eitaa logo
صالحین دامغان
338 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
603 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠 پیامبراکرم(ص)؛ هرکسی به هر عنوانی، در مسلمانان گردد،😔 بر خداوند لازم است او را در بزرگترین جایگاه جهنم سرنگون سازد.😱 بندگی 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
💢 ریاض: باید ممنوعیت دائم غنی‌سازی برای ایران وضع شود 🔻 وزیر خارجه عربستان سعودی گفت، ریاض با بازگشت آمریکا به برجام مشکلی ندارد اما باید عوامل نگرانی در این خصوص برطرف شود که در رأس آن، ضرورت ممنوعیت دائم غنی‌سازی اورانیوم و عدم امکان بازگشت ایران به این فعالیت‌ها در اولین لحظه‌ای است که میان طرفین قرارداد، اختلاف به وجود می‌آید. 🔻 «فیصل بن فرحان» مدعی شد: بازرسی از تأسیسات ایرانی نیز باید حل شود زیرا سایت‌های نظامی مخفی وجود دارد که محدودیت‌هایی برای بازرسان اعمال می‌شود؛ لازم به ذکر نیست که توافق سابق به فعالیت‌های خصمانه و توسعه‌طلبانه ایران گریز نزده بود. 📲 ارسالی سرمربی حوزه ریحانه النبی 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
هدایت شده از صالحین دامغان
🕗 نظری کن به دلم حال دلم خوب شود حال و احول گدایت بخدا جالب نیست 🍃صلوات خاصه امام رضا علیه السلام🍃 ✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.✨ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
✨فضای مجازی شهرستان دامغان برگزار می کند؛ کلاس برخط مبانی اعتقادی نیروهای مجاهد و انقلابی در جنگ نرم 👨‍💻استاد: آقای ابراهیم مجید زاده(فعال فرهنگی، اجتماعی و رسانه) 🗓زمان: پنجشنبه 20 آذر ساعت 18 👈جهت ورود به کلاس ابتدا برنامه ادوب کانکت را از طریق لینک زیر دانلود و نصب کنید: http://fanosplus.ir/adobeconnect.apk 👈سپس لینک زیر را در برنامه ادوب کانکت جایگذاری کرده و برروی Gust بزنید، نام خود را بطورمثال (karimi_damghan) بنویسید و وارد شوید. http://video.nasraa.ir/rbgkli3zn6nj/ ‼️در صورت هرگونه مشکل با آیدی @nasraa_semnan در تلگرام و ایتا ارتباط برقرار کنید. 🔰نسرا استان سمنان @nasra_semnan
🕊سی شب همراه با مکتب سلیمانی🕊 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 مقام معظم رهبری(مدظله...) 🌱به شهید حاج قاسم به چشم یک فرد نگاه نکنیم به چشم یک ،یک راه و یک مدرسه درس آموز نگاه کنیم. 🕊🕊🕊🕊 💢همه شما دعوتید به ویژه برنامه ققنوس 👌سی شب همراه با مکتب سلیمانی در خدمت شما هستیم. 🔸با عناوین (بازخوانی وصیت نامه ) (مجموعه خاطرات ) (مجموعه اشعار ویژه حاج قاسم) (درس ها و پیام های شهادت حاج قاسم) (دلنوشته به حاج قاسم) ( ویژگی های شاخص و سبک زندگی حاج قاسم) ( مجموعه بیانات حاج قاسم) ( برگی از کتاب حاج قاسم) (مجموعه بیانات مقام معظم رهبری پیرامون حاج قاسم و بالعکس) 🎥همراه با دیدنی ترین فیلم و کلیپ از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی ✅حضور در ویژه برنامه ⏰هرشب ساعت 21 در @rangarang_1 💠در پایان از مطالب ارسالی مسابقه برگزار خواهد شد وبه سه نفر از عزیزان هدایایی تقدیم می شود. 🎁همراه با یک :کمک هزینه سفر زیارتی گلزار شهدای کرمان و زیارت مزار شهید حاج قاسم سلیمانی❤️
🔰برگزاری حلقه صالحین وگشت رضویون پایگاه قمربنی هاشم(ع) کلاته رودبار 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🔰تقدیر از فرمانده محترم پایگاه عمارویاسر شهردیباج برادربزرگوارمحمدفانی 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌸 از صبح چهارم دی توی کشتی بودیم؛ بدون آب و غذا. منتظر شب بودیم تا یک طوری بچه ها را خبر کنیم. شب که شد، من زیرپوشم را درآوردم و طرف بچه های خودمان تکان دادم. اتفاقاً نقشه ام گرفت. بچه های خودی مرا دیدند. گروهی هم برای نجاتمان آمدند، اما آتش دشمن و جریان آب نگذاشت به کشتی نزدیک بشوند. رو کرد به من و گفت: «حسین آقای بادامی را که می شناسی؟!» گفتم: «آره، چطور؟!» گفت: «بنده خدا بلندگویی را گذاشته بود جلوی رود و طوری که صدایش به ما برسد، دعای صباح را می خواند. آنجا که می گوید یا ستارالعیوب، ستار را سه چهار بار تکرار می کرد که بگوید ستار! ما حواسمان به تو است. تو را داریم یک بار هم به ترکی خیلی واضح گفت منتظر باش، شب برای نجاتتان به آب می زنیم.» خندید و گفت: «عراقی ها از صدای بلندگو لجشان گرفته بود. به جان خودت قدم، دوهزار خمپاره را خرج بلندگو کردند تا آن را زدند.» گفتم: «بالاخره چطور نجات پیدا کردی؟!» گفت: «شب ششم دی ماه بود. نیروهای ۳۳ المهدی شیراز به آب زدند. بچه های تیز و فرز و ورزیده ای بودند. آمدند کنار کشتی و با زیرکی نجاتمان دادند.»
🌹🌹
🌸 دوباره خندید و گفت: «بعد از اینکه بچه ها ما را آوردند این طرف آب. تازه عراقی ها شروع کردند به شلیک. ما توی خشکی بودیم و آن ها کشتی را نشانه گرفته بودند.» کمی که گذشت، دست کرد توی جیبش؛ قرآن کوچکی که موقع رفتن توی جیب پیراهنش گذاشته بودم، در آورد و بوسید. گفت:« این را یادگاری نگه دار.» قرآن سوراخ و خونی شده بود. با تعجب پرسیدم:«چرا این طوری شده؟!» دنده را به سختی عوض کرد. انگار دستش نا نداشت. گفت: «اگر این قرآن نبود الان منم پیش ستار بودم. می دانم هر چی بود، عظمت این قرآن بود. تیر از کنار قلبم عبور کرد و از کتفم بیرون آمد. باورت می شود؟!» قرآن را بوسیدم و گفتم:«الهی شکر. الهی صد هزار مرتبه شکر.» زیر چشمی نگاهم کرد و لبخندی زد. بعد ساکت شد و تا همدان دیگر چیزی نگفت؛ اما من یک ریز قرآن را می بوسیدم و خدا را شکر می کردم. همین که به همدان رسیدیم، ما را جلوی در پیاده کرد و رفت و تا شب برنگشت. بچه ها شام خورده بودند و می خواستند بخوابند که آمد؛ با چند بسته پفک و بیسکویت. نشست وسط بچه ها. آن ها را دور و بر خودش جمع کرد. با آن ها بازی می کرد. ‌
من از معبود یکتایم فقط یک چیز می خوام نگیرد هرگز از قلبت ، امید استجابت را شبتون زیبا 🌺🍂لحظه هاتون آرام...🌺🍂 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
دوستان همراه بابت همراهی شما سپاسگزاریم کانال تا صبح تعطیل می باشد 😊 شبتون و عاقبتتون بخیر و نیکی 🌙🌙🌺