فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
🗞 نامههای #ماریه
◀️ قسمت هفتم
🔹ماریه این بار نوشته آدمبدها آب فرات رو روی اونها بستند، بابای ماریه بهش گفته اونها میخوان آقای امام حسین رو اذیت کنند، برای همین هم پیش رقیه کوچولو رفته تا دلداریش بده و بهش بگه کنارشه!
▪️🌹▪️--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#تقویم_امروز
امروز؛ پنجشنبه
☀️ ۵ مرداد ۱۴۰۲
☪ ۹ محرم ۱۴۴۵
✝ ۲۷ جولای ۲۰۲۳
منسوب به امام مظلوم در حصر #امام_حسنعسکری علیهالسلام
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
لا اله الا الله الملک الحق المبین
📆 روزشمار:
🏴 ۱ روز تا عاشورای حسینی
🏴 ۳ روز تا شهادت امام سجاد علیهالسلام ۹۵ق
🏴 ۲۶ روز تا شهادت دختر ۳ ساله امام حسین علیهالسلام در شام
🏴 ۳۴ روز تا شهادت شهیدان رجایی و باهنر بدست منافقین کوردل ۱۳۶۰ هش
🏴 ۴۱ روز تا اربعین حسینی و راهپیمایی باشکوه اربعین
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
🔹سالروز عملیات غروربرانگیز مرصاد. ۱۳۶۷ش
🔹سالمرگ محمدرضا پهلوی دومین طاغوت آن سلسله. ۱۳۵۹ش
📆 مناسبتهای قمری
🌹بزرگداشت مقام علمدار کربلا حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام. تاسوعا
📆 مناسبتهای میلادی
🖊 بیشتر بدانیم؛
👈 #اثبات_نقش_یهود_در_شهادت_امام_حسین https://eitaa.com/salonemotalee/2459
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#نذر_عباس
روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا
➕ سخنان حاج قاسم در وصف شهید صدرزاده
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
🏴 #از_تبیین_تا_قیام
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای گفتوگوی امام حسین و حضرت زینب سلاماللهعلیهما در شب عاشورا
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#گزیده_بیانات
اتصال الهی حسین علیهالسلام
بیانات سال ۱۳۶۴ رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره؛
«جایگاه و نقش دعا در قیام امام حسین»
🔶🔸عاشورا صحنهاى کامل از زندگى اسلامى
عاشورا یک صحنهى کامل از زندگى اسلامى یک انسان است.
در عاشورا همهى ارکان اسلامى براى زندگى یک انسان و ابعاد معنوى و اخلاقى و اجتماعى جلوهگرى مىکند.
در عاشورا دفاع هست، حمله هست، خشم هست، عشق هست؛
در عاشورا موعظه و تبلیغ و نصیحت هست، ترساندن و تهدید هست، همبستگى هست، ایثار هست، جهاد هست، شهادت هست، رسالت هست، توحید هست،
همه چیز در عاشورا هست؛
راز و نیاز با خدا هم هست.
ما وقتى که عاشورا را به عنوان یک درس مطرح مىکنیم، نمىشود که این بُعد را ندیده بگیریم.
دعا از همهى انسانها زیبا است، مخصوصاً از انسانى به عظمت امام حسین، آن هم در شرائطى به عظمت شرائط روز عاشورا.
🔶🔸دعاکردن نشانه قوّت انسان
دعا علامت ضعف نیست، علامت قوّت است.
انسان با دعا کسب قدرت مىکند، نیروى قلبى و روحى خودش را که پشتوانهى نیروى جسمى است افزایش مىدهد.
دعا براى انسان راه را روشن مىکند، انسان را از سردرگمى و حیرت نجات مىدهد،
علاوه بر اینها دعا محتواى ذهن دعاکننده را براى مستمع و مخاطب واضح و آشکار مىکند.
🔶🔸دعا، ارتباط و تکیه انسان به خداست
دعا یعنى ارتباط و اتکال انسان با خدا،
آن وقتى هم که انسان در اوج قدرت و پیروزى است باز هم محتاج دعا است؛
باید با خدا حرف بزند،
باید از خدا بخواهد.
قرآن به پیغمبر ما دستور داد که:
«إذا جاء نصر اللَّه والفتح »
وقتى یارى خدا رسید و پیروزى نصیب شد
«و رأیت الناس یدخلون فى دین الله افواجا»
و دیدى که مردم دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد مىشوند،
تازه؛
«فسبح بحمد ربک و استغفره»
تازه اول انابهى تو است،
اول عرض نیاز تو به درگاه قادر متعال است...
ببینید امروز در جامعهى ما چقدر دعا و توجه به خدا زیاد است؛
راز پیروزى ما هم همینهاست.
خب نمىشود که این عنصر و رُکن اساسى در عاشورا ندیده گرفته بشود.
🔶🔸آموزنده بودن دعاهای امام حسین در تمام مقاطع
امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام از هنگامى که به این حرکت عظیم و تاریخساز دست زد تا آن لحظهى آخر... دعا کرد،
در تمام مقاطع حسینبنعلى دعا کرد.
دعاى حسین در ماجراى عاشورا براى ما آموزنده است.
یک روز در هنگامى که هنوز خطرى به عیان او را تهدید نمىکند دست به دعا بلند کرد؛
«اللّهمّ انّک تَعلم اَنّه لم یکن الّذى کان منّا منافسة فى سُلطان»
با خدا حرف مىزند.
اما خدا این پیام را به تاریخ رساند...
خدایا تو مىدانى که این حرکت ما، این سفر ما براى خاطر قدرتطلبى نبود... براى تو بود.
🔶🔸ضرورت دعا در اوج قدرت و پیروزی
دعاهاى امام حسین... دعاى حقیقى است،
اما درعینحال چیزهاى دیگرى هم در این دعاها هست که براى ما مهم است.
اولین درس خودِ دعا کردن است.
اى شیعهى حسینبنعلى در همهى احوال باید به خدا متکى باشى...
در اوج قدرت باید در خود احساس قدرت نکنى؛ منبع لایزال قدرت را خدا بدانی...
همان وقتى که ما به پیروزیهاى درخشانى در جنگ دست یافته بودیم...
همان وقت امام در خطابى به رزمندگان عزیز ما گفت:
فتحالمبین پیروزى بر هواهاى نفس است؛
فتحالمبین گشودن سرزمین اطاعت و عبادت خدا در وجود انسانى است.
🔶🔸باقی گذاشتن حادثه عاشورا در تاریخ با زبان دعا
هیچ پیروزىاى، هیچ سختىاى ما را باید از دعا غافل نکند.
اى ملت بزرگ اسلام در این راه طولانى و پرنشیب و فراز و پرحادثه که در آن شادیها و غمها و شیرینیها و تلخیها است یک لحظه باید خدا را و راز و نیاز با خدا را فراموش نکنیم...
یکى خود دعا کردن را ما باید از امام حسین یاد بگیریم؛
در تمام این مراحل دعا را فراموش نکرد.
پیام دوم در دعاى حسینبنعلى این است که موقعیت خودش را به زبان دعا براى همیشه در ذهن تاریخ باقى مىگذارد.
🔶🔸قیام امام حسین برای تشکیل نظام الهی
نام اسلام خیلى جاها هست،
اما اسلام چیزى جز تشکیل نظام الهى در جامعه نیست.
اسلامى که این بخش حیاتى و عمده را ندارد اسلام حقیقى و کامل نیست...
درس همهى پیغمبرها این است، امام حسین هم مىگوید ما براى این قیام کردیم.
«و جعلت لنا أسماعاً و أبصاراً و أفئدةً»
تو را شکر مىگوئیم
خدایا که به ما گوشهایى دادى، چشمهایى دادى؛ یعنى شنوایى و بصیرت به ما دادى و دل دادى که حق را بفهمیم و به دنبال حق حرکت کنیم.
این پیام امام حسین در قالب یک دعا به زبان دعا موقعیت خودش را دارد براى تاریخ روشن مىکند و مشخص مىکند.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13434
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🏴🏴🏴🏴🏴
#محرم
#مقتل
🏴🏴 عصر تاسوعا
امام حسین علیهالسلام که قصد لشکریان ابن سعد ملعون را برای تعجیل در جنگ مشاهده فرمود و دریافت که رفتار و سخنان پندآموز او در آنها بیاثر است، به برادرش حضرت عباس علیهالسلام فرمود:
«اگر میتوانی امروز آنها را از جنگیدن با ما منصرف کنی، این کار را بکن. تا ما امشب برای پروردگار خود نماز بخوانیم؛ زیرا خداوند، خود میداند که من نماز و تلاوت کتابش قرآن را دوست دارم.»
🏴🏴 شب عاشورا
سرانجام شب عاشورا فرا رسید.
▪️امام حسین علیهالسلام، اصحاب و یاران خود را جمع کرد، حمد و ثنای الهی را بهجای آورد، سپس رو به آنان فرمود:
«من اصحاب و یارانی بهتر از اصحاب خود و اهل بیتی نیکتر از اهل بیت خود نمیشناسم. خداوند از جانب من به تمام شما پاداش و جزای خیر دهد. اینک شب، همچون پردهای سیاه همه جا را فرا گرفته، شما نیز شب را مرکب خود قرار دهید و به راه بیفتید. هرکدامتان، دست یک نفر از افراد اهل بیت مرا بگیرد، در این سیاهی شب پراکنده شود و از این جا دور گردد و مرا با این دشمنان تنها بگذارد؛ زیرا اینها غیر از من، با کس دیگری کار ندارند.»
▪️در این حال برادران و تمام اهل بیت امام علیهالسلام شروع به صحبت کردند و گفتند: «ای فرزند پیامبر خدا! مردم به ما چه میگویند و ما به آنها چه بگوییم؟ بگوییم سرور، بزرگ، سید، امام و فرزند دختر پیامبرمان را ترک کردیم و در رکاب او نه تیری پرتاب کردیم، نه نیزهای انداختیم و نه شمشیری زدیم؟ نه به خدا قسم! ای فرزند پیامبر خدا! ما از تو جدا نخواهیم شد؛ بلکه با جان خود، از تو محافظت میکنیم تا اینکه در مقابل روی تو به شهادت برسیم و به همان سرنوشتی که تو دچار میشوی، دچار شویم. خداوند زندگی بعد از تو را زشت گرداند.»
▪️سپس «مسلم بن عوسجه» از جای برخاست و عرض کرد: «آیا ما تو را در این وضعیت که دشمن محاصرهات کرده رها کنیم و برویم؟ نه به خدا قسم! خداوند مرا در چنین حالی نبیند. من در اینجاتا نیزه خود را در سینه دشمن بشکنم و تا زمانی که شمشیر در دست دارم، با شمشیر بر آنها حمله کنم و اگر سلاحی هم نداشتم، با انداختن سنگ به سوی آنها میجنگم. من از تو جدا نمیگردم تا اینکه در رکاب تو به شهادت برسم.»
▪️بعد «سعید بن عبدالله حنفی» برخاست و گفت: «ما تو را تنها و غریب رها نمیکنیم تا خداوند بداند ما به سفارش پیامبر خدا (ص) درباره شما جامه عمل پوشاندهایم. اگر من بدانم که هفتاد مرتبه در راه شما کشته میشوم، سپس زنده شده، بعد مرا سوزانده و خاکستر وجودم را بر باد میدهند، باز دست از یاری شما برنخواهم داشت؛ تا اینکه همراه شما به شهادت برسم....»
