eitaa logo
صالحین خراسان رضوی
1.5هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
241 فایل
شجره طیبه صالحين خراسان رضوی امام خميني(ره): #تربيت انسان از #حكومت و #انقلاب هم مهمتر است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارتباط تصویری امام خامنه ای با یک میلیون پیشکسوت دفاع مقدس دوشنبه ۳۱ شهریور ساعت ۱۰ صبح پخش زنده از شبکه های سراسری سیما 🌷
هدایت شده از  ایستگاه_نماز
🌷🍃 خیلی زیباست بخوانید 🍂 چلهم •من هنوزهستم.... گاه دلم می خواهد فراموش کنم، همه چیز را. خوشی ها و ناخوشی ها را. گاه دلم می خواهد تمام کنم حرف‌هایی که ریش می کند دل آدم ها را و بیشتر و پیشتر از همه خودم را. گاه آرزو می کنم از همه مرض ها و بیماری هایی که قرار است گریبانم را بگیرد، فراموشی و آلزایمر زودتر از همه پیش بیاید. اما هنوز که نیامده است. و تا نیامده است از خاطرم نمی رود ! خاطرات ! گاه شیرین همچون عسل و گاه تلخ همچون زهر ⊰•┈┈┈┈┈⊰• شب چله است امشب نه چهل روز. نه چهل ماه. چهل سال است. اربعین جنگ است فردا. نمی دانم! کسی برای اربعین بچه های جنگ ‌پیاده راه می افتد فردا؟ کسی ایستگاه صلواتی درست می کند؟ به زائران جنگ ما کسی شربت می دهد یا نه؟ جنگ ما حرم دارد . حرمی در قلب ها و بین الحرمینش از خرمشهر تا سومار و سردشت. طولانی است، خیلی طولانی. برای اربعین، باید غصه دار باشیم؟ باید مقتل بخوانیم؟ یا باید بگوئیم، چه گذشت بر فرزندان جنگ. باید داستانِ راستان را بگوییم ⊰•┈┈┈┈┈⊰• از سفر جنگ هشت ساله، خسته و خاک آلود بر می گشتیم که برخی‌ها، به کاروان مان زدند و به یغما بردند دار و ندارمان را. به خاطراتمان هم رحم نکردند. بردند با خودشان. گفتند نگران نباشید، خودمان بعدها می گوییم خاطرات جنگ را. خوب‌هایش را می گوییم. بدهایش را می گذاریم زیر فرش فراموشی. تادشمن نفهمد. تادشمن شاد نشود. خوب هایش را می گوییم که خانواده های جنگ نارحت نشوند. و دل آزرده نشوند. ...و اکنون دارند جنگ را با روایت خود می‌گویند می گویند ما برنده جنگ شدیم. مگر ما برای برنده شدن رفته بودیم.. ایهاالناس بدانید ما برای انجام تکلیف رفته بودیم و لا غیر ... ⊰•┈┈┈┈┈⊰• یک روی سکه جنگ را می گویند تا مبادا مردم فکرهای بد نکنند و حالا ایستاده ام روی فرش خاطراتم. خاطراتم را ریخته ام روی سینی غیرتم، و گذاشته ام روی سفره صداقتم. به جستجو نشسته ام، شاید در میان شان راهی برای فردا بجویم. نگذارم دوباره بچه هایمان را اروند شُبهات ببرد با خودش. کارخانه نمک دروغ ها، بچه هایمان را نمک سود نکند. نگذارم کانال‌ماهی رسانه های متعفن، بچه ها را بخورد. نگذارم کارون‌غم، بی معرفت شود و بمبک وار گازشان بگیرد. نگذارم دست غواص های سایبری ما را از پشت ببندند. نگذارم کربلای ۴ نفوذی ها تکرار شود. عملیات والفجر ۸ را با امید تکرار می‌کنم اجازه نخواهم داد بلندای تزویر وقلّه بدون حمایت آتش، تکلیف وادای وظیفه را از ما بگیرد. بگذارم نوجوانان اول مهر بروند مدرسه درس را بخوانند.آینده به شهدا پشت بی سیم بگویند بهشت خوش آب و هوا گوارای وجودتان. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
صالحین خراسان رضوی
نصرت همت. بانویی که ۳۰ شهریور ۹۹ یعنی درست یک روز مانده به چله‌ی جنگ، رفت تا شاید بعد از ۳۷ سال، پسرش را یک بار دیگر در آغوش بگیرد. به گزارش مشرق، دکتر بعد از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم» ...اینها را حاجیه خانم می‌گوید؛ نصرت همت. بانویی که ۳۰ شهریور ۹۹ یعنی درست یک روز مانده به چله‌ی جنگ، رفت تا شاید بعد از ۳۷ سال، پسرش را یک بار دیگر در آغوش بگیرد؛ پسری که ماجرای تولدش را اینگونه روایت می‌کند: «پاییز سال ۱۳۳۳ بود که با همسرم و جمعی از دوستان، قصد زیارت امام حسین (ع) را کردیم و راهی کربلا شدیم. آن موقع ابراهیم را باردار بودم. خیلی‌ها مرا از این سفر منع می‌کردند اما به خدا توکل کردم و به شوق زیارت اباعبدالله (ع) راهی کربلا شدم. با اتوبوس تا کرمانشاه آمدیم و از آنجا به مرز خسروی رفتیم. راه بسیار سخت و طاقت‌فرسایی بود، با جاده‌های خاکی و ماشین‌های قراضه. صبح روز بعد، مأموران مرزی عراق اجازه دادند که حرکت کنیم. هوا بسیار گرم بود و راه هم پر از دست‌انداز. از طرفی گرد و غباری که داخل ماشین می‌پیچید، کم‌کم حال مرا دگرگون کرد. تمام روز در راه بودیم و بالاخره پیش از مغرب به کربلا رسیدیم. چشم‌هایم سیاهی می‌رفت و حالم به کلی بد شده بود. با زحمت مرا پیش یک دکتر بردند. دکتر پس از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم». حرف‌های دکتر مثل پتکی توی سرم کوبیده شد. خیلی ناراحت و دل‌شکسته شده بودم. علی‌اکبر (همسرم) خانه‌ای نزدیک حرم اجاره کرده بود و من ۱۵ روز تمام کنج خانه، توی رختخواب افتاده بودم. لب به هیچ قرص و کپسولی هم نمی‌زدم. پیش خودم گفتم: «این همه راه اومدی تا اینجا که امام حسین (ع) رو زیارت کنی، حالا اگه قرار باشه بچه رو هم از دست بدی، مردن یا موندن چه اهمیتی داره؟» به علی‌اکبر گفتم که می‌خواهم بروم حرم. اما او مخالفت کرد و گفت: «حال تو مساعد نیست، بیشتر استراحت کن تا به سلامتی کامل برسی». هرچه او اصرار کرد، فایده نداشت. دیگر دلم بدجوری هوای حرم را کرده بود و طاقت در خانه ماندن نداشتم. بالاخره علی‌اکبر مرا به حرم برد. تا نیمه‌های شب آنجا بودیم. آقا را با دلی شکسته صدا زدم و از او شفاعت خواستم. حسابی با امام حسین (ع) درد دل کردم و به او گفتم: «آقا، من شفامو از شما می‌خوام. به دکتر هم کاری ندارم. من به شوق دیدار و زیارت شما رنج این راه رو به جون خریدم. حالا از شما توقع یه گوشه چشمی دارم». بعد هم به رواق کوچک ابراهیم رفتیم و لحظاتی را هم در آنجا سپری کردیم. حسابی سبک شدم و به منزل برگشتیم. خسته شده بودم و خوابم گرفته بود. خوابیدم. در خواب خانمی را دیدم که لباس عربی به تن داشت و مثل همه مردم زیارت می‌کرد. آن خانم بلندبالا که بچه‌ای روی دستش بود، به طرف من آمد و بچه را به من سپرد و گفت: «این بچه رو بذار لای چادرت و به هیچکس هم نده. برش دار و برو». من آن بچه را توی چادرم پنهان کردم و آمدم. همان موقع از خواب پریدم. گریه امانم را بریده بود. از شدت خوشحالی زار می‌زدم. خواب را که برای مادر علی‌اکبر تعریف کردم، گفت: «این خواب یه نشونه‌ست». بعد گفت: «خیالتون راحت باشه که بچه سالمه. فقط نیت کن اگه بچه پسر بود، اسمشو بذاری محمد ابراهیم». از روز بعد دیگر اصلاً درد و ناراحتی نداشتم. هیچکس باور نمی‌کرد. همان روز دوباره پیش دکتر رفتیم. دکتر پس از معاینه با تعجب تمام گفت: «امکان نداره؛ حتماً معجزه‌ای شده!» ما عربی بلد نبودیم و حرف‌های دکتر را یکی از دوستانمان برایمان ترجمه می‌کرد. دکتر پرسید: «شما کجا رفتین دوا درمون کردین؟ این کار کدوم طبیبه؟ الان باید مادر و بچه، هر دو از بین رفته باشن، یا حداقل بچه تلف شده باشه! شما چیکار کردین؟» علی‌اکبر گفت: «ما رفتیم پیش دکتر اصلی». دکتر وقتی شنید که عنایت آقا امام حسین (ع) است، تمام پولی را که بابت ویزیت و نسخه به او داده بودیم، به ما بازگرداند و مقداری هم داروی تقویتی برایم نوشت و گفت: «خیلی مواظب خودتون باشین». وقتی مطمئن شدم که بچه سالم است، از علی‌اکبر خواستم که در کربلا بمانیم. رفتن و دل کندن از آنجا با توجه به مسائلی که پیش آمده بود، خیلی سخت بود. چند بار جوازمان را تمدید کردیم و بعد از چهار ماه به ایران برگشتیم. نیمه بهمن بود که سرخوش از سفر کربلا، رسیدیم به شهرضا. دوازدهم فروردین ۱۳۳۴ پسرمان به دنیا آمد.» اما جنگ، «محمدابراهیم‌»ها را از همه «نصرت»ها و سرداران خیبر را از همه ما گرفت: «داشتم شیشه‌های خانه را برای عید پاک می‌کردم که دامادم وارد خانه شد و گفت حال ابراهیم خوب نیست و در یکی از بیمارستان‌های اهواز بستری شده است. خیلی نگران شدم و بی‌تاب این بودم که یک نفر مرا ببرد تا پسرم را ملاقات کنم. بیقراری امانم
صالحین خراسان رضوی
را بریده بود. تا اینکه پسر بزرگ‌ترم آمد و بدون هیچ مقدمه‌ای وقتی این حالات مرا دید گفت منتظر کی هستی مادر؟ ابراهیم شهید شده است. با شنیدن این خبر بیهوش شدم. پدر ابراهیم هم از حال رفت و روی زمین افتاد. چند ساعتی اصلا توی این دنیا نبودیم ... منتظر شهادتش بودم ولی خوب هر چه که باشد مادرم، دلم نمی‌آمد خار به پای بچه‌ام فرو برود. می‌گفتم ان‌شاءالله ابراهیم می‌ماند و به اسلام خدمت می‌کند.» و ابراهیم نماند. نصرت‌خانم می‌گوید این نماندن را قبلا خبر داده بود: وقتی حاج همت با خانم و بچه‌هاش از اسلام‌آباد غرب به شهرضا برگشته بودن، بعد از یه کم استراحت، سر حرف باز شد و بهش گفتم: «ننه، ابراهیم! بیا اینجا، یه خونه بگیر و زن و بچه‌ت رو از آوارگی نجات بده. تا کی این طرف و اون طرف؟ یه روز اندیمشک، یه روز اهواز، یه روز دزفول، یه روز کرمانشاه، حالا هم اسلام‌آباد!» یه لبخندی زد و جواب داد: «فعلاً که جنگه. تا ببینیم بعد چی می‌شه». گفتم: «خوب جنگ باشه. تو هم زن داری، بچه داری، بیا و مثل همه یه زندگی آسوده داشته باش.» باز هم خندید و گفت: «ما خونه داریم، این طوری هم نیس!» گفتم: «پس کو؟ کجاست؟» گفت: «همین جا، توی ماشین. بلند شو بیا بهت نشون بدم». منو برد کنار ماشین. درِ صندوق عقب رو باز کرد. داخل صندوق یه مقدار ظرف، دو سه تا پتوی سربازی، چند تیکه لباس و یه کم ماست چکیده و نون خشک محلی گذاشته بود. گفت: «اینم خونه و زندگی ما.» یه سری تکون دادم و پرسیدم: «ننه! جنگ کی تموم میشه؟» همینطور که در صندوق عقب رو می‌بست، یه آهی کشید و گفت: «نترس ننه، ما زودتر از جنگ تموم می‌شیم.» حرفی نزدم. گفت: «ما دنیا رو به دنیادارا واگذار کردیم و تا موقعی که جنگ هست، همین جوری زندگی می‌کنیم. زن و بچه‌هام که راضی‌ان، الان وقتش نیست که به فکر دنیا و آسوده زندگی کردن باشیم.» و بی‌گمان «جنگ همچنان ادامه دارد، آنچنان که هزاران سال است از آغاز هبوط بشر در کره‌ی زمین تاکنون ادامه داشته است.» 🌷 🍃🌷
واکنش ایران به ادعاهای غیرقانونی آمریکا «تخت‌روانچی» نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل گفت: «اقدامات آمریکا برای بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت غیرقانونی، باطل و بی‌اثر است. در واکنش به اقدام آمریکا، نه‌تنها هیچ‌یک از اعضای این شورا صلاحیت آن کشور برای فعال کردن روند بازگشت تحریم‌های گذشته را نپذیرفتند، بلکه از طریق نامه‌های انفرادی یا مشترک به رئیس شورای امنیت، 13 عضو این نهاد، اعتبار حقوقی و مقبولیت نامه آمریکا را قاطعانه رد کرده‌اند. رئیس شورای امنیت نیز در پاسخ به سؤالات اعضا در این زمینه، اعلام کرد طبق مشورت‌هایی که با اعضای شورا داشته و نامه‌هایی که از تعداد زیادی از آن‌ها دریافت کرده‌ام، برای من کاملاً روشن است که یک عضو موضع خاصی در این زمینه دارد و بقیه اعضا مخالف آن هستند و بنابراین از نظر من هیچ اجماعی در شورا وجود ندارد و رئیس شورا نیز نمی‌تواند اقدام دیگری به عمل آورد. بر اساس قطعنامه 2231 فقط اعضای برجام حق آغاز روند بازگرداندن تحریم‌های گذشته شورای امنیت را دارند. آمریکا دیگر عضو برجام نیست، بنابراین هیچ حقی برای توسل به روند مزبور ندارد و نامه‌اش نیز فاقد هرگونه اثر حقوقی در حال یا آینده است. جمهوری اسلامی ایران مطمئن است که اعضای شورای امنیت بار دیگر با تلاش آمریکا برای سوءاستفاده از شورای امنیت و تضعیف اقتدار و اعتبار آن مخالفت خواهند کرد.» در همین رابطه، رئیس مجلس به کمیسیون امنیت ملی مأموریت داد تا با رصد فضای بین‌المللی در چارچوب ادعای آمریکایی‌ها و اقداماتی که آن‌ها پیش می‌گیرند، اقدامات متقابلی را طراحی کنند
سلام 👋 خدا قوت یک پیشنهاد 👌 بیانات حضرت آقا رو میدونم دارید گوش میکنید مثل همیشه شیرین و شیوا و پر از نکات راهبردی👌 اگه امکانش هست محبت کنید 💌 برایم بنویسید کدام قسمت از صحبتهای آقا رو إن شاء الله میخواهید کاربردی عمل کنید اجازه☝️ بیانات حضرت آقا رو بخش بخش میذارم دوباره هم دقیق مطالعه بفرمایید نظرات تون دلنوشته هاتون و برایم بفرستید منتظر پیامهاتون هستم @madaram_zahra این هم آیدی خادم کانال ⬆️⬆️ فعلا ✌️ ✌️ ✌️🌷✌️ 🇮🇷 ✌️🌷✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقان وقت نمازاست اذان میگویند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 ترجمه آیه نصب شده بر کتیبه حسینیه امام خمینی (ره) در ارتباط تصویری رهبر انقلاب به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس: 🔹 ولَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ 🔹 قطعاً خدا کسانى را که او را یارى مى دهند یارى خواهد کرد، چرا که خدا نیرومند و شکست ناپذیر است. (آیه ۴۰ سوره حج) 🔴گرامیداشت چهلمین سالگرد دفاع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
إن شاء الله ادامه برنامه اصلی کانال بعد از نماز مغرب وعشاء بشرط توفیق فرازهایی از بیانات حضرت آقا را تا شب در کانال خواهیم داشت خداوند به همه ما عنایت کند تا بتوانیم فرامین رهبر فرزانه مان را اجرایی کنیم
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 در بحث اربعین همه باید تابع ستاد کرونا باشیم 👈 پیش امام حسین شکوه کنید تا یک نظری بکنند 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس: 🔹 حالا بحث اربعین پیش آمده بعضیها خوب عاشق امام حسین‌اند عاشق اربعین‌اند. حالا شماها خودتان رفتید، بنده که محروم هم بودم و مشتاق هم بودم: گرچه دوریم، به یاد تو سخن می گوییم 🔹 اما رفتن برای راهپیمایی اربعین فقط متوقف به صلاحدید مسئولان ستاد ملی مبارزه با کروناست. اگر گفتند نه، که تا الان گفتند نه، باید همه تابع باشند. اینی که ما بلند شویم برویم دم مرز. مثلا اظهار ارادت به حضرت بکنیم. نه، از توی خانه اظهار ارادت بکنیم. 🔹 روز همه بنشینند، دو سه تا زیارت مهم روز اربعین وارد است. زیارت اربعین را بشینید مردم بخوانند با حال و با توجه، و پیش امام حسین (ع) شکوه کنند بگویند یا سیدالشهدا ما دلمان میخواست بیاییم، نشد، وضع این جوری است تایک نظری بکنند یک کمکی بکنند. ۹۹/۶/۳۱
إن شاء الله ساعت 15 بیانات آقا رو در کانال میذارم فقط چقدر دوست داشتم در جلسه ای دور هم می نشستیم و بیانات آقا رو یکبار دیگه مرور می کردیم و نکات مهم را خط میکشیدیم و قرارگاهی عمل میکردیم مثلا بحث که آقا خیلی تأکید داشتند و باید حسابی اهل فن پا به میدون بذارند و بقول قدیمی ها کمربندها رو محکم ببندد تا فرصت بعدی 👋
گفتیم و عشق آغاز شد بقول عزیزی سلام انچه ما دراینه میبینیم پیرما امام ما رهبرما جان ما درخشت خام میبیند شک نبایدکرد که.شک به امام خامنه ای دام شیطان است 🌷🇮🇷 🌷🇮🇷 🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رهبر انقلاب اسلامی: باید آنچه را که حقیقت است گفت؛ تحریف امر جدی و خطر بزرگی است و دست وجود دارد. ۹۹/۶/۳۱ ملتی که قهرمانان بزرگ داشته باشد و قهرمانانش را درست بشناسد، هیچ‌گاه زیر با ظلم و زور نخواهد رفت. حربه‌ی همیشگی مستکبران، در درجه‌ی اول از بین بردن قهرمانان ملت‌هاست تا از این طریق اعتماد به نفس آن ملت را نابود و سپس آن ملت را مستعمره کند. برای این منظور از دو روش استفاده می‌کنند: ۱. ممنوع کردن نام و یاد و فضایل قهرمانان. که البته تجربه‌ی تاریخی نشان داده که این روش نتیجه‌ی معکوس می‌دهد. ۲. شخصیتِ قهرمانان. آری مستکبران، از روش دوم نتیجه‌ی دلخواه خود را گرفته و خواهند گرفت. آنجا که آمد، به راحتی ارزش‌ها را می‌توان لگدکوب کرد. بنی‌عباس زمانی توانستند به نام دین و به کام دنیای پلید خود، حکمرانی کنند که شخصیت اهل‌بیت پیغمبر را تحریف کردند و مردم را از ایشان جدا کردند. کسانی توان مخالفت با خمینی‌کبیر را داشتند که با تحریف شخصیت اهل‌بیت"علیهم‌السلام" تلقین کنند که خمینی‌کبیر در خط امامان شیعه نیست. یا با تحریف امام، چنین وانمود کنند. و کسانی توانایی مخالفت با خامنه‌ای عزیز را خواهند داشت که شخصیت امام را تحریف کنند و القاء کنند که خط این دو با یکدیگر متفاوت است و آقا در خط امام نیست، یا با تحریفِ آقا، چنین وانمود کنند. و امروز آقا، همچنان خطر تحریف را متذکر شدند. بدانید آنکه بخواهد به نان و نوایی برسد، سراغ تحریف دفاع مقدس و شهداء هم خواهد آمد. شهدا بزرگ‌ترین قهرمانان این ملت هستند، با شهداء راه را گم نخواهیم کرد. نگذاریم شهدای‌مان را کنند. 🌷🇮🇷 🌷🇮🇷 🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 حرکت عظیم مردم در دفاع مقدس به تشخیص امام بود 🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس: 🔹️ کار بزرگ امام این بود که از اول حجم واقعی این کارزار را شناخت. از اول فهمید که این جنگ معنایش چیست. خیلی از ماها نمیدانستیم، نمیفهمیدیم. امام از اول فهمید این یک درگیری عادی بین دو همسایه نیست. دشمن را شناخت و فهمید که دشمن اصلی در این جنگ کیست و تشخیص داد که صدام یک ابزار است. امام سخنرانی میکرد درباره جنگ و می فرمود مثلا آمریکا از شوروی بدتر شوروی از آمریکا بدتر انگلیس از هر دو بدتر یعنی شناخته بود که اینها عاملان اصلی و پشت صحنه جنگ هستند. 🔹️ ثانیا یک تشخیص حیاتی امام داد و آن این بود که این مسئله مهم را ملت ایران میتواند حل کند صرفا مسئله نیروهای مسلح نیست؛ این کار کار ملت ایران است. ملت باید بیاید وسط. همچنانی که ملت ایران انقلاب را به پیروزی رساند جنگ را هم باید ملت ایران به پیروزی برساند امام این را تشخیص داد و بر اساس آن عمل کرد. و این حرکت عظیم مردمی را بوجود آورد. ۹۹/۶/۳۱ 🌷🇮🇷 🌷🇮🇷 🌷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا