_اخلاقی
عزیزانم!😊👇
اخلاق نيكو و پسنديده در ۳ بخش مهم متجلي میشه ...
كه عبارتند از⤵️
✨خوش رويی
✨خوش گويی
✨خوش خويی
🌺خوش رويی
در مواجهه دو نفر با يكديگر و پيش از هر سخن و عملی که اتفاق بیفتد ، دو صورت با هم رو به رو مي شوند و مواجهه دو انسان با هم و كيفيت اين رويارويی چهره ها، نقش عمده در نحوه گفتار و رفتار دارد و رمز گشايش قفل دلهاست.💁♀❤️👌
🌸خوش گويی
يكی ديگه از شاخه های اخلاق نيک كه رابطه ها رو استوارتر و پيوندها رو صميمی تر میسازه ، گفتار دلپذير و شادی بخش تر هست.😌🌹
💐خوش خويی
از رموز موفقيت حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله و سلم در دعوت و رسالت خويش ، اخلاق نيكو و بر خورد شايسته و جذاب او با مردم بود.🤗💞
😊👈و کلام آخر ...
بانو بیستی ها به این سه مورد اشراف دارند و اهل رعایتند👌👌
🎯 @salehe_keshavarz
💎═════════✿
◦•●⊙◎-4⃣1⃣🌹
15.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد ...
شهید چمران دقیق میدونسته چند دقیقه دیگه خواهد رفت ...
در تلاطم سهم خواهی های مردم ، شنیدن شعرواره های شهدا قوت بخشه
کاش میشد همچنین آدمهایی رو از نزدیک حس کرد و تو اتمسفر اونها نفس کشید ، ولی حیف عموما بعد شهادت تازه کشف میشن
@salehe_keshavarz
📣💭🔆💯🔆💭📣
سلام نازنینانم
امروز ...🔰
چقدر حواستون به خوش رویی ، خوش گویی ، خوش خویی هاتون بود😉⁉️
میتونید گزارش روزانه تون رو هم برامون بفرستید⤵️⤵️
ادمین در خدمت شماست😊👇
👉 @Admiin114
#یادآوری_مؤثر
#محاسبه_نفس
#معاتبه
❤️ @salehe_keshavarz
📣💭🔆💯🔆💭📣
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱
⚜ @salehe_keshavarz
✿○○••••••══
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_سیزدهم ۲
#عاطفه_میرود
سرش پایین بود
_چی می مونه؟
+فقط می مونه مسعود...
یک لحظه صداش رو نشنیدم پرسیدم چی؟
نگاهم کرد ، حال نگاهشو درک نمی کردم
_مسعود ؟ مسعود چی؟
حالت ماده ببری رو داشتم که آماده ی حمله شده .
مسعود چی ؟
چه چیزی از مسعود به عاطفه مربوط بود که می خواست با من مطرح کند؟
منتظر هر حرفی بودم به جز حرفی که از عاطفه شنیدم...
در حالی که اشک می ریخت گفت :
_ خودتون می دونید که وابستگی من به مسعود و ریحانه و شما خیلی بیشتر از رابطه فامیلیه ، شماها برای من از برادرام نزدیک ترید.
دلم نمی خواست این حقیقت رو از زبان عاطفه می شنیدم با این که اشک می ریخت اما بیشتر حس پرخاشگری بهم دست داده بود تا #همدلی.
در جوابش چیزی نگفتم.
+ازتون می خوام ...
یعنی پیشنهاد میدم که شما یا مسعود یکی دو ماه با من بیاید هلند و شرایط زندگی اونجا رو ببینید ، تو این سفر هایی که رفتم و اومدم ایده ی یه بیزینس خوب به ذهنم رسیده خب کی بهتر از شما؟
حالم ازش بهم می خورد از زنی که جلوم اشک می ریخت ، با سیاست وارد زندگیم شد و ۵ سال از بهترین روزهای من و همسرم را خراب کرده بود و حالا که وقت رفتنش بود #وقیحانه پیشنهاد می داد که مسعود را با خودش ببرد .
چند لحظه ای سکوت کردم ، افکار زیادی در سرم می چرخید ، باید از خودم حرکتی نشان می دادم تا برای همیشه حساب کار دستش بیاید.
_ببین عاطفه جان نه من و نه مسعود قصد ترک ایرانو نداریم ، اصلا هم مایل نیستیم که پیشنهاد شما رو بشنویم .
همین که شما بری و موفق بشی برای ما کافیه ، پس نمی خوام به هیچ عنوان مسعود از این پیشنهاد چیزی بفهمه.
تند و #محکم حرف زدم ، می خواستم قضیه همان جا تمام شود.
عاطفه آرام فقط سری تکان داد.
+باشه هرچند قبلا مادرم به مسعود ندا داده اما...
خب خیلی خوب می شد که اونجا هم همکار می شدیم
_نه من اینجوری راحت ترم ...
لحن حرف زدنم کاملا بی ادبانه بود
اما عاطفه عکس العملی نشان نداد.
بدون این که عاطفه را بدرقه کنم خداحافظی کرد و رفت ، #زنگ خطر محکمی در گوشم به صدا در آمد.
می دانستم عاطفه کسی نبود که به این راحتی پیشنهادی بدهد ...
می شناختمش ...
دقیق
باهوش
و حساب شده حرف می زد .
صحبت امروز #قطعا مقدمه ای بود که باید منتظر #عواقب بعدیش می بودم .
باید با مسعود صحبت می کردم
حس می کردم طوفانی در راه است...
اصلا نمی توانستم نظر مسعود را پیش بینی کنم.
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
📤( انتشار #خاطرات_یک_مشاور بدون لینک کامل کانال #صالحه_کشاورز_معتمدی جایز است )
═══••••••○○✿