#امام _صادق(ع) فرمودند:
🔷 از غروب پنجشنبه و شب جمعه، فرشتگانی باقلمهای طلا و لوحهای نقره، از آسمان به زمين میآيند و تا غروب جمعه ثواب هیچ عملی را نمینویسند مگر صلوات بر محمد و آل محمد
📖من لا یحضره الفقیه، ج1، ص424.
💠 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم
https://eitaa.com/sallavat
🌹هر ۱۰۰ تا #مشتری ، پنج تای بعدی #نذر امام زمان عج🌹
🍃چند وقت پیش کیف مدرسه پسر و دخترم رو دادم برای تعمیر . نو بودند ولی بند و یکی از زیپهای هر کدوم خراب شده بود . کاغذ رسید رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده.
👈دو روز بعد ، حدود ساعت ۱۱ شب برای تحویل کیفها مراجعه کردم . هر دو تا کیف تعمیر شده بودند.
🍁کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت:
🌴شما میهمان امام زمان هستید❗ هزینه نمیگیرم0، فقط یه تسبیح #صلوات نذر ظهورش بخونید❗
🌻از شنیدن نام مولا و آقایمان کمی جا خوردم و گفتم:
تسبیحِ #صلوات رو حتما میخونم ، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید❗ آخه شما زحمت کشیدهاید و کار کردهاید.
🌴تعمیرکار گفت:
این نذر چند ساله منه . *هر صد تا مشتری ، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه❗
👈بعد هم دسته قبضهاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی ته فیشِ قبضها نوشته شده بود: *«میهمان #امام زمان❗»
🍎سپس ادامه داد:
این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبضها به اونا میفته ؛ هر کاری که داشته باشن ، مجانی انجام میشه ، فقط باید یه تسبیح #صلوات نذر ظهور آقا بخونن❗
👈از تعمیرکار خداحافظی کردم ، کیفها رو برداشتم و از مغازه بیرون اومدم . تا مدتها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر میکردم...
🌳به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم ، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میفته❗
✅من تصمیمم رو گرفتم . اولین قدم این بود که این عمل خداپسندانه رو برای دیگران هم نقل کنم.
کانال اختصاصی صلوات را دنبال کنید :
@sallavat
⚫️تا سال ها كسى نمى دانست كه چرا آيت الله #گلپايگانى در حين نماز بر پيكر #امام«ره» ناگهان سكوت كردند،ديگران تصورشان اين بود كه ايشان فراموش كردند،چند بار عبارات را درگوش ايشان تكرار كردند اما آيت الله همچنان سكوت كردند تا اينكه از ابتدا شروع به خواندن كردن!
فرزند ايشان به حاج آقا قول داده بودند تا زمانى كه پدر در قيد حيات هستند راز را برملا نكنند،بعد از رحلت ايشان تعريف كردند كه مرحوم پدر در حين اقامه نماز ناگهان وجود نازنين حضرت حجت (عج)را مى بينند كه در حال خواندن نماز بر پيكر امام هستند!
ايشان از بهت و حيرت زبانشان بند مى آيد!
كه ناگهان خود حضرت ندا مى دهند
«آسيد محمدرضا ادامه بده!!!...
📚منبع حکایت: صراط عشق .مجله فرهنگی .معرفتی ادبی هنری
جهت شادی روح بلند و ملکوتی شان #صلوات