eitaa logo
صالحین دامغان
338 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
599 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
🎁انجام یک کار خوب 📲تغییر عکس پروفایل خودمان 😷تهیه پک های بهداشتی _به _عشق_علی اهدای هدیه غدیر به بچه های فامیل _به_عشق_علی اهدای گوشت به نیازمندان 🔻شما هم کار خوبی که میخوای انجام بدی رو با هشتگ با قالب عکس و فیلم در شبکه‌های اجتماعی منتشر کن و اون رو بفرست به آیدی👇 @kosar98 @motahar12 •┈┈••••✾•🌿🌼🌸🌺•✾•••┈┈• حوزه مقاومت بسیج کوثردامغان 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
هدایت شده از صالحین دامغان
📚 رمان قشنگه، عاشقانش هم که قشنگ تر 🍃🍃 ✅خبر ،خبر قراره باهم یه رمان خاص بخونیم .... رفقاتونو دعوت کنید 😊 💢واما... با رمان شیرین و جذاب ♥️ ♥️ در کنارتون هستیم . هر شب راس ساعت ۲۳ با ما همراه باشید😊 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌸 آه از نهاد صمد درآمده بود. بالاخره به امامزاده رسیدیم. گوسفند را قربانی کردند و چندنفری گوشتش را جدا و بین مردمی که آن حوالی بودند تقسیم کردند. قسمتی را هم برداشتند برای ناهار، و آبگوشتی بار گذاشتند. نزدیک امامزاده، باغ کوچکی بود که وقف شده بود. چندنفری رفتیم توی باغ. با دیدن آلبالوهای قرمز روی درخت ها با خوشحالی گفتم: «آخ جون، آلبالو!» صمد رفت و مشغول چیدن آلبالو شد. چند بار صدایم کرد بروم کمکش؛ اما هر بار خودم را سرگرم کاری کردم. خواهر و زن برادرم که این وضع را دیدند، رفتند به کمکش. صمد مقداری آلبالو چیده بود و داده بود به خواهرم و گفته بود: «این ها را بده به قدم. او که از من فرار می کند. این ها را برای او چیدم. خودش گفت خیلی آلبالو دوست دارد.» تا عصر یک بار هم خودم را نزدیک صمد آفتابی نکردم. بعد از آن، صمد کمتر به مرخصی می آمد. مادرش می گفت: «مرخصی هایش تمام شده.» گاهی پنج شنبه و جمعه می آمد و سری هم به خانه ما می زد. اما برادرش، ستار، خیلی تندتند به سراغ ما می آمد. هر بار هم چیزی هدیه می آورد. یک بار یک جفت گوشواره طلا برایم آورد. خیلی قشنگ بود و بعدها معلوم شد پول زیادی بابتش داده. یک بار هم یک ساعت مچی آورد. پدرم وقتی ساعت را دید، گفت: «دستش درد نکند. مواظبش باش. ساعت گران قیمتی است. اصل ژاپنه. 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌹🌹
🌸 کم کم حرف عقد و عروسی پیش آمد. شب ها بزرگ ترهای دو خانواده می نشستند و تصمیم می گرفتند چطور مراسم را برگزار کنند؛ اما من و صمد هنوز دو کلمه درست و حسابی با هم حرف نزده بودیم. یک شب خدیجه من را به خانه شان دعوت کرد. زن برادرهای دیگرم هم بودند. برادرهایم به آبیاری رفته بودند و زن ها هم فرصت را غنیمت شمرده بودند برای شب نشینی. موقع خواب یکی از زن برادرهایم گفت: «قدم! برو رختخواب ها را بیاور.» رختخواب ها توی اتاق تاریکی بود که چراغ نداشت؛ اما نور ضعیف اتاقِ کناری کمی آن را روشن می کرد. وارد اتاق شدم و چادرشب را از روی رختخواب کنار زدم. حس کردم یک نفر توی اتاق است. می خواستم همان جا سکته کنم؛ از بس که ترسیده بودم. با خودم فکر کردم: «حتماً خیالاتی شده ام.» چادرشب را برداشتم که صدای حرکتی را شنیدم. قلبم می خواست بایستد. گفتم: «کیه؟!» اتاق تاریک بود و هر چه می گشتم، چیزی نمی دیدم. ـ منم. نترس، بگیر بنشین، می خواهم باهات حرف بزنم. صمد بود. می خواستم دوباره دربروم که با عصبانیت گفت: «باز می خواهی فرار کنی، گفتم بنشین.» اولین باری بود که عصبانیتش را می دیدم. گفتم: «تو را به خدا برو. خوب نیست. الان آبرویم می رود.» 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫الهـی 🍃تو این 💫شب زیبـا 🍃هیـچ قـلبى 💫گرفتـه نباشه 🍃و هر چى خوبیه 💫خداست براى همه 🍃خـوبان رقم بخوره 💫آرامـــــش مهمـــــون 🍃همیشــــگى دلاتـــــون 💫امشب بهترینها را براتون آرزو دارم ✨شبتون بخیر در پناه خدای مهربون✨ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
حقیقت صادق شیرازی را از زبان وکیلش بشناسید.
♻️چقدر زیباست روی تابلویی بنویسیم : ⚠️ جاده لغزنده است! 🏁 دشمنان مشغول کارند! 🚦با احتیاط برانید! ⛔️ سبقت ممنوع...! 📛 دیر رسیدن به پست و مقام، بهتر از هرگز نرسیدن به "امام زمان" است..! ♨️ حداکثر سرعت، امابیشتر از سرعت "ولی فقیه" نباشد. 🆘 اگر پشتیبان "ولایت فقیه" نیستید، لااقل کمربند "دشمن" را نبندید! ⛔️ دور زدن اسلام و اعتقادات ممنوع! 🛑 با دنده لج حرکت نکنید و با وضو وارد شوید.. 🚩 چرا که این جاده، آغشته به خون مطهر شهداست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان مهربان پگاهتون بخیر و زیبـا امروز هر چه آرزوی خوبـه نثـار شما مهر و عشق،‌ محبت و دوستی راهی زندگی شمـا و برکت و روزی فراوان هـدیه امـروز شمـا پنج شنبه خوبی داشته باشید🌷 بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو ❤️ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
💠 آیه ۴۲ سوره انفال 🍃إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى‏ وَالرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتُّمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِى الْمِیعَدِ وَلَکِن لِّیَقْضِىَ اللَّهُ أَمْراً کَانَ مَفْعُولاً لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَى‏ مَنْ حَىَّ عَن بَیِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ‏🍃 🔹ترجمه ✨(به یاد آورید) زمانى که شما در جانب پایین بودید و دشمنان در جانب بالا (بر شما برترى داشتند) و کاروان (تجارى ابوسفیان) از شما پایین ‏تر بود و اگر قرار قبلى (براى جنگ هم) مى ‏گذاشتید، به توافق نمى‏ رسیدید. (زیرا هم بالادست شما دشمن بود، هم پایین شما و شما بین دو صف مخالف بودید و هرگز تن به چنین جنگى نمى‏دادید.) ولى (خداوند شما را در برابر عمل انجام شده قرار داد) تا کارى را که خدا مى‏ خواست، تحقّق بخشد، تا هرکس (به گمراهى) هلاک مى‏ شود، از روى حجّت و آگاهى هلاک شود و هر کس (به هدایت) حیات یافت، از روى دلیل، حیات یابد و همانا خداوند شنوا و داناست.✨ 🔰در جنگ بدر، کفّار نه تنها از نظر سلاح و تعداد نفرات و آمادگى روحى و جسمى برترى داشتند، بلکه از نظر منطقه‏ استقرار نیرو نیز برتر بودند و مى‏ توانستند از کنار دریاى احمر، راهى براى فرار پیدا کنند، ولى خداوند مسلمانان را که تنها به قصد مصادره‏ اموال کفّار آمده بودند، با آنان روبه رو ساخت و چاره ‏اى جز درگیرى نبود و تنها لطف خدا مسلمانان را به پیروزى رساند.  ♻️سیماى جنگ بدر  ترسیمى از جنگ بدر، در آیات ابتداى سوره تا کنون، امدادهاى الهى را بهتر نشان مى‏ دهد:  ۱- در جنگ بدر شما به فکر مصادره‏ اموال بودید و آمادگى جنگى نداشتید. «تُوَدّون أن غیر ذات الشوکة تکون لکم» «آیه ۷»  ۲- جنگ که پیش آمد، بعضى ناراحت بودید. «فریقاً من المؤمنین لکارهون» «آیه ۵»  ۳- برخى از مرگ مى‏ ترسیدید. «کانّما یساقون الى الموت» «آیه ۶»  ۴- پریشان بودید و استغاثه مى ‏کردید. «تستغیثون ربّکم» «آیه ۹»  ۵ - براى تطهیر از ناپاکى‏ ها و سفت‏ شدن زمین ریگ‏ زار، باران فرستادیم. «آیه ۱۱»  ۶- اطاعت کامل از فرمانده نداشتید. «قالوا سمعنا و هم لایسمعون» «آیه ۲۱»  ۷- برخى از شما قبلاً خیانت کرده بودند. (مانند ابولبابه) «آیه ۲۷»  ۸ - رهبرتان در معرض تهدیدها و توطئه‏ ها بود. «یمکر بک» «آیه ۳۰»  ۹- اگر کار به اختیار شما مى‏ بود، با این همه مشکلات، به توافق نمى‏رسیدید. «لاختلفتم»  و نمونه ‏هاى دیگر که همه نشان مى دهد پیش‏ آمد جنگ بدر، یک طرح الهى براى نمایش قدرت مسلمانان و ضربه ‏زدن به روحیّه‏ کفّار و مشرکان بوده است.  