#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۷۳
🖋 مقالهی شانزدهم:
#عصر_عثمان_حکومت_بنیامیه_آلیهود
عصر عثمان؛ حکومت بنیامیه و آلیهود
قسمت پنجم؛
◀️ راهکارهای علی (ع) در برابر سیاست معاویه
امام علی (ع) میدانستند تشدید بحران و کشتن عثمان، نمیتواند مشکل را حل کند.
در اینجا تنها تدبیر و درایت و اطاعتپذیریِ عوامل مؤثر، در بحران به کار میآمد.
مردم باید صاحب بصیرت و تحلیل باشند و بفهمند که در مواردی شتابگرفتن بحران به صلاح نیست.
ولی انسانهای فهمیده اندک بودند.
🔹بنابراین حضرت در پی آرامکردن بحران بود و کشتهشدن عثمان را به صلاح نمیدانست.
چون میدانستند کشتهشدن عثمان بهنفع معاویه است.
ایشان برای حل بحران با شورشیان گفتوگو کرد و حتی وقتی آب را به خانه بستند، امام به عثمان آب رساندند (۲۷)
و چون بحران تشدید یافت، امام حسن و امام حسین (ع) را برای پاسداری از خانه به آنجا فرستادند. (۲۸)
🔹شورشیان میبایست متوجه هدف و مقصود حضرت میشدند و با دیدن حسنین (ع) به حقیقت ماجرا پی میبردند، اما اینگونه نبود،
تلاشهای معاویه همراه با نادانی مردم و شورشیان به تشدید بحران و قتل عثمان انجامید.
🔹ایشان خطاب به معاویه فرمودند:
«فوالله ما قتله غیرک و لاخذله سواک (۲۹)
قسم به خدا، او را جز تو کسی نکُشت و کسی جز تو او را خوار نساخت.»
و فرمودند:
تو به حمایتِ عثمان برخواستی، آنجا که حمایت از او یاریِ خودت بود؛ و او را خوار کردی، وقتی که خواری او منجر به پیروزی تو بود. (۳۰)
🔹شواهد زیر این نظریه را بیشتر تقویت میکند که عمّال معاویه پیوسته در پی تشدید بحران بودند تا هرچه زودتر به کار عثمان خاتمه داده شود و مردم را بر اقدام به قتل او تحریک میکردند:
👈 ۱. پس از آنکه مصریان به مدینه آمدند و خانهی عثمان را محاصره کردند، با وساطت علی (ع)، عثمان وعده داد بر طبق کتاب خدا و سنت نبوی عمل کند و خواستههای آنان را برآورده سازد و خطبهای خواند و مردم خشنود شدند و با خوشحالی گرد منزل وی جمع شدند تا عثمان به خواستههای آنان و وعدههای خود عمل کند؛
ولی مروان با وسوسه، عثمان را مغفول ساخت و خود بیرون آمد و با تندی با مردم سخن گفت و از آنان خواست پراکنده شوند. (۳۱)
بدیهی است که این میتوانست موجبات تشدید بحران را فراهم سازد؛
👈 ۲. پس از آنکه مصریان خانهی عثمان را محاصره کردند، و درخواست عزل عبدالله بن سعد بن ابیسرح را داشتند، با پایمردی علی (ع)، عبدالله را عزل و محمد بن ابوبکر را به حکومت مصر منصوب کرد
و گروهی از مهاجر و انصار را همراه مصریان برای رسیدگی به شکایات آنان به مصر فرستاد.
مصریان به راه افتادند.
مقداری راه پیموده بودند که سواری دیدند.
او خود را غلام عثمان و حامل پیام شفاهی برای عبدالله بن ابیسرح از عثمان معرفی کرد.
مصریان او را بررسی کردند.
در مشک آبش نامهای یافتند.
نامه را گشودند.
در آن، به حاکم مصر فرمان کُشتن و قطع دست عمرو بن بدبل، ابن عدیس و کنانه و عروه و محمد بن ابوبکر … داده شده بود!
مصریان بازگشتند.
عثمان گفت:
"نه نامه از من است و نه از آن اطلاعی دارم." گفتند:
"مگر این مُهر تو نیست که پای نامه است و غلام تو بر شتر مخصوص تو سوار و حامل این نامه بود؟!"
