#داستان
#سرزمین_زیبای_من
قسمت سوم؛
روز اول مدرسه مادرم با بهترین تکه پارچههایش برایم لباس دوخت.
پدر نیز با پس انداز اندکش یک دفتر و چند مداد برایم خرید.
آنها را در کیسه پارچهای که مادر برایم دوخته بود ریختم و همراه پدر راهی مدرسه شدم...
پدرم با شوق تمام چند کیلومتر تا مدرسه من را کول کرد، زیرا کسی حاضر نمیشد دوتا بومی سیاهپوست را تا شهر سوار کند
وارد دفتر مدرسه که شدیم پدرم در زد و با سلام وارد شد.
مدیر نیمنگاهی به من انداخت و با انزجار رو به یکی از مردهای حاضر در دفتر گفت:
"آقای دنتون! این بچه از امروز شاگرد شماست"
پدرم با شادی نگاهی به من کرد:
"قوی باش کوین! تو از پسش برمیای!"
به دنبال معلم وارد کلاس شدم.
همه با تعجب به من نگاه میکردند.
تنها بچه سیاهپوست در یک مدرسه سفید!
معلم تمام مدت کلاس حتی به من نگاه نکرد.
من دیرتر از بقیه بچهها به مدرسه امده بودم.
همه آنها حروف الفبا را یاد گرفته بودند
اما من نمیفهمیدم و برای هیچکس اهمیتی نداشت!
و این تازه شروع سختیهای من بود ...
زنگ تفریح چندتا از بچهها به سرم ریختند و تا میتوانستند مرا کتک زدند.
-- هی سیاهِ بوگندو! کی به تو اجازه داد بیای اینجا؟!
من به کتک خوردن عادت داشتم و برایم دردی نداشت اما بدترین قسمت ماجرا زمانی بود که آنها مداد و دفترم را در توالت انداختند.
وسایلم بوی نامطبوعی گرفته بود.
دلم میخواست آنقدر بزنمشان تا خون بالا بیاورند
اما یاد پدرم افتادم ...
اینکه چقدر کتک خورد و تحقیر شد.
چقدر دلش میخواست من درس بخوانم و نصیحتهایش برای اینکه با کسی درگیر نشوم تا بهانهای برای اخراجم نشود...
بدون هیچ حرفی وسایلم را از توالت درآوردم.
همانطور گذاشتمشان توی کیسه و به کلاس برگشتم درحالیکه تمام تنم بوی بدی میداد.
یکی از بچهها با خنده از ته کلاس گفت:
"عین اسمت بوگندویی! ویزل (راسو)!!!
و همه به من خندیدند...😔💔
مدرسه که تمام شد رفتم توی دستشویی.
خیلی آرام دفتر و وسایلم را شستم.
خیلی مراقب بودم که دفترم خرابتر از این نشود.
لباسهایم را هم در آوردم و شستم
و همانطور خیس تنم کردم
و سپس در آفتاب نشستم و منتظر پدر شدم.
دلم نمیخواست پدر من را در آن وضع ببیند.
مطمئن بودم با دیدن من در آن وضعیت قلبش میشکند.💔
تا غروب که پدرم خسته از راه رسید، لباسها و وسایل من خشک شده بود.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ کارتون مهاجران و ماجراهای لوسی را یادتان هست؟
🔹این کارتون نوستالژیک داستان مهاجرت یک خانواده #انگلیسی به #استرالیاست اما نکته قابل توجه این است که مهاجمان انگیسی، مردم بومی استرالیا را به #بردگی گرفتند و حتی آنها را جزء #حیوانات میدانستند اما ببینید چگونه این کارتون حضور انگلیسیها در استرالیا را مسالمتآمیز و مثبت نشان میدهد و کسی نمیپرسد که مهاجران انگلیسی چرا و چگونه به استرالیا رفتهاند؟
🔸استعمارگران بهشدت دنبال پاک کردن سابقه جنایاتشان در کشورهای استعمارزده هستند و این کارتون و فیلمهای سینمایی دیگر مصداق خوبی برای این اقدام آنان است.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
16.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کودکانه
کارتون آموزنده شهر موشکی به پایان رسید و از امروز انشاءالله در خدمت هستیم با کارتون "شجاعان" حکایتگر دلاوریهای رزمندگان هوانیروز در ۸ سال دفاع مقدس؛
📺 #کارتون زیبای #شجاعان
قسمت یکم
🎞 این قسمت : قرارگاه عقاب
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
حال خوب، نماز خوب 44.mp3
10.82M
حال خوب، نماز خوب ۴۴
#شرح_آداب_الصلاه #امام_خمینی
#نماز
درخدمت #استاد_احمد_غلامعلی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
@drgholamali
#لطیفه_نکته ۲۴۹
سلام بر شما همراه گرامی و همهی کسانی که کمک کردن به دیگران رو وظیفهی خودشون میدونن 😜
🔸گاهی اوج کمک کردن شوهرا به خانماشون تو کار خونه اینه که بهشون میگن؛
"ولش کن خانم، بعداً که سرحال بودی انجام بده!"😂😐😂😂
امام صادق علیه السلام؛
قَضَآءُ حَاجَه المُؤمِنِ اَفضَلُ مِن اَلفِ حَجَّه مُتََقَبَّلَه بِمَنَاسِکِهَا وَ عِتقِ رَقَبَه لِوَجهِ اللهِ وَ حملانِ أَلفِ فَرَسٍ فِی سَبیلِ اللهِ بِسَرجِهَا وَ لُجُمِهَا
فضیلت پاداش برطرف کردن نیاز مؤمن, از هزار حجّی که تمام اعمال آن قبول شده باشد و آزاد کردن یک بنده در راه خدا و بخشش بار هزار اسب در راه خدا با زین و لجامش, بیشتر است.
بحارالأنوار، ج۷۴، ص۲۸۵
◀️ دوستان عزیزم! خدمت به خلق خدا و تلاش برای رفع نیاز آنان زیباترین جلوه انسانی است که خداوند را خشنود میکند و ارزش معنوی بالایی دارد.
مخصوصا برای خانواده و همسر و فرزندان ارزش این کار دو چندان است.
چنانچه کسی جایگاه و مقامی دارد که با آن بتواند به دیگران خدمت کند قدر بداند و خدمت کند و بداند که اگر خدمت نکند روزی در پیشگاه خداوند منان بسیار شرمسار خواهد بود.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee