eitaa logo
سالن مطالعه
194 دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃 ۲   قسمت پنجاه‌وپنجم؛ سوالی که من روی پرسیدنش را نداشتم مصطفی بی‌مقدمه پرسید: «راسته تو انفجار دمشق شهید شده؟» گلوی ابوالفضل از غیرت گرفت خنده‌ای عصبی لب‌هایش را گشود: «غلط زیادی کردن!» در همین مدت را دیده بود به عشق سربازی‌اش سینه سپر کرد: «نفس این تکفیری‌ها رو گرفته، تو جلسه با ژنرال‌های سوری یه‌جوری صحبت کرد که روحیه ارتش زیر و رو شد و دمشق بازی باخته رو بُرد! الان آموزش کل نیروهای امنیتی سوریه با ایران و و به خواست خدا ریشه‌شون رو خشک می‌کنیم!»…  ابوالفضل از خستگی نفس کم آورده و دلش از غصه غربت سوریه می‌سوخت همچنان می‌گفت: «از هر چهار تا مرز اردن و لبنان و عراق و ترکیه، تروریست‌ها وارد سوریه می‌شن و ارتش درگیره! همین مدت خیلی‌ها رو که دستگیر کردن اصلاً سوری نبودن!» سپس مستقیم به چشمان مصطفی نگاه کرد و با خنده تلخی خبر داد: «تو درگیری‌های حلب، وقتی جنازه تروریست‌ها رو شناسایی می‌کردن، چندتا افسر ترکیه‌ای و سعودی هم قاطی‌شون بودن. حتی یکی‌شون پیش‌نماز مسجد ریاض بود، اومده بوده سوریه بجنگه!» از نگاه نگران مصطفی پیدا بود از این لشگرکشی جهانی ضد کشورش ترسیده نگاهش به زمین فرو رفت و آهسته گفت: «پادشاه عربستان داره پول جمع می‌کنه که این حرومزاده‌ها رو بیشتر تجهیز کنه!» دیگه کاسه صبر مادرش هم سر رفته بود مظلومانه از ابوالفضل پرسید: «میگن آمریکا و اسرائیل می‌خوان به سوریه حمله کنن، راسته؟» احتمال همین حمله دل ابوالفضل را لرزانده بود لحظه‌ای ماتش برد به تنهایی مرد هر دردی بود دلبرانه خندید و خاطرش را تخت کرد: «نه مادر! اینا از این حرفا زیاد می‌زنن!» سپس چشمانش درخشید از لب‌هایش عصاره عشقش چکید: «اگه همه دنیا بخوان سوریه رو از پا دربیارن، و ما سربازای مثل کوه پشت‌تون وایسادیم! اینجا فرماندهی با (علیهاالسلام)! آمریکا و اسرائیل و عربستان کی هستن که بخوان غلط زیادی کنن!» با همین چند کلمه کاری کرد که سر مصطفی بالا آمد دل خودش دریای درد بود لحنش گرفت: «ظاهراً ارتش تو داریا هم چندتاشون رو گرفته.» دیگه داریا هم امن نبود ابوالفضل رو به مصطفی بی‌ملاحظه حکم کرد: «باید از اینجا برید!» نگاه ما به دهانش ماند می‌دانست چه آتشی زیر خاکستر داریا مخفی شده محکم ادامه داد: «ان‌شاءالله تا چند روز دیگه وضعیت تثبیت می‌شه، براتون یه جایی می‌گیرم که بیاید اونجا.» به‌قدری صریح صحبت کرد که مصطفی زبانش بند آمد ابوالفضل آخرِ این قصه را دیده بود با لحنی نرم‌تر توضیح داد: «می‌دونم کار و زندگی‌تون اینجاس، ولی دیگه صلاح نیس تو داریا بمونید!» بوی افطاری در خانه پیچید ابوالفضل عجله داشت به برگردد بلافاصله از جا بلند شد. شاید هم حس می‌کرد حال همه را بهم ریخته دیگر منتظر پاسخ کسی نشد، با خداحافظی ساده‌ای از اتاق بیرون رفت من هنوز تشنه چشمانش بودم دنبالش دویدم. ✳️ ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر جمعه با یک؛ این هفته؛ انیمیشن به سبک هالیوود تخریب مادر و تقدیس هیولای درون نام فیلم: قرمز شدن(TURNING RED) کارگردان: دومی شی کشور: آمریکا انتشار: ۲۰۲۲م - ۱۳۹۹ه‌ش ژانر: کمدی فانتزی ◀️ قسمت اول؛ ✳️ مقدمه ( ۱ )؛ انیمیشن قرمز شدن اولین اثر سینمایی