eitaa logo
مسجد چهارده معصوم (ع) قائمیه
179 دنبال‌کننده
371 عکس
402 ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهزاده ای در خدمت صد و هشتم🎬: روزها در پی هم می گذشت ، روزهایی سخت و بی روح ،با عروج پیامبر و شهادت صدیقه طاهره و غصب خلافت از ولیّ بلا فصل او ، انگار روح و طراوت از این دنیای دون پرکشیده بود. گویی انسان ها دچار روزمرگی شده بودند و روزگار می گذراندند اما بی هدف.. چون هدف خلقت، تحت الشعاع خواسته های سیری ناپذیر دنیا طلبان قرار گرفته بود ... علی مظلوم، خانه نشین شده بود و وقت خود را در صحرا در پی کندن چاه آب و جان دادن به تشنه لبان و یا نشاندن درختی خرما می گذراند، اما در عین حال چراغی پر نور بود برای هدایت هدایت جویان.. دوران خلافت غصبی ابوبکر بود و این خلیفه خود خوانده هر وقت در کارش می ماند و عقلش به حکم دادن در می ماند. دامان علی علیه السلام را می گرفت چون همگان می دانستند که جز علی علیه السلام امام و پیشوایی نیست و علم او همان علم محمد صلی الله علیه واله وسلم است که در وجود علی جاری و ساری بود. فضه بعد از عروج بانویش ،با همان جوان حبشی که مدتها بود سنگ خاطر خواهی او را به سینه میزد ازدواج کرد و همسرش ناگفته های فضه را خوب می دانست و می فهمید که جدایی فضه از خاندان رسالت و امامت کاری ناشدنیست ، پس در کنار منزل علی علیه السلام بیتوته کرد تا همسرش در کنار کسانی باشد که عاشقانه دوستشان دارد. فضه هر از گاهی برای فهمیدن اوضاع شهر در دوران خانه نشینی مولایش به مسجد می رفت. و امروز هم روزی از همان روزها بود ، وقت نماز بود و او نماز را به سبک پیامبرش خواند ، ابوبکر چون همیشه بر منبر خانه خدا تکیه زد . فضه نگاهی اندوهگین به منبر انداخت ، منبری که باید جایگاه ولی بلا فصل پیامبر می بود که اکنون نبود ، فضه آهی کشید و می خواست به منزلش مراجعه کند که متوجه حرفهای ابوبکر شد. اندکی تعلل کرد تا ببیند او چگونه خطبه می خواند که ابوبکر چنین شروع کرد: «هان به خدا سوگند، من بهترين شما نيستم و البته به راستى من نشستن بر اين جايگاهم را ناخوش می داشتم، و دلم مى خواست كسى از ميان شما به جاى من براى اين كار بسنده می بود ، شما مپنداريد من در ميان شما با برنامه رسول خدا صلی الله عليه وآله رفتار می كنم در حالی كه من استقامت بر اين كار را ندارم رسول خدا صلی الله عليه وآله به وسيله وحی از لغزش‏ها بر كنار می ماند و با او فرشته اى بود، ولى من شيطاني دارم كه كار مرا فرا می‌خواند پس چون به خشم آمدم از من دورى كنيد تا بر پوست و موى شما جاى پایى نگذارم ، آگاه باشيد که بايد مراقب من باشید که اگر به راه راست رفتم ياری ام كنيد و اگر پرت افتادم مرا به راه راست آريد. فضه با شنیدن این کلام خلیفه خود خوانده آهی بلندتر کشید و آرام زمزمه کرد: براستی قرار است که دین اسلام را به کجا بکشانید؟ جایی که خود می دانید مستحق خلافت نیستید ، می فهمید که علم و قدرت این کار را ندارید و اعتراف می کنید که شیطان بر شما مسلط است ،پس چگونه می خواهید امام امت باشید ؟! بی شک امتی که شیطان بر امامش تسلط دارد ، به قهقرا خواهد رفت... 🏴کانال عطر خدا ↙️↙️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@attre_khoda ادامه دارد 📝به قلم ط_حسینی