🍃🌸🇮🇷🌸🍃
سکولاریسم مقدس آمریکایی
#هانا_آرنت؛
از انقلاب تا اصلاحات در ایران
تنها مسلکی که من به آنها تعلق داشتم، «صهیونیستها» بودند. / هانا آرنت
◀️ قسمت دوم
🔹گرچه پیش از انقلاب تنها یک کتاب توسط عزتالله فولادوند برای انتشارات خوارزمی ترجمه شد، اما دی ۱۳۵۹ و خرداد ۱۳۶۱ از او نسخه فارسی دو کتاب خشونت و انقلاب از هانا آرنت به چاپ رسید.
🔹کلید ترجمه و انتشار پیاپی کتابهای آرنت از نخستین سال پس از انقلاب در دست تحلیلگران وزارت امور خارجه آمریکا بود، چون از نگاه آنان رواج فلسفهی سیاسی هانا آرنت در ایران میتوانست تصویر یک رژیم دیکتاتوری را از «ماهیت جمهوری اسلامی» نزد مردم بسازد و به نسل جدید ایرانیان، راه مبارزه با «اقتدار دینی» و مهار آن را که به ادعای آنان همانند «استبداد کمونیستی» است، بیاموزد
🔹بقول لادن برومند در مقالهی؛ "کارکرد هانا آرنت در ایران":
"کتابهای «هانا آرنت» با تحلیل و بررسی نظامهای استبدادی، بسیاری را به شناخت و درک روشنتر از «ماهیت جمهوری اسلامی» رهنمون میشود.
ارتباط اندیشههای آرنت با مسائل ایران، «ارتباطی منطقی» است.
جمهوری اسلامی یک پدیدهی انقلابی مدرن است که آشکارا خود را میراثخوار «سنت انقلابی» میداند که با «انقلاب کبیر فرانسه» آغاز شد و با «انقلاب اکتبر روسیه» ادامه و گسترش یافت.
انقلاب اسلامی ایران مکانیسم یکسانی با همان پدیدهها دارد.
نهادهای انقلاب اسلامی ایران مکانیسم یکسانی با همان پدیدهها دارد.
نهادهای انقلاب اسلامی چون «دادگاههای انقلاب» و «کمیتههای انقلاب» نه تنها کارکردشان بلکه حتی در مواردی، نامشان نیز با همتاهایشان در انقلاب فرانسه یا روسیه یکسان است.
از این رو، نزدیکی جمهوری اسلامی با نظامهای استبدادی چون اتحاد جماهیر شوروی، چین کمونیست، کوبا و کرهی شمالی به دلیل وجوه اشتراک در یک سنت انقلابی، شگفتآور نیست.
«هانا آرنت» از جمله متفکران غربی است که راه مبارزه با «توتالیتاریسم» را در شناخت دقیق ماهیت این نظام و علل پیدایش آن میدانست.
وی معتقد بود برای از میان بردن «توتالیتاریسم» باید آن را شناخت و تاریخ آن را مهار کرد.
نسلهایی که در نیمهی دوم قرن بیستم به مبارزه علیه «توتالیتاریسم کمونیستی» پرداختند از اندیشهی او بهرهی فراوان بردند."
🔶🔸آمریکا و اسرائیل: الگوهای سرآمد
🔹هانا آرنت آلمانیتبار (۱۹۷۵ – ۱۹۰۶)، چهره برجستهی جاسوسی آکادمیک در قرن بیستم و یکی از سخنگویان محافظهکاران آمریکایی در دوران جنگ سرد، نسب از «اشراف یهود» و خانوادههای سکولار میبرد؛
زنی که هم در قامت یک تئوریسین سیاسی ظاهر گشت و هم در کسوت یکی از رهبران سازمان بینالمللی زنان صهیونیست. از سال ۱۹۳۵م/۱۳۱۴ش رهبری چندین عملیات امنیتی این سازمان را برای اشغال تدریجی خاک فلسطین برعهده داشت؛
و در مقام «فرمانده عملیات» یهودیان را تا استقرار در سرزمینهای اشغالی همراهی میکرد؛
چون تاسیس رژیم صهیونیستی را «ضرورتی سیاسی» میدانست.
🔹به نوشتهی دیوید واتسن «آرنت در محافل صهیونیستی به دلیل فعالیتش در پاریس برای مهاجرت جوانان یهودی به فلسطین، شهرتی به هم زده بود.»
از سال ۱۹۴۱م/۱۳۲۰ش به برجستهترین حامی تاسیس «ارتش یهودی» برای تداوم حیات صهیونیستها تبدیل شد؛ تا نقش مؤثری در جنگ علیه فلسطینیها ایفا کند و در سال ۱۹۴۸ به سمت مدیر اجرایی طرح «بازسازی فرهنگی یهود» رسید.
🔹ابتدای دهه ۱۹۵۰ همکاری رسمیاش را با CIA آغاز کرد و به حلقه روشنفکران این سازمان در مجله پارتیزان ریویو رفت.
🔹آرنت کتابهایش را از رهگذر مشاورههای علمی با سیا مینوشت،
حتی این سازمان جاسوسی به او برای جمعآوری منابع پژوهشی یاری میرساند.
و از ابتدای دهه ۱۹۶۰م/۱۳۴۰ش بنیاد راکفلر نیز تامین هزینههای تحقیقاتی پروژههایش را برعهده گرفت.
سرانجام به عنوان یکی از شاخصترین بنیانگذاران «صهیونیسم سیاسی» در جهان شناخته شد.
🔹آرنت همواره بخشی از درآمدهایش را خرج تحکیم رژیم صهیونیستی میکرد و یکی از حامیان اقتصادی اسرائیل در جنگ با اعراب (۱۹۶۷) بود؛
چنانکه از پیروزی صهیونیستها به خود میبالید.
🔹لور آدلر، آرنتشناس معاصر میگوید:
"آرنت در واپسین ده سال زندگیاش به همه سازمانهای اسرائیلی پول واریز میکرد.
دلبسته نیست، مگر به این کشور، به «اسرائیل» به این «الگوی سرآمد».
🔹به باور آرنت؛
«صهیونیسم آغاز خودشناسی و خودباوری یهودیان و آغاز بازگشت آنها از برهوت بیهویتی به درون تاریخ است.»
با این همه، اصلاحطلبان او را در ایران به عنوان «فیلسوف خشونتگریز» تبلیغ میکنند!
🔹آرنت شگردی پیچیده داشت و در آثارش کوشید تا ایدئولوژیهای منتقد «نظام سرمایهداری» را خشونتگرا نشان دهد؛
شگردی که لیبرالها همواره از آن بهره میجستند.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#مسلمانان_صهیونیست
فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/22960
#عزتالله_فولادوند ، یهودزدگان و اصلاحطلبان
◀️ قسمت دوم:
🔶🔸از دانشگاه کلمبیا تا انتشارات فرانکلین
🔹عزتالله فولادوند که یگانه الگوی زندگیاش را محمدعلی فروغی (از پیشروان فراماسونری ایران و نخستوزیر پهلویها) میداند؛ زادهی سال ۱۳۱۴ در اصفهان و درون خاندانی اشرافی است.
🔹مادرش نسب از شازدهای قجری میبرد و پدرش غلامرضا فولادوند از تبار ایل بختیاری و ابتدا قاضی دادگستری رضاخان بود، اما خدماتش به رژیم ستم شاهی او را در زمره سیاستمداران مطلوب محمدرضا پهلوی قرار داد و به مناصب عالی کشوری رساند.
🔹پدر عزتالله، او را در نوجوانی برای ادامه تحصیلات متوسطه ابتدا به انگلستان و سپس ۲ سال به دانشکده پزشکی پاریس فرستاد،
ولی سرانجام در ۲۲ سالگی راهی نیویورک کرد تا در دانشگاه کلمبیا فلسفه بیاموزد.
🔹این دانشگاه را «مخزن تربیت جاسوسان لیبرال» میدانند و آن زمان با مشارکت سازمان جاسوسی سیا سرمایهگذاری گستردهای را بر روی دانشجویان خارجی آغاز کرد تا همراه بنیاد فورد، پروژههای «تربیت نخبگان سیاسی» و «تربیت معلم» را برای گسترش ایدئولوژی لیبرال سرمایهداری در کشورهای جهان سوم پیش ببرد.
🔹عزتالله فولادوند در دانشگاه کلمبیا زیردست اساتیدی چون آرتور دانتو، رابرت کامینگ و سیدنی مورگن بسر پرورش یافت و رساله فوقلیسانس خود را در «نقد قوه حکم کانت» نوشت.
پس از بازگشت به ایران در پایان سال ۱۳۴۱، با استفاده از نفوذ خانوادهاش در دربار، سمتهای مختلفی را در شرکت ملی نفت و وزارت اقتصاد و دارایی عهدهدار شد.
🔹در دهه ۱۳۴۰ دو مرکز بزرگ ترجمه در ایران فعال بودند:
■ یکی بنگاه ترجمه و نشر کتاب که تحت نظارت دربار شاهنشاهی و زیر سیطره بهاییهایی مانند #احسان_یارشاطر قرار داشت
■ و دیگری یک شرکت انتشاراتی آمریکایی به نام مؤسسه فرانکلین.
این موسسه را که #همایون_صنعتیزاده یکی از کارگزاران برجستهی MI6 و CIA در تهران تاسیس کرد، از بودجه مستقیم دولت آمریکا تغذیه مالی میشد و با لژهای فراماسونری پیوندهای استواری برقرار ساخت؛
اساسنامهی فرانکلین نیز صراحتاً وظیفه اصلی آن را «گسترش فلسفه و ادبیات آمریکایی در ایران» ذکر کرده بود.
🔹#منوچهر_انور، یکی از پیروان فرقه ضاله بهائیت، سردبیری انتشارات را برعهده داشت و #کریم_امامی و #نجف_دریابندری، سرویراستاران آن به شمار میرفتند.
🔹فولادوند در سال ۱۳۴۷ به دیدار امامی و دریابندری رفت و قرارداد نخستین ترجمهاش را با آنان بست.
ترجمه کتاب گریز از آزادی" نوشتهی اریش فروم را به او سپردند؛
اثری متعلق به فیلسوفی یهودی که ۲ سال پس از انتشارش در سال ۱۳۵۰ «جایزه ترجمه ممتاز» سازمان یونسکو را نصیب فولادوند کرد.
🔶🔸ساخت زیربنای تجدیدنظرطلبیِ سکولار
🔹آشنایی عزتالله فولادوند با #علیرضا_حیدری خواجهپور به پیش از انقلاب میرسید.
حیدری، مؤسس و مدیر مرموز انتشارات خوارزمی، از نزدیکان و شاگردان سناتور #پرویز_ناتل خانلری به شمار میرفت که به هنگام قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، وزیر فرهنگ رژیم پهلوی در کابینه اسدالله علم بود و ابتدا توسط او به مجله سخن راه یافت.
🔹در سال ۱۳۴۷ با حمایت سناتور، انتشارات خوارزمی را پایه گذاشت و همه انرژیاش را خرج گسترش آموزههای لیبرالی در ایران کرد.
حیدری در ابتدای دهه ۱۳۵۰ با #سیدحسین_نصر، رئیس دفتر ویژه #فرح_پهلوی، برای تاسیس انتشارات آریامهر همکاری داشت، گرچه بیشتر وقتش را برای گسترش فعالیتهای خوارزمی با کسانی چون هوشنگ وزیری، نجف دریابندری، محمدعلی موحد، منوچهر بزرگمهر و ابراهیم یونسی میگذراند و در رأس آنان از فریدون آدمیت، تاریخدان فراماسون، مشورت میگرفت.
🔹او از نخستین سال پیروزی انقلاب اسلامی، ترجمه آثار رهبران صهیونیسم سیاسی مانند #هانا_آرنت را در دستور کار خود گذاشت و اجرای آن را به فولادوند سپرد تا به تدریج یک زیربنای تئوریک برای تجدیدنظرطلبی سکولار بسازد. (بخشی دیگر از پروژه را نجف دریابندری و محمدعلی موحد در خوارزمی به انجام رساندند.)
🔹چنانکه اکبر گنجی در خاطراتش شرح داده و محمدسعید #حنایی_کاشانی نیز بر آن صحّه گذاشته است، طیف مهمی از اصلاحطلبان از رهگذر این پروژه و خواندن کتابهای آرنت در دهه ۱۳۶۰ دچار یک دگرگونی بنیادینِ عقیدتی شدند و در واقع، ترجمههای فولادوند آنان را به سوی مبارزه با جمهوری اسلامی کشاند.
💥گنجی مینویسد:
"در همانسالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ آقای «عزتالله فولادوند» دو کتاب مهم از «هانا آرنت» ترجمه کرد؛
یکی کتاب «خشونت» و یکی کتاب «انقلاب»."
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23048
🇵🇸🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#مسلمانان_صهیونیست
فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23048
#عزتالله_فولادوند ، یهودزدگان و اصلاحطلبان
◀️ قسمت چهارم:
🔹#جرج_اورول نسخه ادبی و پیشرو فلسفهی #هانا_آرنت است.
برای همین، عزتالله فولادوند در خرداد ۱۳۶۱ دو کتاب "انقلاب" از آرنت و "#کاتالونیا" از اورول را همزمان با یکدیگر توسط انتشارات خوارزمی به بازار کتاب فرستاد و پیشگفتاری ۲۱ صفحهای در ستایشِ زندگی و حرفهی این جاسوس انگلیسی نوشت، همانطور که برای هانا آرنت نیز در مقدمه نخستین ترجمهاش چنین ستایشنامهای را نگاشت.
فولادوند کتاب #کاتالونیا را دادخواستی علیه دروغپردازان و شیّادانی میداند که «رویای آرمانشهر» را در سر مردم میپرورانند و از اینکه تلاشهای اورول برای «بازگو کردن داستان راستین عصر ما» به بار نشست و توانست «میلیونها خواننده را از رویای خوش آرمانشهرها بیرون آورد» ابراز شادمانی میکند.
🔹در این رویکرد ادبی هر کس «لیبرال» نیست و آرمانی دارد، فاشیست است؛
پس باید مردم را از سرشت سیاه او ترساند.
از این رو، تیرماه ۱۳۸۸ و هنگام اوج پروژه کودتای سبز، سایت شهرزاد نیوز (وابسته به سرویس اطلاعات و امنیت هلند) از ایرانیان خواست تا هشدارهای اورول را در رمانهایش علیه جوامع توتالیتر جدی بگیرند،
چون او با تصویر سرشتِ دولتهای غیرلیبرال نشان میدهد:
«در این رژیمها کسی را حق اعتراض نیست.
هرکس قصد توطئه کند و علیه نظام بکوشد، به بند گرفتار خواهد آمد.»
🔹رمانهای این نویسنده انگلیسی در سالهای گذشته بارها توسط مترجمان سکولاری مانند ژیلا سازگار، صالح حسینی، غلامحسین سالمی، منصور اقتداری، علی پیرنیا، علیاصغر افرجی، مهنوش جواهری، مهدی بهرهمند، پژمان کوشش، حوریا موسایی، اکبر تبریزی و گلرخ سعیدنیا به فارسی برگردانده شد.
ناشرانی مانند انتشارات نیلوفر، نشر جامی، نشر حکایتی دیگر، نشر یاران، نشر یاد عارف، نشر فرهنگ ماهرخ و… از مبلغان آثار اورول در ایران بودهاند.
🔹پس از سال ۱۳۸۴، این ناشران به نحوی هدفمند ۱۳ ترجمه مختلف را فقط از کتاب #قلعه_حیوانات (مزرعه حیوانات) روانه بازار کتاب کردند؛
رُمانی که دیگر خیلیها میدانند به سفارش سرویس جاسوسی MI6 در دنیا پخش میشود، اما هر بار نشریه کتاب هفته و خبرگزاری کتاب ایران (ارگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) انتشار کتابهای قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ را در نقاط مختلف جهان با آب و تاب گزارش میکنند!
🔹پس از #اورول، فولادوند در سال ۱۳۶۳ به سراغ «سمبل نویسندگان جاسوس» رفت:
#گراهام_گرین؛
صاحب اثر آمریکایی #آرام که حتی منتقدان ادبی سکولار نیز کتابهایش را نتیجه کار در اینتلیجنس سرویس انگلستان میداند.
🔹انتشارات پنگوئن که مدیران آن را از میان کارمندان ارشد MI6 بر میگزینند، گرین را بزرگترین نویسنده معاصر انگلستان معرفی کرده است.
او از سال ۱۹۴۳ مسئول ضد اطلاعات MI6 در امور پرتغال بود و همانجا با #کیم_فیلبی (بزرگترین جاسوس دو جانبه قرن بیستم) رفاقتی نزدیک به هم زد.
تا آخر عمرش، یعنی ۳ آوریل ۱۹۹۱، در سوئیس برای انگلستان جاسوسی میکرد و از نویسندگانی است که واتیکان او را یک «ضالهنگار» و «مروج الحاد» دانست.
🔹با چاپ کتاب آمریکایی "آرام"، از ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۹ وقت فولادوند یکسره به ترجمه آثار سِر #کارل_پوپر یهودی اختصاص یافت.
کریستین دولاکامپانی، تاریخدان برجستهی فرانسوی، در کتاب تاریخ فلسفه در قرن بیستم پوپر را «سرپرست فیلسوفان جنگ سرد» میداند و انتشارات خوارزمی نیز در همان سالیان اوج جنگ سرد ترجمه آثار او را آغاز کرد؛
چنانکه در سال ۱۳۵۰ کتاب #فقر_تاریخیگری را با ترجمه احمد آرام، در سال ۱۳۵۱ کتاب #انقلاب یا اصلاح را با ترجمه هوشنگ وزیری (سردبیر روزنامه صهیونیستی آیندگان) و در سال ۱۳۵۹ کتاب #کارل_پوپر نوشتهی بریان مگی را با ترجمه منوچهر بزرگمهر به چاپ رساند.
🔹از سال ۱۳۶۴ عزتالله فولادوند این پروژه ناتمام را ادامه داد و هر سال یک جلد از کتاب قطور "جامعه باز و دشمنان آن را" ترجمه و انتشارات خوارزمی بلافاصله آن را منتشر میکرد؛
اثری که به مرجع روشنفکران دینی مانند #عبدالکریم_سروش برای مبارزه با ایدئولوژی انقلاب اسلامی تبدیل شد و نزاعهای پُر حرارتی را در محافل سیاسی برانگیخت.
بسیاری از مرزبندیهای کاذب سیاسی در محافل روشنفکری (نظیر دوقطبی پوپریستها و هایدگریستها) پس از ترجمه این کتاب رخ داد.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23105
🇵🇸🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#ارتش_سرّی_روشنفکران
#مسلمانان_صهیونیست
فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار
سکولاریسم مقدس آمریکایی
#هانا_آرنت؛
از انقلاب تا اصلاحات در ایران
تنها مسلکی که من به آنها تعلق داشتم، «صهیونیستها» بودند. / هانا آرنت
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#مسلمانان_صهیونیست
#ارتش_سرّی_روشنفکران
عزتالله فولادوند ، یهودزدگان و اصلاحطلبان
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23432
سکولاریسم مقدس آمریکایی
#هانا_آرنت؛
از انقلاب تا اصلاحات در ایران
💥تنها مسلکی که من به آنها تعلق داشتم، «صهیونیستها» بودند. / هانا آرنت
🔹آیا سال ۱۳۵۸ عزتالله فولادوند اتفاقی به سراغ ترجمه آثار هانا آرنت یهودی رفت تا آثار او در زمینهی «جامعهشناسی سیاسی» را به کتب مرجع دانشگاهی تبدیل کند.
و ۳۰ سال بعد نیز از سر اتفاق، تئوریهای این زن صهیونیست به کار پروژه «کودتای سبز» در ایران آمد؟!
چنانکه کتاب او با نام "مسئولیت شخصی در رژیمهای دیکتاتوری" با تبلیغات وسیع سازمان جاسوسی CIA در ایران به رسالهای مرجع برای براندازی تبدیل شد؛
رادیو زمانه (ارگان سرویس اطلاعات و امنیت هلند) پاورقی کتاب هشت تمرین در اندیشه سیاسی آرنت را از سال ۱۳۸۷ به عنوان اثری کلاسیک برای «ایجاد دگرگونیهای سیاسی» منتشر کرد.
سپس نشر اختران همان ترجمه را روانه بازار کتاب ایران ساخت.
و البته در حوزه «علوم انسانی» برنده جایزه کتاب فصل (بهار ۱۳۸۸) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم شد!!!
🔹کار به جایی رسید که حتی جریانی مشکوک در سازمان میراث فرهنگی (دوره ریاست اسفندیار رحیم مشایی) برای محسن ثلاثی به سبب ترجمه کتاب "توتالیتاریسم" اثر هانا آرنت و کتاب "سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی" نوشتهی ساموئل هانتینگتون بزرگداشت گرفت؛
دو کتابی که براساس پروژه مشترک بنیادهای راکفلر، فورد، کارنگی با آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا تحریر شدند و از آثار مرجع هم در حوزه «جامعهشناسی سیاسی» و هم در عرصه «کودتای مخملی» محسوب میگردند!
🔹گرچه پیش از انقلاب تنها یک کتاب توسط عزتالله فولادوند برای انتشارات خوارزمی ترجمه شد، اما دی ۱۳۵۹ و خرداد ۱۳۶۱ از او نسخه فارسی دو کتاب خشونت و انقلاب از هانا آرنت به چاپ رسید.
🔹کلید ترجمه و انتشار پیاپی کتابهای آرنت از نخستین سال پس از انقلاب در دست تحلیلگران وزارت امور خارجه آمریکا بود، چون از نگاه آنان رواج فلسفهی سیاسی هانا آرنت در ایران میتوانست تصویر یک رژیم دیکتاتوری را از «ماهیت جمهوری اسلامی» نزد مردم بسازد و به نسل جدید ایرانیان، راه مبارزه با «اقتدار دینی» و مهار آن را که به ادعای آنان همانند «استبداد کمونیستی» است، بیاموزد
🔹بقول لادن برومند در مقالهی؛ "کارکرد هانا آرنت در ایران":
"کتابهای «هانا آرنت» با تحلیل و بررسی نظامهای استبدادی، بسیاری را به شناخت و درک روشنتر از «ماهیت جمهوری اسلامی» رهنمون میشود.
ارتباط اندیشههای آرنت با مسائل ایران، «ارتباطی منطقی» است.
جمهوری اسلامی یک پدیدهی انقلابی مدرن است که آشکارا خود را میراثخوار «سنت انقلابی» میداند که با «انقلاب کبیر فرانسه» آغاز شد و با «انقلاب اکتبر روسیه» ادامه و گسترش یافت.
انقلاب اسلامی ایران مکانیسم یکسانی با همان پدیدهها دارد.
نهادهای انقلاب اسلامی ایران مکانیسم یکسانی با همان پدیدهها دارد.
نهادهای انقلاب اسلامی چون «دادگاههای انقلاب» و «کمیتههای انقلاب» نه تنها کارکردشان بلکه حتی در مواردی، نامشان نیز با همتاهایشان در انقلاب فرانسه یا روسیه یکسان است.
از این رو، نزدیکی جمهوری اسلامی با نظامهای استبدادی چون اتحاد جماهیر شوروی، چین کمونیست، کوبا و کرهی شمالی به دلیل وجوه اشتراک در یک سنت انقلابی، شگفتآور نیست.
«هانا آرنت» از جمله متفکران غربی است که راه مبارزه با «توتالیتاریسم» را در شناخت دقیق ماهیت این نظام و علل پیدایش آن میدانست.
وی معتقد بود برای از میان بردن «توتالیتاریسم» باید آن را شناخت و تاریخ آن را مهار کرد.
نسلهایی که در نیمهی دوم قرن بیستم به مبارزه علیه «توتالیتاریسم کمونیستی» پرداختند از اندیشهی او بهرهی فراوان بردند."
🔶🔸آمریکا و اسرائیل: الگوهای سرآمد
🔹هانا آرنت آلمانیتبار (۱۹۷۵ – ۱۹۰۶)، چهره برجستهی جاسوسی آکادمیک در قرن بیستم و یکی از سخنگویان محافظهکاران آمریکایی در دوران جنگ سرد، نسب از «اشراف یهود» و خانوادههای سکولار میبرد؛
زنی که هم در قامت یک تئوریسین سیاسی ظاهر گشت و هم در کسوت یکی از رهبران سازمان بینالمللی زنان صهیونیست. از سال ۱۹۳۵م/۱۳۱۴ش رهبری چندین عملیات امنیتی این سازمان را برای اشغال تدریجی خاک فلسطین برعهده داشت؛
و در مقام «فرمانده عملیات» یهودیان را تا استقرار در سرزمینهای اشغالی همراهی میکرد؛
چون تاسیس رژیم صهیونیستی را «ضرورتی سیاسی» میدانست.
🔹به نوشتهی دیوید واتسن «آرنت در محافل صهیونیستی به دلیل فعالیتش در پاریس برای مهاجرت جوانان یهودی به فلسطین، شهرتی به هم زده بود.»
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23496
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#ارتش_سرّی_روشنفکران
#مسلمانان_صهیونیست
عزتالله فولادوند ، یهودزدگان و اصلاحطلبان
فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار
سکولاریسم مقدس آمریکایی
#هانا_آرنت؛
از انقلاب تا اصلاحات در ایران
تنها مسلکی که من به آنها تعلق داشتم، «صهیونیستها» بودند. / هانا آرنت
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
سکولاریسم مقدس آمریکایی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23468
#هانا_آرنت؛
از انقلاب تا اصلاحات در ایران
تنها مسلکی که من به آنها تعلق داشتم، «صهیونیستها» بودند. / هانا آرنت
◀️ قسمت دوم
🔶🔸آمریکا و اسرائیل: الگوهای سرآمد ۲.
🔹به نوشتهی دیوید واتسن «آرنت در محافل صهیونیستی به دلیل فعالیتش در پاریس برای مهاجرت جوانان یهودی به فلسطین، شهرتی به هم زده بود.»
از سال ۱۹۴۱م/۱۳۲۰ش به برجستهترین حامی تاسیس «ارتش یهودی» برای تداوم حیات صهیونیستها تبدیل شد؛ تا نقش مؤثری در جنگ علیه فلسطینیها ایفا کند و در سال ۱۹۴۸ به سمت مدیر اجرایی طرح «بازسازی فرهنگی یهود» رسید.
🔹ابتدای دهه ۱۹۵۰ همکاری رسمیاش را با CIA آغاز کرد و به حلقه روشنفکران این سازمان در مجله پارتیزان ریویو رفت.
🔹آرنت کتابهایش را از رهگذر مشاورههای علمی با سیا مینوشت،
حتی این سازمان جاسوسی به او برای جمعآوری منابع پژوهشی یاری میرساند.
و از ابتدای دهه ۱۹۶۰م/۱۳۴۰ش بنیاد راکفلر نیز تامین هزینههای تحقیقاتی پروژههایش را برعهده گرفت.
سرانجام به عنوان یکی از شاخصترین بنیانگذاران «صهیونیسم سیاسی» در جهان شناخته شد.
🔹آرنت همواره بخشی از درآمدهایش را خرج تحکیم رژیم صهیونیستی میکرد و یکی از حامیان اقتصادی اسرائیل در جنگ با اعراب (۱۹۶۷) بود؛
چنانکه از پیروزی صهیونیستها به خود میبالید.
🔹لور آدلر، آرنتشناس معاصر میگوید:
"آرنت در واپسین ده سال زندگیاش به همه سازمانهای اسرائیلی پول واریز میکرد.
دلبسته نیست، مگر به این کشور، به «اسرائیل» به این «الگوی سرآمد».
🔹به باور آرنت؛
«صهیونیسم آغاز خودشناسی و خودباوری یهودیان و آغاز بازگشت آنها از برهوت بیهویتی به درون تاریخ است.»
با این همه، اصلاحطلبان او را در ایران به عنوان «فیلسوف خشونتگریز» تبلیغ میکنند!
🔹آرنت شگردی پیچیده داشت و در آثارش کوشید تا ایدئولوژیهای منتقد «نظام سرمایهداری» را خشونتگرا نشان دهد؛
شگردی که لیبرالها همواره از آن بهره میجستند.
کارل کروز، متفکر یهودی اتریشی و منتقد صهیونیسم، در دو کتاب خواندنیاش به نامهای آخرین روزهای انسانیت و سومین شب والپورژیس نشان میدهد که چگونه روشنفکران با بافتن «دروغهای وقیحانهی تبلیغاتی» سعی میکنند تا نه تنها به رژیمهای دلخواه خود «مشروعیت» بخشند، بلکه آنها را «محبوب» و «مطلوب» نیز جلوه دهند:
چنین روشنفکرانی وقتی به میدان میآیند که نیاز به استدلالهای ظاهر فریب و ساختگی و همچنین ضرورت تحسینپذیر کردن اعمال شرمآور و نفرتانگیز پدید آمده باشد؛ وقتی که «زبان» فقط بازیچهای است برای عوامفریبی؛ یک ابزار تسلط در میان ابزارهای دیگر. (۲۶)
این همان راهی بود که پیروان سنت فکری هانا آرنت در ایران نیز میرفتند. در هنگامهای که برای مبارزه با پسماندههای سلطنت و خشکاندن بقایای آن، عزمِ ایرانیان بر مجازات اسلامی کارگزاران صهیونیسم در ایران قرار داشت، عزتالله فولادوند در «مقدمه مترجم» بر کتاب خشونت – که تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (روز آغاز جنگ تحمیلی) را بر خود دارد – به ستایشهای پیاپی از اقدامات آرنتِ صهیونیست در سالهای فعالیتش برای آژانس یهود میپردازد و شادمانه از ایمان او به «نیروی بیمانند قانون اساسی آمریکا» میگوید. (۲۷) او به نحوی شگفتانگیز، تحلیل آرنت درباره حقانیتِ «اعمال خشونت لیبرال» (مثل جنگهای پیشگیرانه) را برای رسیدن به «عدالت» تأیید میکند، اما با طعنه به فضای جاری ایران و نقد این ادعا که نزد عدهای «خشونت انقلابی دارای رسالتی مقدس است» مینویسد:
«ستیزهجویی» به «خشونتگری» میانجامد. خشونت مابهالاشتراک جنگ و انقلاب است… جز با اعتقادی بیچون و چرا به «هگل» و دیالکتیک تاریخ، و پذیرش بیقید و شرط رسالت واژگون ساختن نظامهای کهن و گام نهادن به فرداهای خونینِ خوشآغاز و اغلب بدفرجام، از اذعان به این نکته گریزی نیست که خشونت و لطف ضد یکدیگرند. (۲۸)
مترجم این تئوری را القاء میسازد که هر انقلابی به خشونت میگراید و نتیجه آن هم اغلب بدفرجام است. پس از این تحلیل، فولادوند در جمله آخر مقدمهاش چنین تهدید میکند که «از خشونت انقلابی، کینه میروید» و «هرکس باد بکارد، طوفان درو خواهد کرد.» (۲۹) مترجمان سکولار، بنیانگذاران «صهیونیسم سیاسی» را نمونهی ناب آزادیخواهی و خشونتگریزی معرفی میکردند (همان کسانی که همپای آرنت تاسیس رژیم غاصب اسرائیل را «ضرورتی سیاسی» میدانستند)، اما با طبقهبندی انقلاب اسلامی ایران در ردیف انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، از آن چهرهای «خونین و بدفرجام» میآفریدند. در عوض، همین مترجمان از «انقلاب آمریکا» که در واقع یک «کودتای ماسونی» است، تصویری زیبا میساختند؛ تصویر یک الگوی آرمانی. (۳۰)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23519
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#ارتش_سرّی_روشنفکران
#مسلمانان_صهیونیست
فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار
سکولاریسم مقدس آمریکایی
#هانا_آرنت؛
از انقلاب تا اصلاحات در ایران
تنها مسلکی که من به آنها تعلق داشتم، «صهیونیستها» بودند. / هانا آرنت
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
سکولاریسم مقدس آمریکایی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/23496
#هانا_آرنت؛
از انقلاب تا اصلاحات در ایران
◀️ قسمت سوم
🔶🔸آمریکا و اسرائیل: الگوهای سرآمد ۲.
🔹۱۸ ماه پس از چاپ کتاب خشونت، فولادوند در خرداد ۱۳۶۱ ترجمه کتاب انقلاب را به بازار فرستاد؛ کتابی که CIA در جمعآوری منابع و مدارک آن به هانا آرنت کمک کرد (۳۱) و به روایت زندگینامهنویس او «تبلیغی سیاسی برای انقلاب آمریکا» است. (۳۲) آرنت در تفسیرش از انقلاب، «شورش بوداپست» (قیام مجارستان در ۱۹۵۶) را به عنوان «نمونه یک انقلاب اصیلِ آزادی خواهانه» ستود؛ (۳۳) شورشی که تحلیلگران سازمان جاسوسی سیا رسماً آن را به عنوان یکی از سرچشمههای «کودتای مخملی» دانستهاند و حتی اسناد دخالت آمریکا برای تحقق آن کودتای ناکام را فاش کردهاند. در عین حال، او یکی از مخالفان سرسخت قیام سیاهپوستان برای کسب «حقوق مدنی» به شمار میرفت و «بارها قربانیان تبعیض نژادی در آمریکا را به سبب مبارزاتشان سرزنش کرد.» (۳۴)
از نگاه آرنت «انقلاب آمریکا نمونه موفق همهی انقلابهای مدرن» است و دیگر انقلابها را هم باید با آن «الگوی آرمانی» سنجید تا اصالتشان محک بخورد. (۳۵) انقلاب آمریکا همهی سنتها را کنار میزند، چون «این سنتها دستورالعملی برای اکنون نداشتند.» آمریکاییها اندوختههای تاریخی را تنها زمانی به کار میبندند که «سودمندی برای اکنون» آنان داشته باشد. (۳۶) پدران انقلاب آمریکا میگفتند «تجربه بهترین رهبر ماست و خرد میتواند ما را به لغزش بیندازد.» (۳۷) وانگهی، آرنت از «انقلاب فرانسه» به عنوان «پروژهای غیرعقلانی» یاد میکند، زیرا به روایت او این انقلاب مبتنی بر «حقیقتگرایی» است و حقیقتگرایی را پایهای برای «رشد استبداد» میداند. (۳۸)
این تحلیل از انقلاب، منطبق با حقیقتگریزی، سودگرایی و عملگرایی (پراگماتیسم) بود که نمایندگان «فلسفه آمریکایی» مانند جان دیویی و ریچارد رورتی تبلیغ میکردند، اما آمریکازدگی افراطی آرنت سبب گشت تا او نزد فیلسوفان MI6 نیز شخصیت مطلوبی نباشد. مثلاً استوارت همپشایر او را نمونه بارز «خودفریبی آمریکایی» دانست، (۳۹) اما آرنت همواره از حمایت لیبرالهای یهودی در سازمان CIA مانند دانیل بل برخوردار بود. (۴۰) هرگاه اعتبار نظریههایش فرو میریخت، نشریات روشنفکری این سازمان چون پارتیزان ریویو یا امریکن اسکالر برای دفاع از او به میدان میآمدند. (۴۱) جان لوکاچ در مقاله «فرصتطلبی روشنفکرانه هانا آرنت» مینویسد:
ده سال پس از انتشار کتاب «توتالیتاریسم» و درست پس از آنکه معلوم شد تزهای آرنت بیمعناست، «آلفرد کازین» در شماره زمستان سال ۱۳۶۱ مجله پُرآوازه «امریکن اسکالر»، این کتاب را در فهرست کتابهای ممتاز ۳۰ سال گذشته جای داد. (۴۲)
والحمدلله
🇵🇸🔸🌺🔸--------------
📚@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#مسلمانان_صهیونیست
#ارتش_سرّی_روشنفکران
بخش سوم: فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار
مقاله دوم: عزتالله فولادوند، یهودزدگان و اصلاحطلبان ۲ .
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/27903
◀️ قسمت ۵۸م
🔶🔸از دانشگاه کلمبیا تا انتشارات فرانکلین
🔹عزتالله فولادوند که یگانه الگوی زندگیاش را محمدعلی فروغی (از پیشروان فراماسونری ایران و نخستوزیر پهلویها) میداند؛ زادهی سال ۱۳۱۴ در اصفهان و درون خاندانی اشرافی است.
🔹مادرش نسب از شازدهای قجری میبرد و پدرش غلامرضا فولادوند از تبار ایل بختیاری و ابتدا قاضی دادگستری رضاخان بود، اما خدماتش به رژیم ستم شاهی او را در زمره سیاستمداران مطلوب محمدرضا پهلوی قرار داد و به مناصب عالی کشوری رساند.
🔹پدر عزتالله، او را در نوجوانی برای ادامه تحصیلات متوسطه ابتدا به انگلستان و سپس ۲ سال به دانشکده پزشکی پاریس فرستاد،
ولی سرانجام در ۲۲ سالگی راهی نیویورک کرد تا در دانشگاه کلمبیا فلسفه بیاموزد.
🔹این دانشگاه را «مخزن تربیت جاسوسان لیبرال» میدانند و آن زمان با مشارکت سازمان جاسوسی سیا سرمایهگذاری گستردهای را بر روی دانشجویان خارجی آغاز کرد تا همراه بنیاد فورد، پروژههای «تربیت نخبگان سیاسی» و «تربیت معلم» را برای گسترش ایدئولوژی لیبرال سرمایهداری در کشورهای جهان سوم پیش ببرد.
🔹عزتالله فولادوند در دانشگاه کلمبیا زیردست اساتیدی چون آرتور دانتو، رابرت کامینگ و سیدنی مورگن بسر پرورش یافت و رساله فوقلیسانس خود را در «نقد قوه حکم کانت» نوشت.
پس از بازگشت به ایران در پایان سال ۱۳۴۱، با استفاده از نفوذ خانوادهاش در دربار، سمتهای مختلفی را در شرکت ملی نفت و وزارت اقتصاد و دارایی عهدهدار شد.
🔹در دهه ۱۳۴۰ دو مرکز بزرگ ترجمه در ایران فعال بودند:
■ یکی بنگاه ترجمه و نشر کتاب که تحت نظارت دربار شاهنشاهی و زیر سیطره بهاییهایی مانند #احسان_یارشاطر قرار داشت
■ و دیگری یک شرکت انتشاراتی آمریکایی به نام مؤسسه فرانکلین.
این موسسه را که #همایون_صنعتیزاده یکی از کارگزاران برجستهی MI6 و CIA در تهران تاسیس کرد، از بودجه مستقیم دولت آمریکا تغذیه مالی میشد و با لژهای فراماسونری پیوندهای استواری برقرار ساخت؛
اساسنامهی فرانکلین نیز صراحتاً وظیفه اصلی آن را «گسترش فلسفه و ادبیات آمریکایی در ایران» ذکر کرده بود.
🔹#منوچهر_انور، یکی از پیروان فرقه ضاله بهائیت، سردبیری انتشارات را برعهده داشت و #کریم_امامی و #نجف_دریابندری، سرویراستاران آن به شمار میرفتند.
🔹فولادوند در سال ۱۳۴۷ به دیدار امامی و دریابندری رفت و قرارداد نخستین ترجمهاش را با آنان بست.
ترجمه کتاب گریز از آزادی" نوشتهی اریش فروم را به او سپردند؛
اثری متعلق به فیلسوفی یهودی که ۲ سال پس از انتشارش در سال ۱۳۵۰ «جایزه ترجمه ممتاز» سازمان یونسکو را نصیب فولادوند کرد.
🔶🔸ساخت زیربنای تجدیدنظرطلبیِ سکولار
🔹آشنایی عزتالله فولادوند با #علیرضا_حیدری خواجهپور به پیش از انقلاب میرسید.
حیدری، مؤسس و مدیر مرموز انتشارات خوارزمی، از نزدیکان و شاگردان سناتور #پرویز_ناتل خانلری به شمار میرفت که به هنگام قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، وزیر فرهنگ رژیم پهلوی در کابینه اسدالله علم بود و ابتدا توسط او به مجله سخن راه یافت.
🔹در سال ۱۳۴۷ با حمایت سناتور، انتشارات خوارزمی را پایه گذاشت و همه انرژیاش را خرج گسترش آموزههای لیبرالی در ایران کرد.
حیدری در ابتدای دهه ۱۳۵۰ با #سیدحسین_نصر، رئیس دفتر ویژه #فرح_پهلوی، برای تاسیس انتشارات آریامهر همکاری داشت، گرچه بیشتر وقتش را برای گسترش فعالیتهای خوارزمی با کسانی چون هوشنگ وزیری، نجف دریابندری، محمدعلی موحد، منوچهر بزرگمهر و ابراهیم یونسی میگذراند و در رأس آنان از فریدون آدمیت، تاریخدان فراماسون، مشورت میگرفت.
🔹او از نخستین سال پیروزی انقلاب اسلامی، ترجمه آثار رهبران صهیونیسم سیاسی مانند #هانا_آرنت را در دستور کار خود گذاشت و اجرای آن را به فولادوند سپرد تا به تدریج یک زیربنای تئوریک برای تجدیدنظرطلبی سکولار بسازد. (بخشی دیگر از پروژه را نجف دریابندری و محمدعلی موحد در خوارزمی به انجام رساندند.)
🔹چنانکه اکبر گنجی در خاطراتش شرح داده و محمدسعید #حنایی_کاشانی نیز بر آن صحّه گذاشته است، طیف مهمی از اصلاحطلبان از رهگذر این پروژه و خواندن کتابهای آرنت در دهه ۱۳۶۰ دچار یک دگرگونی بنیادینِ عقیدتی شدند و در واقع، ترجمههای فولادوند آنان را به سوی مبارزه با جمهوری اسلامی کشاند.
💥گنجی مینویسد:
"در همانسالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ آقای «عزتالله فولادوند» دو کتاب مهم از «هانا آرنت» ترجمه کرد؛
یکی کتاب «خشونت» و یکی کتاب «انقلاب»."
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/28011
🇵🇸🔸🌺🔸 --------------
"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#مسلمانان_صهیونیست
#ارتش_سرّی_روشنفکران
بخش سوم: فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار
مقاله دوم: عزتالله فولادوند، یهودزدگان و اصلاحطلبان ۴ .
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/28011
◀️ قسمت ۶۰م
🔹#جرج_اورول نسخه ادبی و پیشرو فلسفهی #هانا_آرنت است.
برای همین، عزتالله فولادوند در خرداد ۱۳۶۱ دو کتاب "انقلاب" از آرنت و "#کاتالونیا" از اورول را همزمان با یکدیگر توسط انتشارات خوارزمی به بازار کتاب فرستاد و پیشگفتاری ۲۱ صفحهای در ستایشِ زندگی و حرفهی این جاسوس انگلیسی نوشت، همانطور که برای هانا آرنت نیز در مقدمه نخستین ترجمهاش چنین ستایشنامهای را نگاشت.
فولادوند کتاب #کاتالونیا را دادخواستی علیه دروغپردازان و شیّادانی میداند که «رویای آرمانشهر» را در سر مردم میپرورانند و از اینکه تلاشهای اورول برای «بازگو کردن داستان راستین عصر ما» به بار نشست و توانست «میلیونها خواننده را از رویای خوش آرمانشهرها بیرون آورد» ابراز شادمانی میکند.
🔹در این رویکرد ادبی هر کس «لیبرال» نیست و آرمانی دارد، فاشیست است؛
پس باید مردم را از سرشت سیاه او ترساند.
از این رو، تیرماه ۱۳۸۸ و هنگام اوج پروژه کودتای سبز، سایت شهرزاد نیوز (وابسته به سرویس اطلاعات و امنیت هلند) از ایرانیان خواست تا هشدارهای اورول را در رمانهایش علیه جوامع توتالیتر جدی بگیرند،
چون او با تصویر سرشتِ دولتهای غیرلیبرال نشان میدهد:
«در این رژیمها کسی را حق اعتراض نیست.
هرکس قصد توطئه کند و علیه نظام بکوشد، به بند گرفتار خواهد آمد.»
🔹رمانهای این نویسنده انگلیسی در سالهای گذشته بارها توسط مترجمان سکولاری مانند ژیلا سازگار، صالح حسینی، غلامحسین سالمی، منصور اقتداری، علی پیرنیا، علیاصغر افرجی، مهنوش جواهری، مهدی بهرهمند، پژمان کوشش، حوریا موسایی، اکبر تبریزی و گلرخ سعیدنیا به فارسی برگردانده شد.
ناشرانی مانند انتشارات نیلوفر، نشر جامی، نشر حکایتی دیگر، نشر یاران، نشر یاد عارف، نشر فرهنگ ماهرخ و… از مبلغان آثار اورول در ایران بودهاند.
🔹پس از سال ۱۳۸۴، این ناشران به نحوی هدفمند ۱۳ ترجمه مختلف را فقط از کتاب #قلعه_حیوانات (مزرعه حیوانات) روانه بازار کتاب کردند؛
رُمانی که دیگر خیلیها میدانند به سفارش سرویس جاسوسی MI6 در دنیا پخش میشود، اما هر بار نشریه کتاب هفته و خبرگزاری کتاب ایران (ارگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) انتشار کتابهای قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ را در نقاط مختلف جهان با آب و تاب گزارش میکنند!
🔹پس از #اورول، فولادوند در سال ۱۳۶۳ به سراغ «سمبل نویسندگان جاسوس» رفت:
#گراهام_گرین؛
صاحب اثر آمریکایی #آرام که حتی منتقدان ادبی سکولار نیز کتابهایش را نتیجه کار در اینتلیجنس سرویس انگلستان میداند.
🔹انتشارات پنگوئن که مدیران آن را از میان کارمندان ارشد MI6 بر میگزینند، گرین را بزرگترین نویسنده معاصر انگلستان معرفی کرده است.
او از سال ۱۹۴۳ مسئول ضد اطلاعات MI6 در امور پرتغال بود و همانجا با #کیم_فیلبی (بزرگترین جاسوس دو جانبه قرن بیستم) رفاقتی نزدیک به هم زد.
تا آخر عمرش، یعنی ۳ آوریل ۱۹۹۱، در سوئیس برای انگلستان جاسوسی میکرد و از نویسندگانی است که واتیکان او را یک «ضالهنگار» و «مروج الحاد» دانست.
🔹با چاپ کتاب آمریکایی "آرام"، از ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۹ وقت فولادوند یکسره به ترجمه آثار سِر #کارل_پوپر یهودی اختصاص یافت.
کریستین دولاکامپانی، تاریخدان برجستهی فرانسوی، در کتاب تاریخ فلسفه در قرن بیستم پوپر را «سرپرست فیلسوفان جنگ سرد» میداند و انتشارات خوارزمی نیز در همان سالیان اوج جنگ سرد ترجمه آثار او را آغاز کرد؛
چنانکه در سال ۱۳۵۰ کتاب #فقر_تاریخیگری را با ترجمه احمد آرام، در سال ۱۳۵۱ کتاب #انقلاب یا اصلاح را با ترجمه هوشنگ وزیری (سردبیر روزنامه صهیونیستی آیندگان) و در سال ۱۳۵۹ کتاب #کارل_پوپر نوشتهی بریان مگی را با ترجمه منوچهر بزرگمهر به چاپ رساند.
🔹از سال ۱۳۶۴ عزتالله فولادوند این پروژه ناتمام را ادامه داد و هر سال یک جلد از کتاب قطور "جامعه باز و دشمنان آن را" ترجمه و انتشارات خوارزمی بلافاصله آن را منتشر میکرد؛
اثری که به مرجع روشنفکران دینی مانند #عبدالکریم_سروش برای مبارزه با ایدئولوژی انقلاب اسلامی تبدیل شد و نزاعهای پُر حرارتی را در محافل سیاسی برانگیخت.
بسیاری از مرزبندیهای کاذب سیاسی در محافل روشنفکری (نظیر دوقطبی پوپریستها و هایدگریستها) پس از ترجمه این کتاب رخ داد. (۶۴)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/28113
🇵🇸🔸🌺🔸 --------------
"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#مسلمانان_صهیونیست
#ارتش_سرّی_روشنفکران
بخش چهارم: سکولاریسم مقدس آمریکایی
مقاله دوم: کودتای مخملی در بستر علم سکولار۱.
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29435
◀️ قسمت ۸۰م
🔶🔸چگونه «کودتای مخملی» در بستر «علوم انسانی سکولار» رقم میخورد؟
🔹به گفتهی "#هانا_آرنت" «علم جدید» که از دل جهان سکولار برآمده، مبتنی بر «فلسفه شک» است و رشد این فلسفه به فروپاشی هرگونه «سازمان دینی» یا «حکومت مذهبی» میانجامد،(۸۸) «مگر آنکه علم جدید و دگرگونی جهان به دست آن را از میان بردارند.»(۸۹)
🔹فرضیه آرنت، از یک سو توجیهگر همه پروژههای CIA در حوزه «جنگهای علم» و تولید علوم انسانی سکولار بود و از سوی دیگر، پشت صحنهی تبلیغ تئوریهای او را نیز در ایران باز میتاباند.
🔹هواداران این «فرضیه سیاسی» میپنداشتند که با گسترش فلسفهی مدرن غربی، پشتوانههای نظری یک «انقلاب مکتبی» از بین میرود.
در واقع، کودتایی ایدئولوژیک رقم میخورد که «کودتای مخملی» از پس آن میآید؛
فروپاشیای مکتبی رخ میدهد که «سقوط فیزیکال» یک نظام دینی را در پی دارد.
🔹وانگهی، دقیقاً در همین نقطه «جنگ عقیده» میان دو جبههی حق و باطل آغاز میگردد؛
جنگی که از یک سو براساس آموزههای امام خمینی (ره) «جغرافیا و مرز نمیشناسد» و تا «نابودی» رژیمهایی که بر سه پایه صهیونیسم، سرمایهداری (لیبرالیسم) و کمونیسم استوارند، پیش خواهد رفت (۹۰)
و رویای بلعیدن جهان را از رهگذر اقتدار سکولارها نقش بر آب خواهد ساخت؛
🔹اما از سوی دیگر به قول رئیس آکادمی علوم سیاسی آمریکا «جدال خیر و شر در سیاست» با هدف «سرنگونی رژیمهای مذهبی از جمله ایران» کلید خورده است (۹۱)
و به روایت بزرگترین فیلسوف معاصر آمریکا، یک «جهاد فرهنگی» در CIA برای استیلای لیبرال دموکراسی بر جهان جریان دارد؛ (۹۲)
همان مواجههای که در عملیات جاسوسی آکادمیک (PSB) از آن با عنوان «جنگهای علم» یاد میشود.
🔶🔸ساختار انقلابهای آزادیبخش
🔹«پروژه ترجمه» آثار فیلسوفان یهودی در ایران که دیماه ۱۳۵۹ با انتشار کتاب "خشونت" از "هانا آرنت" برای براندازی فلسفهی انقلاب اسلامی توسط عزتالله فولادوند کلید خورد، از زاویه دید امنیتی ظاهراً یک تکاپوی فکری بیخطر به شمار میآمد،
اما اردیبهشت ۱۳۸۴ در روزهای پایانی حاکمیت اصلاحطلبان به نقطهای پرهیجان رسید؛
چنانکه با پروژه ایالات متحده برای «کودتای مخملی» در ایران پیوند خورد و سرانجام کارکردهای پنهان خود را نمایان ساخت.
🔹در آستانهی نهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، دو تن از پیروان پُر آوازه "هانا آرنت" با دعوت اصلاحطلبان به ایران آمدند:
یکی "آگنش هلر"
و دیگری "مایکل ایگناتیف".
هر دو به سبب ترویج سنتِ فکری صهیونیسم، «جایزه هانا آرنت برای افکار سیاسی» را از بنیاد "هاینریش بُل" گرفتند. (۹۳)
🔹"آگنش هلِر" یهودی، اولین برنده این جایزه، از رهبران کودتای مخملی مجارستان و شاگرد برجسته "هانا آرنت" محسوب میشد.
او یک ماه پیش از انتخابات با ماموریت از CIA خود را به تهران رساند؛
تا جلساتی را در ۲ سطح عمومی و محرمانه برای تدوین استراتژی «مبارزه مدنی» علیه جمهوری اسلامی برگزار کند. (۹۴)
🔹"مایکل ایگناتیف"، رهبر حزب لیبرال در پارلمان کانادا که رفتارش پهلو به مشاوران حزب کارگزاران سازندگی میزد، چند روز قبل از انتخابات در پوشش امنیتی خبرنگار نیویورک تایمز وارد ایران شد. (۹۵)
او تا هنگام اعلام نتایج دور دوم، اقامتگاه ویلایی خود را در شمیران برای پرواز به کانادا ترک نکرد
و پیوسته با سفرای مجارستان و ایتالیا ارتباط داشت.
🔹ماجرای حضور آنان فراتر از تبلیغات ایدئولوژیک برای یک فیلسوف یهودی بود و چندی بعد مجله بخارا از دلیل پنهان حضور پیروان "آرنت" در ایران رازگشایی کرد:
"نظریات آرنت در مورد قدرت، خشونت و معنای آزادی، در نهایت به شکل «انقلابهای آزادیبخش ۱۹۸۹» و به عنوان یک موضوع کلیدی به اثبات رسید و یافتن «راههای تازه برای اتفاقات غیرقابل پیشبینی سیاسی» را امکانپذیر ساخت. (۹۶)
آنچه ماهنامه بخارا «انقلابهای آزادیبخش ۱۹۸۹» مینامد، سلسله کودتاهای مخملی آمریکا در اروپای شرقی است و برپایهی نقشه راه وزارت خارجه آمریکا باید در ایران بازتولید میشد؛ کودتاهایی که به قول تیموتی گارتناش «در لهستان ده سال طول کشید، در مجارستان ده ماه، در چکسلواکی ده روز» (۹۷) و با فروپاشی دیوار برلین در ۹ نوامبر ۱۹۸۹، دیگر اثری از اقتدار کمونیستها در اروپای شرقی دیده نمیشد. ساموئل هانتینگتون از آن رخدادها به مثابه «موج سوم دموکراسی» و «انقلابهای مخملی» یاد میکرد؛ (۹۸)
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29563
🇵🇸🔸🌺🔸 --------------
"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📚 @salonemotalee