eitaa logo
سالن مطالعه
189 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
991 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈• 🍃 ۲۹۳🍃••┈┈• به نام خداوند حافظ سلام شهادت مظلومانه دهمین امام هادی علیهم‌السلام را به همراهان گرامی تسلیت می‌گوییم. ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ 🔹از علیه السلام: مَن کَانَ عَلی بَیِّنةٍ مِن رَبِّهِ هَانَت عَلیهِ مَصائِبُ الدُّنیا وَ لَو قرضَ و نشرَ هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد، (نسبت به خدا به یقین رسیده باشد) مصائب دنیا بر او سهل گردد، گر چه تکه‌تکه شود. 📖تحف العقول، ص۵۱۱ ✍🏻 سختی دنیا هر چه باشد، وقتی به خدای متعال یقین داشته و او را حکیم و دلسوز بدانیم و خود را به خدا واگذاریم؛ این سختی‌ها آسان و قابل تحمل خواهد شد. چون خدا را شاهد و ناظری عادل می‌دانیم. خداوند وعده داده است، کسی که به او توکل کند، برای او کافی است و خود خدا زندگی‌اش را کفایت می‌کند. -خدایا زندگی ما را الهی و مطابق رضای خودت قرار بده🤲🏻. شاد و سالم و تندرست باشید.🍃 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews759797104121484953184552.pdf
12.58M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ امروز؛ چهارشنبه‌ ۵ بهمن ۱‌۴۰۱ ۳ رجب ۱۴۴۴ ۲۵ ژانویه ۲۰۲۳ تمام صفحات 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✡🔥 🔥✡ ۸۱ 🖋 مقاله‌ی هجدهم: ثمرات جنگ جمل برای اسلام یهودی اموی قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7624 ◀️ قسمت دوم؛ 🔹عایشه در حالی اصرار بر جنگ جمل داشت و حُرمت همسری رسول‌خدا (ص) را سپر بلای خود کرده بود که اُمّ‌سلمه به او گفته بود شأن زنان دخالت در چنین مسائلی نیست. آن‌چه خدا از ما خواسته، پوشیدن چشم و حفظ حجاب است. [۹] ابن عباس هم به زبیر گفت: «عایشه [اگر بر جمل سوار شده] می‌خواهد حکومت را به طلحه برساند که فامیلش است. تو به چه بهانه‌ای با علی که فامیلت است می‌جنگی؟!» [۱۰] 🔹در هر حال، کاروان عایشه چنان شتابان حرکت می‌کرد که امیرالمؤمنین (ع) هم نتوانست در حومه‌ی مکه به آن‌ها دست یابد. [۱۱] وقتی فرستاده‌ی امیرالمؤمنین (ع) از طلحه و زبیر و عایشه از علت آمدنشان به بصره جویا شد، گفتند: «صلاح امر در قاتلان عثمان نهفته است. اگر رسیدگی به آن‌ها رها شود، قرآن رها شده و اگر به آن‌ها رسیدگی شود، قرآن زنده شده.» فرستاده گفت: «قاتلان عثمان را که در بصره کشتید. شما ششصد نفر را کشتید.» [۱۲] 🔹یکی دیگر از گزارش‌های حسّاس تاریخی در این زمینه به ما می‌گوید: "پس از مذاکره‌ی امیرالمؤمنین (ع) با طلحه و زبیر، و توافق هر دو طرف بر امضای صلح‌نامه، آن شب عده‌ای که مصلحت خود را در گل‌آلود شدن اوضاع می‌دیدند، به کشتار برخی از لشکریان بصره پرداختند و به این ترتیب، مردم بصره را – که کشتار شبانه را از چشم امیرالمؤمنین (ع) می‌دیدند – بر مبارزه با آن حضرت، یک‌صدا کردند. [۱۳] 🔹عجیب است که این گزارش اصرار دارد این کار را به برخی طرفداران امیرالمؤمنین (ع) نسبت دهد که در ماجرای عثمان نیز شرکت داشتند. حال آن‌که چنین حرکاتی به امثال مروان حکم که سخن او در ابتدای خروج عایشه از مکه پیش از این ذکر شد بسیار زیبنده‌تر است. 🔹بر اساس گزارشی دیگر: عایشه شخصی را فرستاد تا مردم را به قرآن فرا بخواند؛ ولی اشخاصی که تمایلی به ختم ماجرا نداشتند، آن شخص را تیرباران کردند. [۱۴] این گزارش گویای آن است که تلاش‌هایی برای برقراری صلح صورت گرفته بود که هر بار با شیطنت گروهی به شکست می‌انجامید. آن‌چه جای تعجب دارد این‌که با وجود پیمان‌شکنان و بوزینه‌صفتانی همچون مروان حکم، چرا شاهد اصراری عجیب برای پیوند دادن این شیطنت‌ها با شیعیان هستیم؟! 🔹آن‌که بیشترین سود را از آشفته‌بازار جمل به سوی خود می‌کشاند کیست؟! امویان که هم استاد این‌گونه خرابکاری‌ها هستند و هم پرونده‌ی سیاهی در این زمینه دارند و آردشان با خون مردم خمیر می‌شد؟ یا شیعیانی که تاریخ شاهد تعبّد محض آن‌ها نسبت به امیرالمؤمنین (ع) است و مرغِ عروسی و عزایِ تمامی مراسم‌های آن روزگار بودند؟! 🔹یکی از قرائنی که ارتباط این جنگ را با حزب اموی آشکارتر می‌سازد، نامه‌نگاری سران جمل با حزب اموی است. طلحه و زبیر، پس از اشغال بصره و کشتار در آن، شرح ماجرا را برای مردم شام نوشتند. [۱۵] از آن‌سو، بر اساس برخی گزارش‌ها، معاویه نیز نامه‌ای برای عایشه نوشته بود. [۱۶] 🔹در هر حال، عایشه – که گفته‌اند روزگاری از افراد نابینا هم صورت می‌پوشانید [۱۷] – سوار بر شتر و در اطراف بصره، باعث جان‌باختن ده تا سیزده هزار انسان شد [۱۸] و جنگی را رقم زد که گفته‌اند: "هیچ روزی به اندازه‌ی روز جمل دست و پای بریده‌شده یافت نشد!" [۱۹] 🔹به‌گفته‌ی عروة بن زبیر: "عایشه هرگاه به یاد جمل می‌افتاد چنان می‌گریست که روسری‌اش را خیس می‌کرد! و می‌گفت: «کاش من فراموش شده بودم [و چنین کاری نمی‌کردم.]»" [۲۰] همچنین عایشه هرگاه آیه‌ی «وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکنَّ» [۲۱] را می‌خواند، آن‌قدر می‌گریست که روسری‌اش خیس می‌شد! [۲۲] او بعدها می‌گفت: "اگر روزگار به عقب بازمی‌گشت، هیچ‌گاه با علی [ع] نمی‌جنگید." [۲۳] هم‌چنین آرزو می‌کرد: «کاش یکی از گیاهان زمین بودم و چیزی به شمار نمی‌آمدم.» [۲۴] ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7692 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت هشتاد و دوم؛ سال ۶۴ به نیمه رسید بعد از نیامدن طولانی حسین مریض شدم و تب کردم. اتفاقاً پدرم از سفر آمد دید وهب و مهدی کسل نشسته‌اند و من در تب می‌سوزم نمی‌دانم غرور پدری بود یا دلش سوخت، بهش برخورد و گفت: "پروانه! پاشو بریم پیش خودم زندگی کن" حالم خوب نبود تا حدى نمی‌توانستم جواب بدهم صورتم از تب گر گرفته بود. پدر هم اصرار می‌کرد که وسایلت را جمع کن با همه سختی تنهایی و انتظارهای طولانی خانه خودم را ترجیح می‌دادم وقتی که تأکید یکریز پدر را دیدم زورکی لبخند زدم و گفتم: "سالار شدم برای این روزا" این را گفتم و زانوهایم خم شد و غش کردم و بی‌هوش افتادم. چشم باز کردم توی بیمارستان زیر سرم بودم. سر چرخاندم پدرم با خانمش، عمه و چند نفر دیگر بالای سرم بودند پرسیدم: "وهب و مهدی کجان؟" پدرم گفت: "تو با این حال و روزت فکر وهب و مهدی هستی؟ نگران نباش پیش افسانه‌اند." حالم بهتر نشده بود اما به اصرار از بیمارستان مرخص شدم هر روز چشم به راه بودم که حسین بیاید. آقای فرخی به خانمش گفته بود: "آقای همدانی لشکر جدیدی را برای استان گیلان تأسیس کرده و فرمانده‌اش شده! لشکری به نام قدس." شاید دلیل نیامدن طولانی این بار حسین به غیر از جبهه؛ تحویل لشکر انصارالحسین و تأسیس لشکر قدس بوده است با این حرف به خودم دلداری دادم تابستان بود پای وهب و مهدی به خانه بند نمی‌شد بچه‌های هم سن و سال آنها گوش‌تاگوش کوچه را پر می‌کردند اما من نمی‌خواستم که خیلی با آنها دمخور شوند یکی برایشان با کاغذ رنگی فرفره درست کرد تا بازی کنند. سرفرفره‌ها با سوزن به یک نی چوبی متصل بود وقتی می‌دویدند باد پروانه کاغذی را می‌چرخاند و بچه‌ها خوششان می‌آمد. کم‌کم خودشان در درست کردن فرفره اوستا شدند از من پول می‌گرفتند کاغذها را با قیچی به اندازه می‌بریدند و با سوزن ته‌گرد و نی، سروته آنها را بند می‌آوردند برایشان یک چارپایه پلاستیکی تهیه کردم و یک جعبه خالی میوه روی جعبه خالی فرفره‌ها را می‌چیدند و روی چارپایه پلاستیکی می‌نشستند و فرفره می‌فروختند کارشان حسابی گرفته بود که حسین از جبهه آمد. از شوق دیدن پدرشان یادشان رفت که جعبه فرفره را با خود به خانه بیاورند حسین با دیدن جعبه فرفره؛ از بچه‌ها ناراحت شد ولی عکس‌العملی نشان نداد من که از شوق هیجان زده بودم و خواستم خودم را خونسرد نشان بدهم، گفتم: «مبارکه ان شاء الله.» با تعجب پرسید: «چی؟» گفتم: "لشکر جدید! فرماندهی جدید! و..." نگذاشت ادامه بدهم با لحنی که توأم با تواضع و مهربانی بود گفت: «فرمانده یعنی چی؟ من یه پاسدار ساده‌ام و البته دربست مخلص پروانه خانم و بچه‌هاش.» ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هر جمعه با یک؛ جمعه گذشته؛ نام فیلم: شاگرد جادوگر (انگلیسی: The Sorcerer's Apprentice) قسمت اول: https://eitaa.com/salonemotalee/7463 امروز؛قسمت هشتم: ◀️ خلاصه داستان فیلم(گذشت) ◀️ مؤلفه‌های کابالایی فیلم. ۶ 🔸۱. جادومحوری(گذشت) 🔸۲. ماده‌گرایی(گذشت) 🔸۳. شرگرایی 🔸۴. شریعت‌گریزی 🔸۵. انسان‌خدا‌انگاری 🔹خدا در کتاب‌های مقدس تحریف‌شده‌ی یهود، جسمانی، ناتوان و انسان‌گونه تصویر می‌شود این به‌دلیل روحیه‌ی زمینی یهود، خواسته‌های قومی و خودمحوری آنان است. 🔹در کابالا می‌خوانیم: یهودی خدای زنده‌ای است در کالبد انسان و یهودی الوهیت جهان است (فرج نژاد، ۱۳۸۸: ۱۲۲-۱۲۱). سیر صعودی عارف در رسیدن به مقام خدایی در جملات برخی از حاخام‌ها این‌گونه آمده است: «حاخام جوکانان: تمام خاخام‌ها خدا خواهند شد و به آنها جواها خواهند گفت (گروه تحقیقات علمی، ۱۳۶۹: ۱۹). خاخام آبوهو؛ ساحری بسیار خطرناک است. می‌تواند ساحری بر خدا سایه افکند. برخلاف آن حاخام کانینا از انجام آن ابا نکرد. این برای آن بود که از خدا خیلی برتر و والاتر بود» (همان: ۱۹). 🔹انسان‌خداانگاری کابالایی در فیلم «شاگرد جادوگر» تا جایی پیش می‌رود که مخاطب، شاهد اَعمال خداگونه توسط جادوگران فیلم می‌شود. جادوگران به نسبت توانایی خود و به نسبت تعالیمی که از استاد دیده‌اند و سلوک جادویی که داشته‌اند، قادر به خلق، جان‌بخشیدن به اشیا، تمثّل و… هستند و نسبت‌دادن چنین اَعمالی که مختص خداوند است، تداعی‌گر رسیدن انسان به مقام خدایی یا شبه‌خدایی است. 🔹برای نمونه می‌بینیم، «بالتازار» با دست‌کشیدن بر عقاب غول‌پیکر آهنین، به او جان می‌دهد و در خدمتش می‌گیرد، این نوع جان‌بخشی اشاره به اسطوره «گولم» [۱۳] دارد که در منابع کابالایی، از آن به‌عنوان یکی از کرامات برجسته عرفای کابالیست یاد شده است. 🔹جان‌بخشی در پلان‌های مختلفی از فیلم نمایش داده شده است؛ «هروات» به مجسمه گاو آهنین کنار خیابان جان می‌دهد و او را برای کشتن «بالتازار» اجیر می‌کند و حتی بالاتر از آن، به تصویر چند گرگ خاکستری روح می‌بخشد و آنها را تبدیل به گرگ‌های واقعی می‌کند و سپس «بالتازار» برای نجات جان «دیوید»، گرگ‌ها را به چند توله سگ کوچک تبدیل می‌کند. 🔹سیر و سلوک کابالایی برای رسیدن به مقام خدایی در تأکید فیلم بر «استاد» «تعالیم کتاب جادو» «آموزش» «تمرین» و «تمرکز بر نیروهای درونی» قابل رؤیت است؛ نکته بعدی این است که در این فیلم، جادوگر برای تصرف در عالَم نیاز به واسطی دارد تا نیروی عصبیّت خود را به‌وسیله آن به عالَم خارج منتقل کرده و تغییری را ایجاد کند؛ همانند انگشتر، عصا، ستاره و… . 🔹در انتها می‌بینیم «دیوید» به مقامی می‌رسد که بدون واسط «انگشتر مرلین» قادر است فکر خود و نیروی عصبیّت خود را به خارج منتقل و کاری کند که حتی استادش از انجام آن عاجز است؛ همان زنده‌کردن انسانی مرده! در این زمان می‌بینیم «دیوید» در سلوک کابالایی خود به اوج شناخت خود و طبیعت می‌رسد و با انجام اَعمال خداگونه به مخاطب القاء می‌کند که خدا شده است. 🔹در صحنه‌های آخر، وقتی «بالتازار» بی‌جان روی زمین می‌افتد و «ورونیکا» از مرگ او خبر می‌دهد، «دیوید» می‌گوید: «اگه مورگان بتونه قلبشو (قلب بالتازار) نگه داره، من می‌تونم اونو راه بندازم». سپس به دور «بالتازار» حلقه آتش ایجاد می‌کند و با انرژی نورانی دستان خود، چند بار سینه او را فشار می‌دهد و روح را به کالبد بی‌جان او برمی‌گرداند و بنابراین «دیوید» در انتهای سلوک جادویی خود به الوهیت می‌رسد! ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗣🗣 این سکانس باید بارها و بارها در تمام دانشگاهها، مدارس، مراکز علمی و حتی ادارات و... به نمایش گذاشته بشه!!! 😳😳 ♦سکانسی از فیلم سینمایی W 2008 به کارگردانی الیور استون!! تسلط بر ایران یعنی تسلط بر جهان ... ایران با هیچ کشوری در جهان قابل قیاس نیست!!! 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در روزگاری که رییس جمهور ایالات متحده با هوا دست می دهد و بعداز هر مراسم، راهش را گم می کند، رهبر انقلاب اسلامی را ببینید تا کجا به موضوعات توجه دارند 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ شاهزاده هری: بخشی از ثروت خانواده سلطنتی بریتانیا حاصل رنج کارگران استثمارشده و تجارت برده است 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
✳️ شاهزاده هری: بخشی از ثروت خانواده سلطنتی بریتانیا حاصل رنج کارگران استثمارشده و تجارت برده است 🔹اظهار نظرِ کوتاهِ شاهزاده هری مبنی بر اینکه خانواده‌اش از ثروتی به دست آورده‌اند، باعث ایجاد صحبت‌های زیادی در مورد بخش بسیار نگران‌کننده‌ای از تاریخ بسیار طولانی سلطنت شده است. 🔸 به‌خاطر بسیاری از چیزهای مجلل و اختلافات خانوادگی، شناخته شده اما ارتباط آن با برده‌داری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این قضیه به الیزابت اول برمی‌گردد. پادشاهی به‌شدت در تامین مالی سفرهای قاچاقچیان برده‌ و همچنین ذینفعان نیروی کار برده شده‌ی آفریقایی‌ مشارکت داشته است. 🔹اعضای خانواده سلطنتی از ارتباط با ابراز ناراحتی کرده‌ اما هرگز عذرخواهی نکرده‌‌اند. دلیل اینکه ویلیام بیشتر از این پیش نمی‌رود، این است که می‌داند عذرخواهی واقعی از نظر تعهد قانونی برای جبران خسارت به چه معناست! 🔸ویلیام نگران است که این موضوع ممکن است برای او و سلطنت هزینه داشته باشد. نه تنها از نظر مالی بلکه نگران افشا شدن جنایات نهاد سلطنت است. 🔹سال گذشته زمانی‌که ویلیام و کیت از جامائیکا بازدید کردند با اعتراضاتی روبه‌رو شدند که نه تنها خواستار عذرخواهی بلکه خواهان پرداخت نیز بودند. این سفر به عنوان یک بازگشت مخرب به مورد انتقاد قرار گرفت. یکی از دلایل این انتقادات ملاقات شاهزاده ویلیام با کودکان محلی از پشت یک حصار سیمی بود. 🔸یکی از اعضای خانواده‌ی سلطنتی که ارتباط خانواده‌اش با برده‌داری را به صراحت بیان کرده، است. او در کتاب خود اذعان می‌کند که سلطنت بر ثروت حاصل از کارگران استثمار شده و مردم برده شده استوار است. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حتما ببینید این نظام کارآمد نیست حتی اگر به صفر برسد...! ‼️ شما اگر عرضه داشتید، سفره مردم رو درست می‌کردید...😮 ‼️ جمله نهار خوردی رئیس جمهور 🔰 برشی از سخنرانی حجت‌‌الاسلام راجی 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
📛شکار تمساح با طعمه کردن کودکان سیاهپوست ‼️ تا سال ۱۹۱۹ استفاده از کودکان سیاهپوست جهت طعمه قراردادن برای تمساح توسط شکارچیان اروپایی و آمریکایی در ایالت‌های ساحلی آمریکا رایج بود. ⭕️ طعمه های ۲ دلاری بچه های سیاهپوست را به زور از مادرشان جدا کرده و به عنوان طعمه زنده جهت شکار در حوالی محل زندگی تمساح ها قرار میدادند و .... سپس اگر بچه را زنده به مادرش برمیگرداندند در ازای اینکار ۲ دلار انعام میدادند! 🔺 مجله تایمز در سال 1908 پرده از این جنایت برداشت. ♨️On June 3, 1908, the Washington Times wrote an article titled: “Baits Alligators with Pickaninnies.” The word “pickaninny” pertains to a black child. 🌐https://medium.com/the-collector/black-babies-used-as-alligator-bait-in-the-u-s-4b0540f4b40c روایت از نگاه سایت دانشگاه فریس ایالت میشیگان آمریکا ♨️https://www.ferris.edu/HTMLS/news/jimcrow/question/2013/may.htm#:~:text=African%20American%20babies%20being%20used,as%20bait%20for%20an%20all 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
۲   قسمت یازدهم؛ دستان سعد سُست شده بود، همه بدنش می‌لرزید دیگر رجزی برای خواندن نداشت به لکنت افتاد: «من تو این شهر کسی رو نمی‌شناسم! کجا برم؟» او در همین چند لحظه فکر همه جا را کرده بود با آرامشش پناه‌مان داد: «من اهل اینجا نیستم، اهل دمشقم. هفته پیش برای دیدن برادرم اومدم اینجا که این قائله درست شد، الانم دنبال برادرزاده‌ام زینب اومده بودم مسجد که دیدم اون نامرد اینجاست. می‌برمتون خونه برادرم!»…  از کلام آخرش فهمیدم زینبی که صدا می‌زد من نبودم، سعد ناباورانه نگاهش می‌کرد و من فقط می‌خواستم با او بروم با اشک چشمانم به پایش افتادم: «من از اینجا می‌ترسم! تو رو خدا ما رو با خودتون ببرید!» از کلمات بی سر و ته عربی‌ام اضطرارم را فهمید می‌ترسید هنوز پشت این پرده کسی در کمین باشد قدمی به سمت پرده رفت و دوباره برگشت: «اینجوری نمی‌شه برید بیرون، شناسایی‌تون کردن.» فکری به ذهنش رسیده بود مثل برادر از سعد خواهش کرد: «می‌تونی فقط چند دیقه مراقب باشی تا من برگردم؟» برای حفاظت از جان ما در طنین نفسش تمنا موج می‌زد سعد صدایش درنمی‌آمد با تکان سر خیالش را راحت کرد او بلافاصله از پرده بیرون رفت. فشار دستان سنگین آن وهابی را هنوز روی دهانم حس می‌کردم، هر لحظه برق خنجرش چشمانم را آتش می‌زد این ترس دیگر قابل تحمل نبود با هق‌هق گریه به جان سعد افتادم: «من دارم از ترس می‌میرم!» رمقی برای قدم‌هایش نمانده بود، پای پرده پیکرش را روی زمین رها کرد حرفی برای گفتن نداشت فقط تماشایم می‌کرد. با دستی که از درد و ضعف می‌لرزید به گردنم کوبیدم می‌ترسیدم کسی صدایم را بشنود در گلو جیغ زدم: «خنجرش همینجا بود، می‌خواست منو بکشه! این ولید کیه که ما رو به این آدم‌کُش معرفی کرده؟» لب‌هایش از ترس سفید شده و به‌سختی تکان می‌خورد: «ولید از ترکیه با من تماس می‌گرفت. گفت این خونه امنه…» نذاشتم حرفش تمام شود با همه دردی که نفسم را برده بود، ناله زدم: «امن؟! امشب اگه تو اون خونه خوابیده بودیم سرم رو گوش تا گوش بریده بود!» پیشانی‌اش را با هر دو دستش گرفت نمی‌دانست با این‌همه درماندگی چه کند صدایش در هم شکست: «ولید به من گفت نیروها تو درعا جمع شدن، باید بیایم اینجا! گفت یه تعداد وهابی هم از اردن و عراق برای کمک وارد درعا شدن، اما فکر نمی‌کردم انقدر احمق باشن که دوست و دشمن رو از هم تشخیص ندن!» خیره به چشمانی که عاشقش بودم، مانده باورم نمی‌شد اینهمه نقشه را از من پنهان کرده باشد دلم بیشتر به درد آمد اشکم طعم شکایت گرفت: «این قرارمون نبود سعد! ما می‌خواستیم تو مبارزه کنار مردم سوریه باشیم، اما تو الان می‌خوای با این آدم‌کش‌ها کار کنی!!!» ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7703 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
حاج قاسم❣ نقطه اشتراک خیلی‌هاست حتی غیر مذهبی‌ها! ‼️اما متن وصیت نامه قاسم سلیمانی نقطه شروع جدا شدن خیلی‌هاست حتی مذهبی‌هاش !!!! والله والله والله ❗️ از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهم‌ترین محور محاسبه این است ... والسلام ! 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸رجب ماه ورودی🔸 زیارت امام رضا علیه السلام که مشرف می‌شوید، اول می‌رسید به بست. ارزش بست زیاد است، چون ورودی حرم است. رجب ماه ورودی است. رجب بست است، شعبان صحن است، رمضان حرم است و شب قدر، ضریح است. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
📢 یکی از مهم‌ترین مراقبه‌های ماه رجب، تَرک معصیت است. یعنی وقتی ماه رجب به اتمام می‌رسد، انسان محاسبه کند که حتی یک گناه صغیره هم از او سر نزده باشد؛ اهانت و بدگویی نسبت به مؤمنین نداشته باشد، ایذاء مؤمنین نکرده باشد و چشم، گوش و زبانش دچار انحراف نشده باشد. 💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری: «یکی از مهم‌ترین مراقبه‌های "ماه رجب، ماه شعبان و ماه رمضان"، این است که انسان مراقب باشد در این ماه‌ها مرتکب معصیت، چه صغیره چه کبیره، نشود. یعنی وقتی ماه رجب به اتمام می‌رسد انسان محاسبه کند که حتی یک گناه صغیره هم از او سر نزده باشد. اهانت و بدگویی نسبت به مؤمنین نداشته باشد، ایذاء مؤمنین نکرده باشد، چشم، گوش و زبانش دچار انحراف نشده باشد و در اختیار خدای متعال باشد. مؤمن باید این‌طور باشد. یکی از صفات متقین این است که مراقبه می‌کنند تا از آنها تخلفی سر نزده باشد. استاد بزرگواری می‌فرمود فرق معصوم، که این قدر نزد خداوند محترم است، با بقیه این است که در همه عمرش یک بار هم از حریم الهی تخلف نکرده است. با ترک گناه، انسان می‌تواند به حقیقت و باطن ماه ورود کند، اسرار این ماه به روی وی گشوده شود، به آن معرفت‌ها و روزی‌های باطنی که برای رجبیّون و اهل این ماه مقرر شده است برسد و آن نسیم‌های رحمت به‌سمت وی بوزد. ممکن است انسان با یک گناه، اعمال خود را حبط کند؛ گاهی انسان چهل سال زحمت می‌کشد و یک گناه همه را زایل می‌کند. انسان باید تلاش کند که اگر هم خدای‌نکرده لغزشی اتفاق افتاده باشد، آن را با کفّارات و با استغفار مُداوم و عدم اصرار، تدارک کند. مهم‌ترین و مؤثرترین کفّاره بر گناهان، صلوات بر نبی اکرم (صلی الله علیه وآله) و اهل‌بیتشان (علیهم السلام) است که مداومت و اکثارش موجب طهارت نفس می‌شود که سِرّش در زیارت جامعه کبیره بیان شده است: «جَعَلَ صَلَاتَنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَهً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَهً لَنَا وَ كَفَّارَهً لِذُنُوبِنَا». صلوات، این چهار خاصیت را دارد؛ با صلوات، تدارک گناه می‌شود و کفارۀ گناهان است.» 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🔻فضیلت عجیب روزه ماه مبارک رجب . از ثوبان غلام پیامبر(صلوات الله علیه و آله ) نقل شده که گفت : ما جمعی در خدمت پیامبر(صلوات الله علیه و آله) بجایی می رفتیم عبورمان به گورستانی افتاد، حضرت اندکی در میان قبرها بایستاد و سپس به راه افتاد. من عرض کردم توقف شما در قبرستان به چه خاطر بود؟ حضرت سخت گریه کرد و ما نیز محزون و گریه کردیم، سپس فرمود: ای ثوبان اینان در قبرهایشان معذّبند آنچنان که من ناله آنها را شنیدم و دلم به حالشان به رحم آمد و از خدا خواستم عذابشان را تخفیف دهد و خداوند اجابت فرمود و اگر اینها در ماه رجب روزه گرفته بودند، در قبرهایشان عذاب نمی شدند. عرض کردم: یا رسول اللّه روزه و عبادت در ماه رجب از عذاب قبر ایمنی می دهد؟ فرمود: آری سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد هر مرد و زن مسلمانی که یک روز از رجب را روزه بدارد و یک شب آن را به عبادت برخیزد و جز رضای خدا نظری نداشته باشد عبادت هزار سال در نامه عملش ثبت گردد که روزهایش را روزه و شبهایش را به عبادت گذرانده باشد و... 📚بحارالانوار، ج۴۹، ص۳۹. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ شیعه شدن استاد ناصبی امام هادی علیه السلام - استاد رائفی پور 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه