🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#خوندلی_که_لعل_شد؛
کتاب خاطرات رهبر انقلاب
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13516
◀️ قسمت پنجاهوهفتم؛
📒 فصل نهم؛ کاخ سفید ۲.
🔶🔸کتاب هدفمند
کتاب "آینده در قلمرو اسلام" تالیف سید قطب را ترجمه کردم و در چاپخانه معروف خراسان مشغول چاپ آن شدیم
نزدیک بود چاپ کتاب به پایان برسد که با خانواده و بستگان از مشهد به یک سفر گردشی رفتیم
این سفر در فروردین ۱۳۴۵ صورت گرفت و فرزندم مصطفی در آن زمان ۴۰ روزه بود
به تهران رفتیم
سپس به قم و از آنجا به اصفهان
بعد در برگشت به مشهد دوباره تهران آمدیم
در یکی از مسافرخانههای تهران بودیم که خبر حمله ساواک به چاپخانه خراسان و مصادره همه نسخههای ترجمه کتاب و دستگیری مدیر "موسسه سپیده" رسید
به من گفتند ساواک دنبال شماست
مدتی بعد خبر دستگیری یکی دیگر از اعضای موسسه نیز رسید
یقین کردم که ساواک در اتخاذ موضعی سخت نسبت به کتاب و مترجم آن جدیست
موضوع را با همسرم و مادرش که همراهمان بود مطرح کردم
پیشنهاد کردم همه به مشهد برگردند و مرا در جریان اوضاع آنجا قرار دهند و به من اطلاع دهند که آیا ماندن من در تهران به مصلحت است یا برگشتنم به مشهد
خودم به تنهایی در اتاق مسافرخانه ماندم
چند روز بعد یکی از برادران ۵۰ نسخه از ترجمه کتاب را برایم آورد
معلوم شد برادران احساس خطر کرده و پیش از حمله ساواک صد نسخه از کتاب را حفظ کردهاند
از چاپ کتاب خیلی خوشحال شدم زیرا نخستین اثر من بود که چاپ میشد
چاپ خوبی هم شده بود و طرح روی جلد زیبایی داشت
نسخههایی از آن را در میان دوستان توزیع کردم
بقیه را هم نزد یکی از بستگانمان به امانت گذاشتم و به او گفتم اینها کتابهای ممنوعه و خطرناکی است
چند روز بعد یکی از دوستان مرا به مسجدی دعوت کرد که سنگ بنای آن را گذاشته بودند ولی هنوز ساخته نشده بود
دست اندرکاران این مسجد خواسته بودند از زمین آن در ایام محرم استفاده کنند؛
لذا دور آن را با ورق آهنی محصور کرده و روی آن چادر زده بودند و برای نماز و مراسم آماده شده بود
دعوت را پذیرفتم
در آنجا در دهه اول محرم امامت جماعت را بر عهده داشتم
پس از نماز هم منبر میرفتم
سپس یک سخنران برای دهه دوم و سخنرانی برای دهه سوم محرم دعوت کردم
این همان مسجدی است که اکنون در خیابان نصرت در نزدیکی دانشگاه تهران قرار دارد و پس از ساخته شدن به مسجد امیرالمومنین علیهالسلام معروف شده است
🔶🔸تو تحت تعقیبی
یک روز در خیابانی نزدیک دانشگاه تهران پیاده میرفتم که ناگهان با آقای هاشمی رفسنجانی روبرو شدم
دیدم ایشان با تعجب و شگفتی به من نگاه میکند
گفت: "شما چطور به این شکل در خیابان راه میروید و خود را مخفی نمیکنید!؟"
گفتم: "برای چه مخفی شوم!؟ من امام جماعت هستم و منبر میروم."
گفت: "شما تحت پیگرد هستید! گروه ۱۱ نفره لو رفته است. آقای آذری قمی دستگیر شده و ما هم در تهران تحت تعقیب هستیم."
گفت؛ سوار اتوبوس بوده و وقتی مرا دیده پیاده شده تا از جریان مطلع کند
گفتم: "بسیار خوب! حالا چه باید بکنیم؟!"
گفت: "امروز برای مشورت درباره اینکه چه کاری باید بکنیم با برخی اعضای گروه جلسه داریم."
محل قرار در خیابان ایران بود؛ یکی از خیابانهای مرکزی تهران
زیرا هیچ یک از اعضای گروه در تهران خانه نداشتند
نمیخواستیم کسی از دوستان را به دردسر بیندازیم
در خیابان ایران به هم رسیدیم
چهار نفر بودیم؛ من، آقای هاشمی، آقای ابراهیم امینی و آقای قدوسی
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/13648
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotale
🏴🌹 🇮🇷 🌹🏴
#داستان_کوتاه
کم کردن وحشت قبر
ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﻭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ علیهالسلام
ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺷﻴﺦ ﻣﺮﺗﻀﺎﻱ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﻳﺰﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ علیهالسلام ﺑﻮﺩ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻣﺎ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺧﻠﺎﺻﻪ ﻛﺮﺩﻩﺍﻳﻢ.
ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻣﻲﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺫﺧﻴﺮهﺍﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺫﺧﻴﺮﺓ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ علیهالسلام ﺍﺳﺖ.
ﺣﺪﻭﺩ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺑﺎ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺮﻋﺸﻲ ﻧﺠﻔﻲ ﻗﺮﺍﺭﻱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻓﺖ، ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺑﺎﺧﺒﺮ ﻛﻨﺪ.
ﺁﻗﺎﻱ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﻲﺷﻮﺩ.
ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺮﻋﺸﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻲﺑﻴﻨﺪ ﻭ ﻣﻲﭘﺮﺳﺪ: "ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟"
ﺁﻗﺎﻱ ﺣﺎﺋﺮﻱ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ:
"ﻭﻗﺘﻲ ﻣُﺮﺩﻡ، ﺩﻭ ﻣﻠﻚ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﺆﺍﻝ ﺁﻣﺪﻧﺪ.
ﺧﻴﻠﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ.
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺻﺪﺍﻳﻲ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﻣﻲﮔﻔﺖ:
"ﻧﺘﺮﺱ ﻧﺘﺮﺱ!"
ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺻﺪﺍ ﺧﻮﻑ ﻣﻦ ﻛﻢ ﺷﺪ.
ﺑﺎ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺻﺪﺍ، ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﻠﻚ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻛﻠﻲ ﺯﺍﺋﻞ ﺷﺪ.
ﺻﺎﺣﺐ ﺻﺪﺍ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﻲ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: "ﺗﺮﺳﻴﺪﻱ؟!"
ﮔﻔﺘﻢ: "ﺁﻗﺎ! ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻦﻗﺪﺭ ﻧﺘﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ.
ﻓﺮﻣﻮﺩ: "ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻛﺎﺭﻱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ."
ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: "ﺷﻤﺎ ﻛﻴﺴﺘﻴﺪ؟!"
ﻓﺮﻣﻮﺩ:
"ﺍﻳﻦ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﺑﺎﺯﺩﻳﺪ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ، ﺷﺼﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻢ ﻣﻲﺁﻳﻢ."
ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﺒﺖﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﺯﺥ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻟﻢ ﺷﺪ.
📚 منبع:
احتضار تا عالم قبر ، حجت الاسلام عالی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee