eitaa logo
سلمان رئوفی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆عظمت حضرت خدیجه سلام الله علیها از زبان رهبر انقلاب حفظه الله وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد 🔆 @salmanraoofi
در نتیجه : گاهی یک حدیث از لحاظ رجالی معتبر محسوب می شود ولی از لحاظ فهرستی مورد قبول واقع نمی شود و بالعکس. توضیح اینکه : چند مورد روایت در کافی (و موارد کمتری در تهذیب) داریم که بعینه همین سند (حسن بن موسی الخشاب عن غیاث عن إسحاق بن عمار) در آن تکرار شده است و همه هم روایاتی هستند که حضرت صادق (علیه السلام) در آن ها از پدر و اجدادشان (علیهم السلام) نقل می کنند. در نهایت هم حدیث به أمیر المؤمنین (علیه السلام) یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله) می رسد. البته به یاد ندارم که حدیثی به رسول الله (صلّی الله علیه و آله) رسیده باشد. شاید صدها روایت از اسحاق بن عمار جلیل القدر داریم که در هیچ کدام بدین نحو روایت نشده است. (اینکه برخی خیال کرده اند دو تا اسحاق بن عمار داریم توهمی است که از کلام شیخ پید اشده است. ما یک اسحاق بن عمار بیشتر نداریم که ایشان است و جلیل القدر است. ظاهرا باید گفت : غیاث بن کلوب نسخه ای از اسحاق بن عمار عن الصادق علیه السلام (شبیه اسانیدی که اهل سنت مثل سکونی دارند : عن آبائه عن علی علیه السلام) نقل کرده است. چون در اینجا تعبیر «عن أبیه عن آبائه» دارد تا به رسول الله (صلّی الله علیه و آله) یا امیر المؤمنین (علیه السلام) می رسد لذا از ان تعبیر به حدیث مسند می کنند. این اصطلاح از اهل سنت است. اگر از خود حضرت باشد «روی عنه» می گویند. اگر حضرت را دیده باشد ولی روایت نکند «لقی» می گویند. روایاتی که با این سند (غیاث عن إسحاق) داریم کمتر از بیست مورد است. ما اینها را مشکل می دانیم چون شیوه اش شیوه ی روایات اسحاق نیست. احتمال دادیم که اسحاق مجموعه ای روایات مسند داشته که به این عامی (از باب تألیف قلوب یا هر چیز دیگر) داده است. چون اسحاق یک شخصیت اجتماعی هم بوده است. ظاهرا إسحاق این مجموعه احادیث را را به اجلای اصحاب نداده است. ولی چون اینها را حسن بن موسی از غیاث بن کلوب گرفته است و حسن بن موسی الخشاب هم از اجلای کوفی ماست لذا این احادیث در میان اصحاب ما جا افتاده است. صفار و سعد و دیگران در سفری که به کوفه داشته اند احادیثی از حسن بن موسی گرفته اند من جمله این احادیث. راه فهرستی این است که به هیئت ترکیبی نگاه می کنیم نه به مفردات صرف. پس ما گاهی یک حدیث که رجالی مورد قبول است را با مبنای فهرستی رد می کنیم (مثل اینجا) و گاهی بر عکس (مثل روایت حفص بن غیاث) @rejalemadadi @salmanraoofi
وتطبیق بر ما نحن فیه: مباحثی که در رجال مطرح شد از سالهای 145 تا 150 شروع شد. اولش هم بحث عدالت و وثاقت بود. بعد هم مباحث دیگری اضافه شد مثل تمییز مشترکات. و همچنین مسائل دیگری که توضیحاتش رادر جای دیگر بیان کرده ایم. موسی بن عمر هم در کتب ما به دو نفر اطلاق شده است : «موسی بن عمر بن بزیع» و «موسی بن عمر بن یزید». نجاشی دومی را توثیق نکرده است. دو بحث است : اینکه این شخص کدام است؟  اینکه ایشان ثقه است یا خیر؟ بحث سومی هم در میان اهل سنت و سپس در میان ما شروع شد که بحث قبول روایت است جدای از توثیق روات. اخباری ها این حرف را گرفتند و ادامه دادند. خود علامه در قرن هشتم هم بحث خبر عدل و تقسیم حدیث به صحیح و موثق و... را مطرح کردند و به صورت تطبیقی وارد شدند و کتاب رجال نوشتند تا اقسام را روشن کنند. بعد از ایشان با مشکلاتی برخود کردند مثل مجهولیت موسی بن عمر در امثال این روایت که باعث ضعف حدیث می شد. اخباری ها گفتند که مثلا در اینجا موسی بن عمر را شاید توثیق نکنیم ولی روایت را قبول می کنیم به خاطر کتب مشهوره یا عمل اصحاب و... . مرحوم وحید بعد از اخباری ها بحث جدیدی را شروع کرد که اقامه شواهد جدیدی برای توثیق روات بود. یعنی فقط اعتماد بر مصادر اولیه (اصول خمسه رجالیه به اصطلاح آقایان به علاوه رجال برقی و فهرست ابی غالب و رجال علامه) نکنیم چون راه های دیگری هم برای توثیق هست. خود ایشان هم عدم استثناء را دلیل بر وثاقت گرفتند. کاری که وحید در امثال این مورد کرد این بود که چون محمد بن احمد از ایشان نقل کرده و ابن ولید ایشان را استثناء نکرده است پس ثقه است. این بحث رجالی است و باعث