•┈┈• 🍃 #لطیفه_نکته ۲۹۶🍃••┈┈•
بابام عادت داره
همیشه کارای منو کوچیک نشون بده. 😱
یعنی حتی اگه خلبانم بشم، 💪
به همه میگه
کارش مسافرکشی با هواپیماس😁😁😂😂
--------🔸😜🔸--------
به نام خداوند دوست دار محبت
سلام
از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم؛
خيْرُ الرِّجالِ مِنْ اُمَّتِى الَّذينَ
لايَتَطاوَلونَ عَلى اَهْليهِم
و يَحِنُّونَ عَلَيهِم
وَ لايَظلِمونَهُم
مکارم الاخلاق، ص۲۱۶
بهترین مردان امت من کسانى هستند که؛
نسبت به خانواده خود دلسوز بوده
و خشونت و اهانت نداشته باشند
و از ظلم به آنان نیز پرهیز کنند.
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
✍🏻 نه تنها خشونت و اهانت زشت و مبغوض خداست
بلکه محبت و دلسوزی به خانواده نیز وظیفه مرد است.
یادمان باشد عنایت خداوند متعال و توجه اهل بیت علیهم السلام در سایه رفتار خوب با دیگران بویژه خانواده است.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121484957184554.pdf
10.91M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
یا ذَالجَلَالِ وَ الاِکرَامِ
امروز؛ یکشنبه
۹ بهمن ۱۴۰۱
۷ رجب ۱۴۴۴
۲۹ ژانویه ۲۰۲۳
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۸۴
🖋 مقالهی نوزدهم:
#جنگ_صفین
جولانگاه نفوذیان یهودی
قسمت دوم؛
◀️ همدستی منافقان و یهود برای نجات شجرهی یهودی اموی
🔹در جنگ صفین دو عامل مهم کمر امیرمؤمنان (ع) را شکستند؛
یکی منافقین
و یکی مقدسمآبان جاهل.
چنانکه حضرت علی (ع) خودشان در کلامی به این مطلب اشاره فرمودهاند:
«از مردم دنیا دو نفر پشت مرا شکست؛ یکی مرد سخنور بدکردار و دیگر مرد نادان عابد.
که آن یکی به کمک زبان بر کارهای زشت خود پرده میکشد و این دیگری با عبادتش نادانی خویش را پنهان میکند.
از دانشمندان گنهکار و عبادتکنندگان نادان بپرهیزید که هم اینان باعث گمراهی گمراهان هستند.
من از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمودند:
“یا علی، گمراهی امت من به دست سخنوران منافق و دورو است.”» [۶]
🔹در جنگ صفین ابوموسی اشعری رهبر گروه جاهلان ناسک بود که به یاری پیروان خود ضربهی بزرگی بر پیکرهی حکومت علوی وارد کرد
و اشعث بن قیس، منافق یهودی علیماللسان [سخنور و خوشبیان] فاسقی بود که با توطئهها و حرفهای خود حکومت علوی را شدیداً تضعیف نمود.
در جنگ صفین نیز که شجره ملعونه بنیامیه در آستانهی نابودی قرار گرفت، توسط این دو عامل نجات یافت.
یهود در این زمان حضور مستقیم خیلی کمرنگی داشت؛ چراکه همهی منافع یهود را عامل اصلی آن، یعنی بنیامیه تأمین میکرد.
🔹پینوشتها:
👈[۱] البدایة والنهایة، ج ۸، ص۱۳۷.
👈[۲] المنتظم، ج۵، ص۱۲۰.
بر اساس گزارشی دیگر، شمار کشتگان دو لشکر، تنها در ماه صفر یا در ماه ربیعالاول، به هفتادهزار نفر رسید که سهم لشکر شام، ۴۵هزار و سهم لشکر عراق ۲۵هزار نفر بود (تاریخ مدینة دمشق، ج۴۳، ص۴۸۲).
👈[۳] براساس منابع موجود، رسولخدا (ص) بارها و در مناسبتهای مختلف این جمله را خطاب به عمار تکرار فرموده بود:
«إنّکَ مِن أهلِ الجَنَّةِ تَقتُلُکَ الفِئَةُ الباغِیَةُ؛
تو اهل بهشت هستی و قوم ستمگر تو را میکُشند.» (بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۵).
بنابراین تردیدی نمیماند رسولخدا (ص) بهدنبال نصب علامت برای مردم است تا هیچ عذر و بهانهای برای رهاساختن حق نداشته باشند و جویندگان حقیقت بتوانند بهسادگی به آن دست یابند.
👈[۴] تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۵ و۴۶.
👈[۵] برای نمونه، یکی از کسانی که در صفین کشته شد، عبیدالله بن عمر بن خطاب بود که پس از مرگ پدرش به کشتار برخی از ایرانیان پرداخته بود.
عثمان هرچند سخن از عقوبت او گفته بود، ولی پس از آنکه به حکومت رسید، عبیدالله را رها کرد.
بهگفتهی راوی، این مسئله بر اثر تلاشهای عمروعاص بود.
امیرالمؤمنین (ع) نیز فرموده بود که اگر بتواند، عبیدالله را قصاص خواهد کرد.
هنگامیکه حضرت به حکومت رسیدند یکی از مسائلی که پیگیرش بودند، قصاص عبیدالله بود ولی او به شام و پیش معاویه گریخت تا اینکه سرانجام در صفین کشته شد (الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶و۱۷).
معاویه در یکی از روزهای صفین، عبیدالله را تحریک کرد تا در کسوت فرماندهی یکی از لشکریان شام، به سپاه امیرالمؤمنین (ع) حمله کند.
نوکر و همسر عبیدالله عقیده داشتند که این پیشنهاد نیرنگی از سوی معاویه است تا از شرّ او راحت شود، ولی عبیدالله گوش نکرد و بالاخره در جریان حمله کشته شد.
پس از مرگ او معاویه در مراسم دفنش حاضر شد و در حالیکه گریه میکرد، گفت:
«پسر فاروق در راه اطاعت از زنده و مرده خلیفهتان کشته شد. بر او رحمت بفرستید؛ هرچند خدا او را رحمت کرده است». (الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۸و۱۹).
👈[۶] الخصال، ج۱، ص۶۹.
«قَطَعَ ظَهْرِی رَجُلَانِ مِنَ الدُّنْیا رَجُلٌ عَلِیمُ اللِّسَانِ فَاسِقٌ وَ رَجُلٌ جَاهِلُ الْقَلْبِ نَاسِک هَذَا یصُدُّ بِلِسَانِهِ عَنْ فِسْقِهِ وَ هَذَا بِنُسُکهِ عَنْ جَهْلِهِ فَاتَّقُوا الْفَاسِقَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْجَاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدِینَ أُولَئِک فِتْنَةُ کلِّ مَفْتُونٍ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یقُولُ یا عَلِی هَلَاک أُمَّتِی عَلَى یدَی کلِّ مُنَافِقٍ عَلِیمِ اللِّسَانِ.»
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7819
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت هشتاد و پنجم؛
نزدیک عید حسین آمد
اول ماجرای تماسهای مشکوک را گفتم.
وقتی جوابهایم را شنید خوشش آمد و تحسینم کرد و گفت:
"پروانه، از عمق جانم به تو افتخار میکنم و شرمنده زحماتت هستم اما چکار کنم که تکلیفم جای دیگریست."
این جمله را آن قدر صمیمی و زیبا گفت که از سختیها و تنهاییها حرفی نزدم
به جای آن از حاملگیام خبر دادم
گل از گلش وا شد و گفت:
"قدمش خیر باشه زهرا خانم!"
درست شنیدم او بدون اینکه حتی از حاملگیام خبر داشته باشد میدانست که فرزندمان دختر است
اسمش را انتخاب کرده بود.
یاد فرزند اولمان زینب افتادم که من اسم الهه را انتخاب کرده بودم و او اسم زینب را
لب گزیدم و با خودم گفتم:
«هاجر یا زهرا! چه فرقی میکنه. مهم اینه که سالم باشه.»
نوروز داشت میرسید و حسین دوباره داشت میرفت و باز هم دلتنگی و انتظار
موقع وضع حمل رسید.
اگر عمه همدان بود حتماً میآمد و میبردم بیمارستان .
درد و نالهام را نمیتوانستم از وهب و مهدی پنهان
کنم.
طفلى وهب مثل آدم بزرگها، بالبال میزد
مهدی هم یک ریز میگفت "مامان! مامان!"
وهب لباسش را پوشید تا سر کوچه برود و تاکسی بگیرد
تا وهب بیاید ساکم را برداشتم
مهدی را آماده کردم
وهب به جای گرفتن تاکسی، همسایهی بغلی آقای فرخی و خانمش را خبر کرده بود.
خانم فرخی گلایه کرد که چرا زودتر خبرشان نکردم
راهی بیمارستان شدیم
توی این فاصله بقیه فامیل حتی عمه از همدیگر خبر گرفتند و تا من از بیمارستان برگشتم؛ خانه درست مثل روزی که از حج آمده بودم پر
شد.
بچهها بازی میکردند و بزرگترها تعریف
تلویزیون هم از شروع یک عملیات بزرگ خبر میداد.
اسم عملیات که میآمد همه ذهنشان معطوف حسین میشد.
عمه گفت:
«الآن حسین توی این حملهس. خدا پشت و پناه همه رزمنده ها باشه.»
آش کاچی که درست کرده بود، توی سینی میچید و بین همسایه ها تقسیم میکرد
سال تحصیلی شروع شده بود.
وهب برای کلاس اول به مدرسه شاهد ابنسینا رفت.
برایش سرویس گرفتم
گاهی به مدرسه میرفتم و از آقای موسوی معلم کلاس اول، درس و مشقش را میپرسیدم
آقای موسوی میگفت:
"خانم بچه به این مؤدبی و باهوشی در کلاس ندارم!"
مهدی هنوز وابستهام بود
عادت داشت روی دست من بخوابد
زهرا را تر وخشک میکردم
مهدی را میخواباندم
و دفتر مشق وهب را نگاه میکردم
و این کار هر روزم بود
یک ماه از تولد زهرا میگذشت که حسین از جبهه آمد
انگار فرزند اولش به دنیا آمده باشد
زهرا را بغل میکرد
دستهای کوچولویش را میبوسید و میچرخید و برایش اشعار کودکانه میخواند و میگفت:
"پروانه! یادته چقدر برای زینب گریه کردی؟ خدا بهت دو تا نعمت داد و یه رحمت."
از حمله و عملیات خیلی حرف نمیزد
سه نفر از فرمانده گردانهایی که قبلاً با او در لشکر انصارالحسین کار میکردند به شهادت رسیده بودند.
آه میکشید و میگفت:
«خداوند، خوبها را رو گلچین میکنه و امتحان ما رو سختتر.»
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#شهید شدن دل مےخواهد!
دلے کہ♥️
آنقدر قوے باشد و بتواند
بریده شود از همہ #تعلقات
دلے که آرام، #لہ_شود زیر پایت بہ وقت
بریدن و رفتن
🌹و شهدا"دلدار بی دل"بودند🌹
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
بیا عاشقی را رعایت كنیم
ز یاران عاشق،حكایت كنیم
از آنان كه بوی خدا میدهند
به دنیای ما كربلا میدهند
از آنان كه در جبهه عاشق شدند
و با یک تبسم،شقایق شدند
ز مردان سرخی كه نورانی اند
سحر صورت و ماه پیشانی اند
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
در قنوت عاشقانهات
چه دیدهای که عالم را
به طواف دستهایت کشاندهای
التماس دعا ای شهید ....
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
جمعه گذشته؛
#شاگرد_جادوگر
نام فیلم: شاگرد جادوگر (انگلیسی: The Sorcerer's Apprentice)
قسمت اول: https://eitaa.com/salonemotalee/7463
امروز؛قسمت یازدهم:
◀️ خلاصه داستان فیلم
◀️ مؤلفههای کابالایی فیلم.
🔸۱. جادومحوری
🔸۲. مادهگرایی
🔸۳. شرگرایی
🔸۴. شریعتگریزی
🔸۵. انسانخداانگاری
🔸۶. آخرالزمانسازی و منجیگرایی
◀️ نمادهای فیلم
🔸۱. داوود(دیوید)
🔸۲. قدیسه(ورونیکا)
در قرن اول در اورشلیم میزیست.
زنی است که چون مسیح را در حال حمل صلیب به جلجتا دید، روسریاش را به او داد، تا پیشانیاش را پاک کند و چهره مسیح روی روسری او حک شد.
«ورونیکا» در این فیلم جادوگری خیرخواه و یکی از دو شاگرد مورد اعتماد «مرلین» است.
او با فداکاری، «مورگان» را درون خود اسیر میکند؛
«مورگان» سعی میکند از درون، «ورونیکا» را نابود کند، بنابراین «بالتازار»، هر دو را در عروسکی تسخیر میکند تا در روز موعود جوان مرلینی، «مورگان» را نابود کرده و «ورونیکا» آزاد شود.
🔸۳. موریگان (مورگان)
ایزدبانوی جنگ در ایرلند کهن.
یکی از سه ایزدبانوی جنگ یا سه تصویر از یک خدا. سر کشتهشدگان جنگ را به او اهدا میکردند.
این سه میتوانستند بهشکل کلاغ یا زاغ درآیند.
آنها دارای قوای پیشگویی بودند و با ابزار جادویی خود در نبرد دخالت میکردند.
«مورگان» در این فیلم نماینده سیاهی و شرّ است.
او و سلسله او [جادوگران مورگانی] برای تسلط بر ابناء بشر در طی سالیان متمادی با جادوگران مرلینی مبارزه میکنند؛ اما در آخر محکوم به نابودی میشوند.
🔸۴. اژدها
نمادی پیچیده و عالمگیر. اژدها [مار بالدار] ترکیبی است از مار و پرنده به معنی ماده و روح.
یکسره نیکوکار محسوب میشد، چراکه تجلّیهای زندگیبخش «مار» و نفس زندگی «پرنده» است، در ضمن نماد ایزدان آسمان و نمایندگان زمینی آنها همان امپراطوران و شاهان نیز هست.
اژدها در این فیلم راهنمایی برای یافتن منجی است.
اگر اژدها از کسی خوشش آید به دور انگشت او میپیچد و صورت انگشتر بهخود میگیرد و قدرت خود را در اختیار فرد برگزیده قرار میدهد.
🔸۵. پنتاگرام (ستاره پنجپر)
ستاره پنجپر در اعمال امروزی کابالایی و جادویی بهویژه بهعنوان نمادی از عالم صغیر بسیار بهکار میرود.
کنستان باور داشت که ستاره پنج پر، حکومت روح بر عناصر را بیان میکند و میتوان از آن برای زنجیرکردن دیوهای هوا، ارواح آتش، آب و اشباح زمین استفاده کرد.
پنتاگرام در این فیلم ابزاری در دست «مورگان» است که لازم است، برای بیدارشدن جادوگران خطرناک از مرگ، تمام اضلاع آن بهوسیله وردهای «مورگان» کامل شوند.
◀️ نتیجهگیری
🔹سینما از ابزارهای مهم اجتماعیسازی در دنیای مدرن است و با بازنمای الگوهای حاکم بر زندگی اجتماعی در قالب اجرای نمایشگونه، در عمل نقش برسازنده و بازتولیدکننده این هنجارها را در زندگی اجتماعی امروزی بر عهده دارد.
🔹سینما علاوه بر اینکه به بازنمایی جامعه میپردازد، خود نیز الگوهایی را بهجامعه ارائه میدهد.
بهعلت تأثیرگذاری بالای این رسانه، این الگوها بهسرعت در جامعه رواج پیدا میکند.
🔹در این مقاله سعی شد در ابتدا فهمی از عرفان کابالا [از جدیترین معنویتهای عصر نوین] ارائه شود.
سپس بهعلت تأثیرگذاری بالای رسانه در ترویج این عرفان، فیلمی از آثار شاخص هالیوود انتخاب شد و سپس مؤلفههای کابالیستی نهفته در آن بررسی و تحلیل شد.
اوالحمدلله
نویسنده: دکتر حفیظه مهدیان
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee