eitaa logo
صالحین ناحیه سرخه
169 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
725 ویدیو
259 فایل
کانال رسمی صالحین ناحیه سرخه جهت ارتباط با مدیر کانال، از طریق لینک زیر وارد شوید. اخبار فعالیت پایگاه و حلقه های خود را برای ما بفرستید
مشاهده در ایتا
دانلود
حضور نوجوانان بسیجی گروه فرهنگی پایگاه نرجس خاتون س روستای اروانه در اردوی مشهدمقدس. 🌷@salehinsorkheh🌷
🔹 قرعه کشی صندوق قرض الحسنه حلقه شهید حسن معمار با همکاری سرگروه و متربیان با هدف کار گشایی و اعطای وام به متربیان به صورت مستمر هر ماه انجام می‌پذیرد . 🌷@salehinsorkheh🌷
هدایت شده از همسنگران
✅یکی از محتواهای سه گانه که بر پایه بیانیه گام دوم تدوین شده و با توجه به سند اعتلای ۱۰ساله بسیج در طول ۱۰سال آینده باید در نظام تربیتی بسیجیان پیاده سازی و نهایتا منجر به تربیت جامعه هدف گردد، کتاب "خودسازی و کادرسازی" می باشد. 📚لذا رایزنی صورت گرفته و امکان خرید این کتاب به همراه کتاب "آموزش آداب به فرزندان" فراهم شده است. 💰عزیزانی که تمایل به خرید دارند مبالغ هر کتاب را به شماره کارت ذیل واریز و تصویر فیش را به همراه نام و نام خانوادگی و شماره تلفن و ناحیه به ادمین کانال همسنگران ارسال نمایند. 📗کتاب:"خودسازی و کادرسازی" قیمت ۵۸۰،۰۰۰ریال 📕کتاب:"آموزش آداب به فرزندان" قیمت۵۰۰،۰۰۰ریال شماره کارت: ۵۸۹۲۱۰۱۳۵۹۳۹۵۲۹۶ ⬇️ادمین کانال همسنگران👇 @semnansalehin ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 🆔@hamsangaransalehin
طرح نو +جوانه ها 🔹نهمین جلسه از کلاس آموزشی مهارتی کیک پزی با پخت سه نوع شیرینی، نان خامه ای، رولت و شیرینی تر ، توسط مربیان خانمها عربی و ابراهیمی در پایگاه برگزارگردید . 🌷@salehinsorkheh🌷
📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣 خدمت اعضای کانال سلام علیکم✋ 💠 به جهت تشویق و ترغیق به سفر کربلا برای افرادی امکان دارند بروند و به جهت ایجاد حس همراهی با زوار برای افرادی که امکان تشرف ندارند در نظر داریم خاطرات زیبا از سفر زوار اربعین از سالهای قبل را با هشتگ در این کانال نشر بدیم. ✅ شما بزرگواران هم اگر خاطراتی زیبا و دلنشین از اربعین دارید با این هشتگ و متنی زیبا برای ادمین کانال بفرستید تا بارگذاری کنیم باشد که تا هم تشویق و ترغیب کنیم افراد را به این سفر معنوی و استراتژیک و مهم برای جهان اسلام و تشیع و هم برای جا ماندگان احساس همراهی با زوار را ایجاد کنیم ان شالله. ✍آدرس ادمین برای ارسال خاطرات @yaali_v_yazahra 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ⚘ان شالله زیارت با معرفت اباعبدالله الحسین(ع) نصیب و قسمت همه ی شما⚘ 🌷@salehinsorkheh🌷
اربعین ٩٣ برای اولین بار خانوادگی با بچه های هییت رفتیم کربلا، رسیدیم نجف، از یه عراقی پرسیدم حرم کدوم طرفه؟ جواب سوالمو نداد و گفت بریم منزل استراحت کنین شب میبرمتون حرم! گفتم ۴٠ نفریم! گفت قدمتون به چشم و به اصرار مارو بردخونشون! یه نفر رو صدا زد که مارو راهنمایی کنه ‏خودش زودتر رفت!اسمش علی بود، بهش میگفتن ابو حیدر! چند دقیقه ای پیاده رفتیم تارسیدیم به خونشون! صحنه جالبی بود! خودش و داداشش وخانوماشون به همراه مادرش ردیف وایساده بودن تا ازما استقبال کنن و خوش آمد بگن! بچه هاشونم جلوشون وایساده بودن سینی به دست با خرماوچایی ازمون پذیرایی کردن ‏وارد یه سالن بزرگ شدیم! اماده کرده بود برای زوار اربعین دید همه جا نمیشیم با داداشش صحبت کرد و خانوم ها رفتن خونه داداشش که همون بغل بود! به نیم ساعت نکشید که دیدیم سفره پهن کرد! گفتیم تومسیر غذا خوردیم قبول نکرد و اصرار که من غذا تهیه کردم و من سیدم و شما مهمون حضرت علی هستین ‏ناهار رو خوردیم شده بود ساعت ۴ اینا! گفتیم استراحت کنیم و شب بریم حرم! ساعت ٩ شب داشتیم اماده میشدیم بریم حرم که دوباره سفره انداخت! هرچی اصرار کردیم که ما میریم حرم و تومسیر شام میخوریم قبول نکرد و دستش رو رو به سمت حرم کرد و به قسم خورد که ناراحت میشم! خجالت زده نشستیم سر سفره! ‏شامو که خوردیم شروع کردیم سفره رو جمع کنیم که با یه حالت عصبانی ظرف ها رو از ما گرفت گذاشت زمین و گفت شما زائرین و خدمت به شما وظیفه ماست و عجله کنین ماشین دم در منتظره تا ببرتتون حرم! گفتیم خب حالا میریم کرایه ماشین روحساب میکنیم دیگه که دیدیم قبل حساب کرده بود! ‏رفتیم حرم و گفت بعد از نماز صبح کنار وادی السلام منتظرتونم تا برگردیم منزل! همه جوره مارو شرمنده کرده بود و حسابی خجالت زده بودیم و جمعی تصمیم گرفتیم که به بهونه رفتن تو مسیر پیاده روی کوله هارو برداریم و بریم یه جای دیگه استراحت کنیم و بهش گفتیم! تا رسیدیم سفره صبحونه آماده بود! ‏فقط به همدیگه نگاه میکردیم و رومون نمیشد بشینیم سر سفره! هی میپرسیدچرا نمیاین سر سفره؟ این غذا رو دوست ندارین؟میخواین غذارو عوض کنم؟ و ما همینطور مبهوت بهم نگاه میکردیم! دیگه دیدیم داره غذا رو میبره عوض کنه نشستیم سر سفره اونم که فهمیده بودما میخایم بریم در خونه رو قفل کرده بود! ‏گفتیم چرا درو قفل کردی؟ گفت اگرم میخواین برین بخوابین بعد برین گفتیم باشه به شرطی که دیگه ناهار تهیه نکنی و ما بریم که قبول کرد ظهر نشده بود که به بهونه رفتن تو مسیر پیاده روی از خونه شون زدیم بیرون! چند دقیقه پیاده تو کوچه پس کوچه های نجف رفتیم که یکی ازراننده های دیشب مارو دید! ‏اصرار اصرار که باید بیاین خونه ما! گفتیم تعدادمون زیاده گفت مشکلی نیست و ما 7 تا خونواده ایم و تقسیم میکنیم یه مشورتی کردیم و گفتیم باشه و هر یکی دوتا خونواده رفتیم خونه یکشون! بعد از ظهر رفتیم حرم و بعد ازنماز مغرب میخاستیم برگردیم که شب استزاحت کنیم و صبح زود بریم تو مسیر مشایه ‏نزدیک خونه ها بودیم که ابو حیدر ماهارودید! با عصبانیت اومدجلو و گفت مگه نگفتین میرین تومسیر پیاده روی؟ چرا دروغ گفتین به من؟ مگه من از شما بد پذیرایی کردم؟ چرا نور رو رحمت رو از خونه ما بردین و من حلال نمیکنم و باید شب برگردین خونه ما! اومد تا خونه طرف و گفت اینا مهمون من بودن! ‏با هم بحثشون شد و از ابوحیدر اصرار که اینا مهمون منن و باید بیان خونه ما و از اونا که جند تا بودن انمتر که نه دیگه اینا مهمون ما هستن! اخرش اومد به ما گفت حلالتون نمیکنم که از خونه ما رفتین! و ما همچنان مبهوت و هاج و واج فقط بهم نگاه میکردیم که جطدزی از دلش دربیاریم ‏که یکی از بچه ها گفت انشاالله اربعین سال دیگه دوباره میایم خونتون که اونجا یکم اروم شد و قسم داد که اگه این جمع اومدین نجف و خونه کس دیگه ای رفتین حلالتون نمیکنم! من که دیگه قسمتم نشد ولی بقیه بچه ها میگفتن هرسال یکماه قبل اربعین تماس میگیره و میگه خونه من اماده ست و... ‏و هروقت خواستین بیاین از قبلش بگین تا خونه رو اماده کنم اربعین سال ٩٨ هم زنگ زده بود به بچه ها که بیاین خونمون ولی انگار چند روز بعد از تماسش تو یه عملیات حشد الشعبی شهید شده بود! کاش ماهم مثل ابوحیدر، عاشق امام حسین و زائرین اهل بیت باشیم تا امام حسین مثل اون مارو بخره! 🌷@salehinsorkheh🌷