▪️سپس «زهیر بن قین» از جای برخاست و گفت: «به خدا قسم آرزویم این است که هزار بار در راه شما کشته شده و زنده شوم، اما خداوند کشته شدن را از تو و جوانان تو که برادران و فرزندان و اهل بیتت هستند، دور کند.»
▪️یاران امام اینگونه یکصدا گفتند: «جان ما فدای جان تو! ما با دست و صورت خود از تو محافظت میکنیم. اگر مقابل روی تو به شهادت برسیم، به عهد خود با پروردگار وفا کردهایم و به آنچه که بر عهدهمان است، عمل نمودهایم.»
🏴 سپس امام فرمود: فردا همه شما کشته خواهید شد و جایگاه هریک را در بهشت به ایشان نشان داد.
▪️امام سجاد علیهالسلام میفرماید: «آن شب عمهام زینب مشغول پرستاری از من بود که پدرم این اشعار را میخواند:
«یا دهر اف لک من خلیل
کم لک بالاشراق والاصیل
من صاحب او طالب قتیل
والدهر لایقنع بالبدیل
و انما الامر الی الجلیل
و کل حی سالک السبیل»
از این اشعار فهمیدم که بلا نازل شده و بغض کردم. عمهام از جا پرید و فریاد زد: «کاش مرگ من رسیده بود و زنده نبودم. امروز مادرم فاطمه، پدرم علی و برادرم حسن را از دست میدهم.»
▪️پدرم فرمود: «خواهرم! شیطان شکیباییات را نرباید.»
زینب عرض کرد: «پدر و مادر و جانم فدایت! آیا تن به مرگ دادهای؟»
امام با چشمانی اشکبار فرمود: «اگر مرغ قطا را شبانه در آشیانهاش رها میکردند، میخوابید.»
زینب گفت: «آیا تو را ظالمانه میکشند؟» پس سیلی بر صورت خود زد و گریبان چاک کرد و بیهوش شد. امام او را به هوش آورد و دلداری داد و فرمود: «پدر و مادر و برادرم بهتر از من بودند و رفتند.» و او را امر به صبر کرد.
امام و یارانش تمام آن شب را بیدار بودند و مشغول مناجات و نماز.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13435
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#تقویم_امروز
امروز؛ جمعه
☀️ ۶ مرداد ۱۴۰۲
☪ ۱۰ محرم ۱۴۴۵
✝ ۲۸ جولای ۲۰۲۳
منسوب به امام غریب غایب #امام_مهدی عجلاللهتعالیفرجه
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
اللهم صل علی محمد و آل محمد
📆 روزشمار:
🏴 ۲ روز تا شهادت امام سجاد علیهالسلام ۹۵ق
🏴 ۲۵ روز تا شهادت دختر ۳ ساله امام حسین علیهالسلام در شام
🏴 ۳۳ روز تا شهادت شهیدان رجایی و باهنر بدست منافقین کوردل ۱۳۶۰ هش
🏴 ۴۰ روز تا اربعین حسینی و راهپیمایی باشکوه اربعین
🏴 ۴۸ روز تا شهادت پیامبر اعظم و سبط اکبر صلواتالله علیهما
🏴 ۵۰ روز تا شهادت ثامن الحجج علیبنموسی الرضا علیهماالسلام
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
📆 مناسبتهای قمری
🌹عاشورا؛ روز شهادت سالار شهیدان و ۷۲ تن وفادارترین انسانهای عالم در کربلا. ۶۱ق
📆 مناسبتهای میلادی
🖊 بیشتر بدانیم؛
👈 #اثبات_نقش_یهود_در_شهادت_امام_حسین https://eitaa.com/salonemotalee/2459
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#از_تبیین_تا_قیام
دیشب؛ لحظاتی از فراز توسل به حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجه در مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی در حضور رهبر انقلاب.
۱۴۰۲/۰۵/۰۵
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#از_تبیین_تا_قیام
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را...
لحظاتی از روضهی شب عاشورا در مراسم دیشب بیت رهبری
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#از_تبیین_تا_قیام
به یاد شهدا در حسینیه امام خمینی در شب عاشورا؛
سفر بخیر؛ جوانی که شدی عاقبت بخیر...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#از_تبیین_تا_قیام
لایلایلای... یه کم دیگه دووم بیار...
لحظاتی از روضهی حضرت علی اصغر علیهالسلام در مراسم عزاداری شب عاشورا در بیت رهبری
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#گزیده_بیانات
اتصال الهی حسین علیهالسلام
بیانات سال ۱۳۶۴ رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره؛
«جایگاه و نقش دعا در قیام امام حسین»
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13420
◀️ قسمت دوم
🔶🔸آرامش دادن امام حسین به دیگران به واسطه دعا
بعضى از دعاهاى امام حسین هم مسألهى عرض نیاز به پروردگار عالم است...
با سخن گفتن با خدا؛
قوّت قلب پیدا مىکند؛
ضعفها از انسان دور مىشود،
و حسینبنعلى در آن شرائط دشوار به حرف زدن با خدا احتیاج داشت،
و حرف مىزد با خدا
و راز و نیاز مىکرد
و قوّت قلب مىگرفت
و این در همهى احوال وجود داشت؛
البته در این بین تسلّاى دیگران هم بود،
یعنى دعاى امام حسین فقط خود او را تسلّا نمىداد، بلکه اطرافیان او را هم تسلّا مىداد.
موقعیت، موقعیت دشوارى بود،
لازم بود که به دیگران تسلّا داده بشود
و این تسلّا دادن در زبان دعا به وسیلهى امام حسین در کنار حرفهاى دیگر و نکات دیگر و گفتههاى دیگر انجام مىگیرد.
🔶🔸تکیه به خداوند در شرایط سخت روز عاشورا
در صبح عاشورا امام حسین یک دعایى دارد، چند جمله از آن دعا را مىخوانم...
این دعا را امام حسین بر زبان جارى کردند؛
«اللّهم أنت ثقتى فى کلّ کرب و رجائى فى کلّ شدّة و أنت لى فى کل أمر نزل بى ثقة و عدة»
یعنى خدایا تو مایهى اطمینان و آسایش دل من و خاطر منى در همهى احوال. یعنى هجوم دشمن، وقتى من به تو متکى هستم پروردگارا من را تکان نمىدهد.
🔶🔸دعاکردن در هنگام تأثر از شهادت طفل شیرخوار
بعضى از جاها دعاهاى امام حسین حاکى از تأثر او از یک حادثه است،
این روح بزرگ و این عظمت بىنظیر در روز عاشورا در مقابل بعضى از حوادث تکان مىخورد؛ که براى ما این حوادث هم واقعاً عبرتانگیز است...
یکى از این حوادث سختى که حسینبنعلى را تکان داد و امام حسین بعد از آن دست به دعا برداشت شهادت طفل شیرخوار بود، که حسینبنعلى را واقعاً تکان داد این حادثه.
🔶🔸مناجات و دعای امام حسین در آخرین لحظات
در آخرین لحظات هم امام حسین لبهاى خشک و تشنهاش به هم مىخورد و مناجات الهى را مىکرد و با خدا حرف مىزد...
«اللّهم متعال المکان عظیم الجبروت شدید المحال غنىٌ عن الخلائق عریض الکبریاء قادرٌ على ما یشاء»
پروردگارا تو بزرگى، مقام کبریاى تو بالا است، من بندهى کوچک تو هستم، تو بر هر کارى که اراده کنى قادرى؛
مشغول مناجات با خداى متعال...
که ما نظائر این را که از حسینبنعلى درس گرفتهاند نسبت به این شهداى عزیز خودمان هم گاهى شنیدیم.
🔶🔸دعای حضرت زینب: پروردگارا این قربانى را از آلمحمّد قبول بفرما
وقتى که زینب رسید آنجا،
جسد عزیزش را روى زمین گرم کربلا افتاده دید
به جاى هرگونه عکسالعملى،
به جاى هر گونه شکایتى
رفت به طرف جسد عزیزش ابىعبدالله خطاب به جدش پیغمبر صدایش بلند شد؛
«یا رسولالله صلّى علیک مَلیک السّماء هذا حسینک مرمل بالدماء مقطع الاعضاء»
یعنى اى جد عزیزم،
اى پیغمبر بزرگوار
یک نگاهى به صحراى گرم کربلا بکن،
این حسین توست که در میان خاک و خون مىغلتد و افتاده.
بعد هم نقل مىکنند زینب دستها را زیر جسد حسینبنعلى کرد؛
صدایش بلند شد؛
پروردگارا این قربانى را از آل محمّد قبول بفرما.
والحمدلله
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#مقتل
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13421
◀️ قسمت دوم
🏴🏴 عصر عاشورا
در روز عاشورا بعد از اینکه تمام اصحاب و بنیهاشم به شهادت رسیدند، نوبت به امام حسین(ع) رسید تا عازم میدان شود.
وقتی امام اوضاع را چنین دید، شلواری یمنی (غیر از لباسی که به تن داشت) که چشم را خیره میکرد، طلب کرد و جای جایش را شکافت تا بعد از شهادتش آن را از تنش غارت نکنند، و سپس پوشید. (ابن شهرآشوب در مناقب چنین آورده است:..
سپس امام فرمود:
"لباسی غیر از لباس خودم بیاورید که به آن رغبتی نباشد و من آن را بپوشم تا بعد از کشته شدنم عریان نمانم؛ زیرا من کشتهای هستم که لباسهایش را نیز به غارت میبرند؛"
یاران برای ایشان شلوارکی آوردند،
امام آن را نپوشید و فرمود:
"این لباس اهل ذمه است."
یاران برای ایشان، لباس دیگری آوردند که از شلوار کوتاهتر و از شلوارک بلندتر بود،
امام آن را پوشید.
🏴🏴 دو وداع امام
مرحوم علامه مجلسی، دو وداع برای امام (علیهالسلام) نوشته است:
▪️وداع اول:
پس از شهادت طفل شیرخوار؛
زنان را طلبید و دختران و خواهران را دربرکشید و هر یک را به ثوابهای حقتعالی تسلی بخشید و صدای شیون از خیمههای حرم بلند گردید...
▪️وداع دوم؛
پس از نقل خبر رفتن امام (علیهالسلام) با اسب، کنار شریعه فرات برای نوشیدن آب و اینکه به حضرت گفتند که لشکر به خیمهگاه حمله کرده است؛ پس بار دیگر با اهل بیت رسالت و زنان عصمت و طهارت را وداع کرد...
🏴🏴 امام در میدان نبرد
آنگاه (بعد از وداع) (در برابر لشکر دشمن) قرار گرفت و خطبهای خواند که آغاز آن چنین بود:
"یا اهل الکوفه، قبحاً لکم و ترحاً و بؤساً لکم و تعساً استصرختمونا والهین فاتیناکم موجبین فشحذتم علینا سیفاً کان فی ایماننا....
▪️سپس بر مرکبش استوار نشست و فرمود:
انا ابن علی الخیر من آلهاشم...
و به سمت راست دشمن حمله کرد و چنین رجز خواند:
الموت خیر (اولی)من رکوب العار والعار اولی من دخول النار
(ابن شهرآشوب در جای دیگر، این جمله را نیز افزوده است. والله ما هذا و هذا جاری)
در توضیح و تفسیر معنای: "و العار اولی من دخول النار" (ننگ بهتر از ورود به دوزخ است)، باید گفت که جملهای مشهور و رایج در عرب است که براثر کاربرد فراوان آن، به یک مثل تبدیل شده است و آن تعبیر «النار و لا العار» است که مردم عوام، آن را بر زبان جاری میکنند و به این معناست که ادخلو النار و لاتلتزموا العار؛ «آتش را پذیرا باشید، ولی زیر بار ننگ و عار نروید».
اما امام حسین (علیهالسّلام) عکس آن را معتقد است؛
لذا در روز عاشورا فرمود:
"الموت خیر (اولی)من رکوب العارـ والعار اولی من دخول النار؛"
یعنی مرگ بهتر از زیر بار ننگ و عار رفتن است، و پذیرفتن عار و ننگ، بهتر از دخول در آتش است؛
لذا اگر بیعت با یزید، ننگ و عاری بود که آتش جهنم را به دنبال نداشت، من آن را میپذیرفتم و با او بیعت میکردم؛ ولی چون بیعت با یزید، ننگی است که آتش جهنم را نیز به دنبال دارد، هرگز با او بیعت نمیکنم.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز در جریان جنگ جمل، به زبیر اندرز داد و از او خواست که برگردد، اما زبیر ابتدا مقاومت کرد و بازگشت را ننگی دانست که هرگز پاک نخواهد شد.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) که به او گفت:
"پیش از آنکه ننگ و آتش (جهنم) همراه هم شوند، با ننگ برگرد."
▪️سپس به جناح چپ یورش برد و فرمود:
انا الحسین بن علی احمی عیالات ابی
آلیت ان لا انثنی امضی علی دین النّبی
«منم حسین بن علی، از خاندان پدرم حمایت میکنم.
سوگند خوردهام که تسلیمنشوم و برای دین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جان میدهم».
منم حسین بن علی پشت ناسازم به دنی
حامی اولاد علی مجـری دستور نبی
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13436
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#مقتل
◀️ قسمت سوم
🏴🏴 مبارزه امام
امام، دشمن را به مبارزه طلبید؛ پیوسته هرکس از جنگاوران نامدار و شناخته شده دشمن را که به او نزدیک میشد، از تیغ میگذراند، و گروه بسیاری از آنان را به هلاکت رساند.
(تا اینکه) مالک بن نسیر بدی کندی مقابلش آمد و شمشیرش را بر سر او فرود آورد، به طوری که شمشیر، جبّه کلاهدار امام را پاره کرد و به سر وی رسید و سر امام را زخمی کرد، به گونهای که کلاه پر از خون شد.
حسین (علیهالسّلام) به او گفت:
"(امیدوارم) با این دست هرگز نخوری و نیاشامی و خدا تو را با ستمکاران محشور کند."
(خوارزمی میافزاید: وقتی امام آن کلاه را کنار انداخت و عمامه بر سر بست، آن مرد کندی آمد و کلاه را برداشت. بعد از اتمام جنگ، وقتی کلاه را به خانه برد و به همسرش داد تا خونهای آن را بشوید، همسرش به او گفت:
"آیا کلاه پسر دختر پیامبر را گرفته و به خانه من آوردی؟ از نزد من خارج شو، خداوند قبر تو را پر از آتش کند."
دوستان او نقل میکنند. دستان او خشک شد و پیوسته در فقر و بدحالی به سر میبرد تا مرد.)
▪️سپس حسین (علیهالسّلام)، جبه کلاهدار را (که از خز بود) کناری انداخت و کلاهی پوشید و عمامهای روی آن بست؛ این در حالی بود که خسته و ناتوان شده بود.
🏴🏴 تشر امام به لشکر سعد
حسین (علیهالسّلام) پس از بستن عمامه، نگاهی به سمت راست و چپ خود کرد و کسی را ندید؛ سپس سرش را به آسمان بلند کرد و گفت:
"خدایا، تو میبینی که نسبت به فرزند پیامبرت چه میکنند."
▪️شمر بن ذی الجوشن با گروهی جلو آمد و امام با آنها جنگید و آنها بین حضرت و خیمهگاه حایل شدند، و به سوی خیمههای امام رفتند و تصمیم داشتند که به خیمهها حمله کنند؛
حسین بر سر آنان فریاد کشید: ویحکم یا شیعة آل ابی سفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد، فکونوا احراراً فی دنیاکم هذه وارجعوا الی احسابکم ان کنتم عرباً کما تزعمون؛
(طبری، سخنان امام را به این صورت نقل کرده است. ویلکم؛ ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون یوم المعاد فکونوا فی امر دنیا کم احراراً ذوی احساب، امنعوا رحلی واهلی من طغاکم وجهالکم: «وای برشما، اگر دین ندارید و از رستاخیز نمیترسید، پس (حداقل) در کار دنیانان آزاده و باشرف باشید و افراد سرکشی و نادان خود را از حمله به خیام و اهل بیت من بازدارید».)
وای بر شما ای پیروان خاندان ابوسفیان، اگر دین ندارید و از رستاخیز نمیترسید، پس (حداقل) در کار دنیاتان آزاده باشید، و به شرف عربی (و ارزشهای) خود برگردید، چنانچه بنابر گمان خود، از عرب هستید. گر شما را به جهان مکتب و آیینی نیست لااقل مردمی آزاده به دنیا باشید.
▪️شمر صدا کرد:
"ای حسین، چه میگویی؟"
امام فرمود:
"این من هستم که با شما میجنگم و شما با من میجنگید؛ زنان را گناهی نیست. تا من زندهام، سرکشان و طغیانگران و جاهلان خود را از تعرض به خانوادهام بازدارید."
شمر گفت:
«ای پسر فاطمه، این سخن تو راست است و پذیرفتم»
سپس خطاب به یارانش فریاد زد:
"از حریم خانواده این مرد دور شوید و سراغ خودش بروید. به جانم سوگند که او هماورد بزرگواری است."
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#مقتل
◀️ قسمت چهارم
🏴🏴 محاصره امام
کوفیان از هر سو به او حمله کردند؛
از جمله این افراد، ابوالجنوب، که نامش عبدالرحمن جعفی بود؛ قشعم بن عمرو بن یزید جعفی؛ (بلاذری نام او را (قاسم بن عمرو بن نذیر جُعفی) ضبط کرده و او را از جمله کناره گیران از امیرالمؤمنین دانسته است.) صالح بن وهب یزنی؛ سنان بن انس نخعی؛ و خولی بن یزید اصبحی بودند.
▪️شمر آنان را تشویق کرد که به حسین (علیهالسّلام) حمله کنند.
ابوالجنوب، غرق در سلاح بود.
چون شمر بر او گذشت، به او گفت:
"حمله کن."
گفت:"چرا خودت حمله نمیکنی؟"
شمر گفت:
"به من این حرف را میزنی؟"
گفت:
"تو چرا به من میگویی؟"
و یکدیگر را به باد دشنام گرفتند.
ابوالجنوب که مردی شجاع بود، به شمر گفت:
«به خدا سوگند، میخواهم این نیزه را در چشم تو فرو کنم و آن را از کاسه در آورم».
شمر از او دور شد و گفت:
"اگر میتوانستم به تو زیانی برسانم، قطعا چنین میکردم."
سپس شمر با پیاده نظامش به سوی امام حسین (علیهالسّلام) حمله کرد و امام مقاومت کرد و دو طرف درگیر شدند.
امام به سوی آنها حمله میبرد و آنان از اطراف او پراکنده میشدند، تا آنکه آنان، امام حسین (علیهالسّلام) را محاصره کردند.
🏴🏴 شهادت عبدالله بن الحسن
در این هنگام عبدالله بن حسن بن علی (علیهالسّلام)، که نوجوانی نابالغ و (در زیبایی) همانند ماه شب چهارده بود، از پیش زنان بیرون آمد تا کنار عمویش حسین (علیهالسّلام) ایستاد.
زینب (سلاماللهعلیها)، دختر علی (علیهالسّلام) خود را به او رساند تا او را نگه دارد.
حسین (علیهالسّلام) به خواهرش فرمود:
"خواهرم او را نگه دار"
عبدالله نپذیرفت و به شدت مقاومت کرد و گفت:
"به خدا، از عمویم جدا نمیشوم."
ابجر بن کعب (طبری، بحر بن کعب، نوشته است.) با شمشیر به طرف حسین (علیهالسّلام) حمله کرد.
آن نوجوان گفت:"یا ابن الخبیثة ا تقتل عمّی؟ «ای ناپاکزاده، عمویم را میکشی؟».
ابجر شمشیری (به سوی حسین (علیهالسّلام)) حواله کرد و عبدالله دستش را مقابل گرفت و دستش جدا گردید و از پوست آویزان شد.
عبدالله صدا زد: ای مادر،
امام حسین (علیهالسّلام) او را در آغوش کشید و فرمود: "ای برادرزاده، بر آنچه پیش آمد، صبر کن و امید خیر از سوی خدا داشته باش. خداوند تو را به پدران شایستهات، به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)، حمزه، جعفر و حسن بن علی ملحق میکند."
▪️در این هنگام حرمله، تیری رها کرد و آن کودک را به شهادت رساند.
طبری نیز قاتل او را حرمله میداند.
سپس حسین (علیهالسّلام) دستش را به آسمان بلند کرد و گفت:
«خدایا، باران آسمانت را از آنان بازدار و آنان را از برکات زمین محروم کن. خداوندا، اگر آنان را تا مدتی (از نعمتهایت) برخوردار کردی، در میانشان تفرقه و جدایی بینداز و آنها را فرقهها و گروههای پراکنده قرار بده و همیشه حاکمان را از آنان ناخشنود ساز؛ چرا که آنان ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند، اما بر ما ستم روا داشته، ما را کشتند».
🏴🏴 شهادت امام
امام حسین (علیهالسّلام) آنقدر جنگید تا آنکه پیکر پاکش دهها زخم برداشت و در حالی که از نبرد، ناتوان شده بود، ایستاد تا اندکی بیاساید.
در همان حال که ایستاده بود، سنگی آمد و بر پیشانی او خورد و خون از پیشانیاش جاری گشت.
گوشه جامه را برگرفت تا با آن، خون از پیشانیاش پاک کند که تیر سه شعبه زهرآگینی آمد و در قلب حضرت جای گرفت.
امام حسین (علیهالسّلام) فرمود:
"بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله.
آنگاه سر به آسمان بلند کرد و گفت:
"خداوندا! تو میدانی که اینان کسی را میکشند که در روی زمین، جز او پسر پیغمبری نیست.
سپس تیر را گرفت و از پشت بیرون کشید.
خون، همچون ناودان جاری شد.
دست خود را روی زخم گذاشت، چون پر از خون شد، به طرف آسمان پاشید؛ حتی یک قطره هم برنگشت.
سپس بار دیگر دست روی زخم گذاشت.
چون پر از خون شد، آن را به سر و صورت و محاسنش کشید و فرمود:
"به خدا سوگند، اینگونه خون آلود خواهم بود تا جدم محمد را دیدار کنم و بگویم: ای رسول خدا، فلانی و فلانی مرا کشتند.
والحمدلله
منابع
لهوف/ سید بن طاووس
تاریخ الامم ج ٥/ طبری
ارشاد ج ٢/ شیخ مفید
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🏴 #تحلیل_تاریخی
🏴 #دشمنشناسی
#یهود_و_اسلام
✡ شمر بن ذیالجوشن
✡ فرستاده مخصوص یهود
▪️ماجرای عاشورا هرچند در نزدیکی کوفه رخ داد، ولی ردپای شام در آن آشکار است.
در یک نگاه مقایسهای میان سه واقعهای که بهدست یزید لعنةاللهعلیه و در عراق و حجاز رخ داد، تشابه و تجانس بسیار بالایی میان آنها مشاهده می شود.
▪️نهایت وحشیگری و رفتارهای حیوانی، اصرار بر حرمتشکنی و اهانت به مقدّسات، و نگاه کینهتوزانه و انتقامجویانه، برخی از مهمترین نقاط اشتراک این سه فاجعه در کوفه و مدینه و مکه است.
▪️از دیگرسو ناگفته پیداست که چنین رفتارهایی تنها در توان مردم شام است که غلام حلقهبهگوش بنیامیه بودند و هیچچیز غیر از نسل ابوسفیان برایشان مقدّس بهشمار نمیآمد.
از دید شامیان، تنها گناه مردم مدینه این بود که حاضر به پذیرش یزید نشده بودند و حتی این نکته برایشان مهم نبود که مردم مدینه معاویه را پذیرفته بودند.
▪️در ماجرای کربلا نیز تنها گناه سیدالشهدا علیهالسلام ساکت ننشستن در برابر یزید بود.
روشن است که این مسأله هیچگاه از دید کوفیان، بهعنوان یک گناه نابخشودنی، مطرح نبود؛
از همینرو است که عموم کوفیان ابتدا با حرکت سیدالشهدا علیهالسلام همراهی کردند.
بنابراین تنها کسانی میتوانند در برابر سیدالشهدا علیهالسلام با کمال وقاحت بایستند و هیچ حرمتی نگه ندارند که نگاهی صددرصد شامی داشته باشند.
▪️نکته اینجا است که بر اساس طبیعتشناسی شهرهای آن روزگار [۱] این نگاه در کوفه طرفدار چندانی نداشت تا چه برسد به آنکه لشکری از طرفداران آن شکل بگیرد.
▪️البته این بدان معنا نیست که نقش عثمانیان کوفه نادیده گرفته شود و دامان آنها از این ننگ پاک گردد، بلکه به این معناست که ظرفیت انجام چنین جنایتی در کوفه بسیار پایین است و این شهر فاقد فدائیان اموی لازم و کافی در این زمینه است.
بنابراین طبیعی است که بخشی از نیروی لازم برای مبارزه با قیام سیدالشهدا علیهالسلام از شام آمده باشند؛ چراکه اهل بیت برایشان هیچ جایگاه ویژهای ندارند و اساساً شخصی بهعنوان «حسین بن علی» علیهماالسلام برایشان قابل احترام نیست.
▪️گذشته از دو نکتهی یاد شده – یعنی عمق جنایت و نگاه تطبیقی به سه فاجعهی بزرگ دوران یزید – بر اساس برخی گزارشها لااقل بخشی از نیروی تحت امر شمر بن ذی الجوشن – که نیروهای ویژهی فاجعهی کربلا بهشمار میآیند [۲] – از افراد اعزامی از شام بودند. [۳]
▪️خود شمر بن ذی الجوشن را نیز باید از نیروهای نفوذی شام در کوفه و از دلدادگان و سرسپردگان بنیامیه بهشمار آورد.
پس از آنکه شمر با تعدادی از یارانش به سوی خیمههای امام حسین علیهالسلام یورش برد، امام فریاد برداشت:
«ای شیعیان خاندان ابوسفیان، اگر دین ندارید و از روز قیامت باکی ندارید، لااقل در دنیایتان آزادمرد باشید!» [۴]
▪️شمر بن ذی الجوشن به رسم مردم شام، کینهی عجیبی نسبت به امیرالمؤمنین (ع) داشت.
وی بعدها در توجیه تمامی رفتارهای کثیف خود، به قانون «مأمور و معذور بودن» استناد میکرد! که استدلالی کاملاً شامی است.
▪️همچنین با توجه به ماجرای به قدرت رسیدن شمر در ماجرای کربلا و نیز رفتارهای دَدمنشانهی وی در عاشورا، تردیدی نمیماند منظور وی از مأمور و معذور بودن، دستوری بوده که از شام در این زمینه داشته است. [۵]
این نکته را انتخاب شمر برای گسیل داشتن اُسرای کربلا به شام و نیز ارائهی گزارش ماجرا به یزید تقویت میکند. [۶]
▪️یک نکتهی دیگر که مأمور ویژهی شام بودن شمر بن ذی الجوشن را بیشتر تقویت و تثبیت مینماید، دقت در حضور شمر در بزنگاههای کربلا و نقاط ترحّم یا احترامآمیز آن است.
نقش شمر در هرچه جنایتآمیزتر شدن ماجرای عاشورا بسیار ویژه و منحصر بهفرد است. گوشهای از نقشآفرینیهای تأثیرگذار او را در ادامه مرور مینماییم:
۱. اوست که نمیگذارد رایزنی عمرسعد با عبیدالله به نتیجه برسد و گزینهای را مطرح میکند که هیچکس تردیدی ندارد که امام حسین علیهالسلام آن را نخواهد پذیرفت. گزینهای که تمام سنگینی ماجرای کربلا را بر سر عبیدالله خراب میکند. [۷]
۲. پس از آنکه به دستور امام حسین علیهالسلام، هیزمهای انباشتهشده در خندق را آتش زدند، این شمر بود که فریاد برداشت: «حسین، میخواهی پیش از قیامت، خود را به آتش بیندازی؟» امام با شناختن شمر فرمود: «پسر زن بزچران! تو به آن آتش سزاوارتری.» [۸]
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13439
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🏴 #تحلیل_تاریخی
🏴 #دشمنشناسی
✡ #شمر_بن_ذیالجوشن
✡ #فرستاده_مخصوص_یهود
🖋قسمت دوم؛
🔸 در قسمت قبل گفتیم:
نکتهی دیگری که مأمور ویژهی شام بودن شمر بن ذی الجوشن را بیشتر تقویت و تثبیت مینماید، دقت در حضور شمر در بزنگاههای کربلا و نقاط ترحّم یا احترامآمیز آن است.
نقش شمر در هرچه جنایتآمیزتر شدن ماجرای عاشورا بسیار ویژه و منحصر بهفرد است.
گوشهای از نقشآفرینیهای تأثیرگذار او را در ادامه مرور مینماییم؛
🔸مورد سوم:
٣. وقتی زهیر مشغول خطبهخوانی بود، عدهای او را دشنام دادند و گفتند:
«ما شما را رها نمیکنیم، مگر آنکه یا بکُشیمتان یا تسلیم دستور عبیدالله شوید.»
زهیر دوباره به نصیحت کردن آنها پرداخت و گفت:
«لااقل حسین را با یزید تنها بگذارید».
اینجا بود که شمر تیری بهسوی زهیر پرتاب کرد و فریاد زد:
«ساکت شو! حوصلهی ما را سر بردی!»
زهیر به او گفت:
«ای پسر آن کسی که بر پاشنهی پای خود ادرار میکرد! من با تو سخن نمیگویم. تو حیوانی بیش نیستی…» [۹]
۴. وقتی امام حسین علیهالسلام مشغول خطبهخوانی و ارشاد مردم بود و امید آن میرفت که منطق حضرت لااقل در برخی از کوفیان مؤثر واقع شود، این شمر بود که فریاد برداشت:
«او منافق است؛ اصلاً نمیداند چه میگوید.» [۱۰]
۵. وقتی شمر دید که کوفیان در برابر حملات امام، راهی جز فرار ندارند، اسبسواران را پشتسر پیادهنظام مستقر کرد تا راه فرار نداشته باشند و تیراندازان را نیز مأمور کرد امام را هدف بگیرند.
این کار باعث کاستهشدن توان امام شد و شمر به سواران و پیاده نظام نهیب زد تا به امام حملهور شوند. [۱۱]
۶. این شمر بود که با دیدن امام سجاد (ع) که در تب بیماری میسوخت، دستور کشتن ایشان را داد.
این دستور چنان سنگدلانه بود که دیگران را به اعتراض واداشت و عمر سعد نیز آن را نپذیرفت. [۱۲]
۷. پس از اسارت نافع بن هلال که دو دستش شکسته شده بود، شمر و یارانش او را پیش عمر سعد آوردند…؛
شمر به عمر گفت:
«او را بکُش.»
عمر گفت:
«خودت آوردهای، خودت هم هر کاری میخواهی بکن.»
شمر شمشیر کشید ...
نافع گفت:
«اگر تو مسلمان بودی، از اینکه با گناه کشتن ما به پیشگاه خدا بروی شرم داشتی. خدا را شکر که مرگ ما را به دست بدترین آفریدههای خود قرار داد.»
... و شمر او را کشت! [۱۳]
۸. شمر و همراهانش با رسیدن به دربار یزید، سر امام (ع) را مقابل او پرتاب کردند و شمر چنین گفت:
"ای امیرالمؤمنین! این [مرد] با هجده نفر از خاندانش و شصت نفر از همراهانش بهسوی ما آمد و ما هم از او خواستیم فرمان عبیدالله بن زیاد را بپذیرد و چون او نپذیرفت، هنگام طلوع آفتاب به آنها حملهور شدیم. آنها همچون کبوترانی بودند که بهدنبال فرار از چنگال باز شکاری بودند. در چشم برهمزدنی آنها را کشتیم و جنازههایشان هم در بیابان رها شده است!!" [۱۴]
🔸از مجموع این گزارشها بهروشنی بهدست میآید که شمر بن ذی الجوشن یک فرستادهی ویژه از سوی شام است.
فرستادهای با مأموریتی سرّی و برای پیشبرد ماجرا؛ همانگونه که دربار شام – بهعنوان محصول مشترک دو شاخهی باطل – مأمور به هدایت آن است.
این نقش ویژه آنچنان برجسته است که اهل بیت علیهمالسلام نیز از میان تمامی وحشیهای حاضر در کربلا، نگاه خاصی به شمر دارند.
🔸رسول خدا (ص) در خواب خود، شمر را بهصورت سگی سیاه و سفید دیده بود که خون خاندانش را میلیسد! [۱۵]
ضمناً شمر از شهود علیه حجر بن عدی بود. [۱۶]
🔸نکتهی دیگر در خصوص شمر اینکه رفتار شمر مهمترین دلیل بر بیدینی کامل اوست.
پیش از این، تصریح نافع بن هلال و زهیر بن قین در این زمینه گذشت.
🔸همچنین باید توجه داشت که شمر تنها کسی بود که در کوفه «طیلسان» بر سر میگذاشت. [۱۷]
در ماجرایی تاریخی آمده که انس بن مالک با دیدن جماعت طیلسانپوش در بصره، به یاد یهودیان خیبر افتاد. [۱۸]
🔸گذشته از اینها نام پدر شمر، شرحبیل است [که ظاهراً همانند نام خود او، نامی عبری است] و ذیالجوشن تنها لقب اوست. [۱۹]
بنابراین حتی میتوان شمر را از یهودیان ساکن کوفه بهشمار آورد.
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee