eitaa logo
سلمان رئوفی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب درپی درگذشت آیت‌الله محمد یزدی ▫️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی درگذشت عالم مجاهد و پارسا آیت‌الله حاج شیخ محمد یزدی را تسلیت گفتند. 🔹 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم درگذشت عالم مجاهد و پارسا آیةالله آقای حاج شیخ محمد یزدی رضوان‌الله‌علیه را به حوزه‌ی علمیه‌ی معظم قم و مراجع عظام و علمای عالی‌مقام و جامعه‌ی محترم مدرسین و به شاگردان و دوستان و ارادتمندان آن مرحوم و به‌طور ویژه به خاندان گرامی و فرزندان مکرم ایشان تسلیت عرض میکنم. سوابق انقلابی و مبارزات دوران طاغوت در کنار حضور پیوسته و همیشگی در همه‌ی دورانهای انقلاب و اشتغال به مسئولیتهای بزرگ در اداره‌ی کشور همچون ریاست قوه‌ی قضاییه و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، و در کنار فعالیت علمی و فقهی، شخصیتی جامع و اثرگذار از این عالم جلیل پدید آورده بود. ایمان راسخ به مبانی انقلاب و استقامت در این راه و غیرت دینی و انقلابی، نشانه‌های بارز دیگری از این شخصیت مکرم بود. امید است این وزن سنگین ذخیره‌ی معنوی مایه‌ی علو درجات ایشان باشد. از خداوند متعال رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای آن مرحوم مسألت میکنم. سیدعلی خامنه‌ای ۱۹ آذر ۱۳۹۹ 💻 @khamenei_ir
24.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️شوق دیدار با امام روایتی از دیدار آیت‌الله یزدی با امام خمینی در نجف انتشار برای نخستین بار @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
4_5866305287677281149.mp3
14.47M
🎙دعای کمیل با نوای ملکوتی حاج منصور ارضی @salmanraoofi
هدایت شده از اندیشکده فقهی مناط
14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 تیزر پرونده پنجم مناط: (بررسی فقهی ابعاد اجتماعی قتل دختر تالشی) با گفتارهایی از اساتید ارجمند: عبدالمجید مقامی علی محمدی جورکویه احمد فربهی محمد استوار میمندی قاسم عارف محسن انبیایی مهدی توسلی سلمان رئوفی 🔸 تولیدات این پرونده به تدریج منتشر میشود. وب سایت | اینستاگرام | بله https://eitaa.com/joinchat/3630628888Cb5c14d9f58
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📲 هم‌اکنون؛ پخش دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی با رهبر انقلاب از شبکه ۱ سیما. ۹۹/۹/۲۶
🔸 (51) آنچه محصّل کلام شد - در باب استفادۀ از روایت شریف تحف‌العقول - این است که عرض کردیم روایت تحف‌العقول، به خاطر ارسال، چون سند ندارد و مرسل است، بنابراین، وثوق به آن، به معنای وثوق به الفاظِ آن نيست. این که ما بخواهیم هر یک کلمه‌ای، یک جمله‌ای، یک ضمیری از این روایت را به عنوان قولِ امام تعبّداً اخذ کنیم و به آن استناد کنیم و حکم کلّی یا جزئی از آن بدست بیاوریم، این، نمی‌شود؛ چون وقتی روایت مرسل است، پس ديگر نمي‌توان به الفاظ این روایت وثوق پيداكرد. امّا وثوق به یک معنای دیگر به این روایت قطعاً هست، و آن این است که: وثوق پیدا می‌کنیم که این روایت، ولو با بعض التصحیف يا تغییر بعض عبارات و نقل به معنا، مطمئناً صادر شده است. وثوق به این روایت، به این معنا وجود دارد – با آن مقدماتی که عرض کردیم. – یعنی اگرچه روایت مرسل است، امّا با همان قرائنی که عرض شد، ما وثوق و اطمینان داریم که این روایت با همۀ الفاظ و مضامین خصوصیات، از اوّل تا آخر، روایتِ مجهولی نیست! وثوق به این روایت فی الجمله هست. حال که فی الجمله وثوق به این روایت داريم، این استفاده را می‌توانیم بکنیم که اگر یک مطلبی در سرتاسر روایت، مِن اوّلها إلی آخرها، تکرار شده است به مناسبتهای مختلف، به نحوی که انسان جزم پیدامی‌کند که این، از تصحیف و تحریف و تبدیلِ لفظ خالی است، روایت نسبت به آن مطلب برای ما معتبر خواهد شد. آیا چنین چیزی در این روایت هست؟ بله. آن چیست؟ عنوان فساد؛ هم در باب ولایات، هم در باب تجارات، هم در باب اجارات، هم در باب صناعات، در همۀ این اقسام چهارگانه فساد را مناطِ حرمت دانسته است، و مکرّر در مکرّر اسمِ فساد و مفسِد را آورده است. در مجموع، در این روایت بیش از 10 مرتبه کلمۀ فساد بصورت تعلیلِ حکم به فساد و اناطۀ حکم به حرمت و فساد، تکرار شده. این، نمی‌تواند مجهول و محرَّف باشد. انسان عادتاً وثوق پیدا می‌کند وقتی این همه کلمۀ فساد و اناطۀ حکم به فساد در جاهای مختلف این روایت تکرار شده است، هر چه هم نقل به معنا شده باشد، اینجا دیگر نقل به معنا نیست. اگر ما اضافه کنیم بر آن مواردی که حکمِ حرمت اناطه و تعلیل شده است به فساد، آن مواردی را که حکمِ به حلیّت، اناطه شده است به صَلاح (چرا حلال است این معامله؟ چون فیه صلاحُ أمرِهم، مثلاً)، اگر این را هم اضافه کنیم، خیلی بیشتر می‌شود، شاید حدود 15، 16 مورد در روایت این‌طوری است. پس از این روایت فی الجمله، به طور مسلّم استفاده می‌شود که فساد، ملاکِ حرمتِ معامله است. این مقدار را ما می‌توانیم از این روایت بفهمیم. و حیثُ اینکه این روایت فارغ از الفاظه، و جزئیّاته، بلکه بکلیّاتِها مورد وثوق بود، که صادر شده است. پس این شد مستفادِ از این روایت بلاریب و هیچ اشکالی ندارد. این، آن ترتیبی است که ما از روایت شریف تحف‌العقول استفاده می‌کنیم. حال، در بخشهای مختلفِ آن مروری بکنیم به این عبارات تا واضح بشود؛ در آنجایی که بحث ولایات است می‌فرماید: و ذلک – أنّ فی ولایة الوالی الجائر دؤس الحقّ کلّه و إحیاء الباطل کلّه و إظهار الظلم و الجور و الفساد. این لسان به طور واضح، لسان تعلیل است، حکمِ حرمت را به این امور اناطه می‌کند. البته اینجا فساد را عِدل ظلم و جور گرفته است، این، ایرادی ندارد. همۀ مواردی که یک معنای جامعی را بعد از مصادیقی که اشتراک در این جامع دارند، ذکر می‌کنند، یا عامّ را بعد از خاص ذکر می‌کنند، برای بیان نکتۀ حکمی است که در خاصّ آمده است. مثلاً وقتی می‌فرماید: أکرم زیداً و عمرواً و جمیعَ العلماء – که ذکر عامّ بعد از خاص است – معنایش این است که علّت اینکه ما زید و عمرو را گفتیم اکرام کن، عالم‌بودنشان است. یا آنجایی که ذکر عامّ و خاص نیست، ذکر جامع است بعد از ذکر ما یشترک فی هذا الجامع، که مثالش همین‌جاست؛ ظلم و جور و فساد. فساد، عدیل و قسیمِ ظلم و جور نیست، خود ظلم و جور هم فساد است. این، اشارۀ به این است که نکتۀ حرمتِ معامله‌ای که در آن ظلم و جور است، این است که فساد به وجود می‌آید. ظلم و جور، منشاءِ فساد است. معاملات، اساسِ زندگی مردم است، پس نباید بر مبنای فساد مبتنی باشد. این، کاملاً روشن است. •┈••✾••┈• 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
🔰 توضیحاتی پیرامون اثر جدید استاد امینی‌نژاد ◾حجت الاسلام والمسلمین مهدی صداقت، معاون پژوهش مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات توضیحاتی پیرامون کتاب بدایةالحکمة با مقدمه و تعلیقات استاد امینی نژاد ارائه کردند؛ ▪️کتاب بدایةالحکمة از نگاشته‌های علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه در حوزه فلسفه اسلامی است و به عنوان اولین متن درسی این رشته تدوین شده است که استاد علی امینی‌نژاد با مقدمه و تعلیقات بر این اثر چند اقدام انجام داده‌اند: ▫️نگارش یک مقدمه با عنوان "تمهیدات" که زمینه‌سازی لازم از جهات متعدد برای ورود دانش‌پژوه به کتاب بدایه و فلسفه‌آموزی را سامان می‌دهد. در این مقدمه به طور مختصر به برخی مباحث فلسفه فلسفه و تاریخ فلسفه و نیز به برخی بصیرت‌های تحصیلی برای فلسفه‌آموزی اشاره شده است. ▫️تعلیقه‌های متعدد بر کتاب که به زبان فارسی بوده و ادامه سنت تعلیقه‌نگاری در حوزه‌های علمیه می‌باشد. این تعلیقه‌ها کارکردهای متنوعی دارند؛ برخی در حل ابهامات و دشواره‌های متنی راهگشا هستند و برخی به تبیین فنی و دقیق مسائل محوری و برخی به تاملات در بیانات علامه پرداخته و بعضی نیز سیر تاریخی مباحث را مطرح کرده‌اند. ▫️روان‌سازی متن کتاب با استفاده از برخی علائم ویرایشی و نگارشی. ▪️کل مقدمه و تعلیقات به قلم خود استاد و محصول تدریس چندین بار کتاب شریف بدایة الحکمة در حوزه علمیه قم است. ▪️دغدغه اصلی استاد در این کتاب فراهم‌سازی یک متن درسی منقح با همه مقدمات و زمینه‌های لازم برای ورود به فلسفه‌آموزی است. 💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات https://eitaa.com/nafahat_eri
🔸 (52) در فقرۀ مربوط به تجارات، می‌فرماید: فکلّ أمرٍ یکون فیه الفساد ممّا هو منهیّ عنه مِن جهة أکله و شربِه أو شیءٌ یکون فیه وجهٌ مِن وجوه الفساد – بعد مثالهایش را ذکر می‌کند مثل ربا و ... – فهذا کلُّه حرامٌ و محرّم. اینجا هم واضح است که مناطِ حرمت عبارت است از همان فساد. حکم را تعلیق کرده است بر وصف که مشعِر به علیّت است. وقتی می‌گوید: أکرِم زیداً العالم، این، إشعار به این دارد که علّت وجوبِ اکرام، علمِ اوست. تعلیقِ حکم است به وصف. اینجا هم فهمیده می‌شود علّت اینکه گفتند: از این معاملات باید اجتناب کنید، از این نوع تجارات؛ همان فسادی است که در آنها هست از جهت اکلش، یا شربش، یا بقیۀ تصرّفاتش. در نقطۀ مقابل این فقره‌ای که در تجارات هست، فقرۀ مربوط به صَلاح است، که عرض کردیم اگر آن فقرات مربوط به صَلاح را که اناطه می‌کند حکمِ حلیّت را به وجود صَلاح، اگر آنها را هم اضافه کنیم، مواردِ استشهاد بیشتر می‌شود. آن عبارت، این است: و کلّ شیءٍ یکون فیه الصَلاح مِن جهةٍ من الجهات، فهذا کلّه حلالٌ بیعه و شِرائُه. که صَلاح، مقابل فساد است. وقتی چیزی به خاطر صلاح، معامله‌اش حلال می‌شود، معنایش این است که اگر صلاح نبود، حلال نیست و قدر متیقّنش این است که اگر ضدّ صلاح یعنی فساد بود، حلال نیست. در باب تفسیر اجارات، عبارت این است: أو شیءٌ مِن وجوه الفساد الذی کان محرّماً علیه مِن غیر جهة الأجارة. صِنفِ محرّم از اجاره را اجاره‌ای می‌داند که: فیه شیءٌ مِن وجوه الفساد. علامتِ وجهِ فساد بودن این است که تصرّف در آن قبل از این اجاره، حرام باشد، در این صورت اجارۀ بر آن حرام می‌شود. در صناعات هم همین. بنابراین، در استفادۀ این معنا از روایت شریفه، هیچ شبهه و ریبی وجود ندارد. بنابراین، یک قاعده اینجا بدست می‌آید - که ما برای استفادۀ قواعد، این روایات را ذکر می‌کنیم – و آن این است که: کلُّ معاملةٍ یکون فیه الفساد إمّا مِن جهة متعلَّق المعاملة، اگر آن چیزی که معامله بر روی آن واقع می‌شود، فاسد است و موجب فساد است؛ أو مِن جهة نفسِ المعاملة، یا آن شیئی که معامله بر روی آن واقع می‌شود، شیءِ فاسدی نیست، آن پول است مثلاً، امّا نوعِ معامله‌ای که بر روی آن واقع می‌شود، دارای فساد است، معاملۀ قرض ربوی است، یا معاملاتِ پول‌شوئی است! که عرض کردیم امروز یکی از گرفتاریهای دنیا همین پول شوئی‌هائیست که انجام می‌گیرد. یک معامله‌ای می‌کند، پولی را که از راه حرام، از راه دزدی، از راه اختلاس بدست آمده است، سرازیر می‌کند در یک حساب بانکی، بعد با سند و مدرک از حساب بانکی برمی‌دارد! این، پول‌شوئی است؛ یعنی پول نجس را، کثیف را (به قول فرنگی‌ها) تبدیل می‌کند به پول تمیز! این معاملاتی است که امروز در دنیا فسادآور است، مورد معامله، پول است یا یک جنسِ دیگر است، اصلاً فسادی هم ندارد امّا نفسِ این معامله، فساد‌آور است – البته در معنای فساد هم یک چند جمله‌ای عرض خواهیم کرد - یا موارد قاچاق، اجناسِ قاچاقِ غیر موادّ مخدّر. به میزان زیادی جنسِ قاچاق را وارد مرزهای کشور می‌کند! این، فساد‌آور است، موجب رکود اقتصاد ملّی است، موجب زمین‌خوردنِ تولید ملّی است، و مفاسد گوناگونِ اقتصادی. جنس مورد معامله یک جنس معمولی، کفش است مثلاً، فسادی ندارد، لکن نحوۀ معامله، خودِ معامله موجب فساد است. پس اعمّ از اینکه آن متعلَّق معامله، یعنی ما تَقَع علیه المعاملة، فاسد و مفسد باشد، مثل خمر یا بعضی چیزهای دیگر؛ یا نه، آن، فاسد نباشد، بلکه خودِ معامله لجهةٍ مِن الجهات فاسد باشد. قاعدۀ مستفاد از این حدیث این است که این معامله حرامٌ و محرّم. پس ما این قاعده را از این حدیث بدست آوردیم. البته