می شود که این شخص در غیر نقل محمد بن احمد (در نوادر الحکمه) هم ثقه باشد. بعد از وحید حوض های کری درست کردند برای توثیق روات: *بحث کثرت روایت راوی را مطرح کردند* و همچنین بحث نقل اجلاء از یک شخص را مطرح کردند. این دو راه اجمالا راه های خوبی است. این غیر از بحث قبول روایت است که اخباری ها مطرح کردند. ما راه دیگری رفتیم که توثیق فهرستی است. یعنی طبق شواهدی که دیده ایم نقش ایشان در نقل آثار مهم کوفه به قم بوده است. راوی از ایشان بزرگان قم هستند مثل محمد بن احمد و سعد به عبد الله. و مروی عنه هم بزرگان کوفه هستند مثل حجال و ابن فضال پدر و دیگران. روایتی هست که در سندش «موسی بن عمر بن یزید البصری» یا «موسی بن عمر البصری دارد که شاید نشان دهد که ایشان بصری هستند. اگر روایتی را نقل کند که دو طرفش بصری هستند روی مبنای ما معلوم نیست که حجت باشد چون مثلا دو طرفش اجلاء نیستند. یکی از کارهای بحث فهرستی، نسخه شناسی است. نسخه شناسی همان بحث فهرستی نیست. ممکن است وثاقت نوفلی ثابت نباشد ولی نقل نوفلی از سکونی قبول شده است. چون اصحاب ما به کتاب سکونی به نسخه نوفلی عمل کرده اند. این نه توثیق نوفلی به صورت مطلق است و نه قبول هر روایتی است که اصحاب قبول کرده اند، بلکه ایشان را به عنوان راوی کتاب سکونی قبول کرده اند. به این توثیق، توثیق فهرستی گفته می شود. نه عمل به ورایت است و نه توثیق شخص به صورت عام بلکه توثیق شخص به صورت محدود. یعنی توثیق این شخص به اطلاقش ثابت نشده است. طبیعت این توثیق محدود است. اگر عمل باشد فقط مواردی است که به روایات سکونی عمل شده است قبول می کنیم. چون نسبت عمل به روایات سکونی، عموم و خصوص من وجه است لذ طبق آن مبنی باید مقدار مسلم را قبول کرد. عمل اصحاب همان مبنای جابریت است که برخی پس از علامه مطرح کردند. بحث دیگر فهرست : روایات سکونی در تعابیرش انفراد دارد. روایات کمی دارد که با روایات اصحاب یکی باشد. بعد از ایشان هم مهمترین راوی نوفلی است. غیر ایشان هم از سکونی روایت می کنند ولی کم هستند. راوی از نوفلی هم ابراهیم بن هاشم است. دیگران هم هستند ولی کم. بعد از ابراهیم بن هاشم کتاب سکونی مشهور می شود و بزرگانی مثل صفار و... آن را نقل می کنند. عده ای هم در این طریق، از ابراهیم بن هاشم تعبیر به ابی اسحاق می کنند. مرحوم محقق اولین کسی است که سعی می کند از تعبیر شیخ طوسی در مورد سکونی، توثیق رجالی در بیاروند. بعدش هم اصحاب ما حرف محقق را قبول کردند. ظاهرا مرحوم تستری اولین کسی است که روی فهم مرحوم محقق اشکال می کنند که کلام شیخ دلالت بر توثیق نمی کند ولی توضیح کامل نمی دهند. ما توضیح دادیم که مرحوم محقق با جلالت قدری که دارند این مطلب را از کتاب عده ی شیخ، اشتباه نقل کرده اند. در کتاب عده مطلب، جور دیگری است. ما ممکن است سکونی را در حد فهرستی قبول کنیم یعنی روایاتی که از غیر کتابش هست قبول نکنیم. نه توثیق رجالی است و نه عمل به روایت. چیزی بین این دو است. در اینجا موسی بن عمر راوی میراث های کوفه به قم است و ابن ولید هم او را از رجال نوادر الحکمة استثناء نکرده است. پس این شخص قابل اعتماد است. @rejalemadadi @salmanraoofi
خصوص این روایت در میراث های دیگر قمی ها مثل کافی و فقیه هم قبول شده است. این نحوه تفکر که توثیق رجالی می خواهیم، متعارف دنیای رجال بوده است. اول در اهل سنت بوده است و سپس در میان اصحاب ما وارد شده است. ما اسم این را طریقه قدماء را، منهج فهرستی یا تحلیل فهرستی گذاشته ایم. یعنی نسخ موسی بن عمر قابل اعتماد بوده است چون دو طرفش بزرگان بوده اند. مطلب دیگر تشخیص ایشان است که خالی از صعوبت نیست. چند مورد در کتب اربعه (در غیر کتب اربعه باید بیشتر باشد) داریم که موسی بن عمر به صورت مطلق آمده است و چون در جاهای دیگر در دو طرف ایشان بزگان هستند و در این جاها هم اینگونه است لذا احتمال اینکه مراد از موسی بن عمر به صورت مطلق، ایشان باشند فوق العاده زیاد است. @rejalemadadi @salmanraoofi
۱ طریق شیخ صدو!ق باقی می ماند: روی محمد بن مسلم. که مرحوم استاد این حدیث را قبول کرده اند و دقیقاً نمی دانیم چرا به این حدیث اعتماد کرده اند؟ خود محمد بن مسلم کتابی داشته که معلوم نیست در اختیار ما باشد با عنوان: «اربعه مأئه مسأله فی الحلال و الحرام». که این حدیث اربعه مأئه معروف نیست. آنچه ما از محمد بن مسلم، خوب داریم، بهترینش آن است که «العلاء بن رزین القلاء» نقل می کند. «قلاء» یعنی حلوا درست می کرده اند: «كان يقلي السويق»،[21] سویغ همان حلوا است. «صحب محمد بن مسلم و فقه عليه»[22]. یکی از شاگردان بزرگ محمد بن مسلم و ناشر آراء او است. نجاشی خیلی نسخ کتاب علاء را اسم نبرده ولی شیخ چهار نسخه نام برده ولی بیش از این است، نسخ متعددی داشته است. یکی از کتاب های اساسی شیعه است. یکی از اصول کتاب اصول سته عشر که بعد از حاجی نوری به ما رسیده، همین کتاب علاء بن رزین است. نسخه موجود به نحو وجاده است. طریق صدوق به محمدبن مسلم چنین است:  [بيان الطريق إلى محمّد بن مسلم الثقفيّ] و ما كان فيه عن محمّد بن مسلم الثقفيّ فقد رويته عن عليّ بن أحمد بن عبد اللّه ابن أحمد بن أبي عبد اللّه، عن أبيه، عن جدّه أحمد بن أبي عبد اللّه البرقيّ، عن أبيه محمّد بن خالد، عن العلاء بن رزين، عن محمّد بن مسلم.[23] محمد بن خالد طیالسی: جزو اجلایی است که ما استضهار کردیم، ولی توثیق واضحی ندارد. به نظر ما جزو مشایخ حدیث است. صدوق آنچه از علاء نقل می کند بواسطه او است. عليّ بن أحمد بن عبد اللّه ابن أحمد بن أبي عبد اللّه: «احمد» آخری، برقی پسر است.   یکی از نسخ این کتاب، در اختیار مرحوم صدوق بوده است در قم. این نسخه توسط محمد بن خالد برقی (در اختیار خاندان برقی بوده است) نقل شده که جدشون محمد بن خالد از علاء نقل کرده است. محمد بن خالد کوفه بوده به قم آمده است. علاء هم کوفی است. بنابراین اینکه علاء از محمد بن مسلم نقل می کند تاریخش واضح است؛ نسخه ای که محمد بن خالد از علاء در کوفه شنیده به قم آورده تا رسیده به صدوق. صدوق از یکی از اساتیدش (نوه نوه برقی پسر) از خاندان برقی پدر و پسر تا علاء، نقل می کند؛ احمد بن ابی عبدالله: برقی پسر است. علی بن احمد بن ... نوه پسر برقی پسر است. بنابراین این از میراث های علمی خاندان برقی است که دست به دست چرخیده تا یک نسخه اش به استاد صدوق رسیده است. کلینی گاهی از این نسخه نقل می کند، اما بیشتر از نسخه های دیگر نقل می کند، چون خیلی نسخه معروفی نبوده است. علی ای حال آنچه مامی دانیم انفراد زیاد دارد. محمد بن خالد: ثقه هست ولی «کان ضعیفاً فی الحدیث». در حدیث شناسی ضعیف است.[24] محمد بن خالد را نجاشی می گوید ضعیف فی الحدیث، شیخ می گوید ثقه. چون کتاب علاء معروف بوده و نسخ متعدد دارد، - شیخ چهار نسخه نام می برد- بزرگان همچون صفوان و.. همه نسخه علا را نقل کرده اند. چون برقی پسر هم «کان یعتمد علی الضعفا»، «یروی عن المراسیل» عادتاً احتمال غلط در این نسخه هست و قابل اعتماد نیست. نقل محمد بن مسلم از این رویات به یک لحاظ مشکل تر است از نقل کلینی بخاطر وجود محمد بن خالد. یعنی منحصر است به نسخه خاندان برقی که خود برقی اصلی هم وضعیت خوبی ندارد؛ کان ضعیفاً فی الحدیث. قابل اعتماد نیست چه رسد به باقی فرزندان. محمد بن خالد ذوق اخباری داشته به وجاده هم اعتماد می کرده است ممکن است این علاء بن سیابه بوده، نه علاء بن رزین، ایشان تبدیل کرده است، بعد گفته علاء تنها که نمی شود باید محمد بن مسلم اضافه شود. یعنی اول روایت علاء بوده، بعد محمد بن خالد که کان ضعیفاً فی الحدیث، فکر کرده علاء بن رزین بوده و با واسطه محمد بن مسلم نقل می کند و خودش اضافه کرده است. چون متن یکی است ظاهراً یک روایت بوده است. قطعاً اگر محمد بن مسلم بود و در نسخه علاء بود، کلینی باید نقل می کرد، چون بیشتر دسترسی داشت. کلینی یک طبقه به برقی نزدیک تر است. کلینی با یک واسطه از این خاندان نقل می کند ولی صدوق با دو واسطه از احمد برقی نقل می کند. کلینی شاید قبول داشته که به تراث بنی فضال باز می گردد لذا اعتماد کرده است و محمد بن موسی هم ناقل حدیث است لذا اعتماد کرده است. پس هردو طریق مشکل دارند. آنچه صدوق نقل کرده مشکلش بیشتر است تا آنچه کلینی نقل کرده. طریق کلینی وضعیت بهتری دارد. پس اینکه آقای خویی گفته است طریق صدوق بهتر است، خیر اینطور نیست. ما بی میل نیستیم که برقی اشتباه کرده یا نوه های برقی اشتباه کرده اند و فکر کرده اند علاء بن رزین است. @rejalmadadi @salmanraoofi
