eitaa logo
صالحین دامغان
337 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
603 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠هر صبح در چشمه سار نور الهی، نورانی شویم. صفحه ۱۰۱_ هدیه به شهید والامقام 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 💌 🍃همرنگ حضور باغ آغاز شوم 🍃 با قافله نسیم دمساز شوم 🍃 آلاله ی پرپر دیار عشقم   🍃هر صبح به سوی کربلا باز شوم 🌷 🌤 🤲 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
صالحین دامغان
🕊 #پیامکی_از_بهشت 💌 🍃همرنگ حضور باغ آغاز شوم 🍃 با قافله نسیم دمساز شوم 🍃 آلاله ی پرپر دیار عشقم  
🕊 🌹 سلام دوستان✋ طاعات قبول وفات بانو خدیجه(سلام الله علیها ) را بهتون تسلیت میگم💔 🍂 من سید محمدعلی فرزند سیدمحمود هستم در تاریخ ۱۳۴۶/۰۴/۱۱ در خانواده ی مذهبی و متدین در دامغان به دنیا اومدم پدرم آقا سید محمود از روحانیون مبارز و متعهد شهر هستن و خانواده ام همانند خانواده های دیگه در راه این انقلاب فعالیتهای زیادی را انجام دادند.😊 🍂پدر بزرگ و عموی پدرم هم از کسانی بودند که از زمان مشروطیت در صف اول مبارزه بودند و در این راه خطرات و رنج های زیادی را به جان خریدند.😊 🍂من هم در چنین خانواده ای و در کنار پدری همچون آقا سید محمود که در حال حاضر نیز در شهرستان دامغان از احترام و اعتبار والایی برخوردار هستن و در دامان مادر مهربان و پاکدامنم تربیت یافته و رشد کردم 😍 🍂 تحصیلاتم را تا سال اول دبیرستان ادامه دادم و در آن سال ها که کشورمان روزهای پر التهاب و سختی را می گذراند، فکرم جای دیگری بود، چون عقیده داشتم که درس و مدرسه تا همین قدر برایم کافی است و آن چیزهایی که نیاز داشتم در قلب و ذهنم جای گرفت و همین عقاید قلبی باعث عاقبت بخیری و سعادتم می شود.😇 🍂 من به انجام کارهای فنی و تعمیر لوازم برقی، علاقه و تبحر خاصی داشتم. در زمان جنگ تحمیلی به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم و داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل رفتم تا به عقاید اسلامی و دینی ام عمل کنم و وظیفه ام را در قبال ایران و ملت شریف آن ادا کنم. در مدتی که در جبهه بودم ، فقط سه بار به دیدن خانواده ام آمدم✋😉 حرفام ادامه داره، پس ادامه اش رو در قسمت بعدی دنبال کنید😊 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
صالحین دامغان
🕊 #شهیدانه 🌹 سلام دوستان✋ طاعات قبول وفات بانو خدیجه(سلام الله علیها ) را بهتون تسلیت میگم💔 🍂 م
🕊 🌹 سلام مجدد✋ 🍂 وقتی که اهواز بودم، پدر و مادرم به سفر پر فیض حج مشرف شدند و من تلفنی با پدر و مادرم خداحافظی کردم و از آن ها حلالیت طلبیدم.💔 بقیه حرفامو از زبان مادرم بشنوید😊 🍃سلام من مادر سید محمدعلی هستم سیدمحمدعلی نتونست برای خداحافظی به دامغان بیاد و تلفنی با ما خداحافظی کرد. من به او گفتم ، سوغاتی برایت چی بیارم؟ او فقط گفت: من یک ساعت می خواهم و دیگر چیزی لازم ندارم. »🙂 🍃 در یکی از شب هایی که ما در مکه بودیم، من خواب عجیبی دیدم و سراسیمه از خواب بیدار شدم و خوابم را برای آقا تعریف کردم. پدر محمدعلی به من گفت: آفرین خواب خوبی دیدی ، نمره ات بیست می شود و وقتی او اینطور گفت ، من آرام گرفتم.🙂 🍃وقتی از سفر حج برگشتیم، من در بین همه دنبال سید محمدعلی می گشتم ولی او را ندیدم، حس کردم اتفاقی افتاده و من از آن بیخبرم. ولی کم کم اطرافیان به ما گفتند که محمد علی شهید شده است.😔💔 🍃این خبر برام خیلی سخت بود. پدرش به من گفت به این دلیل به تو گفتم نمره ات بیست میشود، خوابت تعبیر شد. ولی من آرام وقرار نداشتم، بی تاب بودم.😣 🍃با خودم می گفتم: سیدمحمدعلی هیچ وقت از ما چیزی نخواسته بود، او فقط یک بار در طول زندگی کوتاهش از من چیزی خواسته بود، پس چرا صبر نکرد سوغاتیش را بگیرد.😐🤔 🍃اما در این میان اتفاق جالبی افتاد و سید محمدعلی به خوابم آمد و گفت: « ساعتی که برایم سوغاتی آوردی، به یکی از دوستانم که فردا به دیدنت می آید، بده .آخر او ساعت ندارد و همین طور هم شد، دوستش آمد و من ساعت را به او دادم و کمی آرام گرفتم. »🙂 🍃من بارها او را در خواب دیدم، او همیشه در خواب بهم میگفت : « مادرم نگران من نباش، من علمدار حضرت ابوالفضل هستم. » و من با این خواب ها و دیدارها آرام می گیرم و خوشحالم که فرزندم به آرزویش رسیده است.😊 🍂خب دوستان عزیز! آخر زندگیم را براتون بگم. من در تاریخ ۱۳۶۱/۰۸/۱۱ در شوش منطقه عین خوش بر اثر اصابت ترکش به آرزوی خودم یعنی رسیدم. دوست دارین بیایین دیدنم؟؟😊 👈آدرسم گلزار شهدای دامغان👉 منتظر دیدنتون هستم✋😊😍 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
♥️ 🍃"لا نهايات للحب، الحب الذي ينتهي لم يكن حبا..."🍃 عشق را پایانی نیست عشقی که پایان پذیرد، عشق نبوده است... 🌷 ✨🌙 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan