هدایت شده از بر پا
سبک حکم
🌱چرا رهبری در مقوله fatf تذکر داد ولی ورود حاکمیتی نکرد؟ ما از او در امور دیگری شبیه به این ورودهای جدی تری دیده ایم. مثلا در قصه اصلاح قانون مطبوعات در مجلس ششم رهبری منتظر شورای نگهبان و غیره هم نشد و دستور داد بحث اساسا از دستور کار خارج شود.
🌱شبیه به این قصه بلکه شدیدتر و عجیب تر از آن را در ماجرای 2030 مشاهده کردیم. رهبری در کوران انتخابات ناگهان این داستان را بر ملا کرد و منتظر عاقبت انتخابات و غیره هم نشد. و به جد مقابل اجرای آن ایستاد. او به همه ارکان زیر مجموعه خود مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز تذکرهای شدیدی داد.
🌱ماجرای fatf چه تفاوتی با آن موارد دارد و اساسا سبک رهبری در حکم حکومتی چیست؟
🌱رهبری در مواردی مقابل خواست منتخبین مردم حکم حکومتی میدهد و در مواردی مقابل فهم فقهی اولیه حکم میدهد. در مورد دوم اصلی ترین ملاک مصلحت است و شاخص اصلی در مصلحت نیز مراعات جامعه و مردم است. مراعات یعنی فهم و شناخت توان و قابلیت و فهم عمومی با توجه به اهداف جامعه. مراعات غیر از تساهل و تسامح است مراعات و مدارا نوعی همراهی است که نتیجه اش دستیابی سریعتر به اهداف باشد. چرا که اهداف جامعه دینی باید در نهایت به دست مردم و به خواست و اختیار و اراده جامعه محقق شود و نه به اجبار.
🌱اما جایی که رهبری در مقابل نظر منتخبین مردم میایستد دو دلیل عمده دارد اول اختلاف و دوم انحراف است. در موارد اختلاف نظر او جمع کننده و نهایی کننده است. در موارد انحراف حکم او محافظت از انحراف جامعه است.
🌱موارد مصلحت و رفع اختلاف عمدتا بر اساس ساز و کارهای قانونی ورودهای رهبری قابل حل و فصل است مگر اینکه لازم باشد ورودهای خود را و مراعات خود را علنی بیان کند مثل اجازه به ورود آقای معین به انتخابات با اینکه رد صلاحیت شده بود.
🌱اما پرسش اصلی که در بالا بیان شد مربوط به مقوله انحراف است. واقعیت آن است که بین قضیه 2030 و اصلاح قانون مطبوعات با ماجرای fatfتفاوت ماهوی وجود دارد. دو ماجرای اول یکی به مقوله تربیت و دومی گفتمان سازی در کشور مربوط میشدند. اولی تربیت نیروی انسانی را به دشمن میسپرد و دومی گفتمان سازی را. اگر اراده حرکت کننده در جامعه را اراده مردم میدانیم این دو انحراف در جامعه و سپردن مدیریت و هدایت جامعه به دست دشمن بودند.
🌱اما در مقوله fatf اتفاقی که میافتد شبیه برجام است و از مقوله انحراف نیست بلکه از جنس مقوله تحمیل هزینه بر کشور است. اگر چه عده ای از سر ترس یا احساس حقارت به این لایحه رای دادند اما این لایحه محصولش در جامعه و مردم تحقیر نیست انحراف هم نیست بلکه ایجاد هزینه است. دقت کنید حتی جان عزیزترین عزیزان کشور حتی تسلیحات در کشور اینها ولو عزیزند و ناموسی اما به هر حال هزینه اند نه انحراف. در سبک تصمیم گیری رهبران اراده مردم و قانون بر هزینه ها مقدم است و اراده رهبر و امام جامعه در مقوله انحراف بر اراده مردم مقدم است. اگر بنا باشد جامعه به انحراف کشیده شود رهبر حکم میدهد و تا زمانی که مردم بنای بر اطاعت از شریعت و حکم الهی دارند این انحراف جلوگیری خواهد شد. ملاک در تشخیص انحراف در جامعه نیز توجه به اراده مردم و رشد جامعه است. نه تسلیحات نه جان انسانها و نه هیچ چیز دیگر.
🌱 هزینه اگر به اندازه ای شود که کیان جامعه و موجودیت جامعه به خطر بیفتد البته این هزینه نیز با انحراف فرقی نمیکند چون در هر دو آنچه به خطر میافتد حرکت امت به سمت هدف است یکی اصل امت را نابود میکند یکی جهت را.
🌱در غیر این موارد رهبر تذکر میدهد راهنمایی میکند ولی تصمیم را به اراده مسوولین و منتخبین میسپارد. او انتخاب شده به اذن خدا و به دست قدرت مردم تا مراقب جهت گیری جامعه و رشد جامعه باشد. برداشتن گامها با خود مردم است. ساختار قانونی کشور در همه بخشها برای تصدی اراده جامعه کافی به نظر میرسد.
https://eitaa.com/ali_mahdiyan
هدایت شده از سلمان رئوفی
12.mp3
17.24M
هدایت شده از سلمان رئوفی
13.mp3
10.81M
هدایت شده از سلمان رئوفی
14.mp3
16.68M
هدایت شده از سلمان رئوفی
15.mp3
15.24M
باسمه تعالی
امروز دانشجویی از اردبیل که از طریق کانال با بنده آشنا شده بود با اصرار به منزلمان آمد
دنبال ارتباط دادن فلسفه و علوم انسانی بود و سوالات دیگری هم داشت
دیشب هم دانشجویی تلفنی راهنمایی میخواست برای فهم بهتر دین و از این مراجعات هر چند وقت یکبار هست
ساکن اردبیل بود ولی بعضی اوقات می آید قم و چند روزی می ماند برای اینکه سوالات فلسفی اش را از اهل فن بپرسد
بینی و بین الله عزیزان طلبه شما روز قیامت چه عذری دارید که از پردیسان برای درک اساتید به نزدیک حرم نمی روید
در این زمانه اقلا برای سواد خودتان و احترام خودتان و کرامت خودتان هم که شده درس بخوانید
طلبه چه عذر موجهی دارد که امروز فقه و اصول و فلسفه را سر سری بخواند
عرفان پیشکش
چه عذری دارد که با این سطح سواد مردم با علوم پایه حوزه که همان فقه و اصول و فلسفه و عرفان باشد آشنا نباشد
گوش دادن روزی یک نوار فلسفه و بعد عرفان شما را در ۷ تا ۱۰ سال با این علوم آشنا می کند
اکثر اساتید درجه یک کانال دارند و صوتشان بارگذاری می شود عذر بنده و شما در درس نخواندن چیست؟!
حرفهای تکراری و غلط به روز نبودن دروس را نفرمایید
از ۷ جلد البحوث الهامه استاد عزیزم حضرت آیت الله خرازی حفظه الله ۵ جلد فروع جدید و احکام بانک و تلقیح مصنوعی و غیره است بفرمایید آنها را بخوانید
بفرمایید شبهات فقهی دکتر سروش را در آیین در آینه بخوانید و جواب دهید
بدون دقیق خواندن همین کتب فقهی مسلما از عهده جواب شبهات بر نمی آیید
به هر حال مانده ام که بنده عذرم چه خواهد بود
وقتی دانشجویانی اینطور به دنبال علم از اردبیل شدّ رحال می کنند تا خدمت اساتید قم برسند عذر ما چیست که در کنار دریا لب تر نکنیم؟
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
سلمان رئوفی
۱۳۹۷/۷/۱۷
@salmanraoofi
هدایت شده از روزنه
روزنه:
#حسین_دهباشی٬ دقیقا در قم چه می خواهد؟!
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
امروز (۱۸-۷-۹۷) آقای دهباشی به دعوت #دانشگاه_باقرالعلوم(ع) و در #انجمن_های_علمی_حوزه #علمیه #قم٬ از سبک های تاریخ شفاهی حوزه علمیه قم خواهد گفت! و همچنین میهمان #مدرسه_اسلامی_هنر است!
حسین دهباشی نامی است که با ساخت مستند #حسن_روحانی در جامعه سیاسی و رسانه ای کشور مشهور شد.
او البته بعدا با مصاحبه های چالشی و جنجالی اش در #تاریخ_آنلاین٬ به شهرت رسید و اکنون به عنوان متخصص تاریخ شفاهی در محافل مختلف حاضر می شود.
دهباشی پیش از ساخت مستند روحانی٬ با یک پروژه پرهزینه ملی (از سوی صدا و سیما و وزارت های اطلاعات و خارجه) به ضبط خاطرات سران پهلوی پرداخته بود که در دور اول دولت روحانی٬ چهار جلد از آن خاطرات از جمله خاطرات #حسین_نصر و #عالیخانی را به چاپ رساند که به دلیل حجم انبوه مطالب #خلاف_واقع در این خاطرات٬ مورد نقد متخصصین قرار گرفت و با دلیل نامعلوم ادامه نشر این مجموعه پنجاه و چند جلدی متوقف شد!
ماجرای حضور دهباشی در محافل شبه حزب اللهی ار آنجا شروع شد که او با آنکه در دولت نخست روحانی در مناطق آزاد تجاری مسئولیت گرفته بود و با نهادهای دولتی مختلف نیز همکاری داشت٬ به یکباره در قامت #منتقد روحانی جلوه کرد و این #ژست_نقد در برخی افراد اثر گذاشت و او را خودی پنداشته از #مسجد_جمکران گرفته تا #خبرگزاری_فارس و برخی نهادهای دیگر (که ذکر نام شان محفوظ است)٬ پای دهباشی را به محافل خاص جریان انقلابی باز کردند!
خودی پنداشتن پدیده ای که در بهترین حالتش٬ پیچیده و نامعلوم است٬ خطای راهبردی برخی انقلابیون بود که موجب شد تولیدات پرغلط و به شدت #تحریف_آمیز دهباشی در #تاریخ_انلاین مورد نقد و بررسی جدی قرار نگیرد و حافظه تاریخی ملت مجاهد ایران عزیز با داده های جهت دار آثار او #مخدوش گردد.
آخرین دستپخت جناب دهباشی متهم کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ماجرای انتقال مواد منفجره به عربستان در دهه شصت و تبرئه #مهدی_هاشمی است! او پیشتر در مصاحبه با فائزه هاشمی٬ تهمت قتل مرحوم هاشمی را دامن زده بود و اخیرا با مصاحبه با صفایی فراهانی ماجرای کشتار #سینما_رکس را به گردن #انقلابیون انداخته بود و #ساواک را تبرئه کرده بود!
حالا ایشان با ارتباطات تشکیلاتی و اطرافیانش در قم (که به موقع از آن خواهیم نوشت) قرار است در قم مقدسه چه پروژه ای را به عنوان استاد تاریخ شفاهی دنبال کند!
در مورد دهباشی و پروژه های پیچیده رسانه ای و امنیتی و سیاسی او گفتنی های زیادی وجود دارد که انشالله در آینده به مرور از آن سخن خواهیم گفت.
@rozaneebefarda
007_970716_shabzendedar_Alfaeegh.mp3
16.52M
📢صوت درس الفائق فی الاصول
حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله»
🗂 موضوع: السیر العقلائیه
جلسه : ۷
تاریخ : دو شنبه - 97/07/16
#صوت_الفائق
@salmanraoofi
هدایت شده از سلمان رئوفی
008_970717_shabzendedar_Alfaeegh.mp3
15.92M
📢صوت درس الفائق فی الاصول
حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله»
🗂 موضوع: السیر العقلائیه
جلسه : ۸
تاریخ : سه شنبه - 97/07/17
#صوت_الفائق
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی ۲
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
فی الغارات عَنِ الْحَارِثِ بْنِ كَعْبٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قُعَيْنٍ الْأَزْدِيِّ قَالَ: كَانَ الْخِرِّيتُ بْنُ رَاشِدٍ قَدْ شَهِدَ مَعَ عَلِيٍّ ع صِفِّينَ فَجَاءَ إِلَى عَلِيٍّ ع فِي ثَلَاثِينَ مِنْ أَصْحَابِهِ يَمْشِي بَيْنَهُمْ حَتَّى قَامَ بَيْنَ يَدَيْ عَلِيٍّ ع فَقَالَ لَهُ: وَ اللَّهِ لَا أُطِيعُ أَمْرَكَ وَ لَا أُصَلِّي خَلْفَكَ وَ إِنِّي غَداً لَمُفَارِقٌ لَكَ قَالَ: وَ ذَاكَ بَعْدَ وَقْعَةِ صِفِّينَ وَ بَعْدَ تَحْكِيمِ الْحَكَمَيْنِ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع: «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ إِذًا تَنْقُضُ عَهْدَكَ وَ تَعْصِي رَبَّكَ وَ لَا تُضِرُّ إِلَّا نَفْسَكَ أَخْبِرْنِي لِمَ تَفْعَلُ ذَلِكَ؟» قَالَ: لِأَنَّكَ حَكَّمْتَ فِي الْكِتَابِ وَ ضَعُفْتَ عَنِ الْحَقِّ إِذْ جَدَّ الْجِدُّ وَ رَكَنْتَ إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَنَا عَلَيْكَ رَادٌّ وَ عَلَيْهِمْ نَاقِمٌ وَ لِكُلٍّ جَمِيعاً مُبَايِنٌ . فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع: «وَيْحَكَ هَلُمَّ إِلَيَّ أُدَارِسْكَ وَ أُنَاظِرْكَ فِي السُّنَنِ وَ أُفَاتِحْكَ أُمُوراً مِنَ الْحَقِّ أَنَا أَعْلَمُ بِهَا مِنْكَ فَلَعَلَّكَ تَعْرِفُ مَا أَنْتَ لَهُ الْآنَ مُنْكِرٌ وَ تَسْتَبْصِرُ مَا أَنْتَ بِهِ الْآنَ عَنْهُ عَمٍ وَ بِهِ جَاهِلٌ فَقَالَ الْخِرِّيتُ: فَإِنِّي عَائِدٌ عَلَيْكَ غَداً فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع «اغْدُ وَ لَا يَسْتَهْوِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ وَ لَا يَتَقَحَّمَنَّ بِكَ رَأْيُ السَّوْءِ وَ لَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الْجُهَلَاءُ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ فَوَ اللَّهِ لَئِنِ اسْتَرْشَدْتَنِي وَ اسْتَنْصَحْتَنِي وَ قَبِلْتَ مِنِّي لَأَهْدِيَنَّكَ سَبِيلَ الرَّشَادِ» فَخَرَجَ الْخِرِّيتُ مِنْ عِنْدِهِ مُنْصَرِفاً إِلَى أَهْلِهِ. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ قَعِينٍ فَعَجِلْتُ فِي أَثَرِهِ مُسْرِعاً وَ كَانَ لِي مِنْ بَنِي عَمِّهِ صَدِيقٌ فَأَرَدْتُ أَنْ أَلْقَى ابْنَ عَمِّهِ فِي ذَلِكَ فَأُعْلِمَهُ بِمَا كَانَ مِنْ قَوْلِهِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا رَدَّ عَلَيْهِ وَ آمُرَ ابْنَ عَمِّهِ ذَلِكَ أَنْ يَشْتَدَّ بِلِسَانِهِ عَلَيْهِ وَ أَنْ يَأْمُرَهُ بِطَاعَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مُنَاصَحَتِهِ وَ يُخْبِرَهُ أَنَّ ذَلِكَ خَيْرٌ لَهُ فِي عَاجِلِ الدُّنْيَا وَ آجِلِ الْآخِرَةِ. .......
فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ أَتَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَجَلَسْتُ عِنْدَهُ سَاعَةً وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أُحَدِّثَهُ بِالَّذِي كَانَ مِنْ قَوْلِهِ لِي عَلَى خَلْوَةٍ فَأَطَلْتُ الْجُلُوسَ فَلَمْ يَزْدَدِ النَّاسُ إِلَّا كَثْرَةً فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَجَلَسْتُ وَرَاءَهُ فَأَصْغَى إِلَيَّ بِرَأْسِهِ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا سَمِعْتُ مِنَ الْخِرِّيتِ وَ مَا قُلْتُ لِابْنِ عَمِّهِ وَ مَا رَدَّ عَلَيَّ فَقَالَ ع: «دَعْهُ فَإِنْ قَبِلَ الْحَقَّ وَ رَجَعَ عَرَفْنَا ذَلِكَ لَهُ وَ قَبِلْنَاهُ مِنْهُ وَ إِنْ أَبَى طَلَبْنَاهُ» فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَلِمَ لَمْ تَأْخُذْهُ الْآنَ فَتَسْتَوْثِقَ مِنْهُ؟ فَقَالَ: «إِنَّا لَوْ فَعَلْنَا هَذَا لِكُلِّ مَنْ نَتَّهِمُهُ مِنَ النَّاسِ مَلَأْنَا السُّجُونَ مِنْهُمْ وَ لَا أَرَانِي يَسَعُنِي الْوُثُوبُ عَلَى النَّاسِ وَ الْحَبْسُ لَهُمْ وَ عُقُوبَتُهُمْ حَتَّى يُظْهِرُوا لَنَا الْخِلَافَ». قَالَ: فَسَكَتُّ عَنْهُ وَ تَنَحَّيْتُ فَجَلَسْتُ مَعَ أَصْحَابِي ثُمَّ مَكَثْتُ مَا شَاءَ اللَّهُ مَعَهُمْ ثُمَّ قَالَ لِي عَلِيٌّ ع: «ادْنُ مِنِّي» فَدَنَوْتُ مِنْهُ ثُمَّ قَالَ لِي مُسِرّاً: «اذْهَبْ إِلَى مَنْزِلِ الرَّجُلِ فَأَعْلِمْ لِي مَا فَعَلَ فَإِنَّهُ قَلَّ يَوْمٌ لَمْ يَكُنْ يَأْتِينِي فِيهِ إِلَّا قَبْلَ هَذِهِ السَّاعَةِ» قَالَ: فَأَتَيْتُ مَنْزِلَهُ فَإِذَا لَيْسَ فِي مَنْزِلِهِ مِنْهُمْ دَيَّارٌ فَدُرْتُ عَلَى أَبْوَابِ دُورٍ أُخْرَى كَانَ فِيهَا طَائِفَةٌ أُخْرَى مِنْ أَصْحَابِهِ فَإِذَا لَيْسَ فِيهَا دَاعٍ وَ لَا مُجِيبٌ فَأَقْبَلْتُ إِلَى عَلِيٍّ ع فَقَالَ لِي حِينَ رَآنِي: «أَ أَمِنُوا فَقَطَنُوا أَمْ جَبُنُوا فَظَعَنُوا؟» قُلْتُ: لَا بَلْ ظَعَنُوا قَالَ: «أَبْعَدَهُمُ اللَّهُ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ قَدْ أُشْرِعَتْ لَهُمُ الْأَسِنَّةُ وَ صُبَّتْ عَلَى هَامِهِمُ السُّيُوفُ لَقَدْ نَدِمُوا إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدِ اسْتَهْوَاهُمْ فَأَضَلَّهُمْ وَ هُوَ غَداً مُتَبَرِّئٌ مِنْهُمْ وَ مُخَلٍّ عَنْهُمْ».
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی ۲
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
فَقَامَ إِلَيْهِ زِيَادُ بْنُ خَصَفَةَ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّهُ لَوْ لَمْ يَكُنْ مِنْ مَضَرَّةِ هَؤُلَاءِ إِلَّا فِرَاقُهُمْ إِيَّانَا لَمْ يَعْظُمْ فَقْدُهُمْ عَلَيْنَا فَنَأْسَى عَلَيْهِمْ فَإِنَّهُمْ قَلَّمَا يَزِيدُونَ فِي عَدَدِنَا لَوْ أَقَامُوا مَعَنَا وَ لَقَلَّمَا يَنْقُصُونَ مِنْ عَدَدِنَا بِخُرُوجِهِمْ مِنَّا وَ لَكِنَّا نَخَافُ أَنْ يُفْسِدُوا عَلَيْنَا جَمَاعَةً كَثِيرَةً مِمَّنْ يَقْدَمُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ طَاعَتِكَ فَأْذَنْ لِي فِي اتِّبَاعِهِمْ حَتَّى أَرُدَّهُمْ عَلَيْكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع: «اخْرُجْ فِي آثَارِهِمْ رَاشِداً» فَلَمَّا ذَهَبَ لِيَخْرُجَ قَالَ ع لَهُ: «وَ هَلْ تَدْرِي أَيْنَ تَوَجَّهَ الْقَوْمُ؟» فَقَالَ: لَا وَ اللَّهِ وَ لَكِنِّي أَخْرُجُ فَأَسْأَلُ وَ أَتَّبِعُ الْأَثَرَ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع: «اخْرُجْ رَحِمَكَ اللَّهُ حَتَّى تَنْزِلَ دَيْرَ أَبِي مُوسَى ثُمَّ لَا تَبْرَحْهُ حَتَّى يَأْتِيَكَ أَمْرِي فَإِنَّهُمْ إِنْ كَانُوا قَدْ خَرَجُوا ظَاهِرِينَ بَارِزِينَ لِلنَّاسِ فِي جَمَاعَةٍ فَإِنَّ عُمَّالِي سَتَكْتُبُ إِلَيَ بِذَلِكَ وَ إِنْ كَانُوا مُتَفَرِّقِينَ مُسْتَخْفِينَ فَذَلِكَ أَخْفَى لَهُمْ وَ سَأَكْتُبُ إِلَى مَنْ حَوْلِي مِنْ عُمَّالِي فِيهِمْ.» فَكَتَبَ نُسْخَةً وَاحِدَةً وَ أَخْرَجَهَا إِلَى الْعُمَّالِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى مَنْ قَرَأَ كِتَابِي هَذَا مِنَ الْعُمَّالِ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ رِجَالًا لَنَا عِنْدَهُمْ بَيْعَةٌ خَرَجُوا هُرَّاباً فَنَظُنُّهُمْ وُجِّهُوا نَحْوَ بِلَادِ الْبَصْرَةِ فَاسْأَلْ عَنْهُمْ أَهْلَ بِلَادِكَ وَ اجْعَلْ عَلَيْهِمُ الْعُيُونَ فِي كُلِّ نَاحِيَةٍ مِنْ أَرْضِكَ ثُمَّ اكْتُبْ إِلَيَّ بِمَا يَنْتَهِي إِلَيْكَ عَنْهُمْ وَ السَّلَامُ . »
@salmanraoofi
#احادیث_فقه_حکومتی ۲
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال جایز نیست)
در الغارات از حارث بن کعب عموی عبد اللّه بن قعين الازدى آمده که مىگويد: خرّيت بن راشد با على (ع) در جنگ صفّين شركت كرده بود. روزى نزد على (ع) آمد با سى تن از يارانش كه او را در ميان گرفته بودند. خرّيت در برابر على (ع) ايستاد و گفت: به خدا سوگند امر تو را اطاعت نمىكنم و پشت سرت نماز نمىخوانم و فردا از نزد تو خواهم رفت- اين امر بعد از واقعه صفّين و رأى آن دو حكم بود- على (ع) گفت: مادرت برايت زارى كند، اگر چنين كنى پيمان خود گسستهاى و پروردگارت را معصيت كردهاى و جز به خود زيان نرساندهاى. حال بگو چرا چنين مىكنى؟ خرّيت گفت: به سبب آن حكميّت و اينكه تو در نصرت حق ناتوانى نشان دادهاى و به قومى كه بر خود ستم كردهاند ميل نمودهاى. پس از تو بر گشتهام و با آنها نيز دشمنم و از هر دو طرف كناره مىجويم.
على (ع) گفت: واى بر تو، نزد من بيا تا با تو بحث كنم و در سنن مناظره كنم، دريچههاى حق را به رويت بگشايم كه به آنها داناتر از توام، شايد آنچه اكنون منكر آن هستى بشناسى و آنچه ديدگان بصيرتت نمىبيند و درباره آنها هيچ نمىدانى، نيك بنگرى و بدانى. خريّت گفت: فردا به نزد تو بازمىگردم. على (ع) گفت: فردا بيا ولى مباد كه شيطان عقلت را بدزدد و تو را حيران سازد و مباد كه انديشه بد در تو راه يابد و نادانانى كه حقيقت را نمىدانند تو را سبك رأى گردانند. به خدا سوگند اگر از من راهنمايى خواهى و خواهى كه اندرزت دهم و از من بپذيرى آنچه مىگويم، راه راست به تو خواهم نمود. خرّيت از نزد على (ع) به خانه برگشت. عبد اللّه بن قعين گويد: شتابان از پى او رفتم. مرا در ميان پسر عموهاى او دوستى بود، آهنگ آن كردم كه پسر عمش را ديدار كنم و او را از آنچه خرّيت به امير المؤمنين گفته بود و جوابى كه امير المؤمنين به او داده بود آگاه كنم تا او از پسر عمّ خود بخواهد كه زبانش را نگه دارد و از امير المؤمنين اطاعت كند و نيكخواه او باشد و به او بگويد كه اگر چنين كند، در اين جهان و آن جهان، خير اوست.
.......... بامدادان كه آفتاب بالا آمد نزد امير المؤمنين شدم، باشد كه فرصتى پيش آيد و در خلوت كار خويش به او گزارش كنم ولى هر لحظه بر شمار مردم افزوده مىشد به ناچار پيش رفتم و پشت سرش نشستم. سر واپس داشت تا به سخن من گوش دهد. و من هر چه خرّيت و پسر عمّش گفته بودند به عرض رسانيدم. گفت: بگذارش، اگر حق را پذيرفت و بازگرديد ارج او خواهيم داشت و او را خواهيم پذيرفت و اگر نه به طلب او خواهيم فرستاد. گفتم:
يا امير المؤمنين، چرا اكنون او را نگيريم و به زندان نكنيم؟ گفت: اگر بنا باشد كه هر كس را كه مورد اتهام است بگيريم و به زندان كنيم بايد همه زندانها را از مردم پر كنيم. من نمىتوانم مردم را بگيرم و به زندان بفرستم و عقوبت كنم پيش از آنكه مخالفت آشكار كرده باشند. گويد: من خاموش شدم و به ميان ياران خود نشستم. چندى درنگ كردم ديدم كه على (ع) مرا به نزديك خود مىخواند. نزديكش رفتم. آهسته و راز گونه به من گفت: به خانه آن مرد برو و بنگر كه چه مىكند، زيرا كمتر روزى بود كه ديرتر از اين به مجلس ما آيد. من به خانه او رفتم هيچ كس در آنجا نبود. به خانههاى ديگر سر كشيدم جمعى از يارانش در آن خانهها بودند ولى در آنجاها نشانى از توطئه نديدم. نزد على (ع) بازگشتم. چون مرا ديد پرسيد: آيا احساس ايمنى مىكنند و ماندهاند يا ترسيدهاند و رفتهاند. گفتم: بلكه ترسيدهاند و رفتهاند. گفت: خداوند از رحمت خود دورشان گرداند، همچنان كه قوم ثمود را از رحمت خود دور گردانيد.
هنگامى كه نيزهها سينهها و شمشيرها سرهايشان را بشكافد، آنگاه پشيمان مىشوند. امروز شيطان عقلشان را دزديده است و گمراهشان كرده و فردا از آنها بيزارى مىجويد و تنها رهايشان مىكند.
@salmanraoofi