مرحوم سیّد يزدی(رضوان‌الله‌علیه) در حاشیۀ بر مکاسب، شش هفت قاعده از این روایت برداشت نموده‌اند، مثل اینکه هر نجسی معامله‌اش حرام است و .... البته این قواعد از این روایت، اگر روایت مرسله نمی‌بود و می‌توانستیم به صدور الفاظ روايت وثوق پیدا کنیم، بدست مي‌آمد. لکن گفتیم وثوقی که ما را مطمئن به الفاظ روایت بکند و بتوانیم از الفاظ این روایت استفاده کنیم، چنین وثوقی به این روایت نیست؛ چون سند روایت سندِ خوبی نیست. •┈••✾••┈• 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
سلمان رئوفی
@salmanraoofi
🔶کتاب مکتب اجتهادی آیت الله بروجردی در کتاب «مکتب اجتهادی آیت الله بروجردی (ره)» شیوه ای از فقاهت که بنیادهای آن از روش اجتهادی آیت الله بروجردی برداشت می شود، مجموعه ای از توانمندی ها را در فرایند استنباط فراهم می آورد که دستیابی به مطلوب قانون گذار حکیم را از راه هایی اطمینان بخش تر ممکن می سازد. کتاب حاضر با تتبع و تحقیق در عناصر موجود در چهار عرصه اصول، حدیث، رجال و فقه، ونیز تعامل آنها با یکدیگر، شاخصه های مکتب اجتهادی این فقیه بلند مرتبه را در مواردی چون بازگشت به اصول متلقات و مبانی قدما، توجه به فضای صدور اخبار و دقت در آرا و احادیث اهل سنت و دقت در اسناد روایات به منظور رفع ابهام های رجالی و راهی به احراز متون آشکار می کند. نویسنده در فصل اول کتاب با بررسی مکتب اصولی آیت الله بروجردی به روش شناسی مباحث اصولی(صوری و محتوایی)، تعامل اصول با سایر علوم، آرای خلاف مشهود و ابتکارات و اختیارات در اصول می پردارد. در بررسی مکتب حدیثی وی به اثبات اصل اعتبار سنت پیشوایان معصوم، راه دستیابی به سنت قطعی اعتبار، فقه الحدیث و دو اثر حدیثی آیت الله بروجردی توجه شده است. فصل سوم کتاب به مکتب رجالی این فقیه عالی مقام اختصاص دارد و در آن به بیان مبانی و دیدگاه ها و خدمات و ابتکارات در این مکتب اشاره شده است. فصل پایانی مبانی و دیدگاه ها و خدمات و ابتکارات در این مکتب اشاره شده است. فصل پایانی کتاب، مکتب فقهی وی را مورد بحث قرار داده و به دو موضوع عناصر دخیل در استنباط فقهی و مراحل ترتیب و ویژگی های استنباط پرداخته است. کتاب مکتب اجتهادی آیت الله برجرودی(ره) نوشته زهرا اخوان صراف در 424 صفحه و برای نخستین بار در سال 1387 منتشر شد. این کتاب به عنوان یکی از کتاب های برگزیده یازدهمین همایش کتاب سال حوزه معرفی شده است. @salmanraoofi
🔸 (53) حال معنای فساد چیست؟ علی الظاهرِ الواضح حقیقت شرعیه ندارد! این‌طور نیست که در شرعِ مقدس، در استعمالات شرعی، یک معنای خاصّی برای فساد وجود داشته باشد، معنای فساد در کتاب و سنّت همان معنایی است که در استعمالات عرفی وجود دارد. فساد، ضدّ صَلاح است. البته در کتب لغت، هر چه هم انسان تفحّص کند، یک معنای تشریحی برای فساد ذکر نمی‌کنند، امّا معلوم است. ما نمونه‌هایش را عرض می‌کنیم. فساد، ضدّ صَلاح است. صَلاح را ما در فارسی معنا می‌کنیم به «شایستگی»، شکلِ درست، شکل طبیعی، شکل مطلوب، این، صَلاح است. فساد، عکسِ این است؛ یعنی: ناشایست، آن‌طوری که می‌باید بود آن چنان نبودن. این، فساد است؛ چه در امور طبیعی، چه در امور کلّی، چه در امور اعتباری، چه در جزئیّات. فساد، معنایش این است. ما در فارسی فساد را معنا می‌کنیم به تباهی. تباه شدن یعنی خراب‌شدن، یعنی آن‌طور که باید می‌بود (که درست‌بودن است) آن‌طور نباشد، عکس آن باشد. این می‌شود فساد. معنای فساد را لغت و عرف معنا می‌کنند، امّا اینکه کجاها، چه چیزهایی فاسد است یا نيست، در عرف و شرع متفاوت است. در مفاهیم شرعی، مثلاً فَسَدت الصلاة، فساد نماز چیست؟ این را عرف نمی‌تواند بگوید، این را شارع می‌گوید که ملاکِ صحّت و فساد صلاة این است، ضدِّ صَلاح است، درست نبودن، خراب‌بودن، تباه‌بودن، بر خلافِ شکل مطلوب بودن، است. در قرآن موارد استعمال فساد مکرّراً در همین معنا، در مصادیق و موارد گوناگون و متعدّدی به کار رفته است. گاهي مقصود از فساد به‌هم‌ریختن نظمِ طبیعیِ آفرینش است: «لو کان فیهما آلهةٌ إلّا الله لَفَسدتا». زمین و آسمان فاسد می‌شدند؛ یعنی این نظمِ طبیعی از بین می‌رفت و گسیخته می‌شد. یا در آیۀ دیگر: «و لو اتّبع الحقُّ أهواءهم لَفَسدتِ السّماوات و الأرض»، اینجا فساد به همین معنای لغوی است، لکن مراد از فساد و تباهی این است که نظمِ عالَم طبیعت، نظم آسمان و زمین، نظمِ طبیعیِ آن از بین می‌رود. گاهي فساد به معنای تخلّف از نظمِ اجتماعیِ صالح است نه نظمِ طبیعی. بالاخره در وضع اجتماعِ صالح، اجتماع مطلوب، یک نظامی وجود دارد. از تخلّف از این نظام، در قرآن به فساد تعبیر شده است، مثل «ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس». این نظامِ مطلوبِ اجتماعی، گسیخته شد به دست خود مردم، «بما کسبت أیدی الناس». یا «الذین طغوا فی البلاد فأکثروا فیها الفساد»، طغیان اینها، موجب فساد شد؛ یعنی آن نظامِ مطلوبِ طبیعی از بین رفت. پس معنای فساد در اینجا عبارت است از تخلّفِ از نظم اجتماعی. در مواردی، فساد به همین معنا استعمال می‌شود: «و إذا قیل لهم لاتفسدوا فی الأرض، قالوا إنّما نحن مصلحون ألا إنّهم هم المفسدون». اینها فساد ایجاد می‌کنند، یعنی ایجاد شکّ و اختلاف در بین مؤمنین می‌کنند - در مورد منافقین، اوّل سورۀ بقره- وقتي به آنها می‌گویند: فساد نکنید! می‌گویند: ما داریم اصلاح می‌کنیم! علي الظاهر فسادی که مورد نظر قرآن در این آیۀ شریفه است، اختلال در امور مؤمنین است. به این معنا که شکّ و اختلاف کلمه، دلهای مؤمنین را به هم بدکردن، ایجاد نکنید! در جای دیگر از قرآن، فساد به معناي خصوصِ تعدّي به حقوق مردم و ظلم به حقوق مردم به کار رفته است، مثل این آيه: «إنّما جزاءُ الذین یحاربون اللهَ و رسولَه و یَسعَون فی الأرض فساداً أن تقطع ...»، «یسعون فی الأرض فساداً»، بعد از محاربه در واقع ذکرِ عامّ بعد الخاص است، ذکر جامعِ بعد ذکر المصداق است که «یحاربون الله و رسوله» می‌باشد، یکی از مصادیق فساد در اینجا، خودِ همین محاربه است، فسادی که از ناحیۀ محاربه بوجود می‌آید. این، جزایش آن است که گفته شد. پس به معنای ظلم و تعدّی به مردم است. یا در مورد فرعون دارد که: «یُذبّح أبناءهم و یستحیی نساءَهم إنّه کان من المفسدین»، فسادی که برای فرعون در این آیه ذکر شده است، این است که: أبناء بني اسرائيل را ذبح می‌کرد، نساء آنان را به کنیزی می‌گرفت، اگر «یَستحیی» به معنای به کنیزی‌گرفتن، یا زنده نگه‌داشتن و زیر نفوذ نگه‌داشتن باشد. آنچه از مجموع اینها بدست می‌آید این است که: همۀ معانی فساد، مرجعش به یک امر واحد است. اینکه ما گفتیم در هر مورد، به یک معناست، معنایش این نیست که فساد بصورت مشترک لفظ به کار رفته است، بلکه معنایش این است که فساد یک معنای خاصی دارد، این معنا مصادیق گوناگونی دارد که ذکر شد. در همۀ این موارد، فساد به یک معنای واحدی است؛ یعنی «ضد الصّلاح» •┈••✾••┈• 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
🔶دستگاه فقهی اصولی امام خمینی ره (1) آیت‌الله عبدالله خائفی از شاگردان امام راحل در دروس فقه و اصول، طی گفتگویی نظر استاد خود را در مورد مباحث اصولی و همچنین عقلی، مورد توجه قرار داده است. او تأثیر دیدگاه اصولی امام بر اندیشه سیاسی و حکومتی ایشان را بررسی و اظهار می‌کند: مرحوم امام تمام بحث‌های فقه و اصول و تفسیر را زیر سایه حکومت اسلامی می‌دیدند. اگر حکومت نباشد این‌ها هیچ هستند. عبدالله خائفی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می‌گوید: قبل از اینکه امام، نهضت را شروع کند بحث بیع را در مسجد اعظم تدریس می‌کرد و من در درس ایشان بودم. سپس در نجف که درس را شروع کرد، ادامه بحث را ولایت فقیه قرار داد که بر مبنای مکاسب شیخ انصاری بحث داشت. مرحوم شیخ بحث ولایت فقیه را مختصر آورده است. امام بر روی منبر نشست و گفت: «شما می‌خواهید من هرروز بیایم اینجا و برایتان کتاب بیع را بخوانم؟! تمام احکام اسلام در کتب فقهی دفن شده است، مگر یکی دو کتاب مانند طهارت.» شروع کرد به بحث عقلی و فرمود: «عقل ضرورت تشکیل حکومت را ثابت می‌کند.» سپس فرمود: «شما روایت می‌خواهید؟ من روایتش را هم برایتان می‌خوانم.» آیت‌الله خائفی در بخش دیگر از گفتگوی خود بیان می‌کند: امام خطابات را «عنوان» می‌‌دانست نه «مصداق»، منتها عنوانی که در خارج معنون و مصداق هم دارد. درباره خطابات قانونی که غوغا داشتند و سروصدا می‌کردند چون رسم نبود. ایشان مبدع بود. همچنین درباره نگاه امام به سیره عقلا می‌گوید: امام دو مبنا داشتند. اگر سیره‌ای متصل به اصل معصوم علیه‌السلام باشد و قول او را ثابت کند، آن هم ثابت است. امام می‌فرماید: سیره متشرعه دیگری نیز داریم. فرض کنید شیخ مفید مطلبی را فرموده است و متأخرین از او گرفته‌اند و آمده تا به عصر ما رسیده و قبل از او قولی نبوده است. این سیره متصل به قول شیخ مفید است و او حجتی است که متصل به معصوم می‌باشد. اگر مبنای عقلا همان سیره متشرعه باشد، اهلا و سهلا. مباحث علمی امام مظلوم واقع شده است 🔆@salmanraoofi