#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوهشتاد_وچهارم
زندگی در پادگان ابوذر با تمام سختی هایش لذت بخش بود. روزی نبود صدای انفجاری از دور یا نزدیک به گوش نرسد. یا هواپیمایی آن اطراف را بمباران نکند.
ما که در همدان وقتی وضعیت قرمز می شد، با ترس و لرز به پناهگاه می دویدیم، حالا در اینجا این صداها برایمان عادی شده بود.
یک بار نیمه های شب با صدای ضد هوایی ها و پدافند پادگان از خواب پریدم. صدا آن قدر بلند و وحشتناک بود که سمیه از خواب بیدار شد و به گریه افتاد.
از صدای گریه او خدیجه و معصومه و مهدی هم بیدار شدند. شب ها پتوی پشت پنجره را کنار می زدیم. یک دفعه در آسمان و در مسافتی پایین هواپیمایی را دیدم. ترس تمام وجودم را گرفت.
سمیه را بغل کردم و دویدم گوشه اتاق و گفتم: «صمد! بچه ها را بگیر. بیایید اینجا، هواپیما! الان بمباران می کند.»
صمد پشت پنجره رفت و به خنده گفت: «کو هواپیما! چرا شلوغش می کنی هیچ خبری نیست.»
هواپیما هنوز وسط آسمان بود. حتی صدای موتورش را می شد به راحتی شنید. صمد افتاده بود به دنده شوخی و سربه سرم می گذاشت. از شوخی هایش کلافه شده بودم و از ترس می لرزیدم.
#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوهشتاد_وپنجم
فردا صمد وقتی برگشت، خوشحال بود. می گفت: «آن هواپیما را دیشب دیدی؟! بچه ها زدندش. خلبانش هم اسیر شده.»
گفتم: «پس تو می گفتی هواپیمایی نیست. من اشتباه می کنم.»
گفت: «دیشب خیلی ترسیده بودی. نمی خواستم بچه ها هم بترسند.»
کم کم همسایه های زیادی پیدا کردیم. خانه های سازمانی و مسکونی گوشه پادگان بود و با منطقه نظامی فاصله داشت.
بین همسایه ها، همسر آقای همدانی و بشیری و حاج آقا سمواتی هم بودند که هم شهری بودیم. در پادگان زندگی تازه ای آغاز کرده بودیم که برای من بعد از گذراندن آن همه سختی جالب بود.
بعد از نماز صبح می خوابیدیم و ساعت نه یا ده بیدار می شدیم. صبحانه ای را که مردها برایمان کنار گذاشته بودند، می خوردیم.
کمی به بچه ها می رسیدیم و آن ها را می فرستادیم توی راهرو یا طبقه پایین بازی کنند. ظرف های صبحانه را می شستیم و با زن ها توی یک اتاق جمع می شدیم و می نشستیم به نَقل خاطره و تعریف. مردها هم که دیگر برای ناهار پیشمان نمی آمدند.
ناهار را سربازی با ماشین می آورد. وقتی صدای بوق ماشین را می شنیدیم، قابلمه ها را می دادیم به بچه ها. آن ها هم ناهار را تحویل می گرفتند.
هر کس به تعداد خانواده اش قابلمه ای مخصوص داشت؛ قابلمه دونفره، چهارنفره، کمتر یا بیشتر.
🍃 الهی فَحَقِّقْ فيكَ اَمَلى، وَ اخْتِمْ بِالْخَيْرِ عَمَلى
ای خدا!
به آرزوی من جامه عمل بپوشان و پایان کارم را به خیر گردان🤲
آغاز میکنیم با نام زیبایت
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید تو ❤️
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#روزمان_را_با_قرآن_شروع_کنیم
💠 آیه ۱۰۶ سوره نحل
🍃مَن کَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَنِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَنِ وَ لَکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ🍃
🔹ترجمه
✨کسى که بعد از ایمان به خدا کافر (و مرتد) شود، نه آنکه او را به زور وادار کردهاند (که با زبان اظهار کفر کند) در حالى که قلبش به ایمان خویش مطمئن است، بلکه کسى که سینه به روى کفر بگشاید (و بعد از ایمان با شادى به استقبال کفر برود) پس بر آنان از طرف خداوند غضبى است و برایشان عذابى بزرگ است.✨
♻️در آغاز اسلام کفار مکّه، پدر و مادر عمّار یاسر را به خاطر اسلام آوردن با شکنجه شهید کردند، همین که نوبت شکنجه به عمّار رسید او کلماتى که کفار مى خواستند به زبان جارى کرد و جان خود را نجات داد، عمّار مورد سرزنش بعضى قرار گرفت که او از اسلام دست برداشته است.
♻️عمّار گریه کنان نزد پیامبر اکرم آمد و حضرت دست نوازش بر سر او کشید و فرمود: اگر باز هم جانت در خطر افتاد این کلمات را بگو و خودت را نجات بده، تو سر تا پا ایمان هستى.
♻️این عمل را در اصطلاح تقیه مى گویند که در اسلام احکامى را به دنبال دارد، لکن باید بدانیم که موارد تقیه مختلف است؛ گاهى تقیه واجب است و گاهى باید تا پاى جان ایستاد و حرف حق خود را زد و تقیه نکرد، نظیر کارى که ساحران فرعون انجام دادند، آنها همین که معجزه ى حضرت موسى را دیدند، یکسره ایمان آوردند و در برابر تهدیدات فرعون ترسى به خود راه نداده و به او گفتند: هر کارى مى خواهى بکن، ما دست از ایمان خود برنمى داریم. فرعون آنان را شهید کرد و این مقاومت مورد ستایش قرآن قرار گرفته است.
♻️البته تقیّه نشانه ارتداد، ضعف و ترس و عقب نشینى و خودباختگى و تسلیم نیست، بلکه یک نوع استتار و تاکتیک براى حفظ نیروها و برنامه هاست. ودر روایات تقیه به سپر و حرز تشبیه شده است.
📝پیام ها
۱- کیفر مرتّد قهر، الهى در دنیا و آخرت است. «من کفر باللَّه من بعد ایمانه ... غضب من اللَّه و لهم عذاب عظیم»
۲- انسان در معرض خطر و بدعاقبت شدن است. «کفر باللَّه من بعد ایمانه»
۳- اسلام براى موارد استثنایى و ضرورتها، حساب جداگانه اى باز نموده است. «الاّ مَن اُکره»
۴- وظیفه انسان در حال اکراه تغییر مى کند. «الا من اُکره»
۵- اقرار و اعتراف، در حال اکراه (و زیر شکنجه و فشار) ارزش ندارد. «من اُکره و قلبه...»
۶- روح اسلام ایمان قلبى است. «و قلبه مطمئن»
۷- اکراه پذیرى مربوط به جسم است نه قلب. «اُکره و قلبه مطمئن»
۸- بدترین نوع کفر جدا شدن از مسلمانان و باز کردن آغوش براى کفر است. «شرح بالکفر صدرا»
۹- ایمان دو نوع است؛ نوعى که روح انسان با آن گِره مى خورد و پایدار است، «قلبه مطمئن بالایمان» و نوعى که عارضى است. «کفر ... بعد ایمانه»
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#نهج_البلاغه
🌸الْحَمْدُللهِِ غَيْرَ مَقْنُوط مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لاَمَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ و لامَأيُوس مِنْ مَغْفِرَتهِ
💥ستایش خداوندی را سزاست که کسی از رحمت او مایوس نگردد و از نعمت های فراوان او بیرون نتوان رفت ، خداوندی که از آمرزش او هیچ گنه کاری ناامید نگردد
📘#خطبه_۴۵
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
❤️ ضايع نمودن وقت نماز
🎀قال رسول الله - 🌷صلی الله عليه وآله - :
شيطان هميشه از مؤمن می ترسد تا زمانی كه بر نمازهای پنجگانه محافظت دارد و در وقتش به جا می آورد ، اما هنگامی كه وقت نماز را ضايع كرد بر او جرات پيدا می كند و او را در گناهان بزرگ می اندازد🎀 .
📝وسائل الشيعه ، ج ۳ ، ص ۱۸
✨ #نماز_اول_وقت
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
15.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚هفته کتاب و کتابخوانی📚
🔶کلیپ تصویری دانش آموز عزیز:
نیلوفر و نرگس رضاییان_پایه نهم_دبیرستان عترت
#دامغان
#کتاب
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
#تعلیم_تربیت_حوزه_مقاومت_بسیج_دانش_آموزی_حضرت_مریم_س_دامغان
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رفتن ترامپ یک پیام مهم هم داشت که نباید در این هیاهوی آمدن بایدن گم شود؛ اینکه ضدایرانیترین رئیسجمهور آمریکا هم با همه خباثتها و دشمنیها و تحریمها نتوانست قطار جمهوری اسلامی را متوقف کند
ببینید این وعده صادق را که دو سال قبل از زبان رهبر انقلاب شنیدیم.
#بصیرت
#دشمن_شناسی
#ولایت
📲 ارسالی خانم صادقی مربی پایگاه فاطمه الزهرا _ روستای کلاته ملا
#پایگاه_فاطمه_الزهرا_س
#حوزه_حضرت_زینب_س
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan