🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(63)
مراد از «حَرّم شیئاً» چیست؟ اینجا هم همان حرفی که در باب آن روایت عرض کردیم، میآید؛ یا مراد این است که: حَرّم شیئاً فی الجمله، یعنی یکی از جهاتی را که در این شیء است، حرام کرده باشد. مثلاً اکل آن را، یا شرب آن را، یا لبس آن را، یا تصرّف دیگر در آن را، این را حرام کرده باشد. اینجا معاملۀ آن باطل است؛ که اگر مراد این باشد، ظاهرش این است که اگر معاملۀ آن برای این منفعت واقع بشود حرام است، یعنی باطل است.
مثل آنچه که در روایت قبلی عرض کردیم؛ یعنی اگر شربِ مايعی حرام شد، اکل شيئي حرام شد، معاملۀ آن شیء لِأکلِه یا لِشربِه باطل خواهد بود، امّا اگر چنانچه برای منفعت محلّلۀ دیگری معامله کند، باطل نخواهد بود.
یا مراد این است که «إذا حَرّم شیئاً» یعنی حرّم بالکلیّة، که بکلّ، همۀ تصرّفات در این حرام باشد! آن وقت «حرّم ثمنَه» معنایش این است که برای هر تصرّفی از تصرّفات هم که معامله کند، معامله باطل خواهد بود. این، حاصلِ مضمون این روایت است.
حال ببینیم این روایت از لحاظ ریشه و اصل وابستۀ به کجاست؟ معتبر است یا نیست؟ شیخ(علیهالرحمه) میفرماید: «النّبویُّ المشهور». شاید نظر شیخ(علیهالرحمه) از تعبیر «مشهور» به این است که شهرتِ فتوایی بر طبق آن است؛ که اگر نظر ایشان بر این باشد که «شهرتِ فتوایی بر طبق این است»، مرادشان این خواهد بود: اگرچه این روایت از لحاظ سند ضعیف است، ولی چون مشهور فتوا دادهاند، پس ضعفِ آن منجَبَر است به عملِ مشهور.
امّا اگر مراد ایشان از «مشهور»، مشهورٌ نقلُه باشد؛ یعنی شهرتِ نقل دارد، آن شهرت فتوایی را هم بعد عرض میکنیم که چقدر میتوانیم ما به اینطور شهرتِ فتواییای اعتماد بکنیم.
بنابراین، اگر ما گفتیم شهرت فتوایی بر این روایت هست کما یُستَشعَر مِن تعبیر شیخ(علیهالرحمه)، آن وقت خواهیم گفت که این شهرت، ضعفِ اين نبوي را جبران کرده است. بنابراین، این میشود یک قاعدۀ کلّی. هر چیزی که خدای متعال آن را از هر جهتي از جهات حرام کرده است، معاملۀ آن هم به سبب آن جهت، حرام خواهد بود.
لکن حقیقتِ امر این است که در مجامیعِ ما چنین روایتی وجود ندارد! در مجامیعِ اهل سنّت هم این روایت با این الفاظ وجود ندارد، جز در یک مورد که عرض میکنیم. عبارت: «إنّ الله إذا حرّم شیئاً حرّم ثمنَه»، اينچنین روایتی در هیچ کتابی از کتب حدیث ما، قدیماً و حدیثاً، وجود ندارد. در کتابِ «خلاف»، شیخ(رضواناللهعليه) در دو مسأله این عبارت را ذکر کردند. لکن در کتاب استبصار مطلقاً از این روایت خبری نیست. ابن ادریس(رحمهالله) در سرائر هم - علی ما حُکی عنه - در همان مسأله، این روایت را با همین عبارت ذكر كرده است. مرحوم علامه در کتاب مختلَف، کلام ابن ادریس را نقل کرده است که ذکر این روایت هم در آن کلام هست و رد نکرده است؛ چون علامه در مختلف غالباً اختلاف بین شیخ(علیهالرحمه) و بعضی دیگر از علماء را ذکر میکنند، غالباً اینطوری است، و انتصار میکنند برای شیخ. به خصوص آنجایی که ابن ادریس با شیخ اختلاف نظر دارد! چون میدانید ابن ادریس در كتاب سرائر، در بسیاری از مسائل فتاوای شیخ را عیناً نقل میکنند و در موارد متعدّدي که اختلاف بین فتوای ایشان و فتوای شیخ است، فتواي شيخ را ردّ میکنند.
علامه در مختلف غالباً طرف شیخ را گرفته است و دلیل ابن ادریس را ابطال کرده. اینجا کلام ابن ادریس را نقل میکنند و ردّ نمیکنند. پس پیداست که قبول دارند. ایشان هم استناد به این روایت را قبول دارند. ما این سه نفر از بزرگان از علماء را- علی ما حُکی عنهم، که خود ما مراجعه نکردیم به کلام این بزرگان- میشناسیم که این افراد، این روایت را به همین صورتی که ذکر شد، نقل کردهاند و به آن استناد کردهاند. از این، شهرت در نمیآید! یعنی سه نفر از فقهای بزرگ ما، هر چند قدماء، فتوا دادند، به خصوص که شیخ در مبسوط این را فتوا نداده است، یا در کتب دیگر خودش، در خلاف این را ذکر کرده است. خلاف، برای مواجهۀ و مقابلۀ با عامّه است. هیچ بعید نیست که ایشان استناد کرده باشد به دلیلی که از نظر خود آنها حجّت است، ايشان خواسته است مثلاً آن را ذکر بکند. بنابراین، این روایت، با این الفاظ، در هیچ جا نیست جز همین که عرض کردیم که این هم «لایُسمِن و لایغنی مِن جوع».
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔶 مکتب فقهی صاحب جواهر (6)
🔅 اگر مطلب خاصى در رجال یا حجیت خبر واحد به نظرتان مى رسد و بیان کنید.
🔅 ایشان اصحاب اجماع را در رجال قبول دارند یعنى اگر در یک سندى اصحاب اجماع قرار داشتند، لازم نیست بعد از این فرد بررسى شود، اگرچه از آن به بعدِ سند ضعیف هم باشد، باز حجت است
و آن »اجمعت الاصابة على تصحیح ما یصح عن جماعة« را ایشان این طور معنا مىکند.
این یک مکتبى است که در استنباط خیلى اثر دارد و بسیارى از روایات اینطور تصحیح می شوند.
در حجیت خبر واحد، خبر واحدى را که مورد عمل مشهور و فتواى مشهور قرار گرفته باشد، معتبر ميداند و این خودش خیلى مؤثر است.
اما ضابطه ایشان در اینکه بفهمیم مشهور به این خبر عمل کرده، این است که اگر شهید در دروس و در لمعه چیزى گفته، این همان نظر مشهور است.
استخراج این نکات و نکات دیگر با شواهد و به نحو دقیق، خودش کارى است که کسى باید انجام بدهد، البته اصول صاحب جواهر به دست ما نرسیده است.
در احوالات ایشان دیدهام که تألیفاتى در این زمینه داشته است، ولى الآن در دسترس نیست.
#مکاتب_فقهی
#صاحب_جواهر
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🔴 #اطلاعیه
بسمه تعالی
در خلال روند درمانی آیت الله مصباح یزدی، حال ایشان رو به وخامت گذاشته است؛
لذا از تمامی مؤمنین خواستاریم با تضرع به درگاه خداوند متعال و توسل به اهل بیت (ع)، خصوصا حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا بفرمایید.
۹۹/۱۰/۱۱
💻 @mesbahyazdi_ir
سلمان رئوفی
📔کتاب " سیر و سلوک ، طرحی نو در عرفان عملی شیعه " اثر آیت الله شیخ علی رضائی تهرانی كتاب بسیار موفّقی است.
ایشان از تلامذه ی اولیه ی عارف بزرگ مرحوم آیت الله علامه حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی (ره) هستند و مورد وثوق می باشند .
🔶 اگر کسی از ما دغدغه سیر و سلوک دارد و هوای کمال ، بهتر است که قبل از هر قدمی مقصدی را که جویای آنیم بشناسیم ، خودمان و توانمندی هایمان را در نظر بگیریم، از رفتگان این راه آدرس هایی بپرسیم و سپس راهی شویم.
🔆 این كتاب در یک پیش گفتار و چهار بخش كه شامل بیست و دو فصل می باشد تدوین شده است كه بدین ترتیب می باشند :
پیش گفتار:
خاستگاه عرفان – بیدارسازی فطرت آدمی – حكمت تفاوت ادیان – خاستگاه عرفان اسلامی – توضیح معانی واژه عرفان – عرفان نظری، عرفان عملی - تفاوتهای عرفان نظری بافلسفه-تفاوتهای دوشیوه ی تربیتی عرفان عملی واخلاق - وحدت شخصی وجود واثبات آن-بررسی اجمالی كتب الطریق الی الله،بحرالمعارف،تذكرة المتقین،رساله زاد السالک،رساله لقاءالله – ویژگی های كتابی جامع در عرفان عملی
فصل اول : آگاهی های مقدماتی
1. چشم انداز سفر
2. ماهیت سفر
3.ضرورت سفر
4.موانع شروع سفر
5.سفارشهای پیش ازسفر
6 .تعداد سفر
7.مدت سفر
فصل دوم : لوازم سفر
8. مسافر سفر
9.همراهان سفر
10.مركب سفر
11.راهنمای سفر
12.زادوتوشه سفر
فصل سوم : مقاطع سفر
13.مبدأ سفر
14.منازل سفر
15.مقصدسفر
16.كریوه ها وگردنه های سفر
17.راه میان بر سفر
فصل چهارم : آگاهی های تكمیلی
18.راه های انحرافی ومشابه سفر
19.رهزنان سفر
20.آفات سفر
21.سبك بالی درسفر
22.زبان سفر
بنده به همه ی دوستان توصیه می كنم كه این كتاب را در اسرع وقت تهیه و مطالعه نمایند.
#عرفان_شیعی
#معرفی_کتاب
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🏴انا لله و انا الیه راجعون
لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار رهبر حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست.
رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض میکنیم
💻 @meabahyazdi_ir
1388Mesbah.mp3
1.45M
🔆بیانات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای حفظه الله در منزل آیت الله مصباح یزدی حفظه الله که در جریان سفر ایشان به قم در سال ۱۳۸۹ انجام گرفت
🏷تاریخ: اواخر مهر یا اوایل آبان ماه ۱۳۸۹
🔆بنده هم به سهم خودم قدر جناب آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان چه وزنهای هستند در کشور و در اسلام
🔆و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را -حالا به این تعبیر بگوییم- خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است که وجود داشته باشد
🔆با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و با این صفا
🔆این سه جهت در ایشان جمع شده است؛ هم علم هست، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه هست و هم صفا هست، این سه تا با هم دیگر در ایشان خیلی ارزشمند است
🔆و خدای متعال وجود ایشان را برای ما، برای انقلاب نگه دارد انشاءالله وجود ایشان را سالم بدارد که همه بتوانند از برکات ایشان استفاده کنند
🔅آیتالله مصباح: ما که زبانمان الکن است که از قدر شکرگزاری این نعمت عظیم الهی
🔅همین اندازه عرض می کنم که الله اعلم حیث یجعل رسالته
🔅ما شبانه روز در عمق دل دعا میکنیم که خدا برکات وجود حضرتعالی را روز افزون بکند و به همه امت اسلامی توفیق شکرگزاری نعمت مرحمت کند در سایه عنایت ولی عصر ارواحنا فداه
🔆رهبر انقلاب: بله! دعا بفرمایید خدا هدایت کند ما را
🔅آیتالله مصباح: ان شاءالله که خدا وجود حضرت عالی را از همه بلیات حفظ بفرماید
🔅به ما هم توفیق معرفت بیشتر به اولیای خودش و به شخص جنابعالی محبت و ولایت ما را روز افزون بفرماید
🔅حضرتعالی هم دعا بفرمایید که خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند
@salmanraoofi
🔆متن بیانات منتشرنشدهی امام خامنهای طی حضور در منزل آیتالله مصباح یزدی -که در جریان سفر ایشان به قم در سال ۱۳۸۹ انجام گرفت
مخاطب: آیتالله مصباح یزدی و خانوادهی ایشان
تاریخ: اواخر مهر یا اوایل آبان ماه ۱۳۸۹
شرح:
... جلسه به شدت عاطفی است. عواطف نقش مهمی در ادامهی راه و اقامهی حدود الهی و حاکمیت الهی دارند. در انقلاب ما هم، فکر به تنهایی نمیتوانست این حرکت عظیم را انجام دهد، عواطف هم مورد لطف الهی است. دوستی و دشمنی یکی از معیارها و ملاکها است.(۱) این لطفی که ابراز میشود [و] این محبتی که ابراز میشود، اولا این نکته وجود دارد که این، برمیگردد به لطف حضرتعالی؛ و سرچشمهی جوشان محبت و التفات شما نسبت به ما سرریز میشود در همه خانواده و در مجموعهی فرزندان و اهل و همه.
این یک جهت، جهت دوم این که این هم مربوط به شخص من، قطعا نیست؛ این مربوط به معیارها، مربوط به اسلام، مربوط به انقلاب [و] مربوط به این راه است. -این را ما- الحمدلله من این را میدانم و خدای متعال نگذاشته که من اشتباه کنم در این مورد، و تصور کنم که اینها مربوط به شخص من است. میدانم که مربوط به خداست و مربوط به این راه است؛ کمااینکه نسبت به شخص امام با همهی عظمتی که امام داشت [و] با همهی جذابیتی که امام داشت همین بود؛ یعنی مردم برای -خاطر- خدا امام را دوست میداشتند و دنبال او حرکت میکردند؛ خود ایشان هم این را کاملا میدانست.
و بنابراین توقع ما از این مجموعهی محترم و عزیز این است که دعا کنند که منشأ این محبتها که توجه به خدا و پیمودن راه خداست در ما استمرار پیدا کند و باقی بماند [و] ما بفهمیم [و] بدانیم که باید چه کار کنیم، باید به کدام طرف حرکت کنیم و خداوند متعال ما را هدایت کند [و] دستگیری کند. واقعا احتیاج داریم به دستگیری لحظه به لحظهی پروردگار که [اگر] این نباشد مطمئنا کار مشکل خواهد شد.
بنده هم به سهم خودم قدر جناب آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان چه وزنهای هستند در کشور و در اسلام؛ و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را -حالا به این تعبیر بگوییم- خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است که وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و با این صفا.
این سه جهت در ایشان جمع شده است؛ هم علم هست، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه هست و هم صفا هست. این سه تا با هم دیگر در... (۲) [وجود ایشان] خیلی ارزشمند است. و خدای متعال وجود ایشان را برای ما [و] برای انقلاب نگه دارد انشاءالله و وجود ایشان را سالم بدارد که همه بتوانند از برکات ایشان استفاده کنند. و خداوند کسان ایشان، آقازادههای محترمشان، دامادهای محترمشان، همسر محترمشان و اولاد ایشان را -عروسها و دامادها، همه را- انشاءالله خدای متعال مشمول رحمت و لطف و هدایت خودش قرار بدهد.
آیتالله مصباح یزدی: ...در شبانه روز از عمق دل دعا میکنیم که خدا برکات وجود حضرتعالی را روز افزون کند...
بله! دعا بفرمایید [که] خدا هدایت کند ما را. یادتان هست [که] من، یک وقت به شما عرض کردم -در زمان ریاست جمهوری- که من، الان، احتیاجم به کمک معنوی خیلی بیشتر از سابق است و خدمت آقای بهجت -به وسیلهی جنابعالی- پیغام رساندم که کمکی کنند... (۳) چیزی. و بعد، دو تا نامه، ایشان فرستادند -دارم آن نامهها را [که] به خط جناب آقای مصباح هست- و الحمدلله این کمکها وجود داشته [است و] اینها را ما قدر میدانیم. الان هم همینجور است. الان هم من خیلی احتیاج دارم به کمک معنوی و انشاءالله خدای متعال این دعاهای شما را به هدف اجابت برساند و ما را مشمول رحمت خودش و کمک خودش و هدایت خودش بکند انشاءالله.
آیتالله مصباح: البته هر کس ظرفیتش بیشتر است نیازش هم بیشتر است. حتی نیاز پیامبر و اولیای خدا هم بیش از ماهاست.
بله، همینجور است.
آیتالله مصباح: ... حضرتعالی هم دعا کنید که خداوند عاقبت ما را ختم به خیر کند.
انشاءالله؛ انشاءالله؛ خدا عاقبت شما را [و] ما را انشاءالله به خیر کند.
(۴)[درس هفتگی جناب آقای مصباح در دفتر را] هر چه از آن پخش شده و من گوش کردم، واقعا انسان استفاده میکند. در ماه مبارک رمضان که سخنرانی ایشان عصرها پخش میشد من غالبا گوش میکردم و بهره میبردم.
آیتالله مصباح یزدی: ... از این که بزرگواری فرمودید و گوشهی چشمی به این خانه انداختید، تشکر میکنم. ...
امیدواریم که باز هم از این فرصتها داشته باشیم. ...
🔅پی نوشت:
۱- از ابتدای متن، تا اینجا، در فایل صوتی موجود نیست و از منبع شمارهی ۲ نقل شده است.۲- نامفهوم
۳- نامفهوم
۴- از اینجا تا انتهای متن، در فایل صوتی موجود نمیباشد و از منبع شمارهی ۲ نقل شده است.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیتالله محمدتقی مصباح یزدی
🔰 بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیةالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزهی علمیه و حوزهی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشهی دینی و نگارش کتب راهگشا، و در تربيت شاگردان ممتاز اثرگذار، و در حضور انقلابي در همهی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است. پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهد بلند مدت است.
اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزهی علمیه تسلیت عرض میکنم و علّو درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۱۳ دی ماه ۱۳۹۹
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از موسسه فلسفه و عرفان نفحات
🔰 شهید متعالی و سهگانه دنیا، آخرت و توحید
▪️به مناسبت سالگرد شهید مقاومت حاج قاسم سلیمانی رضواناللهعلیه مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات سلسله نشستهایی را در تبیین ابعاد شخصیتی این شهید عزیز برگزار میکند.
▪️دومین نشست با موضوع شهید متعالی و سهگانه دنیا، آخرت و توحید توسط حضرت استاد یزدانپناه ارائه خواهد شد.
⏱زمان: شنبه، ۱۳ دیماه ۱۳۹۹
ساعت ۱۹:۳۰
🏷 این نشست به صورت مجازی از طریق صفحه مؤسسه در پیامرسان روبیکا و پلتفورم اینستاگرام پخش خواهد شد؛
▫️Instagram.com/nafahat_eri
▫️Rubika.com/nafahat_eri
#نشست_تخصصی
#شهید_سلیمانی
#استاد_یزدان_پناه
💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات
https://eitaa.com/nafahat_eri
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(64)
امّا در کتب عامّه هم این روایت نیست جز در مُسندِ احمد در یکجا، که آنجا هم با همین عبارت است «إنّ الله إذا حرّم شیئاً حرّم ثمنَه»، و اين قاعدۀ کلّی فقط در یکجا آمده است : در مسند احمد.
بنابراین، این روایت با این الفاظ معتبر نیست! بله، با لفظِ دیگری، با زیادیِ یک کلمه که مضمون را به کلّی متفاوت میکند، یعنی محدود میکند، در بعضی جاهای دیگر از کتب عامّه آمده است، به اين صورت که: «إنّ الله إذا حرّم أکلَ شیءٍ حرّم ثمنَه».
این، خیلی فرق دارد با آن قبلی؛ یعنی ملاکِ برای فساد معامله و بطلان معامله این است که اكل شیء حرام باشد. اگر اکل آن حرام نبود، مثلاً لُبس آن حرام بود، یا سایر تصرّفاتِ آن حرام بود به هر دلیلی، معاملۀ آن اشکالی ندارد.
ظاهرش این است که برای اکل اگر باشد، اشکال دارد. اگرچه در آن روایاتی که اشاره میکنیم، که دو روایت است، حرمتِ ثمن مخصوص آنجایی نیست که معامله للأکل واقع شده باشد. این روایت دوّم هم که يك کلمۀ «أکل» در آن اضافه دارد، اين هم در مجامیعِ ما نیست! در هیچ یک از کتب حدیثی ما وجود ندارد! لکن در «مُسنَد» احمد در دو جا آمده؛ که در مورد لفظ قبلی هم گفتیم فقط در مسند احمد است.
این لفظ هم در دو جای دیگر مسندِ احمد آمده است، و از دو طریق نقل شده است: یکی از جابر بن عبدالله انصاری از پیغمبر؛ در صحیحِ بخاری و در صحیحِ مسلم و در سنن ابن داود هست. و ديگر، از طریقِ ابن عبّاس؛ یعنی به سندی از ابن عبّاس هم نقل شده است، که اين نقل هم در چند كتاب آمده: در سنن کبرای بیهقی، سنن أبی داود، و نِیل الاوطار شوکانی. بنابراین، دو روایت از دو صحابۀ اهل سنّت در کتب معتبرۀ خودشان نقل شده است. البته خودشان میگویند: این طرق، صحیح است.
لكن ما اعتمادی به آن طرق نداریم؛ چون رجال آن طرق، با معیارهای وثاقتِ از نظر موازین ما تطبیق نميکنند. بنابراین، این روایت از نظر ما معتبر نیست. بنابراین، سندِ این روایت دوّم هم (از نظر ما) سندِ معتبری نیست. حال ببینیم آیا این روایت، معمولٌبها هست یا نه؟ ابتداء، یک نکته را عرض بکنیم: احتمال نزدیک به یقین، این دو روایت، یک روایت است؛ یعنی همان لفظ قبلی هم که «إنّ الله إذا حرّم شیئاً حرّم ثمنَه»، که شیخ(علیهالرحمه) در خلاف فرموده است و شیخ اعظم در مکاسب اشاره به آن فرمودند، این، همان روایتی است که از ابن عبّاس و جابر بن عبدالله نقل شده است.
بسيار محتمل به نظر ميرسد كه کلمۀ «أکل» افتاده است. البته یک احتمال این است که کلمۀ «أکل» در این روایت افتاده باشد! احتمال دیگر این است که کلمۀ «أکل» در آن دو روایت اضافه شده باشد! احتمالِ زیاده نسبت به احتمال نقيصه، بعید است. اینکه ما احتمال بدهیم که زیاد کرده باشد آن ناسخ و نویسنده، این، دور از ذهن به نظر ميرسد، تا اینکه احتمال بدهیم که فراموش کرده، نقص پیدا کرده يعني میخواسته این کلمۀ «أکل» را بنویسد، امّا از قلمش افتاده.
کما اینکه شما نامهای که مینویسید، نسخهای که مینویسید، خیلی اوقات کلمهای را میخواهید بنویسید، نمینویسید! یعنی از قلمتان سَقط میشود. امّا اینکه یک چیزی اضافه بنویسید، این، خیلی بعید است! چیزی که نمیخواهید بنویسید و به قلم شما جاری بشود! بنابراین، در دَوَران امر بین احتمال زیاده و نقیصه، احتمال نقیصه اقواست. احتمال اینکه حذف شده باشد و ناقص مانده باشد اقواست.
بنابراین، این دو روایت، این دو متن، در واقع یک متن است، یک روایت است، و همانی است که از ابن عبّاس و جابر بن عبدالله نقل شده است. پس روایتی که در آن اکل است، محور کلام ما خواهد بود. آیا به این روایت عمل کردند یا نه؟ ربما یُقال كه: اصحاب ما به این روایت عمل کردند؛ برای خاطر اینکه آن چیزی که همۀ تصرّفاتِ آن ممنوع است و حرام است، معاملۀ آن را باطل دانستند.
لذا این شد عملِ به این روایت. وقتی عملِ به این روایت شد، روایتْ معتبر میشود. البته آنها از این روایت، اینطور استفاده کردند که «إذا حرّم أکلَ شیءٍ حرّم ثمنَه»، یعنی اگر چنانچه اکلِ آن حرام بود، ثمنِ آن هم حرام است برای هر مقصود دیگری که باشد. ممکن است شما استفادۀ دیگری بکنید. پس «إنّ الله إذا حرّم أکلَ شیءٍ حرّم ثمنَه»، این مقدار مورد قبول و توافق است، فلذا بر طبقِ آن عمل شده است.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
💢پژوهشی درباره «مردمسالاری دینی» از منظر امام خمینی(ره)
🔆🔆🔆جایگاه مردم در فقه و مباحث سیاسی از غامض ترین مباحث است فارغ از بحث فقهی نوع نقش دهی و نحوه تعامل با مردم جایگاهی ویژه، در قرآن و تفکر امام خمینی ره دارد این کتاب در هر سطحی باشد خواندنی است.
💢پژوهشی درباره «مردمسالاری دینی» از منظر امام خمینی(ره)
✳️مردمسالاری از اساسیترین مفاهیم حوزه فلسفه سیاسی و علوم اجتماعی است و پیدایش تمدن اسلامی بر اساس مدینهالنبی جلوه جدیدی از مردمسالاری را مبتنی بر اسلام و قبول حق مشارکت زن و مرد پیش رو نهاد که البته در سپهر سیاسی جوامع اسلامی تداوم نیافت.
✳️در دوران معاصر مفهوم مردم سالاری دینی به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مورد توجه صاحبنظران قرارگرفته است واندیشه برخی از صاحبنظران در انکار مفهوم مردمسالاری دینی یا مغایرت آن با مفهوم رایجش در غرب قرار دارد و برخی بر امکان تطابق اسلام و مردم سالاری نظر دادهاند.
✔️کتاب «مردمسالاری دینی از منظر امام خمینی(ره)» پژوهشی است که با بهکارگیری نظریه دادهبنیاد، به قلم علی ربانی خوراسگانی از سوی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان منتشر است.
#معرفی_کتاب
🔆 @salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(65)
حقیقت این است که نمیتوان این حرف را زد؛ زيرا درست است در مواردی که اکل شیئی حرام است، فتوا دادهاند بر اینکه معاملۀ آن للأکل حرام است، امّا این که «إذا حرّم أکل شیءٍ، حرّم معاملۀ آن برای هر گونه تصرّفی را»، این را فقهای ما فتوا ندادند! همان حرمت معاملۀ آن و بیع آن را برای اکل»، در موارد خاص است، به طور مطلق معلوم نیست که فتوا داده باشند.
موارد خاصّی که دلیل خاصی دارد، آنجا فتوا دادند. اینکه گفته شود: اگر اكل شیئی حرام شد، معاملۀ آن، به هر صورت، برای هر چیزی حرام است، این را نمیتوان ادّعاکرد و نمیتوان گفت بر طبق آن فتوا داده شده است. بنابراین، اینکه ما بگوییم: إذا حرّم أکل شیءٍ حرّم جمیع تصرّفاتِ آن، این را نمیشود گفت که گفتارِ اصحاب است. البته در روایت همین است.
آن روایتی که از ابن عباس ظاهراً، یا جابر بن عبدالله است، یکی از این دو روایت است - که روایت را اینجا نیاوردم - که سؤال میکند که ما با شحم میته میخواهیم فلان تصرّفات را بکنیم، تصرّفات غیر اکلی، مثلاً بدنۀ کشتی را محکم بکنیم، پیغمبر همانجا میفرمایند: لا! إنّ الله إذا حرّم أکل شیءٍ حرّم ثمنَه. عبارت، ظهور در این معنا دارد که اگر چنانچه اکل آن حرام بود، معاملۀ آن برای هر مقصودی از مقاصد – هر چند غیر اکل - حرام است.
معلوم نیست چنین چیزی مفتَیبه در نزد اصحاب ما باشد! امّا اگر کلمۀ «أکل» را نگیریم، بکلّی مفتَیبهبودن معلوم نیست؛ یعنی بگوییم: إنّ الله إذا حرّم شیئاً فی الجمله، یعنی یکی از تصرّفاتش را حرام کرده؛ حرّم ثمنَه لهذا التّصرف الخاص. يا اگر چنانچه چیزی را حرام کرد فی الجمله، ما بگوییم که تمام تصرّفات واقع شدۀ بر روی این شیئی اعمّ از اکل آن یا شرب آن يا لبس آن حرام است. این را نمیتوانیم بگوییم؛ یعنی چنین چیزی را فتوا ندادند.
بله، اگر مراد از «إذا حرّم شیئاً»، «حرّمه بالکلیّة» باشد، آن وقت «حرّم ثمنَه بالکلیّة»، این را فتوا دادند. این، محلّ کلام نیست؛ یعنی اگر مراد از روایت این باشد که إنّ الله إذا حرّم شیئاً بالکلیّة، یعنی جمیع تصرّفاته، حرّم ثمن آن را بالکلیّة، بجمیع تصرّفاته، این را فقهاء فتوا دادند. لکن این فتوا، استنادش به این روایت معلوم نیست! چون وقتی شیئی بالکلیّة محرّمُ التصرّف شد، معنایش این است که این شیء دیگر مالیّت ندارد.
چیزی که نه میشود آن را خورد، نه جایز است شرعاً در آن تصرّف بشود، نه امساک بشود، پس مالیت ندارد. چون مالیّت تابعِ قدرت تصرّف است، کسی بتواند این را تصرّف کند، استفاده کند، آن وقت مالیّت دارد. چیزی که هیچگونه تصرّفی در آن میسّر نیست شرعاً، ممنوع است شرعا، پس مالیّت ندارد. شاید اصحاب که فتوا دادند بر عدم جوازِ معاملۀ چنین چیزی، به خاطر مالیّت نداشتن آن است نه به خاطر عمل به این روایت.
پس حاصل این شد: عمل به این روایت نه به آن شکلی که شیخ(علیهالرحمه) نقل فرمودند، ثابت است، نه به آن شکلی که در آن اکل باشد، که مراد این باشد که اگر اکل آن حرام شد، همۀ تصرّفات در آن و بیع برای همۀ مقاصد حرام میشود. عمل مشهور هم به این معنا ثابت نشده. بنابراین، از این دو روایت اخیر، ما چیزِ قابل توجّهی نمیتوانیم استفاده کنیم. بله، به عنوان مؤیّد در یک مواردی به درد میخورد. تا برسیم به مباحث بعدی.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#استاد_سلوک
#عرفان_شیعی
سوال بسیاری از دوستان عزیز از ما
برای سیروسلوک نیازمند استاد هستیم و به استادی دسترسی نداریم چه باید کرد؟
پاسخ به این سوال مهم را در متن زیر مطالعه فرمایید :
مرحوم علاّمه طهرانی قدّساللـهنفسهالزّكيّه در أواخر عمر به جهت كثرت أمراض و اشتغالات مربوط به تأليف «دوره علوم و معارف اسلام» فرصتى براى پذيرش و تربيت شاگردان نداشتند و مىفرمودند:
براى كسانى كه مشتاق و طالب لقاء حضرت پروردگارند و به دنبال استاد طريق مىباشند، دو مطلب را بيان كنيد كه با آن از استاد مستغنى مىگردند:
أوّل: داشتن إخلاص در عمل
دوّم: خواندن تمام و كمال دوره علوم و معارف إسلام؛
چرا كه يك دوره معارف حقّه را در اين كتابها آوردهام.
به نحوى كه اگر كسى اين كتب را با إخلاص بخواند نفسش به معانى و معارف حقّه آن متحقّق مىشود و چون نفسش به اين معارف متحقّق شد مسير خود را به سوى خداوند روشن مىبيند.
آرى بامطالعه و اُنس با دوره علوم و معارف اسلام، نفس سالك با جان مؤلّف پيوند خورده و هامون نفس از آن چشمه حقيقت إشراب مىشود، و با مجاهدت و مراقبت، مستعدّ قبول أنوار إلهى گشته و در أثر آن، نفس او، قدسى مىشود و لذا با عنايت إلهى ميتواند به مرحله فناء و اندكاك در ذات ربوبى برسد.
آیت الله حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی
کتاب #نور_مجرد جلداول صفحه ۵۹۰
@salmanraoofi
سلمان رئوفی
🔆کتاب ظرفیت شناسی علوم اسلامی در تحول علوم انسانی
مجموعه مباحث و گفتارها در زمینه های مختلف علوم انسانی با عنوان ظرفیت شناسی اسلامی در تحول علوم انسانی، در گروه علمی مجمع عالی حکمت اسلامی تهیه و تنظیم و منتشر شده است.
در این مجموعه که به شیوه مبحثی، پرسش و پاسخ گردآوری شده است به موضوعاتی همچون، مباحث اسلامی در شاخه های فلسفه، کلام، عرفان، علم اصول، علم فقه، علوم قرآن و علوم حدیث و روان شناسی پرداخته شده است. موضوعات فلسفه اسلامی پیش زمینه فلسفه علوم انسانی، جریانات فکری، روش شناسی علوم انسانی در فلسفه اسلامی، بحث دیگر علوم قرآن، ظرفیت شناسی علم اصول، خدمات معارف وحیانی، ارتباط علم اصول با حوزه موضوعات علوم انسانی، چیستی عرفان اسلامی و مبانی روش، امکان بهتر بودن علوم از فلسفه، بسترسازی علم دین، لزوم بررسی علوم تجربی، دانش کلام، تعریف جامع علم و دین در این مجموعه گنجانده شده است.
🔶فهرست کتاب :
"اقتضائات و ظرفیتهای فلسفه اسلامی برای علوم انسانی دینی " آیتالله غلامرضا فیاضی
"ظرفیتشناسی فلسفه اسلامی برای علوم انسانی" حجت الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا
"ظرفیتشناسی و اقتضائات کلام اسلامی برای علوم انسانی " حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی سبحانی
"ظرفیتشناسی عرفان اسلامی برای علوم" انسانی حجت الاسلام والمسلمین سید یدالله یزدانپناه
"ظرفیتشناسی علم اصول برای علوم انسانی " آیتالله علیرضا اعرافی
"گزارش نشست علمی ظرفيت شناسی علم اصول فقه برای علوم انسانی (1) و (2)"
" ظرفیتشناسی فقه اسلامی برای علوم انسانی "حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی
"ظرفیتشناسی تفسیر و علوم قرآنی برای علوم انسانی " آیتالله محمود رجبی
"ظرفیتشناسی علوم حدیث برای علوم انسانی " حجتالاسلام والمسلمین عبدالهادی مسعودی
"ظرفیتشناسی اخلاق اسلامی و علوم اخلاقی برای علوم انسانی " دکتر محسن جوادی
"ظرفیتشناسی اخلاق اسلامی و علوم اخلاقی برای علوم انسانی " حجتالاسلام والمسلمین مهدی علیزاده
"ظرفیتشناسی تاریخ تمدن اسلامی برای علوم انسانی" حجت الاسلام والمسلمین دکتر محسن الویری
#علوم_انسانی_اسلامی
#معرفی_کتاب
@salmanraoofi
هدایت شده از سلمان رئوفی
🔆آشناییباجزئیاتونکاتسبکدرسخارجآیتاللهالعظمیخامنهای با درس مکتب شناسی فقهی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
لینک دروس #مکتب_شناسی_فقهی_آیتاللهالعظمی_خامنهای
🔅دور اول
جلسه ۱
https://eitaa.com/salmanraoofi/8061
جلسه ۲
https://eitaa.com/salmanraoofi/8062
جلسه ۳
https://eitaa.com/salmanraoofi/8063
جلسه ۴
https://eitaa.com/salmanraoofi/8064
جلسه ۵
https://eitaa.com/salmanraoofi/8065
جلسه ۶
https://eitaa.com/salmanraoofi/8066
جلسه ۷
https://eitaa.com/salmanraoofi/8067
🔆آدرس کانال متن درس خارج مقام معظم رهبری در ایتا برای علاقهمندان
https://eitaa.com/joinchat/598736921Cc09d03e4ba
پیام رسان سروش:
sapp.ir/matnedars
پیام رسان بله:
ble.im/join/MjU1MzZiNm
@salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(66)
الامر السادس: بيان قواعد عامه¬اي كه حرمت يا بطلان حصه¬اي از معاملات را افاده مي-كند: قاعده اول: «كل معاملة اوجبت الفساد في حياة المجتمع بمضمونها المعاملي فهي محرمة» قاعده دوم: «كل معاملة بالباطل فهي فاسدة»
درس
امروز قصد این بود که وارد مسألۀ حرمت معاملات واقعۀ بر اعیان نجسه بشویم، لکن یک امر دیگر هم هست که یَنبغی آن را تنقیح کنیم، بعد وارد آن مسائل و فصولی که شیخ(علیهالرحمه) فرمودند، بشویم.
پس امر سادس در بیان برخی از قواعد کلیهای است که از آن قواعد میشود به نحو کلّی، حصّه و مجموعهای از معاملات را- هر چند دلیل خاصّی هم بر حرمت ندارند- حرام شمرد؛ حرام تکلیفی یا حرام وضعی. عرض کردیم: در باب شکّ در صحّت و بطلان، یا حرمت و حلیّت یک معامله، مقتضای قواعد کلیّه این است که آن معامله صحیح و حلال باشد. مثل «أوفوا بالعقود» یا «إلّا أن تکون تجارة عن تراض» یا «أحلّ الله البیع» و سایر عموماتی که در باب معاملات وجود دارد. مگر اینکه جایی دلیل خاصّی بر بطلان معامله یا حرمت تکلیفی معامله داشته باشیم. حال، این سؤال مطرح میشود که آیا قواعد عامّهای داریم که بطلان مجموعهای از معاملات را افاده کند تا به این قواعد کلیّه در آن مواردی که شکّ در حرمت یک معاملهای یا فساد یک معاملهای داریم، رجوع کنیم؟ اگر چنین قواعدی داشته باشیم، در حکم مخصٍّص یا مقیِّد نسبت به آن قواعدی که بر صحّت معاملات و عقود و حلیّت آنها دلالت ميكنند، خواهند بود؛ اطلاقاً یا عموماً. من چند قاعده را با مدارکش ذکر میکنم. شما هم به نظرتان قاعدة ديگري از اين قبيل آمد، بگوييد تا بحث كنيم.
1- یکی از این قواعد این است: «کلّ معاملةٍ أوجَبَت الفساد فی حیاة المُجتَمَع بِمضمونها المعاملی فهی محرّمةٌ و فاسدة». این، یک قاعده است: هر معاملهای که با مضمون معاملیِ خود موجب فساد باشد. با قید «مضمون معاملی»، آن معاملهای که منهیٌّعنه است لابِمضمونها المعاملی بل بِما أنّها فعلٌ مِن أفعال المکلَّف، خارج ميشود. مثل بیع وقت النّداء، که نهی از بیع وقت نداء به لحاظ مضمونِ معاملی بیع نیست، لذا مخصوص بیع هم نیست، بلکه به لحاظ اینکه عملی از اعمال مکلّف است، به خاطر مفسدهای که خارج از مضمون معاملی است، مثل تأخیر نماز جمعه و غفلت از صلاة جمعه، از آن نهی شده است. این مورد را قبلاً شرح دادیم. پس هر معاملهای که بمضمونها المعاملی موجب فساد مجتمَع باشد، موجب فسادبودن يا به خاطر این که آن ما یُتَعامَل علیه، ما یُکتَسَب به، آن موجب فساد است؛ مثل معاملۀ موادّ مخدرّه که خود این جنسی که معامله بر آن واقع میشود، موجب فساد است. یا اینکه آن جنس فی نفسه موجب فساد نیست، نوعِ معاملهای که بر آن واقع میشود موجب فساد است. مثل معاملۀ قاچاق که در عربی به آن میگویند «تَهریب» (با «هاء هوّز»)، که فساد این معامله از ناحیۀ آن جنس نيست، آن یخچال یا آن اتومبیلی که قاچاق وارد میکنند، خود آن جنس فی نفسه موجب فساد نیست، نوع آن معاملۀ بر آن جنس که بیقانونی است، موجب فساد در امر اقتصاد کشور است. لذا حرام و معامله فاسد ميشود. مبغوضیت معامله و حرمت معامله ممكن است شش صورت باشد (در امر اوّل عرض کردیم). پس کلّ معاملةٍ که به نحوی از انحاء، به جهتی از جهات با مضمونِ معاملی موجب فساد باشد، این معامله فاسد و حرام است. دلیل بر این امر، همان روایت تحفالعقول است که ما به تفصیل در ذیل همان دلیل نسبت به این قاعده بحث کردیم و کلام را تمام کردیم.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📌 دورهی آموزشی مجازی تندپژوهی با تدریس و نظارت احمد میرزایی (در حدود ۲۰ ساعت)
🔹 همراه با پشتیبانی و ضمانت
🔸 شروع از ۵ بهمنماه ۱۳۹۹
🔰 ثبتنام و جزئیات بیشتر در:
https://www.dinshenasi.com/6946/
💠 همراه با تخفیف ویژهی ۴۰درصدی جهت ثبتنام تا ۲۰ دی.
🖇 لطفا با انتشار این موضوع در ثواب آن مشارکت داشته باشید.
🆔 ble.ir/mirzaei_ehya/
🆔 eitaa.com/mirzaei_ehya/
🆔 Sapp.ir/mirzaei_ehya
🆔 telegram.me/mirzaei_ehya/
🆔 instagram.com/mirzaei_ehyaa/
🆔 aparat.com/dinshenasi.com/
🌐 www.dinshenasi.com
#چند_کلمه_با_طلاب
#حوزه
#حوزوی
باسمه تعالی
🔆طلابی را دیده ام که به کارهای اقتصادی خلاف شان طلبگی رو آورده اند
🔅اگر در ابتدای طلبگی هستند و چاره ای ندارند که هیچ
🔅اما چنانچه حدودا نه یا ده سالی است که طلبگی کرده اند
🔅چند راه کاملا سنتی غیر از استخدام در ادارات هست
۱/ مسجد داری: چند هزار مسجد در تهران امام جماعت ندارند و معلوم نیست چه مقدار در مراکز استانها یا شهرستانها که شرایط مالی مناسبی را هم پیشنهاد می دهند البته مسجد داری هم مردم داری و سخندانی و سیاست حداقلی میخواهد و خلاصه شرایط خودش را دارد
۲/ طرح هجرت: اگر خوب درس خوانده اند طرح هجرت برای تدریس در حوزه ها و کارهای بسیارِ دیگری که در هر جا بروند هست
۳/ استقرار مداوم در شهرستانها و روستاها برای تبلیغ که معمولا بانیانی هم برای تامین مالی دارند و همین الان هم مواردی سراغ دارم
۴/ تالیف و تحقیق: چه بسیار مراکزی که بهترین دستمزدها را برای تالیف و تحقیق می دهند مثلا
۱. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه هر سال موضوعات تصویب شده جهت پژوهش را اعلام میکند و فقط کافیست فصل بندی خوبی برای طرح پژوهش بدهند و دو فصل اول را از ممیزی بگذرانند
۲. مراکز دولتی مثل
۱ مجمع تشخیص مصلحت نظام
۲ مرکز تحقیقات ریاست جمهوری
۳ سپاه
۴ ارتش
۵ وزارت دفاع و .....
۳. مراکزی مثل الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
۴. موسسه آیت الله مصباح رحمه الله و ... که دائما موضوعاتی برای تحقیق دارند و فقط پژوهشگر مستقر میخواهند.
🔆بارها و بارها از طرف این موسسات و مراکز مراجعه داشته ام و چون برای بنده مقدور نبود درخواست معرفی افرادی داشتند اما دریغ از طلاب اهل قلم هنوز هم مراجعه دارند و هنوز هم دریغ، در همین فقه چقدر موضوعات هست که درخواست دارند و دریغ از محقق
🔆طلابی را میشناختم که چندین سال پیش از این راه ماهی چند میلیون در آمد داشتند
🔆و خدا می داند چه راههای سنتی دیگری برای درآمد هست که بی خبریم آیا شان طلبه است که خواربار بفروشد یا نگهبانی بدهد یا ...
🔆اگر خوب درس نخوانیم
و فقط به قم بچسبیم
و توکل نداشته باشیم
✅هم عقوبت دنیوی داریم
✅هم اخروی
🔆پس اگر آینده خوب میخواهیم رکن اساسی آن بعد از تقوی
تحصیل خوب است
و کسب فنون لازم برای روحانی موفق بودن مثل مردم داری و سخندانی و ....
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(67)
2- قاعدۀ دیگری که باید بحث کنیم و قاعدۀ مهمّی است، این است که: کلّ معاملةٍ بالباطل فهی فاسدة. نمیگوییم حرام تکلیفی؛ چون بحث خواهیم کرد که ببینیم آیا از مدرک این قاعده، حرمتِ تکلیفی هم برمیآید یا نه؟ امّا فساد و حرمت وضعی مسلّماً از این دلیل برمیآید که شرح خواهیم داد.
مدرک این قاعده، جملۀ شریفهای از آیۀ قرآن است: «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل». این جمله در دو آیه آمده است: یکی در سورۀ مباركۀ بقره: «و لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل و تُدلوا بها إلی الحکّام لِتأکلوا فریقاً من أموال الناس بالإثم و أنتم تعلمون» .
دوّم در سورۀ مباركۀ نساء، همان آیهای که غالباً در کتب معاملات به آن تمسّک میشود: «یا أیّها الذین آمنوا لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل إلّا أن تکون تجارةً عن تراضٍ منکم و لاتقتلوا أنفسکم إنّ الله کان بکم رحیماً» . بنابراین، جملۀ «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل» دو جا در قرآن تکرار شده است. آیۀ دوّم که آیۀ سورۀ نساء است و در ادامهاش جملة «إلّا أن تکون تجارةً عن تراض» هست، مکرّر در مباحث معاملات مطرح و بحث شده است.
لکن آنچه از اين آيه مورد استفادۀ فقهاء قرار گرفته است، غیر آن چیزی است که ما میخواهیم از این آیه استفاده کنیم. آنها خواستند از اين آيه اطلاقی اخذ کنند که به آن در هر موردی که در اعتبارِ قيد زائدي در يك معامله شکّ وجود دارد، تمسّک بشود؛ که با این اطلاق،آن قيد زائد را نفی بکنند. یا به تعبیر دیگر، خواستند یک قاعدۀ کلیهای درست کنند با این آیه شریفه که هر معاملهای که عن رضیً باشد، ولو دلیل خاصی نداشته باشد، جایز و ممضی است.
فرض بفرمایید اگر شک کنیم که در صیغۀ بیع، عربیّت شرط است یا نه؟ تمسّک میکنند به اطلاق «إلّا أن تکون تجارة عن تراض» میگویند (مثلاً): اطلاقِ این آیه، نفی میکند قیدِ لزوم عربیت را. بنابراين، فقهاء در مکاسب و در ابواب گوناگونِ معاملات، معمولاً برای اثبات حليّت یا لزوم معامله یا در باب معاطات و امثال اینها به این آیه تمسّک میکنند، تمسّک به عقد مستثنی است، «إلّا أن تکون تجارة عن تراضٍ».
استفادهای که ما از آیه میخواهیم بکنیم به این بخش از آیه یعنی به عقد مستثنی هیچ ارتباطی ندارد. ما از عقد مستثنی منه میخواهیم استفاده کنیم که «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل» است؛ لذا بعضی از بحثهایی که در ذیل این آیه هست، ما آن بحثها را وارد نمیشویم. مثل اینکه استثناء، منقطع است یا متصّل. یا اینکه آیا در «إلّا أن تکون تجارة عن تراض» اطلاق تامّ است یا نه؟ اطلاقی وجود دارد یا ندارد؟ اينكه مراد از تجارت آیا بیع است یا اعمّ از بیع است؟ اینها را بحث کردند.
بحثهای متعدّد دیگری هم هست. فرض کنید اگر استثنای منقطع است، نکتۀ منقطعبودنِ آن چیست؟ اینها ارتباطی به بحثِ اینجای ما ندارد. ما استنادمان به این آیۀ شریفه به آن جملۀ مستثنی منه است یعنی: «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل». جملهاي كه در هر دو آیه تکرار شده است، میخواهیم از این، استفادۀ قاعدۀ کلّی بکنیم.
برای اینکه مطلب را درست بدست بیاوریم، تارةً: باید در مفردات این جمله بحث کنیم، معنای مفردات جمله را بفهمیم، و أخری: معنای مفهومی جمله را استحصال کنیم و بیان کنیم.
امّا مفردات: «لاتأکلوا»، «أموالکم»، «بینکم» و «بالباطل».
امّا «لاتأکلوا»، أکل در اینجا بدیهی است که به معنای حقیقی خود «خوردن» نیست. چنانچه در فارسی میگویند: مالِ مردم خور، حرام خور. معنایش این نیست که واقعاً میخورد! معنای اکل در اینجا، تملّک و تصرّف و دستگذاشتن بر روی یک شیئی است. این، در محاورات عرب هم فراوان است. مثلاً میگوید: فلانٌ یَستَأکِل الضعفاء لِیَأخُذ أموالَهم، كه اين عبارت در لسان العرب است. یا أکَّلتُک فلاناً، فلانی را به تو خوراندم، معنایش این است که أمکَنتُک منه، تو را بر او مسلّط کردم، دست تو را بر روی او بازگذاشتم. أکل، به این معناست. یا در آیۀ قرآن است «لاتأکلوا الرّبا أضعافاً مضاعفة»، ربا نخورید؛ یعنی در مالِ ربا تصرّف نکنید! معنایش خوردن نیست. کسی آن جنسی را یا پولی را که از ربا بدست آمده است، نميخورد.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از میرهاشم حسینی
⚫️ مجلس بزرگداشت حضرت آیت الله مصباح یزدی(رضوان الله علیه)
🔰با سخنرانی استاد میرهاشم حسینی
🔸چهارشنبه - ساعت 15
🌐 پخش از صفحات رسمی:
👈اینستاگراماستاد میرهاشمحسینی
https://www.instagram.com/Mirhashem_ir
👈 روبیکا استاد میرهاشم حسینی:
https://rubika.ir/Mirhashem_ir
--------
▫️کانالاطلاعرسانی ايتا استاد میرهاشمحسینی
https://eitaa.com/Mirhashem_ir
#فلسفه_اسلامى
#فلسفه_های_مضاف
#رهبر_معظم_انقلاب
👈خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛
👈اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد.
👈«لاالهالا ّاللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمیماند؛
👈وارد جامعه می شود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند.
می توان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد،
🔆جریان های بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود می آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند.
👈دنبال این ها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفی درست کنید.
از #وحدت_وجود ، از «بسیط الحقیقة کلّ الاشیاء»، از مبانی #ملاصدرا، اگر نگوییم از همهی این ها، از بسیاری از اینها -
👈می شود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛
فضلاً از آن فلسفههای مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهی اخلاق، فلسفهی اقتصاد و... و.
این، یکی از کارهای اساسی است.
👈این کار را هم هیچکس غیر از شما [طلاب نخبه] نمی تواند بکند؛
شما باید این کار را انجام دهید.
🔆بیانات در دیدار نخبگان #حوزه_علمیه
۱۳۸۲/۱۰/۲۹
@salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(68)
یا در حدیث «لَعن الله آکِلَ الرّبا و مؤکِلَه»، خورندۀ ربا و خورانندۀ ربا. که خورندۀ ربا عبارت است از آن مقرِض، خورانندۀ ربا عبارت است از آن مقتَرِض که وقتی قرض گرفت، ربا را میخوراند به آن قرض دهندۀ بیمروّت و پول ربا را به او میدهد. این، مؤکّل است.
بنابراین، اکل در این موارد معنایش معلوم است. اکل یعنی تملّک، تصرّف، دستگذاشتن بر اموال دیگران. «أموالکم» یعنی چه؟ مراد این نیست که مال خودتان را نخورید. هر کسی مال خودش را میتواند بخورد، حق و باطل ندارد. ضمیر «کُم» راجع است به مخاطبین به «یا أیّها الذین آمنوا».
هم در آیۀ سورۀ نساء این است که «یا أیّها الذین آمنوا لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل»، و هم در آیۀ سورۀ بقره «یا أیّها الذین آمنوا» چند آیۀ قبل در آیات صیام است. بنابراین، مخاطبْ جامعۀ مؤمنیناند.
البته همهجا خطابِ جمع به این معنا نیست، لکن در موارد متعدّدی خطابِ جمع خطابِ به جماعت است کأنّه جماعت را، مجتمَع را، مجموعۀ مخاطبین را که مؤمنین هستند مثل یک شخصِ واحدی فرض کرده است که این شخصِ واحد قطعاً مالی دارد، مالِ این شخصِ واحدکه مجتمَع است، چیست؟
همان چیزی است که مجموعۀ مال این فرد و آن فرد و آن فرد و آن فرد است، همچنانکه هویّت انسانی این مجتمَع که یک هویّت وحدانی دارد؛ یک جامعه، یک ملّت، این یک هویّت وحدانی دارد. همچنانکه این هویّت وحدانی از لحاظ بشری متشکّل است و قابل تجزیه است به هویّت تک تک افراد، تشکیل شده از این آدم، آن آدم، آن آدم، تا میشوند بیست میلیون، سی میلیون. اموالشان هم همینطور است.
این مجتمَع یک مالی دارد که عبارت است از مالِ متعلّق به این، مال متعلّق به آن، مال متعلّق به آن. این ربطی به او ندارد. مالِ شخصیِ زید، مال شخصی عمرو، مال شخصی بکر، مال شخصی خالد، اینها را وقتی در اعتبار به نظر میآورید، مجموع این اموال متعلّق میشود به مجموع این چند نفر.
این، غیر از اموال عمومی يا مال بیت المال است که همه در آن شریکند.
درست مثل «و لاتقتلوا أنفسکم» است، خودهاتان را نکُشید، نه اینکه خودکشی نکنید (حالا بنا بر اینکه به این معنا باشد). آنجا البته دو قول هست. اگر به این معنا که دیگرکُشی نکنید؛ یعنی در جامعهای، چرا خودهایتان را میکُشید؟! همین که در فارسی هم مستعمل است. بنابراین، وقتی میگوید: لاتأکلوا أموالکم، یعنی مال دیگران را که جزئی است از این مجموعۀ مالی که متعلَّق است و منتسَب است به جامعه، این را لاتأکلوا بالباطل. بنابراین، مراد از «لاتأکلوا أموالکم» این نیست که مالِ شخصِ خودتان را نخورید، چنانچه بعضی از مفسّرین مثل فخر رازی گفتند که مال شخصِ خودتان را نخورید به باطل! یعنی مثلاً پول را ندهید شراب بکنید و بخورید، مراد این نیست.
و امّا قوله تعالی «بینَکم»، مستفاد از این کلام این نیست که کسی مالِ کسی را بردارد بخورد، بلکه کلام در تصرّف در مال دیگران بوسیلۀ آن مبادلاتی است که بین او و دیگران انجام میگیرد، کلام در این است. که مرحوم آقای طباطبائی(رضواناللهتعالیعلیه) در المیزان، عبارت خوبی دارند، تفطّن خوبی دارند.
ایشان میفرمایند: و فی تقیید قوله «لاتأکلوا أموالکم» بقوله «بینکم» الدالُّ علی نوع تجمّع منهم علی المال و وقوعه فی وسطهم. اینکه گفتند: «أموالکم بینکم» کأنّه مالی است در وسط اینها، اینها تجمّع بر این مال دارند. اینطور تصویر میشود، از این استفاده میشود: إشعارٌ أو دلالةٌ بکون الأکل المنهیِّ عنه بنحو إدارته بینهم. میفرماید: اکل مالِ غیر را نکنید، آن اکلی که ناشی است از تبادل مال، که مال دست به دست میگردد، به دور میافتد. این به او میدهد، او به این میدهد، این به او میفروشد، او به این هبه میکند. و نقلُه من واحدٍ إلی آخر بالتَّعاور و التّداول. احتمال میدهم تعاور غلطِ تصحیف باشد، «تعاوُض» درست باشد.
در المیزان، تعاور دارد. تعاور هم ممکن است بگوییم، یعنی عاریه بدهند؛ چون ملکها، ملکهای عاریهای است. انسان عاریهای یک چیزی دارد، بعد که میفروشد، این عاریه منتقل میشود به او. بنابراین، به این نکته باید توجّه کرد که «لاتأکلوا أموالکم بینکم» فرق دارد با «لاتأکلوا أموال الناس». کما اینکه در بعضی از آیات، در خود همین آیه، در پایان آیه اینطور دارد: «لتأکلوا أموال الناس بالباطل».
در سورۀ بقره آمده: «لاتأکلوا أموالکم بینکم بالباطل و تُدلوا بها إلی الحکّام لتأکلوا فریقاً من أموال الناس بالباطل». آنجا هم أکل به باطل است، امّا «بینکم» آنجا نیست. معنای آیۀ سورۀ بقره این است که در مبادلات خودتان، از وسیلۀ باطل استفاده نکنید که نتیجه این بشود که سرِ دیگری را کلاه بگذارید، از یک طریقِ باطلی مال کسی را بالا بکشید، بعد سر و کار طرف را به دادگاه بیندازید: «و تُدلوا بها إلی الحکّام»؛ یا مراد، حکّامِ جور است یا مطلقِ حکّام، به هر دو معنا ممکن است.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔶کارکردها و فواید علم #عرفان_نظری:
آیا باید فقط به عرفان عملی پرداخت و نباید به عرفان نظری اهمیت داد؟ یا علم عرفان نظری نیز لازم و مفید است؟
پاسخ:
#عرفان_عملی، اصل، مهم و اساسی است
اما هیچ گاه نباید گمان شود که نیازی به عرفان نظری نداریم. کسانی که چنین تصوراتی دارند قطعا در اشتباهند.
توضیحش این است:
عرفان اسلامی دارای ابعاد گوناگونی است. یکی از آن ابعاد، بُعد معرفتی است که علم عرفان نظری عهده دار تبیین آن است.
عارفان اسلامی به برکت سیر و سلوک یا جذبه و هدایت های شریعت، حقایق هستی را شهود نموده و آن را با زبان فنی و علم حصولی ترجمه و تبیین کرده اند.
به عبارت آوردن آن حقایق شهود شده، علمی را به نام علم عرفان نظری فرآهم کرده است.
علم عرفان نظری، حکمت بر آمده از شهود است و از آن می توان به حکمت عارفانه یا هستی شناسی عرفانی یاد کرد.
عرفان نظری فواید و برکات زیادی دارد؛ از جمله:
۱. عرفان نظری، بیانگر نوع نگاه عارف به هستی است. آشنایی و تسلط به این علم، آشنایی با بینش و اندیشه عارف نسبت به خدا، مخلوقات و #انسان_کامل است.
این علم، با روش عقلی و نقلی، مشاهدات نهایی عارفان را توضیح می دهد و کسانی که اهل شهود نیستند می توانند از این طریق، به مشهودات نهایی عارفان درباره هستی، علم حصولی پیدا کنند.
۲. عرفان نظری، از عرفان و مسائل عرفانی دفاع می کند.
۳. عرفان نظری، به فلسفه و #کلام کمک شایانی می کند؛ چرا که این سه علم، از جهت قلمرو پژوهش و تبیین، اشتراکاتی دارند.
فلسفه، هستی شناسی بر پایه عقل است؛
کلام، مسائل اعتقادی را بحث می کند و هستی شناسی اش بر پایه نقل
و عرفان نظری هستی شناسی بر پایه شهود است.
۴. #حکمت_متعالیه، قوی ترین و بهترین دستگاه فکری موجود برای تبیین معارف الهی است و بدون عرفان نظری، نمی شود به عمق حکمت متعالیه صدرالمتالهین پی برد.
زیرا به فرموده خود صدرالمتالهین، اکثر آرای وی نظر به سخن عارفان دارد و تلاش وی، برهانی کردن سخنان عارفان بوده است.
۵. عرفان نظری، زمینه فهم عمیق و گسترده معارف #شریعت را فراهم می کند.
مباحث #توحید مانند توحید ذاتی، صفاتی، افعالی، جمع بین تشبیه و تنزیه، اسماء و #صفات حق تعالی، علم خداوند، #قضا_و_قدر ، #جبر_و_اختیار، و مباحث انسان کامل همچون ضرورت انسان کامل، #ولایت، نبوت، رسالت، #وحی ، معجزه و کرامت، #خلافت و جانشینی خداوند، حقیقت محمدی و نسبت انبیا با آن، قرب نوافل و فرایض، و مباحث #معاد همچون حقیقت موت، #برزخ ، #قیامت، نفخ صور، #صراط، بهشت، جهنم، و دیگر مباحث همچون ملائکه و انواع آن، عوالم امر حق و آسمانهای هفت گانه و....
در حقیقت، مباحث عرفان نظری، شرح دقیق و جامعی بر #آیات و #روایات وارد شده در باب معارف و عقاید است و کسی که از این علم بی بهره است، از معارف عمیق آیات و روایات بی بهره می ماند.
۶. علم عرفان نظری، در حل و فصل مسائل علم عرفان عملی، نقش مهمی دارد. علم عرفان عملی برای تبیین اصل فلسفه سلوک و ریاضت، سرّ ترتیب مقامات، تحلیل مراحل نهایی مقامات و منازل همچون فنا و بقاء و ... نیازمند مجموعه ای از مبانی هستی شناختی و انسان شناختی است که به طور گسترده در عرفان نظری، بحث می شود.
۷. عرفان نظری، به خود سلوک و عرفان عملی نیز مفید است.
عرفان نظری برای سالک، مانند نقشه راه در توحید است.
محور و اساس آموزه های این علم، توحید عرفانی قرآنی است و سالک برای پیمودن طریق سلوک، نیازمند دانستن آن است و با دانستنش، بهتر می تواند در مسیر سلوک، قدم بردارد.
۸. علم عرفان نظری، به عنوان میزان سنجش خطای #عارف در #سلوک و عرفان عملی نیز می تواند مطرح باشد.
#سالک، با دانستن عرفان نظری، خطاهای سلوکی، حالات، #کشف_و_شهود های خود را می تواند بفهمد.
۹. فایده و کارکرد دیگر عرفان نظری، ارائه پاسخ های عمیق و دقیق به مسائل مورد بحث در کلام و گاهی فلسفه است
به طوری که گاهی تنها پاسخ های عرفان نظری می تواند افراد عمیق و خیلی دقیق را قانع کند.
۱۰. علم عرفان نظری می تواند مبنا و ملاکی برای نظریه سیاسی، مسائل اجتماعی و فرهنگی باشد. [ #فلسفه_های_مضاف ]
از این رو، باید برخی از عزیزان که توانایی و علاقه دارند، بعد از فراهم کردن مقدمات لازم، زیر نظر استاد مسلط، با برنامه مناسب، عرفان نظری بخوانند و متخصص شوند
تا جامعه انسانی از این نعمت بزرگ، بی بهره نماند.
به لحاظ #فقهی میشود گفت: تحصیل، تحقیق، تدریس و تألیف در زمینه عرفان نظری، واجب کفایی است.
استفاده شده از کانال استاد واحد جوان
@salmanraoofi