#شهید_مهدی_باکری
#خاطرات_شهدا
#امیدی_و_ناامیدی
‼️بد وضعی داشتیم . از همه جا آتش می آمد روی سرمان نمی فهمیدیم تیرو ترکش💥 از کجا می آید.فقط یک دفعه می دیدم نفر بغل دستیمان افتاد روی زمین .
قرارمان این بود که توی درگیری بی سیم ها روشن باشد، اما ارتباط نداشته باشیم.
خیلی از بچه ها شهید شده بودند.🌹 زخمی هم زیاد بود.😔
توی همان گیرودار، چند تا اسیر هم گرفته بودیم. به یکی از بچه ها گفتم « ما مواظب خودمون نمی تونیم باشیم، چه برسه به اون بدبختا.» همان موقع صدا از بی سیم آمد « این چه حرفی بود تو زدی؟ زود اسیرهاتون رو بفرستید عقب » صدای آقا مهدی بود.
روی شبکه صدایمان راشنیده بود. خودش پشت سرمان بود؛ صد و پنجاه متر عقب تر.
#پرونده_شانزدهم_خوف_و_رجاء
#کارگروه_تولید_محتوا
#ناحیه_حیدر_کرار_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_استان_تهران
@salehin_parand