eitaa logo
سلمان رئوفی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
آئین رونمایی از کتاب گرانسنگ «تحریر الاصول» 1 📚آئین رونمایی از کتاب گرانسنگ «تحریر الاصول» (تقریر درس خارج اصول حضرت امام خمینی(ره) توسط مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی)، روز پنجشنبه 6 دی ماه 1397 در سالن همایش های بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار گردید. در این مراسم که با حضور اساتید، علما، فضلاء، طلاب، دانشگاهیان و صاحبنظران در سالن همایش های بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به ایراد سخن پرداختند. 👇👇👇 اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم «الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) و علي اهل بيته الأطيبين الأنجبين سيما بقية الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء الي الله». مقدم شما علما، فضلا، اساتيد، مدرّسان بزرگوار را گرامي مي‌داريم. از سخنان سودمندي که قبلاً فرمودند به ويژه بيانات نوراني بيت امام حق‌شناسي مي‌کنيم و از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌کنيم که آن امام را با ائمه خودش محشور بفرمايد! به ما توفيق فيض و فضل بردن از آن ذات را مرحمت کند! کتابي که ملاحظه مي‌فرماييد، اين تقريباً برای 63 سال قبل است و مدت‌ها بود که براي چاپ آماده بود؛ ولي فکر مي‌کرديم که خيال ما را در بر بگيرد. اکنون ديديم که وقت رفتن است و چيزي براي ما ـ خدا را شکر ـ گيرندگي ندارد، اجازه چاپ داديم. تا آن وقت که قدري ميانسال بوديم و قدري خيال مي‌کرديم که مثلاً در عُظمی و اعظم خبري هست، اجازه نداديم؛ اما الآن که واقع وقت رفتن است، ديديم که هيچ ـ به نحو سالبه کليه ـ هيچ اثري از اين القاب و کرامات نيست، گفتيم مجاز به چاپ کردن اين اثر هستيد. اين سرّ تأخير چاپ کتاب شصت سال قبل است. سال‌هاي قبل ممکن بود که انسان از اين بذله و از اين طنز لذت ببرد، اما الآن خدا را شکر که هيچ اثري در ما نمي‌گذارد و اين بيانات نوراني که فرمودند، من در تتمه آن جمله‌اي را نقل کنم، بعد اصل بحث را شروع بکنم. از اين کسی که عِقد الفريد نوشته، سؤال کردند که چرا حرف ديگران اثر ندارد ولي حرف فلان روحاني اثر دارد؟ گفت: «ليست النائحة المستأجرة کالثّکلي»[1] فرمود پسر! ديدي ـ خداي ناکرده ـ اگر مادري فرزندش را از دست بدهد، زن‌ها جمع مي‌شوند و مويه مي‌کنند، يک زنِ نائحه‌اي را هم مي‌آورند که بخواند و آنها بگريند. آن زن نائحه براي اجرت نوحه مي‌خواند؛ اما آن «ثَکلي»؛ يعني مادر داغديده، همين که دهن باز کرد همه گريه مي‌کنند. فرمود: «ليست النّائحة المستأجرة کالثّکلي». ديگران «نائحة» مستأجره‌اند و امام «ثکلي» است. او داغِ دين داشت! چون داغ دين داشت، حرفش اثر داشت. وگرنه حرف همان حرف بود. آن نوائح سوزناک‌تر و آهنگين‌تر مي‌خواندند؛ اما همين که مادر داغديده دهن باز مي‌کرد همه فرياد مي‌کشيدند. فرمود فلان روحاني داغ دارد «ليست النّائحة المستأجرة کالثّکلي». همان روز و روزگار به خدمت يکي از مراجع علمي آن روز رفتم، ديدم اين بحار رحلي مرحوم مجلسي(رضوان الله عليه) باز است و بحث تقيّه را دارد مطالعه مي‌کند. آن امام فرياد مي‌زند «بلغ ما بلغ»! او دارد بحث تقيّه را مطالعه مي‌کند؛ خيلي فرق است! @salmanraoofi
آئین رونمایی از کتاب گرانسنگ «تحریر الاصول» 2 🌟🌟🌟🌟🌟 حالا به اصل بحث برگرديم. بسياري از شما بزرگواران هم فعليتي داريد، هم «بالقوة القريبة من الفعل» آينده به اميد شما روشن است. اين بحث فرق بين تکوين و اعتبار، البته ثمره علمي دارد؛ اما حرف اوّل را او مي‌زند و ما چون اين حرف را جدّي نگرفتيم هزينه شهيد جاويد را داديم. بيان مطلب اين است؛ فلسفه که رئيس همه علوم است، آمده مرزبندي کرده، گفته: «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباريٌ»؛ موجود حقيقي را و صاحبان حکمت نظري را به فلسفه و کلام و عرفان و علوم تجري و رياضي و مانند آن داد، علوم اعتباري را به فقه و اصول و اخلاق و حقوق داد، «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباريٌ». بعد آمده گفته درست است در آن مَقسم ابتدايي اينها دو قسم هستند؛ اما هيچ ـ به نحو سالبه کليه ـ هيچ برهان ضروري که شما بتوانيد بگوييد «بالضّرورة»، بين اينها نيست. اگر موضوع موجود حقيقي شد، الا و لابد نسبت به محمول مي‌شود موجود حقيقي. اگر موضوع امر اعتباري شد، الا و لابد نسبت به محمول میشود موجود اعتباري. هيچ ممکن نيست شما بتوانيد يک ضرورت هستي را که جزء بود و نبود است، با چيزي که با يک بايد و نبايد بالا و پايين مي‌شود، هيچ نمي‌توانيد رابطه برقرار کنيد. مي‌توانيد اعتباراً چيزي که بالا و پايين مي‌رود به نام بايد و نبايد، با چيزي که بود و نبود است را ارتباط بدهيد، ولي بخواهيد قضيه ضروريه درست کنيد دست شما بسته است. هر جا موضوع حقيقي شد، الا و لابد محمول و نسبت حقيقي‌اند؛ البته اگر بخواهيد حرف ضروري بزنيد! اگر اين طوري شد و پس‌فردا ممکن است آن طوري بشود، دستتان باز است. اگر محمول بود و نبود شد، يعني موجود حقيقي شد، کشف بکنيد که نسبت به موضوع وجود حقيقي دارد، چون آن که با بود و نبود است دست ما نيست، قبل از ما و بعد از ما! اينکه ما اصرار داريم عقل مثل شرع نيست، عقل مثل نقل است و نه مثل شرع؛ عقل چراغ است چراغ در قبال صراط نيست. صراط شرع است و يک مهندس دارد ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاّ لِلَّهِ﴾[2] و لاغير! عقل مي‌فهمد و مي‌بيند که «العدلُ حَسَنٌ» نه فرمانروايي کند؛ زيرا قبل از اين عاقل و بعد از مرگ اين عاقل و همزمان اين عاقل، «العدلُ حَسَن» بود. «العدلُ حَسَن» را ارسطوها و بوعلي‌ها نياوردند، اينها با چراغ فهميدند. سراج کجا! صراط کجا! چون حساب نشده حرف مي‌زديم، مي‌گفتيم: «كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ الْشَّرْعٌ»،[3] همان طوري که اين «کلُّ ما» را «کُلَّمَا» مي‌گفتيم! «كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ الْشَّرْعٌ حَكَمَ بِهِ العَقْلُ»، اين حکم بين موضوع و محمول است، حکم قضيه است؛ يعني کشف! آن حکم فرمانروايي است؛ يعني اينطوري کردم. اين کجا و آن کجا! مگر شرع مقابل دارد؟! مگر صراط مقابل دارد؟! سراج است! اين چراغ يا عقلي است يا نقلي؛ آن که مقابل ندارد، صراط است. @salmanraoofi
آئین رونمایی از کتاب گرانسنگ «تحریر الاصول» 3 🌟🌟🌟🌟🌟 اين اشتباهات از ديرزمان بود و امام(رضوان الله عليه) جزء کساني بود که قيام کرد که بين حقيقت و اعتبار فرق است. مرحوم آخوند صاحب کفايه مستحضريد که مقداري اسفار و مانند آن را خوانده است، اين «و التحقيق» در کلمه ايشان که در بحث مشتق است، شايد ده‌ها بار به عرض شما رسيد، اين «و التحقيق» عين عبارت مرحوم صدرالمتألهين و تعليقه سبزواري است در جلد اوّل اسفار که مشتق بسيط است و ذات در آن نيست. آن روز ما هم اسفار مي‌خوانديم هم کفايه. شما صفحه چهل و 41 و 42 اسفار را با تعليقه حکيم سبزواري بگيريد با «و التحقيق» مرحوم آخوند بحث مشتق تنظيم بکنيد. او مختصري اسفارخوانده است، نه بيشتر از آن. آدم باهوشي بود، اگر بيشتر مي‌خواند ديگر ما از بسياري از خطرهايي که بر ما تحميل شد به آساني مي‌گذشتيم و آن هم خطر شهيد جاويد بود. اين اصول اگر وظيفه‌اش را انجام مي‌داد، ما آن هزينه را نمي‌داديم. الآن شما بايد خوب اين را بفهميد و خوب پياده کنيد که دگرباره ما هزينه شهيد جاويد را ندهيم. بيان مطلب اين است؛ اينکه اگر چيزي حقيقت شد، محمول آن بخواهد ضرورت ذاتي داشته باشد، الا و لابد بايد موجودي تکويني باشد. موجود اعتباري ربط اعتباري با او دارد، نه ربط حقيقي! اينها آمدند در بحث به جاي اينکه ـ در آن کليپ هم شنيديد ـ از عقل بحث کنند که «العقل ما هو»؟ مبادي عقل چيست و از سلطنت عقل بحث کنند، آمدند از قطع بحث کردند؛ حالا اين به هر وسيله است جاي خاص خودش را دارد. قطع امر تکويني است و علم است، اين امر تکويني يک لازم تکويني دارد به نام کشف، واقع را کشف مي‌کند؛ «العقل کاشفٌ بالضرورة»، اما حجيت امر اعتباري است! اين را آخوند و امثال آخوند آمدند گفتند حجيت ذاتي قطع است ـ پدرآمرزيده! ـ آنکه «بيده الحجية» است مي‌تواند بگويد اين قطع حجت است يا آن قطع حجت نيست، ذاتي بودن آن يعني چه؟ يعني منجّز است و معذِّر، اينکه تکوين نيست، اين يک کاشف الغطاء مي‌خواهد. خدا مرحوم صاحب جواهر را غريق رحمت کند! او کسي بود که ما را با کاشف الغطاء آشنا کرد. اين کتاب شريف کشف الغطاء چهار جلدي حتماً بايد جزء کتاب باليني همه شما باشد؛ هم مطالعه کنيد و هم درس بدهيد. اين بزرگوار چون از همان قدماي غني و قوي متعصبي بود، آمده فرق گذاشته بين امر اعتباري و امر تکويني. «حجيت» ذاتي قطع نيست، چون قطع امر تکويني است کاشف است، «کاشفيت» ذاتي قطع است نه «حجيت»؛ لذا آمده گفته علم امام حجّت است در کشف اسرار و در سه مرحله کاشف است: در تلّقي وحي بلاواسطه يا مع‌الواسطه از ذات اقدس الهي معصوم است؛ در نگهداري آن در مخزن ذهن معصوم است؛ در انشا و ابلاغ حکم به جامعه معصوم است. سه ضلع اين مثلث را عصمت تأمين مي‌کند. اين را البته طبق تحليل سيدنا الاستاد مرحوم امام، از آيات قرآني گرفتند که ذات اقدس الهي به رسولش فرمود در اين سه ضلعِ اين مثلث تو معصوم هستي، چون ﴿إِنَّكَ لَتُلَقَّي الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ﴾،[4] يک؛ ﴿سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسي﴾، دو؛ ﴿وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَي ٭ إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْيٌ يُوحَي﴾،[5] سه؛ حوزه لب معصوم است، حوزه ذهن معصوم است، حوزه فهم معصوم است. آن ضلعي که مي‌گيرد معصومانه مي‌گيرد، آن ضلعي که نگه مي‌دارد در فضاي دل، معصوم است. آن ضلعي که به جامعه منتقل مي‌کند معصوم است؛ اين اضلاع سه‌گانه را اين چهارده معصوم دارند، هر چه که در احکام الهي بايد باشد معصوم است ولاغير! @salmanraoofi
آئین رونمایی از کتاب گرانسنگ «تحریر الاصول» 4 🌟🌟🌟🌟🌟 اما آيا اينها در بايد و نبايد هم سهيم‌ هستند؟ اين بايد و نبايد امر اعتباري است. گاهي خدا به امام مي‌گويد اين امر مسلّم قطعي که داري اينجا جايش نيست. تو يقيناً مي‌داني کربلا چه خبر است، مکه چه خبر است، تکه‌تکه‌ات مي‌کنند؛ ولي به عنوان يک فرد عادي بايد قيام بکني. مبادا خيال بکني که بنا بر اين علم، حالا من مي‌دانم خطر است بايد بروم! ايشان فرمودند در اين اضلاع سه‌گانه مثلث، معصوم هستند؛ در بيان احکام براي مردم معصوم هستند؛ اما در اجراي احکام برابر اين قطع بايد عمل بکند؟ صريحاً وجود مبارک پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التّحية و الثّناء) اين را فرمود که در فقه ما هم هست، در فقه اهل سنت هم هست؛ مرحوم صاحب وسائل نقل کرده و همه فقها هم فتوا دادند که «إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ»؛[6] من در محکمه با شاهد و يمين حکم مي‌کنم، صريحاً اعلام کرد. فرمود ولي حواس شما جمع باشد! من موظّف هستم که با يمين و بيّنه حکم بکنم، صد درصد مي‌دانم اين مال براي زيد است و صد درصد مي‌دانم تو که با شاهد دروغ آمدي در محکمه من و شهادت دادند داري خلاف مي‌کني. همين‌ها را صاحب وسائل در وسائلنقل کرده است؛ فرمود آنچه مي‌بري «قِطْعَةً مِنَ النَّار»[7] است، من دارم مي‌بينم که آتش داري مي‌بري. مگر هر قطعي حجت است؟! مگر هر کاشفي حجت است؟! فرمود ما مادامي که اينجا زندگي مي‌کنيم بايد اينطوري زندگي کنيم، «إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَانِ». مبادا بگوييد من اين مال را از دست خود پيغمبر گرفتم! مبادا بگوييد از محکمه خود پيغمبر گرفتم! اگر آخوند متوجه مي‌شد که بين اعتبار و حقيقت فرق است و اگر فتوا نمي‌داد حجيت ذاتيِ قطع است، حوزه ما اين درس‌ها را مي‌خواند، ديگر ما فلان کس نداشتيم، فلان کس نداشتيم که اينطور حوزه را به فتنه بکشانند! او هم يک طلبه بود. وقتي مي‌فهميد که علم امام در بيان احکام حجت است، اما در قضاياي شخصي مثل ما بايد عمل بکند. خدا مرحوم کاشف الغطاء را غريق رحمت کند! شايد فرصت نکنيم اين کتاب را بخوانيم، ولي حتماً اگر بخواهيد عالم بشويد اين بايد جزء کتابهای باليني شما باشد؛ گفت جريان شب قدر مشخص بود، جريان کوزه امام حسن(سلام الله عليه) مشخص بود، جريان کربلا مشخص بود، يقين داشتند که چه خبر است، چه سمّي است، چه کسي کشته مي‌شود يا چه کسي کشته نمي‌شود، آنها اگر بنا بود با علم غيب عمل بکنند که هميشه از قدرت غيبي عمل مي‌کردند و ديگر براي ما اسوه نمي‌شدند! @salmanraoofi
آئین رونمایی از کتاب گرانسنگ «تحریر الاصول» 5 🌟🌟🌟🌟🌟 غرض اين است که اين را بايد کاملاً خط بطلان کشيد که حجيت ذاتي قطع است! حجيت ذاتي قطع نيست، کاشفيت ذاتي قطع است و آنچه «بيده ازمّة العقول»، مي‌تواند بگويد اينجا به اين قطع عمل بکن و آنجا به اين قطع عمل نکن. اين نظير زوجيت اربعه نيست که هر دو تکويني باشد. حجيت امر اعتباري است، امر اعتباري که بايد و نبايد است و به «يد» ديگري است، اين را مگر مي‌شود پيوند ضروري زد به يک امر تکويني؟! اگر مرحوم آخوند مقداري اين مسائل را دقيق‌تر مي‌خواند و بيشتر استاد مي‌ديد، اين حرف را نمي‌زد. البته قبل از او مرحوم شيخ هم اين حرف را زده است که اينها خيال مي‌کنند قطع حجيتش ذاتی است، در حالي که کاشفيت آن ذاتي است. براساس همان خلط با قاعده «الواحد»[8] میخواست موضوع را درست کند که سيدنا الاستاد امام(رضوان الله عليه) از همين جا جلوي آن را گرفته که بسياري از دست‌پرورده‌هاي امام آشنا شدند که جاي قاعده الواحد و اينها در اصول نيست. اين کتاب را که حتماً ـ إن‌شاءالله ـ مي‌بينيد، سرّ اينکه ما را صاحب جواهر با کاشف الغطاء آشنا کرد اين است که ايشان هم از مرحوم ابن طاوس به عظمت نام مي‌برد هم از مرحوم آقا باقر وحيد بهبهاني نام مي‌برد، هم از کاشف الغطاء؛ مي‌گويد در عصر کاشف الغطاء، فقيهي قوي‌تر از او و به حدّت ذهني مثل او نبود،[9]چون مي‌دانيد صاحب جواهر سلطان فقه است. مي‌بينيد اين کشتي‌هاي اقيانوس‌پيما خيلي‌هايشان سعي مي ‌کنند آنجا که عمق عميقي دارد آنجا کشتي نرانند؛ ولي اين بزرگوار مي‌رود به آنجا، مي‌فهمد که چقدر عميق است، خبر مي‌دهد و بعد برمي‌گردد؛ بارها ما تجريه کرديم. خيلي از فقها که حرف‌هاي مشهور را مي‌زنند؛ اما ايشان سلطان فقه است. حشرش با انبيا! اين بزرگوار يعني مرحوم کاشف الغطاء در جلد سوم اين کشف الغطاء چهار جلدي صفحه 113 در حکم کسي که در مورد قبله متحيّر است که چه بکند چه نکند، آنجا مي‌فرمايد اين قطع آنها حجّت است يا نيست، «و کشف الحال» اين است که احکام شرعيه «تدور مدار الحالة البشريّة دون المِنَح الإلهيّة فجهادهم و أمرهم بالمعروف و نهيهم عن المنكر إنّما مدارها علي قدرة البشر و لذلك حملوا السلاح و أمروا أصحابهم بحمله و كان منهم الجريح و القتيل و كثير من الأنبياء‌ ‌و الأوصياء دخلوا في حزب الشهداء و لا يلزمهم دفع الأعداء بالقدرة الإلهيّة و لا بالدّعاء و لا يلزمهم البناء علي العلم الإلهي و إنّما تدور تكاليفهم مدار العلم البشري فلا يجب عليهم حفظ النفس من التلف مع العلم بوقته من اللّه تعالى فعلم سيّد الأوصياء بأنّ ابن مُلجَم قاتلُه و علم سيّد الشهداء عَلَيْهِ السَّلَام بأنّ الشمر لعنه اللّه قاتلُه مثلًا مع تعيين الوقت لا يوجب عليهما التحفّظ و ترك الوصول إلى محلّ القتل و علی ذلك جَرَت أحكامهم و قضاياهم إلا في مقامات خاصّة» که براي اثبات نبوت و مانند اينها استثناست، «لجهات خاصّة فإنّهم يحكمون بالبيّنة و اليمين و إن علموا بالحقيقة من فيض ربّ العالمين» که چه کسي دارد دزدي مي‌کند از محکمه میبرد! اين با «سين»؛ سين يعني سين تحقيق، ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي﴾؛[10] نه اين «سين تسويف» است! ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي﴾؛ يعني الآن و محققاً الله مي‌بيند. ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا﴾، اين دو آيه سوره «توبه» براي همين است! ﴿وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾، نه يعني خدا بعدها مي‌بيند! اين را در آيه 61 سوره «يونس» فرمود: همين که مي‌خواهيد وارد شويد مشهود ما هستيد، ﴿وَ مَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَ لاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شَهُوداً﴾؛ همين که مي‌خواهيد وارد بشويد مشهود ما هستيد. اين «سين» سين تحقيق است، نه «سين تسويف». نظير «سوف» تسويفي نيست. اين رسول و ائمه‌اي که در حين ورود مي‌فهمند که ما داريم چه کار مي‌کنيم، اين ـ معاذالله ـ نداند که اين مال براي چه کسي است؟! حضرت هم صريحاً اعلام کرد که اين «قِطْعَةً مِنَ النَّار» است که داري مي‌بري! @salmanraoofi
آئین رونمایی از کتاب گرانسنگ «تحریر الاصول» 5 🌟🌟🌟🌟🌟 ايشان مي‌فرمايد: «فإصابة الواقع و عدم إمكان حصول الخطأ و الغفلة منهم بالنّسبة إلى الأحكام»؛ اينکه شنيديد معصوم هستند معصومانه حکم مي‌کنند، براي احکام فقهي اينطور است، بيان حلال و حرام همين طور است، آيات الهي همينطور است، دين همينطور است؛ اما در مسائل جزئي اينطور نيست! «و أمّا العلميّة فمدارها علی العلم البشري دون الإلهي إذ لا يلزم من عدم الإصابة تنفّر النفوس» و مانند آن که حتماً ـ وگرنه اين زحمت‌ها همه هدر است ـ اين را ببينيد. شهامت هم دارد! مي‌فرمايد الآن روي زمين چيزي به عظمت قرآن نيست، اما قرآن هرگز بالاتر از امام نيست. اين شهامت را هم دارد، حق هم با اوست! اين را در بحث «کتاب القرآن» دارد، چون مستحضريد اين فقهاي ما اين روش را داشتند؛ يعني سه، چهار تا کتاب را در پايان کتاب صلات داشتند: «کتاب القرآن، کتاب الذکر، کتاب الدعاء» اينها را داشتند؛ دروسائل هم اين روايات هست. اين «کتاب القرآن» را ايشان در کتاب صلات دارد که قرآن را مشخص مي‌کند، من به حوزه خيلي ارادتمند هستم؛ اما ما يک دلّال داريم، يک مبتکر! فلان آقا اينطور گفته، مبناي فلان کس اينطور است! الآن شما در بازار و ميدان که مي‌رويد، اين دلّال‌ها مي‌دانند که تمام اين ميوه‌ها را از کجا بياورند، قيمت آن را هم مي‌دانند، پخت و پز آن را هم مي‌دانند، شيرين آن را هم مي‌دانند؛ اما هيچکدام توليدکننده نيستند. آقاي نائيني اينطور گفته، آقا ضياء اينطور گفته، آخوند اينطور گفته، اين دلّال علم شدن است؛ اين فضيلت نيست. الآن حوزه به برکت امام و شهدا غني‌ترين دورانش را مي‌گذراند، پنجاه هزار کم نيست! اين طلبه افغاني بود، الآن يک قرن ما را دارد به دنبال خودش مي‌کشاند. صد سال قبل اين طلبه افغاني؛ منتها هرات، خراسان شرقي بود و مشهد خراسان غربي؛ صد سال اين طلبه افغاني درس خوانده مشهد و بعد رفته نجف و درس خوانده کفايه نوشته الآن ما صد سال است دنبال او هستيم. پاي درس مرحوم آقاي نائيني خيلي‌ها بودند، جمعيت هزار نفر هم در نجف نمي‌شد؛ سه تا طلبه ـ حالا بزرگان فراواني هستند که ما يا نمي‌شناسيم يا نمي‌خواهيم نام آنها را ببريم ـ اين سه تا طلبه آمدند ميدان‌دار شدند: يکي شده علامه اميني که به تنهايي الغدير نوشت؛ يکي شده علامه طباطبايي که به تنهايي الميزان نوشت؛ يکي شده علامه آقا سيد محسن حکيم. من نزد بزرگواري که شاگرد آقا ضياء بود قوانين مي‌خواندم، مي‌گفتمستمسک کتابي است! آنها از چهل شروع کردند تا شصت، برخي‌ها از شصت شروع کردند تا هفتاد! سن هفتاد دوران واماندگي آدم است. آيا ما الآن در بين پنجاه هزار نفر سه طلبه اين گونه داريم؟ دلّال بودن غير از علامه اميني شدن است. خدا شهريار را غريق رحمت کند! گفت: لا قَلَمْ إلا اَمين لا رَقَم إلا غَدير ٭٭٭ تاج‌ور است آن‌که اين سکه به زر کوبدا منطقش از هل أتي بازويش از لا فتي ٭٭٭ گو که علي پنجه در کتف عمر کوبدا[11] دلّال بودن آشنا بودن به آراي ديگران، آشنا بودن به اقوال ديگران، غير از نوآوري است. مرحوم کاشف الغطاء در صفحه 254 دارد: «المبحث الرابع»، اينکه قرآن کريم افضل «من جميع الکتب المنُزّله من السماء» است و افضل از کتاب انبياست؛ میفرمايد اين درست است، از همه کتاب‌هاي عالم بالاتر است؛ اما «و ليس بأفضل من النبي صلّی اللّه عليه و آله و سلم و أوصيائه عليهم السلام»؛ قرآن از امام بالاتر نيست و درست هم گفت! يک وقت بود ممکن بود اين «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِم»[12] غلوّ حساب بشود؛ اما الآن براي ما حلّ شده است. به برکت امام‌ها اين فکر براي ما حلّ شده که «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِم»، مي‌فهميم که اين در فصل سوم است، نه در فصل اوّل که منطقه ذات است و فصل دوم که صفات ذات يعني در اين دو تا منطقه، منطقه ممنوعه است، منطقه تجلّي، منطقه فيض. طبق اين بيان نوراني حضرت امير که «فَتَجَلَّي لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِي كِتَابِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونُوا رَأَوْهُ بِمَا أَرَاهُمْ مِنْ قُدْرَتِه»؛[13] کاملاً مي‌فهميم و براي ما مثل ساير مسائل عادي است، «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِم». @salmanraoofi
آئین رونمایی از کتاب گرانسنگ «تحریر الاصول» 6 🌟🌟🌟🌟🌟 اين کاشف الغطاء مي‌خواهد که بگويد قرآن درست است، اما از امام بالاتر نيست. امام بدنش را فداي قرآن مي‌کند، نه حقيقتش را! حقيقتش که فدا شدني نيست. پنجاه مطلب است که پايانش هم «الخمسون»، صفحه 477 است، اين کتاب بايد جزء کتاب‌هاي باليني باشد، براي شاگردان خودتان هم درس بگوييد که روشن بشود بين حجيت که امر اعتباري است و کاشفيت امر ذاتي است پيوند ضروري نيست، ممکن است ذات اقدس الهي بگويد اين قطعي که تو داري که اين را از راه علم غيب کشف کردي، نه از راه علم ظاهري، چون از راه علم غيب کشف کردي که اين مال براي زيد است و اين با شهادت زور و يمين کاذب دارد مي‌برد، بگذار ببرد! گفت: «آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد»،[14] همه کارها را بنا نشد که در دنيا انجام بدهيد. بنابراين ديگر ما نبايد در اين روزگار مشکلات امثال شهيد جاويد داشته باشيم و اين هزينه‌هاي فراوان را داشته باشيم. مواظب ضعفهايمان باشيم؛ گفتند، تو نخواستي وگرنه مي‌دادند! هر شب هر سَحر مي‌گويند چه کسي است که بخواهد، چه کسي است که بخواهد! اينطور است. هر سحر «هل من مستجير، هل من داء»؛ مرتّب فرشته‌ها مي‌گويند چه کسي مي‌خواهد؟ چه کسي مي‌خواهد؟ چرا ما نرويم بخواهيم؟! چه کسي رفت و خواست و به او ندادند؟ اين براي چه فرشته‌ها را هر سحر مي‌فرستد؟ چه مي‌خواهيد؟ چه مي‌خواهيد؟ بخواهيم به ما مي‌دهد. همانطوري که فرموند با آتش هم نبايد بازي کنيم، هيچ با دين نمي‌شود بازي کرد، وگرنه ذات اقدس الهي به حيات همه ما به بدترين وجه خاتمه مي‌دهد. غرض اين است که اين راه باز است، راه حکيم شدن، راه مفسّر شدن، راه فقيه شدن، راه اصولي شدن باز است. راه دلّال شدن را بايد ببنديم. علم محدود نيست و تقسيم نکردند. خدا شيخ اشراق را غريق رحمتش کند! گفت تاکنون وقف‌نامه‌اي در نيامده که علم را خدا وقف فلان زمان و زمين کرده باشد.[15] چرا ما نباشيم؟ چرا به دست ما نباشد؟ «وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَل»؛[16] تنها مسائل مالي که نيست. اينها هست. بنابراين اميدواريم اين حوزه که به برکت امام راحل و خون‌هاي پاک شهدا به اين سرسبزي رسيده است همچنان خرّم بماند تا ظهور صاحب اصلي و اصيل آن. من مجدّداً از بيت مکرّم و معزّز امام(رضوان الله تعالي عليه) و از همه شما اساتيد، بزرگواران، محقّقان و پژوهشگران حق‌شناسي مي‌کنم و ذات اقدس الهی روح آيت الله شاهروي را با ارواح مؤمنان و اولياي الهي محشور بفرمايد! روح مطهّر امام راحل با انبيا و اولياي الهي محشور باشد! اين نظام ما رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملّت و مملکت ما در سايه لطف ولي‌ّاش مصون بمانند! مشکلات دولت و ملّت و مملکت در سايه لطف وليّ‌اش برطرف بشود! و خطراتي که هست به استکبار و صهيونيسم برگردد! و اين ادعيه در حق همه مؤمنان به قرآن و عترت مستجاب بشود! «غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته» @salmanraoofi
آئین رونمایی از کتاب گرانسنگ «تحریر الاصول» 7 🌟🌟🌟🌟🌟 🖋📋پی نوشت: [1]. العقد الفريد، ج3، ص183. [2]. سوره انعام، آيه57. [3]. مطارح الانظار، ص240؛ اصول الفقه(مظفر)، ج1، ص208. [4]. سوره نمل، آيه6. [5]. سوره نجم, آيات3 و 4. [6]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج7، ص414. [7].الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج7، ص414؛ وسائل الشيعه، ج18، ص169. [8]. شرح المنظومه، ج2 ، ص446. [9]. جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‌13، ص 105؛ «و أستاذي المحقق النحرير الذي لم يكن في زمانه أقوی منه حدسا و تنبها الشيخ جعفر». [10]. سوره توبه, آيه105. [11]. ديوان شهريار. [12]. من لا يحضره الفقيه، ج2، ص615. [13]. نهج‌البلاغة(للصبحي صالح), خطبه147. [14]. اشعار منتسب به حافظ، شماره9؛ «در کارخانهٴ عشق از کفر ناگزير است ٭٭٭ آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد». [15]. ر.ك: حكمةالاشراق(سهروردي), ص9. [16]. تحف العقول، النص، ص78. @salmanraoofi
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
⚡️این دیگر جهالت نیست، خباثت سیاسی است 🔹آقای صفایی فراهایی از مجرمان و محکومان فتنه ۸۸ و فعال سیاسی لیبرال گفته است: "شفافیت یعنی بررسی کنیم کدام نیاز واجب تر است. چرا باید بودجه سازمان دارو و غذا ۳۳ میلیارد تومان و بودجه نوسازی مدارس با این همه مشکلات ۱۱ میلیارد تومان باشد اما بودجه مرکز خدمات حوزه ۶۰۹ میلیارد تومان، جامعه المصطفی ۳۰۰ میلیارد تومان و حق بیمه طلاب غیرشاغل ۲۹۰ میلیارد تومان باشد؟" 🔹چند روزی است جریان لیبرال با سوء استفاده از کم‌اطلاعی عموم درباره جزئیات بودجه و وظایف دستگاه‌ها، این خط تبلیغی را علیه نهادهای فرهنگی کشور کلید زده‌اند. اگر کسی از ماهیت و وظایف سازمان غذا و دارو بی‌خبر باشد، بلاتردید تصور خواهد کرد که برای تهیه غذا و داروی کشور در سال ۹۸ صرفا ۳۳ میلیارد تومان اختصاص یافته است! برای اینکه بدانیم عددی که جناب صفایی برای تهیه غذا و داروی کشور فرض کرده چقدر پرت است، کافی است خبر داشته باشیم سالانه بالغ بر ۱۵ هزار میلیارد تومان فقط بابت خرید تضمینی گندم از کشاورزان پرداخت می‌شود. 🔹وظایف سازمان غذا و دارو در حوزه تدوین و ارائه سیاست‌ها، برنامه‌ها و خط‌مشی‌های دارویی-غذایی است. در موارد ضروری و استثنایی نیز، به عنوان زنجیره تامین دارو عمل کرده و هزینه را از مصرف‌کننده دریافت می‌کند. 🔹حقیقتا نمی‌توانم تصور کنم که این سخنان آقای صفایی فراهانی از روی جهالت است. سابقه این جماعت در کینه‌توزی نسبت به اسلام و ائمه اطهار کاملا روشن است و اگر فرصت بیابند، همان کاری را با روحانیت می‌کنند که محمدرضا پهلوی دوم فروردین ۴۲ در فیضیه انجام داد. اما باز نیت‌خوانی نمی‌کنیم و بهتان نمی‌زنیم. می‌گوئیم "اگر صفایی فراهانی عذرخواهی نکرد و سخن خود را پس نگرفت"، این لجن‌پراکنی از روی جهالت نبوده، از روی دنائت و خباثت سیاسی بوده است. توجه کنید که بودجه ۹۸ کل کشور ۱۷۰۳ هزار میلیارد تومان است. بودجه ۶۰۹ میلیاردی مرکز خدمات حوزه را تقسیم بر این عدد کنید تا سهم این مرکز در بودجه دستتان بیاید! @syjebraily
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
🚩کتاب "فتنه تغلب" به چاپ سوم رسید 🔹با اتمام چاپ اول و دوم «فتنه تغلب» پس از گذشت یک هفته از رونمایی کتاب، چاپ سوم این کتاب شنبه (۱۵ دی ماه) راهی بازار خواهد شد. https://tn.ai/1915038 📡, @tasnimnews
هدایت شده از Aminikhaah
💠 رسواتر از جریان لیبرال ، جریان تحجر است. هر وقت بابی برای انتقاد و سوال از مراجع عظام تقلید گشوده می شود ، با قدیس سازی ، منتقدان را به شلاق می گیرند. ولی حالا ، کهنه کینه های چند ده ساله شان با آیت الله العظمی جوادی آملی را از خفا در آورده اند و بی پروا ، حنجر کثیفشان را خنجر کرده اند. کاش برخورد گزینشی شان با مراجع را اینقدر با فضاحت ، به فصاحت نیاورند! ✅ @Aminikhaah
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
🚩 رپرتاژ رسانه‌های صهیونیستی برای نمایشگاه فرقه «شیرازی‌ها» در لندن/ چرا «شیرازی‌ها» مورد علاقه‌ی مخالفان اسلامند؟ تصاویر و مطالب منتشر شده در رسانه‌های رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد طرفداران «فرقه شیرازی» قصد برگزاری نمایشگاهی در حمایت از واقعه ادعایی هولوکاست در یک مسجد در لندن داشته‌اند. 👉 https://tn.ai/1914936
هدایت شده از سلمان رئوفی
باسمه تعالی برنامه مطالب کانال بحوث با تغییر جزیی از این به بعد ان شاء الله به شرح ذیل خواهد بود شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنجشنبه جمعه مطالب ، و هم هر چه مهم به نظر برسد بدون در نظر گرفتن روزهای هفته بارگزاری خواهد شد صوتهای مهم در کانال @d_raoofi بارگزاری شده است و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین سلمان رئوفی ۱۳۹۷/۹/۲۴ @salmanraoofi
#اخلاق_عرفانی امام خمینی (ره): شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه) هستید، ملائكه ، شما را مراقبت می كنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (ع) عرضه می دارند. @salmanraoofi
26 (نشر بدون لینک کانال جایز نیست) 🌟🌟🌟🌟🌟 📚فی تحف العقول من عهده الی مالک الاشتر حین ولّاه مصر : « ثُمَّ لَا تَكِلَنَّ جُنُودَكَ إِلَى مَغْنَمٍ وَزَّعْتَهُ بَيْنَهُمْ بَلْ أَحْدِثْ لَهُمْ مَعَ كُلَّ مَغْنَمٍ بَدَلًا مِمَّا سِوَاهُ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ تَسْتَنْصِرُ بِهِمْ بِهِ وَ يَكُونُ دَاعِيَةً لَهُمْ إِلَى الْعَوْدَةِ لِنَصْرِ اللَّهِ وَ لِدِينِهِ . وَ اخْصُصْ أَهْلَ النَّجْدَةِ فِي أَمَلِهِمْ إِلَى مُنْتَهَى غَايَةِ آمَالِكَ مِنَ النَّصِيحَةِ بِالْبَذْلِ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ لَطِيفِ التَّعَهُّدِ لَهُمْ رَجُلًا رَجُلًا وَ مَا أَبْلَى فِي كُلِّ مَشْهَدٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ مِنْكَ لِحُسْنِ فِعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ لَا تَدَعْ أَنْ يَكُونَ لَكَ عَلَيْهِمْ عُيُونٌ مِنْ أَهْلِ الْأَمَانَةِ وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ عِنْدَ النَّاسِ فَيُثْبِتُونَ بَلَاءَ كُلِّ ذِي بَلَاءٍ مِنْهُمْ لِيَثِقَ أُولَئِكَ بِعِلْمِكَ بِبَلَائِهِمْ ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلَائِهِ وَ كَافِ كُلًّا مِنْهُمْ بِمَا كَانَ مِنْهُ وَ اخْصُصْهُ مِنْكَ بِهَزِّهِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً- وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ عَلَى أَنْ تُصَغِّرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً وَ لَا يُفْسِدَنَّ امْرَأً عِنْدَكَ عِلَّةٌ إِنْ عُرِضَتْ لَهُ وَ لَا نَبْوَةُ حَدِيثٍ لَهُ قَدْ كَانَ لَهُ فِيهَا حُسْنُ بَلَاءٍ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ . » 🔹ترجمه: در تحف العقول از پیمان نامه مالک اشتر هنگامی که او را فرماندار مصر قرار داد: زنهار مبادا در اداره نمودن قشونت به همان بهره غنيمت كه بين آنان تقسيم نمودهاى اكتفا نمائى ! ليكن علاوه بر بهره هر غنيمت، از بيت المال نيز به ايشان بده تا يارى ايشان را جلب كنى و اين كار موجب بازگشت آنان به يارى خدا و دينش باشد. و در ميان لشكر افراد شجاع و دلير را از ديگران امتياز ده، و اين كار را به وسيله بخشش نمودن و تعريف و تمجيد آنان، و احوالپرسى از تك تك ايشان، و يادآورى دلاوريهائى كه در هر ميدان از خود نشان دادهاند انجام ده تا هم فكر و هم آرمان تو گردند، زيرا فزونى يادآورى كارهاى خوبشان- به خواست خدا- شجاعان را به حركت بيشتر تشويق مىكند، و آنان را كه در كار سستى مىورزند به كار وادار مىسازد. سپس بايد بر آنان جاسوسانى معروف به امانت و حقّگوئى بگمارى تا حسن خدمت هر كدام از آنان را ثبت نمايند، و آنان به اطّلاع تو بر حسن خدمتشان مطمئن گردند. سپس بايد زحمت هر كدام از آنان را به دقّت بدانى، و هرگز زحمت و تلاش كسى از آنان را به ديگرى نسبت ندهى، و در پاداش او به اندازه زحمتى كه كشيده كوتاهى مكنى، به هر كدام از آنان فراخور خدمتش پاداش دهى، و در حدود فعّاليّتش تقدير كنى. مبادا شرافت و بزرگى كسى موجب شود كه رنج اندك او را بزرگ شمارى و نه كوچكى و بىمايگى كسى موجب گردد كه خدمات بزرگش را كوچك پندارى. و مبادا لغزش و خطاى اتّفاقى از فرد خوش سابقهاى شخصيت او را در نظرت تباه سازد. پس [بدان كه همه] ارجمندى از آن خداست، آن را به هر كس كه بخواهد مىدهد. و سرانجام [نيك] پرهيزگاران راست. @salmanraoofi
27 (نشر بدون لینک کانال جایز نیست) 🌟🌟🌟🌟🌟 📚فی الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ « وَ كَانَتْ هُذَيْلٌ بَعَثَتْ رَجُلًا يُقَالُ لَهُ ابْنُ الْأَكْوَعِ أَيَّامَ الْفَتْحِ عَيْناً عَلَى النَّبِيِّ ع حَتَّى عَلِمَ عِلْمَهُ فَجَاءَ إِلَى هُذَيْلٍ بِخَبَرِهِ فَأُسِرَ يَوْمَ حُنَيْنٍ فَمَرَّ بِهِ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَلَمَّا رَآهُ أَقْبَلَ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ قَالَ عَدُوُّ اللَّهِ الَّذِي كَانَ عَيْناً عَلَيْنَا هَا هُوَ أَسِيرٌ فَاقْتُلْهُ فَضَرَبَ الْأَنْصَارِيُّ عُنُقَهُ وَ بَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ ص فَكَرِهَهُ وَ قَالَ أَ لَمْ آمُرْكُمْ أَنْ لَا تَقْتُلُوا أَسِيراً. وَ قُتِلَ بَعْدَهُ جَمِيلُ بْنُ مَعْمَرِ بْنِ زُهَيْرٍ وَ هُوَ أَسِيرٌ. فَبَعَثَ النَّبِيُّ ص إِلَى الْأَنْصَارِ وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَقَالَ مَا حَمَلَكُمْ عَلَى قَتْلِهِ وَ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ أَلَّا تَقْتُلُوا أَسِيراً فَقَالُوا إِنَّمَا قَتَلْنَا بِقَوْلِ عُمَرَ فَأَعْرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى كَلَّمَهُ عُمَيْرُ بْنُ وَهْبٍ فِي الصَّفْحِ عَنْ ذَلِكَ .» 🔹ترجمه: در ارشاد به شناخت حجتهای خدا بر بندگان آمده : و قبيله هذيل مردى را كه نامش ابن اكوع بود در جنگ فتح بعنوان جاسوسى همراه پيغمبر (ص) فرستاده بودند كه از جريان كار آن حضرت آنها را آگاه كند و او جريان را بهذيل رساند و اين ابن اكوع در جنگ حنين اسير شد پس عمر بن خطاب بر او گذر كرد و چون او را بديد نزد مردى از انصار مدينه آمد و گفت: اين دشمن خدا كه جاسوس ما بود اكنون اسير شده او را بكش، پس آن مرد انصارى گردن او را زد، اين خبر بگوش پيغمبر (ص) رسيده از اين كار چهره درهم كشيد و فرمود : مگر دستور ندادم كه اسيران را نكشيد ، و پس از او جميل بن معمر بن زهير نيز كه از اسيران بود كشته شد، پس رسول خدا (ص) كسی بنزد انصار فرستاد ، در حالى كه خشمناك بود فرمود : چه شما را بر آن داشت كه او را بكشيد ، با اينكه فرستاده من پيش شما آمد كه اسيران را نكشيد؟ گفتند: ما بگفته عمر او را كشتيم، حضرت رو از ايشان گردانده (و ديگر با آنان سخن نگفت) تا آنكه عمير بن وهب در اين باره با آن حضرت سخن گفت و خواهش كرد كه از ايشان بگذرد . @salmanraoofi
هدایت شده از بر پا
خیلی ها فکر میکنند برای بررسی وضعیت ایران بعد انقلاب باید وضعیت دولتها را بررسی کنیم و به حاکمان بپردازیم. . . از آن خیلی ها عده ای خیال میکنند اگر به بگوییم مقصر خودتان هستید و هر چه مشکلات هست به دلیل رای خودتان است که هست فشار از دوش دولت و حاکمان برداشته میشود. . . من هم معتقدم باید را بر بستر حرکت مردم تحلیل کنیم ولی به نظرم مردم در این چهل سال داراییهایی بدست آورده اند که قابل مقایسه با هیچ دوران تاریخی و هیچ کشوری در امروز دنیا نیست. . . اولا قیام و بیداریشان را چهل سال حفظ کردند و این یعنی بیداری جزئی از خونمان شده. ثانیا ساختار امام و امت را که معنایش فندانسیون کل شریعت و فقه اسلامی است حفاظت کرده اند. و این یعنی موثرترین ویرایش دینی که به حیات خود میتوان زد. . . شکستن استخوانهای طاغوت جهانی و تصمیمی که عزتمندانه خودمان برای تغییر و رشد خودمان میگیریم نقدترین بروزات این رخداد توحیدی است. https://eitaa.com/ali_mahdiyan
هدایت شده از بر پا
حفظ بخش اول 🌾 امام فرمود اصل انقلاب این قدر دشوار نبود که حفظ انقلاب دشوار است. همان امامی که میگفت انقلاب ما معجزه الهی بود. کافی است کلیدواژه را در صحیفه جستجو کنید آن وقت با این دریچه در اندیشه امام به انقلاب خواهید رسید. در قاموس اندیشه امام معجزه در این دوران به دست امتها رقم میخورد. اگر کسی میخواهد اراده الهی را تماشا کند باید ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم را بفهمد. آیه ای که تبیین میکند اراده الهی از چه دریچه ای بروز میکند. 🌾 حالا همان امام میگوید، در همان ابتدای انقلاب هم میگوید که حفظ انقلاب دشوار تر از اصل انقلاب است. قرآن را ببینید اولین استدعای انقلابیون این است که ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا است. ببینید که پیامبر خدا بزرگ انقلابی عالم میگوید شیبتنی سوره هود لمکان هذه الآیه که فاستقم کما امرت و من تاب معک. او که مظهر است و مظهر صراط مستقیم است وقتی پای استقامت امت به میان میاید فریاد میزند که پیر شدم با این حقیقت. استقامت یعنی حفظ قیام. و حفظ قیام حفظ انقلاب است. 🌾 توجه کنید حفظ انقلاب یا همان استقامت باعث میشود یک جامعه قوت پیدا کند. الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم ملائکه الا تخافوا .... نزول ملائکه یعنی نزول قدرتهای ماورایی عالم. این رمز قوت و قدرت جبهه حق است. 🌾 هویت انقلاب را امام با قیام و یقظه معرفی میکند. او میگوید بیدار شدن یک ملت یعنی قیام. او میگوید یقظه و وقتی رقم میخورد که یک انسان و همینطور یک امت قیام کند. او انقلاب اسلامی را یک تحول روحی میداند که مفهوم قیام به آن اشاره میکند. با این حساب حفظ قیام یا همان استقامت دشوار تر از اصل قیام است. پایان بخش اول https://eitaa.com/ali_mahdiyan
هدایت شده از بر پا
حفظ بخش دوم 🌾 اهل معرفت و معنویت معتقدند تبدیل قیام به یک ملکه و بلکه یک در انسان دشوار تر از ایجاد قیام است. اگر ثابت کردیم یک امتی که قیام کرده، به مقام قیام رسیده است یعنی استقامت را در وجود خود نهادینه کرده، آن وقت باید معتقد باشیم معجزه ای برتر از معجزه اول انقلاب رقم خورده است. مفهوم مقاومت هم اشاره به همین حقیقت قیام دارد وقتی در مقابل دشمن قرار میگیریم. دشمنی که بنا دارد ما را بنشاند و قیام را به قعود بکشد. 🌾 آیا جامعه ایران بعد از چهل سال در حال قیام است و قیام را حفظ کرده است؟ برای پاسخ به این سوال باید توضیح دهیم که آیا با نگاه به ایران احساس بیداری میکنید یا بی خیالی و غفلت. میگفت روزی که مردم دچار بی خیالی و غفلت شوند روز مرگ انقلاب است. حقیقتا چهل سال است که مردم ایران با همان آرمانهای اول انقلاب مشغول نقد خودشان هستند. با شعارهایشان دولت را نقد میکنند. رهبر را نقد میکنند. قانون را نقد میکنند. با شعارهایشان به همه چیز خرده میگیرند. شاید من موافق رهبری باشم ولی مخالفین رهبر با همان شعارهای انقلاب او را نقد میکنند با همان شعارهایی که من او را اثبات میکنم. 🌾 چهل سال است شعارها و آرمانهای انقلاب زنده است. حتی کسانی که میگویند ما انقلاب را قبول نداریم با همان شعارهای انقلاب و با همان حقیقت انقلاب مشغول نقد انقلاب هستند. ولو اینکه درست نشناسند و درست نبینند. ولی این حال عمومی است که اوج آن را در شهدا و خانواده هایشان میشود دید و نازله اش را در من و ما و دیگران. 🌾 زنده بودن یک امت حاجت اصلی یک انقلاب است. رهبر انقلاب در پاسخ به آن دانشجوی دختر که او را نقد میکرد گفت ولو با محتوای حرفهایت همراه نباشم ولی این حالی که تو داری همان چیزی است که امروز همه به آن نیاز دارند. همان رهبری که در دوران هاشمی لعنت میکند کسانی را که میخواستند کاری کنند دانشگاه سیاسی نباشد و دانشجوها سراغ کارشان بروند. 🌾 حفظ انقلاب را ساده گرفته ایم. حفظ انقلاب را امام خمینی با حضور مردم نشان میدهد. میگوید وقتی مردم حضور دارند انقلاب زنده است. وقتی در هر درصد های بالا و عجیب و غریب از حضور مردم را دارید این یعنی مردم با همین ساختار نظام که برای تغییر و تحول ، مورد اعتمادشان است حضور پیدا میکنند تا شرایط را تغییر دهند. 🌾 شاید دادن خون و جان بالاترین نشانه انقلابی بودن است اما طعم انقلاب را در همین حضور مردم میتوان مشاهده کرد این نشان میدهد یک امت هنوز بیداری را در خودش حفظ کرده است. پایان بخش دوم https://eitaa.com/ali_mahdiyan
سلسله نشستهای ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟ 💡نشست اول: ◀️ آشنایی با برنامه پژوهشی رضا داوری اردکانی، حسین کچویان، حمید پارسانیا 🎙 به ترتیب با ارائه سید مهدی ناظمی، سید حسین شهرستانی، قاسم ابراهیمی پور. 🕰 پنج شنبه 27 دیماه، از ساعت 9 الی 14 تهران/انتهای خ سمیه، نرسیده به حافظ، حوزه هنری، پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، سرای شهید آوینی. جهت ثبت نام: 09127647827 🆔️ @afaghehekmat
هدایت شده از سلمان
💠 نام کتاب: اضواء علی علمی الدرایه و الرجال 💠 مؤلّف: السید هاشم الهاشمی @salmanraoofi
🔆نام کتاب: اضواء علی علمی الدرایه و الرجال 🔆تألیف: السید هاشم الهاشمی 🔆توضیحاتی پیرامون کتاب در بیانات استاد مهدوی راد بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین 🔹 کتابی را که در این چند دقیقه معرّفی می کنم، کتابی تخصّصی است، از این جهت از عزیزانی که نگاه متخصّصانه به موضوعات و علوم دارند و از مراجعان به این کانال هستند، عذرخواهی می کنم. به نظر من این کتاب بسیار قابل توجّه است. شاید از عنوانی که می خوانم، دوستان و فاضلان بفرمایند که این گونه بحث ها زیاد انجام شده و تکراری است. اضواء علی علمی الدرایه و الرجال. پرتوهایی است و نگاه هایی است و روشنگری هایی است درباره ی دانش درایه و رجال. 🔹 در این زمینه کتاب بسیار نوشته شده است. یعنی بحث های آکادمیک و بحث های تأمّل برانگیزانه، بحث های پسینی یا بحث های پیشینی درباره ی دانش درایه و رجال کم نداریم. مخصوصاً در این سال های اخیر. 🔹 حضرت آقای سیّد هاشم هاشمی از فاضلان ارجمند عراقی که مقیم قم هستند و آثار بسیار خوبی هم دارند، کتاب را در فصولی عرضه کردند. 💠 فصل اوّل: تعریف ها و تقسیم بندی هاست که تقسیم چهارگانه ی حدیث، تقسیم خبر به متواتر و غیر آن. 💠 فصل دوم: درباره ی تزکیه و تجریح در مباحث رجالی، مصادر آن، مدرک حجیّت قول رجالی و ... 💠 فصل سوم: ارزش گذاری و ارزش گرایی و تقییم روایت در نگاه متقدّمان و متأخّران. مثل: اصالت عدالت و نظیر آن. 💠 فصل چهارم: توثیقات عامّه است که نکته های بسیار قابل توجهی درباره ی اسانید کامل الزیارات، کافی، من لایحضره الفقیه، نوادر الحکمه و تفسیر علی بن ابراهیم دارد. 💠 فصل پنجم: اصحاب اجماع است. 💠 فصل ششم: شهرت است. 💠 فصل هفتم: شروط راوی است. 💠 فصل نهم: اصول رجالی است. یعنی کتاب هایی که پایه های اصلی رجال را شکل می دهند. 💠 فصل یازدهم: مصطلحات است. 💠 فصل دوازدهم: به اجمال از فرقه ها سخن گفته است. 🌀 علت این که من بر این کتاب تأکید کردم و آن را معرفی کردم و همان طوری که شاید به ذهن بیاید که این مباحث تکراری است، اشتمال کتاب آقای هاشمی است بر آرای حدیثی و رجالی حضرت آیت الله العظمی سیستانی و حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی. 🔹 آرای آیت الله العظمی شبیری زنجانی کم و بیش در اختیار ما است با آن چه که فرزندان بزرگوارشان این سو و آن سو پخش کردند و در حواشی برنامه های رجال و درایه گذاشتند. ولی بحث های حضرت آیت الله العظمی سیستانی در اختیار نیست و آرای رجالی و حدیثی آن بزرگوار گاه و بی گاه این طرف و آن طرف در بعضی از آثار دیده شده است. 🔹 آن چه که آقای هاشمی در این محموعه عرضه کردند در قالب این بحث هایی که در این کتاب وجود دارد به صورت مستقیم آرای آیت الله سیستانی را از درس ایشان که آقای هاشمی حضور داشتند و تقریر بسیار عالمانه و دقیقی از اختلاف الحدیث انجام دادند. همان بحث تعادل و تراجیح که حضرت آیت الله سیستانی بر این باور هستند که بهتر است عنوان این بحث اختلاف الحدیث باشد. چون در روایات هم اختلاف تعبیر شده است و تعارض بسیار کم است. 🔹 این دیدگاه ها و این نظریات از حضرت آیت الله سیستانی به نظر من خیلی مغتنم است برای فاضلان و عالمانی که در بحث های درایه و رجال تأمّلاتی دارند، دیدن این آراء جالب است و تأمّل کردن در آن هم جالب تر. 🌀 علت این که من این کتاب را معرّفی کردم این نکته است و خودم از خواندن آن بهره بردم، استفاده کردم، لذّت بردم و مطمئنم که بزرگوارانی که با تأمّل مراجعه کنند، استفاده خواهند کرد. 🔹 در کنار این آراء، آرای حضرت آیت العظمی خویی به گستردگی مطرح شده است. بسیاری از آرایی که این جا آمده در مقدّمه ی کتاب معجم رجال الحدیث نیست. در بعضی از آثار دیگر ایشان نیست. غالباً ایشان این آراء را مستقیماً از درس گزارش کردند و از این جهت کتاب، کتاب تأمّل برانگیز و جالبی است. ❄️ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❄️ @salmanraoofi
هدایت شده از ابرگروه علمی_حوزوی بحوث
باسمه تعالی مدیر محترم حوزه های علمیه جناب آیت الله اعرافی سلام علیکم اخیرا باز در فضای مجازی شبهاتی پیرامون بودجه های مختلف حوزه های علمیه مطرح شده که باعث شبهاتی درباره بودجه مختص به حوزه ها و به تبع جایگاه، کارکرد و فواید حوزه های دینی و خدشه به جایگاه عموم طلاب شده است. این چندمین بار است که با این سبک شبهات علاوه بر شبهات دیگر کل حوزه های علمیه و طلاب زیر سوال می روند و جایگاه آنان مخدوش می شود و با آبروی نهادی که حامی، مُبیِّن و مروج اسلام است توسط اشخاص حقیقی و غیر حقیقی بازی و به اعتماد عمومی این نهاد صدمات قابل توجهی وارد می شود لذا از شما به عنوان بالاترین مقام حوزوی متولی امور حوزه انتظار می رود با حضور شخصی در رسانه هایی مثل صدا و سیما و ارائه توضیحات قانع کننده برای مردم از آبروی حوزه و همه اصناف حوزویان دفاع کنید. در همین راستا درخواست می شود با رایزنی با صدا و سیما و خبرگزاریهای مهم در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی در برنامه های پربازدید صدا و سیما و کانالهای موثر فضای مجازی و روزنامه های کثیر الانتشار با تبیین جایگاه علوم دینی، کارکرد حوزه های علمیه و خدمات اجتماعی و فرهنگی حوزه و طلاب به دفاع از حوزه و اصناف طلاب بپردازید. همچنین با شکایت رسمی و دادگاهی کردن افراد حقیقی و حقوقی که با دروغ و شایعه به آبروی این نهاد و اصناف طلاب صدمه وارد کردند درس عبرتی به دروغ پردازان حقیقی و حقوقی بدهید و باعث دلگرمی طلاب و حوزه های علمیه شوید. و السلام علیکم پویش طلاب انقلابی http://eitaa.com/joinchat/942473230C04b1466852
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
✍جمعی از طلاب در نامه‌ای به مدیر حوزه‌های علمیه خواستارشدند: ⭕️ از طریق مجاری قانونی با افراد شایعه‌پراکن علیه حوزه علمیه برخورد شود به گزارش خبرنگارخبرگزاری«حوزه»، متن نامه درخواست جمعی از طلاب از مدیر حوزه های علمیه، جهت برخورد با افرادی که در فضای مجازی شبهات و اخبار کذب، پیرامون دریافت بودجه‌های مختلف حوزه‌های علمیه، بیان و منتشر میکنند به این شرح است: باسمه تعالی مدیر محترم حوزه‌های علمیه جناب آیت‌الله اعرافی سلام علیکم اخیرا باز در فضای مجازی شبهاتی پیرامون بودجه‌های مختلف حوزه‌های علمیه مطرح شده که باعث شبهاتی درباره و مختص به حوزه‌ها و به تبع جایگاه، کارکرد و فواید حوزههای دینی و خدشه به جایگاه عموم طلاب شده است. این چندمین بار است که با این سبک علاوه بر شبهات دیگر کل حوزه های علمیه و طلاب زیر سوال میروند و جایگاه آنان مخدوش میشود و با آبروی نهادی که حامی، مُبیِّن و مروج اسلام است توسط اشخاص حقیقی و غیر حقیقی بازی و به اعتماد عمومی این نهاد صدمات قابل توجهی وارد میشود لذا از شما به عنوان بالاترین مقام حوزوی متولی امور حوزه انتظار می‌رود با حضور شخصی در رسانه‌هایی مثل صداوسیما و ارائه توضیحات قانع کننده برای مردم از و همه اصناف حوزویان دفاع کنید. در همین راستا درخواست میشود با رایزنی با صداوسیما و خبرگزاریهای مهم در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی در برنامههای پربازدید صدا و سیما و کانالهای موثر فضای مجازی و روزنامه‌های کثیرالانتشار با تبیین جایگاه علوم دینی، کارکرد حوزههای علمیه و خدمات اجتماعی و فرهنگی حوزه و طلاب به دفاع از حوزه و اصناف طلاب بپردازید. همچنین با و دادگاهی کردن افراد حقیقی و حقوقی که با دروغ و شایعه به آبروی این نهاد و اصناف طلاب صدمه وارد کردند درس عبرتی به دروغ پردازان حقیقی و حقوقی بدهید و باعث دلگرمی طلاب و حوزه‌های علمیه شوید. والسلام علیکم ➖➖➖ آخرین رویدادهای دینی و فرهنگی را در خبرگزاری رسمی حوزه دنبال کنید: eitaa.com/joinchat/415432704C8ae17cca99
هدایت شده از روزنه
هاشمی بدون روتوش تاملی در تلاش سازمان یافته مریدان مرحوم برای ارائه چهره ای از وی 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ریاست اسبق و فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ هنوز هم در محافل رسانه ای و سیاسی٬ موضوع بحث و گفتگوست. اخیرا و به مناسبت سالگردش٬ مراسم های نه چندان با شکوهی در قم و تهران برگزار شد. در این مجالس تلاش شد چهره ای و روتوش شده از وی ارائه شود؛ در قم مریدانش تلاش کردند او را یک شخصیت اخلاقی معرفی کنند و به وی ببخشند و در تهران هم تلاش شد تمام توفیقات چهل ساله را به نام او سند بزنند. و در یک نمونه٬ بعد از سردار سازندگی٬ حالا او را ایران معرفی نمودند. در آخرین اقدام٬ چند سال است که دقیقا در سالگرد ۱۹دی مراسمی به نام آقای هاشمی گرفته می شود و عملا فضای رسانه ای این واقعه را تحت الشعاع قرار می دهد.(انشالله که طراحی خاصی در کار نیست) این سطح از تملق و اغراق که در دوران مدیریت اجرایی ایشان نیز گاه مشاهده می شد٬ اعجاب آور است. تلاش برای روتوش هاشمی پیش از این در آثار زیباکلام و شیرعلی نیا و صنعتی و رجایی و ده ها نفر دیگر تاریخ نگار سفارشی نویس٬ مسبوق به سابقه است. با اینهمه٬ شخص مرحوم هاشمی بهتر از همه می دانست که حقایق تاریخی قابل حذف نیست لذا به جای حذف اسناد و روایت وقایع٬ تلاش می کرد روایت خود را از آنها ارائه دهد. دلیل خانواده همیشه طلبکار مرحوم هاشمی که برخی شان بعد از همنشینی با سران ٬ اکنون انقلاب اسلامی را پیش بینی کرده اند٬ برهم خوردن روایت های مهندسی شده است! ٬ اتفاقی پیش بینی نشده بود که در هیاهوی رسانه ای پرطمطراق مریدان هاشمی٬ فضا را شکست و پرسش های تازه ای به وجود آورد و مریدان را کرد! وقتی به جای گفتگو و استدلال٬ و بدگویی سازمان یافته علیه عوامل یک فیلم مواجهیم٬ معلوم می شود که تاریخ نگاری سفارشی در معرض خطر قرار گرفته است. این دقیقا همان نقطه ای است که نسل حقیقت جوی این دوران٬ ماورای همه تولیدات پر حجم طرفداران هاشمی٬ دنبال آن می گردد. گرچه نگارنده از اغراض عوامل مستند مزبور بی اطلاع است و اتفاقا نقدهای جدی هم به برخی بخش های آن دارد٬ اما مستندنگاری آن بسیار قابل توجه است. یکی از مهم ترین ابعاد روتوش شده از مرحوم هاشمی در دوران پیش از پیروزی٬ ارتباط وثیق ایشان با (منافقین) است. این روابط و حمایت ها موجب شد او طولانی ترین حبس خود را به جرم حمایت از سازمان تحمل کند. برخی برای توجیه این روابط٬ حمایت سایر مبارزین مانند آقایان منتظری و طالقانی را شاهد می آورند و برخی هم دامنه همراهی با سازمان را مربوط به قبل از می دانند اما مسیر دیگری را نشان می دهد و آن٬ حمایت هاشمی از تا بدو پیروزی انقلاب اسلامی است. یکی از همین اسناد مربوط به کمک چهل میلیون تومانی هاشمی به ٬ در مردادماه ۱۳۵۷ یعنی به فاصله حدود هفت ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی حکایت دارد! این سند در کتاب خاطرات آقای هاشمی و زیر نظر محسن هاشمی منتشر شده و خود آقای هاشمی هم ذیل آن حاشیه زده ولی در اصالت آن سند تردید نکرده و فقط نوشته «اصل مطلب درست نیست» که طبعا این سنخ رد کردن ها برای نسخ یک سند رسمی کفایت نمی کند. اصل سند را در ببینید: 👇 @rozaneebefarda