#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (5)
فهرست شيخ و نجاشی را بايد آخرين نگاشته ها در سنت فهرست نگاری امامی به شمار آورد.
شايد کسی گمان کند که معالم العلماء ابن شهرآشوب و فهرست شيخ منتجب الدين را بايد آخرين نمونه های فهرست امامی به شمار آورد، چرا که هدف مؤلّفين اين دو کتاب، نگارش تکمله و استدراکاتی بر فهرست شيخ طوسی است.
(درباره معالم العلماي ابن شهرآشوب بايد اين نكته را متذكر شد كه وي تبعيت تام و تمام از شيخ طوسي در ذكر مطالب دارد و البته گاه در فهم مراد شيخ طوسي هم دچار خطا مي شود.
مثلاً شيخ طوسي در ترجمه أحمد بن ميثم بن أبي نعيم گفته است: «روى عنه حميد بن زياد كتاب الملاحم وكتاب الدلالة وغير ذلك من الأصول». رجال الطوسي، الرقم: 5940.
ولي ابن شهرآشوب در ذيل عنوان حميد بن زياد نوشته است: «له أصل وكتاب الملاحم، وكتاب الدلالة، وكتاب الأصول». معالم العلماء: 43، الرقم: 276.)
ابن شهر آشوب در اين باره می نويسد: «هذا كتاب معالم العلماء في فهرست كتب الشيعة وأسماء المصنّفين قديماً وحديثاً، وإن كان جمع شيخنا أبو جعفر الطوسي ـ رضي الله عنه ـ في ذلك العصر ما لا نظير له إلا أنّ هذا المختصر فيه زوائد وفوائد ، فيكون إذن تتمة له ، وقد زدت فيه نحواً من ستّمائة مصنّف وأشرت إلى المحذوف من كتابه ، وإن كانت الكتب لا تعدّ ولا تحدّ». (معالم العلماء: 38.)
همچنين شيخ منتجب الدين می گويد: «قد حضرت عالي مجلس سيّدنا و مولانا الصدر الكبير الأمير الإمام السيّد.... أبي القاسم يحيى بن الصدر السعيد المرتضى الكبير... و قد جرى أيضاً في أثناء كلامه أنّ شيخنا الموفّق السعيد أبا جعفر محمّد بن الحسن بن عليّ الطوسي رفع الله منزلته قد صنّف كتاباً في أسامي مشايخ الشيعة و مصنّفيهم و لم يصنّف بعده شيء من ذلك. فقلت: لو أخّر الله تعالى أجلي و حقّق أملي أضفت إليه ما عندي من أسماء مشايخ الشيعة و مصنّفيهم الذين تأخّر زمانهم عن زمان الشيخ أبي جعفر ـ رحمه الله ـ و عاصروه... و لمّا انفصلت عن جنابه الأقدس شرعت في جمع ما عندي من الأسامي... و بنيته على حروف المعجم اقتداءً بالشيخ أبي جعفر و ليكون أسهل مأخذاً». (الفهرست : 29ـ31.)
اما اين تصوّر تا حدّ زيادی قابل پذيرش نيست، چرا که اين دو کتاب ـ خصوصاً معالم العلماء ـ هرچند شباهت هايی با فهارس موجود دارند، ولی در بسياری از موارد هيچ شباهتی بين اين دو کتاب و سنّت فهرست نگاری امامی به چشم نمی خورد. بلکه با توجّه به اطلاعات بيان شده در بسياری از تراجم می توان اين دو کتاب را کتاب تراجم و يا با ارفاق کتاب رجال دانست نه کتاب فهرستي. (رک المدخل إلی حديث النبوي: 269.)
به اين نمونه ها ـ و البته از باب مشت نمونه خروار ـ که در فهرست شيخ منتجب الدين آمده است بنگريد:
أ. السيّد أبو عبد الله الحسين بن الهادي بن الحسين الحسني الشجري: فاضل واعظ محدّث. (فهرست منتجب الدين: 48ـ49، الرقم: 81.)
ب. السيّد حمزة بن علي بن محمّد بن المحسن العلوي الحسيني: صالح محدّث. (فهرست منتجب الدين: 49، الرقم: 82.)
ج. الشيخ ناصر الدين الحسين بن محمّد بن حمدان الحمداني القزويني: فقيه ثقة. (فهرست منتجب الدين: 50، الرقم: 88.)
د. الشيخ الإمام نصرة الدين أبو محمد الحسن بن عليّ بن زيرك القمي: واعظ صالح فقيه. (فهرست منتجب الدين: 50، الرقم: 89.)
هـ. الشيخ الحسين بن عليّ بن الحاجي الشيعي الطبري بهنوشيم ثقة: صالح فقيه. (فهرست منتجب الدين: 50، الرقم: 90.)
و. الشيخ أبو محمّد الحسن بن عليّ بن الحسن السبزواري: فقيه صالح. (فهرست منتجب الدين: 50، الرقم: 91.)
چنان که مشاهده می نماييد همه اطلاعاتی که در اين تراجم ـ ونمونه های بسيار ديگر ـ آمده است در حد دو يا سه کلمه است: فقيه، واعظ، صالح، محدّث، فاضل، که اين اطلاعات هم در مبحث فهرستی هيچ کابرد و استفاده ای ندارد.
نکته قابل توجه در معالم العلماء اين است که ابن شهر آشوب در هيچ يک از تراجم و پس از ذکر مؤلّفات صاحب ترجمه سندی به اين کتب ذکر نمی کند!
در اين ميان، فهرست شيخ منتجب الدين شباهت بيشتری با سنّت فهرست نويسی دارد، يعنی شيخ منتجب الدين در موارد متعدّدی سند خودش را به صاحبان کتب ذکر می کند. اما تفاوتی که با معالم العلماء ابن شهر آشوب دارد اين است که در تراجم زيادی، هيچ کتاب و اثری برای صاحب ترجمه ذکر نمی کند به خلاف ابن شهر آشوب، که نمونه هايی از آن را در بالا می توان مشاهده نمود.
با مراجعه به فهرست شيخ منتجب الدين می بينيم که او از بين 544 شخص تنها برای 100 نفر از مترجمين کتب و مؤلّفاتی ذکر کرده است. (المدخل الی موسوعة الحديث النبوي: 269.)
به هر حال، چنان که گفتيم از سنت فهرست نگاری امامی با حمله سلجوقيان به بغداد و افول مکتب بغداد ديگر خبری نيست؛ و إلی الله المشتکی.
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (6)
با نگاهي به فهارس شيعی معلوم می شود که عناوين بسياری از تأليفات اصحاب اماميه و يا مرتبط با ايشان چيست.
