eitaa logo
سالن مطالعه
192 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
979 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 "" نوشته حجت‌الاسلام مظفر سالاری بامضمونی درباره وظایف مسلمانان درزمان غیبت 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/18659 ◀️ قسمت ۵۷م - مسرور چه می‌شود؟ - نگران او نباشید. آن زیرزمین، هرچه باشد، بدتر از سیاهچال نیست. او دلش می‌خواست هم صاحب حمام شود و هم با شما ازدواج کند. خوشحالم که دیگر امیدی به ازدواج با شما ندارد. ماجرای خیانتش را به پدربزرگم گفته‌ام.‌ تا فردا همه بازار از آن با خبر خواهند شد. مسرور، در هر صورت، چاره‌ای ندارد جز اینکه از حلّه بگذارد و برود. دلم می‌خواست در آخرین لحظه از ریحانه بپرسم که چه کسی را در خواب دیده است. قبل از آنکه حرفی بزنم، ریحانه گفت: "پدرم ضعیف و لاغر و نحیف است. اگر بخواهند شکنجه‌اش بکنند، زود از پا در می‌آید." با این حرف و دیدن دوباره‌ی اشک‌های ریحانه، از سوالم صرف نظر کردم و پس از خداحافظی از خانه بیرون آمدم. ریحانه در آستانه در قرار گرفت و گفت: "امیدوارم تا ساعتی دیگر شما و پدرم باز گردید و همه این ناراحتی‌ها تمام شود." - احساس می‌کنم اگر شما دعا کنید این‌گونه خواهد شد. خواستم بروم، ولی باز لختی درنگ کردم و گفتم: "این احتمال هست که دیگر یکدیگر را نبینیم. خواهش می‌کنم اشک‌های‌تان را پاک کنید. دوست ندارم شما را غمگین به یاد بیاورم." ریحانه، انگار که از حرف من خنده‌اش گرفته باشد، لبخند زد و حتی اندکی خندید. اشک‌هایش را پاک کرد. چند قدم عقب‌عقب رفتم. در کوچه کسی نبود. با گام‌هایی تند و استوار از خانه صفوان و از ریحانه فاصله گرفتم. سر کوچه، لحظه‌ای به عقب نگاه کردم. ریحانه هنوز در آستانه در ایستاده بود. آهی کشیدم و وارد کوچه بعدی شدم. شاید به سوی مرگ می‌رفتم، اما شاد و سبک‌بال بودم. چفیه‌ای را که همراه داشتم به سر انداختم و با یکی از دو گوشه آن، نیمی از صورتم را پوشاندم تا شناخته نشوم. در دل خدا را شکر کردم که توانسته بودم قبل از فرا رسیدن روز جمعه، ریحانه را ببینم و با او حرف بزنم. آن موقعیت خطرناک، به من و او مجال داده بود که یکدیگر را ببینیم و مانند دوران کودکی با هم صحبت کنیم. این دیدار و گفت‌وگو، بی‌تردید برای ریحانه عادی بود؛ ولی برای من معنایی دیگر داشت. من داشتم برای نجات ابوراجح جان خود را به خطر می‌انداختم. طبیعی بود که ریحانه برای من لبخند بزند و سپاس‌گذار باشد. به سرعت از کوچه‌ها می‌گذشتم. هیچ‌کس باور نمی‌کرد که من آن‌چنان سبک‌بال و بی‌پروا به استقبال خطر می‌روم. به جایی می‌رفتم که هر کس دیگر از آنجا می‌گریخت. اگر ماموران دستگیرم می‌کردند، امکان نداشت بتوانند مرا زودتر از آنچه خود می‌خواستم به دارالحکومه برسانند. به حمام رسیدم. با عجله در را باز کردم و وارد شدم. حمام در آن سکوت غیرمعمولش وهم‌انگیز به نظر می‌آمد. قوها روی دیواره حوض ایستاده بودند. جای ابوراجح و مشتری‌ها و زمزمه‌هایی که همیشه از صحن حمام به گوش می‌رسید خالی بود. قوها گویی منتظر من بودند کنارشان که نشستم، حرکتی نکردند. آهسته آنها را در بغل گرفتم و ایستادم. به زحمت درِ حمام را قفل کردم و کلیدش را به پیرمرد ذغال‌فروش دادم. به او گفتم: کلید حمام را تنها به ابوراجح خواهی داد یا به خانواده‌اش. پرسید: مسرور چه؟ - هرگز! او به ابوراجح خیانت کرد و باعث شد دستگیرش کنند. - برای چه؟ - برای رسیدن به این حمام. پیرمرد کلید را روی رف(طاقچه)، زیر بسته‌ای گذاشت و گفت: مطمئن باشید رنگش را هم نخواهد دید. به راه افتادم. با هر دست ، یکی از قوها را زیر بغل گرفته بودم. سرهای زیبا و نوک قرمزشان کنار صورتم بود. آنها با کنجکاوی به مغازه‌ها و رهگذران نگاه می‌کردند. مدتی بود که از خانه‌شان بیرون نیامده بودند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/18777 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
27.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 در فضیلت سوره قدر!!! نقل از پیامبر اکرم خطاب به امیرالمؤمنین: "این سوره مربوط به شما و فرزندان شماست" 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ‏... سلام بر تو! که آیه آیه‌ی قرآن به سمت تو دعوت می‌کند. و بر روزی که قرآن به دستان تو احیا خواهد شد. ای دل بشارت می‌دهم؛ خوش روزگاری می‌رسد ... شب را سحر باشد ز پی؛ آخر بهاری می‌رسد ... ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ بی‌قرار و نگران؛ صورتش را مدام روی زمین می‌زد. هیچ کس نمی‌فهمید آهو دردش چیست. امام فرمود: مادر است؛ صیادی بچه‌اش را صید کرده، متوسل شده به من برای آزادی او. برویم خانه صیاد! در زدند. صیاد با دیدن امام تعجب کرد. فرمود: آهو بچه‌اش را می‌خواهد، حاضری آهو را به من ببخشی؟ گفت: جانم فدای شما! لحظه‌ای بعد بچه‌آهو کنار مادرش بود. آهوی مادر جلو آمد. می‌خندید و دم تکان می‌داد. امام سجاد علیه السلام فرمود: می‌دانید چه می‌گوید؟ دارد برای من دعا می‌کند: "خدا حقی را که از شما ربودند به شما برگرداند و غایب‌تان را برساند. همانطور که بچه مرا به من برگرداندید..." 📚 برگرفته از بصائر الدرجات ج‏۱، ص۳۵۳ 📚دلائل الامامة ج۱ ص۲۰۶ 👈 دعا برای فرج، یک اصل است. اصلی که حتی حیوانات آن را می‌شناسند! 🔸🌺🔸-------------- قرارگاه مردمی خادمیاران مهدوی @khademyaran_mahdavi
هدایت شده از سالن مطالعه
🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
7تصویر جزء هفتم.pdf
9.96M
تصویر جزء هفتم 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
7صوت تحدیر جزء هفتم.mp3
4.22M
تلاوت جزء هفتم 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
7صوت ترجمه جزء هفتم.mp3
7.5M
ترجمه جزء هفتم 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 💐 عن النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله: لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَة. از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله: اگر بندهٔ «خدا» می‏دانست که در ماه رمضان چیست[چه برکتی وجود دارد]؟ دوست می‏داشت که تمام سال، رمضان باشد. بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۴۶ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 عملی که سرنوشت انسان را تغییر می‌دهد‌! کدام بخش از مفاتیحِ بیشتر استفاده شده بود؟! چقدر مناسب است در ، این دعا را شروع کنیم 🔸🌺🔸-------------- قرارگاه مردمی خادمیاران مهدوی @khademyaran_mahdavi
دعای عهد با صدای فانی.mp3
8.25M
🤲 دور پنجم روز هفتم از حضرت امام صادق علیه‌السلام: هركس چهل صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد؛ و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد او را از گور بیرون آورند و در خدمت آن حضرت باشد؛ و حق تعالی به هركلمه هزار حسنه او را كرامت فرماید و هزار گناه از او محو كند. 🔸🌺🔸-------------- قرارگاه مردمی خادمیاران مهدوی @khademyaran_mahdavi
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ امروز؛ دوشنبه‌ ☀️ ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ ☪ ۷ رمضان ۱۴۴۵ ✝ ۱۸ مارس ۲۰۲۴ متعلق به دو سبط پیامبر؛ دو کشتی نجات و دو سرور جوانان بهشتی و صلوات‌الله‌علیهما ذکر امروز؛ یکصد مرتبه یَا قَاضِیَ الحَاجَاتِ 📆 روزشمار: 💐 ۲ روز تا آغاز سال ۱۴۰۳ هجری شمسی ▪️ ۳ روز تا سالگرد رحلت ام‌المؤمنين خدیجه کبری علیهاالسلام 💐 ۸ روز تا سالگرد میلاد سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🤲 ۱۱ روز تا اولین شب قدر؛ شب ۱۹ ماه مبارک رمضان 🏴 ۱۲ روز تا سالگرد ضربت خوردن امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام ۴۰ق 🏴 ۱۴ روز تا سالگرد شهادت امام امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب علیهماالسلام ۴۰ق •┈┈••✾•🌸مناسبت‌های امروز🌸•✾••┈┈• 📆 مناسبت‌های شمسی 📆 مناسبت‌های قمری 📆 مناسبت‌های میلادی 🖊 بیشتر بدانیم؛ 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews759797104121505056204614.pdf
12.8M
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 تمام صفحات امروز دوشنبه‌ ۲۸م اسفند ۱۴۰۲ 🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📖 @salonemotalee
🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee