eitaa logo
سلمان رئوفی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
پيامبر (ص) فرمود: هر چه مىخواهيد بگوييد. ابو نائله به سوى كعب بن اشرف رفت، چون كعب او را ديد خوشش نيامد، بيمناك شد و ترسيد كه نكند ديگران در كمين باشند. ابو نائله گفت: نيازى به تو پيدا شده است. كعب در حالى كه در ميان قوم خود و يهوديان بود ، گفت: نزديك بيا و حاجت خود را بگو. در عين حال ، رنگ چهرهاش دگرگون شده و بيمناك بود.- ابو نائله و محمد بن مسلمه هر دو برادران شيرى كعب بودند- ابو نائله و كعب ساعتى گفتگو كردند و براى يك ديگر شعر خواندند، كعب شاد شد و در آن ميان از ابو نائله پرسيد: حاجت تو چيست؟ ابو نائله كه شعر هم مىسرود همچنان براى او شعر مىخواند ، كعب دو مرتبه پرسيد: حاجت تو چيست؟ شايد مىخواهى كسانى كه پيش ما هستند برخيزند؟ چون مردم اين سخن را شنيدند برخاستند. ابو نائله گفت: خوش نداشتم كه مردم گفتگوى ما را بشنوند و بدگمان شوند. آمدن اين مرد (پيامبر (ص)) براى ما گرفتارى و بلا بود، همه عرب به جنگ ما برخاستهاند و همگی متفق ما را هدف قرار مىدهند، راههاى زندگى بر ما بسته شده است، به طورى كه خودمان و خانوادههايمان سخت به زحمت افتادهايم، او از ما زكوة مىخواهد و مىگيرد ، حال آنكه ما چيزى پيدا نمىكنيم كه بخوريم. كعب گفت: اى پسر سلامه، من كه قبلا به تو گفته بودم كار به اين جا مىكشد. ابو نائله گفت: مردانى از ياران من هم همراه منند كه همين نظر را دارند، تصميم گرفتم همراه ايشان پيش تو بياييم و از تو خرما يا خوراك ديگرى خريدارى كنيم و تو هم بايد با ما نيكو رفتار كنى ، البته ما چيزى را هم كه به آن توجه داشته باشى نزد تو گرو مىگذاريم. كعب گفت: ولى انبارهاى من انباشته از خرماهاى خوب و نرم است كه دندان در آنها پنهان مىشود. آنگاه گفت: اى ابو نائله، به خدا دوست نداشتم كه تو را در اين گرفتارى ببينم، كه تو در نظرم از گراميترين مردم هستى، تو برادر منى و من با تو از يك پستان شير خوردهام. او گفت: آنچه درباره محمد (ص) به تو گفتم پوشيده دار. كعب گفت: يك حرف از آن را نخواهم گفت . كعب به ابو نائله گفت: به من راست بگو، در باطن خود نسبت به محمد چه تصميمى داريد؟ گفت: خوار ساختن او و جدا شدن از وى. گفت: خوشحالم كردى، حالا چه چيز را در گرو من مىگذاريد، پسران و زنانتان؟ ابو نائله گفت: مىخواهى ما را رسوا كنى و كار ما را آشكار سازى؟ نه! ولى ما آن قدر اسلحه در گرو تو مىگذاريم كه خوشنود شوى. ابو نائله اين مطلب را براى اين مىگفت كه وقتى با اسلحه آمدند تعجب نكند، كعب هم گفت: آرى! در سلاح وفاى به عهد است و همان كفايت مىكند. ابو نائله از نزد كعب بيرون رفت تا در وقتى كه قرار گذاشته بود برگردد، او پيش ياران خود آمد و تصميم گرفتند كه شبانگاه پيش كعب بروند. آنگاه شب به حضور پيامبر (ص) آمدند و خبر دادند، پيامبر (ص) تا بقيع همراه آنها آمد و از آنجا ايشان را روانه كرد و فرمود: در پناه بركت و يارى خدا برويد، گفته شده است، پيامبر (ص) در شب چهاردهم ماه ربيع الاول بيست و پنجمين ماه هجرت، بعد از گزاردن نماز عشاء آنها را روانه فرمود، شب مهتابى بود و همچون روز روشن. گويد : به راه افتادند تا به محله ابن اشرف رسيدند . چون كنار خانه او رسيدند، ابو نائله او را صدا زد، ابن اشرف تازه عروسى كرده بود، چون برخاست زنش گوشه لباس او را گرفت و گفت: كجا مىروى؟ تو مردى هستى در حال جنگ و كسى مثل تو در اين ساعت از خانه بيرون نمىرود. گفت: با آنها قرار دارم، بعلاوه او برادرم ابو نائله است، اگر مىدانست خوابم بيدارم نمىكرد، و با دست خود جامهاش را گرفت و گفت: اگر جوانمرد را براى نيزه زدن هم بخوانند مىرود. آنگاه پيش ايشان آمد و درودشان گفت و ساعتى نشستند و گفتگو كردند به طورى كه با آنها انس گرفت، سپس آنها گفتند: آيا موافقى كه به شرج العجوز برويم و باقى شب را به گفتگو بگذرانيم؟ گويد: بيرون آمدند و به طرف شرج العجوز به راه افتادند. ابو نائله دست خود را وارد موهاى سر كعب كرد و گفت: خوش به حالت، اين عطر تو چقدر خوشبو است! كعب مشك ممزوج با آب و عنبر و روغن به موهاى خود مىماليد به طورى كه روى زلفهايش باقى مىماند، او مردى بسيار زيبا و با موهاى مجعد بود. سپس ساعتى راه رفتند و ابو نائله دوباره همان كار را انجام داد به طورى كه كعب مطمئن گرديد. ناگاه دستهاى خود را در موهاى او زنجيروار داخل كرد و طرفين سرش را محكم گرفت و به ياران خود گفت:دشمن خدا را بكشيد! و آنها با شمشيرهاى خود به جانش افتادند. ولى چون شمشيرها به يك ديگر برخورد مىكرد و او هم خود را به ابو نائله چسبانده بود كارى ساخته نمىشد. @salmanraoofi ادامه ترجمه👇👇
محمد بن مسلمه گويد: ناگاه يادم آمد كه شمشير كوچك و باريكى دارم كه در نيامش بود، آن را بيرون كشيدم و بر سينهاش نهادم و تا زير نافش را دريدم، دشمن خدا چنان فريادى كشيد كه در همه كوشكهاى يهود آتش افروخته شد، در اين هنگام، ابن سنينه كه يهودى از يهود بنى حارثه بود و فاصله محل زندگى او و كعب سه ميل بود، گفت: من بوى خونى را كه در مدينه ريخته شده است، مىشنوم. ضمنا همچنان كه آنها به كعب ضربت مىزدند، يكى شان بدون توجه ضربتى به حارث بن اوس زد كه پايش را سخت مجروح كرد، ايشان چون از كشتن كعب فارغ شدند، سرش را بريدند و همراه خود بردند. پس شتابان بيرون آمدند چون از كمين يهوديان بيمناك بودند، به محله بنى امية بن زيد و سپس به محله يهود بنى قريظه رسيدند كه آتشهاى ايشان بر فراز كوشكهايشان روشن شده بود. سپس به بعاث رسيدند، چون به حرة العريض رسيدند، زخم حارث شروع به خونريزى كرد و از ايشان عقب ماند، پس آنها را صدا زد و گفت: سلام مرا به رسول خدا برسانيد! آنها بر او محبت كرده و به دوشش گرفتند تا به حضور پيامبر (ص) بيايند. چون به بقيع رسيدند، تكبير گفتند. اتفاقا پيامبر (ص) هم آن شب به پا خاسته و نماز مىگزارد، چون صداى تكبير ايشان را شنيد، تكبير گفت و دانست كه او را كشتهاند. آنها با دو خود را به مسجد رساندند و ديدند كه پيامبر (ص) كنار در مسجد ايستاده است، حضرت فرمود: چهرههاى شما شاد باد. گفتند: و چهره تو اى رسول خدا، و سر او را برابر پيامبر (ص) انداختند. حضرت خداى را براى قتل او ستايش كرد. آنها دوست خود حارث را پيش آوردند، پيامبر (ص) آب دهان خود را در محل زخم افكند و آن زخم حارث را زيانى نرساند، عباد بن بشر در اين مورد چنين سروده است: ....... گويند: چون پيامبر (ص) آن شب را كه ابن اشرف كشته شد به صبح آورد ، فرمود : به هر يك از بزرگان يهود كه دست يافتيد، بكشيدش. يهودان سخت ترسيدند به طورى كه هيچيك از بزرگان ايشان ظاهر نمىشدند و سخنى هم نمىگفتند و مىترسيدند كه شبانه آنها را بكشند، همچنان كه ابن اشرف كشته شد . ابن سنينه از يهود بنى حارثه و همپيمان حويّصة بن مسعود بود، حويصه اسلام نياورده بود، برادرش بر ابن سنينه حمله برد و او را كشت، حويصه كه از برادر خود ، محيّصه بزرگتر بود، او را مىزد و مىگفت: اى دشمن خدا، ابن سنينه را كشتى؟ به خدا قسم، بسيارى از پيههاى شكم تو از آن اوست ، محيصه مىگفت: به خدا سوگند، كسى كه دستور به قتل او داد، اگر به من دستور قتل تو را هم مىداد، مىكشتمت. حويصه گفت: تو را به خدا قسم، اگر محمد مىگفت مرا بكشى، مىكشتى؟ گفت آرى ! حويصه گفت: به خدا، دينى كه به اين حد برسد، دين عجيبى است و در آن روز اسلام آور...... يهوديان و مشركانى كه همراه ايشان بودند، ترسيدند و فرداى آن شب پيش پيامبر (ص) آمدند و گفتند: ديشب اين دوست ما كه سرورى از سروران ماست، بدون هيچ گناه و علتى كه ما بدانيم ، غافلگير و كشته شده است. پيامبر (ص) فرمود: اگر او هم مانند ديگر همكيشان خود آرام مىگرفت ، غافلگير نمىشد ، اما او ما را آزار داد و با شعر خود ما را هجا گفت و هر كس از شما چنان كند ، پاداشش شمشير است. پيامبر (ص) آنها را دعوت فرمود كه عهد نامهاى بنويسند و به مواد آن عمل كنند و آنها ميان خود و رسول خدا، عهد نامهاى در زير درخت خرماى خانه رمله دختر حارث نوشتند و يهود از روز كشته شدن ابن اشرف خوار و زبون گرديد. @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 فقه معطوف به تمدن13 4.فقه و احکام نظام حقوقی حقوق مجموعه مقرراتی است که بر اشخاص –از آن جهت که در اجتماعاند- حکومت میکند. به تعبیر دیگر حقوق روابط اجتماعی را تنظیم میکند. و در تعبیر سوم، مجموعه قواعد کلی و الزامآوری که بر زندگی اجتماعی انسان حکومت میکند. بنابراین، نظام حقوقی مجموعهای از قوانین جاری است که مظهر وحدت و انسجام ذاتی ان، دستهای از اصول و قواعد حقوقی است که به منزله مبادی قوانین و مقررات شاخته میشودن و نمایانگر انقسام و تفریع اصول به فروع، بر حسب نیازها و رویدادهای ناشی از روابط اجتماعی هستند که به صورت کلی مصداقهای آن فواعد کلیاند. به تعبیر دیگر، نظام حقوقی مجموعه قوانین و مقررات منسجم و هماهنگ و مرتبط اند که بر اساس مبانی ویژه در جهت انسجام بخشی اجتماعی در قالب روابط گونه گون انسانها با یکدیگر و انسانها با حاکمیتها و تضمین حقوق طرفین تنظیم میشوند. با توجه به تعریف نظام حقوقی، جایگاه ویژه آن در میان نظامهای اجتماعی مورد نیاز تمدن، خودنمایی میکند. 🔹 از طرف دیگر، حقوق اسلامی که در قامت فقه خود را به نمایش گذاشته است، از تمامی خصایص و ویژگیهای یک نظام برخوردار بوده، برخلاف انگاره برخی، مجموعه دستورهای پراکنده و گسسته نیست که بر حسب وضعیت شخص و یا گروه خاصی اتخاذ شده باشد، بلکه مجموعه قوانین یکپارچه و منسجمی است که بر قواعد عام و اصول کلی استوار است و قوانین و احکام به طور کلی، مصادیق جزئی و موارد خاص آن قواعد مبنایی و اساسی محسوب میشوند. 🔹 توجه به «روابط انسان» که موضوع اصلی حقوق است، به دو گونه است: روابط انسان با خدا و روابط انسان با انسانهای دیگر. روابط انسانها با یکدیگر نیز اقسام مختلفی دارد که هر کدام در ذیل بخشهای مختلف نظام حقوقی میگنجد: 1- روابط دو انسان در یک جامعه (حقوق خصوصی داخلی)؛ 2- روابط دو انسان در دو جامعه (حقوق بین الملل خصوصی)؛ 3- روابط انسان با حاکمیت (حقوق عمومی داخلی)؛ 4- روابط دو حاکمیت (حقوق بین الملل عمومی). 🔹 در یک تقسیم بندی جزئیتر و دقیقتر، اقسام و اجزای نظام حقوقی عبارت است از: حقوق اساسی، حقوق اداری، حقوق کار، حقوق مدنی، حقوق تجارت، حقوق جزا، حقوق بین الملل عمومی و خصوصی، آئین دادرسی مدنی و آئین دادرسی کیفری. در ادامه با تعریف هریک از اجزای نظام حقوقی، به بررسی تاثیر و نقش فقه در هر کدام از آنها میپردازیم. ✳ فقه و احکام نظام حقوقی 1)حقوق اساسی و فقه 🔹 مقصود از حقوق اساسی، مباحثی از قبیل: حاکمیت، عوامل ساختاری دولت-کشور، منشاء قدرت سیاسی، ماهیت رژیم سیاسی، نظریه تفکیک قوا، طبقه بندی رژیم های سیاسی، قوای مقنن، طریقه قانونگذاری، حقوق فردی و ازادیهای عمومی و ... میباشد. سابقه این بخش از حقوق در فقه اسلامی، به مباحث تشکیل حکومت به دست پیامبر اکرم و مسائل بعد از آن بازمیگردد. حقوق اساسی، چنانکه از سرفصل های آن هویداست در بخشهای مختلف فقه موجود جریان دارد و بعضاً در بخشهایی از فقه مطرح شده که در وهله اول چنین به نظر میرسد هیچ تناسبی با مباحث حقوق اساسی نداشته باشد. مثلاً در مبحث نجاسات و شمارش اقسام آن، از ارتداد بحث شده که امروزه در حقوق فردی و آزادیهای عمومی حقوق اساسی جایگاه ویژه ای دارد. یا در کتاب صوم در مبحث رویت هلال از وظایف و اختیارات حاکم و ولی فقیه سخن به میان آمده، یا در مباحث امر به معروف و نهی ازمنکر از وظایف والی و امور حسبه که از مسائل مهم حقوق عمومی است، مطالبی گفته شده و نمونه هایی از این دست در کتب مختلف فقهی از قبیل اجتهاد، تقلید، نماز میت، حج، مکاسب محرمه و ... نیز دیده میشود. ....ادامه دارد @salmanraoof
🔅🔅🔅 📌 فقه معطوف به تمدن14 2)حقوق اداری و فقه 👇 حقوق اداری یکی ازرشته های حقوق عمومی است که درباره حقوق اشخاص اداری، چگونگی تشکیلات و سلسله مراتب در آنها، مسئولیت وزارتخانهها و نهادها و سازمانهای دولتی و ... بحث میکند. موارد و مسائل حقوق اداری اکثراً بحث از قوانین شکلی و اجرایی است و قاعدتاً در بخشهایی از فقه سیاسی و در قالب وظایف مستخدمین دولت، عزل و نصب امراء و وزراء مطرح است. همچنین مباحث امور حسبه نیز از جهاتی مربوط به حقوق اداری است. اموال دولت و معاملات دولتی از دیگر موارد دخالت فقه در حقوق اداری میباشد. علاوه بر آن، نقش فقه در همه موارد حقوق اداری به عنوان محکی برای تعیین مخالفت با شرع کارساز است که البته در این صورت این نقش فقه قابل تسری در همه ابواب حقوق است. خلاصه اینکه در بخشی از مباحث و مسائل حقوق اداری، فقه به عنوان محک و معیار نقشآفرینی میکند و بخشیهایی از حقوق اداری نیز رأساً از فقه استخراج میشود. 3)حقوق کار و فقه 🔹 حقوق کار بنا بر دیدگاههای اجتماعی و اقتصادی مختلف، به گونههای مختلفی تعریف شده است. در یک تعریف در مورد حقوق کار میخوانیم: «حقوق کار بر همه روابط حقوقی ناشی از انجان کار برای دیگری حاکم است مشروط بر اینکه اجرای کار با تبعیت یک طرف نسبت به طرف دیگر همراه باشد». 🔹 پاره ای از مباحث طرح شده در حقوق کار فی حد نفسه به فقه نمیباشد مانند تعریف برخی مفاهیم و تحدید آنها همچون موسسه، کارخانه، کارگاه، کارگر، کارفرما و ... که در جای جای حقوق از آنها استفاده میشود، و متاسفانه جای آن در فقه خالی است، هر چند در بعضی از زمینه ها موارد مشابهی بین حقوق کار و مباحث اجاره وجود دارد. پارهای قواعد و مباحث موجود در حقوق کار اما، مانند جبران خسارت، ایفای تعهد، اصل حاکمیت اراده و ... منشاء فقهی داشته و فقها در مورد هر یک از آنها به تفصیل سخن رانده اند. وجود مباحثی از این دست در فقه، نشانه قدرت و استحاک نظام فقهی است و دقت فقها و تفصیل هر یک از قواعد پیش گفته به دست ایشان، مجموعه ای عظیم را فراهم کرده که از زوایای مختلف، نکات مهمی را بررسی کرده اند و حقوق کار نیز بدان گستردگی یا در آن زمینه وارد نشده و یا اگر وارد شده، به هر حال فقه در آن زمینه دست کمی از حقوق ندارد، لذا جدای از نگرش فردگرایانه فقه موجود و طرفداری خواسته یا ناخواسته فقها از مکتب اصالت فرد، این قسمت از حقوق و فقه دارای محورهای مشترک زیادی هستند. 4)حقوق مدنی و فقه 🔹 حقوق مدنی شامل روابط مالی و خانوادگی افراد یک جامعه با یکدیگر است. حقوق مدنی ابتدا شامل تمام رشته های حقوق خصوصی بوده است ولی به تدریج در روابط پارهای از مردم تحولاتی به وجود آمد که ممکن نبود همه آنها را تابع قواعد مدنی قرار داد، یعنی رعایت مصالح عمومی ایجاب میکرد که برای اینگونه روابط قواعدی خاص، وضع شود. بخشی از مباحث مطرح در حقوق مدنی عبارت است از: 🔹 اموال و تقسیم آن به منقول و غیرمنقول، مالکیت، حق انتفاع، اسباب تملک، مباحث عقود و ایقاعات، تعهدات، شرایط متعاملین، قواعد عمومی معاملات و قراردادها، مباحث ضمان، غصب، اتلاف، مزارعه، مضاربه، جعاله، شرکت، مباحث احوال شخصیه مانند نکاح، طلاق و غیره. 🔹 در میان همه بخشها و ابواب حقوق میتوان گفت حقوق مدنی در هر کشور و نظامی بیشترین رابطه و هماهنگی را با شرایع الهی و دستورهای آسمانی داشته است، چه اگر قرار باشد دین برای ارتباطات اجتماعی مردم دارای دستور و قانون باشد، اولین صحنه بروز و ظهور آن تنظیم همین روابط شخصی است که نمود قوی آن در حقوق مدنی است و نقطه عطف و حساس در میان ابحاث حقوق مدنی، مباحث احوال شخصیه میباشد که جایگاه ویژهای در اثرپذیری از شرایع الهی داشته است. ....ادامه دارد @salmanraoof
سلمان رئوفی
باسمه تعالی به ذهنم رسیده این تابستان یک باب کوچک فقه را که احتمالا "استخاره" باشد در حدود ۴۰ روز
باسمه تعالی ان شاء الله در ماه مبارک رمضان بحث مکتب شناسی فقهی کاربردی (بررسی یک بحث فقهی مطابق با رویکرد چند مکتب فقهی) حول بحث استخاره برقرار است زمان یک ساعت به اذان ظهر مکان اعلام خواهد شد دوستان لطف کنند و خلاصه بحث مکتب شناسی فقهی را گوش کنند و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین سلمان رئوفی ۱۳۹۸/۲/۱۲ @salmanraoofi
🔥دیدار طلاب و روحانیون با رهبر معظم انقلاب در سوم ماه رمضان ♨️حجت الاسلام والمسلمین مدنی مدیر جامعه الزهرا از دیدار طلاب و رؤسای مجموعه های حوزوی با مقام معظم رهبری در روز سوم ماه مبارک رمضان خبر داد و گفت: نمایندگان طلاب در این دیدار در حضور رهبر معظم انقلاب صحبت خواهند کرد. حجت الاسلام والمسلمین رفعتی، سخنگوی مدیریت حوزه‌های علمیه: ♨️در روز سوم ماه مبارک جمعی از طلاب و فضلای حوزه های علمیه قم با رهبر معظم انقلاب دیدار خواهند داشت. طلاب و حوزویان قبل از افطار از بیانات رهبر انقلاب بهره‌مند میشوند و افطار را مهمان رهبر انقلاب خواهند بود. ♨️از هر مدرسه‌ای یک الی دو نفر انتخاب شدند و تعداد شرکت کنندگان محدود است. @khabarehowzeh ♨️رسانه مستقل خبر حوزه
هدایت شده از روزنه
آیت الله مطهری؛ فقیه تحول خواه و اسوه 💥اختصاصی @rozaneebdfarda 🔻🔻🔻 وقتی از ٬ سخن به میان می آید٬ رویکرد تحول گرایانه ایشان نسبت به حوزه مقدسه قم کمتر مورد توجه قرار می گیرد اما تاریخ از یاد نمی برد که او در ضمن اعتقاد حداکثری به اصالت و کارآمدی نهاد روحانیت٬ تغییرات و تحولات بنیادین این نهاد دینی را از ضروریات می دانست. شهید مطهری هرگز خود را به بیان دغدغه های صرف و ٬ محدود نکرد و برای تکامل و بالندگی حوزه٬ و داشت. برنامه آیت الله شهید و عده دیگری از ٬ اگرچه ابتدا با موافقت و تایید زعیم عظمای قم مواجه شد اما با و برخی اطرافیان بی سواد و وابسته به دربار٬ ناتمام ماند و شهید بعد از آنکه از تأثیرگذاری در عرصه تحول حوزه ناکام شد٬ ناگزیر ره تهران در پیش گرفت. بدخواهان و خناسان٬ مطهری فاضل٬ متقی و دلسوز را در منظر چنان جلوه دادند که نه تنها از ‌پذیرفتن او که از مطالعه عریضه مکتوب آیت الله مطهری نیز امتناع کردند و مطهری غریبانه از حضور موثر در امور حوزه برکنار ماند. بعدها در دهه چهل و پنجاه به اشارت امام مبنی بر حضور علمای انقلابی در کرسی های علمی قم٬ ایشان معدود جلساتی در قم داشت که برکات فراوانی را منتج شد اما هرگز دیگر حوزه نتوانست از اندیشه ناب مطهری در جهت اصلاح ساختارها بهره ببرد. اکنون در سالگرد چهل سالگی شهادت آن متفکر کم نظیر معاصر٬ خادمی ها و شیخ غلامرضاهایی پیدا شده اند که استوانه های علمی حوزه را با انواع روشهای ناجوانمردانه از میدان بدر می کنند تا بتوانند با ادبیاتی تقدس مأبانه به ستیز با تحول حوزه بپردازند و بر طبل جدایی دین از سیاست بکوبند. دشمنان دیروز امام و شهید مطهری٬ اکنون با یک تیر دو نشان می زنند؛ همزمان هم با تحول مقابله می کنند که انزوای کلیسایی را خدای ناکرده ممکن است به دنبال داشته باشد و از طرف دیگر در پی فاصله حوزه و‌ نظام هستند. شهید مطهری در عین حال که پیشگام تحول حوزه است٬ نماد نیز هست و از همین رو همزمان و به دشمنی با او و امثال او ادامه می دهند‌. بازخوانی سیره انقلابی و شیوه تحولخواهی آیت الله مطهری٬ گمشده امروز حوزه مقدسه قم است که باید بسیار از آن سخن گفت تا توطئه بایکوت و واژگونه نمایی٬ سیره و سیمای آن اسوه نستوه را بیش از این مخدوش ننماید. @rozaneebdfarda
9 🔅🔅🔅 11/ فی الکافی باسناده عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ رَجُلًا مِنْ هُذَيْلٍ كَانَ يَسُبُّ رَسُولَ اللَّهِ ص فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ ص فَقَالَ مَنْ لِهَذَا فَقَامَ رَجُلَانِ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالا نَحْنُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَانْطَلَقَا حَتَّى أَتَيَا عَرَبَةَ فَسَأَلَا عَنْهُ فَإِذَا هُوَ يَتَلَقَّى غَنَمَهُ فَلَحِقَاهُ بَيْنَ أَهْلِهِ وَ غَنَمِهِ فَلَمْ يُسَلِّمَا عَلَيْهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتُمَا وَ مَا اسْمُكُمَا فَقَالا لَهُ أَنْتَ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ فَقَالَ نَعَمْ فَنَزَلَا وَ ضَرَبَا عُنُقَهُ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا الْآنَ سَبَّ النَّبِيَّ ص أَ يُقْتَلُ قَالَ إِنْ لَمْ تَخَفْ عَلَى نَفْسِكَ فَاقْتُلْهُ .» در کافی آمده با اسنادش از محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود: همانا مردی از قبیله هذیل دائما به رسول خدا فحظ می داد پس این مطلب به پیامبر صلی الله علیه وآله رسید پس فرمود: که برای این است پس 2 مرد از انصار برخاستند وگفتند : ما یا رسول خدا پس رفتند تا به عربه (ناحیه ای نزدیک مدینه) رسیدند و از او پرسیدند پس او داشت به گوسفندانش رسیدگی می کرد پس بین خانواده و گوسفندانش به او رسیدند وبه او سلام نکردند او گفت شما کیستید واسمتان چیست گفتند تو فلانی هستی گفت آری گردنش را زدند محمد به مسلم می گوید اگر الان کسی پیامبر را ناسزا گوید نظرتان چیست؟ کشته میشود فرمود اگر بر جان خودت نمی ترسی او را بکش. 12/ فی علل الشراع عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع : « مَا تَقُولُ فِي قَتْلِ النَّاصِبِ قَالَ حَلَالُ الدَّمِ لَكِنِّي أَتَّقِي عَلَيْكَ فَإِنْ قَدَرْتَ أَنْ تَقْلِبَ عَلَيْهِ حَائِطاً أَوْ تُغْرِقَهُ فِي مَاءٍ لِكَيْلَا يُشْهَدَ بِهِ عَلَيْكَ فَافْعَلْ قُلْتُ فَمَا نَرَى فِي مَالِهِ قَالَ تَوِّهْ مَا قَدَرْتَ عَلَيْه .» در علل الشرایع آمده با اسنادش از داوود بن فرقد آمده ؛ به امام صادق علیه السلام گفتم : « درباره قتل دشمنان چه می فرمایید؟ فرمود خونش حلال است اما بر تو می¬ترسم پس اگر میتوانی دیواری بر او فرو ریزی یا در آب غرقش کن تا بر تو شهادت ندهند انجام بده گفتم نظرتان راجع به مالش چیست؟ فرمود: هرچقدر توانستی از مالش از بین ببر .» 13/ فی رجال الکشی باسناده عن مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ، أَنَ أَبَا الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيَّ (ع) أَمَرَ بِقَتْلِ فَارِسِ بْنِ حَاتِمٍ الْقَزْوِينِيِّ وَ ضَمِنَ لِمَنْ قَتَلَهُ الْجَنَةَ، فَقَتَلَهُ جُنَيْدٌ، وَ كَانَ فَارِسٌ فَتَّاناً يَفْتِنُ النَّاسَ وَ يَدْعُو إِلَى الْبِدْعَةِ، فَخَرَجَ مِنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع): هَذَا فَارِسٌ لَعَنَهُ اللَّهُ يَعْمَلُ مِنْ قِبَلِي فَتَّاناً دَاعِياً إِلَى الْبِدْعَةِ، وَ دَمُهُ هَدَرٌ لِكُلِّ مَنْ قَتَلَهُ، فَمَنْ هَذَا الَّذِي يُرِيحُنِي مِنْهُ وَ يَقْتُلُهُ! وَ أَنَا ضَامِنٌ لَهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ .» در رجال کشی با اسنادش از محمد بن عیسی بن عبید آمده ؛ امام عسکری علیه السلام امر به کشتن فارس بن حاتم قزوینی فرمودند : و برای قاتل او ضمانت بهشت کردند پس جنید او را کشت. و فارس آدمی بود که دائم فتنه می کرد و مردم را به فتنه می انداخت و به بدعت دعوت می کرد پس از ابا الحسن علیه السلام (نوشته ای) صادر شد که ابن فارس ـ خدا لعنتش کند ـ از جانب من (به دروغ) فتنه ها می کند و به بدعت دعوت می کند وخونش برای هر کس او را بکشد هدر است و هر که مرا از او راحت کند واو را بکشد من برای او بهشت را ضمانت می کنم. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 فقه معطوف به تمدن15 5) حقوق تجارت و فقه 🔹 حقوق تجارت را چنین تعریف کرده‏اند: «مجموع قواعدی که بر روابط تجار و اعمال تجاری حکومت می‏کند. ریشه قواعد حقوقی در حقوق تجارت برگرفته از حقوق مدنی است، اما به دلیل پیشرفتهای اقتصادی، معاملات اقتصادی بزرگ و پیچیده، ایجاد موسسات و شرکتهای بزرگ تجاری و ... کافی نبودن حقوق مدنی را مسجل و به تدوین حقوق تجارت منجر شد. در مقایسه بین فقه و حقوق تجاری، تمامی مطالبی که در بخش حقوق مدنی و گستردگی استدلال‏های فقهی در آن بخش گفته آمد، در اینجا نیز جاری است. فقه می‏تواند با دقت نظر، پیچیدگی معاملات موجود را بر عقود مختلف فقه یا عقود جدیدی که مخالفت با شرع ندارد، تطبیق دهد و حتی راه حل جدید ارائه دهد. 6) حقوق جزا و فقه 🔹 در تعریف حقوق جزا گفته‏اند: «حقوق جزا یا حقوق جنایی، مجموع قواعدی است که بر نحوه مجازات اشخاص از طرف دولت حکومت می‏کند». بخشی از مباحث مطرح در حقوق جزا عبارت است از تعریف جرایم و مجازات و تقسیم‏بندی آنها، نحوه مجازات، ادله اثبات دعوا، شرایط تحقق جرم، نحوه رسیدگی به شکایات، و ده‏ها عنوان و موضوع متنوع دیگر. در فقه اسلامی مباحث فروانی در کتب قضا، حدود و قصاص، مباحث تعزیرات و کتاب شهادت و اقرار آمده است که در مجموع برای کشورهای اسلامی قوانین جزای اسلامی را فراهم آورده است. گستردگی قوانین جزایی در اسلام، منجر به این شده که دیگر نظام‏های حقوقی مواضع متفاوتی را در قبال این بخش از احکام فقهی داشته باشند. 7) حقوق بین الملل و فقه 🔹 حقوق بین الملل رشته‏ای از حقوق است که از روابط دو یا چند دولت بحث می‏کند. اصطلاحات حقوق عام خارجی، حقوق عام ملل، حقوق دولی عام هم در همین معنا به کار رفته است. برخی از مباحث مطرح در این شاخه از حقوق عبارت است از: معاهدات بین المللی، دادگستری‏های بین المللی، حقوق دریاها، مرزهای جغرافیایی، سازمانهای بین المللی مانند سازمان کنفرانس اسلامی و ... چنان که ملاحظه می‏شود حقوق بین الملل نسبت به دیگر شاخه‏ها از تنوع و پیچیدگی بیشتری برخوردار است و هم اکنون نیز روز به روز در حال گسترش و تکامل است. گرچه برخی از مباحث این شاخه از فقه مربوط به قوانین شکلی است، اما بخشهای مختلفی از مباحث و قواعد آن را می‏توان در میان مباحث فقه ردیابی کرد. مثلاً قواعد عامی که در حقوق بین الملل وجود دارد، همچون ایفای به عهد و عقد، جبران خسارت، عدم تعدی به حقوق دیگران و ... در فقه جایگاه خاصی دارد. این بخش از فقه در زمان وجود حکومت اسلامی خود را می‏نمایاند و چنانکه در زمان پیامبر اکرم(ص) و خلفای ایشان، حقوق بین الملل در قالب بستن پیمان‏ها و معاهدات با دیگر طوایف و قبایل غیر مسلمان و کشورهای اسلامی، پذیرش و فرستادن سفیر به دیگر سرزمین‏ها و گرفتن و آزاد کردن اسیر طبق ضوابط خاص و ... به منصه ظهور رسیده است. امروز نیز با تشکیل حکومت مقتدر اسلامی، شاهد حقوق بین الملل محکم و متقنی هستیم که از دل فقه استخراج و در ارتباط با دیگر کشورهای اسلامی و غیراسلامی مورد عمل قرار گرفته است. 🔹 خلاصه اینکه با رصد ابواب و مسائل مختلف فقهی، به وجود رگه‏هایی بس عمیق و عنیق از احکام گونه‏گونه حقوق با شاخه‏های مختلف آن آگاه می‏شویم. گرچه شاید نتوان با کنار هم قرار دادن آنچه موجود است، نظام حقوقی را تدوین و عرضه کرد، اما وجود همین رگه‏ها بیانگر قابلیت فقه برای تنظیم و ارائه نظام حقوق اسلامی می‏باشد. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 فقه معطوف به تمدن16 5.فقه و احکام نظام تربیتی 🔹 نظام تربیتی، يكى از نظامهای بنيادين در زندگى اجتماعی و انسانی است که زمینه ساز موفقيت انسان در ساير ابعاد میباشد. به همین خاطر این نظام از جمله سازههای مهم تمدنی به شمار آمده و نقش مهمی را در جغرافیای تمدن به خود اختصاص داده است. مقصود از نظام تربیتی، مجموعهای از مفاهیم و اندیشههای منتظم و سازمان یافته درباره تربیت است که بین آنها روابط متقابل جریان داشته و به اصطلاح از نوعی همبستگی درونی برخوردارند و بیانگر کیفیت و چگونگی تربیت، به طور اساسی و پایهای میباشند. اهمیت تربیت و نظام تربیتی در رابطه با تمدن به مسئله تربیت فردی و اجتماعی آحاد جامعه و مهیا کردن زمینه های موفقیت در سایر ابعاد، بازمیگردد. چه اینکه نظام تمدنی، در صدد ساختن جامعهای نمونه و مدینه ای فاضله برای آسایش و رستگاری آحاد جامعه بشری است. از طرف دیگر بخش مهمی از این هدف، نیازمند تربیت صحیح فرد و جامعه میباشد و این مهم بر عهده نظام تربیتی است. اصولاً تربیت به فعالیتی منظم و مستمر اطلاق میگردد که در جهت کمک به رشد جسمانی، شناختی، اخلاقی، اجتماعی، عاطفی و به طور کلی پرورش و شکوفایی استعدادهای آحاد جامعه حرکت میکند. ازسوی دیگر، فقه به عنوان برنامه عملی زندگی آدمی، یکی از مهمترین اهداف خود را تربیت انسانی و الهی آحاد جامعه قرار داده است. ✳ نقش و تاثیر فقه در نظام تربیتی 🔹 تاثیر فقه در تربین و نظام تربیتی، به دو صورت متصور است: 1)نخست آنکه تربیت به عنوان موضوعی در نظر گرفته شود که شامل عرصهها و عناصر گوناگونی همچون عناصر پیشگفته میباشد، آنگاه هر یک از عناصر فوق به فقه عرضه شود و دیدگاه فقه درباره آنها مورد بررسی قرار گیرد؛ 2)دیگر اینکه تربیت و عناصر آن رد یک جامعه اسلامی در نظر گرفته شود و آنگاه بررسی شود که فقه کدام یک از این عناصر را میتواند تامین کند. به عبارت دیگر بررسی شود که آیا مثلاً میتوان اصول، روشها و سایر عناصر تربیت را از فقه استخراج نمود یا خیر؟ 🔹 شکل نخست تاثیرگذاری فقه روشن و بدیهی است و چه بسا بخشی از رسالت فقه به حساب آید و ایفای این نقش هم محدود به عرصه تربیت و نظام تربیتی نمیشود و دیگر عرصههای و نظامهای اجتماعی را نیز دربرمیگیرد. اما شکل دوم نیازمند بررسی و استدلال است. به این صورت که پس از تعیین قلمرو فقه بررسی میکنیم که فقه چه عناصری از تربیت را میتواند عرضه کند. 🔹 نظام تربیتی، ترکیبی ار عناصر ذیل است: 1- مبانی، 2- اهداف، 3- اصول، 4- روشها. در ادامه نقش و تأثیر فقه بر هر کدام از این عناصر را مورد مطالعه قرار میدهیم. الف) مبانی تربیت و فقه 🔹 مبانی تربیت عبارت است از قانونمندی عینی و واقعی فرآیند تربیت که مربوط به هستهاست و از واقعیات خارجی حکایت دارد. مراد از تاثیر فقه بر مبانی تربیت این است که احکام فقهی مبتنی بر واقعیات عینی و متکی بر معیارهای واقعی است و بخشی از این واقعیات، واقعیتهای تربیت هستند که با کنار هم گذاشتن شماری از احکام شرعی میتوان برخی مبانی تربیت را از فقه استخراج کرد. ادامه دارد... @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 فقه معطوف به تمدن17 ب) اهداف تربیت و فقه 🔹 اهداف مفاهیمی کلی و عام هستند که جهت فعایتهای تربیتی را نشان میدهند. در یک تقسیم، اهداف به دو دسته میانی و نهایی تقسیم شده است. مقصود از هدف نهایی نهاییترین هدف و منظور از هدف میانی، هدفی است که در راستای وصول به هدف نهایی قرار میگیرد. در موردتاثیر فقه بر هدف نهایی گفتنی است گرچه فقه به عنوان بخشی از اسلام، نمیتواند به تنهایی هدف نهایی – تقرب الهی- را تامین نماید، اما میتواند اهدافی را ارائه نماید که در راستای آن هدف نهایی قرار گیرد. به نظر میرسد فقه در اهداف میانی نقش به سزایی داشته و از مجموعه مباحث احکام فقهی میتوان برخی از اهداف میانی را کشف و استخراج نمود. اهدافی مانند حفظ سلامت جسم (از طریق مانند احکام خوردنیها و آشامیدنیها و نیز احکام طهارات و ...)، حفظ سلامت روحی (از طریق عباداتی مانند روزه، نماز، اعتکاف و ...) و حفظ روابط اجتماعی (از طریق انواع عقود، ایقاعات). ج) اصول تربیت و فقه اصول تربیت عبارت است از دستورالعمل های کلی که راهنمای تدابیر و فعالیتهای تربیتی میباشند. حال سؤال این است که آیا فقه چنین دستورالعملهایی دارد یا خیر؟ با بررسی گستره مسائل و احکام فقهی مشخص میشود که پاسخ مثبت است و فقه اسلامی حاوی دستورالعملهای کلی در زمینه اصول تربیت میباشد. اصولی مانند رعایت توانایی و محدودیت متربی (از جهت جنسیت، مقطع سنی، شرایط زمانی و مکانی و سایر احوالات و شرایط)، اصل تخفیف و مسامحت (مانند وجود جایگزین در احکام، جواز ارتکاب محرمات در حال اضطرار، تخفیف در نحوه انجام برخی واجبات و ...)، اصل مثبت نگری (مانند اصل صحت در فعل مسلم، اماریت ید، اصل حلیت، اصل طهارت و ...) و اصولی از این دست که از جای جای فقه قابل استخراج است. ✳ روشهای تربیت و فقه 🔹 به طور کلی روشها با نحوه و کیفیت تحقق و تجلی فعالیتها سروکار دارند و دستورالعملها و تدابیری هستند که در فرآیند تربیت مورد استفاده مربی قرار میگیرند. فقه نیز که از مجموعه باید و نبایدهای شرعی تشکیل شده، روشهایی کلی در این زمینه تربیت را ارائه داده است. روشهایی مانند تنبیه (در قالب حدود، تعزیرات و دیات و ...)، فریضه سازی و الزام بخشی به مسائل، همراهی باید و نبایدهای شرعی و ... 🔹 نقش فقه در رابطه با تربیت و نظام تربیتی به همین امور محدود نشده و در امور دیگری مانند ابعاد تربیت (تربیت جسمی، تربیت روحی، تربیت اجتماعی، تربیت عقلانی و تربیت اخلاقی) و نیز ارکان تربیت (مربی، متربی و محتوا) تاثیر گذار بوده و نقش تعیین کنندهای دارد. البته بیان این نکته ضروری است که نباید انتظار داشت فقه موجود به طور مدون و مشخص، این عناصر مختلف نظام تربیتی را عرضه کرده باشد. آنچه عیان و مشهود است وجود برخی از این عناصر در مجموعه مسائل و احکام فقهی است که بیانگر اهتمام فقه اسلامی به این مقوله است. ادامه دارد... @salmanraoofi
باسمه تعالی علمی ترین، سریع ترین و راحت ترین راه اجتهاد از نظر بنده همین دروس مکتب شناسی فقهی است چون اجتهاد و فنون مختلف آن مرحله به مرحله برای طالب آن بیان می شود و طلبه متوجه می شود اجتهاد چه نقشه ای دارد و در هر مرحله کجای اجتهاد است اما معمول طلاب بدون دانستن این نقشه وارد دروس خارج می شوند لذا دیر و با سردرگمی به مقصود می رسند دروس مکتب شناسی فقهی شیخ انصاری و دروس مکتب شناسی کاربردی را که در ماه مبارک رمضان برقرار می شود حتما گوش کنید و شرکت کنید و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین سلمان رئوفی ۱۳۹۸/۲/۱۵ @salmanraoofi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های عارفانه امام خمینی(ره) به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان 🔆فرا رسیدن ماه عبودیت گرامی باد. @salmanraoofi
هدایت شده از برهان انقلاب
🔴 ماهی گرفتن از آب گل آلود قتل طلبه همدانی ✔ شهاب الدین مهدوی 🔸 سایت اخیراً در یکی از یادداشت‌های خود به موضوع قتل طلبه همدانی پرداخته و مدعی شده است که موضوع قتل وی توسط یک لات قداره‌کش با بحث‌ها و نزاعات درون حوزوی در ارتباط است. 🔹 این سایت در مطلبی، سه اتفاق حوزوی مهم این روزهای کشور، شامل؛ «بازداشت تعدادی از طلاب معترض به برنامه‌های مدیریتی حوزه علمیه اصفهان»، « آیت‌الله اعرافی در موسسه فهیم در پی اعتراض برخی کانال‌های حوزوی» و «اخراج یکی از طلاب مدرسه علمیه حقانی به خاطر اعتراض به حضور استاد علیدوست و برخی انتقادها به »، را نتیجه کمرنگ شدن فرهنگ گفتگو و تحمل نظر مخالف در حوزه‌های علمیه دانسته است که در سطح جامعه به اشکال ناگوار اینچنین تبلور یافته است. 🔸 اگرچه از میان سه اتفاق فوق تنها یک مورد مربوط به جریان انقلابی است و دو مورد دیگر مورد انتقاد شدید جامعه حوزوی واقع شده است اما به هر حال نکته‌ای که در این‌جا باید بدان توجه داشت آن است که حوزه انقلابی هیچگاه با تضارب آراء در چارچوب‌ صحیح مخالف نبوده و نیست، بلکه آنچه نسبت به آن حساس است، میدان دادن به عناصر معلوم‌الحالی است که به رسمیت شناختن آن‌ها معنایی جز پاگذاشتن بر روی مسلمات حوزه علمیه ندارد. 🔹 بگذارید از مباحثات شروع کنیم. نگارنده اگرچه عناصری مانند جناب آقای نجمی مدیریت مباحثات را با برخی دیگر از اعضای مباحثات متفاوت می‌بیند و ایشان را فردی خوش‌فکر و معتقد به شمار می‌آورد، اما متأسفانه به نظر می‌رسد که مباحثات توسط برخی از اعضای هیئت تحریریه و حتی خارج از آن‌ خط‌دهی می‌شود. مثلا مباحثات بارها به انتشار مطالب و نظرات کسی اقدام کرده است که بارها با شبکه‌های معاند و از جمله شخص مصاحبه داشته، حجاب اختیاری را تئوریزه کرده، از حقوق بهائیان دفاع کرده و بهشت را برای نیکوکاران از همه ادیان دانسته است. همین شخص بارها نیز در مؤسسه فهیم حاضر شده و به ایراد سخنرانی پرداخته است و سخنان او در کانال‌ها و وبسایت‌های شخصی دیگر اعضای هیئت تحریریه مباحثات منعکس شده است. 🔸 از خط دهی به مباحثات گفتیم. جریان انقلابی حق دارد نسبت به روابط برخی سیاسیونی که هیچ ارتباط و علقه‌ای با حوزه ندارند نگران باشد. مثلاً کاملاً بجاست که ما از روابطی که میان ، روزنامه‌نگاری که پیش‌تر بر سر موضوع حکم دادگاه آقاجری به حبس محکوم شده است و با روشنفکرانی هم‌چون عبدالکریم سروش و عباس عبدی مرتبط بوده است و هم‌اکنون در نشریه‌ای مشغول به فعالیت است () که مروج افکار منحرفانه روشنفکران غرب‌زده می‌باشد (کافی است این نشریه را تورق کنید)، با برخی از اعضای مباحثات –و من جمله آقای نجمی- حساس باشیم. حق داریم نسبت به حضور برخی عواملی که علناً با بیت آیت‌الله منتظری روابط وثیق دارند و یا کسانی که پیشتر با تابوشکنی و انتساب مطالبی به حوزویان در ملأ عام، آنان را هوسران جلوه داده بودند، در هیئت تحریریه مباحثات نگاه انتقادی داشته باشیم. آزادی فکری به معنای نفی خط‌کشی و صف‌بندی و بستن راه‌های نفوذ نیست. آنچه مع الأسف در مباحثات مشاهده میشود. 🔹 در پایان نگارنده این وجیزه را به هیئت تحریریه مباحثات ارسال می‌کند و امیدوار است که در راستای پاسداشت شعار مباحثات مبنی بر لزوم آزادی فکری و شنیدن حرف مخالف به انتشار آن در تارنمای خود اقدام نماید. در ضمن مستندات ادعاهای موجود در این نوشتار نزد نگارنده موجود است که در صورت لزوم ارائه خواهد شد. ⭕ به کانال مطالعات حوزوی بیپوندید: http://eitaa.com/joinchat/3837067264Cadec8373c5
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 حاشیه‌سازی یا اغتنام فرصت دیدار با رهبری 📝 لزوم رعایت انصاف در نقد 🖋 علی مهدوی 🔹 پس از سالها انتظار و آرزو قرار است طلاب نیز سهمی از دیدارهای رمضان رهبر معظم انقلاب داشته باشند. چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت برای این دیدار تعیین شده است. 🔹 اما متاسفانه برخی انقلابیون دلسوز و دغدغه‌مند بجای دیدن نیمه پر لیوان، مدیریت حوزه علمیه را به انواع انتقادها گرفته‌اند: اینکه چرا دیر اعلام شده است؛ اینکه چرا از هر مدرسه، دو نفر انتخاب شدند. حتی کار به گمانه‌زنی هم کشیده شده است که حتما قرار است خروجی این دیدار و مباحث طلاب کنترل‌شده و کانالیزه باشد!! 🔹 غافل از اینکه طرح چنین مباحثی در فضایی که مدیر حوزه علمیه برای اولین بار توانسته است چنین دیداری را فراهم کند؛ بی‌سلیقگی است؛ کم نیستند خواصی که از فرصت فراهم‌شده برای دیدار با رهبری، گله دارند. لذا نباید اصل قضیه تضعیف شود. 🔹 بدیهی است که متن سخنرانی طلاب باید توسط کارگروهی بررسی شود تا پژواک صدای همه طلاب از آن شنیده شود؛ یا مطالب دور از ادب در آن نباشد؛ اما این هم باید توسط این کارگروه رعایت شود که چینش سخنرانان و متون ایشان باید بازتاب همه سلایق حوزوی باشد؛ نه یک سلیقه خاص. پس اصل وجود چنین کارگروهی به معنای کانالیزه شدن نیست. 🔹 به‌نظر می‌رسد باید به مسؤولین فرصت تجربه داد و کمی هم صبر گزید. کما اینکه دیدارهای دانشجویی و نحوه چینش سخنرانها و نوع سخنرانی آنها از تجربه طولانی برخوردار است. مناهج به عنوان یک رسانه مستقل بارها انتقاداتی به مدیریت داشته است؛ اما صرف تحقق دیدار سالیانه طلاب در رمضان، خبر پر برکتی است. #مناهج @Manahejj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد| توصیه به طلاب برای بهره‌گیری از تعطیلات تابستانی طلاب 🔆در این تعطیلی درس، کار فقهی نباید تعطیل شود @Khamenei_Hawzah @salmanraoofi
🔴پاسخ جناب آقای احمد نجمی، مدیر سایت مباحثات به یادداشت کانال مطالعات حوزوی برادر ارجمند جناب آقای شهاب‌الدین مهدوی سلام علیکم از یادداشت و نقد محترمانه شما نسبت به بنده و مجموعه سایت مباحثات سپاسگزارم. قطعا موظف هستیم در قبال مطالبی که آداب نقد را رعایت می‌کنند پاسخگو باشیم. متاسفانه پیش از این برخی رسانه‌ها تصورات و شنیده‌های خود را به صورت گزاره قطعی مطرح کرده و چیزی جز اتهام وارد نکرده‌اند. سعی می‌کنم به صورت خلاصه به سوالات شما پاسخ دهد: 🔹درباره گفت‌وگوهای متعدد با فردی سوال کرده‌اید که«بارها با شبکه‌های معاند از جمله مسیح‌علی‌نژاد مصاحبه کرده، حجاب اختیاری را تئوریزه کرده و از حقوق بهائیان دفاع نموده و ...» به نظر می‌رسد مصداق این موارد جناب آقای محمدعلی ایازی باشند. مباحثات تنها یک مصاحبه با ایشان در موضوع حج انجام داده‌است و دو مطلب نقل قول در بخش سایر رسانه‌ها درباره مسائل قرآنی است. قطعا این مصاحبه به منزله تایید همه‌ی نظرات ایشان نبوده و این مسئله در رسانه‌ها یک امر کاملا بدیهی است. هم‌اکنون رسانه‌های نظام با افراد مختلفی گفت‌وگو دارند که در مسائل دیگر از جمله سیاسی هیچ تفاهم نظری ندارند. اما اگر نسبت سیاسی ما با ایشان مورد سوال باشد می‌توانید به مطالب سایت درباره مجمع محققین و مدرسین با عنوان«هویت سیاسی با تابلوی حوزه» و همچنین عملکرد طیفی از حوزویان در وقایع سال 88 مراجعه فرمائید. 🔹درباره ارتباط اینجانب و سایت مباحثات با آقای «فرید مدرسی» سوال کرده‌اید. بنده و سایت مباحثات هیچ ارتباط سازمانی، فکری و ... با ایشان ندارم. وجود دوستان مشترک رسانه‌ای و حوزوی و یا حضور بنده و ایشان در برخی مجالس ترحیم و ... امری طبیعی است. 🔹 درباره همکاری فردی سوال کرده‌اید که«مطلب تابوشکن و هوس‌ران جلوه‌دادن طلاب» را منتشر کرده‌است. احتمال زیاد اشاره شما به گزارشی حول موضوع «ماجرای صیغه کردن طلاب و ..» در وبلاگ شخصی یکی از اعضای تحریریه است. این مطلب که نظر کاملا شخصی ایشان بوده به اواسط دهه هشتاد مربوط می‌شود.ایشان چند شماره دبیر تحریریه مجله حاشیه و تا سال 92 سردبیر مجله صالحین وابسته به سازمان بسیح و همچنین همکاری خبری با خبرگزاری حوزه بودند. با توجه به توانمندی‌های فوق چند سال است که گفت‌وگوهای متعددی برای سایت مباحثات انجام می‌دهند. 🔹 درباره گرایشات سیاسی یا فکری برخی از اعضای تحریریه سوال کرده‌اید. بیان صریح این نکته ضروری است که هر رسانه پاسخگوی مطالب منتشره در خروجی خود است و چنانچه در خروجی خود انحراف یا مطلب نادرستی وجود داشته باشد باید پاسخگو باشد. هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند نظرات شخصی خبرنگاران را تضمین کند.( در این باره می‌توانید نظر مدیران برخی رسانه‌های حوزوی یا ملی مانند خبرگزاری فارس و تسنیم و ... را جویا شوید). از سوی دیگر وجود دیدگاه‌های مختلف را برای شکل‌گیری یک نگاه همه جانبه و کلان در مباحثات مغتنم می‌دانیم. 🔹در پایان مجددا از عنایت و لطف شما سپاسگزاریم و امیدوارم دغدغه‌های سایر عزیزان هم مانند مطلب اخیر شما بدون پیش داوری و وارد کردن اتهامات بوده تا فضای پاسخگوئی هم فراهم باشد 🔹این مطلب جهت انتشار در کانال شما و سایر کانال‌هایی که مطلب اولیه را منتشر کرده‌اند تقدیم می‌شود. ضمن اینکه بنده آمادگی دارم به صورت حضوری هم با یکدیگر به صورت صریح و دقیق درباره دغدغه‌های مختلفی که دارید گفت‌وگو کنیم. احمد نجمی مدیرمسئول سایت مباحثات @motaleatehawzavi @salmanraoofi
🔴 پاسخ کانال مطالعات حوزوی به جوابیه جناب آقای احمد نجمی برادر عزیز، جناب آقای احمد نجمی با تشکر از پاسخ سریع و روشن شما، نکاتی را لازم به عرض می‌دانم: 🔸 نگارنده معتقد است که استدلال حضرت عالی درباره مصاحبه با برخی افراد مبنی بر اینکه «مصاحبه به معنای تأیید همه نظرات ایشان نیست» خالی از نوعی مغالطه نیست. مصاحبه با یک شخص به معنای به رسمیت شناختن وی به عنوان یک شخصیت شاخص و علمی است. حال سؤال آن است که شخص مزبور به واسطه کدام ویژگیها و صلاحیت‌های علمی –جز داشتن برخی نظرات شاذ- به عنوان مصاحبه‌شونده انتخاب شده است؟ و اساساً آیا پیشنهاد چنین مصاحبه‌ای توسط شخص شما داده شده است یا همان خط فکری که از وجود آن در مباحثات سخن گفتیم؟ 🔹 ضمن آن‌که در همان مصاحبه مذکور، سخنان ناروایی بیان شده است. ایشان در همان مصاحبه می‌گوید: «یک سوء تفاهمی شده که ما الزاماً باید در حج برائت از مشرکین داشته باشیم. ثانیاً برائت از مشرکین جزو اصول فقهی حج ما نیست؛ هیچ فقیهی در بحث اعمال و مناسک آن را جزو شرایط صحت و قبولی حج ندانسته است که ما باید حتماً برائت از مشرکین داشته باشیم؛ آن هم به این نحوی که مرسوم است که به این و آن لعن و مرگ بفرستیم. مثلاً اگر یکی از مصادیق آن مشرکین روسیه باشد؛ آیا ما اجازه می‌دهیم که مثلاً برائت از مشرکین روسی را عده‌ای در ایران راه بیاندازند؟ آن‌وقت چطور توقع داریم که کسانی بخواهند در آن‌جا این‌گونه شعار بدهند؟» 🔸 و در ادامه می‌افزاید: «هیچ فقیهی از گذشته تا به امروز نگفته است که یکی از واجبات یا حتی مستحبات حج این است که برائت از مشرکین بکنید. حتی مرحوم امام(ره) هم که آن‌وقت این پیام تاریخی را دادند، در مباحث فقهی حج خودشان چنین حرفی را مطرح نکرده‌اند. ما باید حج ابراهیمی را بر بستر صلح و آرامش و ارتباط دوستانه بین مسلمانان برگزار کنیم و اگر کشوری که ما میهمان او هستیم چنین رفتاری را جایز نمی داند، به زور و اجبار نخواهیم آن را انجام دهیم. باید در حج سعی بر هماهنگی و همراهی داشت؛ نه این‌که هر روز بر آتش کینه و جنگ بیافروزیم؛ رفتارهای ناقض قوانین کشور میزبان نقض غرض حج است» 🔹 اما درباره ارتباط مباحثات با فرید مدرسی، لازم به ذکر است که بنده نیز مدعی وجود ارتباط سازمانی نشده‌ام، بلکه صرفا از این امر سخن گفته‌ام که حوزه علمیه حق دارد نسبت به وجود برخی ارتباطات میان وی و برخی از اعضای هیئت تحریریه مباحثات نگاه انتقادی داشته باشد. البته ممکن است سؤال شود که مگر چه اشکالی در این نحوه از ارتباطات هست؟ پاسخ به این سؤال نیازمند بررسی مفصل‌تر پرونده فرید مدرسی است که در صورت نیاز ارائه خواهد شد. 🔸 درباره مطلب آقای رضا تاران نیز باید گفت که مطلب مذکور مربوط به دهه هشتاد نبوده بلکه به سال91 مربوط می‌شود. ضمن آن‌که حتی از مطالب دیگری که ایشان در سالیان اخیر به شکل گسترده و بدون هرگونه نقادی در کانال شخصی خود منتشر کرده است، تمایل به برخی نحله‌های روشنفکری مانند تفکر مصطفی ملکیان استشمام می‌شود. افزون بر این همانگونه که گفته شد، اگرچه نسبت شما با انقلاب اسلامی برای بنده روشن است، اما برخی دیگر از اعضای هیئت تحریریه ارتباطات وثیقی با بیت آیت الله منتظری دارند. به هر حال، مباحثات نمی‌تواند یک رسانه قائم به شخص آقای نجمی باشد، بلکه برآیندی از مجموعه تفکرات اعضای هیئت تحریریه است و همانطور که در یادداشت قبل نیز بیان شد، صرف شکل‌گیری نگاه همه‌جانبه نمی‌تواند توجیه قابل قبولی برای به رسمیت شناختن اندیشه‌هایی باشد که هیچ نسبتی با سنت حوزوی ندارند. از این که حقیر را قابل دانستید و پاسخ گفتید سپاسگزارم شهاب الدین مهدوی @motaleatehawzavi @salmanraoofi
🔆هدیه به اعضای کانال 🔆دعایی عظیم الشان هنگام افطار با ۸ فایده 🔆مِنَ الدُّعَاءِ الْمُخْتَصِّ بِالْإِفْطَارِ فِي شَهْرِ الصِّيَامِ: مَا رَوَيْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَى الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَا أَبَا الْحَسَنِ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ قَدْ أَقْبَلَ فَاجْعَلْ دُعَاءَكَ قَبْلَ فُطُورِكَ فَإِنَّ جَبْرَئِيلَ ع جَاءَنِي فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ قَبْلَ أَنْ يُفْطِرَ ۱/ اسْتَجَابَ اللَّهُ تَعَالَى [لَهُ] دُعَاءَهُ ۲/ وَ قَبِلَ صَوْمَهُ وَ صَلَاتَهُ ۳/ وَ اسْتَجَابَ لَهُ عَشْرَ دَعَوَاتٍ ۴/ وَ غَفَرَ لَهُ ذَنْبَهُ ۵/فَرَّجَ هَمَّهُ [غَمَّهُ] وَ نَفَّسَ كَرْبَهُ [كُرْبَتَهُ] ۶/ وَ قَضَى حَوَائِجَهُ وَ أَنْجَحَ طَلِبَتَهُ ۷/ وَ رَفَعَ عَمَلَهُ مَعَ أَعْمَالِ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ ۸/ وَ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ أَضْوَأُ مِنَ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ فَقُلْتُ مَا هُوَ يَا جَبْرَئِيلُ فَقَالَ قُلْ اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ رَبَّ الشّفْعِ الْكَبِيرِ وَ النُّورِ الْعَزِيزِ وَ رَبَّ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ الْعَظِيمِ أَنْتَ إِلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ إِلَهُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لَا إِلَهَ فِيهِمَا غَيْرُكَ وَ أَنْتَ جَبَّارُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ جَبَّارُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لَا جَبَّارَ فِيهِمَا غَيْرُكَ وَ أَنْتَ مَلِكُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَلِكُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لَا مَلِكَ فِيهِمَا غَيْرُكَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْكَبِيرِ وَ نُورِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ [الْمُنِيرِ] وَ بِمُلْكِكَ الْقَدِيمِ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَ بِهِ كُلُّ شَيْءٍ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي صَلَحَ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ بِهِ يَصْلُحُ الْآخَرُونَ يَا حَيٌّ [حَيّاً] قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيُّ [يَا حَيّاً] بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ يَا حَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ اجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي يُسْراً وَ فَرَجاً قَرِيباً وَ ثَبِّتْنِي عَلَى دِينِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى هُدَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى سُنَّةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ وَ اجْعَلْ عَمَلِي فِي الْمَرْفُوعِ الْمُتَقَبَّلِ وَ هَبْ لِي كَمَا وَهَبْتَ لِأَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ فَإِنِّي مُؤْمِنٌ بِكَ وَ مُتَوَكِّلٌ عَلَيْكَ مُنِيبٌ إِلَيْكَ مَعَ مَصِيرِي إِلَيْكَ وَ تَجْمَعُ لِي وَ لِأَهْلِي وَ لِوُلْدِي الْخَيْرَ كُلَّهُ وَ تَصْرِفُ عَنِّي وَ عَنْ وُلْدِي [وَالِدِي] وَ أَهْلِي الشَّرَّ كُلَّهُ أَنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ تُعْطِي الْخَيْرَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَصْرِفُهُ عَمَّنْ تَشَاءُ فَامْنُنْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين @salmanraoofi
📌 حجت‌الاسلام رهدار در همایش روشنفکر مطهر؛ 🔹 جریان روشنفکر در ساحت اسلام بی‌بُته است 🔹 شهید مطهری اگر در حوزه می‌ماند شانس تبدیل شدن به مکتب را داشت #حجت‌_الاسلام_رهدار بیان کرد: 🔹 علامه طباطبایی در بدترین شرایط تبدیل به مکتب و شهید مطهری در بهترین شرایط که یک حکومت پشت ترویج افکار ایشان بود، تبدیل به جریان شد. چون پایگاهی که در آن شهید مطهری، شهید مطهری شد اسلامی نبود، دانشگاه بود. دانشگاه مکتب ساز نیست. @salmanraoofi ادامه گزارش 👇👇👇
📋✒ به گزارش خبرنگار پایگاه خبری – تحلیلی مفتاح، حجت‌الاسلام احمد رهدار، رییس مؤسسه فتوح اندیشه در نشست «روشنفکر مطهر» که در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد، با بیان این‌که جریان روشنفکری در ساحت اسلام بی بُته است و نباید آن را مطرح کرد، اظهار داشت: جریان روشنفکری جریان ما نیست و حتی غرب نیز از آن رد شده است. 🔸 وی افزود: ما باید به جای روشنفکر، شخصیت‌های فکری اصیل خود را مطرح کنیم به همین دلیل پیشنهاد بنده این است به شهید مطهری بجای روشنفکر مطهر، فیلسوف، فقیه و عالم مطهر بگوییم. چون روشنفکر هیچ‌گاه مطهر نیست. 🔸 حجت‌الاسلام رهدار تأکید کرد: علم یک واژه اسلامیست که غربی‌ها آن را مصادره، تحلیل و تقلیل داده‌اند. خطرناک‌ترین نتیجه این کار ظهور مستشرق شرقی است. روشنفکر نیز در حقیقت همان مستشرق شرقی است که با زبان خود حرف مستشرق غربی را مبنی بر پست و عقب ماندگی شرق تکرار می‌کند. 🔸 وی در ادامه به بیان برخی از خصوصیات روشنفکر اصیل انقلابی پرداخت و خاطرنشان کرد: بنده از باب تسامح از اصطلاح «روشنفکر انقلابی» استفاده می‌کنم وگرنه ما در اسلام چیزی به نام روشنفکر نداریم. نخستین ویژگی روشنفکر انقلابی این است که ارتباط وسیعی با تراث دارد. 🔸 استاد حوزه و دانشگاه افزود: منظور از تراث هر آن‌چه به سنت‌های اسلامی و ایرانی باز می‌گردد؛ چیزی که امروزه آن را با عنوان الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت یاد می‌کنیم. چرا باید با تراث ارتباط داشته باشد؟ چون آینده متعلق به کسی است که گذشته داشته باشد. 🔸 وی یادآور شد: روشنفکر اصیل انقلابی ریشه در سنت و تاریخ دارد. راز سبکی، بی وزنی و بی بُته بودن روشنفکر ایرانی این است که در تاریخ ردپا و رأس المال ندارد. 🔸 حجت‌الاسلام رهدار، دومین ویژگی روشنفکر انقلابی را غیرت داشتن نسبت به غیریت بیان کرد و گفت: روشنفکر انقلابی نسبت به ساحت غرب موضع صریح و روشنی دارد. چون انقلاب اسلامی را هر گونه قرائت کنیم غیر آن غرب می‌شود. 🔸 وی افزود: نفس نفی غرب سبب اثبات ما می‌شود. به همین دلیل نمی‌توان روی شاخه غرب ایستاد و در فکر بریدن آن بود. 🔹 رییس مؤسسه فتوح اندیشه با بیان این‌که روشنفکر انقلابی باید بازیگری و قدرت ریسک انقلابی داشته باشد، تأکید کرد: روشنفکر انقلابی باید برای انقلاب هزینه بدهد. 🔸 وی تصریح کرد: روشنفکری که محافظه کارانه عمل می‌کند تا هم از توبره و هم از آخور بخورد، روشنفکر انقلابی نیست. روشنفکر انقلابی بیش از همه برای انقلاب کار، ریسک و هزینه می‌کند. 🔸 استاد حوزه و دانشگاه، مسأله روشنفکر انقلابی را مسأله انقلاب دانست و اذعان کرد: غرب غیریت ماست و وقتی آن را نقد می‌کنیم خیال نکنیم مسأله ماست بلکه غرب مانع ماست. دلیل این‌که روشنفکران، اکثر عالمان را متهم به عقب ماندگی می‌کنند این است که از نظر آن‌ها زمانه یعنی غرب. در حالی که غرب مسأله نیست مانع است. 🔸 وی ادامه داد: امام(ره) غرب شناس نبودند بلکه اسلام شناس بودند. امام اگر قرار بود غرب را بخواند که امام نمی‌شد. امام، امام بودند چون چشمه بودند و از چشمه بزرگترین مطالب را می‌گرفتند. ایشان پرسش‌ها را به غرب ارجاع نمی‌دادند. 🔸 حجت‌الاسلام رهدار با بیان این‌که مسأله عالم دین، دین است نه غیر دین، تأکید کرد: عالم دین غرب را مانع می‌بیند ولی روشنفکر آن را مسأله می‌بیند. به عنوان روشنفکر انقلابی باید تم اندیشه خود را انقلاب اسلامی قرار دهیم. 🔸 وی افزود: در دل و جان روشنفکر انقلابی باید اسلام بسیط و غرب حداقلی باشد نه این‌که ۵۰ دقیقه درباره غرب صحبت کند و ۱۰ دقیقه درباره اسلام. 🔹 استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر این موضوع که باید پرسش‌های ما اسلامی و انقلابی باشد، گفت: دانشگاه‌ها در بهترین شرایط، پاسخ اسلامی و ایرانی به پرسش‌هایی می‌دهند که برای ما نیست. 🔸 وی یادآور شد: حتی گاهی عالم بزرگی همانند شهید مطهری یا به دلیل تحمیل زمانه و یا غفلت مجبور می‌شود به پرسش‌هایی پاسخ دهد که برای ما نیست. این سبب می‌شود در جایگاهی که باید قرار گیرد، قرار نگیرد. 🔸 حجت‌الاسلام رهدار بیان کرد: علامه طباطبایی در بدترین شرایط تبدیل به مکتب و شهید مطهری در بهترین شرایط که یک حکومت پشت ترویج افکار ایشان بود، تبدیل به جریان شد. دلیلش چه بود؟ چون پایگاهی که در آن شهید مطهری، شهید مطهری شد اسلامی نبود، دانشگاه بود. دانشگاه مکتب ساز نیست. 🔸 وی افزود: شهید مطهری شانس این را داشت که همانند علامه طباطبایی مکتب شود ولی چون سقف دانشگاه سقف حوزه نبود، ایشان همانند علامه نشد. @salmanraoofi ادامه گزارش 👇👇👇