من لايحضره الفقيه، ثواب الأعمال ، الممدوحين والمذمومين، تهذيب الشيعة، و .... عناوين کتبی است که در فهارس ديده می شود.
از سوي ديگر نگاهي به عناوين بسياری از کتب ذکر شده در فهارس، نشان گر محتوای آن هاست. كتاب الوضوء، کتاب الصلاة، کتاب الزكاة، کتاب الرجال، و ... اطلاعاتی است که از عناوين کتاب ها به دست می آيد.
در اين ميان با عناوين ديگری مواجه می شويم که فهم موضوع و محتوای آن ها چندان آسان نيست.
الف. الکتاب
شيخ و نجاشی از تاليفات برخی از اصحاب تنها با عنوان «الکتاب» يادکرده اند (به عنوان نمونه نک: الفهرست، الرقم: 16؛ 17؛ 18؛ 19؛ 24.)
ظاهراً مراد از «الكتاب» ـ بدون هر عنوان خاصّ ـ اين است که صاحبان اين آثار بر نگاشته خود هيچ نامی ننهاده اند، از اين رو فهرست نگاران برای تذکّر اين مطلب که اين افراد اوراقی نگاشته و مکتوب دارند برای آثار آنها عنوان «الکتاب» را انتخاب نموده اند.
نمونه اين رويکرد در «الكتاب» سيبويه است، که عنوان «الکتاب» تذکّری است بر اين مطلب که سيبويه اوراقی نگاشته و مکتوب دارد، هرچند او خوش عنوان خاصّی برای اين نگاشته برنگزيده است.
ب. الأصل
شيخ و نجاشی از تاليفات برخی از اصحاب تنها با عنوان «الأصل» يادکرده اند (به عنوان نمونه نک: الفهرست، الرقم: 12؛ 13؛ 20؛ 21؛ 22.)
در اين ميان بين شيخ و نجاشی در گزارش تعداد اين اصول اختلاف وجود دارد. نجاشي در فهرستش تنها به هشت اصل اشاره نموده است. در حالی که شيخ طوسی بيش از شصت اصل را ذکر نموده است. برای پی بردن به سرّ اين اختلاف رجوع کنيد: رجال النجاشي: 1/24ـ26، به تحقيق نگارنده اين سطور.
در اين که مراد از اصل چيست اختلاف نظر وجود دارد وما نيز در صدد بيان آراء واقوال در اين باره نيستيم. (نمونه ای از اين اقوال را بنگريد: فوائد الوحيد البهبهاني: 53؛ الذريعة: 2/126؛ قاموس الرجال: 1/65.)
سيّدنا الأستاد مددي ـ دام ظلّه ـ در اين باره مجلس درس می فرمودند: مراد از اصل عنوان وصفی برای بعضی از كتب است که قدماء اصحاب اماميه آن را در ازای اصطلاح صحيح محدّثيت أهل سنت وضع کرده اند.
مراجعه به کلمات شيخ و نجاشی نيز اين سخن را تأييد می کند.
نجاشي در ترجمه مروك بن عبيد بن سالم می گويد: «قال أصحابنا القميون: نوادره أصل». (رجال النجاشي، الرقم: 1142.)
شيخ طوسی( نيز در ترجمه أحمد بن الحسين بن مغلس می نويسد: «روى عنه حميد كتاب زكريا بن محمّد المؤمن وغير ذلك من الأصول». (رجال الطوسي، الرقم: 5945.)
و يا به سخن شيخ در ترجمه يونس بن عليّ العطّار دقت کنيد: «روى عنه حميد بن زياد كتاب أبي حمزة الثمالي وغير ذلك من الأصول». (رجال الطوسي، الرقم: 6391.)
ج. نوادر و النوادر
عنوان قابل توجه ديگر در کتب ومصنفات مندرج در فهارس دو عنوان «نوادر» (برای نمونه نک: الفهرست، الرقم: 143؛ 144؛ 145) و «النوادر» (برای نمونه نک: الفهرست، الرقم: 6؛ 8؛ 9؛ 12؛ 32؛ 38، 63؛) است.
سيّدنا الأستاد مددي ـ دام ظلّه ـ در اين باره مجلس درس می فرمودند: «كتاب النوادر» عنوانی است که مؤلّف برای كتابش برگزيده است، يعنی او کتابش را «النوادر» نام نهاده است. اما عنوان «نوادر» برای كتاب هاي به کار می رود که مؤلّف هيچ عنوانی برای آنها برنگزيده است، اما اصحاب اماميه برای تذکر اين مطلب که احاديث وروايات اين شخص مختلف است نام «نوادر» را برای کتب آنها برگزيده اند.
شاهد اين مطلب اين که شيخ طوسی( در تراجم بسياری می گويد: «له روايات»، در حالی که نجاشي در همان تراجم می گويد: «له نوادر». (برای نمونه نک: الفهرست، الرقم: 116، ومقارنه کنيد با رجال النجاشي، الرقم: 191)
شاهد ديگر برای اين مطلب قول نجاشي( در ترجمه عبد الله بن محمّد النهيكي است که می گويد: «جمعت نوادره كتاباً». (رجال النجاشي، الرقم: 605.)
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (7)
از جمله اطلاعات ارزشمندی که با تحليل عبارات شيخ و نجاشی به آن دست می يابيم خصوصيات و اوصاف مصنّفات است.
اين خصوصيات گاه مرتبط با خصوصيات ظاهری کتاب هاست، مثل اين تعابير:
«كبير»، «مبوّب»، «غير مبوّب»، «مثل كتب الحسين بن سعيد»، «مثل كتاب المحاسن»، «مثل كتاب سعد بن عبد الله»، «مثل كتاب الحسن بن محبوب»، «على عدد»، «کتاب صغير»، «أصغر من کتاب»، «أكبر من كتاب»، «على ترتيب کتاب»، «على ترتيب الأصول»، «على ترتيب کتب الفقه»، «لم يتمّه»، «موقوف علی التمام»، و... .
و گاه اين خصوصيات مرتبط با مباحث حجّيت است، مثل اين تعابير:
«معتمد عليه»، «قريبة»، «قريبة من السداد»، «سديدة»، «فاسد»، «مختلط»، «تخليط»، «مخلّط»، «صحيح الحديث»، «ردي الحديث»، «مضطرب الألفاظ»، «موضوع»، «مزخرف»، «لا يعوّل عليها»، «صحاح»، «منتحل الحديث»، «أکثرها علی الفساد»، «کتاب ملعون»، و...
بايد توجّه داشت که اين بحث و مباحث مشابه، که پيرامون مباحث حجّيت است، تنها در فهارس اصحاب اماميه به چشم می خورد، و در فهارس ديگر ـ چه فهرست ابن نديم و چه فهارس اهل سنت ـ نمونه های آن ديده نمی شود.
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (8)
در مراجعه به فهارس گاه تعبيری به چشم می خورد که نشان گر تعدّد نسخ يک کتاب و اختلاف نسخ وطرق آن است:
به اين نمونه ها بنگريد:
أ. لأبي رافع كتاب السنن و الأحكام و القضايا.... و روى هذه النسخة من الكوفيين أيضاً ... و ذكر شيوخنا أنّ بين النسختين اختلافاً قليلاً، و رواية أبي العبّاس أتمّ.
ب. أبان بن عثمان الأحمر البجلي... و ما عرف من مصنّفاته إلا كتابه الذي يجمع المبتدأ و المبعث و المغازي و الوفاة و السقيفة و الردة. أخبرنا بهذه الكتب ـ و هي كتاب واحد ـ الشيخ أبو عبد الله محمّد بن محمّد بن النعمان ... هذه رواية الكوفيين، و هي رواية ابن فضّال، و من شاركه فيها من القميّين، و هناك نسخة أخرى أنقص منها رواها القميّون. أخبرنا بها الحسين بن عبيد الله ...
ج. صنّف كتباً كثيرة، منها المحاسن ... وقد زيد في المحاسن و نقص.
د. بكر بن صالح الرازي ... له كتاب نوادر يرويه عدّة من أصحابنا... و هذا الكتاب يختلف باختلاف الرواة عنه.
هـ. طلحة بن زيد ... له كتاب يرويه جماعة يختلف برواياتهم.
و. عبيد الله بن عليّ بن أبي شعبة الحلبي ... صنّف الكتاب المنسوب إليه... و النسخ مختلفة الأوائل، و التفاوت فيها قريب.
ز. العلاء بن رزين القلاء ... له كتاب، و هو أربع نسخ: منها رواية الحسن بن محبوب... و منها رواية محمّد بن خالد الطيالسي... و منها رواية محمّد بن أبي الصهبان... و منها رواية الحسن بن علي بن فضّال.
ح. محمّد بن أبي عمير أمّا نوادره فهي كثيرة، لأنّ الرواة لها كثيرة فهي تختلف باختلافهم.
همچنين تعبير «له كتاب تختلف روايته»، «له كتاب تختلف الروايات فيه»، «كتابه تختلف الرواية له»، «له كتاب تختلف رواياته»، «له كتاب تختلف الرواية عنه»، «له كتاب تختلف الرواة عنه» نشانگر اختلاف کتب وطرق آنهاست.
از سويی گاه نسخ مختلف يک کتاب از لحاظ ارزشيابی متفاوت اند.
نجاشی در ترجمه حسين بن سعيد وبرادرش و هنگام ذکر طرق به کتب آنها ـ به نقل از اجازه ابن نوح ـ می نويسد: «قد روى عنه أبو جعفر أحمد بن محمّد بن عيسى الأشعري القمي، و أبو جعفر أحمد بن محمّد بن خالد البرقي، و الحسين بن الحسن بن أبان، و أحمد بن محمّد بن الحسن بن السكن القرشي البردعي، و أبو العبّاس أحمد بن محمّد الدينوري. فأمّا ما عليه أصحابنا و المعوّل عليه ما رواه عنهما أحمد بن محمّد بن عيسى... و أمّا أبو العبّاس الدينوري، فقد أخبرنا الشريف أبو محمّد الحسن بن حمزة بن عليّ الحسيني الطبري فيما كتب إلينا أنّ أبا العبّاس أحمد بن محمّد الدينوري حدّثهم عن الحسين بن سعيد بكتبه و جميع مصنّفاته عند منصرفه من زيارة الرضا عليه السلام، أيّام جعفر بن الحسن الناصر بآمل طبرستان سنة ثلاثمائة، و قال: حدّثني الحسين بن سعيد الأهوازي بجميع مصنّفاته. قال ابن نوح: و هذا طريق غريب، لم أجد له ثبتاً إلا قوله رضي الله عنه».
اين گونه بحث ها در غير از فهارس امامی کمتر ديده می شود، بلکه در مواردی که به اعتبار کتاب و نسخه های آن پرداخته می شود ـ مانند اين نمونه ای که از نجاشی در ترجمه حسين بن سعيد و برادرش حسن ذکر نموديم ـ اصلاً ديده نمی شود.
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (9)
با مراجعه به فهارس امامی با نمونه های متعدّد از بحث پيرامون انتساب کتابی به مؤلّفی روبه رو می شويم. اکنون نمونه هايی از اين دست را ذکر می کنيم:
أ. إبراهيم بن محمّد إبراهيم بن محمّد المذاري، صاحب حديث و روايات. له كتاب مناسك الحجّ... و حكي لنا أنّ من الناس من ينسب هذا الكتاب إلى أبي محمّد الدعلجي، لأنسه به و العمل به.
ب. أحمد بن إصفهبذ القمي ... لم يعرف له إلا الكتاب الذي بأيدي الناس في تفسير الرؤيا، و هم يعزونه إلى أبي جعفر الكليني، و ليس له.
ج. ثبيت بن محمّد العسكري صاحب أبي عيسى الوّراق... و الكتاب الذي يعزي إلى أبي عيسى الورّاق في نقض العثمانية له.
د. عبد الملك بن عتبة الهاشمي اللهبي... ليس له كتاب. و الكتاب الذي ينسب إلى عبد الملك بن عتبة هو لعبد الملك بن عتبة النخعي.
گويا اين سخن نجاشی تعريضی به شيخ طوسی است که نوشته است: «عبد الملك بن عتبة الهاشمي. له كتاب».
هـ. عليّ بن أبي صالح... قال حميد في فهرسته: سمعت منه كتباً عدّة، منها: كتاب ثواب إنّا أنزلناه، كتاب الأظلّة... وليس أعلم هذه الكتب له أو رواها عن الرجال.
اين ترديد در مورد کتاب های عليّ بن أبي صالح را با توجه به کلام أبو غالب می توان تأييد کرد. أبو غالب می گويد: «كتاب الأظلّة وشيء من فضل إنّا أنزلناه، حدّثني به حميد بن زياد عن عليّ بن صالح عن عليّ بن حسان عن عبد الرحمن بن كثير بكتاب الأظلّة. وحدّثني حميد بالإسناد بفضل إنّا أنزلناه».
با توجه به ظاهر اين کلام می توان گفت كتاب الأظلّة وفضل إنّا أنزلناه از تأليفات عبد الرحمن بن كثير، و اما عليّ بن أبي صالح تنها راوي اين كتب است.
و. عمارة بن زيد الخيواني الهمداني... ينسب إليه كتب، منها: كتاب المغازي، كتاب حروب أمير المؤمنين عليه السلام، كتاب مقتل الحسين بن علي عليه السلام و أشياء كثيرة تنسب إليه، و الله أعلم.
ز. محمّد بن أورمة القمي... كتبه صحاح، إلا كتاباً ينسب إليه، ترجمته تفسير الباطن، فإنّه مخلّط.
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
🔆سيره عملي امام خميني (ره) در ماه مبارک رمضان
🔆 امام خميني(ره) توجه ويژه اى نسبت به ماه رمضان داشتند و ملاقات هاى خود را در اين ماه تعطيل مى كردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مى پرداختند. ايشان مى گفتند: «خود ماه مبارك رمضان، كارى است».
🔆 يكى از ياران امام، در اينباره گفته است: در اين ماه، ايشان دگرگونى خاصى متناسب با اين ماه در زندگى خود ايجاد مى كردند، بهگونه اىكه اين ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجيد و دعا مشغول ميشدند.
🔆 ايشان، به هنگام سحر و افطار، بسيار كم مى خوردند، به گونه اى كه خادمشان فكر مى كردند كه امام، چيزى نخورده است!
🔆 امام راحل توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز نوافل را ترك نمى كردند. نقل شده است كه امام در نجف اشرف، با آن گرماى شديد، ماه مبارك رمضان را روزه مى گرفتند و با اين كه در سنين پيرى بودند و ضعف بسيار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به جاى نمى آوردند، افطار نمى كردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا مى خواندند
@salmanraoofi
هدایت شده از هابیلیان
تماشاچی نداریم
شهید احسان قاسمیه دانشجوی ممتاز مهندسی برق دانشگاه کنیگزویل تگزاس و فرمانده گردان حضرت امیرالمؤمنین : در اسلام تماشاچی نداریم، همه مسلمانان باید به هر نحوی در صحنه نبرد بین حق و باطل شرکت کنند وگرنه خود نیز باطلند
#غزه
@Habiliyan
هدایت شده از شیخعلےعزلتےمقدم
اهمیت ماه رمضان.mp3
1.55M
ویژه ماه مبارک رمضان
اهمیت ماه رمضان
@hazin14
1_6464138.mp3
5.12M
🎵صحبتهای استاد احمد عابدی
🔆چند نکته درباره استفاده از تعطیلات و قرائت قرآن و ....
۱۸ اردیبهشت ۹۷
🎧با دوستانتان به اشتراک بگذارید
@Ahmad_aabedi
@salmanraoofi
باسمه تعالی
وقتی برای صوتی یا مطلبی اسم استاد در نوشته یا لینک نمی آید یعنی مطلب از بنده است
@salmanraoofi
#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (10)
در فهارس شيعه ـ با توجّه به مباحث حجّيت مورد توجه در اين فهارس ـ بحث های رجالی فراوانی ديده می شود. که البته تحليل های فهرستی و رجالی در فهارس به هم تنيده است و اين گونه نيست که مرزی روشن بين اين دو بخش کشيده شده باشد.
به اين عبارت نجاشی در ترجمه إبراهيم بن نعيم عبدی نگاه کنيد: «إبراهيم بن نعيم العبدي أبو الصباح الكناني نزل فيهم فنسب إليهم، كان أبو عبد الله ـ عليه السلام ـ يسمّيه الميزان لثقته، ذكره أبو العبّاس في الرجال، رأى أبا جعفر وروى عن أبي إبراهيم ـ عليهما السلام ـ.
له كتاب يرويه عنه جماعة.
أخبرنا محمّد بن علي قال: حدثنا علي بن حاتم عن محمّد بن أحمد بن ثابت القيسي قال: حدثنا محمّد بن بكر والحسن بن محمّد بن سماعه، عن صفوان، عنه به».
پس بايد بين عبارات نجاشی در اين ترجمه تفكيك نمود، چرا که بعضی از فقرات اين عبارت مثل: «كان أبو عبد الله ـعليه السلام ـ يسمّيه الميزان لثقته» مرتبط با بحث رجالی، ونشان دهنده وثاقت اين راوی است.
و از سوی ديگر بعضی ديگر از عبارات، مثل : «له كتاب يرويه عنه جماعة» مرتبط با فهرستی است، و بيان گر اين مطلب است که شهرت كتاب إبراهيم بن نعيم به گونه ای است که جماعتی آن را از او روايت می کنند. بايد توجه داشت ـ بر خلاف آنچه که مرحوم مامقانی گمان کرده است (مقباس الهداية: 2/262.) ـ اين عبارت نشانگر وثاقت و يا ممدوح بودن صاحب كتاب نيست ، چرا که وهب بن وهب علی رغم شهرت كتابش، راوی دروغ گو و ضعيفی است. به عبارت نجاشی درباره او وکتابش بنگريد: «وهب بن وهب...كان كذّاباً... له كتاب يرويه جماعة».
همين طور وقتی در ترجمه أبان بن عمر اسدي می گويد: «شيخ من أصحابنا، ثقة، لم يرو عنه إلا عبيس بن هشام الناشري»، در اين کلام «شيخ من أصحابنا، ثقة» مرتبط با بحث رجالی پيرامون وثاقت راوی، و«لم يرو عنه إلا عبيس بن هشام الناشري» مرتبط با بحث فهرستی است وبيانگر اين مطلب که کتاب أبان بن عمر ـ علی رغم وثاقت و جلالت أبان بن عمر ـ بين اصحاب اماميه نامشهور است به گونه ای که تنها عبيس بن هشام آن را نقل کرده است.
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (11)
از ديگر اطلاعاتی که فهارس شيعی به ما می دهد اطلاعاتی در مورد نحوه نقل وانتقال تراث روائی امامي است.
به اين عبارات که در فهرست نجاشي وشيخ طوسی آمده است بنگريد. در اين موارد به صراحت از انتقال تراث امامی از شهری به شهر ديگر و توسط عالمان ومحدّثان امامی سخن به ميان آمده است:
أ. إبراهيم بن هاشم.... و أصحابنا يقولون: أول من نشر حديث الكوفيين بقم هو.
ب. أحمد بن محمّد بن أحمد بن طلحة... أصله كوفي و سكن بغداد، روى عن الشيوخ الكوفيين.
ج. أحمد بن محمّد بن جعفر الصولي... قدم بغداد سنة ثلاث و خمسين و ثلاثمائة و سمع الناس منه.
د. إسماعيل بن محمّد بن إسماعيل بن هلال المخزومي... قدم العراق و سمع أصحابنا منه مثل أيّوب بن نوح و الحسن بن معاوية و محمّد بن الحسين و عليّ بن الحسن بن فضّال.
هـ. الحسن بن حمزة بن علي بن عبد الله بن محمد بن الحسن بن الحسين بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليهم السلام أبو محمد الطبري، يعرف بالمرعش... قدم بغداد و لقيه شيوخنا في سنة ست و خمسين و ثلاثمائة.
و. جعفر بن الحسين بن عليّ بن شهريار المؤمن القمي... شيخ أصحابنا القميين، ثقة، انتقل إلى الكوفة و أقام بها.
ز. أمّا الحسين بن الحسن بن أبان القمي فقد حدّثنا محمد بن أحمد الصفواني قال: حدّثنا ابن بطة عن الحسين بن الحسن بن أبان، و أنّه أخرج إليهم بخط الحسين بن سعيد، و أنه كان ضيف أبيه، و مات بقم، فسمعه منه قبل موته.... و أمّا أبو العبّاس الدينوري، فقد أخبرنا الشريف أبو محمّد الحسن بن حمزة بن علي الحسيني الطبري فيما كتب إلينا أنّ أبا العبّاس أحمد بن محمّد الدينوري حدّثهم عن الحسين بن سعيد بكتبه و جميع مصنّفاته عند منصرفه من زيارة الرضا عليه السلام أيّام جعفر بن الحسن الناصر بآمل طبرستان سنة ثلاثمائة، و قال: حدّثني الحسين بن سعيد الأهوازي بجميع مصنّفاته.
ح. عبد الله بن جعفر بن الحسين بن مالك بن جامع الحميري ... شيخ القميين و وجههم، قدم الكوفة سنة نيف و تسعين و مائتين، و سمع أهلها منه فأكثروا.
ط. عبد الرحمن بن أبي حمّاد كوفي، صيرفي، انتقل إلى قم و سكنها.
ي. عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي شيخ القميين في عصره... كان قدم العراق... أخبرنا أبو الحسن العبّاس بن عمر بن العبّاس بن محمّد بن عبد الملك بن أبي مروان الكلوذاني رحمه الله قال: أخذت إجازة علي بن الحسين بن بابويه لما قدم بغداد سنة ثمان و عشرين و ثلاثمائة بجميع كتبه.
يا. عليّ بن محمّد بن عبد الله أبو الحسن القزويني القاضي... قدم بغداد سنة ستّ و خمسين و ثلاثمائة و معه من كتب العياشي قطعة، و هو أوّل من أوردها إلى بغداد.
يب. محمّد بن إبراهيم بن جعفر النعماني.... قدم بغداد و خرج إلى الشام و مات بها.
يج. محمّد بن عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي نزيل الري ... و وجه الطائفة بخراسان، و كان ورد بغداد سنة خمس و خمسين و ثلاثمائة، و سمع منه شيوخ الطائفة و هو حدث السنّ.
يد. محمّد بن عليّ بن إبراهيم بن موسى القرشي.... كان ورد قم.
يه. محمّد بن أحمد بن داود بن عليّ .... شيخ القميين في وقته و فقيههم... ورد بغداد فأقام بها و حدث.
بايد توجه داشت که در فهارس اهل سنت نيز گاه با نکاتی از اين قبيل مواجه می شويم ولی از آنجا که فهارس اهل سنت بر محور مؤلف آن نوشته شده است بالطبع نکات اين چنيني نيز در ارتباط با مؤلّف است و يا به صورت استطرادی.
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (12)
با مراجعه به فهارس موجود می بينيم که فهرست نگاران امامی در اين فهارس تنها به گزارش طرق وأسانيد بسنده نکرده اند، بلکه در موارد متعددی به پالايش های صورت گرفته در طی اجازه ها واستجازه ها نيز پرداخته اند.
مرحوم شيخ طوسی در موراد متعدّده ای به اين نکته تصريح کرده است که آنچه او اجازه نقلش را گرفته نه همه روايات ومنقولات مؤلّفين است، بلکه او تنها به اجازه نقل اخباری را گرفته که خالی از غلو و تخليط است: «أخبرنا بجميعها إلا ما كان فيها من تخليط أو غلوّ».
مرحوم شيخ در ترجمه أحمد بن محمّد بن سيار، طاهر بن حاتم بن ماهويه، محمّد بن سنان، محمّد بن أورمه، محمّد بن عليّ صيرفي، محمّد بن حسن بن جمهور، و محمّد بن عليّ شلمغاني به نقل پالايش شده کتب و روايات آنها تصريح نموده است.
نتيجه اين گزارش ها اين است که می توان تمامی رواياتی که شيخ از کتب اين افراد نقل نموده است رواياتی صحيح برشمرد، لا أقل از نگاه شيخ.
نمونه ديگر اين پالايش ها، پالايشی است که توسط ابن وليد نسبت به روايات محمّد بن أحمد بن يحيی در کتاب نوادر الحکمه صورت گرفته است.
نجاشي در فهرستش اين پالايش را به واسطه فهرست ابن وليد اين گونه نقل می کند: «كان محمّد بن الحسن بن الوليد يستثني من رواية محمّد بن أحمد بن يحيى: ما رواه عن محمّد بن موسى الهمداني، أو ما رواه عن رجل، أو يقول بعض أصحابنا، أو عن محمّد بن يحيى المعاذي، أو عن أبي عبد الله الرازي الجاموراني، أو عن أبي عبد الله السياري، أو عن يوسف بن السخت، أو عن وهب بن منبه، أو عن أبي علي النيشابوري، أو عن أبي يحيى الواسطي، أو عن محمّد بن عليّ أبي سمينة، أو يقول في حديث، أو كتاب و لم أروه، أو عن سهل بن زياد الآدمي، أو عن محمّد بن عيسى بن عبيد بإسناد منقطع، أو عن أحمد بن هلال، أو محمّد بن علي الهمداني، أو عبد الله بن محمّد الشامي، أو عبد الله بن أحمد الرازي، أو أحمد بن الحسين بن سعيد، أو أحمد بن بشير الرقي أو عن محمّد بن هارون، أو عن ممويه بن معروف، أو عن محمّد بن عبد الله بن مهران، أو ما ينفرد به الحسن بن الحسين اللؤلؤي، و ما يرويه عن جعفر بن محمّد بن مالك، أو يوسف بن الحارث، أو عبد الله بن محمّد الدمشقي».
صدوق نيز در اين پالايش از استادش ابن وليد تبعيت کرده است، و از همين روست که می بينيم شيخ طوسی نيز در فهرستش اين پالايش را به واسطه فهرست صدوق نقل کرده است.
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (13)
از جمله مباحث مطرح شده در فهارس امامی اشاره به طبقات مؤلّفين کتب است.
به اين عبارات توجه کنيد:
أ. روی عن أبي جعفر(. (رجال النجاشي، الرقم: 12؛ 26؛ 32؛ 71 و...)
