#صحیفه_سجادیه2
💠 نسخه امام زمان...
✅ علامه مجلسی عالم صاحب نام مکتب تشیع در کتاب روضة المتقین (۱) نقل میکند:
🔻در دوران بلوغم در جستجوی رضای خدا بودم. در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردم و تنها آرامش من یاد خدا بود.
🔻شبی امام زمان (عجلاللهفرجه) را در خواب دیدم که در مسجد اصفهان ایستاده است. به حضور مبارکش سلام کرده و رفتم که پای حضرتش را ببوسم. مانع شدند و دست ایشان را بوسیدم.
🔻به آقا عرض کردم با توجه به اینکه این توفیق همیشه در اختیارم نیست که به حضور شما مشرف شوم، تقاضا دارم کتابی به من لطف کنید تا نسخه دائمی زندگیم باشد. فرمودند: "کتابی به مولانا محمد تاج دادم، آن کتاب همان است که میخواهی. برو و از او بگیر."
🔻 در عالم خواب او را شناختم و برای گرفتن کتاب حرکت کردم. از درب مسجد خارج شدم و به طرف محله خربزه فروشان که یکی از محلات اصفهان است، رفتم. به محض دیدن من، محمد تاج گفت: حضرت ولیعصر تو را فرستادند؟ گفتم آری. سپس از بغل خود کتابی بیرون آورد. تا گشودم فهمیدم که این کتاب از کتب أدعیه است؛ کتاب را گرفتم بر روی دیدگان قرار داده و به طرف حضرت حرکت کردم که در همین حال از خواب بیدار شدم و دیدم از کتاب خبری نیست.
🔻تا طلوع صبح به تضرع و گریه پرداختم؛ صبح هنگام به ذهنم رسید به همان نقطهای که در خواب دیدم یعنی بازار خربزه فروش ها بروم. به آن سو حرکت کردم و پس از رسیدن به آن محل، یکی از صالحان و نیکان را که اسمش حسن و ملقب به تاجا بود دیدم.
🔻به جانبش رفتم و بر او سلام کردم. بدون اینکه من سخنی بگویم گفت فلانی نزد من کتابهایی وجود دارد، با هم برویم کتابها را ببین و هر چه نیاز داری بردار. با هم به کتابخانه رفتیم.
🔻اولین کتابی که به من داد، همان کتابی بود که آن را در خواب دیده بودم. آن کتاب صحیفه سجادیه امام زین العابدین (علیه السلام) بود. با دیدن کتاب شروع به گریه و ناله کردم و گفتم همین یک کتاب مرا بس است...
پینوشت:
۱) روضة المتقین، ج۱۴، ص ۴۱۹.
@salehintehran