هدایت شده از رصد
488.5K
با عرض سلام و خدا قوت
چرا در مقابل کج روی های سازمان ها و افراد تاثیر گذار بر فرهنگ و ذهنیت جوانان برخورد جدی نمی شود؟
چرا باید صدا و سیما،فرهنگ و ارشاد و..
سلبریتی ها هر حرفی و هر برنامه ای که مخالف با نظام سیاسی و فرهنگی و اعتقادی ما هست اجرا کنند و هیچ برخورد قاطعی نباشد؟
📢پاسخ را به بیان آقای طیب سعیدی بشنوید ...
هدایت شده از رصد
راهکارهای امید آفرینی در قرآن کریم.pdf
4.19M
#محتوای_شماره6
🇮🇷🍁
🍁
✅ #پرده_نگار
💢موضوع: راهکارهای امیدآفرینی در قرآن کریم
🔸🌺🔹
هدایت شده از رصد
۵۶۴.pdf
3.06M
#صالحین_پایگاه_ابوذر
بهمت دوستان و فرمانده محترم پایگاه حلقه صالحین جدیدی در مسجد صاحب الزمان عج قروه تاسیس شد.
#من_انقلابیم🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#حوزه_بسیج_امام_علی_ع_درگزین #کار_تربیتی_کرونا_نمیشناسد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صالحین
#کار_تربیتی
حلقه #شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی حلقه جوانان روز های تشکیل حلقه #یکشنبه_و_سه_شنبه
امشب با حضور استاد بزرگوار حوزه علمیه امیرالمومنین قروه #حاج_آقای_صالحی برگزار شد.
موضوع: #اعتقادات
┄┅═✧❁🌷پایگاه مقداد🌷❁✧═┅┄
#من_انقلابیم🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#حوزه_بسیج_امام_علی_ع_درگزین #کار_تربیتی_کرونا_نمیشناسد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شهید ستار ابراهيمى هژير در سال ۱۳۳۵ در يكي از روستاهاي رزن به نام قايش همدان چشم به جهان گشود. در دامن پاك خانوادهاي كشاورز و محروم پرورش يافت و در سن هفت سالگي وارد دبستان شد . تا كلاس ششم ابتدايي تحصيل كرد ولي از آنجايي كه خانواده سخت به نيروي بازوان پر توان وي محتاج بود ترك تحصيل كرد و در كنار پدر و همدوش او به كار كشاورزي پرداخت . در سن ۱۶ سالگي براي كار راهي تهران شد و به كارگري مشغول شد تا بتواند کمک بيشتري به خانواده نمايد.
سال ۱۳۵۵ به خدمت سربازي رفت و در پايگاه نوژه همدان در كنار خدمت سربازي توانست مدرك تحصيلي سوم راهنمايي را اخذ نمايد . بر اين باور بود كه انسان براي رسيدن به كمال مطلوب و شكوفا ساختن و به فعاليت در آوردن استعدادهاي بالقوه خويش علاوه بر كار بدني به پرورش روح و عقل هم نيازمند است.
پس از اتمام دوره سربازي در سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد. اين دوران همزمان شده بود با اوج گيري مبارزات مردم بر عليه حکومت شاه خائن.
او نيز با اين سيل خروشان همراه شد تا همدوش مردم ايران به پيروي از امام بزرگوار نداي رهايي مستضعفين از زير ظلم وستم مستكبرين را سر دهد .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در كميته انقلاب اسلامي(سابق) رزن به پاسداري از دستاوردهاي انقلاب پرداخت.
روزي که امام (ره) دستور تشكيل سپاه پاسداران را صادر كرد او بي درنگ به سپاه پيوست و از طرف سپاه ماموريت يافت تا در دادگاه انقلاب اسلامي همدان مشغول خدمت شود .در روزهاي اول انقلاب كه گروهكها مانند قارچ در گوشه و كنار ايران ميروييدند و مخالفت با احکام الهي را زمزمه مي کردند، او با كمال قدرت در برابر توطئههاي شوم شيطاني آنان ايستادگي ميكرد. در سال ۱۳۶۰ وقتي يكي از منافقين را دستگير و به دادگاه منتقل ميكردند براثر انفجار نارنجك همراه منافق، شديدا مجروح و يكي از همرزمانش بنام احمد مسگريان به شهادت رسيد.
مدتي در بيمارستان اكباتان همدان بستري بود و پس از بهبودي دوباره به محل ماموريتش بر گشت .
با آغاز تجاوز حاکمان بعثي عراق به ميهن اسلامي ايران، اوخواستار حضور در جبهه براي دفاع ازکشور بود و پس از پيگيري هاي زياد توانست در سال ۱۳۶۰ عازم مناطق جنگي سر پل ذهاب شود. در اين منطقه از ناحيه دست مجروح شد.
بعد از آن در اكثر عملياتي که ايران براي مقابله با تجاوز ارتش عراق که به نمايندگي از دنياي ظلم وستم بود، شجاعانه شركت داشت، عملياتهایی مانند ۱۱ شهريور - ثارالله - فتح المبين - بيت المقدس - و الفجرمقدماتي - رمضان - والفجر ۲ - و الفجر۵ – ميمك- خيبر - و الفجر ۸ - كربلاي ۴ و كربلاي ۵ .
او در اين مدت ۶ بار مجروح شد و ۳ بار در محاصره سخت مزدوران بعثي افتاد كه با تدبير وشجاعت بي نظير موفق به شكستن حلقه محاصره شد . ازسال۱۳۶۱ به صورت كادر ثابت لشکرانصارالحسين(ع) در آمد و در واحدهاي مختلف خدمات شاياني را از خود به يادگار گذاشت.
پس از مدتي به فرماندهي گردان ۱۵۵ لشگر انصار الحسين(ع) انتخاب شد كه گردان تحت فرماندهي اش در اكثر عملياتها شركت جست و برگههاي زريني از فتوحات سپاه اسلام را به خود اختصاص داد. در عمليات كربلاي ۴ وقتي يكي از برادرانش به نام صمد ابراهيمي به شهادت مي رسد با وجود اينكه توان انتقال جنازه برادرش را به پشت خط داشت ,اما اين كار را انجام نمي دهد و در جواب برادراني كه علت را از ايشان جويا مي شوند ,پاسخ مي دهد كه چگونه مي توانستم دست به چنين كاري بزنم در صورتي كه مي ديدم جنازه همرزمان شهيدم در زير آفتاب سوزان جنوب مانده اند .برايم فرق نمي كند كه برادرم باشد يا نباشد .همه رزمندگان براي من برادرند.
در عمليات كربلاي ۴ مجروح مي شودو مدت ۷۲ ساعت بدون آب و غذا در آن طرف اروند رود در داخل قايقي در منطقه دشمن به محاصره مي افتد .وقتي شب هنگام يكي از مزدوران بعثي قصد نزديك شدن به قايق را داشت وي با كلت كمري او را از پاي در مي آورد و موفق به فرار ميگردد .با وجود زخمهائي كه در تن رنجور خويش داشت حاضر به انتقال به پشت جبهه نمي گردد. در عمليات کربلاي ۵ گردان ۱۵۵ به فرماندهي او پنج مرحله در عمليات شركت مي كند وبالاخره لحظه موعود و ديدار يار فرا مي رسد.
لحظه وصال فرا مي رسد ودر تاريخ ۱۲ اسفند ماه ۱۳۶۵ بر اثر تركش گلوله توپ به آرزوي ديرينه اش كه سالها به دنبال او بود نائل مي گردد و برجام سرخ شهادت عاشقانه بوسه مي زند.
او رفت و در فناي خويش بقا يافت و باقي گشت و با شهادت خويش بار ديگر حقانيت و مظلوميت پيروان صالح سالار شهيدان ، معلم بزرگ شهادت را به اثبات رساند تا خداي شهيدان به ما نيز توفيق ادامه راه سرخ شهيدان را عطا فرمايد.
از ستار ابراهيمي۵ فرزند به یادگار مانده است.