eitaa logo
سلمان رئوفی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تعالی استاد عزیز و بزرگوارم که عمده آنچه در فهم معارف الاهیه و معالم اسلام به دست آورده ام از محضر ایشان بوده و خوشه چین خرمن معارف این استاد گرانقدر و گرانمایه بوده ام حضرت استاد حجت السلام و المسلمین علی امینی نژاد که مسلما در فلسفه و عرفان جزو انگشت شماران مجتهد در این علوم الهی هستند به تازگی با همت و توکل موسسه ای پژوهشی و آموزشی به نام نفحات تاسیس کرده اند این موسسه فعلا فعالیتهایی در فضای مجازی دارد و به ترویج آثار قویم ایشان در این فضا می پردازد نشانی کانال این موسسه در ایتا @Nafahat_eri می باشد فعلا بیانات اخلاقی حضرت استاد که ذیل احادیث در ابتدای بعضی دروس افاده می فرمودند در کانال قابل استفاده است نکات بسیاری در حدیث شناسی و جمع عالی و راقی بین روایات متعارض اخلاقی، لابه لای سخنان گوهربار استاد موجود است که بزرگواران را به استماع این سخنان از این عالم عامل دعوت می کنم و از همه التماس دعا دارم والسلام سلمان رئوفی ۱۳۹۹/۱/۱۴ @salmanraoofi
Ostad Amini nejad 33.mp3
14.21M
🔰 فایل ۳۳ از مباحث اخلاقی جناب استاد امینی نژاد 🔹️ ۳ نکته ای که اگر در شخصی باشد، او منافق است. 🔸 یکی از مهمترین خطراتی که همه انسان ها را تهدید میکند، به ویژه کسانی که ظواهر دینی دارند که در رأس آن ها روحانیون قرار دارند، رخنه نفاق در جان آن ها است. 💢 موسسه آموزشی پژوهشی نفحات @Nafahat_eri
هدایت شده از روزنه
20.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/12 💥فیلم #اعترافات_قطب_زاده و تصریح به دخالت آقای #سیدکاظم_شریعتمداری در #کودتا علیه انقلاب اسلامی 🔻سایر مطالب مرتبط را در #روزنه بخوانید: @rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
بازخوانی ماجرای آقای سیدکاظم شریعتمداری به بهانه سالروز درگذشتش/10 شریعتمداری در آینه خاطرات/9 مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 1 از 3] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔳مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین فلسفی از وعاظ شهیر ایران و مورد وثوق مراجع و علمای اعلام بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بالاگرفتن ماجرای اختلافات جریان شریعتمداری با امام و انقلاب اسلامی، به رسم سنت‌های اخلاقی حوزه علمیه، تلاش فراوانی برای اصلاح ذات‌البین انجام داد که این تلاش‌ها با کارشکنی و عدم همکاری آقای شریعتمداری، به شکست انجامید. 🔘مرحوم فلسلفی در خاطرات خود به تشریح ماجرا پرداخته و چنین می‌گوید: «بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آنکه امام به قم تشریف بردند و در منزل کوچکی نزدیک رودخانه ساکن شدند امام در اتاق کوچکی می نشستند و ملاقات های ایشان هم آنجا بود. نماینده پاپ را نیز در همین اتاق پذیرفتند و آن بیانات مشهور را خطاب به او در همین اتاق ایراد نمودند. در آن هنگام من قم بودم یک روز صبح امام به وسیله یکی از دوستان پیغام داد که به فلانی بگویید اینجا بیاید. خدمت ایشان رسیدم امام تنها بود. شروع سخن ایشان گفتگو درباره بود. امام فرمودند ما می¬دانیم که اجانب به خصوص با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه می¬زنند. حالا اول کار است که آمده¬اند و حزب درست کرده¬اند. این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریه خارجی دارد. این کلمه خلق را داخل عنوان حزب گذارده¬اند _ مثل اینکه کلمه را می¬خواستند داخل نام جمهوری اسلامی ایران کرده و بگویند جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران _ خلق مسلمان هم یعنی همین. خلق در فارسی همین توده است. امام افزود اینها می¬خواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خون¬های مسلمانان است. می¬خواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تامین کند. بعد امام فرمود مشکل این است که آقای به نام یک آیت‌الله وابستگی خودش را به این حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمت ها به هدر برود. اینکه گفتم شما بیایید برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و به طور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کرده‌اند شما که این مطلب را پذیرا شده‌اید یا اگاهید یا نا اگاه مصلحت شما این است که فورا در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد تا حیثیت شما محفوظ باشد. من همان موقع حرکت کردم و به منزل آقای شریعتمداری رفتم و به ایشان که در اتاق دیگری بود پیام دادم که آقا من حرف خصوصی با شما دارم وقتی که آمد پیام امام را به ایشان رساندم؛ اصل پیام این بود که آقای شریعتمداری بنویسد و امضا کند که من به هیچ وجه به این حزب ارتباط ندارم و این حزب نیز به من وابستگی ندارد. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
هدایت شده از روزنه
مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 2 از 3] وقتی به ایشان پیام را گفتم موضوع را بسیار عجیب تلقی کرد گفت آقا این حزب متعلق به مسلمان‌ها است، من به این حزب بستگی دارم، این را علنا گفته¬ام و همه هم می‌دانند اگر بگویم بستگی ندارم مساوی با از بین رفتن اعتبار و حیثیت من است. آیا من خودم را تحقیر کنم و بگویم وابستگی به این حزب ندارم و آن را نمی¬شناسم؟ من این کار را نمی¬کنم ایشان این عبارت منفی را خیلی محکم گفت. من برگشتم خدمت امام رفتم و گفتم ایشان می گوید حیثیت من در خطر است و اگر انصراف خود را اعلام کنم باید از حیثیت خودم چشم بپوشم و بسیاری از دوستانم را که پایه گذار این حزب بودند از دست بدهم من این کار را نمی کنم. امام اظهار تاسف کردند و گفتند این آقا متوجه قضایا نیست، شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست اما اگر جدا شدید حیثیت شما کاملاً محفوظ می‌‎ماند و در قم آقایی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت می‌کنم. من مجدداً رفتم پیش آقای شریعتمداری و گفتم آقا اینکه شما می‌گویید درست مقابل نظر امام است. شما می‌گویید کناره گرفتن من از این حزب به معنی از دست دادن حیثیت خود است و من هرگز این کار را نمی‌کنم ولی امام می‌فرماید از بین رفتن حیثیت شما بر اثر وابستگی به این حزب است. این حزب خارجی است آن را برای این درست کرده اند که با انقلاب اسلامی مقابله کند انقلاب را بکوبند و اوضاع را برگردانند و آنچه در گذشته بود از جمله سلطه آمریکا تجدید شود. امام ضمنا فرمود بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد ما شما را حفظ می‌کنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود. من پیام امام را به ایشان گفتم و بعد هم خودم صحبت کردم گفتم من الآن به شما می‌گویم این‌طور که امام می‌فرمایند مقاومت شما خیلی به شما ضربه خواهد زد. اما اگر کناره‌گیری کنید و بگویید این حزب مربوط به من نیست و من کاری به این حزب ندارم من الآن از طرف خودم می‌گویم و بعد می‎روم به امام هم می‌گویم اگر موافقت ایشان را جلب کردم می‌آیم نتیجه را به شما می‌گویم پیشنهاد من این است که شما استعفا را بنویسید و امضا بکنید. با این کار مقدمه‌ای درست می‌شود و مجلسی در مسجد اعظم می‌گیریم به رادیو و تلویزیون هم می‌گوییم بیایند، آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم بیایند، شما هستید، امام هم شرکت می‌کند، در آن مجلس من منبر می‌روم و آن‌طور که شما می‌خواهید صحبت می‌کنم. می‌گویم آیت‌الله شریعتمداری که در انقلاب اسلامی با قلم و قدم خدمات بسیار کرده‌اند اخیراً متوجه شده‌اند که حزب خلق مسلمان مضر است و بر خلاف مصلحت انقلاب اسلامی است. اصلاً انقلاب اسلامی یک حقیقت است و آن حقیقت اسلام است. لذا آیت‌الله شریعتمداری با مشورت امام و مصلحت‌بینی ایشان از حزب خلق مسلمان استعفا کرده و نوشته‌اند که این حزب مربوط به من نیست. در این مجلس هم که امروز با حضور امام تشکیل شده و همه آقایان مراجع برای تقدیر از آیت‌الله شریعتمداری در آن حضور یافته‌اند من اعلان ایشان را می‌خوانم، سپس نوشته شما را روی منبر با حضور همه آقایان قرائت می‌کنم و بعد هم از شما بسیار تشکر و تقدیر خواهد شد. جراید و رادیو تلویزیون این مطلب را منتشر می‌کنند و با این کیفیت حیثیت شما ضربه نمی‌خورد. الآن حاضر هستید این کار عملی شود؟ چون در بیان مطلب احترام زیادی برای ایشان بود قدری فکر کرد و گفت گمان نمی‌کنم امام این کار را بکند. گفتم من می‌روم و می‌گویم اگر فرمود این کار را می‌کنم آیا شما نیز بدون تردید این کار را می‌کنید؟ گذشته از امام آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم هستند. آنها هم قطعا می‌آیند. باز متحیر ماند ولی بعد گفت خیلی خوب بروید به امام بگویید ببینید امام حاضر است یا نه؟ اگر حاضر است این کار را بکنید. برای سومین بار خدمت امام آمدم و گفتم آقای شریعتمداری با این وعده‌ای که من به او دادم و گفتم منبر می‌روم و آن‌طور که بخواهید صحبت می‌کنم موافقند اما نگران هستند که شما با این امر موافقت نکنید آیا شما موافق هستید؟ امام فرمود بله انقلاب اسلامی و حفظ عز اسلام و کوتاه کردن دست اجانب آنقدر برای من مهم است که با این طرح حتما موافقت دارم و در مجلس هم شرکت می‌کنم می آیم و می‎نشینم آنچه را هم خود ایشان بخواهد و شما مصلحت می‌دانید در منبر بگویید. 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053 ادامه در صفحه بعد👇🏽
هدایت شده از روزنه
مروری بر ماجرای وساطت مرحوم بین امام و آقای شریعتمداری [صفحه 3 از 3] گفتم بسیار خوب من گمان می‌کنم با این مذاکراتی که شد در صورتی که پیش ایشان برگردم قبول می‌کند. بعد فردا صبح سر فرصت برویم اگر کمبودی داشت بنویسم و بیاوریم تا حضرتعالی ببینید پس از آنکه قبول شد امضا شود و آخرالامر هم برای تشکیل مجلس برویم و به وعده خود وفا کنیم. امام گفت بله من می‌آیم. بروید و بگویید. برای بار سوم به منزل اقای شریعتمداری رفتم و موافقت امام را به ایشان اعلام کردم. گفتم خوب بنا شد که شما متنی را امشب خودتان بنویسید فردا بیاییم ببینیم اگر نواقصی داشت تکمیل کنیم و بعد ببریم به امام بدهیم اگر ایشان موافقت کرد امضا کنیم و سپس مجلس را تشکیل دهیم. گفت بله بد نیست موافقت می‌کنم اما یک شرط دارد من باید امشب با بعضی از رفقا مشورت کنم بدون مشورت قول قطعی نمی‌دهم. امشب برای من شب مشورت باشد من متن را می‌نویسم. اگر مشورت درست درآمد و خصوصیاتی علاوه شد آن وقت فردا صبح این جا بیایید که تکمیل کنیم. مطلب را تقریبا تمام شده تلقی کردم از منزل آقای شریعتمداری بیرون آمدم و به منزل امام رفتم. دفعه اول که من پیش امام رفتم یکی دو نفر هم بودند و بیرون رفتند اما دفعه‌های بعد گاهی چهارنفر و گاهی پنج نفر بودند و گاهی هم اتاق پر بود ولی امام تا مرا می‌دید حرفش را قطع می‌کرد در را باز می کرد به اتاق مجاور می‌رفت و من هم آن جا می‌رفتم و آن گاه می‌فرمود چطور شد؟ و من می‌گفتم چنین و چنان شد. دفعه آخر هم که آمدم و امام فرمود چطور شد گفتم تقریبا قبول کرده ولی گفته است باید امشب روی این مطلب مشورت کنم هم درباره اصل قضیه و هم درباره بعضی از کمبودهای احتمالی من مشورت می‌کنم. شما هم فردا صبح بیایید و نتیجه را به امام بگویید. امام فرمود خیلی خوب امشب قم بمانید و فردا صبح بروید. فردا صبح که نزد آقای شریعتمداری رفتم ایشان گفت رفقای من موافقت نکردند و گفتند هم در قم و هم در آذربایجان حیثیت افراد بسیاری از بین می‌رود. ضربه بزرگی هم به شما می‌خورد. نباید اصلاً درباره مطلب فکر کنید بنابراین من آن نوشته را نمی‌نویسم! به منزل امام برگشتم و مطالب را به ایشان عرض کردم، . (خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، تدوین: علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،1382، ص395-399) 🔻کانال نخبگانی : https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
🔁سوال کردند که سال ورود به تخصص پایه 7 یا پایه 9، سال احسن ورود به تخصص پابه 7 است یا پایه 9؟ 🔅🔅🔅 ↩️ پاسخ: من فکر می کنم این مسئله به سه نکته بر می گردد: یکی این که فرد چه مراتبی از علوم را طی کرده؟ دوم این که فرد چه مقدار علاقه دارد به آن چیزی که می خواهد واردش بشود از نظر تخصصی؟ و سوم این که فرد چه مقدار همت و هدف بلند دارد برای ورود به تخصص؟ در مورد علوم و مراتب طی شده، در فقه و اصول وقتی کسی وارد رسائل و مکاسب می شود، این [شخص] وارد سطح اول تخصصی فقه و اصول شده؛ چون ما می توانیم سه سطح تخصصی یا دو سطح تخصصی هم در نظر بگیریم، این [شخص] وارد سطح اول تخصصی شده. سطح دوم تخصصی اش، درس خارج است. در فلسفه و عرفان اگر کسی بدایه و نهایه بخواند و بعد وارد اسفار بشود باز یک مقدار تقریبا وارد سطح اول تخصصی شده. طبق نظر اساتید ما اگر یک مقدار حکمت مشاء و اشراق بخواند و حدود چهار جلد از اسفار هم بخواند، این [شخص] دیگر وارد سطح دوم تخصصی شده، جلد های یک، دو، و سه و شش اسفار را اگر بخواند وارد سطح دوم تخصصی شده. در مورد عرفان، بعد از اتمام فصوص یا خواندن یک مقدار زیادی از فصوص، فرد وارد سطح تخصصی عرفان می شود. این از نظر سطح علوم، بنابراین بستگی دارد، اگر کسی ما فرض کنیم که بدایه و نهایه را تا پایه شش تمام بکند، پایه هفت مثلا بخواهد اسفار شروع بکند و مثلا آن فلسفه های مشاء و اشراق را هم بخواند، این [شخص] وارد تخصص می شود. بنابراین به پایه من نمی توانم بگویم، مگر فقه و اصول، که ورود به تخصص فقه و اصول همان پایه 7 هست از نظر طی مراتب علوم؛ اما از نظر علاقه باز هم به نظر من پایه نمی شود تعیین کرد، ما یک دوستی داشتیم از پایه دو و سه ایشان تقریبا علاقه به علم کلام پیدا کرد، از همان موقع هم مطالعات کلامی را شروع کرد و الان باز نزدیک بیست سال است همان علم کلام را دارد ادامه می دهد. بنابراین از نظر علاقه باز من نمی توانم بگویم پایه 7 هست یا پایه 9 هست یا پایه 10 هست. ممکن است یک طلبه ای ببیند به فقه و اصول علاقه ندارد، فلسفه و عرفان را تازه مثلا پایه 9 شروع کند، احساس کند علاقه دارد؛ بعد باید مراحل علمیش را طی بکند تا بتواند وارد تخصصش بشود. این هم از جهت فرد و علاقه فرد که نمی شود سالی معین کرد که مثلا بگوییم که چه سالی فرد وارد تخصص می شود. ممکن است از پایه 3 مثلا احساس علاقه به تفسیر بکند، خوب یک مقداری که مراتب علوم نقلی و عقلی را طی بکند، این [شخص] وارد تخصص تفسیر می شود. در مورد همت فرد و هدف فرد هم من فکر می کنم که اگر طلبه ای یک همت معمولی هم داشته باشد و یک هدف خیلی بلند هم نداشته باشد، این خوب است که لااقل یک مقدار فقه و اصول بخواند که تقریبا می شود همان پایه 9، یک مقدار هم علوم عقلی بخواند، می شود بدایه و نهایه و بعد از همان حدود پایه 9 و 10 ببیند که به چه تخصصی می خواهد وارد بشود، حالا مثلا فلسفه و عرفان است یا فقه و اصول است یا علوم انسانی است. بنابراین پایه تخصصی را بسته به فقط فقه و اصول می شود گفت که تقریبا پایه 7 است؛ ولی از نظر تحصیلات معمولی حوزوی، اگر کسی یک مقداری از علوم حوزوی را خوانده باشد شاید همان پایه 9، 10 بهتر باشد برای این که تصمیم بگیرد که وارد چه سطحی از علوم تخصصی بشود. البته در مورد علوم انسانی هم می خواستم عرض بکنم، علوم انسانی یک سطح خرد دارد که مثلا اگر تخصص در اقتصاد باشد، خوب به طور طبیعی مثلا فوق لیسانس وارد تخصص می شود یا بعد از لیسانس وارد تخصصش می شود. آن ورود در تخصص یک رشته علوم انسانی است که حالا یک لیسانسی یا فوق لیسانسی اگر باشد. رشته نظریه پردازی در علوم انسانی نداریم و آن سطح کلان ورود در تخصص علوم انسانی است که باید بتواند نظریات تولید علوم انسانی اسلامی را یک احاطه ای داشته باشد؛ آن هم خودش یک سطحی از ورود در تخصص است که شاید بشود باز برای آن یک برنامه چهار، پنج ساله ای ارائه داد. ولی به نظر می رسد که طلبه اگر یک مراتب نسبی ای از علم را طی بکند، حالا علوم نقلی یا علوم عقلی، این [شخص] تازه خوب است که ببیند می خواهد وارد چه تخصصی بشود یا بسته به هدفش ببیند که می خواهد وارد چه کاری بشود و علاقه خودش را هم در نظر بگیرد، همت خودش را هم در نظر بگیرد؛ تخصصی هم عرض کردم دو سطح است: یک سطح معمولش است که خوب ورود در تخصصی فقه و اصول، سطح معمولش همین ورود در رسائل و مکاسب است. تخصصی مهم اش می شود ورود در درس خارج. در همه علوم هم همین طور می شود در نظر گرفت، بهتر است آن سطح عمومی اش طی بشود، که مثلا در همین رسائل و مکاسبش همین می شود که الان لااقل پایه 9 باشد، حالا تصمیم بگیرد که آیا می خواهد به فقه و اصول ادامه بدهد یا کار دیگری را می خواهد ادامه بدهد. @salmanraoofi
57 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 💢 فلسفه فقه فلسفه فقه از مهمترین علوم مقدمی برای اجتهاد است و به نظر نگارنده اهمیت آن از علم اصول در این مجال کمتر نیست اما متاسفانه اهمیت علم فلسفه فقه مورد غفلت قرار گرفته است گرچه دلایل بسیاری برای اهمیت این علم میتوان ارائه کرد نگارنده در این مجال به معرفی مباحث مهم این علم ، اهمیت روشهای فقهی و لزوم پرداختن به حجیت این روشها و فرق این علم - به نظر نگارنده - با قواعد اصولی پرداخته است . ▫️در این علم از تعریف فقه و جایگاه آن ، هدف ، تاریخ ، دایره مباحث فقه ، تقسیم ابواب فقه ، ارتباط فقه با علوم دیگر ، روشهای فقهی ، ماهیت احکام ، مراحل حکم ، احکام ثابت و متغیر ، ارکان و انواع حکم فقهی ، منابع تشریع تعریف اجتهاد ، مبادی اجتهاد و مباحث دیگری که به عنوان مبادی محسوب میشود بحث میکنند. ✅آنچه به نظر نگارنده از مهمترین وظایف فلسفه فقه است بررسی حجیت شیوه استنباط است . برای روشن شدن نکته مورد نظر به باید به آنچه شهید صدر در ارائه حقیقت علم اصول اشاره کرده اند بپردازیم . ایشان در کتاب حلقات در حلقه اولی علم اصول را منطق اجتهاد دانسته اند باید گفت از ظاهر کلام ایشان بر می آید که ایشان همانطور که منطق را تصحیح کننده صورت فکر می دانند همانطور هم علم اصول را تصحیح کننده صورت استدلال فقهی می دانند . اما باید گفت بحث از حجیت یا به عبارت ایشان دلیل بودن یک عنصر مشترک در استنباط ، بر جعل شرعی کلی در علم اصول بحث از صحت ماده آن است که البته در استدلال فقهی کبرای قیاس استنباط قرار میگیرد . 🔹نکته دیگر اینکه با دقت در سیر استدلال فقها روشن میشود که استنباط یک فقیه گرچه مبتنی بر مبانی اصولیست اما سیر استنباط و صورت فکر یک فقیه با قواعد علم اصول به هر تعریفی حتی تعریف ایشان متفاوت است به عنوان مثال همیشه شیخ اعظم ابتدا به ارائه حکم یک موضوع پرداخته سپس در صورت لزوم موضوع را تنقیح و بررسی میکند ولی آیه الله بروجردی ابتدا به ارائه موضوع و تنقیح آن پرداخته سپس به بررسی حکم میپردازد همچنین در ارائه و بررسی ادله شیخ اعظم ابتدا سراغ روایات رفته و بعضا به آیات اشاره ای میکنند اما آیه الله بروجردی همیشه به ارائه آیات پرداخته سپس روایات را بررسی میکنند همینطور شیوه ظهور گیری و سیر ظهور گیری این دو فقیه با هم متفاوت است و همچنین شیوه حل تعارض و جمع ادله این دو و غیره . 🔹این سیر بررسی موضوع سپس حکم همچنین سیر ارائه ادله و روش استفاده و استناد به ادله همچنین روشهای بررسی موضوع ، روشهای رجالی برای بررسی سند ، روشهای ظهور گیری و فقه الحدیث ، روش حل تعارض روایات، میزان و نحوه استفاده از علم اصول ، نحوه برخورد و استفاده از اجماع و شهرت ، نگاه فقیه به اقوال فقهای دیگر و نحوه برخورد با اقوال ، نحوه اعمال احتیاط ، نگاه فقیه به قرآن در فقه و نحوه استفاده از آن ، رابطه قرآن و سنت در نظر فقیه ، نگاه و نحوه استفاده فقیه از عقل از نکاتیست که صورت و سیر استنباط یک فقیه را روشن میکند . 🔹به نظر نگارنده همانطور که مبانی و ماده های استنباط در علم اصول مورد بررسی قرار گرفته و دلیلیت و حجیت آنها بررسی میشود همینطور باید صورت و سیر چینش ادله و روشهای برخورد با موضوع و حکم و روش فقه الحدیثی مبانی رجالی مبانی برخورد با اقوال و غیره نیز از حیث چینش و روش مورد بررسی قرار گرفته و حجیت آنها بررسی شود تا استنباط که دارای صورت و ماده است هم از حیث صورت و هم از حیث ماده صحیح باشد بررسی صورت استنباط که همان روش استنباط است به عهده علم فلسفه فقه خواهد بود و بررسی ماده استنباط بر عهده علم اصول است . شایسته تذکر است که اولین فقیهی که به نقدهای روشی فقهای دیگر پرداخته و این مباحث را در استدلالات فقهی خود آورده و نقدهای روشی به صاحب حدائق ،محقق اردبیلی و صاحب مدارک و شهید ثانی دارد فقیه سترگ صاحب جواهر محقق نجفی می باشد . اشرافی که این مباحث به طالب اجتهاد برای استنباط میدهد پر واضح است و برای فقها نیز این مباحث باعث باز شدن افق دید ، منظم و شبکه ای شدن فکر فقهی ، استنباط بهتر با سهولت و غنای بالاتر است . ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
58 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 💢برای روشنتر شدن اهمیت فلسفه فقه به چند مورد اشاره میکنیم. ⏹الف) بحث غایات گرچه در مباحث فقهی و بین فقها مهجور است اما میتواند نقش مهمی در فقه و حل تعارض روایات داشته باشد به عنوان مثال در بحث بیع سلاح که روایات آن تعارض دارد اگر به هدف شارع که عدم سلطه کفار بر مسلمین است توجه شود به راحتی میتوان حکم کرد که اگر بیع سلاح باعث سلطه کفار بر مسلمین است این بیع جایز نیست و اگر باعث تقویت کفار نیست یا باعث شعله ور شدن آتش بین کفار و تضعیف آنان و مشغول نشدن آنان به مسلمانان است این خرید و فروش جایز است بنا براین توجه به غایات میتواند در فهم روایات و حل تعارض روایات کمک کند همچنین به نظر میرسد توجه به غایات در فقه میتواند به کم شدن احتیاط و حل بعضی مسائل مستحدثه و همچنین حل مشکلات حکومت اسلامی نیز کمک کند . ⏹ب) یک فقیه با دانستن تاریخ علم و آنچه بر یک علم در طول تاریخ گذشته میتواند از فراز و فرود مسائل ، مباحثی که توسط بزرگان علم داخل شده و یا رشد پیدا کرده ، مباحثی که قابل طرح و پیگیری هستند اما متروک مانده و مباحث مفید دیگر مطلع شود که علم به این مسائل باعث منظم شدن و اشراف فکری فقیه شده و باعث میشود با درک بهتر نقاط قوت و ضعف علم ، بهتر به پیشبرد علم بپردازد . ✔️برای روشن شدن اهمیت تاریخ یک علم مثالهایی را در مورد علم رجال و اصول و فقه متذکر میشویم ⏮تاریخ علم اصول : بعضی محققین بر این عقیده اند که در آن زمان كه فقه نوشته شد فقهاى اهل‏سنت مباحث فقهى را از مباحث حكومتى جدا مى‏كردند و شان فقيه را استنباط مى‏دانستند و براى فقيه حق دخالت در امور تعيين حاكم و صلاحيت حاكم و مسائلی از این قبیل را قائل نبودند لذا فقه بیشتر به سمت فقه استنباطى سوق پیدا کرد و اصول نیز اصول فقه استنباطى شد . اما فقه اهل‏بيت فقه ولائى است و طبيعتش ترکیبی بين استنباط و ولايت است شیعه هم گرچه طبیعت فقهش ولائیست اما در زمان تدوین علم اصول غیر آ گاهانه اصول فقه استنباطى نوشت . ایشان معتقدند باید مبانی اصول فقه ولایی در باب اجتهاد وتقلید به مناسبت بحث مناصب فقیه مطرح و بررسی شود . 100 روشن است که این آ گاهی تاریخی چه تاثیر شگرفی در علم اصول و نوع نگاه این محقق به این علم داشته است چرا که این طرح در واقع ایجاد یک علم اصول در درون علم اصول کنونی است . ⏮تاریخ علم رجال : بعضی محققین در علم رجال معتقدند گرچه خلفا نوشتن حدیث را منع کرده بودند اما شیعه به دلیل تشویق ائمه علیهم السلام به نوشتن احادیث ، تاریخی متفاوت در حدیث و به تبع رجال با تاریخ اهل سنت در این دو علم دارد لذا در شیعه علاوه بر پرداختن به رجال و ناقلان شفاهی حدیث به بررسی نسخی که احادیث در آن ثبت شده نیز می پرداخته و سند بعضی احادیث در واقع سند نسخیست که حدیث از آن نقل شده لذا بحثهای فهرستی یعنی بررسی نسخ حدیث هم در بین شیعه رواج پیدا میکند که در کتب قدیم شیعه بحث فهرستی نامیده شده است و کتاب نجاشی و شیخ طوسی از مصادیق همین نوع نگاه هستند . این آ گاهی تاریخی باعث شده که سبک رجالی این محقق و نتایجی که به آن دست پیدا میکنند کاملا متفاوت بوده و منهجی کاملا جدا در رجال داشته و به تبع در فقه نیز به نتایج دیگری برسند چرا که در بعضی موارد حدیثی که به نظر ایشان از نظر رجالی صحیح است از نظر فهرستی ضعیف و غیر قابل اعتنا می باشد. 101 🔹ج) بحث روشهای فقهی نیز از مباحثی است که اگر فقیه در فلسفه فقه به آن بپردازد بسیار موثر است مباحث روش شناسی میتواند شامل مباحث زیر باشد 1- روشهای بررسی موضوع 2- روشهای رجالی برای بررسی سند 3- روشهای ظهور گیری و فقه الحدیثی 3- روش حل تعارض روایات 4- میزان و نحوه استفاده از علم اصول 5- نحوه برخورد و استفاده از اجماع و شهرت 6- نحوه اعمال احتیاط 7- نگاه فقیه به قرآن در فقه و نحوه استفاده از آن8- رابطه قرآن و سنت در نظر فقها 9- نگاه و نحوه استفاده فقیه از عقل ⏪ ادامه دارد.... 📝پانوشت: 100. مصاحبه با استاد مددی مجله فقه شماره 58 101. مصاحبه با استاد مددی مجله فقه شماره 58 @salmanraoofi
59 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 💢آشنایی با مباحث فقهی یک فقیه از زاویه فلسفه فقه فوائد ذیل را در بر خواهد داشت : ⏪1- توانایی بررسی کامل نقاط قوت و ضعف یک مکتب در 1) روش اجتهادی در فقه و اصول 2)در حل مسائل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و پاسخ گویی به مسائل مستحدثه و مشکلات جامعه 3- توانایی ایجاد یک مکتب یا مکاتبی جدید با استفاده از نقاط قوت مکاتب مختلف 4- توانایی مقایسه نقاط قوت و ضعف مکاتب با یک دیگر 5- امکان استفاده از روش مکاتب مختلف برای حل یک معضل فقهی در صورت به بن بست رسیدن مکاتب دیگر در ارائه حل مسئله 6- امکان استفاده از مبانی و راههای هر مکتب برای حل مسائل فقهی و غنی سازی دلائل فقهی 7- توانایی حدس نظریه یک فقیه با دانستن روش فقهی او در جایی که نظری ارائه نداده 8-بهتر فهمیدن متن فقهی و منظور یک فقیه با توجه به دانستن مبانی او در اجتهاد . 9- توانایی ارائه برنامه درسی برای اجتهاد و تعیین مقدار اهمیت و لزوم هر علم از علوم مبنایی اجتهاد با توجه به روش فقهی هر مکتب 10- تسریع در امر اجتهاد با توجه به فهم بهتر از فقه و فقها و اشراف ایجاد شده در سایه دانستن روشهای فقهی و اصولی هر مکتب . نکته دیگری که بر اهمیت علم فلسفه فقه می افزاید پیدایش روشهای ثابت استنباط با گذشت سالها از عمر علم فقه است به نظر میرسد غنی کردن و متنوع کردن و تولید روشهای اجتهادی دیگر جز با توجه به مباحث این علم میسر نیست لذا ا گر بخواهیم امروزه با یک روش علمی یک تحول صحیح دقیق علمی متقن در فقه و اصول داشته باشیم مسلما علم فلسفه فقه ما را به بهترین وجه راهنمایی خواهد کرد . ⏹نکته پایانی اینکه اشرافی که یک فقیه در سایه بدست آوردن مطالب بالا از فقهِ فقها و روشهای اجتهادی بدست می آورد باعث میشود راحت تر ،بهتر ،سریعتر ،دقیقتر به نقض و ابرام مطالب یک فقیه بپردازد و بتواند فقهی غنی تر ارائه کند . اصولا مباحث فلسفه فقه نقشه ای جامع از علم ارائه میکنند و راه را برای استفاده بهتر و سریعتر و دقیقتر هموار میکنند. ⏹با توجه به مطالب ارائه شده فلسفه فقه جز مهمترین علوم برای اجتهاد خواهد بود چرا که در باز کردن افق دید فقیه نسبت به فقه ، منظم کردن فقه فقیه ، آشنایی با روشهای استنباط ، اشراف دادن به فقیه نسبت به علم، کمک به فقیه برای رشد علم ، آشنایی با نقاط ضعف و قوت علم و مباحث مهم دیگر کمک خواهد کرد لذا بی شک فلسفه فقه جز علوم پایه برای اجتهاد خواهد بود که افقهای نویی را فرا روی فقیه میگشاید . والسلام سلمان رئوفی والحمد لله وحده @salmanraoofi
💠 در حصر هم زیارتش ترک نشد! شهید صدر از یازده‌سالگی که وارد حوزه نجف شد هر روز به حرم امام علی علیه‌السلام شرفیاب می‌شد تا اینکه... ▪️ ١٩ فروردین، چهلمین سالگرد شهادت شهید صدر @shahidsadr @salmanraoofi