#گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
#بیع_عذره ۱
یکی دیگر از اعیان نجسهای که دلیل خاص برایش آمده است، عذره است.
🔅البته بحث عذره، بحث مورد ابتلاء امروز نیست، لکن از این جهت وارد بحث میشویم که در روایات مربوط به عذره روایتی وجود دارد كه در آن تعبیر «حرام» آمده است و از طرفی «حرام» ظاهرش حرمت تکلیفی است، نتیجه میگیریم این مورد هم از مواردی است که تنصیص و تصریح شده است به اینکه اکتساب به آن حرامٌ تکلیفاً.
🔅چنین برداشت میکنیم که اگر آن چیزی که در خمر فهمیدیم در عذره هم بدست بیاید، احتمال الغاء خصوصیت بیشتر میشود.
🔅در باب عذره ۳ روایت وجود دارد: یک روایت میگوید: «لابأس ببیع العذرة»، بیع عذره اشکالی ندارد و این روایت -از لحاظ سند- از روایتِ نقطه مقابلش بهتر است.
🔅روایت دیگر میفرماید: «ثمن العذرة سحتٌ» که گفتیم روایاتی که حرمت یا سحتبودن را بر ثمن العذره حمل میکند، حرمت تکلیفی معامله از این لسان و این تعبیر فهمیده نمیشود.
این دو روایت از گردو نۀ بحث خارج میشود.
🔅باقي ميماند روایت حضرت صادق(علیهالسّلام) که دو تعبیر ضدّ هم در اين روایت بکار رفته، و با هم متنافی و متناقض هستند.
🔅لذا بین بزرگان و فقهاء اختلاف افتاده که این دو تعبیر را چطور با هم جمع کنند؟ روایت در باب چهلم از ابواب ما یکتسبُ به در کتاب وسائل الشیعه است، سندش هم سند خوبی است.
🔅جناب شیخ(علیهالرحمه) بإسناده عن محمد بن احمد بن یحیی- که اسناد صحیحی است- عن محمد بن عیسی، عن صفوان، که همه از بزرگانند، عن مسمع
🔅(در اين نسخه: عن مسمع، عن ابی مسمع دارد که غلط است، و باید عن مسمع بن أبی مسمع باشد، و این مسمع کردین از روُات اصحاب حضرت باقر(علیهالسلام) و حضرت صادق(علیهالسلام) و حضرت موسی بن جعفر(علیهالسلام) میباشد، از هر سه امام روایت نقل کرده و ثقه است. البته به وثاقت او تصریح نشده است، امّا نجاشی از او تجلیل زیادی میکند، به علاوه که در اسناد کامل الزیاره هم هست و به نظر ما ایشان یقیناً ثقه است.
عن سماعة بن مهران، که ایشان هم ثقه است. روایت به نظر ما روایت صحیحه است.
🔅بعضی سماعة بن مهران را واقفی میدانند و البته هر جائی که در سندْ سماعة بن مهران باشد میگویند موثّقه.
در حالی که سماعة بن مهران واقفی نیست، و احتمال زیاد دارد در زمان حیات موسی بن جعفر وفات کرده باشد.
👈در این صورت چطور میتواند واقفی باشد؟! واقفیه بعد از وفات موسی بن جعفر بوجود آمدند.
بنابراین، واقفیبودنش ثابت نیست.
البته چند راویِ واقفی از او روایت کردند، لذا تصوّر شده است که ایشان هم واقفی است.
🔅سماعة بن مهران میگوید: سأل رجل ابا عبدالله(علیهالسلام) و انا حاضر فقال: انّی رجل اَبیع العذرة، کود و این چیزها خرید و فروش میکرده و به باغدارها و مزرعهدارها میفروخته است. فما تقول؟ شما چه میفرمائید؟
قال: حرامٌ بیعها و ثمنها، هم فروشش و هم پولش حرام است.
و قال: «لابأس ببیع العذرة»، بیع عذره اشکالی ندارد. چطور میشود که هم حرامٌ بیعها و ثمنها و هم اشکالی ندارد؟
👈خیلی روی این روایت بحث شده است؛
اوّلاً: بحث شده است که آیا اين یک روایت است یا دو روایت؟ برخی احتمال دادهاند که دو روایت است و سماعة بن مهران رسمش این بوده که روایاتی را از یک امام نقل و در یک روایت جمع میکرده است.
امام راحل(رضواناللهتعالیعلیه) این خصوصیت سماعه را نقل میکنند، لکن من به این تفحّصاتی که در زمینۀ مسائل مربوط به این بزرگواران داشتم، جایی برخورد نکردم. به هر حال، اگر یک روایت شد، معنایش چیست؟
🔅شیخ اعظم(علیهالرحمه) روایت را شاهد جمع میدانند و میفرمایند: روایت سماعه شاهد بر این است که تعارض دو روایت وارد در بیع عذره، از نوع تعارض بین دو روایت نیست، بلکه مراد در آن دو روایت، متفاوت است.
🔅عبارت شیخ قدری مُغلق است و موجب شده بعضی در مراد ایشان به اشتباه بیفتند.
شیخ میفرمایند: از روایت سماعه اینطور بدست میآید که اختلافِ دو روایت من حیث الدلالة است. مراد شیخ از «من حیث الدلالة» یعنی: من حیث المراد، یعنی موضوع آن دو روایت با هم متفاوت است.
👈بنابراین، روایتین متعارضتین نیستند تا به روایات علاجیه مراجعه کنیم و علاج باب تعارض را اینجا اجرا کنیم، بلکه موضوع در روایت، متفاوت است؛
یکی از دو روایت، ناظر به عذرة الانسان و کلّ غیر مأکول اللحم است، آنجا نهی میکنند.
روایت دیگر که اجازه میدهد و مجاز میشمارد و میفرماید: «لا بأس» این روایت به مدفوع حیوان و ما یؤکل لحُمه یعنی حیوانات حلال گوشت نظر دارد.
🔅شیخ(علیهالرحمه) چنین توجیهی میکنند و این روایت را هم شاهد بر جمع تبرّعی میدانند.
@salmanraoofi