عثمان انکار کرد. (۳۲)
باید دانست که در آن زمان مُهر خلیفه به دست مروان بود و خلیفه بازیچهی دست مروان و بنیامیه بود.
عثمان، کاری را میکرد که به او گفته بودند
امیرمؤمنان (ع) چند بار خلیفه را بر این امر توبیخ کرد و یک بار فرمودند:
"مروان راضی نمیشود مگر به آنکه تو را از دین و عقلت منحرف کند. «مَثَل تو با آنها، مَثَل زنی است که بر شتری نشسته و افسار شتر دست دیگران است و به هرجا بخواهند او را میکشند…»." (۳۳)
همسر عثمان نیز متوجه نقشهها و فتنههای مروان بود؛
بنابراین عثمان را متوجه فتنهها و نقشههای مروان کرد و گفت:
"همانا تو اگر به گفتهی مروان عمل کنی و از او اطاعت کنی، تو را میکُشد." (۳۴)
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 فیلم اعترافات علیرضا اکبری؛ جاسوس انگلیسی
✡1⃣ ابرجاسوس انگلیس
💥 علیرضا اکبری کیست؟
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 فیلم اعترافات علیرضا اکبری؛ جاسوس انگلیسی
✡2⃣ راه ارتباطی با MI6
💥 اکبری چگونه جذب سرویس جاسوسی انگلستان شد؟
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 فیلم اعترافات علیرضا اکبری؛ جاسوس انگلیسی
✡3⃣ ملاقات با شیطان
💥 تصاویر تعقیب و مراقبت دیدار اکبری و با افسران MI6
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت هفتاد و چهارم؛
بهار سال ۶۳ را با حضور گرم حسین در خانه آغاز کردیم.
پدر و عمه هم میهمانمان بودند.
پدرم از تبوتاب افتاده بود
کمتر به سرویس میرفت و جنب وجوش دوران زندگی با مادرم را نداشت
وقتی میآمد برای وهب و مهدی، هدیه میآورد.
با حسین از گذشتهها تعریف میکرد و از بزرگی پدر حسین میگفت
گاهی به کودکی حسین گریز میزد
از روزهایی که او را با خودش به سرویس میبرد.
نکتههایی ناگفته میگفت.
حسین باوقار گوش میداد و دست آخر اظهار میکرد که:
"شما تو دوران یتیمیام برای من نه فقط دایی، که جای پدر بودید
اگه خداوند به من توفیق جهاد در راه خدا داده اثر نان حلال و همراهی دختر باکرامت شماست."
با اینکه دوتا بچه قد و نیمقد داشتم اما از اینکه تعریف و تمجید حسین را پیش پدرم بشنوم حیا میکردم و خجالت میکشیدم.
تعاون سپاه همدان برای خانوادههای متأهل خانه ساخته بود و حاجآقا سماوات مسئول تقسیم آنها بود.
به حسین گفت:
"یک واحد برای شما در نظرگرفتهام."
حسین گفت:
"اگرچه اینجا مزاحم شماییم ولی چون من کمتر همدان هستم؛ پروانه و بچه ها اینجا راحتترن."
حاج آقا دستش را گذاشت روی چشمش:
«جای شما و بچههات روی تخم چشم ماست. برایتان خانهای که توی چالهقامدین دارید، میفروشم. یک واحد کنار بقیه بچههای سپاه میخرم.»
حسین راضی نشد و گفت:
«من دو تا بچه دارم اما کسانی مثل ستار ابراهیمی چهار تا بچه دارن خونه میرسه به اونا.»
حاجی گفت:
"اتفاقاً شما همسایه ستار ابراهیمی میشید. به خاطر بچهها هم که شده قبول کنین."
حسین نگاهی به من کرد و دید که راضیام پذیرفت. اما کم داشتیم. اگر فرش زیر پاهایمان را هم میفروختیم باز کافی نبود....
حسین داشت پشیمان میشد
خانه مورد نظر ساده و در منطقهای پایین شهر بود
اما پول ما به آن هم نمیرسید
از طرفی نمیخواست بدهکار شود
چند تا عتیقه ارث مادری داشتم. آنها را فروختم و خانه سازمانی را خریدیم
خانهای که در انتهای خیابان خانه پدریام بود، نزدیک کوچه برج.
هنوز توی خانه جدید جاگیر نشده بودیم که حسین به جبهه جنوب رفت و پس از یک ماه برای چند روز آمد.
ظاهراً سالم بود تیر و ترکش نخورده بود اما تمام صورت و دستش مثل آبله مرغان بچه ها شده بود.
جوشهای کوچک سرخ و بعضیها چرکین؛ که پشه کورهها بر پوستش نقش کرده بودند قیافهاش را خنده دار کرده بود.
فهمید و به شوخی گفت:
"پشه های جزیره مجنون از روی پوتین هم میگزند چه گزیدنی!"
روزی که خواست برود، گفت:
" انگار این خونه خوش یمنه."
پرسیدم:
«چطور؟!»
گفت:
"سال گذشته از حج تمتع جا موندم. امسال قراره با تعدادی از بچههای جبهه، اگه قسمت بشه عازم شیم."
گفتم:
«خوش به سعادتت.»
مردان همسایه اعضای شورای فرماندهی تیپ بودند
با همسرانشان رفت و آمد داشتیم
همدیگر را میفهمیدیم اما سفره دلمان را پیش هم باز نمیکردیم،
گاهی از زبان شوهرانشان از مدیریت و اخلاق حسین تعریف میکردند.
تعدادی از آنها قرار بود همان سال عازم حج شوند.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
از وسعت لبخنـدتان
جـان می گیرد زنـدگی ،
بگذارید لبخنـدتان
حـال تمــام روزهای ما را خـــوب کند....
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#امام_خامنهای
#متن_سخنرانی
#روز_زن
۱۴ دی ۱۴۰۱
قسمت نهم؛
در مورد مادریِ نقش زن، نقش حقّ حیات است؛
یعنی زن تولیدکنندهی موجوداتی است که از او به وجود میآیند.
این [جور] است دیگر.
او است که حمل میکند،
او است که وضع میکند،
او است که تغذیه میکند،
او است که نگهداری میکند.
جان انسانها در مشت مادرها است؛
مادرها به فرزند حقّ حیات دارند.
محبّتی که خدای متعال در دل مادر نسبت به فرزند قرار داده، یک چیز بینظیر است؛
یعنی اصلاً هیچ عشقی از این نوع نیست،
به این کیفیّت نیست که آن را قرار داده.
صاحب حقّ حیات است،
بعد ادامهی نسل؛
مادرها مایهی ادامهی نسلند،
یعنی نسل بشر با «مادری» است که ادامه پیدا میکند.
مادرها مایهی انتقال عناصر هویّت ملّیاند؛
هویّت ملّی یک چیز مهمّی است.
یعنی هویّت یک ملّت،
شخصیّت یک ملّت در درجهی اوّل به وسیلهی مادرها منتقل میشوند؛
زبان، عادات، آداب، سنّتها، اخلاقهای خوب، عادتهای خوب، اینها همه در درجهی اوّل به وسیلهی مادر منتقل میشود.
پدر هم مؤثّر است امّا خیلی کمتر از مادر؛
مادر بیشترین تأثیر را دارد.
افشانندهی بذر ایمان در دلها؛
مادرها هستند که فرزند را مؤمن بار میآورند.
«ایمان» درس نیست که آدم به یکی درس بدهد یاد بگیرد؛
ایمان یک رویش است،
یک رشد معنوی است که بذرافشانی لازم دارد؛
این بذرافشانی به وسیلهی مادر انجام میگیرد و مادر این کار را میکند.
اخلاق را همین طور.
بنابراین نقش [او] فوقالعاده است.
حالا این دو نقش، نقش مهمّی است؛
من بارها گفتهام،
عقیدهام هم همین است،
که مهمترین و اصلیترین وظایف زن هم اینها است.
یعنی حالا این خانم گفتند «من یک خانم خانهدار هستم»،
خب خیلی خوب است.
اصلیترین نقش یک زن از نظر اسلام همین نقش خانهداری است
منتها مهم این است که خانهداری به معنای خانهنشینی نیست.