🔰به همین دلیل در آیه‏ قبل، روز جنگ بدر، «روز فرقان» نامیده شد، زیرا آنقدر امدادهاى غیبى نازل شد که حقّ و حقیقت براى همه روشن شد و با این وصف، هرکس بى ‏توجّهى کرد، از روى عناد و لجاجت بود. «لیهلک مَن هلک عن بیّنة»  🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 💥در غربت عشق، آشنا را برسان فرزند علی مرتضی را  برسان 💫خشنودی قلب چهارده معصومت یارب فرج امام  ما را برسان… 🌸 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌷 رهبرا ... 🍃 خندیـــد لب شما ، لب ما خندیـــد بارید دو چشمتان، دو چشمم بارید آقــــا تو تمام زندگـــی مایـــی تا کور شود هر آنکه نتواند دید 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔معيار ارزش انسان 🔅قِيمَةُ كُلِّ امْرِئ مَا يُحْسِنُهُ 💠 ارزش هر کس به مقدار دانایی و تخصص اوست. 📚 ۸۱ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
💐شرکت عاشقان امیرالمومنین در 🌹اهالی دامغان 🔷اجرتون با حضرت زهرا سلام الله علیها 🔷 🆔@kosar98 -جامعه_زنان_دامغان 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
DastanGhadir.pdf
7.37M
💜💙💚💛🧡❤️ 🎂جشنواره مجازی غدیرانه🎂 📗 کتاب کودک «خبر بزرگ» 💥 👧 مجموعه داستان‌های کودکانه از واقعه‌ی غدیر 📜کودکان ونوجوانان با انتخاب یک داستان از مجموعه فوق ، وداستان سرایی میتونن تو مسابقه جشنواره غدیرانه شرکت کنن. 🎥ارسال فیلم داستان سرایی به آیدی 🆔@kosar98 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🗓چهارشنبه ۹۹/۰۵/۱۵ ✅برپایی میز خدمت ✅حضور تیم پزشکی شهید دکتر رهنمون کانون بسیج جامعه پزشکی شبکه بهداشت و درمان شهرستان دامغان، درشهرک ولیعصر 🔷️ارائه خدمات زیر، به یکصد نفر مراجعه کننده با رعایت پروتکل های بهداشتی 🔹ویزیت پزشک عمومی 🔹داروی رایگان 🔹کنترل فشارخون 🔹توزیع پمفلت های آموزشی 🔹️ویزیت ماما 🔹️ خانم صرفی گفت: هدف طرح چهار ساله است و در مناطق محروم انجام میشود، با توجه به اینکه اعضای تیم شهید دکتر رهنون ثابت است، و همچنین استمرار برنامه و شناسایی بیماران، به نحو مطلوب به بیماری افراد رسیدگی می شود و در موارد مورد نیاز، ارجاع به مراکز درمانی صورت می گیرد. 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌟 حضور بسیجیان پایگاه های مقاومت بسیج فاطمه معصومه(س) و محبان الزهرا(س) و حوزه دانش آموزی حضرت مریم (س) در بسته بندی عید غدیر 🌟 🗓 چهارشنبه ۱۵ مرداد ۹۹ 🏟 سالن ورزشی صالحین کوثر 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🦋 نتیجه مسابقه ❤️ 🎊 که به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) برگزار شد. 🔹 اعلام اسامی برندگان مسابقه کتابخوانی ❤️ با محوریت کتاب "مطلع عشق" 🎁 اسامی برندگان: ۱. سمیه دهرویه ۲. سارا فارسی از رباط کریم ۳. سمیرا فارسی از رباط کریم ۴. الهام غفوری از تهران ۵. ملیکا نعمت اللهی از شیراز ۶. خدیجه ایوانکی از تهران ۷. پری ماه حسنی تهران ۸. فاطمه خیرالدین ۹. مرضیه سلمان ۱۰. حلیمه علی صوفی از زابل 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🔺برج آزادی به رنگ پرچم لبنان درآمد 🔹انعکاس شبکه لبنانی المیادین از همبستگی ایرانیان با مردم لبنان 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🔴افشاگری بیسابقه روح الله مومن نسب : پشت پرده تحمیل برجام هسته ای ، اجرای یک برجام مجازی بود.... انتشار یادداشتی از در خبرگزاری فارس، که رسانه‌ها از انتشارش می‌ترسیدند! ⏪ به‌نام شبکه ملی اطلاعات، به کام اسراییل امروز به اذعان مسئولین کشور «بیش از ۸۰٪ از پهنای باند اینترنت کشور»، یعنی بیشتر از چهار پنجم گوشی‌ها، سیم‌کارت‌ها، کابل‌ها، دکل‌های مخابراتی، کارمندان وزارت ارتباطات و شرکت‌های مخابراتی و... برای توسعه کسب‌وکار استارتاپ‌های آمریکایی گوگل، اینستاگرام، واتس‌اپ، تله‌گرام و فیلترشکن‌ها، با پول ملت ایران، تقدیم به دشمنان این ملت شده است. تقدیم‌شان شده تا با سرعت و کیفیت بهتری سند ۲۰۳۰ را اعمال کنند؛ اطلاعات‌مان را بِبَرند، مردم‌مان را برده‌ی اطلاعاتی خودشان کنند و دقیق‌تر تحریم و بهتر تحقیرمان کنند. حتما کامل بخوانید👇🏻 🔗 http://fna.ir/eywj5j 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ یعنی تولید والاترین محصول عالم ✅معنای خانه‌داری زن است، معنایش تولید والاترین و بالاترین محصول و متاع عالم وجود است؛ یعنی . خانه‌داری یعنی این. 💢خانه‌داری یک شغل است؛ ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آینده‌ساز. یکی از مهمترین و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت است؛ اوست که زحماتش را تحمل میکند، اوست که رنجهایش را می‌برد، اوست که خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. 🔰خدای متعال ابزار را به مردها نداده، در اختیار بانوان قرار داده؛ را به آنها داده، عاطفه‌اش را به آنها داده، احساساتش را به آنها داده، اندامهای جسمانیاش را به آنها داده؛ در واقع این هنر زنها است. اگر چنانچه ما اینها را در جامعه به دست فراموشی نسپریم، آن وقت خواهیم کرد. (بیانات مقام معظم رهبری، ۱۳۹۲/۰۲/۱۱) 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
📌به تعداد حروف ابجد مولا امیرالمومنین(ع)🌸وتعجیل در فرج اقا🌸تعداد ۱۱۰ختم صلوات جهت شرکت به ایدی زیر مراجعه فرمایید: @Mjalalvand313 ◀️پایگاه قهرمان کربلا 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🦋۱۸ مرداد سالروز شهادت محسن حججی هدیه به شهدا صلوات🌹 پایگاه قهرمان کربلا🕊 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🔹آشفتگی آمریکا 💬 شرح در تصویر 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😂زنم تو ماشین جاموند!😂 🍂یکی از دوستان لبنانیم که با شهید عماد مغنیه همرزم و دوست قدیمی بوده، خاطره جالبی از عماد تعریف کرد که خیلی برام قشنگ اومد. می گفت: سال 1364 بود که با عماد در تهران زندگی می کردیم. خانه ای در زیر پل حافظ داشتیم. محل کارمان هم پادگان امام حسین (ع) (بالای فلکه چهارم تهرانپارس – دانشگاه امام حسین (ع) فعلی) بود که تعدادی نیروهای لبنانی را آموزش می دادیم. عصر یکی از روزها، سوار بر ماشین پیکانم داشتم از در پادگان خارج می شدم که عماد را دیدم. قدم زنان داشت به طرف بیرون پادگان می رفت. ایستادم و با او سلام و احوال پرسی کردم. پرسید که به خانه می روم؟ وقتی جواب مثبت دادم، سوار شد تا با هم برویم. در راه درباره وضعیت آموزش نیروها حرف می زدیم. نزدیکی میدان امام حسین (ع) بودیم و صحبتمون گل انداخته بود. یک دفعه عماد مکثی کرد و با تعجب گفت: - ای وای ... من صبح با ماشین رفتم پادگان. زدم زیر خنده. صبح با ماشین رفته پادگان و یادش رفته بود. ناگهان داد زد: - نگه دار ... نگه دار ... گفتم: "خب مسئله ای نیست که. ماشینت توی پارکینگ پادگانه. فردا صبح هم با هم میریم اون جا." که گفت: "نه. نه. زود وایسا ... باید سریع برگردم پادگان." با تعجب پرسیدم: "مگه چیز توی ماشین جا گذاشتی که باید بری بیاری؟" 😂😂😂خنده ای کرد و گفت: - آره. من صبح با زنم رفتم پادگان. به اون گفتم توی ماشین بمون، من الان برمی گردم. توی پادگان که رفتم، اون قدر سرم شلوغ شد که اصلا یادم رفت زنم دم در منتظرمه." بدجور خنده ام گرفت.😂😂😂 زنش از صبح تا غروب توی ماشین مونده بود. 📚 منبع: راوی حمید داوود آبادی @salehin_damghan