۲ این متعارف است. این در حقیقت یک نوع اثار خاندانی است. این گونه آثار علمی اجمالاْ در عرف قبول می شود. ولی چون در فقه و احکام الهی است باید شدت نظر و دقت بیشتری کرد. صدوق عده ای از اثار را توسط فرزندان نقل می کند که ما نمی شناسیم. مثلاً آثار احمد بن ادریس را توسط فرزندش نقل می کند که ما نمی شناسیم. اینها «میراث های علمی خاندانی» است. محمد بن خالد کوفه بوده و آثار محمد بن مسلم را از کوفه به قم آورده است. مشکل این است که در مسائل دینی به این مقدار نمی توان اعتماد کرد. @rejalemadadi @salmanraoofi
هدایت شده از سلمان
ماه مبارک رمضان بحث نگاهی به مبانی و مکتب اصولی و فقهی آیت الله سیستانی 🔆از شنبه ۲۹ اردیبهشت ساعت ۱۲ تا ۱ 🔆مکان میدان سپاه بلوار شهید اخلاقی پلاک ۱۲ موسسه فتوت مدرس روبروی آسانسور @salmanraoofi
💠پندهای سعادت 💠 🔸 استفاده از تعطیلات🔸 ممکن است کسی از یک منظر به تعطیلات طولانی نگاه بکند و بگوید ضرر است، ولی از یک منظر دیگر، این تعطیلات برای محقق و پژوهشگر که این درس خارج برای محققان و پژوهشگران است، نه تنها مضر نیست بلکه بسیار مفید است، چون اتخاذ مبنا کردن و مسائل را عمیق بررسی کردن، فرصت می خواهد و وقتی ایام تعطیل است می تواند وقتش را صرف این کارها بکند تا در رجال، اصول، فقه و قواعد فقیهاش مبنا پیدا بکند. بنابراین زمانی که درس تعطیل شد ما نباید کارهایمان را تعطیل کنیم [بلکه] باید کارهای مان را تعویض کنیم. زمانیکه مرحوم شیخنا الاستاد آقای آشیخ کاظم «قدس سره» حیات داشتند و درس می فرمودند و ما درس ایشان را می نوشتیم و برای ایشان می خواندیم، من از تعطیلاتی که پیش می آمد بسیار استفاده می کردم چون می خواستم به منابع مراجعه کنم یا اگر صغریاتی بود کبریاتش را بروم و پیدا کنم، و این ایام تعطیلی خیلی به درد من می خورد و شاید برای مطالعه، نوشتن و فکر کردن در این ایام تعطیلی بیشتر از ایام تحصیلی وقت صرف می شد. و آن چه که آدم را خیلی رشد می دهد این است که در کنار درس رفتن، کار جدی بکند تا به مواقف اشکال، به ظرائف کار واقف بشود، برایش سوال پیدا شود و این سوالات مطرح بشود و جوابش را بگیرد. بنابراین از این تعطیلات این استفاده ها بشود. 🔹بیانات حضرت استاد شب زنده دار (دام ظله) 📚 درس خارج فقه ۱۳۹۵/۱۲/۲۴ @salmanraoofi
سلمان رئوفی
وزارت بهداشت یا تجارتخانه! 🔹باعث تاسف است که مسائل بهداشتی پزشکی که بایستی در راستای بهبود سلامت جا
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
🔰 در دیدارهای جداگانه سردبیر خبرگزاری‌حوزه با مسئولان روزنامه‌ها مطرح شد؛ 💬 رضا دهکی سردبیر روزنامه ابتکار: ➖خبرگزاری حوزه فقط رابط حوزه با مردم نباشد بلکه با حوزه هم باشد ➖وی با اشاره به اهمیت فراگیر بودن رسانه خبری حوزه، تکثرگرائی و توجه به همه بخش ها و شخصیت های حوزوی را مورد تاکید قرار داد. 💬محمد قادری سردبیر روزنامه تهران تایمز: ➖مهارت ورزی طلاب در شبکه های اجتماعی ضروری است در شرایط کنونی بیش از آنکه آموزش خبرنویسی به شکل سنتی مورد نیاز باشد، طلاب در شبکه‌های اجتماعی مورد نیاز است ➖برای فراگیر شدن محتوای تخصصی باید داشته باشیم 💬 یوسف زمانی دبیر تحریریه روزنامه جوان: ➖برای مخالفان هم تولید محتوا داشته باشیم صداهای مختلف از حوزه شنیده می شود و خوب است که رسانه حوزه به توجه داشته باشد. 💬 آرش خوشخو مدیرمسئول و سردبیر روزنامه هفت صبح: ➖ قم، پرجاذبه و مرموز است اتفاقاتی که در قم شکل می گیرد، صف‌بندی ها و فعالیتهایی که حوزویان دارند می‌تواند برای مخاطبان پرجاذبه باشد اما در عین حال بخشهایی از قم، است و ما هیچ اطلاعی از آن نداریم. 💬 صدرایی عارف سردبیر خبرگزاری حوزه: ➖ جای خالی در رسانه‌ها روحانیت بر اساس رسالت ذاتی خودش به فعالیت علمی، تبلیغی و اجتماعی اشتغال دارد و تمام این فعالیتها بدون هیچ توقعی انجام می شود اما شایسته است که رسانه ها نیز بر اساس رسالت ذاتی خودشان و در راستای اطلاع رسانی و شفاف سازی برای مخاطبان، به انعکاس این فعالیت ها بپردازند. متن‌کامل‌خبر: http://hawzahnews.com/detail/News/451486 ➖➖ @HawzahNews| خبرگزاری‌حوزه
🔆الان وقت خواندن، معرفی و تبلیغ این کتاب است 🔆بسیار کتاب خوبیست @salmanraoofi
باسمه تعالی نفیا و اثباتا درباره مطلب زیر نظری ندارم اما اطلاع از نظرات اهل فن خوب است. 🗒 چند نکته درباره ادعیه مخصوص هر روز ماه مبارک رمضان 1. این دعاها در هیچ یک از مصادر شیعی و بلکه مصادر درجه اول و دوم اهل سنت هم نیامده است. عبارت مرحوم شیخ عباس قمی گویای بی اعتمادی ایشان به این دعا است و به نظر می رسد ایشان بیشتر برای خالی نبودن عریضه این دعا را ذکر کرده اند. 2. از سوی دیگر تعابیر رکیکی در این دعا وجود دارد مثل هادی المضلین ( که نقش انگشتر مرحوم ملا هادی سبزواری هم شده!). مقصودم از رکاکت یعنی الفاظ غیر بلیغ و فصیح که معمولا در ادعیه معصومین از این الفاظ استفاده نمی شود و به نظر می رسد نه یک عرب زبان آشنا بلکه جاعلی نا آشنا به اسلوب های زبانی و ادبیات دعایی شیعی انها را انشا کرده است. 3. آنچه پیرامون شب قدر و تعیین آن هم در این دعا با اعتقادات شیعی ناسازگار است. 4. این که فقره یا فقراتی از این دعا در ادعیه دیگر هم آمده باشد دلیل صحت نیست. مگر این که کسی گمان کند جعالان از پشت کوه آمده اند؟! نخیر اتفاقا بسیاری از جعالان، خود دانشمندان باسوادی بوده‌اند و برای جعل حدیث هم زحماتی طاقت فرسا متحمل شده اند. مثلا در تاریخ بغداد در ذیل عنوان ابو البختری آمده است که او گاه برای جعل حدیث تمام شب را بیدار می نشست! 5. عمل عوام شیعه وحتی علما و فقهای شیعه هم تصحیح کننده این دعا نیست، چرا که عمل متاخرین امامیه در مورد ادعیه بیشتر بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن است نه چیزی بیشتر. @derasatfielmrejal @salmanraoofi
آخرین پیام متفکر و استراتژیست نظامی، سیاسی و فرهنگی سردار سرافراز اسلام سرلشکر قاسم سلیمانی حفظه الله 🔆فضا برای همه تفکرها باز شود @salmanraoofi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامه : در حوزه علمیه، قرآن که هیچ... روایات حداکثر۱۰%آنها بررسی می شوند روایات عقلی(فلسفه و عرفان)، دارند خاک می خورند صاحب کفایه در اول بحث و جبر و اختیار مانده @feghheakbar @salmanraoofi
🔆امروزه فقه و اصول برای تبلیغ دین کافی نیست! 🔆 امروزه این جور نیست که اگر فقه و اصول بخوانیم از همه زورمان بیشتر باشد! رهبر معظم انقلاب حفظه الله: 🔆آن روز يك طلبه اى مى آمد نجف درس ميخواند، فقه و اصول مى خواند، رجال مى خواند و بعضى چيزهاى ديگر مى خواند، ملا مى شد، فاضل مى شد؛ اگر در نجف مى ماند، مى شد بحرالعلوم و كاشف الغطاء؛ اگر از نجف خارج مى شد، مى شد ميرزاى قمى 🔆آن وقت عوامل گمراه كننده و لغزاننده ى مردم زياد نبود؛... آن روز ديگر تلويزيون نبود، اينترنت نبود، اين همه كتاب و مجله و افکار جدید نبود، شبكه ى فيلمهاى خانگى نبود، ماهواره نبود. 🔆آن روز وقتى عالم وارد يك شهرى مى شد از همه ى مردم آن شهر فاضل تر بود. در مقام برخورد و زورآزمائى علمى، كسى از عهده ى آنها برنمى آمد؛ اما امروز اين جورى نيست. امروز ما فقه و اصول كه مى خوانيم، اگر توى يك شهرى برويم، اينجور نيست كه از همه زورمان بيشتر باشد؛ در رشته هاى مختلف، در افكار مختلف كسانى هستند كه مسلطند، فنّانند، متبحرند! امروز فقه و اصول كافى نيست براى اينكه انسان بتواند تبليغ دين را بكند! ۲ آبان ۸۹ @salmanraoofi
🔆 نکاتی پیرامون بحث دلالت اکثار بر وثاقت ۱ 🔆 از دروس خارج استاد محقق سیدمحمد جواد شبیری 🔆تقسیم راویان از جهت نقل از ضعفاء با تتبع در منابع، روشن می شود که راویان، از جهت نقل از افراد ضعیف بر سه قسم اند: ۱- دسته ای از راویان، اصلا از افراد ضعیف نقل نمی کنند. ابن ابی عمیر، صفوان و بزنطی از این قسم اند. در مورد این دسته از روات، تنها با نقل یک روایت از شخص، وثاقت آن شخص در نزد راوی اثبات می شود. ۲- دسته ای، اگرچه گاهی از ضعفاء نقل می کنند، اما بناء و دأب آنها نقل از ضعفاء نیست و در نقل از ضعفاء اکثار نمی کنند. غالب محدثین، در این قسم قرار می گیرند؛ بر خلاف مورخین که چنین بنائی نداشته اند و نسبت به این که از چه کسی نقل بکنند، به مانند محدثین دقت نمی کرده اند. چنانکه ابن غضائری در مورد احمد بن محمد بن خالد می نویسد: «...فإنه کان لا يبالي عمن يأخذ علی طريقة أهل الأخبار» که منظور از أهل الأخبار، مورخین است. ۳- دسته ای، هیچ تقیدی به نقل از ثقات ندارند و برایشان اهمیتی ندارد که کسی که از او نقل می کنند، ثقه باشد و یا نه. این امر، نقطه‌ی ضعفی محسوب می شده که در مورد برخی راویان، در منابع رجالی به آن تذکر داده شده است. مثلا: «...كان ثقة في نفسه يروي عن الضعفاء و اعتمد المراسيل" (رجال نجاشی در مورد احمد بن محمد بن خالد)، «...و كان ثقة في حديثه مسكونا إلى روايته غير أنه قيل: إنه يروي عن الضعفاء» (همان، در مورد احمد بن محمد بن جعفر الصولی)، «...ثقة من أصحابنا في نفسه يروي عن الضعفاء» (همان، در مورد علی بن ابی سهل)، «...ثقة في الحديث إلا أن أصحابنا قالوا: كان يروي عن الضعفاء و يعتمد المراسيل و لا يبالي عمن أخذ و ما عليه في نفسه مطعن في شي‏ء» (همان، در مورد محمد بن احمد بن یحیی) و ... در بحث توثیق به جهت اکثار روایت اجلاء، مراد از اجلاء، همان افراد قسم دوم اند و نیازی نیست که شخص، در مرتبه ی بالایی از فضل و علم باشد؛ اگرچه در این صورت، اکثار، دلالت قوی تری دارد. ۹۶/۸/۱ @Taraaif @salmanraoofi
🔆 نکاتی پیرامون بحث دلالت اکثار بر وثاقت ۲ 🔆بر گرفته از دروس خارج استاد محقق سیدمحمدجواد شبیری برای اثبات این که شخص، اکثار روایت از ضعفاء ندارد، همین که در منابع رجالی، وثاقت او بیان شده باشد و نکته ای در مورد نقل او از ضعفاء بیان نشده باشد، کافیست. (البته این مطلب، در بعض موارد، تمام نیست) اما اگر شخصی در منابع رجالی، تضعیف شده باشد، ولو ما از خارج، وثاقت او را اثبات کرده باشیم، نمی توانیم به صرف این وثاقت، به اکثار او استناد کنیم؛ چرا که ممکن است وجه تضعیف او در منابع رجالی، همین اکثار نقل از ضعفاء باشد. گاهی صرف اکثار نقل از ضعفاء باعث تضعیف فرد می شده است. یعنی نقل زیاد از ضعفاء زمینه‌ی ذهنی ای را ایجاد می کرده که از باب کبوتر با کبوتر، باز با باز و به قول عرب ها الجنس مع الجنس یمیل، خود فرد ضعیف انگاشته می شده است. چنانکه ابن غضائری در مورد احمد بن أبی عبد الله می نویسد: «طعن القميون عليه و ليس الطعن فيه. إنما الطعن فى من يروي عنه فإنه كان لا يبالي عمن يأخذ على طريقة أهل الأخبار»؛ گویی منشا طعن قمیین بر احمد بن ابی عبد الله، ضعف مشایخ او بوده است. با توجه به این مطالب، نمی توان با استناد به اکثار نقل سهل بن زیاد از أبی سمینه، وثاقت أبی سمینه را اثبات کرد، چرا که سهل در منابع رجالی تضعیف شده است؛ گر چه ما ضعف او را قبول نداریم و قائل به وثاقت او هستیم. ۹۶/۸/۱ @Taraaif @salmanraoofi
🔆نکاتی پیرامون بحث دلالت اکثار بر وثاقت ۳ 🔆برگرفته از دروس خارج استاد محقق سیدمحمد جواد شبیری گذشت که اگر راوی ای در منابع رجالی، توثیق شده باشد و مطلبی درباره‌ی نقل او از ضعفاء بیان نشده باشد، همین امر برای اثبات این که او در نقل از ضعفاء اکثار نمی کرده، کافی است؛ چرا که اکثار نقل از ضعفاء نقطه‌ی ضعفی در راوی محسوب می شده که در صورت وجود، به آن تذکر می داده اند. اما این مطلب، در همه‌ی موارد تمام نیست و در برخی از موارد، خصوصیاتی هست که دلیل فوق را مخدوش می کند. به بیان دیگر، تمسک به «توثیق به همراه سکوت از بیان اکثار از ضعفاء» برای اثبات عدم اکثار از ضعفاء، در صورتی صحیح است که شواهدی علیه آن وجود نداشته باشد و الا ممکن است بگوییم که در عدم ذکر اکثار از ضعفاء در منابع رجالی، خطایی رخ داده است. یکی از نمونه های این امر، اکثار محمد بن ابی القاسم ماجیلویه از محمد بن علی ابی سمینه است. نجاشی در ترجمه‌ی محمد بن ابی القاسم می نویسد: «محمد بن أبي القاسم عبيد الله بن عمران الجنابي البرقي أبو عبد الله الملقب ماجيلويه و أبو القاسم يلقب بندار سيد من أصحابنا القميين ثقة عالم فقيه عارف بالأدب و الشعر و الغريب و هو صهر أحمد بن أبي عبد الله البرقي على ابنته و ابنه علي بن محمد منها و كان أخذ عنه العلم و الأدب. له كتب منها: كتاب المشارب قال أبو العباس: هذا كتاب قصد فيه أن يعرف حديث رسول الله صلى الله عليه و آله و كتاب الطب و كتاب تفسير حماسة أبي تمام. أخبرنا أبي علي بن أحمد رحمه الله قال: حدثنا محمد بن علي بن الحسين قال: حدثنا محمد بن علي ماجيلويه قال: حدثنا أبي علي بن محمد عن أبيه محمد بن أبي القاسم» چنانکه مشهود است، مرحوم نجاشی، محمد بن ابی القاسم را صریحا توثیق نموده اند و هیچ مطلبی درباره‌ی نقل او از ضعفاء بیان نکرده اند ولی با این حال، نمی توان به اکثار نقل او از ابی سمینه استناد کرد. مشکلی که در این مورد هست، این است که با توجه به ترجمه‌ی ابی سمینه در رجال مرحوم نجاشی، نجاشی ابو سمینه را ضعیف می دانسته است. از سوی دیگر، در مواردی فراوان و با تعابیر مختلف در خود رجال مرحوم نجاشی، نقل محمد بن ابی القاسم از ابی سمینه ذکر شده است و نمی توان گفت نجاشی متوجه نقل محمد بن ابی القاسم از ابی سمینه نبوده است. پس نجاشی، هم ابو سمینه را ضعیف می دانسته و هم واقف به نقل محمد بن ابی القاسم از او بوده است. در چنین شرایطی، دیگر نمی توان با سکوت مرحوم نجاشی از بیان اکثار محمد بن ابی القاسم از ضعفاء، به نقل محمد بن ابی القاسم از ابی سمینه استناد کرد. اما وجه این که مرحوم نجاشی متعرض نقل محمد بن ابی القاسم از ضعفاء نشده اند چیست؟ یک احتمال این است که از بیان نقل او از ضعفاء غفلت کرده اند. وجه دیگر این است که چون محمد بن ابی القاسم بیشتر در فضای ادبیات و شعر و ... بوده اند (چنانکه از عناوین کتبشان معلوم است)، نقل از ضعفاء چندان اهمیتی نداشته تا به آن تذکر بدهند. به نظر می رسد که تلفیقی از این دو وجه، منشأ بوده یعنی این گونه نبوده است که مرحوم نجاشی تعمدا از بیان نقل محمد بن ابی القاسم از ضعفاء خودداری کرده باشند. بلکه چون جنبه‌ی برجسته‌ی محمد بن ابی القاسم، ادیب بودنش بوده است، مرحوم نجاشی به صورت غیرعامدانه متذکر بیان نقل او از ضعفاء نشده اند. خصوصا این که از تعبیر مرحوم نجاشی بر می آید که محمد بن ابی القاسم شخص بسیار محترمی بوده است (سید من اصحابنا) و همین جایگاه، ممکن است باعث شود که ناخودآگاه به نقاط ضعف او توجه نشود. مضافا این که مرحوم نجاشی در ترجمه‌ی او اشتباهاتی دارند (در معرفی ابی القاسم به عبید الله و در طریق به کتب محمد بن ابی القاسم که پسر او را با برادر زاده اشتباه کرده اند) و پیداست که آگاهی مرحوم نجاشی نسبت به این شخص، چندان قوی نیست. مؤید دیگر، رابطه‌ی زیاد محمد بن ابی القاسم با برقی است که هم داماد او بوده و هم از او اخذ علم کرده است و بعید است که سبک او با سبک برقی متفاوت بوده باشد و سبکی مانند محدثینی چون احمد بن محمد بن عیسی داشته باشند. در مجموع، می توان گفت که استناد به اکثار نقل محمد بن ابی القاسم از ابی سمینه برای اثبات وثاقت ابی سمینه ناتمام است. ۹۶/۸/۱ @Taraaif @salmanraoofi
🔆نکاتی پیرامون بحث دلالت اکثار بر وثاقت ۴ 🔆برگرفته از دروس خارج استاد محقق سیدمحمد جواد شبیری در بحث دلالت اکثار روایت اجلاء بر وثاقت، گاهی به اکثار روایت یک فرد جلیل از راوی استناد می شود و گاهی به اکثار مجموع چند نفر راوی جلیل استناد می شود؛ با این توضیح که اگر چه یک نفر جلیل به تنهایی اکثار روایت از راوی محل بحث ندارد، اما تعدادی از اجلاء از آن راوی نقل دارند و به ملاحظه‌ی روایات مجموع این عده، اکثار حاصل می شود. تقریب هایی که برای دلالت اکثار بر وثاقت طرح شده است، برخی تنها در مورد نحوه‌ی اول جریان دارد؛ ولی برخی در مورد نحوه‌ی دوم نیز جاری می شود. مثلا اگر وجه دلالت اکثار را شهادت فعلی به وثاقت بدانیم، این وجه درباره‌ی اکثار چند جلیل جاری نمی شود. اما اگر وجه آن را احراز اعتماد بر وثاقت راوی و انتفاء احتمال اعتماد بر قرائن خارجی بدانیم، در مورد اکثار چند جلیل نیز جاری می شود. البته تبعا میزان کثرتی که این احراز را حاصل می کند، در اکثار چند جلیل بیشتر از اکثار یک جلیل است. با توجه به این بحث، می توان برای اثبات وثاقت ابی الجارود به اکثار چند جلیل استناد کرد چرا که تنها کسی که به تنهایی اکثار از ابی الجارود دارد، محمد بن سنان است و اگرچه محمد بن سنان به نظر ما ثقه است، اما دلیلی نداریم که او اکثار روایت از ضعفاء نداشته است؛ ولی با این حال، تعداد زیادی از اجلاء از ابی الجارود روایت کرده اند و اجمالا احراز می شود که در تمام این موارد اعتماد بر قرینه‌ی خارجی نبوده و به وثاقت ابی الجارود تکیه شده است. درس خارج اصول ۹۶/۱۲/۱۲ و ۹۶/۱۲/۱۳ @Taraaif @salmanraoofi
🔆نکاتی پیرامون بحث دلالت اکثار بر وثاقت ۵ 🔆برگرفته از دروس خارج استاد محقق سیدمحمد جواد شبیری در بحث اکثار، گفته می شود که کثرت روایت راوی جلیل از شخصی، اماره‌ی وثاقت آن شخص در نزد آن جلیل است. سابقا بیان شد که مراد از جلیل در این بحث، ثقه ای است که اکثار روایت از ضعفاء نداشته باشد (چنانکه شیوه‌ی غالب محدثین (در قبال اهل الاخبار) این گونه بوده است که اکثار از ضعفاء نداشته باشند) و جلالت به این معنی، از توثیق راوی و عدم ذکر این نقطه‌ی ضعف اثبات می شود. چرا که وقتی مثلا نجاشی کسی را ثقه معرفی می کند اما بیان نمی کند که «إنه یروي عن الضعفاء»، این توثیق به همراه سکوت، کاشف از نبود مشکل اکثار روایت از ضعفاء است. بنا بر این چنانکه گذشت اگرچه ما مثلا محمد بن سنان را به قرینه‌ی اکثار روایت احمد بن محمد بن عیسی از او ثقه می دانیم ولی نمی توانیم ثابت کنیم که او اکثار روایت از ضعفاء نداشته و وثاقت ابی الجارود را با اکثار او اثبات کنیم. به بیان دیگر، کاشف از عدم اکثار روایت از ضعفاء سکوت نجاشی (مثلا) از بیان این نقطه‌ی ضعف بود. وقتی نجاشی راوی را توثیق کند، در مقام بیان این نقطه‌ی ضعف هست و می توان به دلالت سکوتی تمسک کرد؛ اما وقتی صریحا او را تضعیف می کند نمی توان گفت که اگر مشکل اکثار روایت از ضعفاء را داشت متعرض می شد و لذا نمی توان از سکوت از بیان این مشکل، عدم آن را نتیجه گرفت؛ خصوصا این که ممکن است خود اکثار روایت از ضعفاء منشا تضعیف شده باشد (یا به این جهت که مراوده ی زیاد با ضعفاء منشا همراه دانستن اعتقادی شخص با ضعفاء می شود یا به این جهت که کثرت نقل از ضعفاء موجب ورود مضامین اشتباه به روایات شخص می شود) همچنین اگر راوی صریحا نیز توثیق شده باشد اما شخص توثیق کننده در مقام بیان مشکل اکثار روایت از ضعفاء نباشد، در این صورت نیز نمی توان با دلالت سکوتی، اکثار روایت از ضعفاء را نفی کرد لذا نمی توان برای اثبات عدم اکثار روایت از ضعفاء در مورد محمد بن سنان، به توثیق صریح شیخ مفید در الارشاد و همچنین عبارت کشی در رجال استناد کرد؛ چرا که شیخ مفید در مقام ذکر روایات دال بر امامت امام رضا علیه السلام است و در مقام بیان مشکل اکثار روایت از ضعفاء در مورد محمد بن سنان نیست و همچنین تعبیر کشی نیز در قبال تضعیفات شدیدِ نقل شده است و نظارتی به این جهت ندارد. خارج اصول مورخ ۹۶/۱۲/۱۲ و ۹۶/۱۲/۱۳ @Taraaif @salmanraoofi
بدون مجامله خبر زیر یعنی در هفته ده نوزاد که احتمال حرامزادگی دارند در تهران متولد می شود یعنی سالی حدود پانصد نوزاد و این نشانه ی چیزی نیست مگر موفق بودن تهاجم فرهنگی در تهران و خواب بودن مسئولین فرهنگی که کار به این وخامت رسیده و از نظر بنده یکی از علل اصلی این رواج فحشا باز گذاشتن فضای مجازی و رعایت نشدن مسلمات و اولیات اسلام در این فضاست اصولا فحشا در فضای مجازی آزادست و هیچ نظارتی نیست و نتایج این آزادی رواج فحشا در جامعه است خبر دوم هم موید خبر اول و مدعای بنده است 🔻🔻🔻🔻🔻 ♦️ثبت هفتگی 10 نوزاد بی هویت در بیمارستان های تهران معاون اجتماعی و سیاسی استاندار تهران: 🔹در بسیاری از موارد مشخص نیست این نوزادان ایرانی یا اتباع سایر کشورها هستند 🔹 برخی زنان مدرک قانونی از جمله شناسنامه و کارت ملی ندارند و اظهارات آنان در مورد مشخصات سجلی خودشان نیز قابل استناد نیست و اغلب اطلاعاتی که ارایه می دهند غلط است 🔹در صورتی که هویت مادر مشخص شود و هویت پدر مبهم باقی بماند شناسنامه فقط به نام مادر صادر و در غیر اینصورت موضوع برای تصمیم گیری به دادگاه ارجاع می شود 🔹بهره مندی از مزایای اجتماعی از جمله مدرسه رفتن نیازمند شناسنامه دار بودن افراد است 🔹مقرر شد کمیته ای برای بررسی هویت این نوزدان در بیمارستان با حضور نهادهای مرتبط از جمله سازمان ثبت احوال و دادگستری تشکیل شود/ایرنا ♦️اخبار کوتاه 🔺همایون هاشمی، عضو کمیسیون بهداشت مجلس: آمار زنان مبتلا به ایدز در حال افزایش است، به گونه ای که بر اساس آمارها در دو سال گذشته آمار مبتلایان به 10 برابر افزایش پیدا کرده است 🔻🔻🔻🔻🔻 این هم یک نمونه از آزادی خلاف شرع در یکی از مهمترین سایتهای ایران داشتن کانال رسمی ترویج مد و صحبت افراد کذایی در این عرصه https://www.aparat.com/v/Kcpvs 🔆ترویج این طور امور در فضای مجازی یعنی تضعیف اسلام و متولیان اسلام که روحانیت باشند 🔆تعجب نکنید اگر هر روز اسلام و روحانیت بیشتر تضعیف می شود @salmanraoofi
alesteshab-1-taghrirat.net.pdf
1.4M
🔆استصحاب آیت الله العظمی سیستانی حفظه الله 🔆بقلم سید مرتضی مهری 🔆جلد اول @salmanraoofi
alesteshab-2-taghrirat.net.pdf
1.57M
🔆استصحاب آیت الله العظمی سیستانی حفظه الله 🔆بقلم سید مرتضی مهری 🔆جلد دوم @salmanraoofi
alesteshab-3-taghrirat.net.pdf
1.78M
🔆استصحاب آیت الله العظمی سیستانی حفظه الله 🔆بقلم سید مرتضی مهری 🔆جلد سوم @salmanraoofi
alghawaed-alfeghheyah-taghrirat.net.pdf
3.28M
🔆تقریرات قواعد فقهیه آیت الله العظمی سیستانی حفظه الله 🔆بقلم محمدعلی ربانی 🔆فراغ، تجاوز، صحت، ید، قرعه @salmanraoofi
ejtehad-taghrirat.net.pdf
3.48M
🔆تقریرات آیت الله العظمی سیستانی حفظه الله 🔆بقلم محمدعلی ربانی 🔆اجتهاد تقلید و احتیاط در 40 صفحه اشاراتی به بحث ولایت فقیه دارد @salmanraoofi