بعضی اینها را با هم اشتباه میکنند؛
وقتی میگوییم خانهداری، خیال میکنند میگوییم داخل خانه بنشینید، هیچ کار نکنید، هیچ وظیفهای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعّالیّتهای سیاسی نکنید؛ معنای خانهداری این نیست.
خانهداری یعنی خانه را داشته باشید؛
در کنار داشتن خانه، هر کار دیگری که از عهدهی شما برمیآید و میل به آن و شوق به آن را دارید میتوانید انجام بدهید؛
منتها همه در ذیل خانهداری است.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
✡ روچیلدها و سلطنت پهلوی
قسمت اول؛
🔸بررسی امپراتوری نامرئی #روچیلدها و سیطرهٔ آن بر همهٔ شئون دنیای غرب، جایگاه تعیینکنندهٔ #صهیونیسم را در تنظیم سیاستهای خاورمیانهای قدرتهای اصلی غرب نشان میدهد.
🔸استراتژی صبورانهٔ روچیلدها بهمنظور تأسیس #تمدن_بزرگ_یهود در خاورمیانه از نیمهٔ قرن نوزدهم آغاز شد و بهسوی هدف خود گامهایی خاموش و سنجیده برداشت.
🔸#ایران در استراتژی روچیلدها جایگاه اساسی داشت و لذا میتوانیم صعود سلطنت #رضاخان را گامی از سوی صهیونیسم بهمنظور تأمین شرایط لازم برای تأسیس #تمدن_یهود در خاورمیانه ارزیابی کنیم.
🔸این گام توسط #اردشیر_ریپورتر به فرجام رسید و رژیمی ضداسلامی و لائیک استقرار یافت که وظیفه داشت با سرکوب #فرهنگ_اسلامی مردم ایران، این نیروی عظیم را از منطقهٔ خاورمیانه بیگانه و منزوی سازد. همزمان در خاورمیانهٔ عربی نیز رژیمهای پوشالی و خلقالسّاعه تأسیس گردید.
🔸در بطن این محیطِ مناسب بود که توسط روچیلدها «اسکان یهودیانِ فقیر اروپا در فلسطین» توسعه یافت و سرانجام، در سال ١٩۴٨م، با مداخلهٔ آمریکا و انگلیس تحت پوشش #سازمان_ملل به تأسیس #دولت_اسرائیل، بهعنوان کانون اولیهٔ «تمدن بزرگ یهود» انجامید.
✍ عبدالله شهبازی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
✡ روچیلدها و سلطنت پهلوی
قسمت دوم؛
💥 با تأسیس دولت غاصب اسرائیل، عوامل ایرانیِ بریتانیا بهسود #اسرائیل وارد صحنه شدند. ویلیام شوکراس در کتاب «آخرین سفر شاه» مینویسد:
🔸در ١٩۴٨ که دولت اسرائیل تأسیس شد، ایران به #یهودیان_عراقی که برخلاف یهودیان ایرانی مورد سرکوب قرار گرفته بودند، اجازه داد از طریق ایران به اسرائیل فرار کنند.
🔸در این هنگام یکی از وظایف اصلی #موساد این بود که مهاجرت یهودیان به اسرائیل را تسهیل کند. دولت ایران به مأموران موساد اجازه داد در تهران فعالیت کنند، یعنی بهعبارت دیگر از بدو تأسیس دولت اسرائیل، ایران از اعراب حمایت لفظی میکرد و به اسرائیل کمک پنهانی میداد.
🔸از اسناد بایگانی اسرائیل معلوم میشود که اسرائیل شناسائی دوفاکتوی خود را [در دی ١٣٢٨ / ژانویه ١٩۵٠] با پرداخت رشوهٔ قابل توجهی به #محمد_ساعد نخستوزیر وقت ایران بهدست آورد.
🔸نخستوزیر، مطالبهٔ ۴٠٠هزار دلار کرد تا موافقت هیئت وزیران را جلب و شاه را متقاعد سازد که شناسایی دوفاکتوی اسرائیل خدمت به منافع ملی ایران است!
✍ عبدالله شهبازی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee