eitaa logo
صالحین خراسان رضوی
1.5هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
243 فایل
شجره طیبه صالحين خراسان رضوی امام خميني(ره): #تربيت انسان از #حكومت و #انقلاب هم مهمتر است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: (ع) 📝همانطور كه اگر نهضت امام حسين (ع) نبود، ما دين ومعارفي نداشتيم ، همينطور اگر آمدن امام رضا (ع) به خراسان و نهضت علمي ايشان نبود ، از دين ومعارف ما خبري نبود. خراسان آمدن امام رضا (ع) عينا مانند كربلا رفتن امام حسين (ع) بود كه هردو با علم به شهادت و براي احياء دين خدا و اعلاء كلمه حق اقدام كردند! توجه به اين نكته براي شيعيان ، مخصوصا كساني كه به زيارت حضرتش مشرف ميشوند ، بسيار اهميت دارد و زيارت را پرمحتوا تر مي كند. ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: ⭕شش اصل مدیریتی آیه ۵۶ سوره مبارکه احزاب که معمولاً بعد از نمازهای جماعت هم قرائت می‌شود را تقریباً اکثر ما حفظ هستیم. در همین چند کلمه چند نهفته است که مرور می‌شود : ۱ - دستور مدیر باید قاطعانه باشد (اِنَّ) ۲ - اول خود مدیر یا رئیس باید دستور را اجرا کند (خود خدای سبحان صلوات می‌فرستد / انَّ اللهَ) ۳ - سوابق دستور و امکان عملیاتی آن باید مشخص باشد (وَ مَلائِکَتهُ / فرشتگان که معصومند هم صلوات می‌فرستند) ۴ - به زیردست باید ساده‌ گرفت (یُصَلّون که فعل مضارع است نشان می‌دهد خدای سبحان دائم صلوات می‌فرستد اما به انسان دستور فرمود : صَلّوا یعنی حالا یک بار هم که شده صلوات بفرست!) ۵ - دستور را باید مؤدبانه صادر کرد (کلاسِ یا اَیُّها الذین آمنوا از یا ایُّها النّاس یا مثلاً از یا بنی آدم و غیره بالاتر است) ۶ - دستور باید جامعیت داشته باشد و بخشنامه‌ها سوراخ نباشند! (هم صلّوا در زبان و هم سَلّموا (تسلیم باشید) در عمل و رفتار)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: ⭕حد صمیمت بین مربی و متربی در اینباره سوالاتی مطرح است: مساله عدالت در با اعضا، مساله نسل احساسی و نیازها و  کمبودهای عاطفی او، مساله حدود صمیمیت با متربیان، مساله شناخت بیشتر از نیازهای مخاطبین که با صمیمیت بدست می آید و … که در پاسخ این موارد باید گفت: حس متربی ها در سنین مختلف، بسیار متفاوت است؛ دوران کودکی یک طور است، قبل از بلوغ یک جور است بعدش یک جور دیگر و این کار را دشوار می کند. حس ذاتا آنی است و پایدار نیست؛ اگر مبنای ارتباط بخواهد حس باشد این عیب را دارد که اگر دیگری آمد و افسار حس فرد را تحت کنترل خودش درآورد می تواند آن را به سمت دیگری ببرد و این خطر است. در حالیکه اندیشه و عقل اینگونه نیست. حس می تواند به عنوان یک ابزار مقطعی قابل استفاده باشد، منکر این نیستیم ولی یک راهبرد برای ارتباط نمیتواند باشد. برای یافتن حد صمیمیت بین مربی و متربی باید دقت داشت که الگوست؛ همیشه باید یک وجه متمایزی داشته باشد، اگر کاملا شد مثل رفیقش دیگر نمی تواند الگو باشد. لذا حفظ یک حریم ضروری است. این حریم و احترام بسته به افراد فرق دارد؛ مهم این است که در عین صمیمت، حریم شرع و اخلاق حفظ شود. حفظ حریم کرامت انسان یک اصل است. حفظ ادب و احترام. البته حریم ها برای گروه های مختلف فرق دارد. فرد در جمع دوستانش یک حریم دارد و در جمعی که پذیرفته است که مربی باشد یک حریم بسته تری دارد و باید مواظب رفتارهایش باشد. رابطه مربی و متربی یک سری الزامات دوسویه دارد. اساسا آیا مربی ظرفیت صمیمت و اطلاع از لایه های بعدی مسائل متربی را دارد؟ مثلا مسائل خانوادگی او یا سایر ارتباطاتش و …؟ در بسیاری مواقع ندارد و به همین دلیل نباید دایره صمیمیت به سمت مسائل فردی و شخصی افراد برسد. ظاهرا اینگونه است که رسول خدا هم به طور کلی یک رابطه مرشدانه با مردم داشت مگر در مواردی که خود مردم مراجعه می کردند. یعنی اصل رابطه مشاوره ای و روانشناسانه نبوده. لذا مربی نباید در مسائل فردی و لایه های فردی ورود کند؛ اساسا مربی یک تعریف جمعی دارد نه فردی و قرار نیست به مسائل همه افراد رسیدگی کند. بلکه باید جمع را حفظ کند و ورودش به مسائل فردی باید در مواردی باشد که مصلحت جمع خدشه دار می شود و در حد رفع مشکل متربی که بیشتر مواقع به درخواست متربی است. مسائل فردی افراد نباید برای مربی مشغولیت ذهنی ایجاد کند. در این مساله اساسا نگاه حداقلی است چون مربی ها حداقلی هستند و خودشان جوان های نپخته کم سن و سال هستند. باید از این حداقل به حداکثر رسید. اگر در همین حد عمومی نقش مربی گری به خوبی انجام شود کم کم پختگی لازم ایجاد می شود. در مسائل حسی باید دقت داشت که به گونه ایست که اگر مربی ورود کند و پختگی کافی را نداشته باشد می تواند فرد را تا جاهایی ببرد که دیگر امکان بازگشت نیست و حساسیت زیاد است. شٵن مربی با بقیه افراد فرق دارد. اگر وجه تمایز مربی و یک پله بالاتر بودن او از بین برود دیگر الگو نیست. باید قواعد و شاخص های کلی را برای حد صمیمیت تعیین کرد و تذکرها هم باید باشد. باید یک حالت چارچوب قابل انعطاف بسته به افراد تعیین کرد. یعنی نه رها و بی قاعده باشد و نه خشک و سازمانی. یک حداقل مجموعه ای البته قابل تعریف است؛ حفظ حریم اخلاق انسانی و شریعت. نباید در حیطه شخصی باشد، نباید لوس کردن افراد باشد، نباید ترحم باشد. اینکه صمیمت باعث شناخت بیشتر می شود قابل انکار نیست ولی باید اصول گفته شده را حفظ کرد و الا نباید بخاطر شناخت، آن قواعد را زیرپا گذاشت. بجای آن باید از روش های علمی برای شناخت نیازها استفاده کنید. درباره مربی نظر بنده این است که اطلاعات و دانش و مهارت مهم است ولی مهمتر آن حس و فرد است. که این حس و قدرت ارتباطی الزاما مبتنی بر اطلاعات و دانش نیست. برای انتخاب مربی باید این افراد را انتخاب کنید و به تدریج عیب های فرد را اصلاح کنید. اگر بنا به انتخاب باشد بین فرد با قدرت ارتباط قوی و فرد با قدرت مدیریت قوی و ارتباط ضعیف؛ قدرت ارتباط مهمتر است چون نمی شود آن را آموزش داد ولی مدیریت را می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: ⭕یک نکته بچه‌ها را هم باید تربیت کرد و هم باید “تربیت کردن ” را به آنها یاد داد آنها در برهه‌های مختلف نیاز دارند که خودشان و اطرافیانشان را تربیت کنند. در کار تربیتی هرگز نمیتوان از تاثیر دوست و یا به طور کلی گروه همسالان غافل شد. متربیان هم باید تربیت شوند هم یاد بگیرند که تربیت کنند. هر کدام از متربیان ما به نوبه خود میتوانند نماینده مجموعه در گروه های همسال و حتی خانواده خود باشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: ⭕گاهی لازم است کوتاه بیایی دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر می دهند... اما دوتکه سنگ هیچ گاه با هم یکی نمی شوند ! پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم، فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد... آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ، به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود لجوج تر و مصمم تر است. سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد. اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد. در زندگی، معنای واقعی سرسختی، استواری و مصمم بودن را، در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد. گاهی لازم است کوتاه بیایی... گاهی نمی توان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست و عبور کرد گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری... گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی.... ولی با آگاهی و شناخت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: ⭕رسالت های مربی! 🔻مربیان حلقه های تربیتی وظایفی به عهده دارند که بسیار مهم و قابل توجه است و موفقیت طرح در گرو توجه مربیان به این رسالت هاست. مهمترین این وظایف به این شرح است: ۱-برقراری رابطه عاطفی بین خود و هریک از اعضای حلقه به طوری که فردِ مخاطب مربی را نزدیک ترین دوست و محرم ترین فرد بداند. ۲-تلاش برای ایجاد جوی صمیمی و عاطفی بین اعضای حلقه، به طوری که دیگر ۱۰ انسان جدا از هم نباشد بلکه چنان به هم متصل شده باشند که با یکدیگر انس و الفت گرفته و به آسانی حاضر به جدایی نباشند. ۳-برگزاری برنامه های پر شور و نشاط برای بچه ها، برنامه هایی همچون ورزش،مسابقه، تفریح، اردو و...(مخصوصا در دوران جذب) برگزاری این برنامه ها تضمین حضور بچه ها در برنامه های حلقه است. ۴-برگزاری جلسات رسمی (در دوران جذب حداکثر هفته ای دوجلسه) همراه با تماس برای جلسه، پذیرایی، حضورغیاب و ...که در این جلسات ابتدا ۱۰ دقیقه قرآن تلاوت شود سپس ۱۰ دقیقه داستان گفته شود و چند دقیقه هم به پرسش و پاسخ بگذرد. ۵-حضور مداوم در مسجد و پایگاه (مثلا ۵ شب در هفته) و تشکیل جلسات غیر رسمی با بچه های حلقه که خودشان داوطلبانه آن ساعت در پایگاه حضور یافته اند. ۶-برقراری ارتباط خصوصی با تک تک بچه ها برای شنیدن مشکلات و مسائل آنها و پاسخ دادن به پرسش های آنها یا مطرح کردن مسائلی که آن فرد خاص دچار آنهاست... از طریق: صبحت های خصوصی در مسجد... قدم زدن در مسیر منزل... تماس های تلفنی... دعوت از فرد برای انجام کاری خاص در کنار مربی و ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: ⭕هویت، گمشده اصلی جوان و نوجوان امروز عضویت در ، به منزله دستیابی به نوعی هویت اجتماعی خاص، برای جوان و نوجوان به شمار می آید، هویتی که گمشده اصلی او در این سنین حساس می باشد. با عضویت در گروه، یا همان حلقه تربیتی، روحیه همکاری و مشارکت افراد افزایش می یابد، حس مسئولیت پذیری و انضباط اجتماعی آنها ارتقاء پیدا می کند، آستانه تحمل افراد در زمینه پذیرش انتقادهای سایر اعضا بالا می رود، الگوهای رفتاری غلط ایشان به تبعیت از هنجارهای گروه تصحیح می شود و فرد به سطحی از خلاقیت و نوآوری دست می یابد که قبل از آن، در انزوا و تنهایی قادر به تحصیل آن نبوده است. مربی باید عضویت در گروه را و به دور از هر گونه تحمیل و اجبار به افراد پیشنهاد نماید، به گونه ای که قدرت اختیار جوان و نوجوان در این انتخاب آسیب نبیند و در عین حال، نظام مندی روش کار گروهی، یعنی عضویت در حلقه های تربیتی نیز به عنوان قاعده ای لازم الاجرا و ضروری به افراد معرفی گردد. در کنار این قبیل اقدامات همچنین فضاسازی تبلیغاتی در مکان برگزاری حلقه ها، انتخاب موضوعات جذاب و پر کشش به خصوص در جلسات اول و دوم، درست مبتنی بر و مخاطبان گروه و نیز زمینه سازی برای انجام بحث گروهی و دو طرفه با هدف درگیر کردن مخاطبان در بحث، همراه با توجه به تکریم شخصیت اعضای گروه و احترام به نظرات متقابل آنان توسط مربی، از اساسی ترین اصول نهادینه سازی است. پس بر این اساس همانگونه که پیشتر گفتیم تداوم استمرار عضو در گروه، بیش از همه مستلزم وجود دو امر مهم، مربی و متربی است. کشش در واقع، همان جاذبه های عضویت و حضور در حلقه می باشد که بالا بردن آن نیازمند برنامه ریزی دقیق از سوی مربیان و سرگروههاست. مفید بودن مباحث، دقیق و علمی بودن موضوعات مطرح شده و در عین حال طرح گفتمان به شیوه ای جذاب و مخاطب پسند، اصلی ترین رمز موفقیت مربی و سرگروه در رونق بخشی به حلقه های تربیتی است.
ارسال شده از سروش+: ⭕پرسش کاربران 🔹با متربیانی که دیر در برنامه های حلقه حاضر میشوند چه کنیم؟ پاسخ: بهتر است، همان لحظاتی را که متربیانمان می توانند در حلقه حاضر شوند را منت بر خود بدانیم. تنبیه را به طور کل برای ایشان کنار بگذارید. این متربی ممکن از مسائلی رنج ببرد که سخت گیری مربی یا تذکر بدون تفکر باعث طرد و حتی ایجاد احساس انزجار و نفرت در متربی چه بسا تا سالها گردد ،خصوصا آنکه تذکر یا تنبیه درجمع سایر متربیان صورت پذیرد. هرگز غیبت یا گله ای از او به خاطر دیر آمدنش در بین سایر متربیان در زمان عدم حضورش در حلقه نداشته باشید. سعی کنید به او هیچ برچسبی همچون سنگین دل ،کند ،بی انگیزه ،بی خیال و ...نزنید. دیر حاضر شدن او در برنامه ها دلایل مختلفی ممکن است داشته باشد ،که می طلبد با بررسی پیشینه وضعیت روحی و جسمی و شرکت در سایر کلاسهایش بهتر به او کمک کرد. به فرض از جهت وضعیت روحی او از بعد رضایت و عدم دلگیری از مربی( به هر دلیلی)، اختلاف والدین در منزل و یا وجود اختلاف و رقابت و حسادت یا تحت فشار و تهدید بودن از سوی یک یا چند متربی یا حتی عدم احساس امنیت روانی و جسمی هم از سوی سایر متربیان هم مسیر آمدن به حلقه، بررسی شود . از طرفی در این رابطه ممکن والدین او به اجبار او را به حلقه فرستاده باشند ،که باید قدرت جذب ،محبت و خلاقیت شما چندین برابر شود. یا شاید در منزل او را با سایر دوستانش در حلقه مقایسه یا متوقعانه با او از بهره گیری بهتر از حلقه برخورد میشود . از بعد جسمی نیز باید موارد در نظر گرفته شود: سلامت جسمی همچون نداشتن بیماریهایی مثل کم خونی ،کم کاری تیروئید ،مشکل بینایی یا شنوایی ( هم باعث یاد گیری کم و تمسخر احتمالی دوستان ) یا هر عیب جسمی که او را تا حدودی متمایز از دوستانش می کند ،داشتن طبع سرد یا نخوردن به وقت غذا و خوردن ترشیجات زیاد یا داروی خاص که او را کم تحرک یا دچار خواب می کند و در نتیجه به علت داشتن حس بی حالی یا خواب آلودگی و کسالت جسمی دیر برای آمدن به حلقه حاضر میشود و سایر دلایل ... اما آنچه که بیشتر می طلبد ، روی آن متمرکز شوید آن است که بدانید کلاس اگر برای متربی جذاب و آرامش بخش و شادی آور باشد خود متربی با هر شرایطی که باشد خود را زودتر به حلقه خواهد رساند . سعی کنیم مربیانی شاد ، خلاق، مهربان و مستمع برای شنیدن تمامی صحبتهای متربیانمان باشیم تا خودشان مشکلاتشان را با در میان بگذارند. گاهی کشیدن دست نوازش بر سرشان ،یا زدن دست تاییدی بر کمرشان یا تشکر از حضور شان در حلقه یا تشکر از هر نکته مثبت موجود در رفتار یا عملکردشان (در حلقه یا منزل بواسطه تشکر والدینشان از آنها که به شما می گویند ) خاطره آفرینی هایی زیبا برای آنها نموده که ضمن کشتن هر نوع اضطراب و کندی می تواند باعث شود که آنها بیشتر به استقبال تشکیل حلقه بنشینند. پس عشق در وجودشان به خود و حلقه ایجاد کنیم آنهم ،با محبت به آنها و به حساب آوردنشان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: ⭕مهارت تاثیر گذاری در نظر گرفتن منافع مخاطب 🔻در هر ارتباطی منافع دیگران را در نظر بگیرید، خصوصاً وقتی که این ارتباط برای شما منافعی دارد. کسی که از همه متوقع است و می خواهد همه برایش فلان کار یا بهمان کار را کنند و کسی که از همه انتظارات فراوان دارد بی آنکه خودش هیچ انتظاری را برآورد و توجهی به آن نکند، عملاً سعی دارد رشته های ارتباطی خود را بگسلد. به ویژه اگر شما مدیر یک مجموعه یا مربی هستید باید منافع مخاطب خود را در نظر بگیرید. اگر از متربی خود انتظاری دارید و کاری می خواهید برایش شرح دهید که منافعی هم برای او دارد، دست کم نشان دهید که به او هم توجه دارید. لزوماً نباید منافعی که برای طرف مقابل درنظر می گیرید منافع مادی باشد. این عمل یعنی همان صمیمیت، همان نفوذ و همان تاثیر گذاری. فرمان دادن و درخواست کردن بدون در نظر گرفتن طرف مقابل و وقت و هزینه و انرژی که صرف میکند چیزی نیست جز استثمار و وقتی شما با کسی چنین کنید، رشته صمیمیت گسسته می شود حتی اگر او کار مورد نظر شما را برایتان انجام دهد. تا مطمئن نشده اید که چیزی به کسی می دهید از او چیزی نخواهید. کافی است مخاطب شما احساس کند که شما برای منافع خود ارتباط برقرار کرده اید و غرض دارید تا از شما متنفر گردد. باید بی غرض باشید و نشان دهید که بی غرض هستید. سعی نکنید دیگران را قانع سازید. شما نظر خود را اعلام کنید و به نظر مخاطب هم احترام بگذارید، اما به هیچ عنوان سعی نکنید حرف خود را درست تر جلوه دهید. بر همین اساس بحث کردن ضد صمیمیت است. اگر واقعا می خواهید او را راهنمایی کنید باید با او صمیمی شوید و صمیمیت میسر نیست مگر با احترام گذاشتن به نظر و عقیده و قانون فردی او
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسال شده از سروش+: ⭕مهارت تاثیر گذاری رازگویی،طنز،نام 🔻بیشتر انسانها از شنیدن راز دیگران خوشحال می شوند. سردرآوردن از راز بقیه چندان هم خالی از لطف نیست. وقتی شما راز خود را برای کسی می گویید، علاوه بر آنکه خوشحالش می کنید، این احساس را در او به وجود می آورید که انسان مورد اعتمادی است چون شما راز خود را به او گفته اید. البته هیچ نیاز نیست که رازهای بزرگ و درونی خود را لو دهید. می توانید یکی رویداد جالب خود را به عنوان موضوعی که باید پیش خودمان بماند مطرح کنید. رازگویی صمیمیت ایجاد میکند. خیلی وقتها پس از اینکه شما راز خود را بیان کردید، مخاطب شما هم از رازهای بزرگ زندگی خود پرده برمی دارد و درد دل آغاز میکند. سخنان خنده دار پایداری ذهنی بیشتری دارند و بیشتر در حافظه باقی می مانند. شوخی کردن و به کارگیری طنز را امتحان کنید. طنز یکی از رموز ایجاد صمیمیت است به شرط آنکه: هرگز با هدفهای مخاطب شوخی نکنید و آرمانهایش را مسخره نکنید. طنز شما حالت منتقدانه نسبت به مخاطب نداشته باشد. در لابلای صحبتهای جدی مطرح شود و کثرت نیابد که از اعتبار شما خواهد کاست. طنز شما باید نکته سنجانه و توام با ظرافت و دقت باشد. اگر میخواهید صمیمیت ایجاد کنید، باید چهره شما چهره پذیرش باشد. چهره پذیرش، با تبسم آمیخته است و نگاهی دوست داشتنی دارد. زُل زدن شما، توجه شما را نشان نمی دهد بلکه بر بی مهری شما مهر تایید می زند. یکی از موانع صمیمیت این است که شما نام شخصی را که قبلا دیده اید فراموش کرده باشید. وقتی شما نام کسی را به خاطر نمی آورید او احساس میکند که برای شما اهمیت و ارزشی ندارد و چنین استدلال میکند که اگر برایش مهم بودم نامم را فراموش نمیکرد واین استدلال چندان هم دور از واقعیت نیست. اگر چه نام کوچک مخاطب احساس صمیمیت بیشتری را ایجاد میکند، نام خانوادگی او احساس محترم بودن و اهمیت داشتن را در او بیشتر ایجاد می نماید. بنابراین وقتی می خواهید دو نفر را به هم معرفی کنید، حتما همراه نام یا نام خانوادگی از کلمات خانم یا آقا هم استفاده کنید که صمیمیت توام با احترام باشد.