eitaa logo
سالن مطالعه
192 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
980 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
✡🔥 🔥✡ 🖋 مقاله‌ی مقاله سی و دوم: (ع) قسمت اول؛ یهودیانِ به‌ظاهر مسلمان مستقر در جامعه اسلامی با رواج اسرائیلیات در پیکره‌ی عقیدتی مسلمانان سعی در مسخ درونی نظام اسلامی داشتند در این بین شخصیت ممتاز امام رضا علیه‌السلام با نگرشی کاملاً عقلانی مبتنی بر علوم امامت، به پالایش مباحث کلامی و گفتارهای نوظهور فلسفی اقدام کردند. 🔹مأمون عباسی که بر مسند خلافت اسلامی تکیه زده بود با شعار خردگردایی! از هرگونه مخالفت با جمودگرایی حمایت می‌نمود، و چون برای رسمیّت دادن به تفکراتش نیازمند حزبی علمی و مرامی عقیدتی بود در تأیید و رواج مکتب اعتزال کوشید. این مکتب که پیشبرد خود را وام‍دار عقل‌گرایی افراطی در لوایِ قدرت سیاسی بود، بعدها در تحلیل‌های تاریخ‌نگاری ادیان، به‌عنوان نخستین فرقه‌ی لیبرال اسلامی یاد شد. (۱) 🔹اما دستاورد ائتلاف قدرت و اندیشه چنین شد که؛ همگام با طرح شعار آزاداندیشی و پرهیز از جمودگرایی، در دایره‌ی عمل، پیروان مکتب اعتزال هیچ‌گونه تحمل و مدارایی مبتنی بر احترام اندیشه‌ها و مکاتب فکری از خود نشان ندادند و پایه‌گذار نظام تنبیهی و مجازاتیِ سختی گردیدند تا بدان‌جا که اشخاصی همچون احمد بن حنبل نیز از عواقب آن در امان نماندند! 🔹در این میان، ظهور اندیشه‌های ناب رضوی علیه‌السلام در خلال تکاپوهای ستیزجویانه «خردگرایان بی‌حد و حصر معتزله» و «ظاهرگرایان اهل حدیث»، اعتدال و عقلانیت اسلامی را به ارمغان آورد. (۲) 🔶🔸آغازین بدعت‌گزارانِ مباحث کلامی 🔹دیدگاه سراسر بدعتِ «منع تدوین حدیث نبوی» که تا عهد خلیفه اموی عمر بن عبدالعزیز (۹۹ـ۱۰۱) به بهانه‌ی اُنس مردم با قرآن و عدم اختلاط وحی الهی با کلام پیامبر به‌گونه‌ی جدّی بر آن پافشاری می‌شد، فاجعه‌ای تلخ در تاریخ اسلام رقم زد در نتیجه، عده‌ای در پیِ اشتیاق مسلمین به شنیدن احادیث نبوی (ص) به رواج مجهولات و خرافات پرداختند. ابن خلدون در این‌باره می‌نویسد: «در کتاب‌های تفسیر سخنان بی‌سروته زیاد است و علت آن این است که جامعه اسلامی در آن روز، دور از کتاب و علم بودند و چادرنشینی و بی‌سوادی، بر آنان غالب بود و اگر به شناخت چیزی راجع به آغاز آفرینش، علل اشیاء و راز هستی علاقه پیدا می‌کردند، از اهل کتاب می‌پرسیدند افرادی مانند «کعب‌الاحبار»، «وهب بن منبه»، «عبدالله بن سلام» و… مرجع این پرسش‌ها بودند. از این روز می‌بینیم، کتاب‌های تفسیر از سخنان آنان پر است. نویسندگان تفسیر در شرح سخنان آنان راه مسامحه را در پیش گرفتند در حالی‌که ریشه‌ی این گفتار، یا تورات و یا مجعولات آنان است». (۴) 🔹«کعب‌الاحبار» از مهاجرین یمن به مدینه، در دوره ابوبکر یا عمر از یهودیت به اسلام پیوست و در دوره عثمان درگذشت. او از منابع علم و دانش اهل کتاب بود. گروهی از تابعان از او حدیث نقل کرده‌اند و در صحیح بخاری و غیره از او روایاتی نقل شده است. (۵) 🔹کعب در پوشش «آگاهی از کتب عهدین» خصوصاً «تورات» توانست عقاید یهود را در میان مسلمانان، پخش و به‌عنوان وحی در عهدین جا زند. از این‌رو در روایات او مسأله «جسم بودنِ خدا» و «رؤیت خدا» کاملاً مشاهده می‌شود. او درباره‌ی تجسّم‌بخشی به پروردگار می‌گوید: «خدا به زمین نگریست و گفت من به برخی از نقاط تو گام خواهم نهاد. در این موقع کوه‌ها اوج گرفتند (کبر ورزیدند) ولی صخره (بیت‌المقدس) اظهار تواضع کرد، خدا گام بر روی آن صخره نهاد». (۶) و درباره‌ی اصرار بر رؤیت خدا می‌گوید: «خداوند، تکلم و رؤیت خود را میان موسی و محمد تقسیم کرد، تکلم را بر کلیم و دومی را از آنِ پیامبر اسلام قرار داد». (۷) ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8652 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت صد و سوم؛ همان روزها داشتم لباس‌های داخل کمد را مرتب می‌کردم که چشمم به یک دست لباس سپاه با درجهٔ سرتیپی افتاد. باید خوشحال می‌شدم ... اما کلافگی‌ام بیشتر شد که؛ "خدایا چرا حسین، ما را محرم اسرارش نمی‌داند؛ زمان جنگ که مجروحیت‌هایش را از ما پنهان می‌کرد؛ حالا هم مسئولیت‌هایش را!!!" وقتی به خانه آمد به گلایه گفتم: "همسایه زنگ می‌زنه تبریک می‌گه که همسرت فرمانده قرارگاه شده! اون وقت شما این رو از ما پنهون می‌کنی؟!» لبخندی زد که نمی‌دانم بگویم تلخ بود یا شیرین. چرا که با همه تلخی‌ای که به نظرم برای خودش داشت؛ اما به چهره‌اش آنقدر ملاحت و آرامش داد که باعث شد تمام دلخوری‌ها و کلافگی‌هایم را فراموش کنم؛ بعد خیلی پدرانه گفت: "پروانه! محمود شهبازی رو یادت میاد که فرمانده سپاه همدان شد؟ وقتی باباش از اصفهان اومده بود دیدنش؛ ازش پرسیده بود: تو توی همدان چیکاره‌ای؟ گفته بود: باغبونی می‌کنم، گل می‌کارم. چمنا رو آب می‌دم و ... البته دروغ هم نگفته بود غیر از باغبونی؛ محوطه سپاه رو هم جارو می‌زد محمود شهبازی تربیت شده نهج البلاغه بود و ما شاگرد تنبل کلاس او حالا من بیام به شما و بچه‌هام بگم که چه اتفاقی افتاده؟!" گفتم: «حسین جان! من با تو زندگی می‌کنم. مرام و خلق وخوی تو رو می‌شناسم؛ اما بچه‌ها براشون مهمه.» خیلی قاطع گفت: "باید اونا رو هم یه جور تربیت کنیم که این چیزا براشون مهم نباشه!" نمی‌خواست به هیچ قیمت، اخم و ناراحتی من را ببیند رفت لباس تازه‌ش را از داخل کمد بیرون آورد و پوشید خیلی خوشم آمد بهش می‌آمد و با ابهتش می‌کرد وقتی حظ را توی چشم‌هایم دید؛ یک پیراهن سفید و گشاد روی همان لباس سبز پوشید و گفت: "خب اینم از این! حالا دیگه راننده اومده و باید برم سر کار" پرسیدم: "این ریختی؟!" گفت: "مگه چشه؟! سر کار که رسیدم پیرهن سفید رو در می‌آرم. اصلاً چه اهمیتی داره؟ از این لباسا که فقط دو تا تیکه پارچه‌ی سفیدِ کفن می‌مونه! و یه لباس سیاه عزاداری که اگه از روی اخلاص پوشیده باشیم اون دنیا اسباب نجات‌مون می‌شه." اتفاقاً ایام محرم نزدیک بود. هرجا که بودیم؛ تهران یا کرمانشاه، باید روزهای تاسوعا و عاشورا تا سوم محرم را به همدان می‌رفت و پیرهن سیاه هیئت ثارالله سپاه همدان را می‌پوشید و میان صف عزاداران، عزاداری می‌کرد. آن سال وقتی در مسیر کرمانشاه به همدان می‌رفتیم، پلیس جلوی ماشین‌مان را گرفت و از راننده حسین، آقای مدیران، مدارک خواست همین که حسین را شناخت، عقب رفت واحترام نظامی گذاشت و از جریمه صرف نظر کرد اما حسین با خوشرویی تقاضا کرد که جریمه را بنویسد و به راننده‌ش گفت: "خطای من و شما پیش مردم صد برابره و به چشم میاد پس خیلی رعایت کن!" ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در بین اسرا، “سید محمد” نامی بود اهل مشهد. ایشان خیلی به امام خمینی (ره) ارادت داشت و به هیچ وجه کوتاه نمی آمد. عراقی او را به اتاق مرگ بردند و بعد از شکنجه‌های زیاد، در زندان انفرادی قرارش دادند؛ بدون اینکه آب و غذایش بدهند. سه روز بعد که در اتاق را باز کردند؛ سید محمد خندان و شادمان از اتاق بیرون آمد و با خوشحالی گفت: «در این سه روز مادرم زهرا برایم آب و غذا می‌آورد و هم اکنون از دست مبارک ایشان آب نوشیدم». عراقی ها بعد از شنیدن این مطلب خیلی عصبانی شدند. سید محمد را دوباره به اتاق مرگ بردند و آن قدر شکنجه‌اش کردند تا به شهادت رسید. راوی: منصور محی الدینی 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
می‌رم؛ عروسی دخترعمو برمی‌گردم! ايام جنگ بود دليرمردي از مازندران قصد حضور در جبهه داشت. مادر با دلشوره‌اي پر از مهر از او پرسيد: «مادر جان كي برمي گردي؟» به اطراف نگاهي كرد و با لبخند گفت: «عروسي دخترعمو برمي‌گردم.» همه خنديدند. دختر عمو فقط ۸ سال داشت. دلاور رفت ... و ديگر بازنگشت. گفتند به شهادت رسيده اما پيكرش مفقود است. ۸ سال بعد چند پاره استخوان به مادر او تحويل دادند و گفتند: «اين پيكر پسر توست.» مادر كنار پاره‌هاي استخوان نشست و گريست، آن هم در شب عروسي دخترعمو. عروس ۱۶ ساله گوشه‌اي نشست، غصه دلش را فرا گرفت. كسي در گوش دلش زمزمه كرد: « حالا نمي‌شد اين چند پاره استخوان فردا بيايد؟» شب از نيمه گذشت همه به بستر رفتند. خواب چشمان عروس غم‌آلود را در خود گرفت؛ در خواب ديد در منجلابي افتاده و دائم فرو مي‌رود. كار به جايي رسيد كه فقط دستش بيرون مانده بود در دل گفت: «خدايا چرا كسي به فريادم نمي‌رسد.» ناگهان دستي از غيب آمد او را از منجلاب بيرون كشيد صدايي در دل تاريكي گفت: «اين دست، دست همان يك مشت استخوان است كه ديشب به ميهماني تو آمد.» : حجت الاسلام ضابط 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
روزمان ، نہ؛ عمرمـان ! همہ پُرخیر است؛ با یاد شمـا، خاڪیانِ افلاک نشین ... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| روز اول نکبت ☝️ «روز اول نکبت» براساس بیانات رهبر انقلاب در دیدار روز عید مبعث، نگاهی ۱۰۰ ثانیه‌ای به تاریخ تحولات منتهی به غصب فلسطین و اعلام موجودیت رژیم جعلی صهیونیستی دارد. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🇫🇷🔴 پاداشِ فرانسوی: هر دقیقه دو کشته 🔺در طول ، ده‌ها هزار الجزایری در صف نیروهای برای آزادسازی و شکست و جنگیدند و در برخی از سنگین‌ترین نبردهای جنگ جهانی دوم حضور داشتند. 🔺در سال ۱۹۴۵ و در روز جشن پیروزی متفقین، گروهی از الجزایری‌ها با بلندکردن پرچم خواستار استقلال شدند. ❗️پاداش الجزایری‌ها از سوی فرانسه با اعلام حکومت نظامی و دو هفته قتل‌عام مرد و زن و کودک به ویژه در مناطق سطیف و قالمه داده شد. ❗️تخمین زده می‌شود که ۴۵۰۰۰ شهروند غیرمسلح الجزایری در این دو هفته کشته شدند. ❗️همزمان با جشن پیروزی «جهان آزاد» بر نازی‌ها، به مدت دو هفته هر دقیقه ۲ نفر به جرم استقلال‌طلبی به دست سربازان «مهد آزادی» کشته شدند. ❗️با پایان ، ژنرال دووال مسئول مستقیم قتل عام در نامه‌ای به سران مستعمره نوشت: «امنیت شما را برای ده سال تضمین کردم!» 💠French authorities imposed martial law and indiscriminately massacred women, children and the elderly. 💢روایت فرانس۲۴ 🌐https://www.france24.com/en/live-news/20210508-algeria-remembers-mass-killings-under-french-rule 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هر جمعه با یک؛ این هفته؛ انیمیشن دنباله‌دار 🔹"اسطوره‌های یهودی در حمله به تایتان" قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8592 ◀️ قسمت پنجم؛ 🔶🔸اسطوره‌های یهودی موجود در فیلم، 👈 ۷. خدای ناتوان، انسان خدا انگاری، خدای قومی و الوهیت یهود 🔹یکی از مطالب مورد توجه در این سریال، نبود اثری از خداوند است، به‌گونه‌ای که حتی کلیسای فرقه‌ی دیوار که ظاهری همچون کشیش‌های مسیحی دارند، دیوار را می‌پرستند و نه خداوند را! هم‌چنین در کل سریال با این‌که داستان کاملاً رنگ و بوی شبه‌دینی پیدا می‌کند و به‌خصوص در فصل چهارم که شهود باطنی مردم یمیر را به تصویر می‌کشد، باز هم خبری از یک قدرت قهار متافیزیکی و فرامادی نیست! 🔹البته جای خداوند را تایتان مهاجم پر کرده است، چرا که در فصل چهارم می‌بینیم این ارن بوده که پدر را مجبور به کشتن خاندان فریتز می‌کند و با این‌که در آن زمان، نوجوانی بیش نیست، اما با اراده‌ی نافذ خود، از آینده به گذشته رفته و سرنوشت همه‌ی ملت یمیر را دگرگون می‌سازد! چرا که اگر تایتان مهاجم، تایتان بنیانگذار را که خون سلطنتی داشت، نمی‌آورد، هیچ‌کدام از مسائل بعدی پیش نمی‌آمد و شاید هم پادشاه، بعد از حمله‌ی مارلی، باز هم خاطرات قوم را دست‌کاری می‌کرد و به این شکل از جنگ دوری می‌کرد. به هر حال تا آخر بخش دوم فصل چهارم، قدرت مطلقه «ارن» است و باید دید در ادامه، چه می‌شود. 👈 ۸. حمله‌ی شیطان به سرزمین موعود 🔹یکی دیگر از اسطوره‌های موجود در فیلم، بحث حمله‌ی شیطان به «سرزمین مقدس» است. به این شکل که بنی یمیر در زندگی روزانه‌ی خود غرق شده و با کنار گذاشتن و فراموشی قدرت ذاتی خود، دور از دیگر ملل، در حال گذران عمر هستند که ارتش مارلی با شکستن دیوار، به آن‌ها حمله می‌کند. 🔹البته انگیزه‌ی حمله مارلی به پارادایس، دست‌یابی به منابع طبیعی این جزیره بیان می‌شود که می‌توان با در نظر گرفتن تصاحب باقی تایتان‌ها و یا حتی تصاحب تایتان بنیانگذار، به این نتیجه رسید که مارلی به‌دنبال قدرت مکتومی است که به‌خاطر صلح‌طلبی‌های پادشاه فریتز، بلااستفاده باقی مانده است و مارلی برای تسلط خود بر جهان، به آن‌ها نیاز دارد. چنان‌که در گفت‌وگوی افسران مارلی بیان می‌شود که دیگر تایتان‌ها یکه‌تاز میدان نبرد نبوده و برای غلبه بر دشمنان، نیاز به سلاح‌های جدید داریم. 🔹نکته‌ی قابل توجه در این بخش، آن است که حمله به سرزمین مقدس توسط دولت مارلی که یک دولت عربی است انجام می‌شود و این جالب است، چرا که معمولاً کلیشه‌ی فیلم‌های هالیوودی، تضاد مسلمانان و غربی‌ها را به تصویر می‌کشد و همچون فیلم «جنگ جهانی زد»، مسلمانان زامبی از دیوار‌های سرزمین مقدس بالا می‌روند! 🔹اما در این سریال ارتش مارلی توسط قدرت تایتان‌ها، یعنی نسل یمیر سعی بر تسخیر پارادایس دارد. رئیس ارتش مارلی که چهره‌ای آلمانی و شبیه به هیتلر دارد، در این نزاع نقش به‌سزایی نداشته و حتی در مراسمی که ارن آن را بهم می‌زند، زیر پای تایتان‌ها له می‌شود! ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✡ 🕎 (۳) ✡ ✡ نویسنده: دیوید دیوک مترجم: محمدحسین خدّامی قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8593 🔸قسمت چهارم؛ 🔶🔸زندانی کردن مرتدّین از هولوکاست و سوزاندن کتاب‌هایشان ✡ در سال ۱۹۹۰ صدها نفر در سرتاسر مغرب‌زمین از جمله تعداد فراوانی از دانشمندان و محققان تنها به‌خاطر ارائه‌ی مدارکی ناسازگار با بخشی از داستان هولوکاست مورد تهدید، آزار و اذیت، حمله‌ی فیزیکی، اخراج، جریمه‌ی نقدی و حتی حبس در زندان واقع شدند. چندین استاد دانشگاه، قاضی و معلم از شغل خود برکنار شدند. تعدادی فقط به‌خاطر اظهارنظرهایی که از جهت سیاسی نادرست به‌شمار می‌رفت ده‌ها هزار دلار جریمه شدند. ✡ به‌عنوان مثال پروفسور روبر فوریسون (Robert Faurisson) استاد دانشگاه لیون فرانسه به‌خاطر اظهارنظر خود هزاران فرانک جریمه شد و در یک حمله‌ی وحشیانه از ناحیه‌ی صورت مورد جرح و اسیدپاشی قرار گرفت. معمولاً چنین قربانیانی افراد تحصیل‌کرده و محترمی هستند که پیش از تحقیق و نگارش در زمینه‌ی هولوکاست هرگز مورد اتهام و معروف به یهودستیزی نبوده‌اند. ✡ نمونه‌ی مهمّی از آزار تردیدکنندگان در قضیه‌ی هولوکاست، جریان دیوید ایروینگ (David Irving) مورّخ است. کتاب‌های او تقریباً در تمام کتابخانه‌های جهان وجود دارد. ایروینگ بیش از ۳۰ جلد کتاب در مورد جنگ جهانی دوم به نگارش در آورده که توسط تعداد قابل توجهی از ناشرین مطرح جهان غرب به چاپ رسیده است. از جمله ویکینگ پرس، ‌هارپر اندرُو، لیتل، بُرون، سایمون آند شاتر و ایوان بوکز. ✡ مطرح‌ترین تاریخ‌دانان جهان از جمله ای.جی.پی تیلر، تِرِور راپِر، گوردن کری و استیفن امبروز، برخی از آثار او را ستوده‌اند. او بیش از ۳۰ سال در آرشیو دولتی آلمان و همچنین آرشیو ملّی آمریکا، دفتر اسناد عمومی بریتانیا و آرشیوهای دولتی اتریش، فرانسه، ایتالیا، کانادا و حتی اتحاد جماهیر شوروی سابقاً به تحقیق و پژوهش پرداخته است. او نخستین مورّخی است که اعتبار خاطرات هیتلر (۴۹) که زمانی به‌طور گسترده مورد تبلیغ قرار گرفت (و البته بعدها کذب آن ثابت شد)، را زیر سؤال برد. ✡ او در جریان تحقیق پُردامنه‌ی خویش، مدارک زیادی را کشف کرد که بخش‌هایی از هولوکاست را به چالش می‌کشید. زمانی که ایروینگ در آلمان بود، نوار ویدئویی اعتراف دکتر فرانچیسک پایپر (Franciszek Piper) مسئول کلّ موزه آشویتس (Auschwitz-Birkenau State Museum) را نقل کرد. پایپر اعتراف کرده بود وسایلی که به‌عنوان اتاق‌های گاز ساخته شده توسط آلمانی‌ها در طول ۴۰ سال در معرض دید جهانیان (و بیش از ۴۰ میلیون بازدیدکننده) قرار گرفته بود، حقیقت نداشت. و در واقع کمونیست‌های لهستان پس از جنگ آن‌ها را ساخته بودند. ✡ تنها به خاطر نقل همین اعتراف پایپر، دولت از ایروینگ به‌خاطر «بدنام کردن یاد مردگان» شکایت کرد! با وجود این‌که ایروینگ مدرک روشنی برای اثبات درستی مدعای خود داشت، از ارائه‌ی آن در محاکمه و یا حتی دعوت از دکتر پایپر به‌عنوان شاهد ممانعت به عمل آمد! ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8669 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
۲   قسمت سی‌وپنجم؛ هنگامه سحر رسیده من دیگر زینب بودم به عزم نماز صبح از جا بلند شدم. سال‌ها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت می‌کشیدم می‌ترسیدم نمازم را نپذیرد از شرم و وحشت سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بی‌دریغ می‌بارید. نمازم که تمام شد از پنجره اتاق دیدم مصطفی در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت. در آرامش این خانه دلم می‌خواست دوباره بخوابم اما درد پهلو امانم را بریده و دیگر خوابم نمی‌برد میان بستر از درد دست و پا می‌زدم. آفتاب بالا آمده و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بی‌اختیار گریه می‌کردم دوباره در حیاط به هم خورد و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید: «مامان! صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم!» دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد صدای مادر مصطفی را شنیدم: «بیداری دخترم؟» شالم را با یک دست مرتب کردم تا خواستم بلند شوم، در اتاق باز شد. خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله می‌بارید زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند مصطفی صبرش تمام شده بود جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند: «می‌تونم بیام تو؟» پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم: «بفرمایید!» بلافاصله داخل اتاق شد. دل زن پیش من مانده و از اضطرار نگاه مصطفی می‌فهمید خبری شده چند لحظه مکث کرد و سپس بی‌هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت. مصطفی مقابل در، روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار می‌داد دل من در قفس سینه بال بال می‌زد مستقیم نگاهم کرد و بی‌مقدمه پرسید: «شما شوهرتون رو دوست دارید؟» طوری نفس‌نفس می‌زد که قفسه سینه‌اش می‌لرزید سوالش دلم را خالی کرده بود به لکنت افتادم: «ازش خبری دارید؟» از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس می‌کردم به گریه‌هایم شک کرده حواسش به حالم نبود دوباره پاپیچم شد: «دوستش دارید؟» دیگر درد پهلو فراموشم شده طوری با تندی سوال می‌کرد که خودم برای آواره شدن پیش‌دستی کردم: «من امروز از اینجا می‌رم!» چشمانش درهم شکست دیگر نمی‌خواستم اسیر سعد شوم با بغضی مظلومانه قسمش دادم: «تورو خدا دیگه منو برنگردونید پیش سعد! من همین الان از اینجا می‌رم!» یک دستم را کف زمین قرار دادم تا بتوانم برخیزم فریاد مصطفی دلم را به زمین کوبید: «کجا می‌خواید برید؟» شیشه محبتی که از او در دلم ساخته بودم شکست از حرفم تمام وجودش در هم شکسته بود دلم را به محکمه کشید: «من کی از رفتن حرف زدم!؟»… ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
خطبه ۵۵.mp3
5.06M
شرح و تفسیر خطبه ۵۵ نهج‌البلاغه درخدمت حجةالاسلام یک‌شنبه‌‌ها مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/شهرک شهید زین‌الدین 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تلاوت امروز صفحه ۲۳۷ قرآن کریم هدیه به محضر سه امام مظلوم بقیع سجاد، باقر و صادق علیهم‌السلام