ب. روی عن أبي عبد الله(. (الفهرست، الرقم: 3؛ 60؛ 61؛ 62؛ 82؛ 587؛ رجال النجاشي، الرقم: 8؛ 9؛ 12؛ 25؛ 26؛ و...)
ج. روی عن أبي الحسن(. (الفهرست، الرقم: 62؛ 64؛ 82؛ 587؛ 783؛ رجال النجاشي، الرقم: 8؛ 25؛ و....)
د. لقي الرضا. (الفهرست، الرقم: 6؛ 32؛ 63؛ 75 و....)
هـ. روى عن الرضا. (رجال النجاشي، الرقم: 29؛ 42؛ 43؛ 91؛ 109؛ 112؛ و....)
و. روی عن أبي جعفر الثاني(. (رجال النجاشي، الرقم: 138؛ 225؛ 264؛ 278؛ و...)
ز. روی عن أبي الحسن الثالث(. (رجال النجاشي، الرقم: 190؛ 225؛ و...)
ح. روى عن جماعة من أصحاب أبي عبد الله. (الفهرست، الرقم: 32؛ 162؛ 356؛ 618؛ رجال النجاشي، الرقم: 49؛ 82؛ و...)
ط. روى عن أبي عليّ محمّد بن علي بن همام و من كان في طبقته. (رجال النجاشي، الرقم: 24)
همه اين عبارات ـ و ديگر عبارت مشابه ـ نشان گر طبقات روات و مؤلّفين است.
با مراجعه به گونه های ديگر فهارس ـ يعنی فهارس اهل سنت و فهرست ابن نديم ـ روشن است که نبايد چنين مباحثی را در گونه های ديگر فهارس پيگيری کنيم.
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
#رجال_فهرستی
فهارس اماميه (14)
گاه اختلاف مصادر فهارس باعث تفاوت هايی در ذکر يک عنوان می شود.
در توضيح بايد گفت: با مراجعه به فهرست شيخ و نجاشي ملاحظه می کنيم که شيخ گاه راوي ای را به عنوانی ذکر نموده در حالی که نجاشي از همان راوی با عنوانی ديگر نام برده است، بلکه گاه در فهرست شيخ و يا نجاشي از يک راوی با دو عنوان ياد می شود.
اين امر باعث اختلاف متأخّرين در اتّحاد عناوين و يا تعدّد آنها شده است.
در حالی که مقتضای تحقيق اتحاد دو عنوان مختلف است يعنی اين که هر دو عنوان برای يک شخص است، اما اختلاف عناوين تنها به سبب اختلاف مصادر است، مثلاً عنوانی که شيخ ذكر نموده مأخوذ از فهرست حميد است، در حالی که عنوان ذکر شده در فهرست نجاشي مأخوذ از فهرست عبد الله بن جعفر حميري است.
نمونه ای از تعدّد عناوين را در اين موارد می توان ملاحظه نمود:
أ. أحمد بن أبي بشر السرّاج وأبي بشر أحمد بن محمّد السرّاج.
مصدر عنوان اوّل فهرست حميد بن زياد، و مصدر عنوان دوم فهرست حميري است.
ب. عبد الله بن إبراهيم الأنصاري وعبد الله بن إبراهيم الغفاري.
مصدر عنوان اوّل فهرست سعد بن عبد الله وحميری، و مصدر عنوان دوم فهرست صدوق و ابن وليد است.
ج. بسطام بن سابور وبسطام بن الزيّات.
مصدر عنوان اوّل فهرست ابن وليد، و مصدر عنوان دوم فهرست صدوق است.
د. محمّد بن عليّ الصيرفي ومحمّد بن عليّ بن إبراهيم القرشي.
مصدر عنوان اوّل فهرست صدوق ، و مصدر عنوان دوم فهرست ابن وليد است.
هـ. عيسی بن عبد الله الهاشمي، و عيسى بن عبد الله بن محمّد بن عمر بن عليّ بن أبي طالب.
مصدر عنوان اوّل فهرست ابن وليد، و مصدر عنوان دوم فهرست سعد بن عبد الله و حميري است.
از اين مطلب می توان علت عدم ذکر بعضی از روات را در فهرست شيخ و يا نجاشي فهميد، چرا که شيخ اشخاصی را در فهرستش ذکر می کند که نامی از آنها در مصادرش آمده باشد، از اين رو عدم ذکر بعضی از روات را نمی توان غفلتی از جانب شيخ دانست، آن گونه که محقّق شوشتري در موارد متعدّدی اين گونه گمان کرده است. (رک به: قاموس الرجال: 9/5، الرقم: 6272؛ 9/10، الرقم: 6277؛ 9/38، الرقم: 6324؛ 9/46، الرقم: 6333؛ 9/51، الرقم: 6345)
ممکن است کسی بگويد: فهارس هشت گانه همان گونه که در دست نجاشي است در اختيار شيخ نيز قرار دارد، پس اگر راوی ای را نجاشي ذکر نمود شيخ نيز بايد همو را ذکر کند.
اما بايد داشت که نسخ اين فهارس هشت که در دست نجاشي است با نسخ اين فهارس که اختيار شيخ قرار دارد متفاوت است. شاهد اين ادعا اختلاف طرق نجاشی و شيخ به اين فهارس هشت گانه است.
از سوی ديگر نگاه نجاشی و شيخ به اين فهارس هشت گانه متفاوت است. از اين رو ميزان استناد به اين فهارس و أخذ از آنها در فهرست شيخ و نجاشی با هم متفاوت است.
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi
#معرفی_کتاب
#استاد_یدالله_يزدانپناه
🔆مباني و اصول عرفان نظري
ناشر: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) سال نشر: ۱۳۸۹ صفحات: ۷۱۲
اين اثر تحرير درسهاي عرفان نظري انديشمند فرزانه حضرت حجتالاسلام والمسلمين استاد سيد يدالله يزدانپناه حفظهالله در مرکز پژوهش دائرة المعارف علوم عقلي اسلامي وابسته به مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) است.
در مقدمهاي که از سوي اين مرکز در آغاز کتاب ارائه شده، آمده است: «اين درسها که در معرفي درست و روشن ودقيق مباني و شاکلههاي عرفان نظري در نوع خود بيمانند است مورد استقبال شديد علاقمندان به عرفان قرار گرفته، مراجعات مکرر به اين مرکز براي استفاده از نوارهاي درسي و متن پياده شدة آن، ما را بر آن داشت که با موافقت مؤلف محترم، آن را منتشر کنيم و در اختيار همة علاقمندان عرفان اسلامي قرار دهيم.»
به اعتقاد برخی از اساتید که در آموزش مقاطع مختلف فلسفی و عرفانی تجارب مفیدی دارند، اين کتاب بهترين اثر از نظر آموزشِ عرفان نظري در دورة پايه است. آموزش اين کتاب يا مطالعه و پژوهش عميق در آن، افزون بر ورود صحيح به مباحث عرفان نظري، شکلگيري ساختاري آموزههاي آن در ذهن پژوهنده، آشنايي با منابع درجة اول تحقيق و متون عميق آنها سرعت فراگيري متون درسي عرفان نظري همچون تمهيدالقواعد، شرح فصوص الحکم و مصباح الانس را بالا برده و قدرت فهم اين متنها را به صورت چشمگيري افزايش ميدهد.
اين اثر در چهار بخش تنظيم يافته است؛
در بخش نخست تحت «عنوان کليات» تاريخچة تحولات عرفان نظري، چيستي عرفان نظري و نسبت آن با عقل و شريعت مورد بحث و بررسي قرار گرفتهاند.
مؤلّف در بخش دوم تحت عنوان «وحدت وجود يا توحيد عرفاني»، با مقايسة سه نگاه مشايي و صدرايي و عرفاني به مسأله وجود از يک سو، و طرح اقسام حيثيتهاي اطلاقي، تعليلي و تقييدي، به ويژه بررسي مبتکرانة سه قسم حيث تقييدي يعني نقادي و اندماجي و شأني از سوي ديگر، موفق به ارائه تصويري عميق و صحيح از وحدت شخصيه وجود شده، وحدت اطلاقي حق تعالي را با حفظ کثرت شئون تبيين نمودهاند. اين بخش به گونهاي ارائه شده تا اشکالات و شبهات که معمولاً دربارة اين موضوع مهم عرفاني به ذهنها خطور ميکند، حل و فصل شود. در ادامه همين بخش فروع و لوازم وحدت وجود همچون اخلاق مقسمي واجب، ظهور و تجلّي، جمع تشبيه و تنزيه و براهين عقلي و نقلي وحدت وجود مورد کاوش و بررسي قرار گرفته است.
در بخش سوم تحت عنوان «مقام ذات و مراتب تجليات» به تفصيل ابعاد مختلف «مقام ذات»، «تعيّن اول»، «کمال ذاتي و اسمائي»، «تعيّن ثاني»، «اسماء و اعيان ثابته»، «جبر و اختيار»، «عوالم خلقي» و «نفس رحماني» بحث و بررسي شده است. و بالاخره در بخش چهارم، ابعاد مختلف انسان کامل همانند جامعيت انسان کامل، نسبت او با خداوند و با جهان، خلافت و رسالت و نبوّت و ولايت و مسأله خاتم اولياء مورد مطالعه قرار گرفته است. در پايان کتاب نيز انواع فهرستهاي فني ارائه شده است. (استاد علي امينينژاد)
@salmanraoofi
باسمه تعالی
بحث تاویل عرفانی از مباحث بسیار مهم دینی و عرفانیست
يك دوره از درس تأويل عرفاني استاد يزدانپناه در اين سايت عرضه شده و قابل دانلود است:
http://shiadars.ir/fa/%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D8%A7%D8%AA-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%8A%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D9%88%D9%8A%D9%84
صوت دروس تأويل ، مباني و اصول عرفان نظري و تاريخ عرفان استاد يزدانپناه را مركز پژوهشي دايرة المعارف علوم عقلي وابسته به مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني عرضه كرده است. علاقهمندان ميتوانند لوح فشرده اين دروس را از اين مركز و نيز از كتابفروشيهاي مؤسسة امام خميني تهيه فرمايند.
@salmanraoofi
#معرفی_کتاب
#استاد_یدالله_یزدانپناه
كتاب حكمت اشراق
كتاب « حکمت اشراق » ( گزارش، شرح و سنجش دستگاه فلسفی شیخ شهاب الدین سهروردی ) اثر گران سنگ استاد فرزانه حجت الاسلام و المسلمين سيديدالله یزدان پناه است كه نخستين چاپ آن در زمستان سال 1389 عرضه شده است. این اثر افزون بر طرح و تحلیل همه آموزه های قابل اعتنا در حکمت اشراقی و معرفی ساختار، روش، محتوا، ارزش و جایگاه این حکمت، در موارد اساسی به مقایسه این مکتب با مبانی حکمت مشاء و حکمت متعالیه پرداخته است و از این رهگذر به توصیف و تحلیل عمیق تر، از مهمترین مباحث فلسفی همچون معقولات ثانیه، اصالت وجود یا ماهیت، تشکیک و تشخص دست یافته است. همین نکته موجب می شود این اثر برای همه حکمت پژوهان مفید و جذاب باشد. بخش های مختلف کتاب از نقطه نظر تاریخ فلسفه و تاریخ مسائل فلسفه و همچنین از نظر مسائل فلسفه فلسفه اسلامی می تواند راهگشایی های موثر داشته و فضاهای مبهم تر در این بسترها را شفاف تر سازد.
کتاب حکمت اشراق در چهار بخش تنظیم شده است:
بخش اول
در بخش نخست ذیل عنوان کلیاتی در باب حکمت اشراق مباحثی در رابطه با فلسفه اسلامی، حیات علمی شیح اشراق، شیوه کار در این کتاب و همچنین توضیحاتی پیرامون فلسفه اشراق به ویژه بحث های مفصل و مفیدی راجع به روش شناسی حکمت اشراق مطرح شده است.
بخش دوم
بخش دوم کتاب اختصاص به دید گاه های خاص و ابتکاری شیخ اشراق در حوزه مباحث منطقی دارد. دیدگاه شیخ اشراق در تصورات، تصدیقات، ارجاع همه قضایا به قضیه کلیه موجبه ضروریه، اشکال چهار گانه و تقلیل بدیهیات شش گانه به بدیهیات سه گانه مورد طرح و بررسی قرار گرفته است.
بخش سوم
در بخش سوم که تحت عنوان حکمت بحثی و متافیزیک اشراقی عرضه شده است به تفصیل درباره معقولات ثانیه، اصالت وجود یا ماهیت، تشکیک و تشخص، در چهار فصل مستقل بحث شده است و بدین ترتیب جلد اول به پایان می رسد.
ادامه بخش سوم در جلد دوم کتاب پی گیری شده است و پنج فصل دیگر از این بخش تحت عناوین نظام نوری، علم اشراقی، طبیعیات اشراقی، مقولات و معاد به شرح و بسط تفصیلی از دستگاه هستی شناسانه حکمت اشراق پرداخته است. در میان این پنج فصل، مفصل ترین فصل، فصل پنجم است. در این فصل که ذیل عنوان نظام نوری ارائه شده است مباحثی همچون تقسیمات نور و ظلمت، احکام کلی نور، خاستگاه تاریخی بحث نور، مراتب انوار از نور الانوار و نور اقرب، انوار قاهره طولیه، انوار قاهره متکافئه یا مثل نوری و عالم مثال، انوار مدبره یا نفوس فلکی و انسانی و برازخ غاسقه یا اجسام مادی مورد بحث قرار گرفته اند.
در فصل ششم از بخش سوم تحت عنوان علم اشراقی، حقیقت ابصار، هویت علم حضوری و شهودی در فلسفه اشراق، حقیقت علم، ارتباط حضوری نفس با محسوسات خارجی، اتحاد عاقل و معقول بحث شده اند.
پس از آن در فصل هفتم ذیل عنوان طبیعیات اشراقی نفی هیولای اولی، نفی جوهریت صور نوعیه، مزاج و کون و فساد عناصر از دیدگاه شیخ اشراق و افلاک مورد بحث قرار گرفتند .
در فصل هشتم دیدگاه های خاص سهروردی درباره مقولات و در فصل نهم ذیل عنوان معاد بحث های وی در ارتباط با بقای روح پس از مرگ، تناسخ و معاد مطرح شده اند.
بخش چهارم
در بحش چهارم و آخرین بخش کتاب تأثیرات مثبت شیخ اشراق بر قلسفه اسلامی بررسی شده است.
این کتاب با تلاش جمعی از شاگردان حجت الاسلام یزدان پناه و به تحقیق و نگارش نهایی دکتر مهدی علی پور در دو جلد و مجموعا 967 صفحه توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و با همکاری سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها ( سمت ) منتشر شده است.
@salmanraoofi
هدایت شده از ۲۰۲۵: خارج بدون فیلتر
❌ کوتاه درباره بنیاد نخبگان و مدارس استعدادهای درخشان
❌ آیا می دانستید ایران جز کشورهای انگشت شماری است که بخشی از حکومت و دولت آن به طور خاص برای نخبگان برنامه ریزی و حمایت انجام می دهد؟ بنیاد نخبگان یکی از ایده های موفق ایران است که مشابهی در #آمریکا، #کانادا ، #اروپا و #استرالیا و ... ندارد.
❌ آیا می دانستید که مدارس استعدادهای درخشان در ایران موضوعی کم نظیر در دنیا است؟ دبیرستان های استعدادهای درخشان که همواره خروجی های نخبگانی بسیار وسیعی در کشور داشته جز برتری های قطعی نظام آموزشی ایران بر بسیاری از کشورهای غربی است که همانطور که در کتاب Genius Denied آمده از مدیریت نخبگانی بی بهره هستند.
🔴 سخنانی امروز از زبان برخی مسوولین شنیده می شود که در کمال تعجب حرف از انحلال مدارس استعدادهای درخشان می زنند‼️
بدون اینکه بخواهیم درباره صحت و سقم این اخبار قضاوت کنیم یک مطلب مهم باید یادآور شویم.
❌امروز اگر کسی درباره نحوه شناسایی استعدادهای درخشان و آزمون های آن ایده جدیدی داشته باشد کاملا با ارزش و زیبا خواهد بود.
اما اگر سخنی از حذف مدارس نخبگانی زده شود؛ مطمئن باشید که در راستای #اجرای_خاموش_سند_۲۰۲۰ می باشد.
❌هر چند موضوعات آموزش جنسی در این سند مورد توجه مسوولین عالی رتبه فرهنگی و علمی کشور قرار گرفت و سبب توقف آن گردید، اما موضوع حذف مدارس خاص با شعار فریبنده و غلط برابری آموزشی، نیز از بندهای صریح این سند بود که بارها در جلسات خصوصی نسبت به آن هشدار دادیم.
کسانی که هنوز نمی دانند عدالت مطلوب در فرهنگ اسلامی عدالت نخبگانی و نه برابری سوسیالیستی است؛ درصدد هستند با رنگ و لعاب دادن به حرف هایی سخیف و در واقع با الگو قراردادن سیستم آموزشی اروپا این داشته ها و نقاط قوت عالی نظام آموزشی ایران را از بین ببرند...
♻️ به طور جدی مراقب این حرکات های غرب زده عجیب باشید. حرکاتی که بیشتر یادآور کننده منورالفکرهای دوران قاجار است که واقعا اعتقاد داشتند اگر کلاه سر مردم انگلیسی نباشد پیشرفتی نمی کنیم و اگر مثل آنها به دیوار در خیابان ادارار نمی کنیم حتما دروازه های علم را فتح نخواهیم کرد!
#مراقب_اجرای_سند_۲۰۳۰_باشیم
@kharej2025
هدایت شده از فقاهت
📷 | #عکس_نوشت
🔰توصیه حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله" به مبلغین:
تبليغ اگر براي خدا باشد ماندگار ميشود . . .
@Feghahat_ir
فریادهای_شهیدمطهری_درباره_فلسطین.mp3
4.87M
🔊 نطق تاریخی استاد مطهری در دفاع از مظلومیت مردم فلسطین (عاشورای 1348 شمسی)
#گزیده_سخنرانی
@motahari_ir
@salmanraoofi
#رهبر_انقلاب حفظه الله
🔻رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان:
🔹برخی به «مبارزه سخت و جنگ دشوار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ایران با هجوم همه جانبه دشمنان» معترضند و فکر می کنند جمهوری اسلامی این جنگ را شروع کرده است، اما این تصور، نوعی غفلت است چرا که نفس وجود جمهوری اسلامی و حکومت دینی، دشمنان دین را به جنگ و هجوم می کشاند همچنانکه به استناد آیات مکرر قرآن، جبهه حق در تمام طول تاریخ همواره در معرض تهاجم جبهه باطل بوده است.
🔹نکته مهم در رویارویی مستمر حق و باطل، وعده حتمی پروردگار مبنی بر پیروزی جبهه حق است. تحقق این وعده البته مشروط به پایبندی اهل ایمان به شروطی نظیر نیت صادق، صبر، بصیرت، همت و پایداری است که با رعایت این شروط، تحقق این وعده، جزو سنتهای قطعی و تجدیدناپذیر الهی است.
🔺تعابیر مکرر و مختلف قرآن مجید مبنی بر معیت و همراهی و حمایت پروردگار از جبهه حق عمیقاً آرامش بخش و از امیدبخش ترین آیات قرآن است. پیامبران و اولیاء الهی با ایمان به وعده الهی و پایبندی به شروط تحقق آن، این وعده را در مقاطع مختلف تاریخ به واقعیت تبدیل کردند، همچنانکه در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیز ما شاهد این معیت و حمایت خداوند بودیم.
۹۶/۱۲/۲۴
@salmanraoofi