بلند والت دیزنی و پیکسار در سال ۲۰۲۲ است. در این انیمیشن برخی از اصول سابق والت دیزنی زیر پا گذاشته می شود و خط قرمز هایی که برای کودکان نباید شکسته شود، شکسته می شود. انیمیشن قرمز شدن یک اثر چند لایه است. از نظر اخلاقی، اجتماعی، هنری، رسانه ای و سیاسی. می توان آن را مهم ترین انیمیشن ساخته شده توسط والت دیزنی از نظر سیاسی دانست. هیچ کدام از انیمیشن های دیزنی تا الان بدین گونه به موضوعات سیاسی روز دنیا و ترفند های رسانه ای و هنری استعمارگرانه نپرداخته اند. در کنار انیمیشن بچه رئیس دو از کمپانی دریم ورکس که مطالب فراوانی نسبت به تاریخ قبل از قرن بیست و یکم را بیان کرد؛ انیمیشن قرمز شدن به بیان اتفاقات و برنامه های پس از آغاز قرن بیست و یکم اقدام می کند. حتی چندی از پیشبینی ها و برنامه های آینده دنیا را می توان در این انیمیشن مشاهده کرد. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هر جمعه با یک؛ این هفته؛ انیمیشن به سبک هالیوود تخریب مادر و تقدیس هیولای درون ◀️ قسمت دوم؛ ✳️ مقدمه ( ۲ )؛ 🔹«قرمز شدن»، عنوانی است که در خود ایهام دارد، و این خصلتی است که در چند سال اخیر در نام‌گذاری بسیاری از فیلم‌های هالیوودی دیده شده است. یعنی عنوان فیلم یک معنا در لایه‌ی اول دارد و البته معنای اصلی آن در لایه‌ی دوم و در بطن قرار می‌گیرد. «قرمز شدن»؛ هم در لایه اول؛ اشاره به تبدیل کاراکتر اصلی فیلم به یک پاندای قرمز دارد هم در لایه‌ی دوم، اشاره به «بلوغ» دخترانه و مسأله‌ی شروع عادت ماهیانه در دختران که علامت اصلی بلوغ در جنس مؤنث محسوب می‌شود. 🔹واقعیت آن است که در دست‌کم یک دهه‌ی اخیر، انیمیشن تبدیل به رسانه‌ای اصلی برای هالیوود شده تا پیام‌ها و گزاره‌های ایدئولوژیک القایی خود را از طریق آن به اکناف و اطراف دنیا صادر کند. 🔹مخاطب اصلی انیمیشن‌ها اصولاً و طبعاً قرار است کودکان و نوجوانان باشند، و هدف‌گیری هالیوود برای «القاء» هم همین رده‌های سنی است، لیکن بسیاری از این انیمیشن‌ها حقیقتاً ربطی به دنیای معصومانه و زلال کودکان ندارند، بلکه پیام‌های آشکار و پنهان "زیرآستانه‌ای" آن‌ها، در واقع تزریق نوعی خاص از جهان‌بینی بزرگسالانه به ذهن بی‌دفاع کودکان و نوجوانان است. 🔹آن‌ها در حساس‌ترین بُرهه‌ی سنی به سر می‌برند و معمولاً آن‌چه که در این سنین در ناخودآگاه آن‌ها حک شود، تبدیل به بخشی از شخصیت آتی آن‌ها می‌شود. در واقع این انیمیشن‌ها در حال شکل دادن به فیلترهای ذهنی نسل جدید بشر مدرن در جای جای زمین هستند. 🔹از این منظر، «قرمز شدن» هم نه‌تنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه یکی از سمّی‌ترین و مخرّب‌ترین محصولات هالیوود در دو سال گذشته از جهت پیام‌ها و کُدهای القایی است. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
هر جمعه با یک؛ این هفته؛ انیمیشن به سبک هالیوود تخریب مادر و تقدیس هیولای درون ◀️ قسمت سوم؛ ✳️ خلاصه داستان فیلم؛ 🔹داستان این فیلم در سال ۲۰۰۲ در تورنتو ، انتاریو اتفاق می‌افتد میلین «می» لی، یک دانش‌آموز ۱۳ ساله چینی-کانادایی است که به دلیل یک نفرین ارثی، وقتی هر احساس شدیدی را تجربه می‌کند، به یک پاندای سرخ غول پیکر تبدیل می‌شود. حالا باید طی مراسمی این حال بد و خطرناک از بدن او دور شود ولی "می" در مقابل انجام آن مراسم مقاومت می‌کند و آن هیولای درونش را ترجیح می‌دهد ... ✳️ تحلیل فیلم 🔹«قرمز شدن» درباره‌ی وقایع عجیب و فانتزی‌واری است که در حول و حوش ۱۳ سالگی برای دخترکی چینی‌تبار ساکن تورنتوی کانادا به‌نام «مِیلین» رخ می‌دهد. او که در ابتدای فیلم، دختر خوب و شایسته‌ی پدر و مادرش تصویر می‌شود، کم‌کم در ارتباط با هم‌سالان و دوستان خود، درگیر فعل و انفعالات جسمی و روحیِ ناشی از بلوغ می‌گردد. 🔹هم‌زمان، مِیلین دچار طلسمی می‌شود که دختران خاندان مادری او از زمان جده بزرگش در هنگام بلوغ دچار آن می‌شدند: «ظهور یک خرس پاندای سرخ از درون آن‌ها»! 🔹البته فیلم به‌نحوی آشکار، نمادین است و تک‌تک عناصر و اجزای آن در خدمت ترسیم یک پازل نمادین درباره‌ی معصومیت دخترانه، شروع زنانگی، نفسانیّت و دست و پنجه نرم کردن با غرایز در زمانه‌ی حساس و بحرانی «بلوغ» است. 🔹«پاندای سرخ» در یک نمادپردازیِ نه‌چندان پیچیده، به‌ویژه با توجه به رنگ سرخ آن، نماد و نشان بیدار شدن غرایز جنسی در هنگامه‌ی بلوغ است. تنها راه رهایی او از «پاندای درون» (که بروز بیرونی هم دارد) این است که؛ در شب «ماه خونین»، طی مناسکی، طلسم او باطل شود و پاندای درون او را در یک سنگ یاقوت‌فام به دام بیاندازند. 🔹مادر و مادربزرگ و سایر زنان خانواده تلاش می‌کنند او را برای این مناسک آماده کنند، اما فکر و ذکر میلین و دوستانش، حضور در کنسرت یک گروه پاپ نوجوانانه (شبیه گروه‌های کی پاپ) است که قرار است در همان شبِ اجرای مناسک در تورنتو برگزار شود. 🔹در جریان تلاش میلین و دوستانش برای جور کردن پول بلیط گران‌قیمت این کنسرت با هدف دیدن اسطوره‌هایشان، او به‌نوعی دلبستگی با پاندای درون خود می‌رسد. این در حالی‌است که به گفته‌ی مادربزرگش، هرچه دلبستگی او به پاندا و درنتیجه بروز بیرونی آن بیشتر شود، بیرون راندنش در حین مناسک سخت‌تر می‌گردد. 🔹در واقع، کنسرت گروه فورتاون (4Town) برای این دختران نوجوان به‌عنوان نقطه‌ی رهایی (طلوع زنانگی) تصویر می‌شود، در حالی که «مادر» نماد «سنّت» و مظهر «استبداد»ی است که باید از آن خلاص شد! 🔹آن‌ها برای رسیدن به کنسرت، به هر دری می‌زنند و حضور در آن برای ایشان به هدف، معنا و انگیزه‌ی زندگی تبدیل می‌شود. در واقع، حضور در آن کنسرت تبدیل به مساله‌ی مرگ و زندگی می‌شود. چرا؟ پاسخ را از زبان میلین خطاب به دوستانش می‌شنویم: «فردا وقتی به اون کنسرت می‌ریم، دختر بچه‌ایم. وقتی بیرون بیایم، زن شدیم!» ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9547 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
✡ 🕎 (۶) ✡ نویسنده: دیوید دیوک مترجم: محمدحسین خدّامی قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9450 ◀️ قسمت هفتم؛ ✡ دکتر نورمن فینکلشتاین در مصاحبه‌ای که اخیراً با مجله کونتر پانچ داشته است از این اخاذی و باج‌گیری پرده برداشت. او علیرغم حملات شدیدی که از طرف سازمان «ای دی ال» و دیگر سازمان‌های قدرتمند یهودی متوجه او شده است؛ جسورانه، رک و بی‌پروا سخن گفت: 🔹«یک سخنگوی کنگره جهانی یهودیان اظهار داشت که شما باید از چنین سازمان‌هایی به خاطر غرامت‌هایی که پدر و مادرتان دریافت کردند، متشکر و سپاسگزار باشید. آیا این مطلب تا حدودی صحت ندارد که اگر به خاطر آگاهی‌هایی که نبردها و فعالیت‌های این افراد را بر می‌انگیخت نبود بازماندگان هولوکاست هرگز غرامت دریافت نمی‌کردند؟ 🔹بی‌پرده می‌گویم این سازمان‌ها مرا به یاد این نکته‌سنجی مادر مرحومم می‌اندازد که اختراع واژه Chutzpah به معنای وقاحت توسط یهودیان تصادفی نیست. آن‌ها ۹۵% پول‌هایی را که به قربانیان شکنجه‌های نازی‌ها تخصیص داده شده بود دزدیدند. من این واژه را با تعمد به کار می‌برم – و سپس خرده نانی را جلوی شما ریختند و گفتند باید سپاسگزار باشید. 🔹این خیلی سخت است که به حدّی خوار شویم که رنج عظیم یهودی طی جنگ جهانی دوم را در حد یک اخاذی و باج‌گیری همراه با ارعاب تنزّل دهیم. من واقعاً فکر می‌کنم حتی جولیوس استریچر (ناشر مهم ضد یهود در دهه سی در آلمان) اگر امروز مشغول چـاب «در استرومد» بود نمی‌توانست تصویر یهودیان را این‌گونه در خاطره‌ها زنده کند و مردگانشان را این‌طور خوراک آگهی‌های تبلیغاتی خود نماید. 🔹امّا این دقیقاً همان چیزی است که این باند کلاهبرداران کثیف انجام داده‌اند. آن‌ها از یک طرف با مبدّل ساختن رنج یهودیان به یک اخّاذی و زورگیری، آن‌ها را بدنام ساخته‌اند. اگر هنوز تردیدی باقی مانده است باید به مقاله اخیر مجله لندن تایمز با سرفصل «قضیه اموال سوئیسی هولوکاست افسانه از آب در آمد» اشاره کنم؛ در این مقاله گفته شده: تمام ادعاهایی که بر ضد بانک‌های سوئیسی اقامه شده بود، سرهم‌بندی و جعل آشکاری از سوی کلاهبرداران هولوکاست بوده است. 🔹اما آن‌ها از طرف دیگر پس از تنزّل دادن رنج یهودیان در حد یک اخّاذی، از تحویل این اموال اخاذی شده به قربانیان واقعی خودداری می‌کردند. تصوّر تنزّل یافتن مجدّد از این مرتبه پست اخلاقی بسیار دشوار است. به نظر من اگر همه آن‌ها را پشت نرده‌های محکم قرار دهند باز هم مجازاتی عادلانه نیست.» (۷۵) ✡ فینکلشتین در ادامه می‌گوید اگر او یهودی نبود کتابش هرگز منتشر نمی‌شد. 🔹وی در جواب این سؤال که شما فکر می‌کنید اگر فرزند یهودیِ بازماندگان هولوکاست نبودید کتاب «صنعت هولوکاست» شما به چاپ می‌رسید؟، گفت: «(خنده) نه، من هیچ تردیدی در این مورد ندارم. اولاً این کتاب من اصلاً به عنوان کتاب فرزند بازماندگان هولوکاست به چاپ رسید. اگر من چنین موقعیتی نداشتم هیچ شانسی وجود نداشت و در آن صورت من زنده دفن می‌شدم. 🔹دقیقاً چند روز پیش من داشتم با شخصی که نمی‌توانم در این مصاحبه نام او را ببرم صحبت می‌کردم؛ او با یک مسئول بلندپایه دولتی در آلمان که هر دویمان او را می‌شناختیم ملاقات کرده بود. دوست من از او درباره سؤالاتی که در کتاب من در زمینه تعداد بازماندگانی که در آن دوران به بیگاری گماشته می‌شدند، سؤال کرده بود، 🔹همچنین پرسیده بود: آیا دولت آلمان مطلع است که این ارقام به جهت توجیه مقادیر هنگفت اخّاذی شده، به شکل حیرت‌آوری بزرگنمایی شده‌اند. او پاسخ شنیده بود که: البته ما می‌دانیم آنچه او می‌گوید صحیح است، امّا پیش از این تصمیم گرفته شده است که با این باج‌گیری کنار بیاییم زیرا از راه‌افتادن موج سهمگین در آلمان در واکنش به یهودستیزی می‌هراسیم.» ✳️ ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9548 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee