11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ فیلم شوک آور ربایش یک سپاهی و اعتراف گیری اجباری در اطراف تهران / گنده لات هایی که نوچه موساد شدند،،
#امنیتی
🔷 گزارشی از اقدامات اراذل و اوباشی که به اعدام محکوم شدند را ببینید. این اراذل و اوباش مرتبط با سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بودند.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴پخش مستند «نقابدارها» شنبه ١٢ آذر ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه از شبکه افق
♦️مستند نقابدارها در خصوص نقش مراکز سایبری در جنگهای ترکیبی است و روایتی کمتر شنیده شده و قابل تامل از این مساله را در برمیگیرد.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
📲واکنش مهاجرانی به لیس زدن نور پهلوی توسط سگ
«عطاءالله مهاجرانی» فعال سیاسی خارج کشور:
🔺اتفاقا پدربزرگ خانم نور! يك سگ غول پيكر سياه مكزيكى داشت اسمش بنو بود. شاه با بنو صبحانه مىخورد نه با شهبانو يا فرزندان، نه حتى با اوسا اسدالله و مهمانان. بنو موقع ضيافت هم روى ميز غذا مىرفت و سرش را توى ظرف غذاها مىكرد و از بشقاب ملكه مادر هم مىخورد و شاه قاهقاه مىخنديد.
🔺در دوم بهمن ١٣٥٧ كه شاه با دو هواپيماى جمبوجت از ايران به مصر رفت. يك هواپيما پر از چمدان و صندوقچه بود. روى صندلىها هم به جاى مسافر چمدانهاى كوچك بود. در هواپيماى ديگر شاه و شهبانو و سگها و سگبان و آشپزبودند. جايى براى هويدا و نصيرى و خسروداد و رحيمى و ربيعى و همايون نبود.
🔺شهبانو فرح بيش از هر كسى مىتواند داستانهاى سگ سياه شاه را براى نور روايت كند. گاهى بنو سرش را توى بشقاب شهبانو يا اشرف يا ملكه مادر مىكرد. كسى حق اعتراض نداشت. گاه بشقاب روى پاى افراد مىافتاد.
🔺شهبانو در جشن تولدش در بيرجند كه شتر سوارى كرد، سگش از كيك تولد $٤٠٠ فرانسوى خورد!
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌#چی_بودیم_چی_شدیم؟! ( ۱ )
⭕️🎥 فیلمی دیده نشده از اولین تحریم نفتی ایران
📛 ببینید چطور انگلیس نفتکش ایران را در زمان پهلوی میدزدد و محمدرضا با ذلت این تحقیر را می پذیرد
👈 👌حالا جرات دارن یه قطره نفت بدزدن 😂
از ذلت به اوج اقتدار رسیدیم
#قضاوت_با_شما
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#داستان
#سرزمین_زیبای_من
سلام و احترام
انشاءالله ؛ هر روز یک قسمت از داستان پرهیجان و زیبای "سرزمین زیبای من"
خاطرات یک سیاهپوست بومی اهل استرالیا در کانال #سالن_مطالعه تقدیم میشود.
قسمت اول: https://eitaa.com/salonemotalee/5523
این جوان سیاهپوست برای اینکه در دنیای پر از #توحش_مدرن_غرب بتواند اولین لوازم حق حیات را برای سیاهپوستان احیاء کند، زحمات بسیار و گاهی طاقتفرسا کشیده است.
✳️ بومیان استرالیا توسط #استعمارگران_انگلیسی بهعنوان نوعی حیوان دستهبندی شدند، تا سال ۱۹۶۰ که سرانجام بهعنوان انسان پذیرفته شدند!
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#داستان
#سرزمین_زیبای_من
قسمت سوم؛
روز اول مدرسه مادرم با بهترین تکه پارچههایش برایم لباس دوخت.
پدر نیز با پس انداز اندکش یک دفتر و چند مداد برایم خرید.
آنها را در کیسه پارچهای که مادر برایم دوخته بود ریختم و همراه پدر راهی مدرسه شدم...
پدرم با شوق تمام چند کیلومتر تا مدرسه من را کول کرد، زیرا کسی حاضر نمیشد دوتا بومی سیاهپوست را تا شهر سوار کند
وارد دفتر مدرسه که شدیم پدرم در زد و با سلام وارد شد.
مدیر نیمنگاهی به من انداخت و با انزجار رو به یکی از مردهای حاضر در دفتر گفت:
"آقای دنتون! این بچه از امروز شاگرد شماست"
پدرم با شادی نگاهی به من کرد:
"قوی باش کوین! تو از پسش برمیای!"
به دنبال معلم وارد کلاس شدم.
همه با تعجب به من نگاه میکردند.
تنها بچه سیاهپوست در یک مدرسه سفید!
معلم تمام مدت کلاس حتی به من نگاه نکرد.
من دیرتر از بقیه بچهها به مدرسه امده بودم.
همه آنها حروف الفبا را یاد گرفته بودند
اما من نمیفهمیدم و برای هیچکس اهمیتی نداشت!
و این تازه شروع سختیهای من بود ...
زنگ تفریح چندتا از بچهها به سرم ریختند و تا میتوانستند مرا کتک زدند.
-- هی سیاهِ بوگندو! کی به تو اجازه داد بیای اینجا؟!
من به کتک خوردن عادت داشتم و برایم دردی نداشت اما بدترین قسمت ماجرا زمانی بود که آنها مداد و دفترم را در توالت انداختند.
وسایلم بوی نامطبوعی گرفته بود.
دلم میخواست آنقدر بزنمشان تا خون بالا بیاورند
اما یاد پدرم افتادم ...
اینکه چقدر کتک خورد و تحقیر شد.
چقدر دلش میخواست من درس بخوانم و نصیحتهایش برای اینکه با کسی درگیر نشوم تا بهانهای برای اخراجم نشود...
بدون هیچ حرفی وسایلم را از توالت درآوردم.
همانطور گذاشتمشان توی کیسه و به کلاس برگشتم درحالیکه تمام تنم بوی بدی میداد.
یکی از بچهها با خنده از ته کلاس گفت:
"عین اسمت بوگندویی! ویزل (راسو)!!!
و همه به من خندیدند...😔💔
مدرسه که تمام شد رفتم توی دستشویی.
خیلی آرام دفتر و وسایلم را شستم.
خیلی مراقب بودم که دفترم خرابتر از این نشود.
لباسهایم را هم در آوردم و شستم
و همانطور خیس تنم کردم
و سپس در آفتاب نشستم و منتظر پدر شدم.
دلم نمیخواست پدر من را در آن وضع ببیند.
مطمئن بودم با دیدن من در آن وضعیت قلبش میشکند.💔
تا غروب که پدرم خسته از راه رسید، لباسها و وسایل من خشک شده بود.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ کارتون مهاجران و ماجراهای لوسی را یادتان هست؟
🔹این کارتون نوستالژیک داستان مهاجرت یک خانواده #انگلیسی به #استرالیاست اما نکته قابل توجه این است که مهاجمان انگیسی، مردم بومی استرالیا را به #بردگی گرفتند و حتی آنها را جزء #حیوانات میدانستند اما ببینید چگونه این کارتون حضور انگلیسیها در استرالیا را مسالمتآمیز و مثبت نشان میدهد و کسی نمیپرسد که مهاجران انگلیسی چرا و چگونه به استرالیا رفتهاند؟
🔸استعمارگران بهشدت دنبال پاک کردن سابقه جنایاتشان در کشورهای استعمارزده هستند و این کارتون و فیلمهای سینمایی دیگر مصداق خوبی برای این اقدام آنان است.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
16.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کودکانه
کارتون آموزنده شهر موشکی به پایان رسید و از امروز انشاءالله در خدمت هستیم با کارتون "شجاعان" حکایتگر دلاوریهای رزمندگان هوانیروز در ۸ سال دفاع مقدس؛
📺 #کارتون زیبای #شجاعان
قسمت یکم
🎞 این قسمت : قرارگاه عقاب
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
حال خوب، نماز خوب 44.mp3
10.82M
حال خوب، نماز خوب ۴۴
#شرح_آداب_الصلاه #امام_خمینی
#نماز
درخدمت #استاد_احمد_غلامعلی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
@drgholamali