🌹 گرچه دوریم بیاد تو سخن می گوییم😔
♻️ خواندن زیارت اربعین در منزل
🦋دخترای گلمون مهسا و مهیا خوری به همراه مادر نازنینشون
🚩 #اربعین
#حوزه_مقاومت_کوثر
#پایگاه_عطیه
#حلقه_شهید_عباس_معصومی_نژاد🌷
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
هدایت شده از صالحین دامغان
#داستان_شب📚
رمان قشنگه، عاشقانش هم که قشنگ تر 🍃🍃
✅خبر ،خبر قراره باهم یه رمان خاص بخونیم ....
رفقاتونو دعوت کنید 😊
💢واما...
با رمان شیرین و جذاب ♥️ #دختر_شینا ♥️
در کنارتون هستیم .
هر شب راس ساعت ۲۳ با ما همراه باشید😊
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوبیست_وسوم
پرده آشپزخانه را کنار زد و به بیرون نگاه کرد و گفت: «هوا سرد است. مثل اینکه نیمه آبان است ها، خانم! بچه ها سرما می خورند.»
گفتم: «درست است نیمه آبان است؛ اما هوا خوب است. امسال خیلی سرد نشده.»
گفت: «قبول. همین بعدازظهر می رویم. فقط اگر اجازه می دهی، یک تُک پا بروم سپاه و برگردم. کار واجب دارم.»
خندیدم و گفتم: «از کی تا به حال برای سپاه رفتن از من اجازه می گیری؟!»
خندید و گفت: «آخر این چند روز را به خاطر تو مرخصی گرفتم. حق توست. اگر اجازه ندهی، نمی روم.»
گفتم: «برو، فقط زود برگردی ها؛ و گرنه حلال نیست.»
زود خدیجه و معصومه را زمین گذاشت و لباس فرمش را پوشید. بچه ها پشت سرش می رفتند و گریه می کردند. بچه ها را گرفتم.
سر پله خم شده بود و داشت بند پوتین هایش را می بست.
پرسیدم: «ناهار چی درست کنم؟!»
بند پوتین هایش را بسته بود و داشت از پله ها پایین می رفت. گفت: «آبگوشت.»
آمدم اول به بچه ها رسیدم. تر و خشکشان کردم.
#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوبیست_وچهارم
چیزی دادم خوردند و کمی اسباب بازی ریختم جلویشان و رفتم پی کارم. گوشت ها را خرد کردم. آبگوشت را بار گذاشتم و مشغول پاک کردن سبزی ها شدم.
ساعت دوازده و نیم بود. همه کارهایم را انجام داده بودم. غذا هم آماده بود. بوی آبگوشتِ لیمو عمانی خانه را پر کرده بود. سفره را باز کردم. ماست و ترشی و سبزی را توی سفره چیدم.
بچه ها گرسنه بودند. کمی آبگوشت تریت کردم و بهشان دادم. سیر شدند، رفتند گوشه اتاق و سرگرم بازی با اسباب بازی هایشان شدند.
کنار سفره دراز کشیدم و چشم دوختم به در. ساعت نزدیک دو بود و صمد نیامده بود. یک باره با صدای معصومه از خواب پریدم.
ساعت سه بعدازظهر بود. کنار سفره خوابم برده بود. بچه ها دعوایشان شده بود و گریه می کردند. کاسه های ترشی و ماست و سبزی ریخته بود وسط سفره.
عصبانی شدم؛ اما بچه بودند و عقلشان به این چیزها نمی رسید. سفره را جمع کردم و بردم توی آشپزخانه. بعد بچه ها را بردم دست و صورتشان را شستم. لباس هایشان را که بوی ترشی و ماست گرفته بود، عوض کردم.
معصومه را شیر دادم و خواباندم. خدیجه هم کمی غذا خورد و گوشه ای خوابش برد. جایشان را انداختم و پتو رویشان کشیدم و رفتم دنبال کارم.
سفره را شستم. برای شام کتلت درست کردم. هوا کم کم تاریک می شد. داشتم با خودم تمرین می کردم که صمد آمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدیوی بسیار ارزشمند از آقای #کریستوفر که کتابی در مورد حضرت زینب سلام الله علیها تالیف کرده اند، پیشنهاد می شود به هیچ وجه این ویدیو رو از دست ندهید
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
خدایا بزرگ و توانا تویی
رحیم و رئوف و یکتا تویی
پرازمهری و بخشش و مغفرت
که ما قطره هستیم و دریاتویی
الهی به امید لطف وکرم تو❤️
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#روزمان_را_با_قرآن_شروع_کنیم
💠 آیه ۷۰ سوره یوسف
🍃فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِى رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَرِقُونَ🍃
🔹ترجمه
✨پس چون بارهاى برادران را مجهّز و مهیا ساخت ظرف آبخورى (گران قیمتى) را در خورجین برادرش (بنیامین) قرار داد، سپس منادى صدا زد؛ اى کاروانیان! قطعاً شما دزدید.✨
♻️«سقایه» پیمان هاى است که در آن آب مى نوشند. «رحل» به خورجین و امثال آن مى گویند که روى شتر مى گذارند. «عیر» به معنى کاروانى که مواد غذایى حمل مى کنند.
♻️این چندمین بارى است که یوسف طرح ابتکارى مى دهد، یک بار بهاى غلّه را در بار برادران گذاشت تا دوباره بازگردند و این بار ظرف قیمتى را در محموله برادر گذاشت تا او را نزد خود نگاه دارد.
♻️حضرت یوسف (ع) در مرحله قبل بضاعت را توسط غلامان در بار برادران گذارد، «اجعلوا بضاعتهم فى رحالهم» ولى در سفر دوم شخصاً سقایه را در بار بنیامین قرار داد. (چون موضوع سرّى بود). «جعل السقایة فى رحل اخیه»
♻️در تفاسیر آمده است که در جلسه دو نفره اى که یوسف و بنیامین با هم داشتند، یوسف از او پرسید آیا دوست دارد در نزد وى بماند. بنیامین اعلام رضایت کرد، ولى یادآور شد که پدرش از برادران تعهد گرفته که او را برگردانند. یوسف گفت: من راه ماندن تو را طراّحى مى کنم و لذا با موافقتِ بنیامین این نقشه کشیده شد.
♻️نظیر فیلم ها، نمایش ها و صحنه هاى تئاتر که افراد در ظاهر و در شکل مجرم و گناهکار احضار و مخاطب مى شوند و یا حتّى شکنجه مى گردند، ولى آنها بخاطر توجیه قبلى و رضایت شخصى و مصلحت مهم ترى آن را پذیرا شده اند.
⁉️سؤال: چرا در این ماجرا به بى گناهانى نسبت سرقت داده شد؟
✅پاسخ: بنیامین با آگاهى از این طرح و اتّهام، براى ماندن در نزد یوسف اعلام رضایت کرد و باقى برادران هر چند در یک لحظه ناراحت شدند، ولى بعد از بازرسى از آنها رفع اتهام گردید. علاوه بر آنکه کارگزاران از اینکه یوسف خود پیمانه را در میان بار گذارده «جَعَلَ» خبر نداشتند وبطور طبیعى فریاد زدند: «انّکم لسارقون»
🍃پیامبر اکرم فرمودند: «لا کِذبَ على المصلح» کسى که براى اصلاح و رفع اختلاف دیگران دروغى بگوید، دروغ حساب نمى شود، و آنگاه حضرت این آیه را تلاوت فرمودند.
📝پیام ها
۱- گاهى صحنه سازى براى کشف ماجرایى جایز است و براى مصالح مهم تر، نسبت دادن سارق به بى گناهى که از قبل توجیه شده باشد، مانعى ندارد. «انّکم لسارقون»
۲- اگر در میان گروهى یک نفر خلافکار باشد، مردم تمام گروه را خلافکار مى نامند. «انّکم لسارقون»
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#سلام_امام_زمانم ❤️
سوالی ساده دارم از حضورت
من آیا زنده ام وقت ظهورت؟
اگر که آمدی من رفته بودم
اسیر سال ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم
بیایم در رکاب تو بمیرم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💫☀️
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
4_5895454968722228690.mp3
2.5M
🍃حل مشکلات با هدیه هزار صلوات به مادر امام زمان (عج)
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#مسابقه_بازی_کودکان_اربعین
آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها با مشارکت موسسه بازی سازی مهاد برگزار میکند:
*مسابقه بزرگ بازی موبایلی و پویش ملی موکب کودکان اربعین با یاد حاج قاسم سلیمانی*
🔻🔻🔻
📯 بازی موبایلی *کودکان اربعین* به همراه پویش ارسال عکس و فیلم و مسابقه درونبرنامه "موکب کودکان اربعین" منتشر شد :
🛍 تا *۲۵ مهرماه* فرصت دارید تا با نصب بازی و شرکت در مسابقه و پویش آن ، از جوایز ویژه :
🏅۱۴۴ نگین انگشتری حرم امامحسین (ع)
🍲۱۴۴ فیش غذای متبرک حرم های مطهر، قابل استفاده تا یکسال
💰۱۴۴ کارت هدیه ۱۰۰۰۰۰۰ ریالی
🎁 ۱۴۴ بسته متبرک و ویژه حرم های مطهر امام رضا ع و حضرت معصومه (س)
🎉و ۲۰۰ بسته فرهنگی و کارت هدیه و محصولات فرهنگی ویژه کودکان و خردسالان *مخصوص بخش بازی* بهره مند شوید.
📱دریافت بازی جذاب وخاطره انگیز "کودکان اربعین" و شرکت در پویش ارسال عکس و فیلم از موکب خانگی از آدرس:
https://cafebazaar.ir/app/com.mehadgamesstudio.arbaeen_kids3
🎁جهت اطلاعات بیشتر به کانال ایتای "رواق کودک" حرم مطهرحضرت معصومه (س)
https://eitaa.com/haramqom_koodak
مراجعه نمایید.
⏱ زمان اعلام نتایج پویش و مسابقه: *۳۰مهرماه*
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴شبکه لندنی "منوتو" تا دیروز میگفت #شجریان حزب باده و استفادهاش از اشعار کهن فارسی رو مسخره میکرد...
حالا امروز شده وکیل مدافع شجریان!
صداسیما اگه از یه تاریخی آثار شجریان رو پخش نکرد به درخواست کتبی و شفاهی خودش بود، شبکه منوتو که استاد با مالکش گوگوش عکس دونفره مینداخت چرا...؟
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#یک_مسئله
🏴مصرف باقیمانده نذورات اربعین در غیر آن
⁉️مقداری پول برای لیوان ،چای ، قند و ... توسط مردم جهت برگزاری مراسم اربعین اهدا شده که کمی از آن باقی مانده است. آیا می شود مقدار باقی مانده را جهت برگزاری مراسم ابی عبدالله (علیه السلام) در بقیه طول سال مصرف نمود؟ یا باید نگهداشته و جهت مراسم اربعین سال آینده استفاده گردد؟
✅ج: تابع رضایت اهدا کنندگان است.
📕منبع: leader.ir
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
نسخه مطالعه وب-شماره257.pdf
3.77M
🔔 شمارهی جدید نشریهی #خط_حزبالله منتشر شد:
#سخن_هفته
🚩امسال نیامدیم اما دلمان پیش شماست؛ مشتاقی و محرومی
#انتشار_برای_اولینبار
🚩اگر راه کربلا باز بود...
#گزیده_بیانات
🚩اربعین یعنی جرأت بخشیدن به مظلوم
#کلام_امام
🚩حکومت باید دست کسانی باشد که شیعه سیدالشهدا هستند
#خانواده_ایرانی
🚩زینب کبری نسخه اصلی رفتار مادران شهدای ماست
#حوزه_مقاومت_کوثر
#پایگاه_عطیه
#حلقه_شهید_حاتمی🌷
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
🕗 #ساعت_عاشقی
🌿با تو باشم وسعت دل بگذرد از عرش هم
بی تو باشم هر دو عالم یک قفس باشد مرا
✨ #سلام_آقا ✋
🍃صلوات خاصه امام رضا علیه السلام🍃
✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.✨
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
🔰اجرای پیاده روی نمادین #اربعین در محل گلزار شهدای گمنام شهردیباج
#حوزه_مقاومت_بسیج_صاحب_الزمان_عج
#پایگاه_مقداد
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
🔰تهیه و توزیع ۲۰۰بسته معیشتی هرکدام بمبلغ ۴۰۰هزارتومان جمعا بمبلغ تقریبی ۸۰ میلیون تومان بمناسبت اربعین حسینی در محل شهرکلاته
#گردان_بسیج_ثارا...
#حوزه_مقاومت_بسیج_صاحب_الزمان_عج
#مرکزخیریه_شهدای_گمنام_شهرکلاته
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
16022690330474981231055551107550.jpg
37K
#بصیرت
به زبان بدن آقا در هنگام قرائت اربعین دقت کردین؟🧐
✅ از اول تا آخر زیارت اربعین دست به سینه بودن و تکیه ندادن...
جانم فدات آقا جان
حلقه#شهید_پریمی
#پایگاه_محبان_الزهرا_س
هدایت شده از صالحین دامغان
#داستان_شب📚
رمان قشنگه، عاشقانش هم که قشنگ تر 🍃🍃
✅خبر ،خبر قراره باهم یه رمان خاص بخونیم ....
رفقاتونو دعوت کنید 😊
💢واما...
با رمان شیرین و جذاب ♥️ #دختر_شینا ♥️
در کنارتون هستیم .
هر شب راس ساعت ۲۳ با ما همراه باشید😊
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوبیست_وپنجم
بهش چی بگویم. از دستش عصبی بودم. باید حرف هایم را می زدم.
صدای در که آمد، بچه ها از خواب بیدار شدند و دویدند جلوی راه صمد.
هر دویشان را بغل کرد و آمد توی آشپزخانه یک کیسه نایلونی کوچک دستش بود. سلام داد. سرسنگین جوابش را دادم.
نایلون را گرفت طرفم و گفت: «این را بگیر دستم خسته شد.»
تند و تند بچه ها را می بوسید و قربان صدقه شان می رفت. مثلاً با او قهر بودم.
گفتم: «بگذارش روی کابینت.»
گفت: «نه، نمی شود باید از دستم بگیری.»
با اکراه کیسه نایلون را گرفتم. یک روسری بنفش در آن بود؛ روسری پشمی بزرگی که به تازگی مد شده بود. با بته جقه های درشت.
اول به روی خودم نیاوردم؛ اما یک دفعه یاد حرف شینا افتادم.
همیشه می گفت: «مردتان هر چیزی برایتان خرید، بگویید دستت درد نکند.چرا زحمت کشیدی حتی اگر از آن بدتان آمد و باب دلتان نبود.»
بی اختیار گفتم: «چرا زحمت کشیدی. این ها گران است.»
روسری را روی سرم انداختم. خندید و گفت: «چقدر بهت می آید. چقدر قشنگ شدی.»
پاک یادم رفت توپم از دستش پر بود و قصد داشتم حسابی باهاش دعوا کنم. گفت: «آماده ای برویم؟!»
#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوبیست_وششم
گفتم: «کجا؟!»
گفت: «پارک دیگر.»
گفتم: «الان! زحمت کشیدی. دارد شب می شود.»
گفت: «قدم! جان من اذیت نکن. اوقات تلخی می شود ها! فردا که بروم، دلت می سوزد.»
دیگر چیزی نگفتم. کتلت ها را توی ظرف درداری ریختم. سبزی و ترشی و سفره و نان و فلاسک هم برداشتم و همه را گذاشتم توی یک زنبیل بزرگ.
لباس هایم را پوشیدم و روسری را سرم کردم. جلوی آینه ایستادم و خودم را برانداز کردم. صمد راست می گفت، روسری خیلی بهم می آمد.
گفتم: «دستت درد نکند، چیز خوبی خریدی. گرم و بزرگ است.»
داشت لباس های بچه ها را می پوشاند. گفت: «عمداً این طور بزرگ خریدم. چند وقت دیگر هوا که سرد شد، سر و گوشت را درست و حسابی می گیرد.»
قرار بود دوستش، که دکتر داروساز بود، بیاید دنبالمان. آن ها ماشین داشتند. کمی بعد آمدند. سوار ماشین آن ها شدیم و رفتیم بیرون شهر. ماشین خیلی رفت، تا رسید جلوی در پادگان قهرمان.
صمد پیاده شد، رفت توی دژبانی. خانم دکتر معصومه را بغل کرده بود. خیلی پی دلش بالا می رفت...
#بصیرت
#جنگ_نرم
📷📺🔍مقایسه تبلیغات حجاب و بی حجابی
خودتان مقایسه کنید!!!
حلقه#شهید_پریمی
#پایگاه_محبان_الزهرا_س
🌸خدایا به تو توکل میکنم
💞و حس داشتنت
🌸پناهگاهی میشود همیشگی
💞در اوج سختیهایم
🌸روزهایم را با رحمتت به خیر بگردان..
🌸بنام خدایی که تسکین دهنده
💞دردها وآرامش دهنده قلبهاست
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید تو ❤️
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#روزمان_را_با_قرآن_شروع_کنیم
💠 آیه ۸۴ سوره یوسف
🍃وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَأَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ🍃
🔹ترجمه
✨یعقوب از برادران روى گرداند و گفت: اى دریغا بر یوسف، پس اندوه خود را فرو مى خورد (تا آنکه) دو چشمش از اندوه سفید (و نابینا) شد.✨
♻️«اسف» به معناى حزن و اندوه همراه با غضب است. یعقوب بر چشم گریه، و بر زبان «یا اسفا» و در دل حزن داشت.
🍃در روایتى امام صادق (ع) فرمود: علىّ بن الحسین علیه السلام بیست سال بعد از حادثه کربلا به هر مناسبتى گریه مى کرد. سؤال کردند چرا این همه گریه مى کنید؟
فرمود: یعقوب یازده پسر داشت یکى غائب شد، با اینکه زنده بود، از گریه چشمانش را از دست داد، ولى من در برابر چشمان خود دیدم پدر و برادرها و هفده نفر از خاندان نبوّت شهید شدند، چگونه گریه نکنم؟
📝پیام ها
۱- حسد ورزى، یک عمر تحقیر به همراه دارد. «و تولّى عنهم»
۲- آنها مى خواستند با حذف یوسف، خود محبوب پدر شوند؛ «یخل لکم وجه ابیکم» ولى حسادت، قهر پدر را شامل حال آنها کرد. «تولّى عنهم»
۳- یعقوب مى دانست که بر فرزند دیگر ظلم نشده است، ظلم بر یوسف رفته است. «یا اسفا على یوسف»
۴- غصّه و گریه، گاهى موجب نابینایى مى شود. «ابیضّت عیناه من الحزن»
۵ - ندبه و گریه و سوز و عشق، نیاز به شناخت دارد. (یعقوب آشنا به یوسف است که از سوز نابینا مى شود.)
۶- اهمیّت مصائب، بر محور شخصیّت افراد است. (ظلم به یوسف با ظلم به دیگران فرق دارد، نام یوسف برده مى شود نه دو برادر دیگر.)
۷- گریه، غم و اندوه در فراق عزیزان، جایز است. «وابیضّت عیناه من الحزن»
۸ - تحمّل انسان حدّى دارد و روزى لبریز مى شود. «وابیضّت عیناه من الحزن»
۹- فرو بردن خشم، از صفات مردان الهى و کارى شایسته است. «فهو کظیم»
۱۰- گریه و غم، منافاتى با کظم غیظ و صبر ندارد. «فصبرٌ جمیل، یا اسفا، فهو کظیم»
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan