🔆سیاسی استعماری بودن برخی مخالفت ها با فلسفه در حوزه علمیه
#علامه_طهرانى:
🔆در حوزه هاى علميّه #شيعه و #معتزله، بحث حكمت و فلسفه دارج و رائج بود؛ به خلاف #اشاعره كه بحث در مطالب عقليّه نمی كردند. فلهذا متكلّمين شيعه در طىّ بيش از هزار سال هميشه مظفّر و پيروز بودهاند و علماء و فقهائى را همچون ...
روى اين اساس، بحث #تفسير ى قرآن كريم و تدريس حكمت و فلسفه و علوم عقليّه و حوزه هاى #عرفان و #اخلاق از لوازم لا تنفكّ اين حوزه هاى فقهيّه به شمار می آمد.
بارى اين حوزه ها گرم ابحاث قرآنى و تفسيرى و اخلاقى و عرفانى و حكمى و فلسفى بودند درست تا انقلاب مشروطيّت؛
در اين حال استعمار كافر سعى كرد تا
اوّلًا
نجف را از پايگاه علمى و فقهى بودن بيندازد و حوزه ها را متفرّقاً به جاهاى ديگر نقل دهد.
و ثانياً
تدريس #قرآن و تفسير و علوم عقليّه و فلسفيّه را از حوزه هاى شيعه براندازد تا علماى آنان را همچون اشاعره از عامّه و #اخباریون و حشويّون ظاهرگرا و بدون مغز و محتوا بنمايد،
تا در برابر آنان كسى نايستد و قيام نكند و قدرت بحث و تفكير و مسائل عقليّه و علميّه در حوزه ها پائين آيد.
و با نقشه ها و دسيسه هاى مزوّرانه فائق شد.
📚روح مجرد ، ص ۱۰۶
@salmanraoofi
#اجتهاد
#شیعه
#علم_رجال
#ترابی
#واکاوی_علم_رجال 1
🔅🔅🔅
💢شیعه کتاب رجالی ندارد!
✔️گفتگوی شبکه اجتهاد با حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر ترابی، استاد رجال حوزه علمیه قم:
🔹شیعه کتاب رجالی ندارد. کتابهایی هم که از گذشتگان به ما رسیده هیچ رنگ و بوی رجالی در آنها نیست؛ اما سنیان کتابهای رجالی بیشماری دارند مانند لسان المیزان و تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی یا کتاب ذهبی، میزان الاعتدال و نمونه هایی مثل سیر الاعلام النبلاء ذهبی که بیش از سی جلد است.
🔹اصلا علم رجال را باید موجبه جزئیه گفت. باید گفت اخباریه هم که علم رجال را قبول ندارد موجبات جزئیه را در مباحث تعارض قبول دارد چون یکی از مرجحات ترجیح به صفات است و صفات را از علم رجال میگیریم.
🔹بحث سند تشریفاتی مکتبی است که اخیرا هم آقای مددی به آن دامن می زند. البته هر سندی را تشریفاتی نمیگویند و طبق نظر آیت الله بروجردی منظور از آن طرق هست.
برای تفصیل مبحث در پست های زیر همراه ما باشید👇👇
@salmanraoofi
#اجتهاد
#شیعه
#علم_رجال
#ترابی
#واکاوی_علم_رجال 1
🔅🔅🔅
▪ مقدمه:
در تاریخ شیعه تازمان علامه حلی و سید بن طاووس چندان بهاء به علم رجال داده نمیشد. شیعه کتاب رجالی ندارد. کتابهایی هم که از گذشتگان به ما رسیده هیچ رنگ و بوی رجالی در آنها نیست؛ اما سنیان کتابهای رجالی بیشماری دارند مانند لسان المیزان و تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی یا کتاب ذهبی، میزان الاعتدال و نمونه هایی مثل سیر الاعلام النبلاء ذهبی که بیش از سی جلد است.
اختصاصی شبکه اجتهاد: سالروز درگذشت ابن غضائری، رجالی معروف شیعه، فرصت مناسبی برای واکاوی میزان تأثیر علم رجال در دستگاه استنباطی فقه شیعی است. یکی از بهترین افراد برای قضاوت در این باره، حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر ترابی است. استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، هم دارای تألیفات رجالی است و هم سالهاست که در کنار فقه و اصول، به تدریس رجال نیز می پردازد. مدیر مرکز تخصصی مجتمع امین جامعه المصطفی در گفتگو با شبکه اجهاد، تلاش داشت تا میزان دخالت این علم در عملیات استنباط را بیان کرده و شبهاتی که پیرامون میزان این تأثیرگذاری است را پاسخ گوید. مشروح این گفتگو به قرار زیر است:
▪
متن گفتگو
📝 اجتهاد: با توجه به روشهای مختلف بررسی صحت و سقم روایت روایات از جمله روشهای مضمونی نظیر عرض بر کتاب و سنت و …، چرا بیشترین روش مورد استفاده در میان فقها، بررسی سندی روات است؟
▫ ترابی: اینطور نیست که علمای عصر حاضر بیشتر به مباحث رجالی بپردازند و از این راه احراز صدور روایات کنند. هر چند در عصر ما مکتب أصالة السندی-که اصالت را به سند میدهد و قائل به وثوق مخبری هست-توسط مرحوم آیت الله عظمای خویی قدس سره مطرح شد و توسط شاگردان ایشان منتشر گردید و هیمنه این مکتب بر حوزه نجف، قم و حوزه های شهرستانها سایه انداخت، ولی اینطور نیست که همه تحت تاثیر این مکتب واقع شده باشند و در مباحث استدلالیِ فقهی خود از راه بررسی سندی به فتوا دادان به روایت بپردازند. بسیاری از بزرگان در حوزه به احادیثی که در کتب اربعه هست، عمل میکنند؛ بدون اینکه به سند آنها بپردازند و صرف وجود روایت در کتاب کافی را دلیل میدانند بر اینکه آن روایت صادر شده از معصوم است، یا اگر بزرگان به آن روایت فتوا داده باشند و مورد عمل بزرگانی مثل شیخ انصاری، صاحب جواهر، صاحب ریاض و امثالهم باشد، اصلا مراجعه به سند نمیکنند.
🔹 در درسهای خارج اینطور نیست که همه بحث سندی داشته باشند. بله، آنهایی که تحت تاثیر آقای خویی هستند و در زمره شاگردان یا شاگردان شاگردان ایشان به شمار میآیند، بحثهای سندی را مطرح میکنند اما کسانی که از شاگردان آقای گلپایگانی و مرحوم امام بودند، کمتر به بحثهای سندی میپردازند. بزرگانی مثل آقای وحید حفظه الله و تبریزی و … هم عنایت داشتند به اینکه آیا بزرگان قدماء به این روایت عمل کردهاند یا نه؟ لذا اصالت را به سند نمیدادند، حتی در درس آقای وحید وقتی روایتی از نهج البلاغه مطرح میشد ایشان می فرمودند: این مضمون غیر از امیرالمؤمنین(ع) از کسی صادر نمیشود و در بسیاری از روایات میگفتند: این مضمون بلند فقط از معصوم صادر میشود و موافقت با کتاب را دلیل میگرفتند بر اینکه این روایت صادر شده است. هرچند روایت از نظر سندی مرسل یا ضعیف بوده باشد. لذا نمیتوانیم این نسبت را قبول کنیم که بیشتر بحثهای خارج و استدلالی ما بر اساس مبنای أصالة السندی است یعنی وثوق مخبرین را لازم بدانند.
برای ادامه مبحث در پست های زیر همراه ما باشید👇👇
@salmanraoofi
#اجتهاد
#شیعه
#علم_رجال
#ترابی
#واکاوی_علم_رجال2
🔅🔅🔅
📝 اجتهاد: آیا اموری نظیر امکان جعل به نام روات، تشریفاتی بودن اسناد، فقدان بسیاری از کتب روایی مشتمل بر اسناد جدید و … موجب لزوم کاهش اعتنا به علم رجال در بررسی روایات نمی شود؟
▫ ترابی: این سوال صحیحی نیست. وقتی میگویید امکان جعل بنام روات بوده پس علمی لازم است که جاعلین را مشخص کند و همین اهمیت علم رجال را مشخص میکند نه اینکه ارزش آن را بکاهد. ابن ابیالعوجاء اعتراف کرده که من بیش از چهار هزار روایت در کتب شما وارد کردهام یا مغیرة بن سعید را امام(ع) میفرمود: اصحاب پدرم کتابها را گرفته دست به دست میکردند، پس لازم به جعل با اسم دیگران نیست میتوان با یک «لا» «یجب» را به «لا یجب» و «یحرم» را به «لا یحرم» تبدیل کرد یا سطری به آن اضافه کرد که عام را تخصیص بزند؛ امکان همه اینها هست.
🔹 ما هم قبول داریم که چنین چیزی حتی در زمان رسول الله(ص) اتفاق افتاده و جاعلین روایات را وضع کردهاند. مرحوم کلینی درکتاب کافی نقل میکند: جناب سُلیم بن قیس به امیرالمؤمنین(ع) عرض می کند که چرا احادیثی که از پیغمبر نقل میشود، مختلف و متفاوت هست؟ حضرت فرمودند: «کَثُرَ علیه کذّابَه»؛ کذابه صیغه مبالغه هست، بطوریکه «قام خطیبا» حضرت بلند شده خطبه خواند و فرمود: «کسی که بر من دروغ ببندد خداوند جایگاه او را آتش قرار میدهد»، بعنوان مثال حدیث «مَن کذب عليّ متعمّدا فلیتبوأ مقعده من النّار» بیش از هزار نقل دارد چون از حدیثهای متواتر ماست. اگر واضع و جاعل در زمان حضرات معصومین نبودند، معنا نداشت که حضرت رسول و ائمه صلوات الله علیهم أجمعین این قدر تاکید بر صحت و سقم احادیث و روایات کنند.
🔹 پس میبینیم که وجود واضعین و جاعلین بر اهمیت علم رجال میافزاید چرا که علم رجال اینها را معرفی میکند. لذا روایاتی را که خودشان در سند هستند اصحاب آنها را با دقت و تأمل بررسی کرده کنار میگذاشتند و میگفتند «لا یعبأ به، لا یعتنی به»؛ اینکه روایات را به اسم افراد دیگر جعل کنند در زمان امام باقر و صادق علیهما السلام مخصوصا در زمان امام صادق(ع) اتفاق افتاد؛ اما با هشدارهایی که امام صادق و امام کاظم و امام رضا علیهم السلام دادند، کتب ما تهذیب شد. یوسف بن عبدالرحمن از شاگردان امام هفتم، هشتم و نهم و عدهای از شاگردان امام باقر(ع) و تعداد زیادی از شاگردان امام صادق(ع) اخادیث و روایاتی را عرضه داشتند بر امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) و حضرت منکر شد که اینها احادیث پدرانش باشند. بعد از اینکه ابو الخطّاب و سعید بن مغیره ادعاهایی کردند دسته ای قائل به الوهیت ائمه شدند و احادیث را جعل کردند تا اینکه در زمان امام رضا(ع) بالخصوص احادیث زیادی تهذیب شد.
🔹 تا آن زمان احادیث در کوچه و بازار جعل میشد؛ اما از زمان این امام، اجازه نقل حدیث و روایت به این مشروط شد که نزد استاد فرا گرفته و سماع و قرائت کنند. در آن دوران تشریفاتی بوجود آمد تحت عنوان تحدیث و خواندن روایت شاگرد بر استاد و استاد بر شاگرد تا نسخه ها را با یکدیگر مقابله کنند، اینها باعث شد که سند از کوچه و بازار به مجامع علمی کشیده شود و احادیث تا حد بسیار زیادی تهذیب شود.
🔹 بیست سال طول میکشد تا مرحوم کلینی یک کتاب هفت جلدی بنویسد که همه روایات آن در دسترس و مشخص هستند و در اول کتاب وعده میدهد که آثار صحیحه از صادقین(ع) را بیاورد؛ صحیحه در نظر علما اطمینان به صدور و وثوق خبری است نه وثوق مخبری؛ لذا مرحوم کلینی بسیاری از روایات را از کسانی میآورد که تضعیفشان کردهاند و حتی به آنها کذاب گفته اند. وی از محمد ابن اعین سیمین قریشی شاید ۵۰۰ روایت نقل می کند که واسطه نقل کتاب بوده است. کلینی خود آن کتاب را در دست داشته اما چون نخواسته بگویند احادیث و روایات او مرسل هست در سند به کتب نام او را میآورد؛ اما اصل کتاب را خودش داشت و حتی نسخههای دیگر کتاب را هم داشته و بیست سال وقت گذاشته تا محموع اینها را از منابع مختلف گرفته و در کتاب کافی جمعآوری کرده است.
برای ادامه مبحث در پست های زیر همراه ما باشید👇👇
@salmanraoofi
#اجتهاد
#شیعه
#علم_رجال
#ترابی
#واکاوی_علم_رجال3
🔅🔅🔅
📝 اجتهاد: آیا این تهذیب کتبی که اشاره به آن کردید باعث میشود اعتنا به علم رجال نشود؟
▫ ترابی: در تاریخ شیعه تازمان علامه حلی و سید بن طاووس چندان بهاء به علم رجال داده نمیشد. شیعه کتاب رجالی ندارد. کتابهایی هم که از گذشتگان به ما رسیده هیچ رنگ و بوی رجالی در آنها نیست؛ اما سنیان کتابهای رجالی بیشماری دارند مانند لسان المیزان و تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانی یا کتاب ذهبی میزان الاعتدال و نمونه هایی مثل سیر الاعلام النبلاء ذهبی که بیش از سی جلد و هر جلد نزدیک هزار صفحه است.
🔹 کتاب رجال باید این خصوصیات را داشته باشد: راوی را معرفی کرده، محل تولد، محل وفات، سال تولد، سال وفات، اساتیدی که در محضر آنها بوده و شاگردانشان، مسافرتها و رحله هایی که داشتهاند، کتابهایی که به دست ایشان نوشته شده و خصوصیات و محتوای آنها، تاریخ آغاز و پایان نگارش، و از این دست مسائل. در کتاب رجال اهل سنت همه اینها در مورد راویان مشخص است. شیعیان کتاب رجال بلخی را دارند که ۱۷۰۰ راوی را فقط نام برده و اصحاب رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و ائمه را معرفی کرده است؛ اما هیچ خصوصیاتی از راویان در آن نیست؛ رجال کشی که نام تقریبا ۵۰۰ راوی در آن آمده مقداری رنگ و بوی رجال می دهد. او درصدد بوده عین عبارت و مطالبی را که گذشتگان راجع به روات از ائمه یا رجالیین زمان ائمه مطرح کردهاند را با سند بیاورد. توسیعات و تضییقاتش هم مستند هست؛ چون عبارات را به زمان خود معصومین(ع) میبرد تا میرسیم به آقای نجاشی که علت نوشتن کتاب را اینگونه بیان میکند که یکی از علماء سنی به شیعه توهین کرده و سید مرتضی آن را سر کلاس درس مطرح میکند که: «بعضی از مخالفین ما را سرزنش میکنند و بر ما ایراد وارد کردهاند که شما اصل و ریشه ندارید و آدمهای بیبته و بیریشهای هستید نه مصنَّفی دارید نه مصنِّفی نه نویسنده ای نه کتابی»؛ این را که از سید مرتضی شنیدم تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم.
🔹 او کتاب خود فُهرُسُ المؤلّفین عنوان کرده و هدف آن را معرفی مؤلّفین شیعه در هر زمینهای خواه حدیثی، خواه فقهی، کلامی، تاریخی میداند و تصمیم دارد بگوید شیعه بته دار است و مؤلَّف و مؤلِّف دارد لذا طرف را نام برده و اسامی کتب ایشان را بیان میکند و این اختصاصی علم رجال و رواة نیست.
🔹 مرحوم شیخ رحمة الله علیه دو کتاب رجالی دارد: یکی کتب فهرست است که مثل کتاب نجاشی است. او میگوید شیخ فاضل-که نامی از آن نمیبرد-از من خواست که مؤلّفین مؤلّفات شیعه را جمع آوری کنم؛ او ۹۱۲ مؤلف را نام میبرد و خیلیها را هم مینویسد له کتاب، حتی نام کتاب را هم نمیبرد، از این ۹۱۲ مؤلف ۸۰ نفر را توثیق کرده و ۶ نفر را هم تضعیف میکند. در کتاب رجال هم نزدیک ۶۴۲۹ راوی را نام برده که اسامی تکراری خیلی دارد و گاهی یک راوی را در سه جا آورده، وی در صدد این است که اصحاب معصومین(ع) را نام ببرد والسلام. هیچ تاریخ تولد و وفات و… در آنها نیست و حدود ۱۷۱نفر، توثیق ۴۰ نفر، مجهول و ۲۰ نفر هم تضعیف شدهاند.
🔹 بحثهای سندی تا زمان مرحوم محقق و شاگردش علامه حلی برای شیعیان اصلا مطرح نیست، چون کتب تهذیب شده بود و اصول اربعمأة مستقیما از امام گرفته شده و در اختیار اینها بود. آنها فکر نمیکردند که غیبت اینقدر طولانی شود و در روز حادثه، شیعه گرفتار این بحثها شود. در کتابهای استدلالی که از زمان شیخ تا زمان مرحوم محقق حلی-صاحب الشرایع-داریم کمتر بحثهای رجالی مطرح است مثلا در یک تصنیف ده جلدی شاید ۲۰ مورد بحث رجالی دیده میشود که آن هم در مواقعی هست که مؤلّف مواجه با تعارضی شده و ناچار از بحث رجالی گشته است. مرحوم نجاشی که ما امروز او را بالاتر از مرحوم شیخ میدانیم تا زمان مرحوم محقق مطرح نبوده، اول کسی که او را مطرح میکند سید احمد بن طاووس هست که هم دوره مرحوم محقق حلی هست و وفات آنها دو سال با هم تفاوت دارد؛ مرحوم سید احمد بن طاووس کسی است که بحثهای رجالی را در حوزه شیعه آورد و بعدها علامه حلی و ابن داوود که دو شاگرد سید بودند، مقداری به آن دامن زدند. مرحوم محقق در معتبر که شرح مختصر هست برای اولین بار نام نجاشی را میآورد و او را مشهور میکند وگرنه نجاشی فردی منزوی و غیر مشهور بوده و در وقت آشوب حنبلیان بغداد از آنجا به مطیرآباد رفته و نزدیک قبر سید محمد سامراء در گمنامی رحلت میکند.
@salmanraoofi
#اجتهاد
#شیعه
#علم_رجال
#ترابی
#واکاوی_علم_رجال4
🔅🔅🔅
🔹 ما در کتاب «پژوهشی در علم رجال» هم آوردیم که میگویند: نه هزار حدیث از آنچه در کافی وجود دارد ضعیف است. در حالیکه در ابتدا آن تصریح می شود آثار صحیحه من الصادقین(ع )؛ یا کتاب من لا یحضر الفقیه در ابتدا آورده «هذا ممّا أُفتی به و أَحکَمُ بالصِّحة» یعنی من به آن فتوا داده و حکم به صحت آن میکنم؛ اما بیش از دو هزار روایت مرسل دارد که میگویند حجت نیست. همچنین بسیاری از اسنادی که در آخر کتاب آورده مشتمل برافرادی است که توثیق و مدح و ذمی ندارند. تهذیب ده جلد است و شیخ طوسی تصمیم میگیرد در آن فتوای شیخ مفید را مدلّل کند چرا که پی میبرد افرادی هستند که در کتابهای رجالی نه توثیقی دارند و نه تصدیقی. لذا در رساله شیخ مفید دلیل این فتواها را بیان میکند. او ابتدا فتوای شیخ مفید را مطرح کرده و به دنبال آن با یَدُلُّ علیه، دلیل آن را بیان میکند.
🔹 بحث سند تشریفاتی مکتبی است که اخیرا هم آقای مددی به آن دامن می زند. البته هر سندی را تشریفاتی نمیگویند و طبق نظر آیت الله بروجردی منظور از آن طرق هست. شیخ صدوق از کتاب شخص که نقل میکند واسطه های بین خود و صاحب کتاب را مطرح کرده است؛ این واسطه ها به نظر آقای بروجردی تشریفاتی بوده و فقط بخاطر این است که مخالفین نگویند روایات شما مرسل هست. واسطه ها را در سندها و کتابها مدام تکرار میکنند تا ایرادی وارد نشود.
🔹 نرم افزار درایة النور هم اگر بررسی کنید کاری به سند روایات مطرح شده ندارد. در رسائل هم که مطرح میکند به اسنادی که واسطههای بین شیخ طوسی و صدوق تا مولف کتاب است اصلا بررسی نشده است. در این نرم افزار از صاحب کتاب تا معصوم بررسی شده، مثل کافی که کل سند را آورده و کل آن را بررسی کرده است؛ اما در جایی که طرق آورده شده، طرق را بررسی نکردهاند. روایت هم مینویسند صحیح، اما وقتی به طریق مراجعه میکنند میبینند مشکل دارد چون طریق تشریفاتی است از جهت تیمن و تبرک و بخاطر حفظ نام بزرگان در طول تاریخ باقی بماند.
🔹 اصلا علم رجال را باید موجبه جزئیه گفت. باید گفت اخباریه هم که علم رجال را قبول ندارد موجبات جزئیه را در مباحث تعارض قبول دارد چون یکی از مرجحات ترجیح به صفات است و صفات را از علم رجال میگیریم.(پایان)
@salmanraoofi